ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
وقتی ترس معنای خود را از دست میدهد!
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Heart Broken" data-source="post: 1710743" data-attributes="member: 57811"><p style="text-align: center"><strong>به نام خدا</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><strong>وقتی ترس معنای خود را از دست میدهد!</strong></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.todaysgolfer.co.uk/upload/36111/images/No_Fear.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>در <a href="http://forum.bazicenter.com/showthread.php?t=51745">مقاله قبل</a> عناوین برتر سبک وحشت را بررسی کردیم و گفتیم که هر کدام از این بازیها به نوبهی خود سهم قابل توجهی در پیشرفت این سبک داشتند.</p><p></p><p>به نظر شما چرا سبک وحشت و بقا در نسل جدید، افت کیفی شدیدی داشته است؟</p><p>همان طور که در مقاله قبل گفته شد، در سالهای اخیر طرفداران سری بازیهای سبک وحشت و بقا بیشتر شدهاند، و افراد زیادی به این سبک روی میآورند. متأسفانه در نسل جدید بازیهای رایانهای(نسل هفتم) این سبک(وحشت و بقا) دچار ضعفهای شدیدی شد، ضعفهایی که حاصل از کلیشهای بودن موضوعات، تکراری شدن طرحها و نداشتن تنوع در تعرف داستان ایجاد شد.در این نسل گرایش بیش از حد این سبک را به اکشن محض شاهد هستیم، بازیهای سبک جدید تأکید بیشتری بر مبارزات در بازی دارند وتقریباً در بسیاری از بازیهای جدید این سبک، عناصر دیگر یا بسیار کمرنگ هستند و یا حذف شدهاند(همانند طراحی معماهای منطقی، طراحی محیطهای استاندارد).سری بازی DEAD SPACE نمونهای از بازیهای نسل جدید است که تعاریف جدیدی را از یک بازی سبک وحشت و بقا ارائه داد.</p><p></p><p>این مدل از بازیها را بیشتر به اصطلاح سبک غربی میشناسند(سبک بازی سازی استودیوهای غربی). در این گونه بازیها، ترس صرفا از طریق مبارزات با موجودات ترسناک گوشتی که سر و ته آنها را نمیتوان به سادگی تمیز داد(!) و یا انواع زامبیها، با حداقل مهمات، و یا از طریق شوکه کردنهای ناگهانی با تاریکی مطلق ویا صدای ناهنجار صورت میگیرد. متأسفانه مخاطبان هم در این نسل گرایش بیشتری به این سبک از بازیهای شوتر پیدا کردند.این تمایل عمومی به سمت شوتر محض شدن در سبک وحشت و بقا، تأثیر منفی بر روی عناوین بزرگ گذاشته است، و حتی خلاقیت را در عناوین این سبک از بین برده است.حتی استودیوهای بازی سازی شرقی نیز به اینگونه سبکها روی آوردند. مثلاً ما میبینیم که بازی بزرگی همچون Resident Evil که از همه عناصر سبک برای القای وحشت استفاده میکرد، در نسخه آخر گرایش شدیدی به سمت اکشن شدن پیدا کرد.این تغییر درسبک باعث از بین رفتن ریشهها و المانهای اصلی سری نیز شده است.سیاستهای مالی و به دست آوردن بازار فروش به واسطه اقبال عمومی مخاطبان به این نوع از بازیها، باعث شد که سبک این گونه بازیها تغییرات گستردهای بکند.</p><p></p><p>یک بازی ناامید کننده الزاماً یک بازی ضعیف نیست، ممکن است بازیای لقب ناامید کننده بگیرد در حالی که بازی خوبی و خوش ساختی باشد. البته در سبک وحشت و بقا، بازیهای دیگری همچون DEAD RISING ، DEAE ISLAND ، SHADOW OF THE DAMNED و ... نیز وجود دارند که بسیار ناامید کننده بودند ولی از لحاظ ساختار نیز مشکلات اساسی داشتند و عناوین ضعیف و کلیشهای محسوب میشوند.مثلاً عنوانی مثل DEAD RISING سرتاسر تشکیل شده است از کشتار دسته جمعی زامبیها، البته بدون در نظر گرفتن هیچ هدف خاصی! در اینگونه بازیها هدف اصلی کشتار زامبیها و نجات از دست آنها به هر وسیلهای است، شاید این نوع سبک جالب باشد ولی بعد از مدتی دچار کلیشهای شدن میشود.اینگونه بازیها خط داستانی بسیار ضعیفی دارند و در بعضی موارد فقط داستان کاراکتر اصلی بازی را روایت میکنند، تا بهانهای برای جذاب شدن بازی باشد.واقعا احمقانه است که آقای کئیجی اینافونه از شرکت کپکام بازیای مثل DEAD RISING را جایگزین مناسبی برای سری بازیهای رزیدنت اویل میداند! ارزش پایین این گونه بازیهای جدید وقتی مشخص میشود که ما آنها را با عناوینی مثل نسخهای اولیه سری RESIDENT EVIL و SILENT HILL مقایسه کنیم. درادامه نگاهی میاندازیم به پنج بازی ناامید کننده سبک وحشت در نسل هفتم بازیهای رایانهای که با توجه به انتظارات، عملکرد درستی نداشتند.(لیست ترتیب خاصی ندارد.)</p><p></p><p><strong>-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------</strong></p><p><strong></strong></p><p><strong>نگاهی به پنج بازی ناامید کنندهی سبک وحشت</strong></p><p></p><p><strong><span style="color: #ff0000">1- RESIDENT EVIL 5</span></strong></p><p><strong></strong><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/qsehqk49diwth9415b.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p style="text-align: right">سازنده: CAPCOM</p> <p style="text-align: right">ناشر: CAPCOM</p> <p style="text-align: right">تاریخ انتشار: March 5, 2009</p> <p style="text-align: right">پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC</p> <p style="text-align: right">Metacritic :</p> <p style="text-align: right"></p> <p style="text-align: right">XBOX 360: 85/100</p> <p style="text-align: right">PS3: 86/100</p> <p style="text-align: right">PC: 86/100</p><p></p><p></p><p></p><p>نسخه پنجم سری بازیهای رزیدنت اویل یکی از بازیهای خوش ساخت این نسل هست.حتی این عنوان با فروش پنج ملیون نسخهای، پرفروش ترین نسخه در این سری محسوب میشود.البته این بازی به دلیل تغییرات و دور شدن از ریشهها، زیاد مورد توجه منتقدان قرار نگرفت.</p><p></p><p>نسخه پنجم تحولات زیادی از نظر گرافیکی و نور پردازی، صداگذاری و گیم پلی نسبت به نسخههای پیشین خود کرده بود که البته گیم پلی این سری از نسخه چهارم متحول شد.با ورود به نسل جدید بازیهای رایانهای گرافیک این نسخه به طرز فوق العادهای پیشرفت کرده بود.نورپردازی و طراحی جزئیات در این بازی بی نظیر است.استفاده از موتور گرافیکی بهبود یافته FrameWork MT باعث شد که این بازی از لحاظ گرافیکی هیچ کمبودی نداشته باشد. طراحی محیط بی نظیر است و شما میتوانید گرمای هوای آفریقا رو در محیط حس کنید.</p><p></p><p>گیم پلی کاملا از رزیدنت ایول ۴ الگوبرداری شده است. زاویه دید کمی نزدیکتر به شخصیت و روان تراست. محیط و داستان بازی بسیار گیرا و جذاب طراحی شدهاست. رفتارها و حرکتهای دشمنان این بازی نیز بسیار شبیه به نسخهی پیشین است، با این تفاوت که در نسخهٔ پیشسین نام دشمنان شما گانادو است و در این نسخه به نام ماجینی بودند. ماجینیها دارای هوش مصنوعی بسیار بالاتر و جان سختی بیشتری نسبت به گانادوها هستند. بازی همانند نسخهٔ پیشین دارای سیستم خرید، فروش مهمات، سلاح، لباس و... و ارتقا اسلحهاست.(بعضی از طرفداران وجود این قسمت در بازی را نیز از نقاط ضعف آن به حساب میاورند.)</p><p></p><p>همان طور که گفته شد، داستان دراین نسخه بهترین روایت را دارد و جزئیات زیادی را از داستان کلی سری آشکار میکند. نقطه قوت این نسخه نیز همین روایت داستان فوق العاده است.</p><p>رویدادهای این بازی در سال ۲۰۰۹، یعنی ۶ سال پس از نابود شدن شرکت آمبرلا رخ دادهاست. کریس ردفیلد به سازمان B.S.A.A پیوسته بود. این سازمان به شکل نظامی با فعالیتهای غیر قانونی بیولوژیکی، در جهان مبارزه میکرد. کریس توسط این سازمان برای بررسی موارد قاچاق سلاحهای بیولوژیکی در آفریقا به آنجا فرستاده میشود.به محض ورود کریس به منطقه خود مختار کیجوجو، دوست و همکار جدیدش را میبیند. شوا آلومار، از مقر B.S.A.A در غرب آفریقا با کریس در انجام ماموریتش همراه میشود.آن دو با هم، به سوی قرار گاه گروه آلفا (که زیر مجموعه B.S.A.A بود) حرکت کردند. آنها در تلاش برای جلوگیری از فعالیتهای یک قاچاقچی سلاحهای بیولوژیکی، به نام ریکاردو ایروینگ هستند. دیری نپایید که B.S.A.A گروه دلتا را به پشتیبانی آن دو فرستاد. فرمانده جاش استون، رهبر گروه دلتا، به کریس یک کارت حافظه که شامل عکسهایی از پژوهشهای مهم بود داده و کریس با باز کردن و مشاهده عکسها به شکل ناگهانی عکسی از جیل ولنتاین را میبیند. پس از آن کریس در مورد مرگ جیل در رویداد عمارت اسپنسر، دچار تردید میشود. کریس و شوا به دنبال یافتن ایروینگ بودند، اما نمیدانستند که جیل نیز در این رویدادها حضور دارد.در ادامه کرس متوجه میشود که آلبرت وسکر پشت این ماجراها میباشد... .</p><p></p><p>متأسفانه تاکید بسیار زیاد این بازی بر روی شوتر محض بودن باعث شد که حتی از این لحاظ از نسخه چهارم هم ناامید کننده تر شود، هر چند با این تغییر در گیم پلی طرفداران جدیدی به این سری اضافه شد، ولی فنهای واقعی سری با این تغییر مخالف بودند.</p><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/pxbvuex26rv4zsz5bmfd.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>همه طرفداران سری، این بازی را با المانهای خاص خودش میشناسند. طراحی مناسب محیط، معماهای پیچیده، کمبود مهمات، اتفاق افتادن بازی در طول شب، حس تنهایی در طول بازی ... .متأسفانه هیچ کدام از این موارد در نسخه پنجم به درستی رعایت نشد.عملاً با حذف این عناصر از نسخه پنجم دیگر این بازی حس همیشگی ترس را به مخاطبش القا نمیکرد.</p><p></p><p>بازی در طول روز اتفاق میافتد، و این امر سهم بزرگی در از بین بردن ترس حاکم بر بازی دارد.تنها نبودن کرس و وجود مهمات به اندازه نیاز در درجههای سختی آسانتر نیز باعث شدهاست وحشت کمتری در بازی حس شود.شاید ندیدن زامبیهای کندرو و به اصطلاح کلاسیک در بازی نیز برای طرفداران سری نقطه ضعف محسوب شود، ولی دشمنان بازی یعنی ماجینیها بسیار پیشرفته تر از زامبیها هستند. بعضی دیگر از طرفداران نیز عدم حضور آقای شینجی میکامی را در این نسخه دلیلی بر ضعف آن میدانند.نسخه پنجم بازی رزیدنت اویل یک بازی به یاد ماندنی است ولی فاصله زیادی با نامش دارد.</p><p></p><p>نسخه طلایی بازی (RESIDENT EVIL GOLD EDITION) که شامل چندین DLC در بخشهای تک نفره و چندنفره بود، در سال 2010 برای دو کنسول HD منتشر شد.بخش LOST IN NIGHTMARE بازی شباهت بیشتری به یک رزیدنت اویل کلاسیک داشت، هر چند که همچنان داری نواقصی بود.متأسفانه سبک جدید در این سری نهادینه شده است، به طوری که نسخه جدید و در حال ساخت این سری(RESIDENT EVIL OPERATION RACON CITY) نیز تأکید زیادی بر اکشن بودن دارد.</p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong><span style="color: #ff0000">2- F.E.A.R. 3</span></strong></p><p><strong></strong><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/ez5c7a9b8f33w2br94t8.png" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>سازنده: Day 1 Studios</p><p>ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment</p><p>تاریخ انتشار: June 21, 2011</p><p>پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC</p><p></p><p>Metacritic :</p><p></p><p></p><p>XBOX 360: 75/100 </p><p>PS3: 74/100</p><p>PC: 74/100</p><p></p><p>در مقاله قبل به نسخه اول این بازی به عنوان یکی از برترین بازیهای سبک وحشت اشاره شد، ولی آیا نسخههای بعدی نیز این موفقیت را تکرار کردند؟</p><p>نسخه دوم بازی در فوریهی 2009 میلادی منتشر شد، هر چند این عنوان نیر ناامید کننده بود ولی استفاده بیشتری از عناصر نسخه اول داشت. نسخه سوم بدترین نسخه در این سری نام میگیرد. بازیای که نه تنها از المانهای سری فاصله گرفت، بلکه از استانداردهای یک بازی اکشن سبک وحشت و بقا نیز به دور بود.</p><p></p><p>داستان این سری از نقاط قوت آن محسوب میشود. هر چند نحوه روایت داستان در این نسخه ضعیف است ولی اصل داستان بسیار جالب است. . داستان این نسخه در ادامه قسمت قبل است، فرزند سوم Alma در راه است و این بار Point Man که شخصیت اصلی نسخه اول بود با برادرش Paxton Fettel همراه شده تا شاهد تولد عضو جدید خانواده باشند! البته هدف این دو با یکدیگر کاملا متفاوت است ولی برای رسیدن به این هدف مجبورند که در کنار یکدیگر باشند و با همکاری هم خود را به Alma برسانند... .</p><p></p><p>عنصر ترس کاملاً از این بازی محو شده است، بازی شباهت بسیار زیادی به عنوان CALL OF DUTY دارد. تأکید بسیار زیاد این بازی بر روی مبارزات، آن را از اصل ماجرا قافل کرده است. گیم پلی بازی بخصوص در بخش دو نفره بسیار جذاب است، هوش مصنوعی دشمنان به خوبی کار شده است. قابلیت Slow Motion و سنگر گیری در این نسخه نیز وجود دارد. البته بعد از مدتی به دلیل تنوع کم گیم پلی بازی به شدت خسته کننده و تکراری میشود، به طوری که مخاطب پس از یک بار پایان دادن به بازی هیچ گونه رقبتی برای شروع مجدد آن ندارد. بازی با هر دو شخصیت Point Man و Fettel قابل بازی است. در ابتدای هر مرحله شما در نقش Point Man به مصاف دشمنان می روید ولی با به پایان رساندن هر بخش می توانید آن مرحله را در نقش Fettel دوباره تکرار کنید. هر کدام از این دو شخصیت تواناییهای متفاوتی دارند.</p><p></p><p>صدا گذاری در این سری نیز همانند هوش مصنوعی بسیار معروف است، صدا گذاری در این نسخه نیز قابل قبول است. موسیقیهای بازی نیز شنیدنی و جالب هستند. ولی در این نسخه هیچکدام ترسی را به شما القا نمیکنند.</p><p>گرافیک بازی برای سال 2011 و در کنار عناوین دیگر افتضاح است، حتی میتوان گفت گرافیک این بازی از نسخه اول نیز ضعیف تر است.سایه زنیها بسیار بی دقت طراحی شدهاند و گه گاهی وجود خارجی ندارند. کیفیت تکسچرها ضعیف است، و نسخه PC حتی روی سخت افزارهای خوب هم افت فریم دارد.</p><p></p><p>FEAR 3 یک شوتر اول شخص است و به هیچ عنوان یک بازی سبک ترسناک نیست و تنها نام آن را یدک میکشد. نسخه سوم کاری کرد که حتی الما نیز توانایی ترساندن مخاطبش را از دست بدهد! با این بازی دیگر ترس نیز معنای خود را از دست داد!</p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong><span style="color: #ff0000">3- SILENT HILL: HOMECOMING</span></strong></p><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/nkdrxy59m8jd5phnwbsd.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>سازنده<img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" />ouble Helix Games </p><p>ناشر: Konami Digital Entertainment</p><p>تاریخ انتشار: September 30, 2008</p><p>Pc: February 27, 2009</p><p>پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC</p><p></p><p>Metacritic :</p><p></p><p>XBOX 360: 70/100 </p><p>PS3: 71/100</p><p>PC: 64/100</p><p> </p><p>نسخه پنجم سری بازیهای سایلنت هیل را ضعیف ترین نسخه در این سری میدانند. این نسخه بی هیچ عنوان در خور نام این سری بزرگ نبود و مورد نقد منفی منتقدان قرار گرفت. این نسخه هیچ گونه نوآوری در گیم پلی ندارد، همچنین داستان بازی به بدترین نحو ممکن روایت میشود. در کنار این موارد گرافیک تکنیکی ضعیف و دموهای بی کیفیت و نورپردازی مبتدیانه، هوش مصنوعی ضعیف و باگهای بیشمار دلایلی برای شکست این بازی محسوب میشوند.</p><p></p><p>ما در هر نسخه از سری بازیهای رزیدنت اویل شاهد ایجاد تنوع و نوآوریهایی در زمینه گیم پلی، زاویه دوربین و حتی روایت داستان بودیم ولی در این نسخه هیچ کدام از این موارد پیشرفتی نداشتند.</p><p>داستان بازی همانند نسخههای دارای ابهامات بسیاری است و در عین حال زیباست، ولی متأسفانه نحوه روایت داستان بسیار ضعیف است، به طوری که باعث سردرگمی مخاطب میشود.در پایان بازی بسیاری از سؤالات بدون داشتن سرنخی برای پاسخ در ذهن مخاطب باقی میمانند.قسمت عمده داستان بازی در شهر Shepherd’s Glen اتفاق میافتد، الکس در این شهر به دنبال برادر گمشده خودش میگردد. فقط در چندین قسمت کوتاه البته بدون دلیل وارد شهر سایلنت هیل میشوید.برای پی گیری خط داستانی باید همه آیتمها بررسی شود.</p><p></p><p>شخصیت اول بازی الکس شپرد، یک جوان 21 ساله عضو ارتش است.او پس از مدتی دوری از شهر خودش Shepherd’s Glen به آنجا بازمیگردد.همانند نسخه سوم، بازی ابتدا با یک کابوس شروع میشود.الکس خود را دست و پا بسته برروی یک تخت در بیمارستان میبیند که توسط یک فرد ناشناس در راه رو جابجا میشود. طی یک حادثه آن فرد ناشناس به طرز وحشیانهای میمیرد. حالا الکس با زحمت بسیار دست و پای خود را باز کرده و به دنبال راهی برای نجات خودش میگردد.پس از این کابوس الکس به شهر میرسد، ولی همه چیز غیر عادی شده است.شهری که زمانی یکی از جاذبههای گردشگری بوده است به یک شهر ویران و روح زده تبدیل شده است.الکس با توجه به کابوس خود و دیدن ظاهر شهر متوجه میشود که سرنوشت بدی در انتظار اوست.او پی میبرد که بسیاری از ساکنان شهر گمشدهاند. الکس پس از ملاقات با مادرش متوجه میشود که برادر کوچکش جاشوا نیز جزو گمشدهها هست، پدرش نیز به دنبال جاشوا رفته ولی خبری از او نیست. مادر الکس هم تعادل روحی خود رو از دست داده و مانند دیوانهها برخورد میکند! الکس برای پایان دادن به کابوس دوم خود به دنبال برادرش میرود... . </p><p>نسخههای قبلی بازی هر کدام جزو بهترین گرافیکهای دوره خود بودند ولی این نسخه از لحاظ گرافیکی به شدت ناامید کننده است.سایه زنیها، جزئیات گرافیکی به شدت ضعیف است.البته نورپردازی در بعضی از موارد خوب کار شده است.</p><p></p><p>طراحی محیط نیز مناسب است و رنگ بندی خاص بازی باعث القای ترس میشود.رنگ خاکستری محیطها حس سرد بودن و رعب آور بودن را به خوبی انتقال میدهد.دموها طراحی افتضاحی دارند و بسیار قدیمی و بی کیفیت هستند.طراحی چهرهها مبتدیانه است ولی حرکات لب طراحی مناسب تری دارند.طراحی دشمنان بازی قابل قبول است که از نقاط قوت بازی است و جزئیات زیادی را در آنها میتوان یافت. ابلته هوش مصنوعی چندان جالبی ندارند. دشمنان بازی نسبت به نور واکنش نشان میدهند که این موضوع هم به جالب بودن بازی کمک کرده است. </p><p></p><p>چیزی به نام تخریب پذیری محیط وجود ندارد، البته با استفاده از موتور فیزیکی Havok در ساخت بازی، الکس با بعضی از اجزای محیط در تعامل است، که البته تعداد این اشیا بسیار کم است.صداگذاری طبیعی است دقت زیادی دارد و قابل قبول است. صدای محیط، صدای دشمنان و صداگذاری برای شخصیتها همه همه به خوبی کار شده است.شاید بتوان گفت تنها موردی که باعث شده این نسخه شباهتی به نسخههای قبل داشته باشد، موسیقی عالی استاد یامائوکااست.موسیقی عالی باعث شده که این بازی ترسناک تر به نظر برسد، متناسب با هر محیط و هر موقعیت موسیقی مناسبی پخش میشود که در روحیه مخاطب تأثیر بسیاری دارد.</p><p></p><p>گیم پلی بازی چیز جدیدی برای گفتن ندارد، و مانند نسخههای قبل است. البته درگیریهای فیزکی الکس بیشتر از شخصیتهای نسخههای قبلی است و این موضوع هم به دلیل ورزیدگی بدن الکس است، همچنین مبارزات نسبتبه نسخههای قبلی روانتر و بهتر شده است. زاویه دوربین بهبود یافته است و دوربین در اکثر موارد پوشش خوبی از محیط دارد.</p><p></p><p>HOMECOMING بازی چندان خوش ساختی نیست ولی با وجود نام بزرگ سری سایلنت هیل روی این بازی و استفاده مناسب از المانهای سبک وحشت میتوان این بازی را چندین بار بازی کرد. ناامید کننده بودن این بازی نیز به خاطر وجود اسم آن است. سری بازی بزرگی که هر قسمت از آن تحول بزرگی در سبک وحشت ایجاد کرد، حال اینکه نسخه پنجم هیچ گونه نوآوری و خلاقیتی نداشت و فقط توانست با استفاده از عناصر اصلی سری، شباهتی با نسخههای قبلی برقرار کند.</p><p></p><p>باید این واقعیت را قبول کنیم که دیگر تیم سایلنت(TEAM SILENT) وجود ندارد، پس بهتر است توقع خودمان را از عنوان DOWNPOUR نیز پایین تر ببریم.</p><p><strong> </strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong><span style="color: #ff0000">4- ALON IN THE DARK 2008</span></strong></p><p><strong></strong><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/fofl9dncywq5pc8hngjv.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>سازنده: Eden Games: PC , PlayStation 3 , Xbox 360</p><p>Hydravision Entertainment: PlayStation 2 , Wii </p><p>ناشر:Atari </p><p>تاریخ انتشار: 2008 میلادی</p><p>پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC , PS2 , Wii</p><p></p><p>Metacritic :</p><p></p><p>XBOX 360: 58/100 </p><p>PS3: 69/100</p><p>PC: 55/100</p><p>PS2: 47/100</p><p>Wii: 39/100</p><p></p><p>در مقاله قبل نیز گفتیم که نسخه اول سری بازی محبوب ALON IN THE DARK را بنیان گذار سبک وحشت در بازیهای رایانهای میدانند.اشاره شد که هیچ کدام از نسخههایی که در ادامه قسمت اول آمدند نتوانستند موفقیت نسخه اول را تکرار کنند. نسخه آخر این بازی نیز به شدت ناامید کننده است و میتواند بدترین نسخه در این سری نام بگیرد. در ابتدا قرار بود که نام این بازی تنها در تاریکی:بررسی نزدیک مرگ (Alone in the Dark: Near Death Investigation) باشد که در نهایت همان نام تنها در تاریکی برای این اثر انتخاب شد.در طول بازی متوجه این موضوع میشویم سازندگان بازی قصد ایجاد تنوع و متفاوت بودن را در ساخت بازی داشتهاند. گیم پلی بازی منحصر به فرد است و مشابه آن را در نسخههای قبلی و حتی بازیهای دیگر ندیده بودیم.</p><p></p><p>داستان Alone In The Dark را میتوان یکی از نقاط قوت بازی تلقی کرد چرا که سعی شده است از هر گونه کلیشه به دور باشد.داستان بازی به طور کلی در مورد نبرد میان خیر و شر است و نویسنده سعی کرده است که از نگاهی متفاوت به انسان بنگرد و معتقد است اگر تمامی اسرار این دنیا برای بشر پدیدار شود انسان ها به راه کج خواهند رفت واین دنیا پا بر جا نخواهد بود. </p><p>داستان بازی مرتبط با نسخههای قبلی است. صحنه آغازین بازی با به هوش آمدن شخصیت اصلی داستان یعنی (Edward Carnby) پژوهشگر مسایل ماورا و طبیعی شروع میشود.هنگامی که Edward چشمانش را باز میکند مشاهده میکند که چند نفر در اتاق وی هستند ودر بین آنها یکی از شاگردان پیرش به نام Theophile Paddington را میبیند که سعی دارد با او صحبت کند اما Crawley شخصیت منفی بازی مانع از این کار میشود.Crawley شما را که هنوز حالت طبیعی ندارید به یکی از افراد خودش واگذار میکند. در حالی که مامور Crawley شما را تا بالای پشت بام همراهی میکند ناگهان اتفاق عجیبی رخ میدهد و شکافهای بروی راه پله ها و دیوارها پدیدار میشوند و مامور Crawley را بی رحمانه در خود می بلعند اما Edward به طرز معجزه آسایی جان سالم به در میبرد.حال Edvard باید راهی برای فرار از این محلکه بیابد... .در ابتدای بازی داستان اصلی از زبان Paddington این گونه شرح داده میشود:شیطان که از در گاه خداوند رانده شده است برای حفظ روح خود آنرا درون سنگی قرار میدهد تا دوباره در فرصتی مناسب ظهور کند اما روح شیطان در درون سنگ گرفتار میشود بنابراین اهریمن تلاش کرد تا با فریب انسان ها و انتقال سنگ به نسل های بعدی روح خود را حفظ کند تا بتواند روح خود را آزاد سازد.</p><p></p><p>طرح جالبی در بازی وجود دارد.شما میتوانید بازی را از ابتدا و مرحله به مرحله اجرا کنید، یا اینکه اگر نتوانستید مرحلهای را بگذرانید، از آن بگذرید.در این صورت در اول فصل جدید در قسمتی به عنوان آنچه در ALON IN THE DARK گذشت حوادث قشمت قبل به شما نشان داده میشود.در بازی این قابلیت وجود دارد که بین دو حالت دوربین اول شخص و سوم شخص سوئیچ شود. البته دوربین بازی واقعاً آزار دهنده هست و در هیچ محیطی موقعیت مناسبی ندارد. کاراکتر تعامل زیادی با محیط اطراف دارد و میتواند از اکثر اشیا موجود در محیط به عنوان وسیلهای برای گشایش راه و یا سلاح استفاده کند.قلبلیت ترکیب اشیا برای ساخت سلاح نیز در بازی وجود دارد.سیستم خود ترمیم شونده در بازی وجود ندارد و برای ترمیم زخمها باید از اسپری استفاده کرد. کنترل کاراکتر و مبارزات بسیار ابتدایی و آزار دهنده هستند و اصلاً جالب طراحی نشدهاند، به طوری که رقبت بازی کردن را از مخاطب میگیرد. اگر این بازی را با صفحه کلید و موس انجام داده باشید بدترین تجربه گیمی شما رقم خورده است. مراحل رانندگی فوق العاده افتضاح هستند. هنگام رانندگی شما احساس میکنید که در یک قوطی حلبی نشستهاید و درجا میزنید. کنترل ماشین دشمن اعصاب است. سرعت پیاده روی شما چنیدن برابر سرعت وسیله نقلیه هست. این موضوعات باعث شده که این بازی از یک عنوان متوسط هم پایین تر بیاید. در بخش پازل ها و معماها نیز هیچ نکته مثبتی وجود ندارد و این معماها بسیار مبتدیانه و ضعیف هستند. </p><p></p><p>طراحی دشمنان نیز از نقاط ضعف بازی هست، چون شبیه به هیچ چیز نیستند! این موجودات بی هویت به طرز احمقانه و به شکل یک دلقک سیرک به طرف شما حرکت میکنند و باعث خنده شما میشوند، و متأسفانه هیچ ترسی را به شما القا نمیکنند.دشمنان شما از سه نوع: Humans ، Vampires، Rats هستند.هوش مصنوعی بسیار ضعیف و ناامید کننده است. در مبارزهها باگ های زیادی دیده میشود. موضوع خنده دار تر از قبل میشود وقتی ببینید که دشمنان شما با یک لوله راحتر از گلوله اسلحه جان میدهند و اینکه با برخورد ماشین با این موجودات دوست داشتنی، این ماشین شما است که از بین خواهد رفت.</p><p>بعد از این همه ضعف تنها چیزی که در این بازی بسیار زیبا و قابل قبول است موسیقی متن بازی است. این موسیقی مناسب با حال و هوا و جو بازی است و بسیار هنرمندانه طراحی شدهاست. موسیقیهای این بازی زیبا را از دست ندهید.</p><p></p><p>صداگذاری محیط نیز به خوبی کار شده است، هر چند صدگذاری شخصیتها زیاد دلچسب نیست.</p><p></p><p>گرافیک بازی در بسیاری از موارد مانند طراحی آتش، آب و مه، گرد و قبارها و محیط سنترال پارک چشم نواز و زیباست. جزئیات گرافیکی زیادی در محیط وجود دارد و همچنین نورپردازی و سایه زنی نیز کار شده هستند.</p><p>این بازی یک عنوان متوسط و حتی پایین تر از آن است.در بعضی از موارد این بازی نا امید کننده نیست، بلکه افتضاح محض است. کارگردانی بازی قابل تحسین است ولی هیچ وقت نمیتوان از نقاط ضعف بزرگ آن چشم پوشی کرد. بازی در القای حس ترس نیز هیچ نوآوری و خلاقیتی ندارد. به غیر چندین صحنه بازی اصلاً ترسی در بازی احساس نمیشود. البته با همه این اوصاف تجربه این بازی برای حداقل یک بار توصیه میشود.</p><p>نسخه INFERNO بازی به صورت انحصاری بر روی کنسول PS3 منتشر شد. این نسخه شامل تغییراتی همچون:</p><p>قابلیت کنترل کامل بر روی دوربین، کنترل روانتر و واحتتر کاراکتر اصلی بازی، دسترسی راحتتر به منوهای Inventory، اشاره به نکات و راهحلهای بیشتر در طول بازی به بازیباز، فیزیک و هندلینگ بهتر در ماشینها، صحنههای اکشن و هیجان انگیز بیشتر است.</p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong></strong></p><p><strong><span style="color: #ff0000">5- ALAN WAKE</span></strong></p><p><strong></strong><p style="text-align: center"><img src="http://up3.iranblog.com/images/buiql06s9u9c8pnau7v9.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p style="text-align: right">سازنده: Remedy Entertainment </p> <p style="text-align: right">ناشر: Microsoft Game Studios</p> <p style="text-align: right">تاریخ انتشار: 14 May 2010 </p> <p style="text-align: right">پلت فرمها: انحصاری XBOX 360 </p> <p style="text-align: right"></p> <p style="text-align: right">Metacritic : 83/100</p><p></p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>این بازی تنها عنوانی در این لیست است که در کنار موفقیت خود یکی از ناامیدکنندهترین بازیهای سبک وحشت به شمار میآید. در مقاله قبل مختصری از نقد بازی آورده شده است، فقط در این قسمت مروری بر نقاط ضعف این بازی داریم.</p><p>شما چه توقعی از یک عنوان بزرگ که 6 سال روی آن کار شده است دارید؟ قطعاً اتظار شما از یک بازی پس از 6 سال یک شاهکار به تمام معنا است. البته Alan Wake بازی بسیار بزرگی است ولی نتوانست همه انتظارات را پاسخ دهد.</p><p></p><p>بزرگترین نقطه ضعف بازی گیم پلی آن است. در بعضی از موارد گیم پلی بازی بسیار کسل کننده و تکراری میشود. البته چون مدت زمان کلی بازی بسیار کم است این موضوع قابل تحمل تر میشود. حدود بیش از پنجاه درصد بازی را صرف راه رفتن و دویدن در محیط جنگل میکنید! این موضوع کمی آزار دهنده است. گیم پلی بازی باعث میشود ارزش تکرار بازی به شدت پایین بیاید.</p><p></p><p>مبارزات با دشمنان از اول تا آخر به یک سبک است و هیچ گونه تنوعی ندارد.هوش مصنوعی خوب است ولی خود دشمنان بازی بزرگترین نقطه ضعف بازی هستند. هیچ گونه خلاقیت در جهت تنوع دادن در طراحی دشمنان وجود نداشته است. از اول تا به آخر با یک سری دشمنان کاملاً شبیه به هم روبهرو میشویم.در بازی هیچ چیز به عنوان معما و پازل وجود ندارد، که البته این یک نقطه ضعف برای بازیای در این سبک محسوب میشود.</p><p></p><p>گرافیک بازی همان طور که در مقاله قبل نیز گفته شد، بسیار زیبا و دوست داشتنی است، البته بی انصافی است مشکلاتی از قبیل تکسچرهای ضعیف را دلیلی بر ضعف بازی بدانیم، ولی خوب وقتی یک عنوان بزرگ را پیش رو داریم، انتظارات به همان اندازه بزرگ میشود. بازی از مشکل Screen Tearing نیز رنج میبرد. بعضی وقتها مه و دود و جزئیات در محیط کیفیت خود را از دست میدهند.انیمیشن چهرهها اصلاً خوب کار نشده است. وقتی آلن حرف میزند، با توجه به حالت لبهای او به نظر میرسد که او فریاد میکشد! (با اینکه سعی شده است فریم ریت بازی به صورت ثابت برروی 30 فریم باشد، ولی به شخصه در بعضی قسمتهای بازی افت فریم شدیدی را شاهد بودم.)</p><p>Alan Wake بازی خوش ساخت و کارشدهای است، ولی متأسفانه با داشتن المانهای سبک وحشت به درستی از آن استفاده نکرده است. گیم پلی و طراحی دشمنان باعث شده است این بازی فاصله زیادی با یک بازی ترسناک واقعی بگیرد.البته مشکلات ذکر شده باعث شد این بازی زیبا، زیاد مورد نقد مثبت منقدین قرار نگیرد.</p><p></p><p>پس از مدتی از عرضه بازی DLC بسیار زیبای The Signal برای بازی منتشر شد، که با وجود اصلاحات بسیاری از مشکلات نسخه اصلی ولی باز هم مشکلات ریشهای و اساسی را همراه داشت. البته خود The Signal از لحاظ داستانی به شدت ضعیف است ولی در آن گیم پلی بازی جالب تر شدهاست.داستان بازی در ادامه نسخه اصلی است، پس از اینکه آلن پایان مناسبی برای داستان خودش مینویسد و همسرش را نجات میدهد، در ذهن خود دچار درگیری میشود، و در وجودش نوعی تشویش را حس میکند. بازی در ذهن آلن میگذرد... .</p><p></p><p>البته بازی ایدههای جالبی دارد، مثلاً در ذهن آشفته آلن، در محیطهای مختلف، واژههایی وجود دارد که آلن با گرفتن چراغ قوه بر روی آنها وجود خارجی پیدا میکنند.مثلاً با از بین بردن کلمه Enemy به وسیله چراغ قوه یک دشمن در برابر شما ظاهر میشود، یا از بین بردن کلمه Tools آیتمهای متفاوتی را به دست میآورید.اتمسفر بازی در این نسخه ترسناک تر از نسخه اصلی به نظر میرسد.به هر حال این ادامه نیز مانند بازی اصلی هم خوش ساخت است و هم دارای ضعفهای ذکر شده است.</p><p></p><p>----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------</p><p></p><p>نظر شما چیست؟ آیا واقعاً در نسل جدید بازیهای رایانهای سبک بازیهای وحشت و بقا دچار ضعفهای اساسی نشده است؟</p><p>شاید دیگر ترسیدن از سن گیمرهای کهنه کار گذشته است و دیگر برای ما ترس معنا ندارد! </p><p></p><p>در پناه حق</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Heart Broken, post: 1710743, member: 57811"] [CENTER][B]به نام خدا[/B] [SIZE=3][B]وقتی ترس معنای خود را از دست میدهد![/B][/SIZE] [IMG]http://www.todaysgolfer.co.uk/upload/36111/images/No_Fear.jpg[/IMG][/CENTER] در [URL="http://forum.bazicenter.com/showthread.php?t=51745"]مقاله قبل[/URL] عناوین برتر سبک وحشت را بررسی کردیم و گفتیم که هر کدام از این بازیها به نوبهی خود سهم قابل توجهی در پیشرفت این سبک داشتند. به نظر شما چرا سبک وحشت و بقا در نسل جدید، افت کیفی شدیدی داشته است؟ همان طور که در مقاله قبل گفته شد، در سالهای اخیر طرفداران سری بازیهای سبک وحشت و بقا بیشتر شدهاند، و افراد زیادی به این سبک روی میآورند. متأسفانه در نسل جدید بازیهای رایانهای(نسل هفتم) این سبک(وحشت و بقا) دچار ضعفهای شدیدی شد، ضعفهایی که حاصل از کلیشهای بودن موضوعات، تکراری شدن طرحها و نداشتن تنوع در تعرف داستان ایجاد شد.در این نسل گرایش بیش از حد این سبک را به اکشن محض شاهد هستیم، بازیهای سبک جدید تأکید بیشتری بر مبارزات در بازی دارند وتقریباً در بسیاری از بازیهای جدید این سبک، عناصر دیگر یا بسیار کمرنگ هستند و یا حذف شدهاند(همانند طراحی معماهای منطقی، طراحی محیطهای استاندارد).سری بازی DEAD SPACE نمونهای از بازیهای نسل جدید است که تعاریف جدیدی را از یک بازی سبک وحشت و بقا ارائه داد. این مدل از بازیها را بیشتر به اصطلاح سبک غربی میشناسند(سبک بازی سازی استودیوهای غربی). در این گونه بازیها، ترس صرفا از طریق مبارزات با موجودات ترسناک گوشتی که سر و ته آنها را نمیتوان به سادگی تمیز داد(!) و یا انواع زامبیها، با حداقل مهمات، و یا از طریق شوکه کردنهای ناگهانی با تاریکی مطلق ویا صدای ناهنجار صورت میگیرد. متأسفانه مخاطبان هم در این نسل گرایش بیشتری به این سبک از بازیهای شوتر پیدا کردند.این تمایل عمومی به سمت شوتر محض شدن در سبک وحشت و بقا، تأثیر منفی بر روی عناوین بزرگ گذاشته است، و حتی خلاقیت را در عناوین این سبک از بین برده است.حتی استودیوهای بازی سازی شرقی نیز به اینگونه سبکها روی آوردند. مثلاً ما میبینیم که بازی بزرگی همچون Resident Evil که از همه عناصر سبک برای القای وحشت استفاده میکرد، در نسخه آخر گرایش شدیدی به سمت اکشن شدن پیدا کرد.این تغییر درسبک باعث از بین رفتن ریشهها و المانهای اصلی سری نیز شده است.سیاستهای مالی و به دست آوردن بازار فروش به واسطه اقبال عمومی مخاطبان به این نوع از بازیها، باعث شد که سبک این گونه بازیها تغییرات گستردهای بکند. یک بازی ناامید کننده الزاماً یک بازی ضعیف نیست، ممکن است بازیای لقب ناامید کننده بگیرد در حالی که بازی خوبی و خوش ساختی باشد. البته در سبک وحشت و بقا، بازیهای دیگری همچون DEAD RISING ، DEAE ISLAND ، SHADOW OF THE DAMNED و ... نیز وجود دارند که بسیار ناامید کننده بودند ولی از لحاظ ساختار نیز مشکلات اساسی داشتند و عناوین ضعیف و کلیشهای محسوب میشوند.مثلاً عنوانی مثل DEAD RISING سرتاسر تشکیل شده است از کشتار دسته جمعی زامبیها، البته بدون در نظر گرفتن هیچ هدف خاصی! در اینگونه بازیها هدف اصلی کشتار زامبیها و نجات از دست آنها به هر وسیلهای است، شاید این نوع سبک جالب باشد ولی بعد از مدتی دچار کلیشهای شدن میشود.اینگونه بازیها خط داستانی بسیار ضعیفی دارند و در بعضی موارد فقط داستان کاراکتر اصلی بازی را روایت میکنند، تا بهانهای برای جذاب شدن بازی باشد.واقعا احمقانه است که آقای کئیجی اینافونه از شرکت کپکام بازیای مثل DEAD RISING را جایگزین مناسبی برای سری بازیهای رزیدنت اویل میداند! ارزش پایین این گونه بازیهای جدید وقتی مشخص میشود که ما آنها را با عناوینی مثل نسخهای اولیه سری RESIDENT EVIL و SILENT HILL مقایسه کنیم. درادامه نگاهی میاندازیم به پنج بازی ناامید کننده سبک وحشت در نسل هفتم بازیهای رایانهای که با توجه به انتظارات، عملکرد درستی نداشتند.(لیست ترتیب خاصی ندارد.) [B]------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- نگاهی به پنج بازی ناامید کنندهی سبک وحشت[/B] [B][COLOR=#ff0000]1- RESIDENT EVIL 5[/COLOR] [/B][CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/qsehqk49diwth9415b.jpg[/IMG][/CENTER] [RIGHT]سازنده: CAPCOM ناشر: CAPCOM تاریخ انتشار: March 5, 2009 پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC Metacritic : XBOX 360: 85/100 PS3: 86/100 PC: 86/100[/RIGHT] نسخه پنجم سری بازیهای رزیدنت اویل یکی از بازیهای خوش ساخت این نسل هست.حتی این عنوان با فروش پنج ملیون نسخهای، پرفروش ترین نسخه در این سری محسوب میشود.البته این بازی به دلیل تغییرات و دور شدن از ریشهها، زیاد مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. نسخه پنجم تحولات زیادی از نظر گرافیکی و نور پردازی، صداگذاری و گیم پلی نسبت به نسخههای پیشین خود کرده بود که البته گیم پلی این سری از نسخه چهارم متحول شد.با ورود به نسل جدید بازیهای رایانهای گرافیک این نسخه به طرز فوق العادهای پیشرفت کرده بود.نورپردازی و طراحی جزئیات در این بازی بی نظیر است.استفاده از موتور گرافیکی بهبود یافته FrameWork MT باعث شد که این بازی از لحاظ گرافیکی هیچ کمبودی نداشته باشد. طراحی محیط بی نظیر است و شما میتوانید گرمای هوای آفریقا رو در محیط حس کنید. گیم پلی کاملا از رزیدنت ایول ۴ الگوبرداری شده است. زاویه دید کمی نزدیکتر به شخصیت و روان تراست. محیط و داستان بازی بسیار گیرا و جذاب طراحی شدهاست. رفتارها و حرکتهای دشمنان این بازی نیز بسیار شبیه به نسخهی پیشین است، با این تفاوت که در نسخهٔ پیشسین نام دشمنان شما گانادو است و در این نسخه به نام ماجینی بودند. ماجینیها دارای هوش مصنوعی بسیار بالاتر و جان سختی بیشتری نسبت به گانادوها هستند. بازی همانند نسخهٔ پیشین دارای سیستم خرید، فروش مهمات، سلاح، لباس و... و ارتقا اسلحهاست.(بعضی از طرفداران وجود این قسمت در بازی را نیز از نقاط ضعف آن به حساب میاورند.) همان طور که گفته شد، داستان دراین نسخه بهترین روایت را دارد و جزئیات زیادی را از داستان کلی سری آشکار میکند. نقطه قوت این نسخه نیز همین روایت داستان فوق العاده است. رویدادهای این بازی در سال ۲۰۰۹، یعنی ۶ سال پس از نابود شدن شرکت آمبرلا رخ دادهاست. کریس ردفیلد به سازمان B.S.A.A پیوسته بود. این سازمان به شکل نظامی با فعالیتهای غیر قانونی بیولوژیکی، در جهان مبارزه میکرد. کریس توسط این سازمان برای بررسی موارد قاچاق سلاحهای بیولوژیکی در آفریقا به آنجا فرستاده میشود.به محض ورود کریس به منطقه خود مختار کیجوجو، دوست و همکار جدیدش را میبیند. شوا آلومار، از مقر B.S.A.A در غرب آفریقا با کریس در انجام ماموریتش همراه میشود.آن دو با هم، به سوی قرار گاه گروه آلفا (که زیر مجموعه B.S.A.A بود) حرکت کردند. آنها در تلاش برای جلوگیری از فعالیتهای یک قاچاقچی سلاحهای بیولوژیکی، به نام ریکاردو ایروینگ هستند. دیری نپایید که B.S.A.A گروه دلتا را به پشتیبانی آن دو فرستاد. فرمانده جاش استون، رهبر گروه دلتا، به کریس یک کارت حافظه که شامل عکسهایی از پژوهشهای مهم بود داده و کریس با باز کردن و مشاهده عکسها به شکل ناگهانی عکسی از جیل ولنتاین را میبیند. پس از آن کریس در مورد مرگ جیل در رویداد عمارت اسپنسر، دچار تردید میشود. کریس و شوا به دنبال یافتن ایروینگ بودند، اما نمیدانستند که جیل نیز در این رویدادها حضور دارد.در ادامه کرس متوجه میشود که آلبرت وسکر پشت این ماجراها میباشد... . متأسفانه تاکید بسیار زیاد این بازی بر روی شوتر محض بودن باعث شد که حتی از این لحاظ از نسخه چهارم هم ناامید کننده تر شود، هر چند با این تغییر در گیم پلی طرفداران جدیدی به این سری اضافه شد، ولی فنهای واقعی سری با این تغییر مخالف بودند. [CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/pxbvuex26rv4zsz5bmfd.jpg[/IMG][/CENTER] همه طرفداران سری، این بازی را با المانهای خاص خودش میشناسند. طراحی مناسب محیط، معماهای پیچیده، کمبود مهمات، اتفاق افتادن بازی در طول شب، حس تنهایی در طول بازی ... .متأسفانه هیچ کدام از این موارد در نسخه پنجم به درستی رعایت نشد.عملاً با حذف این عناصر از نسخه پنجم دیگر این بازی حس همیشگی ترس را به مخاطبش القا نمیکرد. بازی در طول روز اتفاق میافتد، و این امر سهم بزرگی در از بین بردن ترس حاکم بر بازی دارد.تنها نبودن کرس و وجود مهمات به اندازه نیاز در درجههای سختی آسانتر نیز باعث شدهاست وحشت کمتری در بازی حس شود.شاید ندیدن زامبیهای کندرو و به اصطلاح کلاسیک در بازی نیز برای طرفداران سری نقطه ضعف محسوب شود، ولی دشمنان بازی یعنی ماجینیها بسیار پیشرفته تر از زامبیها هستند. بعضی دیگر از طرفداران نیز عدم حضور آقای شینجی میکامی را در این نسخه دلیلی بر ضعف آن میدانند.نسخه پنجم بازی رزیدنت اویل یک بازی به یاد ماندنی است ولی فاصله زیادی با نامش دارد. نسخه طلایی بازی (RESIDENT EVIL GOLD EDITION) که شامل چندین DLC در بخشهای تک نفره و چندنفره بود، در سال 2010 برای دو کنسول HD منتشر شد.بخش LOST IN NIGHTMARE بازی شباهت بیشتری به یک رزیدنت اویل کلاسیک داشت، هر چند که همچنان داری نواقصی بود.متأسفانه سبک جدید در این سری نهادینه شده است، به طوری که نسخه جدید و در حال ساخت این سری(RESIDENT EVIL OPERATION RACON CITY) نیز تأکید زیادی بر اکشن بودن دارد. [B] [COLOR=#ff0000]2- F.E.A.R. 3[/COLOR] [/B][CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/ez5c7a9b8f33w2br94t8.png[/IMG][/CENTER] سازنده: Day 1 Studios ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment تاریخ انتشار: June 21, 2011 پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC Metacritic : XBOX 360: 75/100 PS3: 74/100 PC: 74/100 در مقاله قبل به نسخه اول این بازی به عنوان یکی از برترین بازیهای سبک وحشت اشاره شد، ولی آیا نسخههای بعدی نیز این موفقیت را تکرار کردند؟ نسخه دوم بازی در فوریهی 2009 میلادی منتشر شد، هر چند این عنوان نیر ناامید کننده بود ولی استفاده بیشتری از عناصر نسخه اول داشت. نسخه سوم بدترین نسخه در این سری نام میگیرد. بازیای که نه تنها از المانهای سری فاصله گرفت، بلکه از استانداردهای یک بازی اکشن سبک وحشت و بقا نیز به دور بود. داستان این سری از نقاط قوت آن محسوب میشود. هر چند نحوه روایت داستان در این نسخه ضعیف است ولی اصل داستان بسیار جالب است. . داستان این نسخه در ادامه قسمت قبل است، فرزند سوم Alma در راه است و این بار Point Man که شخصیت اصلی نسخه اول بود با برادرش Paxton Fettel همراه شده تا شاهد تولد عضو جدید خانواده باشند! البته هدف این دو با یکدیگر کاملا متفاوت است ولی برای رسیدن به این هدف مجبورند که در کنار یکدیگر باشند و با همکاری هم خود را به Alma برسانند... . عنصر ترس کاملاً از این بازی محو شده است، بازی شباهت بسیار زیادی به عنوان CALL OF DUTY دارد. تأکید بسیار زیاد این بازی بر روی مبارزات، آن را از اصل ماجرا قافل کرده است. گیم پلی بازی بخصوص در بخش دو نفره بسیار جذاب است، هوش مصنوعی دشمنان به خوبی کار شده است. قابلیت Slow Motion و سنگر گیری در این نسخه نیز وجود دارد. البته بعد از مدتی به دلیل تنوع کم گیم پلی بازی به شدت خسته کننده و تکراری میشود، به طوری که مخاطب پس از یک بار پایان دادن به بازی هیچ گونه رقبتی برای شروع مجدد آن ندارد. بازی با هر دو شخصیت Point Man و Fettel قابل بازی است. در ابتدای هر مرحله شما در نقش Point Man به مصاف دشمنان می روید ولی با به پایان رساندن هر بخش می توانید آن مرحله را در نقش Fettel دوباره تکرار کنید. هر کدام از این دو شخصیت تواناییهای متفاوتی دارند. صدا گذاری در این سری نیز همانند هوش مصنوعی بسیار معروف است، صدا گذاری در این نسخه نیز قابل قبول است. موسیقیهای بازی نیز شنیدنی و جالب هستند. ولی در این نسخه هیچکدام ترسی را به شما القا نمیکنند. گرافیک بازی برای سال 2011 و در کنار عناوین دیگر افتضاح است، حتی میتوان گفت گرافیک این بازی از نسخه اول نیز ضعیف تر است.سایه زنیها بسیار بی دقت طراحی شدهاند و گه گاهی وجود خارجی ندارند. کیفیت تکسچرها ضعیف است، و نسخه PC حتی روی سخت افزارهای خوب هم افت فریم دارد. FEAR 3 یک شوتر اول شخص است و به هیچ عنوان یک بازی سبک ترسناک نیست و تنها نام آن را یدک میکشد. نسخه سوم کاری کرد که حتی الما نیز توانایی ترساندن مخاطبش را از دست بدهد! با این بازی دیگر ترس نیز معنای خود را از دست داد! [B] [COLOR=#ff0000]3- SILENT HILL: HOMECOMING[/COLOR][/B] [CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/nkdrxy59m8jd5phnwbsd.jpg[/IMG][/CENTER] سازنده:Double Helix Games ناشر: Konami Digital Entertainment تاریخ انتشار: September 30, 2008 Pc: February 27, 2009 پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC Metacritic : XBOX 360: 70/100 PS3: 71/100 PC: 64/100 نسخه پنجم سری بازیهای سایلنت هیل را ضعیف ترین نسخه در این سری میدانند. این نسخه بی هیچ عنوان در خور نام این سری بزرگ نبود و مورد نقد منفی منتقدان قرار گرفت. این نسخه هیچ گونه نوآوری در گیم پلی ندارد، همچنین داستان بازی به بدترین نحو ممکن روایت میشود. در کنار این موارد گرافیک تکنیکی ضعیف و دموهای بی کیفیت و نورپردازی مبتدیانه، هوش مصنوعی ضعیف و باگهای بیشمار دلایلی برای شکست این بازی محسوب میشوند. ما در هر نسخه از سری بازیهای رزیدنت اویل شاهد ایجاد تنوع و نوآوریهایی در زمینه گیم پلی، زاویه دوربین و حتی روایت داستان بودیم ولی در این نسخه هیچ کدام از این موارد پیشرفتی نداشتند. داستان بازی همانند نسخههای دارای ابهامات بسیاری است و در عین حال زیباست، ولی متأسفانه نحوه روایت داستان بسیار ضعیف است، به طوری که باعث سردرگمی مخاطب میشود.در پایان بازی بسیاری از سؤالات بدون داشتن سرنخی برای پاسخ در ذهن مخاطب باقی میمانند.قسمت عمده داستان بازی در شهر Shepherd’s Glen اتفاق میافتد، الکس در این شهر به دنبال برادر گمشده خودش میگردد. فقط در چندین قسمت کوتاه البته بدون دلیل وارد شهر سایلنت هیل میشوید.برای پی گیری خط داستانی باید همه آیتمها بررسی شود. شخصیت اول بازی الکس شپرد، یک جوان 21 ساله عضو ارتش است.او پس از مدتی دوری از شهر خودش Shepherd’s Glen به آنجا بازمیگردد.همانند نسخه سوم، بازی ابتدا با یک کابوس شروع میشود.الکس خود را دست و پا بسته برروی یک تخت در بیمارستان میبیند که توسط یک فرد ناشناس در راه رو جابجا میشود. طی یک حادثه آن فرد ناشناس به طرز وحشیانهای میمیرد. حالا الکس با زحمت بسیار دست و پای خود را باز کرده و به دنبال راهی برای نجات خودش میگردد.پس از این کابوس الکس به شهر میرسد، ولی همه چیز غیر عادی شده است.شهری که زمانی یکی از جاذبههای گردشگری بوده است به یک شهر ویران و روح زده تبدیل شده است.الکس با توجه به کابوس خود و دیدن ظاهر شهر متوجه میشود که سرنوشت بدی در انتظار اوست.او پی میبرد که بسیاری از ساکنان شهر گمشدهاند. الکس پس از ملاقات با مادرش متوجه میشود که برادر کوچکش جاشوا نیز جزو گمشدهها هست، پدرش نیز به دنبال جاشوا رفته ولی خبری از او نیست. مادر الکس هم تعادل روحی خود رو از دست داده و مانند دیوانهها برخورد میکند! الکس برای پایان دادن به کابوس دوم خود به دنبال برادرش میرود... . نسخههای قبلی بازی هر کدام جزو بهترین گرافیکهای دوره خود بودند ولی این نسخه از لحاظ گرافیکی به شدت ناامید کننده است.سایه زنیها، جزئیات گرافیکی به شدت ضعیف است.البته نورپردازی در بعضی از موارد خوب کار شده است. طراحی محیط نیز مناسب است و رنگ بندی خاص بازی باعث القای ترس میشود.رنگ خاکستری محیطها حس سرد بودن و رعب آور بودن را به خوبی انتقال میدهد.دموها طراحی افتضاحی دارند و بسیار قدیمی و بی کیفیت هستند.طراحی چهرهها مبتدیانه است ولی حرکات لب طراحی مناسب تری دارند.طراحی دشمنان بازی قابل قبول است که از نقاط قوت بازی است و جزئیات زیادی را در آنها میتوان یافت. ابلته هوش مصنوعی چندان جالبی ندارند. دشمنان بازی نسبت به نور واکنش نشان میدهند که این موضوع هم به جالب بودن بازی کمک کرده است. چیزی به نام تخریب پذیری محیط وجود ندارد، البته با استفاده از موتور فیزیکی Havok در ساخت بازی، الکس با بعضی از اجزای محیط در تعامل است، که البته تعداد این اشیا بسیار کم است.صداگذاری طبیعی است دقت زیادی دارد و قابل قبول است. صدای محیط، صدای دشمنان و صداگذاری برای شخصیتها همه همه به خوبی کار شده است.شاید بتوان گفت تنها موردی که باعث شده این نسخه شباهتی به نسخههای قبل داشته باشد، موسیقی عالی استاد یامائوکااست.موسیقی عالی باعث شده که این بازی ترسناک تر به نظر برسد، متناسب با هر محیط و هر موقعیت موسیقی مناسبی پخش میشود که در روحیه مخاطب تأثیر بسیاری دارد. گیم پلی بازی چیز جدیدی برای گفتن ندارد، و مانند نسخههای قبل است. البته درگیریهای فیزکی الکس بیشتر از شخصیتهای نسخههای قبلی است و این موضوع هم به دلیل ورزیدگی بدن الکس است، همچنین مبارزات نسبتبه نسخههای قبلی روانتر و بهتر شده است. زاویه دوربین بهبود یافته است و دوربین در اکثر موارد پوشش خوبی از محیط دارد. HOMECOMING بازی چندان خوش ساختی نیست ولی با وجود نام بزرگ سری سایلنت هیل روی این بازی و استفاده مناسب از المانهای سبک وحشت میتوان این بازی را چندین بار بازی کرد. ناامید کننده بودن این بازی نیز به خاطر وجود اسم آن است. سری بازی بزرگی که هر قسمت از آن تحول بزرگی در سبک وحشت ایجاد کرد، حال اینکه نسخه پنجم هیچ گونه نوآوری و خلاقیتی نداشت و فقط توانست با استفاده از عناصر اصلی سری، شباهتی با نسخههای قبلی برقرار کند. باید این واقعیت را قبول کنیم که دیگر تیم سایلنت(TEAM SILENT) وجود ندارد، پس بهتر است توقع خودمان را از عنوان DOWNPOUR نیز پایین تر ببریم. [B] [COLOR=#ff0000]4- ALON IN THE DARK 2008[/COLOR] [/B][CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/fofl9dncywq5pc8hngjv.jpg[/IMG][/CENTER] سازنده: Eden Games: PC , PlayStation 3 , Xbox 360 Hydravision Entertainment: PlayStation 2 , Wii ناشر:Atari تاریخ انتشار: 2008 میلادی پلت فرمها: XBOX 360 , PS3 , PC , PS2 , Wii Metacritic : XBOX 360: 58/100 PS3: 69/100 PC: 55/100 PS2: 47/100 Wii: 39/100 در مقاله قبل نیز گفتیم که نسخه اول سری بازی محبوب ALON IN THE DARK را بنیان گذار سبک وحشت در بازیهای رایانهای میدانند.اشاره شد که هیچ کدام از نسخههایی که در ادامه قسمت اول آمدند نتوانستند موفقیت نسخه اول را تکرار کنند. نسخه آخر این بازی نیز به شدت ناامید کننده است و میتواند بدترین نسخه در این سری نام بگیرد. در ابتدا قرار بود که نام این بازی تنها در تاریکی:بررسی نزدیک مرگ (Alone in the Dark: Near Death Investigation) باشد که در نهایت همان نام تنها در تاریکی برای این اثر انتخاب شد.در طول بازی متوجه این موضوع میشویم سازندگان بازی قصد ایجاد تنوع و متفاوت بودن را در ساخت بازی داشتهاند. گیم پلی بازی منحصر به فرد است و مشابه آن را در نسخههای قبلی و حتی بازیهای دیگر ندیده بودیم. داستان Alone In The Dark را میتوان یکی از نقاط قوت بازی تلقی کرد چرا که سعی شده است از هر گونه کلیشه به دور باشد.داستان بازی به طور کلی در مورد نبرد میان خیر و شر است و نویسنده سعی کرده است که از نگاهی متفاوت به انسان بنگرد و معتقد است اگر تمامی اسرار این دنیا برای بشر پدیدار شود انسان ها به راه کج خواهند رفت واین دنیا پا بر جا نخواهد بود. داستان بازی مرتبط با نسخههای قبلی است. صحنه آغازین بازی با به هوش آمدن شخصیت اصلی داستان یعنی (Edward Carnby) پژوهشگر مسایل ماورا و طبیعی شروع میشود.هنگامی که Edward چشمانش را باز میکند مشاهده میکند که چند نفر در اتاق وی هستند ودر بین آنها یکی از شاگردان پیرش به نام Theophile Paddington را میبیند که سعی دارد با او صحبت کند اما Crawley شخصیت منفی بازی مانع از این کار میشود.Crawley شما را که هنوز حالت طبیعی ندارید به یکی از افراد خودش واگذار میکند. در حالی که مامور Crawley شما را تا بالای پشت بام همراهی میکند ناگهان اتفاق عجیبی رخ میدهد و شکافهای بروی راه پله ها و دیوارها پدیدار میشوند و مامور Crawley را بی رحمانه در خود می بلعند اما Edward به طرز معجزه آسایی جان سالم به در میبرد.حال Edvard باید راهی برای فرار از این محلکه بیابد... .در ابتدای بازی داستان اصلی از زبان Paddington این گونه شرح داده میشود:شیطان که از در گاه خداوند رانده شده است برای حفظ روح خود آنرا درون سنگی قرار میدهد تا دوباره در فرصتی مناسب ظهور کند اما روح شیطان در درون سنگ گرفتار میشود بنابراین اهریمن تلاش کرد تا با فریب انسان ها و انتقال سنگ به نسل های بعدی روح خود را حفظ کند تا بتواند روح خود را آزاد سازد. طرح جالبی در بازی وجود دارد.شما میتوانید بازی را از ابتدا و مرحله به مرحله اجرا کنید، یا اینکه اگر نتوانستید مرحلهای را بگذرانید، از آن بگذرید.در این صورت در اول فصل جدید در قسمتی به عنوان آنچه در ALON IN THE DARK گذشت حوادث قشمت قبل به شما نشان داده میشود.در بازی این قابلیت وجود دارد که بین دو حالت دوربین اول شخص و سوم شخص سوئیچ شود. البته دوربین بازی واقعاً آزار دهنده هست و در هیچ محیطی موقعیت مناسبی ندارد. کاراکتر تعامل زیادی با محیط اطراف دارد و میتواند از اکثر اشیا موجود در محیط به عنوان وسیلهای برای گشایش راه و یا سلاح استفاده کند.قلبلیت ترکیب اشیا برای ساخت سلاح نیز در بازی وجود دارد.سیستم خود ترمیم شونده در بازی وجود ندارد و برای ترمیم زخمها باید از اسپری استفاده کرد. کنترل کاراکتر و مبارزات بسیار ابتدایی و آزار دهنده هستند و اصلاً جالب طراحی نشدهاند، به طوری که رقبت بازی کردن را از مخاطب میگیرد. اگر این بازی را با صفحه کلید و موس انجام داده باشید بدترین تجربه گیمی شما رقم خورده است. مراحل رانندگی فوق العاده افتضاح هستند. هنگام رانندگی شما احساس میکنید که در یک قوطی حلبی نشستهاید و درجا میزنید. کنترل ماشین دشمن اعصاب است. سرعت پیاده روی شما چنیدن برابر سرعت وسیله نقلیه هست. این موضوعات باعث شده که این بازی از یک عنوان متوسط هم پایین تر بیاید. در بخش پازل ها و معماها نیز هیچ نکته مثبتی وجود ندارد و این معماها بسیار مبتدیانه و ضعیف هستند. طراحی دشمنان نیز از نقاط ضعف بازی هست، چون شبیه به هیچ چیز نیستند! این موجودات بی هویت به طرز احمقانه و به شکل یک دلقک سیرک به طرف شما حرکت میکنند و باعث خنده شما میشوند، و متأسفانه هیچ ترسی را به شما القا نمیکنند.دشمنان شما از سه نوع: Humans ، Vampires، Rats هستند.هوش مصنوعی بسیار ضعیف و ناامید کننده است. در مبارزهها باگ های زیادی دیده میشود. موضوع خنده دار تر از قبل میشود وقتی ببینید که دشمنان شما با یک لوله راحتر از گلوله اسلحه جان میدهند و اینکه با برخورد ماشین با این موجودات دوست داشتنی، این ماشین شما است که از بین خواهد رفت. بعد از این همه ضعف تنها چیزی که در این بازی بسیار زیبا و قابل قبول است موسیقی متن بازی است. این موسیقی مناسب با حال و هوا و جو بازی است و بسیار هنرمندانه طراحی شدهاست. موسیقیهای این بازی زیبا را از دست ندهید. صداگذاری محیط نیز به خوبی کار شده است، هر چند صدگذاری شخصیتها زیاد دلچسب نیست. گرافیک بازی در بسیاری از موارد مانند طراحی آتش، آب و مه، گرد و قبارها و محیط سنترال پارک چشم نواز و زیباست. جزئیات گرافیکی زیادی در محیط وجود دارد و همچنین نورپردازی و سایه زنی نیز کار شده هستند. این بازی یک عنوان متوسط و حتی پایین تر از آن است.در بعضی از موارد این بازی نا امید کننده نیست، بلکه افتضاح محض است. کارگردانی بازی قابل تحسین است ولی هیچ وقت نمیتوان از نقاط ضعف بزرگ آن چشم پوشی کرد. بازی در القای حس ترس نیز هیچ نوآوری و خلاقیتی ندارد. به غیر چندین صحنه بازی اصلاً ترسی در بازی احساس نمیشود. البته با همه این اوصاف تجربه این بازی برای حداقل یک بار توصیه میشود. نسخه INFERNO بازی به صورت انحصاری بر روی کنسول PS3 منتشر شد. این نسخه شامل تغییراتی همچون: قابلیت کنترل کامل بر روی دوربین، کنترل روانتر و واحتتر کاراکتر اصلی بازی، دسترسی راحتتر به منوهای Inventory، اشاره به نکات و راهحلهای بیشتر در طول بازی به بازیباز، فیزیک و هندلینگ بهتر در ماشینها، صحنههای اکشن و هیجان انگیز بیشتر است. [B] [COLOR=#ff0000]5- ALAN WAKE[/COLOR] [/B][CENTER][IMG]http://up3.iranblog.com/images/buiql06s9u9c8pnau7v9.jpg[/IMG][/CENTER] [RIGHT]سازنده: Remedy Entertainment ناشر: Microsoft Game Studios تاریخ انتشار: 14 May 2010 پلت فرمها: انحصاری XBOX 360 Metacritic : 83/100[/RIGHT] این بازی تنها عنوانی در این لیست است که در کنار موفقیت خود یکی از ناامیدکنندهترین بازیهای سبک وحشت به شمار میآید. در مقاله قبل مختصری از نقد بازی آورده شده است، فقط در این قسمت مروری بر نقاط ضعف این بازی داریم. شما چه توقعی از یک عنوان بزرگ که 6 سال روی آن کار شده است دارید؟ قطعاً اتظار شما از یک بازی پس از 6 سال یک شاهکار به تمام معنا است. البته Alan Wake بازی بسیار بزرگی است ولی نتوانست همه انتظارات را پاسخ دهد. بزرگترین نقطه ضعف بازی گیم پلی آن است. در بعضی از موارد گیم پلی بازی بسیار کسل کننده و تکراری میشود. البته چون مدت زمان کلی بازی بسیار کم است این موضوع قابل تحمل تر میشود. حدود بیش از پنجاه درصد بازی را صرف راه رفتن و دویدن در محیط جنگل میکنید! این موضوع کمی آزار دهنده است. گیم پلی بازی باعث میشود ارزش تکرار بازی به شدت پایین بیاید. مبارزات با دشمنان از اول تا آخر به یک سبک است و هیچ گونه تنوعی ندارد.هوش مصنوعی خوب است ولی خود دشمنان بازی بزرگترین نقطه ضعف بازی هستند. هیچ گونه خلاقیت در جهت تنوع دادن در طراحی دشمنان وجود نداشته است. از اول تا به آخر با یک سری دشمنان کاملاً شبیه به هم روبهرو میشویم.در بازی هیچ چیز به عنوان معما و پازل وجود ندارد، که البته این یک نقطه ضعف برای بازیای در این سبک محسوب میشود. گرافیک بازی همان طور که در مقاله قبل نیز گفته شد، بسیار زیبا و دوست داشتنی است، البته بی انصافی است مشکلاتی از قبیل تکسچرهای ضعیف را دلیلی بر ضعف بازی بدانیم، ولی خوب وقتی یک عنوان بزرگ را پیش رو داریم، انتظارات به همان اندازه بزرگ میشود. بازی از مشکل Screen Tearing نیز رنج میبرد. بعضی وقتها مه و دود و جزئیات در محیط کیفیت خود را از دست میدهند.انیمیشن چهرهها اصلاً خوب کار نشده است. وقتی آلن حرف میزند، با توجه به حالت لبهای او به نظر میرسد که او فریاد میکشد! (با اینکه سعی شده است فریم ریت بازی به صورت ثابت برروی 30 فریم باشد، ولی به شخصه در بعضی قسمتهای بازی افت فریم شدیدی را شاهد بودم.) Alan Wake بازی خوش ساخت و کارشدهای است، ولی متأسفانه با داشتن المانهای سبک وحشت به درستی از آن استفاده نکرده است. گیم پلی و طراحی دشمنان باعث شده است این بازی فاصله زیادی با یک بازی ترسناک واقعی بگیرد.البته مشکلات ذکر شده باعث شد این بازی زیبا، زیاد مورد نقد مثبت منقدین قرار نگیرد. پس از مدتی از عرضه بازی DLC بسیار زیبای The Signal برای بازی منتشر شد، که با وجود اصلاحات بسیاری از مشکلات نسخه اصلی ولی باز هم مشکلات ریشهای و اساسی را همراه داشت. البته خود The Signal از لحاظ داستانی به شدت ضعیف است ولی در آن گیم پلی بازی جالب تر شدهاست.داستان بازی در ادامه نسخه اصلی است، پس از اینکه آلن پایان مناسبی برای داستان خودش مینویسد و همسرش را نجات میدهد، در ذهن خود دچار درگیری میشود، و در وجودش نوعی تشویش را حس میکند. بازی در ذهن آلن میگذرد... . البته بازی ایدههای جالبی دارد، مثلاً در ذهن آشفته آلن، در محیطهای مختلف، واژههایی وجود دارد که آلن با گرفتن چراغ قوه بر روی آنها وجود خارجی پیدا میکنند.مثلاً با از بین بردن کلمه Enemy به وسیله چراغ قوه یک دشمن در برابر شما ظاهر میشود، یا از بین بردن کلمه Tools آیتمهای متفاوتی را به دست میآورید.اتمسفر بازی در این نسخه ترسناک تر از نسخه اصلی به نظر میرسد.به هر حال این ادامه نیز مانند بازی اصلی هم خوش ساخت است و هم دارای ضعفهای ذکر شده است. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- نظر شما چیست؟ آیا واقعاً در نسل جدید بازیهای رایانهای سبک بازیهای وحشت و بقا دچار ضعفهای اساسی نشده است؟ شاید دیگر ترسیدن از سن گیمرهای کهنه کار گذشته است و دیگر برای ما ترس معنا ندارد! در پناه حق [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
وقتی ترس معنای خود را از دست میدهد!
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft