....................
آخرین ویرایش:
بسیار عالی بود لذت بردم ونمی دونستم اتفاقا من از رچت خوشم نمی امد تا اینکه بعد از نسل ها تصمیم گرفتم بازی کنم و نسخه ریمک تجربه کردم و شاید باورتون نشه جز بهترین تجربه های زندگیم شد و افسوس می خورم چرا این عنوان رو در نسل ۶ تجربه نکردم اتفاقا دیسک پلی استیشن۲ رو هم داشتم ولی ان زمان ارتباط برقرار نکردم باهاش و نکته گاهی بازی هایی توی زندگی هستن مثل سرکه هستن هر چه بیشتر بماند بهتر مشخص می شه چه چیزیه رچت بازی هسته که گذر زمان گیمر متوجه می شود چه گیم خفنی هستتوجه: اگر قصد دارید که متن را با تصویر مطالعه کنید, فردا اضافه خواهد شد.درست مانند هر فرانچایز پلتفرمری, سری محبوب پلی استیشن یعنی Ratchet & Clank که ماجراهای دو دوست را در متوقف کردن شرور ترین افراد کهکشان با استفاده از اسلحه های دیوانه وار روایت کرده, راه بلندی را از سال 2002 تا 2021 با:
View attachment 210013
7 نسخه اصلی
5 فرعی
1 ریمیک
2 بازی موبایل طی کرده است.
و حال با گذشت این همه سال و این همه بازی حقیقتا بیاد آوردن خط داستانیه سری برای بسیاری از طرفداران مشکل شده یا حتی ممکن است که خیلی ها به تجربه برخی از عناوین سری نپرداخته باشند.
پس چه بسا که با نزدیک شدن به عرضه هشتمین نسخه سری اصلی Ratchet & Clank: Rift Apart در چند روز آینده بار دیگر دور هم جمع شده و در این مقاله خط داستانیه سری را به همراه تاریخچه ای کوتاه برای شما بازگو کنیم.
نکته: این مقاله فقط داستان نسخه های اصلی سری را پوشش داده و داستان نسخه های فرعی و البته ریمیک 2016 به دلیل اینکه براساس فیلم ساخته شده درش وجود ندارد.
اخطار: اگر قصد تجربه عناوین گذشته سری را دارید به مطالعه این مقاله نپردازید.پس ساخت سه گانه Spyro the Dragon برای کنسول پلی استیشن ,استودیو Insomniac فرانچایز موفق خود و یونیورسال را رها کرده و شروع به ساخت عنوانی به نام Monster Knight برای کنسول جدید Playstation 2 کرد.
تاریخچه
View attachment 210014
Monster Knight ایده ای بود که از ترکیب سری زلدا و پوکمون بدست آمده و شخصیت اصلی بازی موجودی گربه سان بود که از حیوانات دیگر به عنوان اسلحه اش استفاده کرده و به جست و جو در dungeonها میپرداخت, اما توسعه مانستر نایت بیشتر از چند کانسپت آرت جلو نرفته و استودیو شروع به ساخت بازی پنجمش با اسم رمز I5 یا Insomniac Game #5 کرد.
View attachment 210295
تصاویری از Monster Knight
این بازی که حالا با نام “Girl With a stick” شناخته میشود, عنوانی به سبک اکشن ادونچر بوده که ایده اش از ترکیب Zelda و tomb Raider بدست آمد و درباره دختری با یک چوب دستی بود.
اما در نهایت ساخت این عنوان خوب پیش نرفته و با اینکه بنیان گذار استودیو, آقای تد پرایس برروی توسعه این ایده اصرار داشت مسئولین سونی از وضعیتش راضی نبوده و از طرفی اعضای تیم هیچ اشتیاقی برای کار بررویش نداشتند و از همین رو این پروژه نیز بعد از 6 ماه کنسل شده و اینسامنیاک دوباره به مرحله ایده پردازی برای عنوان جدیدیش بازگشت.
View attachment 210296
تصاویری از Girl With a stick
استودیو به ایده پردازی ادامه داده تا اینکه یکی از اعضای تیم به نام Brian Hastings (برایان هیستینگز) با ایده ای فوق العاده جلو آمد.
خزنده ای که در فضا سفر کرده و طول ماجرایش اسلحه های مختلف بدست می آورد!
و اینجا بود که کار برروی عنوانی که بعدا Ratchet & Clank نام گرفت شروع شد.
View attachment 210297
Brian Hastings خالق سری
با پیشرفتن توسعه, تیم متوجه شد که ظاهر شخصیت خزنده خیلی جالب نیست و به همین دلیل وقتی که همه اعضا از چابکیه گربه سانان خوششان آمد, شخصیت اصلی را به موجودی گربه سان تبدیل کرده و او را رچت نامیدند و البته رنگ زردش رو هم به پیشنهاد مسئولین سونی در نظر گرفتند.
ظاهر رچت توسط طراح david guertin به تصویر درآمده.
یکی از ایده های دیگر این بود که رچت سه روبات به خود متصل کرده که هرکدام عمل خاص خودشان را انجام میداند,
اما چندی بعد اینسامنیاک متوجه شد که این روبات ها برای ظاهر رچت پیچیدگی و سردرگمی ایجاد میکند تا اینکه همه آنها را حذف کرده و فقط یکی را نگه داشتند.... Clank.
ساخت بازی در تاریخ نوامبر 2001 با تیمی متشکل از 35 نفر شروع شد و اما چندی پس از شروع, خالقین سری کرش بندیکوت یعنی استودیو Naughty Dog به سراغ اینسامنیاک آمده و بهشون پیشنهاد استفاده از تکنولوژیه GOAL که در عنوان Jak and Daxter: The Precursor Legacy بکار رفته بود را در ازای به اشتراک گذاشتن پیشرفت های حاصل شده داد و اینسامنیاک قبول کرد.
که نتیجه این همکاری یک انجین قوی, ساخته شده توسط اینسامنیاک بود که البته بیشتر کدهای اصلیش توسط ناتی داگ نوشته شده بود.
خیلی ها در آن زمان فکر می کردند که R&C کاملا در انجین ناتی داگ توسعه یافته و تد پرایس درباره این موضوع گفته است:
"ما همیشه تکنولوژی خودمون رو میسازیم, و در گذشته خیلی برایمان سخت بود که از مردم بشنویم که میگن, او هی این همون بازی اینسامنیاک که با انجین ناتی داگ ساخته شده. مردم فکر میکردند که ما از انجین ناتی داگ برای رچت استفاده میکردیم, و این موضوع حقیقت نداشت.
ما آن زمان تکنولوژیی را با ناتی داگ به اشتراک گذاشتیم, و خیلی عالی بود, اما ما کمپانیی هستیم که همیشه تکنولوژی تخصصی خودمان را میسازیم و به اینکار ادامه خواهیم داد."
تد پرایس.
View attachment 210300
تد پرایس بنیانگذار Insomniac
به گفته تیم توسعه این مسئله جالب بود که محتویات زیادی از بازی بجز تعدای اسلحه و گجت حذف نشد و البته محتویات حذف شده یا لذت بخش نبودند یا کار کردن باهاشون سخت بود یا اینکه چیزی به بازی اضافه نمیکردند.
این محتویات حذف شده شامل Revolverator , اسلحه ای به شکل مته که دشمنان را به دور و بر میچرخاند و Mackerel 1000 که در واقع جایگزینی برای سلاح دستی رچت به شکل یک ماهی بود.
View attachment 210301
تصویری از Revolverator
و البته یادمان رفت که اشاره کنیم که نابغه برنامه نویسی, جناب Mark Cerny نیز یکی از دیزانر های بازی بوده و کمک بزرگی در توسعه این عنوان کرده است.
View attachment 210302
تصویری از مارک سرنی
ساخت بازی به قدری خوب پیش رفت که ساخت قسمت دوم 5 ماه قبل از عرضه قسمت اول شروع شد, تیم توسعه در اوارخ به 45 نفر افزایش یافته و در نهایت Ratchet & Clank در تاریخ 4 نوامبر 2002 با مارکتینگی قدرتمند از سونی منتشر شد.
رچت و کلنک در بین یکی از موفق ترین عناوین PS2 جای گرفت و تبدیل اولین بازی غربیی شد که در بین 100 عنوان پرفروش ماهیانه کشور ژاپن قرار گرفت و تنها بازیی بود که در ژاپن با PS2 باندل شد.
به همین خاطر است که در نسخه های ژاپنی سری, ابروهای رچت همیشه سیاه و fزرگ است.
View attachment 210303
تفاوت نسخه ژاپنی و غربی سری
اما برخی از منتقدین به شخصیت بد و عوضی رچت در قسمت اول اعتراض کردند که خوشبختانه این مسئله در قسمت های بعدی با عوض کردن شخصیت پردازی و صداپیشه حل شد.
و حالا بیایید که نگاهی کامل به داستان سری داشته باشیم.
Lore
View attachment 210015
همه چیز از کهکشان Polaris (پولاریس) شروع شد, جایی که امپراطوری Cragmite (کراگمیات) حمله کرده و کنترل اکثر سیاره ها رو بدست گرفتند.
بی رحمی و کنترل کراگمایت ها بر روی این منظومه تا حدی ادامه پیدا کرد که باعث خشم و قیام مردم سیاره صحراییه Fastoon (موجوداتی به شکل گربه و انسان) یعنی Lombax (لامبکس ها) ها شد, و از این رو جنگ بزرگی بین این دو نژاد شکل گرفته و خرابی های زیادی به بار آورد اما هیچ کدوم از دو طرف پیروز جنگ نشدند.
تا اینکه نژاد پیشرفته و باهوش لامبکس از سلاح مخفی خود Dimensionator (دمنشنیتور) که قابلیت باز کردن شکاف و سیاه چال هایی به ابعاد و مکان های دیگر داشت, استفاده کرده و تمام کراگمایت ها رو به دوردست ها فرستادند و صلح رو بار دیگر به کهکشان پولاریس بازگرداندند.
View attachment 210328
تصویری از نژاد لامبکس و کراگمایت
چندسال پس از پایان جنگ تعدادی از لامبکس ها تخمی یخ زده از کراگمایت ها را در سیاره خود به جا مانده بود پیدا کردند, اما بجای نابود کردنش تصمیم گرفتند که نگهش دارند و بزرگش کندن, لامبکس ها اسم این کراگمایت رو Percival Tachyon (پرسیوال تکیان) گذاشتن.
View attachment 210329
تکیان
تکیان در بین لامبکس ها بزرگ شده و اما طولی نکشید که در سن جوانی از داستان جنگ و کاری که لامبکس ها با نژادش کرده با خبر شد, و از این رو نقشه انتقامش را برای نابودیه نژاد لامبکس کشید.
اون با نقشه ای زیرکانه به لامبکس ها پیشنهاد استفاده از تکنولوژیه شان برای ساخت اسلحه های پیشرفته را داد
با اینکه اکثر لامبکس ها مخالف اینکار بودند اما در نهایت تکنولوژیه خود را در اختیار تکیان گذاشتند و طولی نکشید که تکیان با استفاده از این تکنولوژی قیام کرده و جنگ خود را علیه لامبکس ها شروع کرد.
View attachment 210330
تصویری از تکیان هنگام پیشنهاد دادن به لامبکس ها
جنگ در نهایت با موفقیت تکیان و کشته شدن بسیاری از لامبکس ها تمام شد و از همین رو لامبکس های باقی مانده با استفاده از Dimensionator فرار کردند و Kaden (کیدن) محافظ Dimensionator زا با همسر و پسر کوچکش را برای مخفی کردن این سلاح تنها گذاشتند, کیدن موفق شد که به موقع Dimensionator را پنهان کرده و قبل از مرگش توسط تکیان, پسر کوچکش را با استفاده از این دستگاه به کهکشان Solona (سولونا) بفرستد.
View attachment 210331
Kaden
پسر کیدن در سیاره ای صحرایی در کهکشان سولونا به نام Veldin (ولدین) فرود آمد و بدون داشتن خاطره ای از دوران بچگی و یا حتی اسم خود در همین سیاره بزرگ شد و به عنوان یک مکانیک کار خود را شروع کرد, این لامبکس جوان Ratchet (رچت) نام داشت.
View attachment 210332
Ratchet
و در اینجاست که داستان عناوین PS2 Era شروع میشود.
PS2 Era
----------------------------------------------
Ratchet & Clank (2002)
View attachment 210016
داستان قسمت اول از کارخانه روبات سازیی در سیاره Quartu (کوارتو) شروع میشه, جایی که ماشین ساخت و ساز به اشتباه روباتی ناقص و کوچک اما بسیار باهوش را تولید میکنه, این روبات باهوش پس از پی بردن به شیطانی بودن آن مکان فرار کرده و موفق میشود که با استفاده از سفینه ای در سیاره ای صحرایی به نام Veldin (ولدین) فرود آید.
View attachment 210334
Clank (PS2)
این سیاره محل زندگیه لامبکسی به نام Ratchet (رچت) است, مکانیکی که قصد ساخت یک سفینه و خروج از سیاره خودش را برای جست و جوی کهکشان دارد اما نمیتواند, چون robotic ignition system در اختیار ندارد.
View attachment 210336
Ratchet (PS2)
رچت صدای فرود چیزی رو میشنود و روبات کوچکی که بیهوش شده را از توی سفینه در آورده و با خودش به تعمیرگاه میبره و به تعمیر سفینه اش ادامه میده.
روبات کوچک پس از بهوش آمدن با نمایش ویدیویی به رچت اطلاع میدهد که ماموریتش نجات کهکشان با متوقف کردن یک بیزنس من فاسد از نژاد Blargian (بلارگین) به نام Chairman Drek (چرمن درک) است, که قصد دزدین منابع و تکه های سیاره های مختلف, برای ساخت سیاره ای جدید برای نژاد خودش را دارد, چرا که جمعیت سیاره او بشدت زیاد و آلوده شده, و البته با انجام این عمل شیطانی و ساخت سیاره جدید, چندین سیاره دیگر نابود خواهد شد.
View attachment 210338
Drek
روبات کوچک به رچت پیشنهاد درست کردن سفینه اش را در ازای پیدا کرد مشهور ترین سلبرتی و قهرمان منظومه سولونا یعنی Captain Qwark (کاپتان کورک) برای متوقف کردن درک را میدهد.
و به همین دلیل رچت که علاقه ای به کمک نداشت, پیشنهاد او را قبول کرده و پس از اینکه روبات با robotic ignition system خود سفینه را تعمیر کرد این دو در جست و جوی کاپتان کورک به را می افتند.
View attachment 210339
Qwark
پس از خارج شدن از سیاره ولدین رچت خودش را معرفی کرده و اسم روبات را میپرسد روبات که اسمش بسیار بلند بوده در حال حرف زدن به زمین می افتد و رچت هم به دلیل صدایی که زمین افتادن روبات درآمد نام او را Clank (کلنک) میزارد.
در طول سفر برای پیدا کردن کورک, رچت و کلنک با کمک یکدیگر برنامه درک های را در چندین سیاره بهم میریزند تا جایی که او عصبانی شده و جایزه ای برای سر این دو تایین میکند.
این دو در بین سفر خود و مالاقات با موجودات مختلف و پیدا کردن ابزار و اسلحه ادامه داده تا اینکه کپتان کورک را در کابینش پیدا کرده و از او درخواست کمک میکنند.
کورک به ظاهر درخواست آنها را قبول کرده و گفت که آنها را در ساختمان شخصی خودش در سیاره Umbris (اومبریس) ملاقات میکند تا به دامشان بیندازد.
پس از گذشتن از موانع و دردسر های مختلف تا این سیاره, رچت متوجه مشکوک بودن کورک شده و اما کلنک گول او را خورده و هر دوی آنها را به تله کورک می اندازد.
کورک توضیح میدهد که او برای درک کار کرده و ازش پول گرفته تا سخنگو و مدافعش باشد و از این رو رچت و کلنک را با هیولایی از نژاد بلارگین تنها گذاشته تا بمیرن.
پس از شکست دادن هیولا, رچت بشدت عصبانی شده و به دنبال انتقام گرفتن از کورک میگردد
و اینجاست که اختلاف بین رچت و کلنک شروع میشود چرا که کلنک همچنان به دنبال نجات جهان بوده و رچت که از دست نادونی و قهرمان بازی های کلنک خسته شده تنها به خواسته ها و انتقامش از کورک اهمیت میدهد.
در این بین درک, کورک را برای متوقف کردن آنها مامور میکند.
با وجود اینهمه اختلاف و دشمنی رچت و کلنک مکان درک و کورک را در ایستگاه فضاییه بلارگین برروی ماه پیدا میکنند تا اینکه سر و کله کورک با سفینه ای پیدا شده تا این دو را نابود کند.
رچت در مبارزه ای انتقامش را گرفته و سفینه کورک به سیاره ای پرتاب میشود.
پس از گرفتن انتقام و دیدن وضعیت سیاره های دیگه رچت دست از خودخواهی برداشته و متوجه میشود که حق با کلنک بوده و این دو به سیاره بلارگین ها یعنی کوراتو رفته تا درک را یکبار برای همیشه متوقف کنند.
کلنک دستگاه تولید روبات را مادر خود دونسته ملاقات میکند, دستگاه با پخش ویدیویی آنها را از نقشته پایانیه درک آگاه میکند.
براساس این ویدیو, درک قصد دارد که با اسلحه ای بزرگ به اسم Deplanetizer (دپلنتایزر) خانه رچت یعنی سیاره ولدین را نابود کرده و سیاره خودش که حالا کامل شده, جایگزین ولدین در مدار منظومه کند.
رچت که حالا خیلی عصبانی شده قسم میخورد که درک تاوان بی رحمیش را پس خواهد داد اما قبل از رفتن کلنک به مادرش قول میدهد که باعث افتخارش شود و پس از خروج کلنک دستگاه مینویسد که کلنک همین الانشم مایه افتخارش است.
رچت و کلنک, درک را تا ولدین تعقیب کرده و مبارزه آنها شروع میشود. اواسط مبارزه, کلنک سعی میکند که درک را برای پیدا کردن راهی بهتر در ساخت سیاره ای برای مردش متقاعد کند.
درک خندیده و حالا نقشه واقعیش را توضیح میدهد.
او به آنها توضیح میدهد که خودش سیاره خودش را آلوده کرده تا با دزدین تکه های سیارات مختلف و ساخت سیاره ای جدید و فروختنش پول بیشتری به جیب بزند و قصد دارد که تا آنجایی که میشود اینکار را تکرار کرده تا تبدیل به پولدارترین فرد کهکشان شود.
و در نهایت دو دوست, درک را شکست داده و او را به سیاره جدید خود پرتاب میکنن
کلنک Deplanetizer را به رچت نشان داده و دو دوست برای اولین بار سر یک چیز باهم به توافق میرسن.
“you know this I am thinking what you thinking”
رچت اسلحه را فعال کرده و درک را با سیاره اش منفجر میکند. اما ناگهان تکه های سیاره درک به ولدین برخورد کرده و رچت و کلنک را پرتاب میکند.
آنها از لبه ساختمان دپلنتایزر آویزان شده و بعد از در رفتن دست کلنک به طرف زمین سقوط میکنند, کلنک با استفاده از توانایی های خود در پرواز کردن رچت را به موقع نجات داده و هر دو جان سالم بدر میبرند.
کلنک دست آسیب دیده اش را به رچت نشون میدهد و رچت که بنظر برایش اهمیتی ندارد به کلنک میگوید که او حالش خوب خواهد شد, پس بلند شده و کلنک را تنها میزارد.
کلنک که از این رفتار رچت ناراحت شده و فکر کرد که این پایان دوستیه آنهاست نیز بلند شده و با ناامیدی شروع به رفتن کرد, اما ناگهان رچت که داشت شوخی میکرد برگشته و گفت "هی Tin can! کجا میخوای بری؟ ما هنوز باید دستت درست کنیم".
کلنک از بازگشت رچت هیجان زده شده و هر دو با خوشحالی به سمت خانه به راه می افتند, چرا که ماجرهای این دو دوست صمیمی تازه شروع شده است.
در صحنه آخر رچت و کلنک مشغول تماشای تلوزیون بودند که ناگهان به تبلغات جدید کورک درباره Personal Hygienator که ابزار بهداشت شخصی بود برخوردند و بعد از انکه حالشون بهم خورد تلوزیون را خاموش کردند.
Ratchet & Clank 2: Going Commando
View attachment 210017
چندی پس از شکست دادن چرمن درک و نجات کهکشان, رچت و کلنک تبدیل به سلبرتی های مشهوری شدند, اما با وجود این شهرت زندگیشان بی هیجان و آرام شد چرا که کسی به قهرمان احتیاجی نداشت, چیزی که رچت در مصاحبه با برنامه Behind The Hero بهش اشاره کرده و ازش ناراضی بود.
اما پس از انجام این مصاحبه ناگهان مردی به نام Abercrombie Fizzwidget (فزبجت) بنیان گذار و مدیرعامل بزرگترین کمپانیه کالاهای مصرفی و الکترونیکی در کهکشان یعنی Mega Corp (مگا کورپ) با استفاده از دستگاه تلپورت, رچت و کلنک را به سفینه خود منتقل میکند.
فزبجت اعلام کرد که ماموریتی فوق العاده برای رچت در کهکشان Bogon (بوگون) داشته و ازش درخواست کرد که به نجات موجودی آزمایشگاهی از دست دزدی ماسک به چهره برود و به مگاکورپ برش گرداند.
کلنک که به رفتارهای فیزبجت مشکوک شده بود درخواست او را قبول نکرده اما در نهایت به استخدام در مگا کورپ به عنوان حساب دار ارشد , یک پنت هاوس و ماساژ راضی شد.
پس از گذشت دو هفته تمرین در راه منظومه بوگون , رچت به آزمایشگاهی پرنده در سیاره Aranos (ارانوس) جایی که موجود آزمایشگاهی آخرین بار دیده شده سفر کرد, اما قبل از اینکه بتواند پسش بگیرد سر و کله دزد ماسک دار پیدا شده و موجود کوچک را دزدید.
بعد از گزارش این اتفاق به فیزبجت رچت به تعقیب دزد ادامه داد تا اینکه دزد برای او ویدیویی ارسال کرده و بهش اطلاع داد که او کلنک را که در پنت هاوس جدیدش در حال خوش گذرانی بود دزدیده و شکنجه اش کرده است.
دزد
رچت موفق به پیدا کردن کلنک و نجاتش از چنگال دزد شده, و از این رو دو دوست دوباره باهم برای پیدا کردن این دزد به راه افتادند و در چندیدن سیاره با افراد زیادی ملاقات کرده , در مسابقات galactic Gladiators , Desert Riders برنده شده و با حمله Thugs 4 Less (تاگز فور لس) تبه کاران شبه نظامی که برای مراقبت از دزد استخدام شده بودند رو به رو شدند.
تا اینکه در سیاره Siberius (سیبریوس) به دزد رسیدند و با اینکه دزد بعد مبارزه ای دوباره فرار کرد موفق شدند که موجود آزمایشگاهی را از او پس گیرند.
رچت با فزبجت ارتباط برقرار کرده و این خبر خوب را به او اطلاع داد, فزبجت قبول کرد که آنها را در سیاره ای صحرایی برای تحویل گرفتن موجود آزمایشگاهی ملاقات کند.
وقتی که به سیاره رسیدند فزبجت سفینه بزرگش را روی سفینه رچت فرود آورده و به جاییش هردوی آنها را سوار کرد تا به خانه ببرد اما وسط راه رچت و کلنک را به صورت اتفاقی از سفینه به داخل سوراخ های سیاره صحرایی پرت کرده و با موجود آزمایشگاهی آنجا را ترک کرد.
اما کلنک فکر میکرد که او از عمد آنها را در این سیاره ول کرده است.
رچت و کلنک موفق شدند که از چندسری غار فرار کرده تا اینکه هنگام خروج دوباره به دزد برخوردند.
دزد به صورت اتفاقی به زمین خورده و با افتادن ماسکش هویت واقعیش مشخص شد, یک لامبکس مونث به نام Angela Cross (آنجلا کراس) که به عنوان یک دانشمند در مگا کورپ برای حل کردن مشکلات موجود آزمایشگاهی کار میکرد و چیزی نمونده بود که درستش کند اما فزبجت برروی تاریخ عرضه مشخص شده اصرار داشت.
آنجلا ادعا کرد که این موجود آزمایشگاهی خطری برای تمام کهکشان است, و بهشون آدرس انبار تسهیلاتی را در سیاره Dobbo (دوبو) داد و ازشون خواست که مدرکی را در آنجا پیدا کنند که حقیقی بودن ادعایش را تایید میکرد.
رچت و کلنک سفینه خود را با بدست آوردن چندیدن کریستال را تعمیر کرده و به سیاره دوبو رفتند و پس از تماشای ویدیویی متوجه شدند که این موجود بیولوژیکی بسیار خطرناک بوده و عصبانیتش میتواند بسیار خشونت آمیز باشد.
چندی بعد آنجلا با R&C تماس گرفته و اطلاع داد که مگاکورپ از این موجود آزمایشگاهی کپی هایی ساخته و قصد دارد که آنها به عنوان محصولی با نام Protopet (پروتوپت) بفروشد.
رچت که معتقد بود فزبجت از مشکلات پروتوپت بی خبر است به ایونت تبلیغاتیی در سیاره Boldan (بولدان) رفت تا بهش اطلاع دهد اما زود متوجه شد که این یه تله از طرف گروه Thugs 4 Less بوده که قراردادشون رو با آنجلا بهم زده و حالا با مگا کورپ کار میکنن.
تاگز فور لس R&C را به جرم حمله به جناب فزبجت به زندان خصوصیه خودشان برده و بعد از اینکه موفق به فرار شدند ویدیویی از آنجلا دریافت کردند و متوجه شدند که تاگز فور لس آنجلا رو هم دزیده و از همین رو مخفیگاه آنها رو در سیاره Snivelak پیدا کرده, رئیسشون رو شکست داده و آنجلا رو نجات دادن.
سپس آنجلا و R&C راهی ساختمان اصلیه MegaCorp شدند.
این سه قهرمان, پس از ورود دستگیر و ناگهان متوجه شدند که کسی که دستگیرشون کرده فزبجت نبوده و در حقیقت قهرمان رسوا Captain Qwark (کاپتان کورک) است که جای فزبجت را به عنوان مدیرعامل مگا کورپ گرفته
و قصد دارد که با پخش کردن پروتوپت های خطرناک در کهکشان و استفاده از دستگاهی که آنجلا برای درمانشان ساخته, این خطر را از بین ببرد تا محبوبیتش را باز پس گیرد.
او دستگاه را برروی پروتوپت اصلی امتحان کرد, اما دستگاه آنجلا درست کار نکرده و پروتوپت تبدیل به هیولایی بزرگ شده و کورک را میبلعد.
در این بین آنجلا رفت تا فزبجت واقعی را پیدا کند و در همون زمان رچت پروتوپت بزرگ را مقهور کرده و زندگیه کورک را نجات میدهد.
پس از پیدا شدن فزبجت واقعی, آنجلا با کمک کلنک دستگاهش را تعمیر و پروتوپت بزرگ و بقیه پروتوپت های پخش شده را با سیگنالی به حالت عادی برگرداند.
صلح بار دیگر به کهکشان Bogon بازگشت.
و چه اتفاقی برای کورک افتاد؟ خب به گفته آنجلا اون برای تنبیه تبدیل به یکی از موش های آزمایگاهی در MegaCorp شد.
چندی پس از اتفاقات قسمت دوم, رچت و کلنک مشغول بازی شترنج در پنت هاوس خویش واقع در کهکشان Bogon (بوگون) بودند که کلنک تلوزیون را برای دیدن سریال خودش Secret Agent Clank روشن کرد, اما رچت که از این سریال متنفر بود هنگام پخش پیام بازرگانی شبکه اخبار را آورد و ناگهان متوجه شد که خانه اش یعنی سیاره Veldin (ولدین), تحت حمله ارتشی از موجوداتی از نژاد Tyhrranoids (تایرانویدز) قرار گرفته.
برای همین وقت را تلف نکرده و با دستگاه تلپورتی که به سفینه اش وصل کرده بود به کهکشان Solona (سولونا) بازگشت و به عنوان مامور Galactic Rangers , محاجمین را که به سلاح ها و ابزار پیشرفته مسلح بودند, از سیاره خود بیرون کرد.
پس از شکست دادن این موجودات R&C با رئیس جمهور ملاقات کردند که مشخص بود طرفدار پر و پا قرص Agent Clank است.
رئیس جمهور به آنها اطلاع داد که بنظر میرسد نابغه ای شیطانی به نام Dr. Nefarious (دکتر نفریس) پشت این حمله بوده و برای همین تنها امید گلکتیک رنجرز پیدا کردن تنها مردیست که نفریس را شکست داده, و اون مرد کسی نیست جز قهرمان رسوا Captain Qwark! (کاپتان کورک).
رچت دستور را اجرا کرده و کورک را که حالا دیوانه شده و در سیاره ای به نام Florana (فلورانا) همراه قبیله ای وحشی زندگی میکرد پیدا کرد و اون به مقر گلکتیک رنجرز, سفینه ای مجهز به فروشگاه , VR Training و کنسول VG-9000 , سفینه ای به نام Starship Phoenix (استارشیپ فونیکس) برد, جایی که با Sasha Phyronix کاپیتان گلکتیک رنجرز و دختر رئیس جمهور ملاقات کرد.
رچت با استفاده از vid-comics , بازی های کارتریج مانندی از ماجراهای کاپتان کورک, حافظه او را برگردوند.
پس از بدست آوردن حافظش, کورک به دستور رئیس جمهور رهبریه گلکتسک رنجرز را بدست گرفته و گروه مخصوص خود را به نام Q-Force تشکیل داد, گروهی از افراد حرفه ای که فقط از خودش دستور خواهند گرفت.
کورک دستور داد که رچت , کلنک و مامور کیوفورس Skidd McMarx (اسکید مک مارکس) به پایگاه نفریس در سیاره Aquatos بروند. پس از گشتن و هک کردن دیتا بیس نفریس, کلنک موفق به پیدا کردن نقشه ای از سیاره Tyhrranoids شد.
رچت موفق به سفر به این سیاره و کشتن ملکه این موجودات شد.
پس از بازگشت به سفینه فونیکس, دکتر نفریس پیامی به صورت هالوگرام از خودش فرستاده تا کیوفورس را مسخره کند, رچت نیز از فرصت استفاده کرده و به کمک Big Al عضو تکنیکی تیم, آدرس پیام هالوگرامی را در کارخانه مهماتی در سیاره Daxx ردیابی کرد.
رچت به این کارخانه رفته و متوجه شد که نفریس سلاحی به اسم Biobliterator ساخته اما اطلاعاتی از این اسلحه در دسترس نیست. او همچنین موزیک ویدیویی از خواننده روباتی Courtney Gears پیدا کرد و در این ویدیو او به روبات های دیگر دستور میداد که تمام موجودات اورگانیک را نابود کنند.
R&C متوجه شدند که گیرز درباره نقشه های نفریس چیزی میداند برای همین کلنک قرار ملاقاتی از او گرفت, اما گیرز او را بیهوش کرده و پیش نفریس برد.
نفریس به کلنک توضیح داد که هدفش از ساخت Biobliterator تبدیل کردن تمام مردم کهکشان به روبات و نابود کردن تمام موجودات اورگانیک است.
و درست مثل جناب رئیس جمهور, نفریس نیز طرفدار پر و پا قرص Anegt Clank بوده و به او پیشنهاد داد تا چهره و مدافع نقشه هایش برای نابود کردن تمام زندگی های اورگانیک شود, اما کلنک پیشنهادش را رد کرد و به همین دلیل نفریس جایگزینی تقلبی به نام Klunk (کلانک) ساخته و به پیش رچت فرستاد.
رچت نیز که از تقلبی بودن این کلنک بی خبر بوده مکان را ترک کرده و همراه Skidd (اسکید) به ماموریتی در Obani moons (اوبانی مونز) رفت.
در این سیاره گیرز اسکید را دزدیه و او را تبدیل به روبات کرد اما رچت موفق به شکست و خاموش کردن گیرز شده و اسکید را با خودش به Phonix برگردوند.
در همین حال ساشا سفینه نفریس به نام Leviathan پیدا کرد, رچت و کورک برای دستگیریه نفریس به آنجا رفتنه و اما متوجه شدند که سفینه یک تله بوده و تا دقایقی دیگر منفجر میشود, رچت و کلنک تقلبی از سفینه فرار کرده اما کورک به بهانه پیدا کردن اطلاعات در سفینه مونده و منفجر شد.
بعد از گرفتین یاد بودی مختصر برای کاپتان کورک, رچت به شهر Metropolis (متروپلیس) رفته تا جلوی نفریس را برای استفاده از Biobliterator و تبدیل کردن Tyhrranoidsها و مردم شهر به روبات را بگیرد.
رچت نفریس را پیدا کرده و متوجه تقلبی بودن کلانک شد پس در مبارزه ای این متقلب را نابود کرده و کلنک را پس گرفت.
R&C به تعقیب نفریس ادامه داده تا اینکه با پیدا کردن آخرین Vid-Comic کورک متوجه شدند که او نمرده و مثل ترسوها در جایی قایم شده است و دیگر نمیخواهد بجنگد.
بعد از شکست دادن محاجمینی که به Phonix حمله کرده بودند, رچت و کلنک Biobliterator را پیدا کرده و کلنک موفق شد که اسلحه را با توپی جنگی نابود کند.
اما طولی نکشید که ساشا بهشون خبر داد که نفریس Biobliteratorی دوم و پیشرفته تری را در سیاره Mylon (مای لون) پیاده کرده و آماده شلیک به ولدین است.
رچت و کلنک به سرعت به این سیاره رفته و موفق به شکست نفریس شدن, اما خیلی دیر شده بود چرا که نفریس Biobliterator جدیدش را تبدیل به روباتی غول آسا کرده و چیزی نمونده بود که رچت و کلنک را از بین ببرد که ناگهان کورک با سفینه اش از دور دست ها به کمکشان رسید.
رچت و کورک با کمک یکدیگر اسلحه نفریس را نابود کرده و به خانه برگشتند, نفریس هم قبل از منفجر شدن روباتش به اشتباه خودش را به شهاب سنگی در دور دست ها منتقل کرد و با خدمت کارش لورنس برروی این شهاب سنگ گرفتار شد.
پس از بازگشت صلح به کهکشان, اعضای Q-Force دور هم جمع شده و به سینما برای تماشای Holofilm خصوصیه Secret Agent Clank رفتند
پایان PS2 Era.
Future Saga (PS3)
----------------------------------------------------------
Ratchet & Clank: Tools of Destruction
View attachment 210019
در سیاره Kerwan (کروان) واقع در شهر Metropolis (متروپلیس), رچت و کلنک مشغول کار برروی Hovercraftی (هاورکرفت) بودند که ناگهان پیام تصوریی از کاپتان کورک که تحت حمله بوده و استرس داشته دریافت کرند.
به همین دلیل رچت و کلنک به راه افتاده و بعد از شکست دادن ارتشی از موجودات عجیب محاصره شده و با امپراطور Cragmiteها (کراگمایت) یعنی Percival Tachyon (پرسیوال تکیان) آشنا شدند.
تکیان که فکر میکرد رچت آخرین لامبکس زنده در کهکشان است برای کشتنش به متروپلیس آمده و خواستار فدا کردن جانش در ازای نجات شهر شد, اما در لحظه آخر رچت و کلنک موفق به گذشتن از چنگال تکیان شده و با سفینه شخصی اش به دور دست ها گریختن.
اما خبر نداشتند که سفینه تکیان مجهز به سیستم امنیتی بوده و بیهوش شدند, پس از تجربه خوابی عمیق, این دو دوست خود را در سیاره Conalia (کونلیا) از کهکشان Polaris (پولاریس) پیدا کردند, و بعد از اینکه فهمیدن تکیان سیاره های اطراف را نابود کرده تصمیم گرفتند تا به تحقیق درباره او بپردازند.
در بین راه کلنک با موجوداتی کوچک به نام Zoni (زونی) که فقط خودش میتوانست آنها را ببیند آشنا شد, زونی ها به کلنک گفتند که او برای هدفی خاص متولد یا بهتره بگیم ساخته شده و به او توانایی های جدید برای کمک به رچت اهدا کردند.
R&C به تحقیقات خود ادامه داده تا اینکه ایستگاه فضایی را پیدا کردند و اینجا بود که با دختری به نام Talwyn Apogee (تالوین آپوگی) و دوستانش که دو روبات پیر به اسم Cronk (کرانک) و Zephyr (زفر) بودند آشنا شدند.
تالوین به آنها توضیح داد که پدرش Max Apogee (مکس آپوگی) بزرگ ترین متخصص تکنولوژیه Lombaxها (لامبکس ها) در کهکشان بوده و احتمالا تحقیقاتش بتواند پرده از راز ناپدید شدن این نژاد بردارد.
با کمک آنها رچت از داستان جنگ بزرگ بین کراگمایت ها و لامبکس ها با خبر شد (بخش Lore) و متوجه شد که لامبکس ها پس از ناپدید کردن کراگمایت ها به دور دست ها با استفاده از اسلحه ای به نام Dimensionator (دمنشنیتور) که تواناییه باز کردن شکاف و سیاه چال هایی به ابعاد و فضا های دیگر را داشت, تصمیم گرفتند که تخم بازمانده کراگمایت ها که اسمش را تکیان گذاشتند را بزرگ کنند.
تکیان نیز که در سن جوانی از گذشته اش با خبر شد با فریب و استفاده از تکنولوژیه لامبکس ها به جنگ باهاشون پرداخته و اکثر آنها را کشت و حال به دنبال رچت است.
مهم تر از همه رچت متوجه شد که پدرش محافظ Dimensionator اسلحه ای که لامبکس های باقی مانده باهاش فرار کردند بوده, کسی که دستگا را از چنگال تکیان قایم کرده و پس از فرستادن رچت به منظومه Solaris (سولاریس) توسط تکیان به قتل رسیده است.
رچت با استفاده از سرنخ های بجا مانده از Max Apogee موفق شد که جای Dimensionator را در سیاره Jasindu (جاسیندو) پیدا کرده و قبیله محافظش یعنی Sworn (سورن) را شکست دهد اما قبل از اینکه بتواند Dimensionator را بردارد, سر و کله دزد دریایی به نام Captain Romulus Slag (کاپتان اسلگ) پیدا شده و اسلحه را میدزد.
رچت به تعقیب دزدهای دریایی پرداخته و و موفق به شکستشان میشود اما اینبار کاپتان کورک که به تازگی از دست تکیان فرار کرده بود Dimensionator را گرفته و آن را به سیاره کراگمایت ها میبرد تا نابودش کند.
اما دست گیر شده و دستگاه در دستان تکیان قرار میگیرد.
تکیان نیز از این فرصت استفاده کرده و کراگمایت ها را از دور دست ها برمیگرداند تا بار دیگر به خرابی و آشوب در کهکشان پولاریس بپردازد.
جنگ بین رچت و تکیان تا سیاره لامبکس ها یعنی Fastoon که الان نابود شده و هیچ سکونتی درش وجود ندارد پیش میرود.
تکیان به رچت پیشنهاد استفاده از Dimensionator برای پیداکردن لامبکس ها را داده اما رچت قبول نکرده و تکیان را به مبارزه میطلبد.
بعد از مبارزه ای بزرگ تکیان شکست خورده و برای نجات خود ادعا میکند که او تنها کسی است که از سرنوشت و نام واقعیه رچت خبر دارد و در همین حال Dimensionator که در مبارزه آسیب دیده بود سیاهچالی بزرگ به نا کجا آباد وا کرده و تکیان را با خودش میبرد.
اما قبل از اینکه اتفاق دیگری بی افتد رچت با استفاده از یک 33⁄4 cubits hexagonal washer که لوله کش به کلنک داده بود موفق به تعمیر Dimensionator شده و به خانه برمیگردند.
با بازگشت رچت و کلنک به خانه, دستگاه به کلی از کار افتاده و کمی پس از نجات کهکشان دوستان رچت شروع به جشن گرفتن میکنند اما رچت که همچنان به فکر حرف های آخر تکیان بود مشغول حرف زدن با کلنک شده که ناگهان Zoni ها (زونی) که حالا قابل مشاهد بودند اعلام کردند که کلنک برای سرنوشتش آماده است و او را درچند لحظه ربوده و ناپدید شدند.
و اینجاست که ماجرای بعدیه رچت برای پیدا کردن بهترین دوستش شروع میشود.
نکته: براساس سری کمیک رچت و کلنک مشخص شده که تکیان نمرده و برروی سیاره ای کوچک گیر افتاده است.
یکسال پس از شکست تکیان و ربوده شدن کلنک توسط زونی ها, رچت و دوستش تالوین آپوگی از طریق یک سوپر کامپیوتر IRIS متوجه شدند که دزد دریای افسانه ایی به نام Captain Darkwater (کاپتان دارک واتر) تنها کسی است که از چگونگی ارتباط با زونی ها خبر دارد.
برای همین رچت و تالوین به سیاره او در Merdegraw (مردگرا), به بخش Drogol سفر کرده تا او را پیدا کنند, آنها سوار ناوگان دزدان دریایی بالای دریای آزورا شدند, اما خیلی زود شناسایی شده و توسط Sprocket (اسپروکت) دستیار شماره یک کاپتان دارک واتر دستگیر شدند.
اسپروکت به آنها گفت کاپتان دارک واتر سالهاست که مرده و اما چند لحظه قبل از اینکه رچت و تالوین را به قتل برساند Rusty pete (راستی پیت) با لباس مبدلی به عنوان Captain Slag (کاپتان اسلگ) از را رسیده و بجای کشتن دستور داد که آنها را در جزیره Hoolefar (هولفار) بیندازند.
رچت پس از تجربه یک الهام از کلنک که توسط انرژیی درخشان احاطه شده بود بیدار شده و دوباره تالوین را پیدا کرد.
آنها به راه خود ادامه داده تا اینکه با شهردار محلی Barnabas Worley (بارناباس وورلی) ملاقات کردند, وورلی رچت را برای درست کردن منبع برق جزیره, با تعمیر چند توربین بادی مامور کرده و سپس اون رو پیش اپراتور شهر برد.
اپراتور از رچت خواست تا از یک قاچاق چی برایش Versaboltی (ورسا بولت) بخرد تا بتواند خرابی ها را تعمیر کند.
پس انجام این کارها وورلی به عنوان پاداش رچت را از وجود چیزی به نام Obsidian Eye (ابسدین آی)
با خبر کرد, ابسیدین آی یک تلسکوپ لوزنزیه قدرتمند است که توسط که توسط دارک واتر ساخته شده تا پیوندش را به dimension یا "بعد" زونی ها حفظ کند.
اما متاسفانه منبع قدرت ابسیدین آی, شعی مصنوعی به نام Fulcrum Star (فولکرم استار) توسط دارک واتر چندی پیش از کشته شدن توسط اسلگ درجایی پنهان شده.
راستی پیت با سر روشن و زنده اسلگ که در قسمت قبلی از تنش جدا شد, رچت و تالوین را به سمت مقبره دارک واتر در غارهای Morrow راهنمایی کرد.
بعد از اینکه تالوین در غار به صورت اتفاقی از گروه جداشد, رچت و پیت با هم به راه ادامه داده تا اینکه به کشتی دارک واتر رسیدند.
پیت, سر اسلگ را به تنه بدون سر دارک واتر وصل کرده و گفت که او تنها با کاپتان قبلی اش وفادار خواهد بود و از همین رو وصل شدن سر اسلگ به تنه دارک واتر باعث شد که دارک واتر بار دیگر زنده شده
و برای انتقام افراد روح مانندش را اعزام کرد و به طرف جزیره هولفار به راه افتاد تا آنجا را غارت کند.
, دارک واترس از نبردی برروی ساحل دزدان دریایی را شکست داده و پیش میرود.
در همین بین رچت با کمک قاچاق چی غار دارک واتر و محل فولکرم استار را پیدا میکند.
بعد از گذشتن از تست های دارک واتر, رچت به صندوق گنج دارکواتر دست یافته اما ناگهان به داخل غاری افتاد.
دزدان دریایی فولکرم استار را گرفته , تالوین را ربوده و اسپروکت را برای مقابله با رچت تنها گذاشتند, رچت بعد از شکست دادن اسپروکت به همراه قاچاق چی به تعقیب ناوگان دزدان دریایی ادامه داد.
و بالاخره پس از درگیری های بسیار تالوین را نجات داده و دارک واتر را شکست داد.
سر اسلگ از دارک واتر جدا شده و هر دو به داخل دریا افتادند. راستی پیت نیز برای نجات اسلگ به داخل دریا دریا پرید و رچت و تالوین را با ستاره فولکرم تنها گذاشت.
رچت به جزیره برگشته و ابسیدین آی را به کار انداخت و متوجه شد که کلنک بر اثر انرژی زونی ها آسیب دیده و حافظه اش را از دست داده است و همچنین متوجه شد که زونی ها دکتری را برای تعمیر کلنک خبر کردند و اون دکتر کسی نیست جز Doctor Nefarious!
به همین دلیل رچت و تالوین بار دیگر به راه افتادن تا کلنک را از چنگال نفریس نجات دهند.
داستان این قسمت با نمایش پیت و سر اسلگ که برروی جعبه ای کوچک وسط اقیانوس پارو میزدند به پایان میرسد.
چندی پس از پایان داستان قسمت قبل, زونی ها دکتر نفریس را برای تعمیر کلنک استخدام کردند, در حالی که هدف اصلیه نفریس دستیابی به راهی برای باز کردن اتاقی به اسم Orvus Chamber (اوروس چمبر) از طریق حافظه کلنک بود.
زونی ها که از هدف او با خبر شده جلوی دسترسیه او را به کلنک گرفتند اما طولی نکشید که نفریس با استفاده از روبات هایش به زونی ها خیانت کرده و آنها را فراری داد و در همین بین کلنک بهوش آمده و فرصت فرار کردن گیرش آمد.
کلنک فرار کرده اما چندی بعد به بن بست خورده و اسیر نفریس شد, نفریس به کلنک توضیح داد که او در مکانی به اسم Great Clock یا ساعت بزرگ قرار دارد.مکانی ساخته شده توسط زونی ها در مرکز کهکشان که کارش نگه داشتن زمان است و پس از پایان حرفش بار دیگر کلنک را بیهوش و رهایش کرد.
در همین زمان, رچت و کاپتان کورک که در فضا به دنبال کلنک میگشتن سفینشون توسط انرژیی عجیب سقوط کرده و در سیاره Quantos (کوانتاس) فرود آمد.
Lord Vorselon (لرد ولرسون), دستیار خصوصیه نفریس برای پیدا کردن شخصی به اسم Alister Azimuth (الستار ازمیف) با افراد خود به سمت ساکنین این سیاره یعنی Fongoidsها (فانگوید) حمله کرد, چرا که رچت را با الستار اشتباه گرفت.
ولرسون موفق به دستگیری کورک و ساکنین سیاره شد اما رچت جان سالم بدر برده و با کمک زونی ها سفینه اش را تعمیر و با ورود به سفینه جنگیه ولرسون کورک و فانگوید ها را نجات داد.
رچت متوجه شد که الستار شاید یک دوست باشد و برای همین شروع به جست و جو برای پیدا کردن این شخص کرد, در همین بین کلنک توسط Sigmund (سیگموند) محافظ کوچک ساعت بزرگ تعمیر شد.
سیگموند به کلنک کمک کرد تا آشناییت بیشتری با ساعت بزرگ پیدا کیند, تا زمان کهکشان را ثابت نگه دارد, و همچنین از او خواست که برای درست کردن مشکلات زمانیی که نفریس در چند سیاره درست کرده کمک کند.
کلنک با اوروس, طراح ساعت نیز آشنا شد.
اوروس به صورت تصویری دیجیتالی ظاهر شده و به کلنک توضیح داد که او پدر و خالق واقعیه کلنک است و حالا مراقبت از ساعت را در دستان او میزارد. و اما کلنک متوجه شد که اوروس واقعی دو سال است که بعد از ملاقاتش با دکتر نفریس ناپدید شده.
در سیاره Torren IV (تورن 4) رچت با بدست آوردن کمی اطلاعات از کوروک موفق شد که جای الستار ازمیف را پیدا کند, و بعد از ملاقات با او متوجه شد که الستار لامبکسی است که مثل خودش پس از حمله تکیان از بقیه لامبکس جا مونده و رها شده است, او همچنین گفت که یکی از گاردهای ارشد سیاره Fastoon و مهم تر از همه دوست خوبی برای پدر رچت یعنی Kaden (کیدن) بوده.
ازمیف که خودش به دنبال ساعت میگشت توضیح داد که براساس تحقیقاتش باور دارد, کلنک به ساعت بزرگ برده شده و از این رو رچت و ژنرال ازمیف به راه افتاند تا Obsidian Eye (ابسیدین آی) دیگری پیدا کرده تا بتوانند با کلنک صحبت کنند.
و البته الستار قبل از شروع هرکاری کفش های جت دار کیدن یعنی Hoverboots (هاور بوتس) را به رچت داد.
در بین راه رچت سوال های زیادی از الستار داشت, سوالی مثل اینکه چرا الستار از بقیه لامبکس ها جا مونده, سوالاتی که او از جواب دادن بهش سر باز میزد اما در نهایت با ناراحتی و احساس گناه مجبور شد که حقیقت را به رچت بگوید.
الستار گفت که او مقصر کشته شدن لامبکس ها و پدر رچت, کیدن است.
و توضیح داد که پس از پایان چنگ بزرگ بین لامبکس ها و کراگمایت ها, او همچنان فکر میکرد که منظومه Polaris جای نا امنی است برای همین وقتی که تکیان با ایده فوق العادش به سراغ لامبکس ها آمد, الستار با وجود مخالف کیدن و بقیه تصمیم گرفت که تمام رازها و تکنولوژی لامبکس را در اختیار تکیان بگذارد.
و برای همین لامبکس های باقی مانده تصمیم گرفتند که الستار را بخاطر جرم هایی که مرتکب شده به جای دیگری تبعید کنند, او همچنین توضیح داد که کیدن برای نجات رچت و همسرش به قتل رسید.
و اما حالا او قصد دارد که با پیدا کردن ساعت و بازگرداندن زمان اتفاقی که افتاده را تغییر داده و به رچت فرصت باز پسگرفتن خانواده اش را بدهد, البته اینکار باعث میشد که رچت و کلنک هیچ وقت همدیگر را ملاقات نکنند.
رچت و الستار ابسیدین آی رو پیدا کرده و موفق به ارتباط با کلنک شدند, و کلنک که از جایگاه اوروس با خبر شده به رچت التماس کرد که به سیاره Zanifar (زانیفار) رفته و پدرش را نجات داد.
رچت به سیاره زانیفار رفته و از پورتال زمانی که توسط سیگموند درست شده بود, موفق شد که برای نجات اوروس به گذشته برود و وقتی که رسید متوجه شد که اوروس توسط نفریس برای پیدا کردن راهی به اتاق کنترل ساعت یعنی Orvus Chamber شکنجه شده.
اوروس زیر بار شکنجه نرفته و به نفریس اخطار داد که نمی توان از ساعت بزرگ به عنوان یک ماشین زمان استفاده کرد و اما قبل از اینکه رچت بتواند کاری کند اوروس از قدرت خود استفاده کرده و ناپدید شد, از همین رو رچت بمبی به صورت نفریس زده و با سرعت تمام به زمان حال برگشت. اصر اون بمب در زمان حال برروی صورت نفریس آشکار شد.
پس از بازگست لرد ولرسون در تماسی تصویری به رچت گفت که الستار را دستگیر کرده, رچت نیز به سرعت به راه افتاده و موفق شد که الستار را نجات دهد, اما الستار که از تصمیم رچت برای نجاتش, بجای پیدا کردن ساعت عصبانی شده بود بعد از شنیدن ایکه رچت توانست به گذشته سفر کند خوشحال شده و مطمئن شد که استفاده از ساعت بزرگ ارزش ریسک کردن را دارد.
در همین بین, کلنک در ساعت بزرگ بار دیگر با شخصیت لوله کش ملاقات کرد, لوله کش به کلنک گفت که در استفاده از دستگاه بیشتر از 6 دقیقه ریسک نکند.
پس از این کلنک و سیگموند موفق به باز کردن در اتاق کنترل یعنی Orvus Chamber شدند
کلنک با تماشای ویدیویی از پدرش اوروس متوجه شد که ساعت فقط نگه دارنده زمان بوده و نباید به عنوان یک ماشین زمان ازش استفاده شود, چرا که زونی ها زمانی قدرت سفر در زمان خود را با نژاد فانگویدها به اشتراک گذاشته و سفرهای بیش از حد آنها برروی واقعیت تاثیرات منفی و مخربی گذاشت برای همین اوروس ساعت را اختراع کرد تا همه چیز ثابت ماند.
اما طولی نکشید که کلنک و سیگموند توسط Lawrence (لورنس) خدمت کار نفریس که به دستورش آنها را تعقیب میکرد بیهوش شدند.
بعد از اینکه رچت و الستار پیامی تقلبی از کلنک دریافت کردند به سیاره Vapedia (واپدیا) رفته و با شکست والکائری ها کلنک را نجات دادند.
کلنک دوباره اخطار اوروس را برای الستار و رچت تکرار کرده و از خطر ضربه ای که ساعت میتونه با استفاده نادرست به واقعیت بزنه خبر داد, رچت قانع شده و بیخیال نجات خانواده اش و لامبکس ها شد اما الستالر ناراحت شده و رچت را تنها گذاشت.
رچت و کلنک با کورک که خودش را به شکل پرستاری درآورده بود به ایستگاه فضاییه نفریس رفتند تا سفینه اش را نابود کرده و نذارند که به ساعت دسترسی پیدا کند.
اما چندی بعد نقشه شکست خورده و هر سه آنها توسط نفریس دستگیر شدند.
نفریس توضیح داد که بعد از اتفاقات عنوان Up your Arsenal او روی شهاب سنگی گیر افتاده بود تا اینکه توسط فانگویدها نجات پیدا کرد, او در کنار فانگویدها به مدت طولانی به این فکر کرد که چطور نابغه ای مثل خودش از کسایی مثل رچت شکست خورده تا اینکه با ساعت بزرگ آشنا شده و به این نتیجه رسید که با استفاده از این ساعت, زمان را به نفع خود تغییر دهد, جایی که افراد شیطانی همیشه پیروز شده و قهرمانان شکست میخورند.
رچت بار دیگر تلاش کرد که اخطار اوروس را برای نفریس بازگو کند اما نفریس گوش نکرده و رچت و کلنک را با شهاب سنگی به سمت سیاره Morklon (مورکلون) پرتاب کرد تا بمیرند.
و اما رچت و کلنک با کمک زونی ها از این سقوط نجات پیدا کرده و با کمک سیگموند با استفاده از پورتال زمان سفینه ای تهیه کرده و به ایستگاه نفریس برگشتند.
آنها موفق شدند که در مبازه ای نفریس را کشته و قبل از اینکه ایستگاه نابود شود با کمک الستار فرار کنند.
پس از بازگشت, ساعت بزرگ با کمک رچت تعمییر شده و اما کلنک تصمیم گرفت که در ساعت مانده و آرزوهای پدرش را برآورده کند, رچت با ناراحتی خواسته او را قبول کرده و در صحنه احساسی کلنک را درآوغوش گرفته و آماده رفتن شد.
اما الستار هنوز هم اصرار به استفاده از ساعت برای نجات لامبکس ها را داشت, رچت دوباره خواسته او را رد کرد و الستار که حالا دوباره از نادیده گرفته شدن توسط یکی از هم نوع هاش بشدت عصبانی شده بود رچت را کشته و به طرف اوروس چمبر به راه افتاد.
اما قبل از اینکه دستش به اتاق برسد کلنک در را از پشت بسته و به حرف های اوروس فکر کرد که آیا زمان را برای نجات رچت برگرداند یا نه, که ناگهان به یاد حرف های لوله کش درباره 6 دقیقه افتاد, پس زمان را 6 دقیقه به عقب برده و قبل از اینکه شلیک الستار به رچت برخورد کند او را نجات داد.
و اما در زمان جدید الستار قبل از رچت و کلنک به اتاق کنترل رسیده و ساعت را به راه انداخت تا لامبکس ها را زنده کند, اما در عوض ساعت شروع به خرد شدن کرد, رچت در مبارزه ای الستار را زخمی کرده و سعی کرد که دسته ساعت را برای متوقف کردنش بکشد, اما دسته شکسته و الستار که حالا از اشتباه خود پشیمون است رچت را کنار زده و با استفاده از سلاح دستیه خود یعنی omniwrench جانش را فدا کرد و ساعت را متوقف شد.
بدن او با ساعتی که توش تصویری از خودش و کیدن بود بر روی زمین افتاد.
“Take Care of yourself Ratchet”
و در نهایت پس از کمک به زونی ها و تعمیر ساعت, رچت با ناراحتی آرزوی بهترین ها رای برای کلنک کرده و قدم زنان شروع به ترک ساعت بزرگ کرد و اما کلنک لحظه ای فکر کرده و متوجه شد که رچت خانواده اوست و برایش بیشتر از وظایفش نسبت به ساعت اهمیت دارد و تا وقتی که رچت خانواده خودش را پیدا نکرده تصمیم گرفت که پیش او بماند.
پس از تصویر دیجیتالیه اوروس عذرخواهی کرده و مراقبت از ساعت را به سیگموند سپرد و قبل از اینکه رچت ساعت را ترک کند به داخل سفینه پریده و به همرا بهترین دوست و تنها خانواده اش ساعت را ترک کرد.
و اما پس از خروج کلنک سیگموند پیام دیگری را از اوروس پخش که درش او اعلام کرد که برعکس هر پدری دوست که پسرش کلنک هرکاری که فکر میکند درست است را انجام دهد حتی اگر آنکار ترک کردن ساعت باشد.
“hehehehehe!”
کورک نیز بر روی شهاب سنگی با هیولای گشنه ای که Snow Ball صدایش میکرد گیر افتاد و سعی کرد تا خورده نشود.
کهکشان از خطر زمان در امان ماند.
نکته: در سری کمیک و عنوان R&C: All For One مشخص شده که نفریس نمرده است.
Ratchet & Clank: Into the Nexus
View attachment 210022
مدتی پس از پایان داستان عنوان (Full Frontal Assault) رچت و کلنک به نیروی امنیتی کهکشان Polaris پیوسته و به همرا Cronk و Zephyr برای اسکورت مجرمی حبس ابدی به نام Vendra Prog (وندرا پروگ) به زندانی دور افتاده با استفاده از سفینه Nebulox Seven داوطلب شدند.
وندرا که هر لحظه منتظر آزاد شدن بود با استفاده از قدرت های psychic خود برق سفینه را قطع کرد.
رچت موفق به برگرداندن برق شد که ناگهان ارتشی شبه نظامی و تبه کار به رهبری برادر وندرا Neftin (نفتین) به سفینه حمله کرده و پس از مبارزه ای کوتاه رچت , کلنک و کرانک و زیفر را دستگیر کردند.
وندرا رچت را از نداشتن جرئت برای پیدا کردن لامبکس ها سرزنش کرده و به همرا برادرش سفینه را بمب گذاری و منفجر کرد, در طول انفجار کلانک و زفر کشته شده اما رچت و کلنک جان سالم بدر برده و دزدکی سوار یکی از سفینه های تبه کاران که مقصدش سیاره Yerek (یرک) در بخش Zarkov (زارکو) بود شدند.
بعد از فرود آمدن, رچت, تالوین را از مرگ کرانک و زفر با خبر کرد, تالوین که ترسیده بود رچت را هم از دست دهد ازش خواهش کرد که به خانه برگردد اما رچت قبول نکرده و به همراه کلنک تصمیم گرفت که به تحقیق درباره فعالیت های برادران پروگ در سیاره Yerek بپردازد.
در ادامه راi رچت با Pollyx (پولیکس) دانشمندی از نژاد Terachnoid (تراکنوید) که زمانی برای دکتر نفریس کار میکرد رو به رو شد.
پولیکس توضیح داد که برادران پروگ او را برای آزمایشش برروی "Netherverse" (ند ورس), دنیایی متناوب که محل زندگیه موجوداتی شیطانی به نام Nethers (ندر) هست دزدیدن.
رچت و کلنک از یتیم خانه Meero (میرو), جایی که پروگ ها درش بزرگ شدند رفته و متوجه شدند که آنها وسیله ای شبیه Dimensionator داشته و وندرا با رئیس ندرها ارتباط دارد, موجودی که وندرا او را Mr. Eye (مستر آی) صدا میزند.
رچت و کلنک شناسایی شده و اما قبل از اینکه اتفاقی برایشان بی افتد کاپتان کورک از راه رسیده و نجاتشان داد, کورک توضیح داد که Dimensionator اصلی در موزه جهانیه سیاره Igliak (ایگلیاک) قرار داشته و جایش امن است, او همچنین سفینه رچت یعنی Aphelion (افلیون) رو در اختیارش گذاشت.
حالا با نظارت کورک برروی پروگ ها از طریق فضا, رچت به سیاره Kragg (کرگ) رفته و در تورنومنت Destructapalooza که توسط شبه نظامی های نفتین برگزار شده برنده جت پکی برای کالنک شد.
رچت و کلنک به شهر Weeblesnog (ویبل اسناگ), پایتخت سیاره Silox (سیلاکس), جایی که پروگ ها با دستگاهی شبیه Dimensionator به آزمایش میپرداختن رسیدند.
در اینجا دو دوست با نفتین رو به رو شده و او را شکست دادند, اما وندرا موفق شده که پورتالی به Netherverse باز کرده و به مستر آی و افرادش فرصت ورود به دنیای واقعی را داد.
مستر آی پس از خروج به وندرا خیانت کرده و او را به داخل ندر ورس انداخت.
رچت و کلنک فرار کرده و با نفین ارتباط برقرار کردند, نفتین به آنها گفت که به مخفی گاهش در سیاره Thram (ترام) بروند.
در این سیاره رچت بار دیگر به Smuggler یا همام قاچاق چی برخورده و با شکار حیوانی بومی برایش, Hoverbootsی بدست آورد.
بعد از پیدا کردن نفتین, او توضیح داد, دستگاهی که برای آزادیه ندرها ازش استفاده شده از روی Dimensionator موزه طراحی شده است و حالا دستگاه اصلی تنها چیزیست که میتواند ندرها را به دنیای خودشون برگرداند, از همین رو نفتین پروگ از رچت خواست که Dimensionator اصلی را برایش بیارد, رچت هم قبول کرده اما به این شرط که او و خواهرش به زندان بازگردند.
رچت با کمک Turbotی که توسط نفتین دزدیه شده بود وارد موزه شده و Dimensionator را پیدا کردند و در هیمن لحظه بود که ندرها به شهر حمله کردند.
درحالی که نفتین , پولیکس و کورک در حال بکار انداختن دستگاه بودند رچت مشغول مبارزه با مستر آی شد.
نفتین با استفاده از Dimensionator کلنک را به ندرورس فرستاد, کلنک موفق به آزادیه وندرا شده و خواهر و برادر با کمک همدیگر ندرها را به دنیای خود برگرداندند.
وندرا از نفتین برای رفتار بدش با او عذرخواهی کرده و این برادر و خواهر درد سر ساز خودشون رو تحویل قانون دادند.
پس از بازگشت به خانه, رچت و کلنک متوجه شدند که Dimensionator بار دیگر خراب شده و خندیدند.
کلنک از رچت پرسید که اگر دستگاه کار کند آیا او برای پیدا کردن لامبکس ها ازش استفاده خواهد کرد؟
رچت هم جوابش منفی بوده و گفت که علاقه ای به ترک کردن تالوین ندارد از این رو دو دوست بلند شده و به سمت تالوین حرکت کردند, اما...
قبل از اینکه خارج شوند کلنک Dimensionator را به امید پیدا کردن لامبکس ها برداشته و آنجا را ترک کرد.
در صحنه آخر, روح کرانک و زفر در بخشی از موزه که به خودشان اختصاص داده شده بود رفتند و پس از کمی بحث و مشاجره همیشگی با هم موزه را ترک کردند.
کهکشان بار دیگر نجات پیدا کرد اما این به این معنا نیست که کار Dimensionator تمام شده باشد...
درست نیست؟
Ratchet & Clank: Rift Apartو حالا به داستان نسخه جدید سری رسیدیم و با اینکه هنوز منتشر نشده اما جالب است که ارتباطش را با عناوین قبلی سری را بازگو کنیم.
View attachment 210023
توجه: این بخش تنها براساس پیش پرده های بازی است و اگر آنها را تماشا نکرده اید
مطالعه این بخش پیشنهد نمیشود.
داستان Rift apart مدتی پس از پایان Into The Nexus اتفاق می افتد.
جایی که کلنک در جشنی Dimensionator , وسیله ای که توسط لامبکس ها برای باز کردن شکاف و سیاه چال هایی به ابعاد و مکان های دیگر را دارد تعمیر کرده و او را به رچت هدیه میدهد تا لامبکس های گمشده را پیدا کند.
رچت که بنظر هنوز هم علاقه ای به پیدا کردن هم نوع هایش ندارد قبل از اینکه چیزی بگوید ناگهان سر و کله دکتر نفریس پیدا شده و Dimensionator را میدزد تا دنیایی سازد که درش امپراطور شده و به آرزویش برای از بین بردن تمام موجودات اورگانیک دستیابد.
او از این Dimensionator مشکل دار استفاده کرده و رچت و کلنک را که در تلاش متوقف کردنش بودند به دنیایی که میخواست منتقل کرد, در بین راه رچت, کلنک را گم میکند.
کلنک با لامبکسی مونث به اسم Rivet (ریوت) که در واقع رچتی در دنیای جایگزین نفریس است آشنا شده و درحالی که رچت به دنبال کلنک میگردد, ریوت به عنوان رهبر مقاومت در برابر امپراطوری نفریس با کلنک همراه شده تا او را متوقف کنند.
سرنوشت کهکشان, در دست این سه قهرمان است
Ratchet & Clank: Rift Apart در تاریخ June 11 به صورت انحصاری برای کنسول Playstation 5 منتشر خواهد شد.
این هم از خط داستانی تمام نسخه های اصلی سری نظرتان چیست, آیا ازش راضی بودید؟ اشتباه هست که در متن وجود داشته باشد یا چیزی هست که جا گذاشته باشیم؟
نظرات خود را در کامنت ها اعلام کنید.