نگاهی بر Cyberpunk 2077 بخش اول

darksider666

کاربر سایت
درود بر دوستان گرامی، بازیبازان عزیز، در این نوشتار سعی کرده ام نگاهی به سایبرپانک 2077 داشته باشم. از آنجایی که حجم مطالب بالاست و همچنین اهمیت بالایی که بازی cyberpunk 2077 دارد در ابتدا برای علاقه مندان یک تاریخچه مختصر از این ژانر جذاب به نگارش در آورده ام و بعددر بخش دوم طی روز های آینده به بررسی پیش نمایش های خود بازی Cyberpunk 2077 خواهم پرداخت . بحث بسیار مهم امسال و احتمالا GOTY سال 2020 بازی عظیم و قابل بحث که تیم توسعه دهنده بعد از ساخت ویچر 3 و حتی زمان توسعه DLC های ویچر کار را روی این پروژه عظیم آغاز کرده اند و گویی قصد دارند مجدداً بازی های جهان باز را از نو تعریف کنند. درسی که این تیم با خلق قسمت سوم بازی ویچر به دنیای بازی های رایانه ای داد هنوز هم تاثیرش در دنیای بازی ها دیده میشود . بازی های بزرگی چون Red dead یا زلدا BOTW ، هورایزن زیرو داون و ... هرکدام به شکلی از این شاهکار CDPR الهام گرفتند. اکنون این تیم بار دیگر قصد دارد با توسعه کار بعدیشان برای همیشه بازی های اکشن نقش افرینی جهان باز را تحت تاثیر قرار دهند. ناگفته نماند به دلیل علاقه بسیار به این سبک و همینطور CDPR بازی را روی Xbox one x پیش خرید کرده ام تا این 4 ماه باقی مانده را در با بیصبری در انتظار بمانم. امیدوارم لذت ببرید

اعتقاد من همیشه بر این بوده است که بهترین ماجراجویی ها در عالم بازی های نقش افرینی آنهایی نیستند که بازی نسخه شان را برای شما می پیچید بلکه آنهایی هستند که خودتان به دنبال کشف حقایق شان می روید . شاید برگ برنده تیم CDPR نیز در زمان خلق سری بازی های Witcher مخصوصاً قسمت سوم و پایانی که یکی از بهترین بازی های ماجراجویی نقش آفرینی تاریخ است ، نیز همین بود. خلق جهانی ناشناخته و تیره و تار پر از مکان های شگفت انگیز و داستانک های فراموش نشدنی در کنار شخصیت هایی که گویی سالهاست در آن جهان ها زندگی کرده اند. اگر بازی در ابتدای کار خود را لو دهد و نقشه خودش را را پر کند از تمام چیز هایی که شما میتوانید کشف کنید دیگر ارزش مکانیزم های جستجو کجا میرود؟ پس دلیل خلق یک جهان عظیم در بازی های رایانه ای چیست؟

جهان هایی مثل لوس سانتوس، اسکایرم یا ویست لند در سری فالوت در کنار بخش هایی از سرزمین تمریا در سری ویچریا دشت های باز Red dead اینها نمونه های درخشانی از جهان هایی هستند که نسبت به حضور ما بی تفاوت هستند چون وقتی از بازی ها خارج میشویم یا سیستم ها را خاموش میکنیم انگار جهان بازی به حیات و چرخه خود ادامه مید هد درست است در پایان ما تاثیر خود را بر جهان بازی میگذاریم،اما اینها مکان ها یی نیستند که به اراده شما تسلیم شوند ، گویی از قبل وجود داشته اند و با آمدن شما تغییری نمیکنند و بعد از رفتن شما هم همینطور .
المان مهم ژانر گردش آزاد جستجو کردن است ؛ ایده کشف نادانسته ها یکی از قویترین و تاثیر گذار ترین حس هاست : زیر مه جنگ چیست؟ در کوهپایه آن کوه بلند چه چیزی مخفی شده است ؟ رودخانه های اسکایرم تا کجا میروند؟ مرزهای مجازی جهان های Open World کجاها هستند؟ فردا چه چیزی خواهم فهمید که امروز نمیدانستم.؟ آن مجسمه غول پیکر دایناسوردر Fallout: New Vegas برای مدتی ذهنم را مشغول کرد تا سرانجام به آنها رسیدم و داستان های زیادی را تجربه کردم. همین دلیل بیدار شدن بازیباز و روشن کردن سیستم و ادامه گشت و گذار است.
کشف کردن حقایق یک جهان راز آلود احساسی به انسان میدهد که گویی آن جهان خانه خود انسان بوده و رابطه ای عجیب بین بازییاز یا مخاطب و جهان ایجاد می شود این همان چیزی است که جهان خلاق Open World بخوبی می فهمند و مارا به جستجو در خود دعوت میکنند این است که بازی های گردش آزاد با جهان های واقع گرایانه ما را دائماً غافلگیر می کنند."تفاوت های جهان های تمِریا و Red dead با برای مثال Open world های یوبی سافتی در همین است یک جهان خلق شده برای کشف ، یکی برای کامل کردن . یک جهان خالی آماده برای کشف شدن، دیگری یک مپ پر از آیکون های عجیب و غریب برای رفتن و کامل کردنشان.

قسمت سوم بازی witcher 3 نمونه درخشان بازیی از تیمی بود که درک درستی از دارک فانتزی داشتند و همچنین استاد جهان سازی و عناصر نقش آفرینی بودند و بازی نقش آفرینی جهان باز اکشن ماجراجویی خود را به معیاری برای توسعه باز یهای هم سبک بعد از خود نمودند.


152080

بخش اول نگاهی به ژانر سایبرپانک و ادبیات آن​

توضیح دادن کلمه سایبرپانک کمی سخت است ولی میتوان آن را هم به عنوان یک نماد فرهنگی و هم یک ژانر بررسی نمود. سایبرپانک یک زیر شاخه از ژانر علمی تخیلی است که در آن پیشرفت های گسترده علمی و تکنولوژیک در زندگی بشر در یک جهان دستوپیایی کابوس آباد گونه تنیده شده است. از یک طرف اَبَر شرکت ها و برج های عظیم شان در دل آسمان شهرهای تیره و تار و دود گرفته را داریم و از طرفی دیگر شما در دل تاریکی شهر ها و در پایین ترین بخش هایشان Underworld را دارید با گنگ ها و و فسادها و خلاف کاری ها و ...در بین این همه مشکلات ، سیاستمداران و فساد سیستم حکومتی و ناآرامی های مدنی و جنبش های مردمی که یا خسته از فساد سیستم هستند ویا قصد تغییر و تحول در سیستم را دارند و یا دنبال آزادی بیشتری میگردند در این میان گروه هایی نیز که خود را رهایی بخشان جامعه بشری از عالم تیره و تار سایبرپانکی میدانند و قصد دارند دستوپیا را به یوتوپیا تبدیل کنند با قدرت های حاکم درگیر هستند. تم و ستینگ سایبرپانکی بستر بسیار مناسبی برای خلق بازی های رایانه ای است و نمونه های درخشانی چون سری Deus ex در این ساب ژانر علمی تخیلی خلق گردیده است .

152081

فرهنگ و تم سایبرپانکی استایل بسیار منحصر به فردی دارد. از لباس ها و خودرو ها و .. تا نورها و چراغ های نئونی و مه گرفته وآسمان خراش های عظیم پوشیده شده از نورهای نئونی و سلاح ها و ....
این که شد تعریف بلید رانر !

low-life and high tech​

ریشه ادبیات سایبرپانکی را باید در جنبش های نو خلق آثار علمی تخیلی دهه های 60 و 70 جستجو کرد . وقتی نویسندگانی مثل فیلیپ کا .دیک ، Roger Zelazny و جان و برونر و چند تن دیگر دست به خلق و نمایش پیشگویی گونه ای متفاوت از آینده زدند. به جای به تصویر کشیدن آینده روشن و درخشان و پراز خبر های خوب برای بشریت که توسط نویسندگان و جنبش های ادبی علمی تخیلی قبل از خودشان استفاده شده بود، اینان دست به ساختار شکنی زده و آینده سیاهی را برای انسان به نگارش در آورند. آینده ای پر از تبعیض و فساد و مواد مخدر و نا آرامی و پیشر فت های تکنولوژیک که مسیر متفاوت را رفته و انسان های آگیومنت شده با کمک علم سایبرناتیک کم کم در حال از دست دادن همان ذره های آخر روح و روان انسانی خود هستند. در این جهان همه ذهن ها درگیر سوالات بیشماری هستندحتی اندروید ها نیز درگیر سوالات خالق و مخلوقی خود هستند. ساختار تقریباً فئودالی ارباب رعیتی بر این جهان ها حاکم است وثروتمندان در برج هایی که پنت هوس هاشان واقعا در ابر ها قرار گرفته! زندگی میکنند در حالی که دود و کثیفی و سیاهی در کف خیابان های پایین دست، آینده و سرنوشت سیاهی را برای عموم مردمان به تصویر می کشد. ادبیات سایبرپانکی اصولاً تا حد زیادی سیاه است و با وجود پیشرفت های شگرف تکنولوژیک ، چاه سقوط اخلاقی انسان ها بینهایت عمیق گشته و نا امیدی درزندگشان موج میزند.


152083

خیابان های فیلم بلید رانر پیشرو در عالم سینما به عنوان بهترین نمونه اثر سایبرپانکی تاریخ - چراغ نئونی نمادی از خیابان های خیس و بارانی سایبرپانکی است اینجا حتی در دسته های چتر عابران به کار رفته است.دکارد (هریسون فورد ) در حال خواندن روزنامه است ! هنوز روزنامه!! میگویم دکارد یک کاراگاه همفری بوگاردی نوآر است باور نمیکنید!

در عالم سینما نیز تم سایبرپانکی حضور قدرتمندی دارد . درمیان آثار سینمائی برجسته تاریخ، لحظاتی را می توان جست که قادرند کوهها را جابجا کنند، مخاطب شان را بر سرجای خود میخکوب کرده و برای همیشه خود را در ذهن او جاودانه کنند.بلید رانر اثری بسیار مهم در تاریخ سینما به حساب میرود، نه فقط بخاطر اینکه مهمترین و ناب ترین اثر سایبرپانکی تاریخ سینما است یا اینکه هنوز بعد نزدیک به 40 سال است از بعد سمعی و بصری خیره کننده است و نه بخاطر اینکه چنان فوتوریستی ساخته شده که هر موقع به تماشایش می نشنیم انگار نه انگار که فیلمی سی و چند ساله است و ... بلکه بخاطر تاثیر شگرفی که بر فرهنگ عامه وسینما و و بازیهای رایانه ای و عالم مانگا و انیمه و کامیک ها .و... نهاد و درواقع چنان اینفلوانسری بود چنان تاثیرگذاری بود که نشان میدهد ساب ژانر سایبرپانک چه پتانسیلی دارد. فن بیس عظیمی که بعد از این اثربرای سایبرپانک ایجاد شد بخش بزرگی از وجودش را مدیون این شاهکار برجسته بود.

152085 152086

نمونه های کاور اثر مهم فیلیپ کا .دیک ؟Do Androids Dream of Electric Sheep
کتاب Do Androids Dream of Electric Sheep? ایا اندروید ها هم رویای گوسفند الکترونیکی می بینند؟ اثر نویسنده برجسته علمی تخیلی فیلیپ کا. دیک که در سال 1968 نگارش یافت را بنیانگذار موج نو ادبیات علمی تخیلی می دانند. تاثیر این اثر بر قدرت یافتن ژانر علمی تخیلی و ساب ژانر سایبرپانک بینهایت مهم است. داستان کتاب که تقریباً در فیلم بلید رانر به تصویر کشیده شده است داستان یک "جایزه بگیر به نام ریک دکارد را به روایت میکند که قصد دارد 6 عدد اندروید مدل 6 نکسوس را که موعدشان سر آمده از کار برکنار کند." بحث کنترل خالق بر مخلوق و اینکه دست آورد های تکنولوژیک تا چه حد انسان را تغییر داده اند و اصولاً وجود انسان در این اثر مورد بررسی قرار میگیرد. بلید رانر به تاثیر تکنولوژی برجامعه و محیط اطراف آن می پردازد و تنش ببین گذ شته و حال و آینده جوامع بشری را که با چنین سرعتی به دستاوردهای تکنولوژیک دست میبایند را به خوبی به نمایش میگذارد. در فیلم حیوانات مصنوعی جایگزین نمونه های منقرض شده خود نمایش داده می شوند ومرتباً در فیلم به کلونی های Off-world اشاره میشود که نشان دهنده انزوای بیشتر انسان متعلق به آن عصر است .در این اثر برای ارزیابی و شناسایی رپلیکانت ها یا همان مدل های اندروید یا هیومنوید ها یک سری تست و سوال طراحی گشته است .
این تم ها چون اتمسفری نامطمئن گِرد تم اصلی فیلم یعنی بررسی انسان بودن انسان میپیچند و فضایی خفقان آور از آینده ای را به تصویر میکشند که برای جداسازی رپلیکانت ها از انسان ها باید آنها را مورد ارزیابی روحی وروانی قرار داد( این عنصر در داستانFallout 4 بکرات استفاده گشته است وقتی که با کلونی برخورد میکنید که برای جداسازی سینث ها یا اندروید های ساخته شده به دست institute اقدام به طراحی یک سری سوالات روان شناختی نموده اند.) برای کشف رپلیکانت ها در بلید رانر یک سری سئوال به صورت تست عاطفی و همدلی با حیوانات از رپلیکانت پرسیده میشود و این مخلوقات به نظر میرسد به حیوان حس همدردی و دلسوزی نشان میدهند که خود باز نشان از عدم وجود حس همدردی و دلسوزی در انسان های واقعی دارد. پایین در خیابان ها ، انسان های واقعی بسیار سرد و بیروح و بدون تفاوت به یک دیگر نشان داده میشوند .(از دیگر تم های مهم دنیاهای سایبرپانکی ) خود فیلم تا آنجا پیش میرود که سئوال پیش می آید نکند خود دکارت نیز یک رپلیکانت باشد؟ زیرا سوالی از مخاطب میپرسد مبنی بر اینکه معنی انسان بودن چیست؟ یا چه چیزی یک انسان را به یک انسان واقعی تبدیل میکند؟

152087

در Blade runner 1982 استایل سایبرپانکی در اوج است. همانطور که جلوتر اشاره میکنم شخصیت هایی با تیپ کاراگاهان فیلم های نوآر در آینده بسیار دوردست از ویژگی های این ژانر است .​


مونولوگ جاودانه Roy Batty با نقش آفرینی بی نظیر Rutger Hauer، درشاهکارسایبرپانک ، اکشن-علمی تخیلی ریدلی اسکات، Blade Runner، یکی از آن بهترین لحظات است. او در نقش یک رپلیکانت، یک وجود سایبرناتیک، مخلوق مهندسی زیستی شده بر روی سقف آسمانخراش هایی در دل مه و آسمان فرورفته، در آینده ای تیره و تار؛ مامور Rick Deckard (هریسون فورد) را که یک بلید رانر است، از سقوط نجات داده و درست در لحظه خاموش شدن، یکی از زیباترین مرگهای تاریخ سینما را با مونولوگی خیره کننده به نمایش می گذارد. موسیقی بی نظیر ونجلیس نیز در کنار ریزش باران سیل آسا در دل اَبَر شهر فوتوریستی، این صحنه را در ذهن هرعلاقه مند به هنر جاودانه می کند. این صحنه مرگ فراموش نشدنی یک روبات و نه یک انسان، با آن نطق فراموش نشدنی، به عقیده ای بسیاری، بهترین صحنه مرگی است که در تاریخ برپرده نمایش به تصویر در آمده است. دکارد ماموریت داشته است تا تمام دوستان Roy و خود او را که رپلیکانت بودند ، شکار کرده و نابود کند ولی در پایان خود در حال سقوط از آسمانخراشی غول آسا به دست همین رپلیکانت نجات می یابد و Roy که لحظات پایانی عمر مهندسی زیستی شده خود را طی می کند، در زیر بارش سیل آسای باران، کلماتی را به زبان می آورد در حالی که دکارد فقط نظاره گر شده و حیران مانده است:

152088

"چیز هایی دیده ام .....که شما، مردم هرگز باور نخواهید کرد......سفینه های جنگی را در در مدار اوریون، شعله ور یافتم، شاهد تلالو اشعه ها در دل تاریکی، در مجاورت دروازه Tannhauser بودم. همه آن....لحظات......درطی زمان گم خواهند شد.....چون.....اشک ...در باران..... وقت آن است که بمیرم.........."
گفته میشود شاعرانه ترین مرگ تاریخ سینما دیالوگ هایش به دست خود روتگار هایر کبیر در شب فیلمبرداری تغییر کرده و این دیالوگ های بالا را او از خودنوشت!​

من به عنوان یک پاپ کالچر نِرد علاقه زیادی به سینمای علمی تخیلی سایبرپانکی و آخرالزمانی دارم ، چه بازی ها چه در سینما چه درکتاب ها و انیمه و غیره . مشخصاً بلید رانر ریدلی اسکات و ماتریکس برادران واچوسفکی را نمونه های درخشان آثار تحت تاثیر ادبیات سایبرپانکی میدانم و در انیمه و مانگا نیز میتوانم به نمونه مشهور Ghost in the shell شاهکار Masamune Shirow در 1989 اشاره کنم. اخیراً نیز انیمه ای فوق العاده با نام psycho pass را تماشا نمودم و از توانایی و درک بالای خالقان آن از سایبرپانک و ویژگی هایش شگفت زده شدم. ماتریکس هم که نمونه درخشان علمی تخیلی سایبرپانکی به حساب می آید خود کلمه Matrix یعنی نام اثر در کتاب Neuromancer به کار رفته است.

152097

نیورمنسر اثر گیبسن منبع الهام برادران واچوسفکی در خلق Matrix​


این کتاب یکی از بهترین کارهای سایبرپانکی است که تا کنون خواندم . نویسنده این کتاب اقای ویلیام گیبسن امریکایی کانادایی است کسی که او را به عنوان پیشگام ادبیات سایبرپانکی مدرن می شناسند. اثر او Neuromancer یکی از بهترین نمونه های کار های سایرپانکی است که توانسته سه جایزه بسیار معتبر نبولا و جایزه ویژه فیلیپ د . کا خالق بلید رانر و جایزه Hugo Award که برای بهترین آثار علمی تخیلی سالانه اهدا می شود را باهم برنده شود .در واقع شاید بتوان گفت کل فیلم ماتریکس را در خلاصه داستان Neuromancer خلاصه نمود : "یک هکر نه چندان موفق به نام هنری کیس استخدام می شود تا آخرین کار خود را انجام دهد که درفرایند انجام این کار رودروی یک هوش مصنوعی بسیار قدرتمند قرار میگیرد." دقیقاً همانند نئو که در مقابل ماتریکس قرار میگیرد. خود Neuromancer غایت یک هوش مصنوعی را به نمایش میگذارد که ترکیبی عجیب و غریب از تکنولوژی و جادو است. روح در پوسته Ghost in the shell دیگر اثر بسیار مهم این ساب ژآنر است که خود الهامات زیادی از بعد بصری از بلید رانر گرفت منتهی خود اثر تبدیل به یک کالت نوار فوتوریستی کلاسیک شد که الهام بخش آثار زیادی گردید .

152090

دربالا سکانس نهایی بلید رانر، دکار جایزه بگیر قبل از سقوط از برج های مگاکورپریشن ها به دست رپلیکانت نکسوس مدل 6 نجات داده میشود. هنوز برای من سئوال است چگونه 40 سال پیش چنین اتمسفر های سایبرپانکی در بلید رانر خلق شد !!؟

152091

ریدلی اسکات کارگردان وقتی جواب بود در سمت چپ در کنار فیلیپ کا.دیک سمت راست نویسنده مشهور علمی تخیلی​

دنیای سایبرپانک دنیایی کابوس وار و دستوپیایی است (برخلاف یوتوپیایی یا آرمان شهر ، کابوس آباد جایی که زندگی در آن بسیار سخت است) سایبرپانک معمولاً در آینده نه خیلی دور دست جریان دارد نه در یک آینده بسیار دور دست و یک جهان بیگانه. در این دنیاها تکنولوژی پیوند عمیقی با وجود انسان و زندگی روزمره او دارد چنانکه که برخی انسان ها اصلاً قادر نیستند بدون کمک تکنولوژی زنده بمانند. آب وهوا اکثراً دچا ربحران است و منابع غذایی دچار کمبود هستند. دولت ها و حکومت های سایبرپانکی یا بسیار قدرتمند اند یا بسیار ضعیف اند و یا بسیار فاسد و اکثراً یا قادر به کنترل سیستم ها نیستند و یا با جبر آن را تحت کنترل می آورند. جامعه نیز در هم شکسته و از بعد اخلاقی و فرهنگی نابود گشته است و دزدها و یاغی های پانک و هکر ها و جکر ها در بخش تاریک سایبراسپیس فعالیت میکنند. د ر این عالم دستوپیایی مردم عادت کرده اند که تکنولوژی پیشرفته آنها و زندگی شان را یا پشتیبانی کند یا تحت کنترل داشته باشد. اینجاست که بحث ارتقاهای سایبرنتیکی بوجود آید. اندام های تغییر کرده با بخش های قدرتمند و دست و پاهای تغییر کرده و یا اتصالات مستقیم در سر و گردن برای اتصال شخص به سایبر اسپیس از نمونه های بیشتر دیده شده در این ژآنر است. از طرفی ممکن است ارتقاء ها گسترش یافته و به تغییر اندام های دخلی بدن نیز کشیده شود. تغییر ستون فقرات و قلب و شش ها و چشم ها و ...کسانی که سری بازی های Deus ex را بازی کرده اند مخصوصا ً دو شماره آخر را میدانند که این ارتقاها حداقل در عالم بازی چقدر جذاب است. با تغییر ستون فقرات آدام جانسون او میتوانست ضربات سنگین سقوط را تحمل کند و یا قلب تغییر یافته قادر بود حجم عظیمی از جریان خون را جابجا کرده به او در سخت ترین شرایط نیروی کافی برساند و یا شش ها که قادر بودند هوای آلوده و سموم و گاز را تصفیه کنند .(این آخری چقدر به درد این زمان میخورد ) سنسور هایی که توانایی های حسی را تقویت میکنند و به آنها اجازه فرار و مخفی شدن از دست ماموران اَبَر شرکت ها را میدهد . در کل قهرمان سایبرپانکی یا خلاف کاران عالم سایبرپانک با توجه به شرایط بد دنیاهای سایبرپانکی برای بقا نیاز به این اگیومنت ها دارند و تنها قدرت و پناهگاه شان سایبراسپیس خواهد بود البته اگرقادرباشند از دست ماموران و دیگر نیروهای متخاصم عالم سایبرپانکی فرار کرده و زنده بمانند تا یک روز دیگر بجنگند. برخی انسان ها در این جهان ها تمام روز را به سایبراسپس متصل می مانند و حتی به مراحلی میرسند که جسم فیزیکی خود را پس زده ودر همان دنیاهای دیجیتالی زندگی میکنند.در جهان سایبرپانک حتی میتوان میزان حافظه فرد رامورد ارتقا قرار دادتا بتواند دیتای بیشتری در خود ذخیره کند و یا حتی قابلیت اتصال به شبکه های WIFI را داشته باشد!

سایبرپانک یک سبک منحصر بفرد و استایل مخصوص خود را دارد و بیشتر مواقع یاد آور فیلم های نوآر و کاراگاهی دهه 40 و 50 با آن کاراگاهان سرسخت واستایل منحصر بفرد شان است. شخصیت های داستان های سایبرپانکی اغلب از کمک به دیگران سر باز زده و بیشتر مواقع به حواث اطراف خود بدبین هستند. قهرمان های سایبرپانکی اغلب در مسیری قرار میگیرند که که تقریبا ً هیچ حق انتخابی روبروی خود نمی بینند و باید راه رفته را بروند. پس ما اکثرا با قهرمان هایی یا سر و کار داریم که می توان خیلی مواقع آنها را ضد قهرمان نامید زیرا سعی دارند در دنیایی که هیچ عدالتی وجود ندارد و کسی هم حامی آنها نیست اعمال شایسته انجام دهند. در چنین دنیایی قطعاً کسی ستایش کننده کارهای شایسته نیست.

152092

ساختمان O.C.P یا Omni Consumer Products ابر شرکت ساختگی در فیلم سینمایی Robocop1987 شاهکار ورهوفن. نمونه سایبر پانکی درخشان. ابرشرکت ها با برج هایی عظیم بر دیترویت آینده سایه افکنده اند.​

حضور اَبَر شرکت ها نیز در این جهان ها بسیار فعال است. زیرا اکثراهستند شرکت هایی که در بخش های خصوصی در علوم مختلف به پیشرفت های عظیمی دست یافته اند (چه علم ژنتیک، سایبرنتیک، پزشکی ودارویی و ..) و ثروت های عظیمی جمع آوری کرده اند. اینجا خوب است به یکی از نمونه های کالت کلاسیک سینمایی مورد علاقه ام اشاره کنم: Robocop سال 1987 به کارگردانی پل ورهوفن یک نمونه عالی سایبرپانک سینمایی به شمار میرود. ترکیب طنز سیاه با اکشن های دهه 80 وبرداشت های ناب دهه 80 از ژانر علمی تخیلی ( دهه 80 را میتوان بهترین دهه هالیوود در خلق تعدادی از بهترین های علمی تخیلی اکشن برشمرد) این فیلم نمونه عالی است و اکثرا ویژگی های سایبرپانکی را در خود دارد. در دنیای تیره و تار و یک دیترویت فوتوریستی که خیلی هم از لحاظ زمانی در آیندهای دوردست نیستیم، آینده نیروهای اجرا کننده قانون در حال تغییر است . خشونت بی حد و حصر جامعه و دست یابی همگان به دست آورد های چه مثبت چه منفی تکنولوژیک و سلاح های خانمان برنداز سطح خشونت ها را در جامعه بشدت افزایش داده و در این میان نیروی پلیس انسانی جوابگو نیست اینجاست که یک اَبر شرکت به نام OCP وارد عمل شده و دست به نمونه های پلیس های اگیومنت شده و روباتیک میزند، ربات هایی که انسانیت را در مرحله آخر سوالاتشان قرار داده و به اصطلاح اول شلیک میکنند وبعد سوال میپرسند. دلیل خشونت بی حد و حصر و بسیار جذاب این فیلم هم در همین تم عالی سایبرپانکی اش نهفته است زیرا دنیاهای سایبر پانکی خشن و بیرحم هستند. د رتمام آثار سایبرپانکی ابرشرکت ها حضور گسترده ای دارند و اکثراً از لحاظ اخلاقی چنان سقوط کرده اند که چاه سقوط اخلاقی شان از Abyss در خرابه های نیولاندو در دارک سولز 1 عمیق و سیاه تر است. ( از اون مثال هاست که فقط دارک سولز بازان درکش میکنند) این سازمان ها منابع های باقیمانده را مدیریت نموده و اصلاً به سرنوشت بشریت اهمیت نداده و فقط وفقط به ارزش سهام هاشان فکر میکنند. این شرکت ها تنها بخشی را که قادر به کنترلش نیستند سایبراسپیس است و به همین دلیل جنگ راه انداخته و سعی در کنترل این دارک سکتور دارند و اکثراً با دیگر مگا سازمان ها درگیری های مخفیانه داشته و دست به جاسوسی های صنعتی و تکنولوژیکی میزنند. بازی سندیکا شوتر حالا کلاسیک شده و منتشر شده توسط EA وتیم فوق العاده Starbreez یکی از نمونه های خوب بازیهای سایبرپانکی است. هرچند در عالم بازی های رایانه ای شاهکار وارن اسپکتر یعنی Deus ex همچنان شاه بخش سایبراسپیس است ولی من متعقدم با سایبرپانک CDPR بزودی تاچ پاشاهی سایبراسپیس بر سر Cyberpunk 2077 خواهد نشست.( یک مقاله جامعه در نقد و بررسی تاریخچه Deus ex توسط نگارنده سالها پیش تهیه گردید و برای علاقمندان لینک آن را در آخر این مقاله قرار خواهم داد)


خوب دوستان عزیز یک پیش نمایش مختصری بود در باره سایبرپانک برای آشنایی بیشتر .برسیم به اصل مطلب که نگاهی به Cyberpunk 2077 است . با این جمله شروع میکنم CDPR یک استاد به تمام معناست ، جهان سازی آنها همتا ندارد. هنوز صدای باد های در حال وزیدن در Velen یا کروک بک باگ در گوشم است. در خلق جهان open world یک نکته بسیار مهم است: ما به عنوان قهرمان یا شخصیت اصلی بازی نباید محور مرکزی آن دنیا باشیم. آن جهان باید طوری طراحی شود گویی از مدت ها پیش وجود داشته است و ما ققط یک داستان کوچک از تاریخ آن را تشکیل دهیم. در خلق ویچر 3 تیم چنین تصوری در ذهن داشت و یک فانتزی سیاه ناب خلق نمود حالا یک سراغ آینده تیره و تار رفته است.

سایبرپانک 2077 از روی کارهای مایکل الین پانداسمیتMichael Alyn Pondsmith الهام برداری شده است. این آقا طراح بازی های board game ( بازی روی تخته و مقوا) می باشد . بهترین کار های پاند اسمیث با شرکت Talsorian Games توسعه داده شد. او بخش بزرگی از board game نقشی آفرینی ها را از 1982 توسعه داد. پاند اسمیث خالق چند اثر مهم نقش آفرینی برد گیم مثل Mekton در1984 و Cyberpunk در 1988 بود. او همچنین بر روی برخی ورژن های D&D مثل Forgotten Realms کارکرد و به شکل های مختلفی در توسعه بازی های رایانه ای فعالیت داشته است. پاند اسمیث در سال 1988 بازی تخته ای سایبرپانک 2013 را با نام " بازی نقش آفرینی آینده تاریک" خلق نمود . بسته بازی شامل سه کتاب نوشته شده توسط اسمیث و تنی دیگر از تیم نویسندگان خالق این board game مشهور بود. از آن زمان چند ورژن مختلف با بخش های داستانی تکمیل کننده و مکانیزم های بهبود یافته بازی عرضه گردیده است. دلیل توسعه این بازی توسط اسمیث علاقه او به بلید رانر ریدلی اسکات عرضه شده در سال 1982 بود. علاقه او به خلق یک بازی در آینده تاریک که پر است از دستاورد های تکنولوژیک وبه سبک فیلم های نوآر او رابه سمت آفرینش یکی از بهترین کارهایش هدایت کرد. سری سایبرپانک با 44 کتاب مرجع نزدیک به 4700 صفحه گران قیمت ترین سری بازی های برد گیمز بود و پیش بینی میشود نزدیک به 5 میلیون بازیکن این بازی را تا کنون تجربه کرده باشند. او بعدها در سال 2000 اعلام کرد که روی نسخه 3 سایبرپانک کارمیکند. ورژن 3 از کارهای نیل استفنسون نویسنده مشهور سایبرپانک و علمی تخیلی و همچنین استاد بزرگ این ساب ژآنر یعنی ویلیام گیبسن که قبل تر درباره او صحبت کردیم الهام های بیشماری گرفته بود و بر طبق گفته خود پاند اسمیت بازی تفسیری از قرن 21 بود ، که در آن نفوذ شرکت های قدرتمند در زندگی روزمره مردم، تغییر ساختار های زندگی مردم و ایدئولوژی توده ها و موقعیت حکومت ها در ساختار سیستم جوامع، جنگ ها و ناآرامی های موجود در کشور ها در کنار پیشرفت های شگرف دربایوتکنولوژی به تصویر کشیده شده بود.

152095

Michael Alyn Pondsmith خالق بازی فکری Cyberpunk که ایده خلق 2077 را به CDPR داد.

در 30 می سال 2012 خبری تایید شد که پاند اسمیث در حال همکاری با CDPR برای توسعه یک بازی در دنیای cyberpunk است. در 18 اکتبر سال 2012 نام پروژه Cyberpunk 2077 اعلام شد . در مصاحبه ای با Gamespot آقای Marcin Iwiński از CDPR اعلام نمود که تمرکز پاند اسمیت در توسعه بازی بیشتر روی دنیای بازی و مکانیزم هاست و در کل اسمیث بیشتر جنبه پیشتبانی در توسعه دنیای بازی را دارد و خود تیم CDPR آستین ها را بالا زده و نویسندگی و دیگر جنبه های توسعه بازی را برعهده دارند.

152096

پک بازی فکری و کتابها و ...سایبرپانک​


همیشه در باره بازی های CDPR یا Cd projekt Red مقاله نوشته ام و همیشه از شماره یک ویچر بهترین نسخه های بازی های این توسعه دهنده برجسته را تهیه نموده و سالهاست کارشان را دنبال کرده بازی هاشان را بازی کرده و از زندگی در جهان های بازی های شان لذت برده ام. این تیم نمونه درخشان یک تیم خود ساخته وزحمت کش است .
تاریخچه خود استودیو CDPR نیز بسیار جالب است : اسم استودیو هم برای خود داستان دارد وخود دلیل استفاده این نام هم خیلی جالب است زیرا این استودیوی لهستانی قدیمی کار و تیم توسعه دهنده سری باز یهای ویچرش سالها پیش بعد از دوران جنگ سرد در حالی که تازه در دهه 90 سیستم های عامل وPC و نرم افزارها و ...در حال شکل گیری و توسعه بودند ،به مردم لهستان یاد دادند که استفاده از کپی رایت وخرید دیسک برنامه ها درست است نه استفاده رایگان وبه قول معروف کرکی !همین سیستم GOG عرضه بازی های DRM FREE رایگان نیز از همین بحث ها نشاءت گرفت -سالها پیش سال 1988 لهستان تحت سلطه پارتی کمونیسم بود و برج های کمونسیتی همچون ساختمان سیتادل در مرکز شهر 17 در هالف لایف هنوز هم در شهر های این کشور سربه اسمان کشید بودند !خوب لهستان نابود شدو بعد دوباره شروع به بازسازی کرد –سلطه کمونیست برای این کشور و قطع ارتباط فرهنگی آن با جهان خارج باعث ایجاد یک شبکه داخلی خودکفا از استفاده غیرقانونی از نرم افزار ها و برنامه ها شد این در درحالی است که وقتی لهستان تحت سلطه کمونیسم بود ، امریکا و اروپا تحت سلطه و حکومت نینتندو بودند!

ماریوو زلدا به سواحل آمریکا رسیده بودند و تازه مردم جهان داشتند از نینتندو و حکومت بامزه اش لذت میبردند و ژاپن هم با مگا درایو سگا دیوانه شده بود ولی در کشور های شرقی همه چیز فرق میکرد –لهستان در جنگ جهانی دوم بخار شده بود (واقعار بخار شد!) و خرابه های آن توسط سوشال ریپابلیک اف سوییئت یونین یا همان USSR تک حزبی کمونیستی بلعیده شد و البته این بدان معنی نبود که مردم به دنبال مدیای غربی وژاپنی نبودند بلکه برعکس، بازی ها از کشورهای اطراف به داخل لسهتان سرایز شد و بازی بود که کپی میشد و رایت میشد و مردم به مراکز کلوپی تعویض باز یها میرفتند و نسخه کپی باز یها را با هم عوض میکردند و از لحاظ تکنیکی هم غیر قانونی نبود چون اصولا در این سیستم کپی رایت مفهومی نداشت نه اینکه پایرسی در لهستان پذیرفته شده باشد بلکه اصلا چیزی به این نام مفهومی نداشت و مردم اصلا درک نمیکردند که چرا باید این محصولات پول پرداخت کنند چون میگفتند چرا باید این کار را کنیم وقتی میتوان از دوست بازی را مفتی گرفت و استفاده کرد.درحالی که در اروپا بچه گیمرها! بازی های کمودور 64 را به شکل غیرقانونی با فشار دادن دکمه های Play /record روی نوارها ضبط میکردند در لهستان اصلا ایستگاهای رادیویی بازی ها را رسما برادکست میکردند و شما باید با رادیو ور میرفتید و بعد از جستن صحیح فرکانس برادکست با دکمه ضبط بازیهای کمودور 64 را برای خود ضبط میکردید !!باز یها در لهستان آنقدر مجانی و آزاد بودند که به معنای واقعی کلمه در هوا پرواز میکردند! با سقوط دیوار برلین در 1989 لهستان از یک سری قید و بند ها ازاد شد و و کپیتالیسم و مدیای آن به این کشور سرازیر شد ولی مردم عادت قدیم را داشتند و ترک عادت موجب مرض است!

در همین زمان تاسیس گر CD projekt اقایIwinski Marcin که ازدروان نوجوانی و جوانی خود میگفت:

"ما از مدرسه در میرفتیم تا بازی کنیم و در فروم های داخلی و بین الملی بحث های داغی بودو سعی داشتیم تمام اسرار وبازی های مهم را کشف کنیم – همان موقع متوجه شدیم که یک قطعه ای به نام CDROM خلق شده است.همین جا حدس بزنید که نام این شرکت چرا گذاشته شده CD projekt !! و د رواقع این تیم اولین گروهی بودند که بازی هارا روی CDROM پورت شده به لهستان وارد و معرفی کردند.بعدا این گروه متوجه شد که در این کار منفعت اقتصادی هم وجود دارد منتها در صورت ایجاد ورعایت قاون کپی رایت. خود تیم علاقه زیادی به ارائه پک های فیزیکی بازی ها دارند و اگر به بسته های ویچر این شرکت در نسخه های مختلف نگاه کنیم کلی محتوا درونشان است. اینکه به مردم یاد دهید که خرید باز یها و نرم افزار ها منطقی است و ارزش دارید خود یک بحث پیچیده است ولی این تیم موفق شد این کار را انجام دهد.

152098

پایان بخش اول

آیا سایبرپانک 2077 میتواند خود رابه معیاری دیگر در عالم بازی تبدیل کند؟ آیا با تاچ استون دیگری در دنیای نقش آفرینی روبرو هستیم ؟ همه عناصر نشان از خلق یک شاهکار دارد .در بخش دوم به بررسی کامل خود بازی خواهیم پرداخت .


نگارنده : رضا قاسمی

منابع: ویکی پدیای CDPR- -سایبرپانک 2077-

مقالات خیزش گرگ سفید نگاهی به ویچر 3 -فروم لایون کامپیوتر نگارنده رضا قاسمی

چون اشک در باران -نگاهی به سری Deus ex فروم شهر سخت افزار نگارنده رضا قاسمی





بخش دوم Cyberpunk 2077 preview
 
آخرین ویرایش:
درود دوستان یک ویدئو از گیم پلی بازی اخیرا عرضه شد منتظرم ویدئو های بیشتری ببینم تا بشه یک preview خوب نوشت. دلیل آماده نشدن بخش دوم همین است. با عرض پوزش از خوانندگان گرامی
 
  • Like
Reactions: reza51 and riden.17

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or