ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
موضوعات عمومی
سینما، گرافیک کامپیوتری (CG Art) و Comic
Anime & Animation Center (قوانین پست اول خوانده شود)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="pkarash" data-source="post: 5016702" data-attributes="member: 84684"><p>خجالت بکش مرد! ما نسخه ایرانی-اسیش رو دیدیم کلا یکی-دوتا دختر بیشتر یادمون نیست<img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="😆" title="Grinning squinting face :laughing:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/1f606.png" data-shortname=":laughing:" /><img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="😅" title="Grinning face with sweat :sweat_smile:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/1f605.png" data-shortname=":sweat_smile:" /> اذیتمون نکن (گفت دختر؟<img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="😍" title="Smiling face with heart-eyes :heart_eyes:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/1f60d.png" data-shortname=":heart_eyes:" /><img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="😅" title="Grinning face with sweat :sweat_smile:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/1f605.png" data-shortname=":sweat_smile:" /> تماشای نسخه اصلی و بدون ممیزی را در دستور کار قرار میدهد!<img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="😂" title="Face with tears of joy :joy:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/1f602.png" data-shortname=":joy:" />)</p><p>------</p><p>یه مطلب طنز چند سال پیش یه روزنامه نوشته بود راجع به همین فوتبالیستا، خوندنش خالی از لطف نیست</p><p></p><p>[SPOILER="مطلب طنز مشتی درباره انیمه Captain Tsubasa"]</p><p><img class="smilie smilie--emoji" loading="lazy" alt="✅" title="Check mark button :white_check_mark:" src="https://cdn.jsdelivr.net/joypixels/assets/6.0/png/unicode/64/2705.png" data-shortname=":white_check_mark:" /> ذکر شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا (قدس ا... روحه العزیز)</p><p></p><p>حسام حیدری | bighanooon</p><p></p><p>آن کاپیتان تیم شاهین، آن زهرآگین، آن طراح شوت چرخشی، آن دارای عکس با شورت ورزشی، آن بچه سوسولِ صدا قشنگِ شیک، آن ناقض قوانین فیزیک، آن رفیق واکی بایاشی و ایشی زاکی، آن که با تارو میزد شوت اشتراکی، آن در بزرگسالی رفته به بارسلونا، آن به تنهایی سه هفته مانده رو هوا، آن استاد قیچی برگردون، آن که در زمین میکند افسون، آن فینالیست بیچون و چرا، شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا (هو یحب التوب و التوب یحبه) سخت عالی همت بود و دریبلی عجیب و شوتی چرخشی داشت و در وقت خود شیخالمشایخ تیم شاهین بود و حمله به سمت دروازه حریف نیکو میدانست و کار تیمی از تکروی دوستتر داشت و ضربه آخر را برگردون میزد و توپ را توی دروازه جای میداد و او همان است که شاعر در باب و او و دوستانش گوید: «پشت درهای بسته/ واکی بایاشی نشسته/ ایشی نوار گذاشته/ سوبا آواز میخونه/ تارو داره میرقصه» اعلیا... مقامهم اجمعین.</p><p></p><p>نقل است که از ابتدای صباوت پدرش پیوسته در سفر بود و در نسخه صدا و سیما، او را عمویی بود مهربان که همیشه به مادرش سر میزد و میوه و تنقلات میخرید. عمو را گفتند: «تو مربی فوتبال سوباسا هستی، چرا انقدر به خانهشان میروی؟» گفت: «مگه نمیدونید فوتبال رو باید پایهای یاد داد؟» و رفت و پایهای یاد داد.</p><p></p><p>نقل است که از کرامات سوباسا این بود که لب باز نکرده سخن میگفت و سخن دیگران از هر جا میشنید. آوردهاند روزی در مسابقهای چون همه را دریبل کرد و به دروازه تیم میوهآ رسید. کاکرو در دلش گفت: «سوبا، دیگه نمیذارم جلوتر بری. تو این آخرین لحظههای مسابقه خودم توپ رو از چنگت در میارم» و سوباسا از دور کلامش شنید و بیآنکه لب بگرداند، پاسخ داد: «پس چرا معطلی کاکرو؟ اگه میتونی بیا بگیرش».</p><p>در خبر است که دوستانش نیز اهل کرامت بودند. گزارشگر بازی گوید: «روزی در گزارش گفتم: حالا ایشی توپ رو میگیره» همانگاه صدایی برخاست که: «کشمش هم دم داره. بگو ایشی زاکی» و پس از آن همیشه گفتم: ایشی زاکی.</p><p>در خبر است شیخنا سوباسا، جمله قوانین فیزیک را زیر سوال برده بود و چون به هوا میپرید؛ یک هفته در آسمان میماند و هرچه میدوید به دروازه حریف نمیرسید و شوت چرخشی که میزد؛ توپ به زمین میخورد و دوباره بلند میشد و به گوشه دیگر دروازه میرفت. مریدی گوید، صبح جمعه شیخنا نیوتن را دیدم که سیگار میکشید و نالهکنان در خیابان میرفت. گفتم: «تو را چه شده؟» گفت: «برادران تاچیبانا... اونها کمر کشفیات منرو شکستن» و اشک میریخت و بر صورت میکوفت.</p><p></p><p>و سوباسا را در طریق فوتبال، رقبایی بود. اول «کاکرو یوگا» که از مردان روزگار خویش بود و کارگری میکرد و خرج خانواده میداد و چون به زمین فوتبال میشد؛ آستینش را تا شانه بالا میزد و زورش زیاد بود و تکروی بسیار میکرد و از کرامات او این بود که به سولاریوم میرفت و برنزه بود وقتی برنزه بودن هنوز مد نبود و کاکرو را مربیای بود از سالکان طریقت که دلستر فراوان میزد و لباس ژنده میپوشید و او همان است که به کاکرو شوت ببرآسا نشان داد و تمرینش داد تا به موج دریا شوت کند و این آغاز توبه کاکرو بود و رقیب دیوم سوباسا، میزوگی بود که صورتی مهربان و قلبی ضعیف داشت و از بیمارستان به استادیوم از استادیوم به بیمارستان میشد و جمله دختران بر او کراش داشتند و شب تا صبح برای سلامتیاش دعا میکردند.</p><p></p><p>نقل است که جمله کودکان دهه شصتی، هر جمعه چون فوتبالیستها میدیدند به کوچه میشدند و تمرین شوت چرخشی و ببرآسا میکردند و پایشان را به تیرک میگذاشتند و چون واکاشیزوما شیرجه میرفتند و زارت روی زمین میافتادند و چند جایشان میشکست و باز درس عبرت نمیگرفتند.</p><p>در آخر کار سوباسا آوردهاند که چون او را وقت وفات نزدیک شد؛ قابضالروح بر او وارد شد و گفت: «امروز میخوام جونت رو بگیرم سوبا، من برای رسیدن به این لحظه خیلی تلاش کردم. تو نمیتونی جلوی منرو بگیری». چشمهای سوباسا برقی زد و گفت: «محاله ممکنه بذارم» و فرار کرد. پس هر دو به آسمان پریدند و چون قابضالروح خواست جانش بگیر، ندایی بلند شد و گفت: «ادامه این داستان را در برنامه بعد ببینید» رحمها... علیهم اجمعین.[/SPOILER]</p><p></p><p>پ.ن: دسترسیاش به انجمن قطع میشود <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="pkarash, post: 5016702, member: 84684"] خجالت بکش مرد! ما نسخه ایرانی-اسیش رو دیدیم کلا یکی-دوتا دختر بیشتر یادمون نیست😆😅 اذیتمون نکن (گفت دختر؟😍😅 تماشای نسخه اصلی و بدون ممیزی را در دستور کار قرار میدهد!😂) ------ یه مطلب طنز چند سال پیش یه روزنامه نوشته بود راجع به همین فوتبالیستا، خوندنش خالی از لطف نیست [SPOILER="مطلب طنز مشتی درباره انیمه Captain Tsubasa"] ✅ ذکر شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا (قدس ا... روحه العزیز) حسام حیدری | bighanooon آن کاپیتان تیم شاهین، آن زهرآگین، آن طراح شوت چرخشی، آن دارای عکس با شورت ورزشی، آن بچه سوسولِ صدا قشنگِ شیک، آن ناقض قوانین فیزیک، آن رفیق واکی بایاشی و ایشی زاکی، آن که با تارو میزد شوت اشتراکی، آن در بزرگسالی رفته به بارسلونا، آن به تنهایی سه هفته مانده رو هوا، آن استاد قیچی برگردون، آن که در زمین میکند افسون، آن فینالیست بیچون و چرا، شیخنا و مولانا سوباسا اوزارا (هو یحب التوب و التوب یحبه) سخت عالی همت بود و دریبلی عجیب و شوتی چرخشی داشت و در وقت خود شیخالمشایخ تیم شاهین بود و حمله به سمت دروازه حریف نیکو میدانست و کار تیمی از تکروی دوستتر داشت و ضربه آخر را برگردون میزد و توپ را توی دروازه جای میداد و او همان است که شاعر در باب و او و دوستانش گوید: «پشت درهای بسته/ واکی بایاشی نشسته/ ایشی نوار گذاشته/ سوبا آواز میخونه/ تارو داره میرقصه» اعلیا... مقامهم اجمعین. نقل است که از ابتدای صباوت پدرش پیوسته در سفر بود و در نسخه صدا و سیما، او را عمویی بود مهربان که همیشه به مادرش سر میزد و میوه و تنقلات میخرید. عمو را گفتند: «تو مربی فوتبال سوباسا هستی، چرا انقدر به خانهشان میروی؟» گفت: «مگه نمیدونید فوتبال رو باید پایهای یاد داد؟» و رفت و پایهای یاد داد. نقل است که از کرامات سوباسا این بود که لب باز نکرده سخن میگفت و سخن دیگران از هر جا میشنید. آوردهاند روزی در مسابقهای چون همه را دریبل کرد و به دروازه تیم میوهآ رسید. کاکرو در دلش گفت: «سوبا، دیگه نمیذارم جلوتر بری. تو این آخرین لحظههای مسابقه خودم توپ رو از چنگت در میارم» و سوباسا از دور کلامش شنید و بیآنکه لب بگرداند، پاسخ داد: «پس چرا معطلی کاکرو؟ اگه میتونی بیا بگیرش». در خبر است که دوستانش نیز اهل کرامت بودند. گزارشگر بازی گوید: «روزی در گزارش گفتم: حالا ایشی توپ رو میگیره» همانگاه صدایی برخاست که: «کشمش هم دم داره. بگو ایشی زاکی» و پس از آن همیشه گفتم: ایشی زاکی. در خبر است شیخنا سوباسا، جمله قوانین فیزیک را زیر سوال برده بود و چون به هوا میپرید؛ یک هفته در آسمان میماند و هرچه میدوید به دروازه حریف نمیرسید و شوت چرخشی که میزد؛ توپ به زمین میخورد و دوباره بلند میشد و به گوشه دیگر دروازه میرفت. مریدی گوید، صبح جمعه شیخنا نیوتن را دیدم که سیگار میکشید و نالهکنان در خیابان میرفت. گفتم: «تو را چه شده؟» گفت: «برادران تاچیبانا... اونها کمر کشفیات منرو شکستن» و اشک میریخت و بر صورت میکوفت. و سوباسا را در طریق فوتبال، رقبایی بود. اول «کاکرو یوگا» که از مردان روزگار خویش بود و کارگری میکرد و خرج خانواده میداد و چون به زمین فوتبال میشد؛ آستینش را تا شانه بالا میزد و زورش زیاد بود و تکروی بسیار میکرد و از کرامات او این بود که به سولاریوم میرفت و برنزه بود وقتی برنزه بودن هنوز مد نبود و کاکرو را مربیای بود از سالکان طریقت که دلستر فراوان میزد و لباس ژنده میپوشید و او همان است که به کاکرو شوت ببرآسا نشان داد و تمرینش داد تا به موج دریا شوت کند و این آغاز توبه کاکرو بود و رقیب دیوم سوباسا، میزوگی بود که صورتی مهربان و قلبی ضعیف داشت و از بیمارستان به استادیوم از استادیوم به بیمارستان میشد و جمله دختران بر او کراش داشتند و شب تا صبح برای سلامتیاش دعا میکردند. نقل است که جمله کودکان دهه شصتی، هر جمعه چون فوتبالیستها میدیدند به کوچه میشدند و تمرین شوت چرخشی و ببرآسا میکردند و پایشان را به تیرک میگذاشتند و چون واکاشیزوما شیرجه میرفتند و زارت روی زمین میافتادند و چند جایشان میشکست و باز درس عبرت نمیگرفتند. در آخر کار سوباسا آوردهاند که چون او را وقت وفات نزدیک شد؛ قابضالروح بر او وارد شد و گفت: «امروز میخوام جونت رو بگیرم سوبا، من برای رسیدن به این لحظه خیلی تلاش کردم. تو نمیتونی جلوی منرو بگیری». چشمهای سوباسا برقی زد و گفت: «محاله ممکنه بذارم» و فرار کرد. پس هر دو به آسمان پریدند و چون قابضالروح خواست جانش بگیر، ندایی بلند شد و گفت: «ادامه این داستان را در برنامه بعد ببینید» رحمها... علیهم اجمعین.[/SPOILER] پ.ن: دسترسیاش به انجمن قطع میشود :D [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
موضوعات عمومی
سینما، گرافیک کامپیوتری (CG Art) و Comic
Anime & Animation Center (قوانین پست اول خوانده شود)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft