[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]مقدمه ی نقد
اصولا بازی های ادونچر تداعی گر آرامش و فکر و حل معما هستند . نسل جوان همواره به دنبال هیجان و تجربه ی محیط های جدید و زیبا هست آمیخته با حس های جدید است تا بتواند نیاز های تجربی و حسی ای که باید در خودش با تجربه های واقعی بدست بیاورند را , در بازی ها با کمترین صرف هزینه و وقت بدست بیاورد. بازی های ادونچر با زیبایی های منحصر به فرد انسان هارا با محیط های آرام و سرشار از هیجان و زیبایی که آمیخته با رمز و راز است آشنا میکند. بازی پرونده ی مخفی تانگوسکا از دسته بازی هایی است که با داستانی برگرفته از یک واقعیتی که مثلا در گذشته رخ داده است و همچنین با ایجاد محیطی علمی و ارائه ی نظریات مختلف و درگیر کردن شما با این اتفاق شگرف و همچنین با وارد کردن انسان هایی مرموز و حتی غیر انسان ها , همچنین قدرت های بزرگ که در حال سود جویی از اتفاقات رخ داده هستند , سعی دارد یک محیطی برای شما ایجاد کند که هم علمی و هم با هیجان و هم جذاب باشد و سازنده گان بازی و نویسنده ی داستان به خوبی توانسته اند این کار را با استفاده از تمام قدرت خود و به وسیله ی فاکتور هایی از قبیل داستان و محیط گرافیکی و طراحی های دقیق و معما های جذاب و... انجام دهند. هم اکنون بعد آشنا کردن شما با اتفاقات درون بازی به نقد این فاکتور ها در بازی میپردازیم.
اتفاقات مربوط به واقعه ی تانگوسکا
در حدود ساعت 7:15 صبح 30 ژوئن 1908 ساکنان شمال غرب دریاچه ی بایکال در روسیه , ستونی عظیم از نوری آبی رنگ با درخشی در حد خورشید را مشاهده کردند که در آسمان حرکت میکرد. حدود ده دقیقه بعد انفجاری عظیم در دل جنگل های منطقه ی تانگوسکا در سیبری رخ داد.موج ناشی از انفجار عظیم در حدی بود که پنجره های منازل تا صدها کیلومتر دورتر از منطقه شکسته شدند. گزارش شاهدان بیشتر حاکی از آن است که صدای ناشی از واقعه بیشتر به زمین لرزه شبیه بوده است تا انفجار.
واقعه در تمام ایستگاه های لرزه شناسی اروپا و آمریکا به ثبت رسید ! پس از آن هوا به حدی تاریک شد که خواندن تنها در زیر نور چراغ امکان داشت.کاهش دید نسبی تا چندین ماه پس از انفجار حتی در ایالات متحده نیز به ثبت رسید.
گزارش هایی از چند شاهد عینی
اس. سیمینوف: به هنگام صبحانه در خانه ام در واناوارا (6/5 کیلومتری محل انفجار) نشسته بودم. ناگهان آسمان در شمال به دوپاره تقسیم شد و گلوله ای آتشین به جنگل های تانگوسکا برخورد کرد. بلافاصله هوا به صورت غیر قابل تحملی گرم شد . من تمام لباسهایم را در آوردم. بعد هوا کاملا تاریک شده و صداهای غرش به گوش میرسید. من بیرون رفتم. سنگ های زمین به حدی داغ بودند که نمیتوانستم به آنها دست بزنم. من کم کم از حال رفتم.وقتی به هوش آمدم متوجه شکسته شدن تمام شیشه های خانه ام شدم.
تاریخچه تحقیقات
با وجود ابعاد این واقعه , با شگفتی بسیار تحقیقاتی رسمی در زمان حادثه انجام نشد.شاید علت این امر اوضاع نا بسامان روسیه در آن سالها و جنگ جهانی اول بود. اولین اکتشافات ثبت شده در این زمینه در سال 1921 انجام شد. یک زمین شناس روسی به نام لئونید کولیک در آن سال از آکادمی علوم شوروی مامور شد به محل واقعه رفته و در باره ی آن تحقیق کند. او معتقد بود برخورد بک سنگ آسمانی باعث این اتفاق شده است. گروه اون در سال 1927 گزارش خود را در باره ی بررسی ناحیه منتشر کردند. با گذشت حدود 20 سال از زمان واقعه هنوز هم تا شعاع 50 کیلومتری از منطقه ای نزدیک روخانه تانگوسکا (که برخورد احتمالا در آنجا صورت گرفته است) درختان از بین رفته و هیچ حفره ای که نشان از برخورد باشد یافت نشد. کولیک ده سال در آنجا ماند. او بالاخره گودال هایی را یافت که احتمالا بر اثر برخورد به وجود آمده بودند ولی به دلیل ایجاد مرداب در طی سالها نمیتوانست در این باره اظهار نظر قطعی کند. بررسی های بعدی او نشان داد که افتادن درختان نه به شکل دایره حول یک مرکز , بلکه به شکل پروانه است.
تحقیقات دهه های 50 و 60 میلادی باعث کشف ذرات شیشه مانند شد. در بررسی های آزمایشگاهی وجود ترکیبات غنی نیکل و ایریدیم در آنها ثابت شد. این مواد در سنگ های آسمانی نیر به وفور یافت میشوند. ولی مشکل این بودکه تانگوسکا ناحیه ای آتشفشانی بوده است و ایریدیم در خاک این نوع نواحی نیز زیاد است. از سوی دیگر گزارشات و مصاحبه های شاهدان نشان می داد در سال بعد از واقعه تا شعاع یکصد کیلومتری , افراد بسیاری از ساکنان محلی به نوعی بیماری پوستی با جوش های عفونی قرمز رنگ مبتلا شده اند. این امر احتمال وجود تابش های رادیو اکتیو را در منطقه تایید میکرد ولی طبق بررسی های سال 1959 سطح بالایی از تابش در این ناحیه وجود نداشته است.
نظریه ها
برخورد شهاب سنگ
اصلی ترین نظریه در باره ی واقعه تانگوسکا در مجامع علمی عبور یک شهاب سنگ از جو زمین و انفجار آن در 6 تا 10 کیلومتری سطح زمین است.
شهاب سنگ های بسیاری هر روزه وارد جو زمین میشوند.سرعت متوسط آن ها حدود 10 کیلومتر در هر ثانیه است و اغلب آنها بسیار کوچک هستند. هنگام عبور از جو زمین , فشردگی هوای جلوی جسم باعث ایجاد حرارت زیادی در شهاب سنگ میشود. همین امر باعث انفجاراغلب آنها قبل از رسیدن به سطح زمین میشود. بررسی ها نشان داده است که برخورد یک شهاب سنگ با قطر 10 متر با محیط سطح میتواند انفجاری بسیار بزرگ را ایجاد کند.
انفجار یک ستاره ی دنباله دار
در سال 1930 یک ستاره شناس انگلیسی به نام ویپل اعلام کرد واقعه ی تانگوسکا احتمالا ناشی از انفجار یک ستاره ی دنباله دار بوده است. ترکیبات ستاره های دنباله دار اغلب به صورت یخ و غبار بوده که هنگام عبور از جوکاملا تبخیر شده و اثری از خود بر جای نمی گذارد. عصر روز قبل از واقعه در اروپا جسمی شبیه به یک ستاره ی دنباله دار در آسمان دیده شده بود. در ضمن بررسی خاک ناحیه نیز وجود ترکیبات ستاره های دنباله دار را تایید میکند.
برسی های گروهی از دانشمندان در سالهای 1983 و 2001 نیز تا حدی صحت این نظریه را نشان میدهد . حتی سنگ بزرگی نیز کشف شد که میتواند بخشی از یک ستاره ی دنباله دار باشد. ولی برخورد این سنگ باید حفره ای عمیق را برجای گذاشته باشد در صورتی که چنین چیزی در محل کشف آن دیده نشده. البته ایده هایی نیز حاکی از انفجار در بالای سطح زمین وجود دارد.
انفجار گاز
ناحیه ی تانگوسکا, منطقه ی آتشفشانی است و فعالیت های زیر زمینی نیز در آن شدید است. در سال 2002 اپیفانوف و کوندات نظریه ای را عنوان کردند که طبق آن واقعه احتمالا ناشی از انفجار گاز متان جمع شده در زیر زمین بوده است.
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]تعریف داستان بازی
داستان بازی مربوط به اتفاقی است که درمنطقه ی تانگوسکا واقع شده است و اتفاقاتی که در بین انسان ها پیرامون این حادثه ی طبیعی صورت گرفته است. همانطور که در مقدمه ذکر شد در سال 1908 انفجار عجیبی در منطقه ی تانگوسکا در روسیه به وقوع می پیوندد. این انفجار برابر 2000 بمب اتمی بود که در هیروشیمای ژاپن منفجر شد. سالها دانشمندان بزرگی روی این موضوع تحقیق کرده اند و به نتایجی (که گفته شد در مقدمه) رسیدند. اما فردی به نام ولادیمیر کالینکوف سالها بعد این اتفاق , دست به تحقیقاتی با همیاری دوستان دانشمندش میزند. او به نتایجی فرا تر از چیزی که داشنشمندان مطرح جهان بدان رسیده بودند ,کشف کرد. همین سبب شد که مشکلات فراوانی دامن گیر او شود.
در سال 2002 میلادی , در محل کار کالینکوف افرادی با لباس های سیاه و با کلاه هایی همرنگ لباسشان دیده میشوند که بعد از وورود و خروج انها از موزه یعنی محل کار ولادیمیر , او ناپدید میشود و دفتر کار اون شدیدا به هم میریزد.دختر ولادیمیر , نینا کالینکوف به محل کار پدرش می آید ولی فقط اتاق به هم ریخته ی اورا میبیند ! وی از مکس - همکار و شاگرد پدرش سراغ پدرش را میگیرد اما او نیز با اینکه در اتاق کناری آقای کالینکوف بوده چیزی ندیده و نفهمیده زیرا صدای موسیقی ای که گوش میداده است شدیدا بلند بوده. اما تمام افرادی که در آن مدت در آن ناحیه بودند آن افراد سیاه پوش را دیده بودند. دخترکی که کل شب را در کنار موزه خوابیده بود و مستخدم و مسئول نظافت موزه. حتی دخترک نیز اتفاقی عکسی از آن موجودات گرفته است که نینا در عوض انجام کارهایی برای دخترک دوربینش را میگیرد و عکس هارا ظاهر میکند. نینا کامپیوتر پدرش را چک میکند و ایمیلی پیدا میکند از طرف اولگ کمبرسکی که در باره ی واقعه ی تانگوسکا صحبت هایی کرده است و اینکه میتواند به وی کمک کند در ایمیل آدرس اولگ نوشته شده است. نینا پیش اولگ میرود ولی اولگ به وی میگوید که او را نمیشناسد.مدتی بعد مکس و اولگ به خانه ی نینا و پدر مفقودش میروند و اولگ اظهار میدارد که میترسد افرادی او را تحت نظر داشته باشند.و این احتمال را میدهد که پدر نینا به خاطر تحقیقاتش در باره ی واقعه ی تانگوسکا دزدیده شده باشد. مکس اطلاعاتی در باره ی واقعه ی تانگوسکا به نینا میدهد .
سپس اولگ میگوید که هم اکنون روسیه در حال فرستادن نیرو های نظامی و دانشمندانی به سمت منطقه ی تانگوسکا هستند و پروفسور کالینکوف از معدود دانشمندانی است که در این زمینه اطلاعات مخصوصی دارد. وی از نینا میخواهد که به وسیله ی هواپیمای اختصاصی اش به همراهی مکس به روسیه یپش یکی از دوستانش برای تحقیقات بیشتر بروند. آنها با هواپیمای شخصی اولگ به روسیه و یپش سرگئی دوست اولگ و فردی که با استفاده از شبکه های جاسوسی خود اطلاعات محرمانه و نوعی دارد میروند. سرگئی میگوید که قطاری از نیرو های نظامی و دانشمندان بزرگی به سوی تانگوسکا فردا حرکت میکند و این حرکت کاملا محرمانه است و او نیز توسط سرویس های اطلاعاتی خودش به این نتایج رسیده است. و اظهار میدارد که احتمالا پدر نینا نیز در بین آن دانشمندان است و تنها راه نینا این است که به ان قطار برود و خودش نیز کمکش میکند تا لباس نظامی و کارت ورود به قطار را تهیه کند.نینا صبح روز بعد به محل حرکت قطار میرود اما میبیند که کسی که از طرف سرگئی مسئول دادن کارت و لباس به او بوده از سر پستش دست گیر میشود. نینا توسط ورودی فاضلابی که روبروی پادگان نظامی است و کارگری بر روی آن مشغول تعمیر است بعد از سرگرم کردن کارگز به داخل میرود و در ان مسیر به مقر سربازان و حرکت قطار میرسد و با کمک به افرادی و استفاده از ابزار آلاتی و حل معما های بسیار بالاخره لباس و کارتی که مخصوص او تهیه شده بود را بدست می آورد و وارد قطار میشود.
در قطار میفهمد که لیست مربوط به دانشمندان داخل قطار در اتاق پروفسور سیدورکین است. وی با کمک دانشمندان وارد آن اتاق میشود اما نظامیان اورا در آن اتاقم میبینند و به او شک میکنند و او را زندانی میکنند. نینا از زندان قطار فرار کرده و از سقف قطار وارد اتاق پروفسور سیدروکنیم میشود و بعد از حل معما هایی لیست را بدست می آورد ولی اسم پدر او در لیست نیست !!! نینا اطلاعاتی محرمانه درباره ی واقعه ی تانگوسکا بدست می آورد ولی زمانی که در حال خواندن اطلاعات بود , در ریل قطار انفجاری رخ میدهد و قطار منهدم میشود. بازی به سمت مکس سویچ میشود- مکس و اولگ در مقابل بیمارستان نظامی روسی هستند. مکس که توسط شما هدایت میشود پس از حل معما ها و ماجرا جویی ها و پشت سر گذاشتن خطر های فراوان بالاخره نینا را نجات میدهد و هردوی آنها همراه اولگ به منطقه ی تانگوسکا میروند. اولگ و مکس در هواپیما منتظر نینا میمانند. نینا برای تحقیقات به قسمت های مختلف تانگوسکا سر میزند.طی برسی هایی متوجه میشود که پدرش در این منطقه تحقیقاتی داشته و با گذراندن مسیری و ورفتن به کلبه ای که قبلا ایستگاه تحقیقاتی پدرش بوده اطلاعاتی در باره ی اینکه پدرش به اطلاعات ارزشمندی رسیده بوده بدست می آورد همچنین متوجه حضور فردی به نام مانوئل پرز در کنار پدرش میشود.
پس از برسی منطقه متوجه ایستگاه تحقیقاتی بسیار بزرگی که متعلق به روسیه است در پشت دره ها در منطقه ی تانگوسکا میشود. پس از دیدن فیلمی که پدرش از منطقه گرفته بود صدای انفجاری به گوش میرسد. نینا از کلبه بیرون می آید به سمت ایستگاه تحقیقاتی روسیه میرود متوجه دودی میشود که از ایستگاه بلند میشود شده زیرا انفجار در آنجا صورت گرفته است . وقتی قصد برگشت به هواپیما را دارد ان افراد سیاه پوش را میبیند که توسط نیرویی اورا به زمین مینشانند و ذهنش را بررسی میکنند و از منطقه میروند. نینا پس از رفتن آنها دوباره به هوش می آید و به سمت جیپی که در مقابل کلبه پارک کرده بود میدود ولی سرباز های روسی که بعد زا انفجار در منطقه پخش شده بودند اورا دنبال میکنند. او سوار جیپ شده و فرار میکند ولی سربازان اورا با کامیون هایی دنبال میکنند. ناگهان اولگ و مکس با هواپیما پیدایشان میشود و با سرعت خودشان را به کنار جیپ نینا میرسانند و نینا توسط مکس به داخل هواپیما کشیده شده و فرار میکند و جیپ او به دره سقوط میکنند.
در هواپیما نینا اطلاعاتش را در اختیار مکس و اولگ قرار میدهد . اولگ میگوید که در این فاصله سر گئی متوجه شده که والادیمیر هرگز در موسکو نبوده است آنها بیخود در آنجا به دنبال پروفسور میگشتند و همچنین مانوئل پرز , همکار و دوست دانشمند والادیمیر هم اکنون درآسایش گاه روانی در کوبا به سر میبرد. مکس نیز اظهار میدارد که در مکاتباتش با دوستش که در ایرلند زندگی میکند متوجه وجود همکار دیگر والادیمیر یعنی بیولوژیست ایرلندی به نام کن مرانجی میشود.
مکس و نینا از هم جدا میشوند . نینا همراه اولگ به کوبا رفته و مکس نیز به ایرلند میرود.نینا در آسایش گاه کوبا متوجه این میشود که مانوئل پرز مدتنهاست ذهنش به هم ریخته است و این آسایشگاه متعلق به ماسیمو گتوزو , میلیاردر بزرگ آمریکایی انگلیسی است که صاحب کپانی های تولید موبایل است.همچنین زنی به نام پروفسور شارل روآ نیز محققی است که در این آسایشگاه تحقیق میکند.بسیار عجیب است که گتوزو - میلیارد بزرگ صاحب یک اسایشگاه روانی است !؟ نینا پس از برسی هایی متوجه یمشود که پرز از آسایشگاه فرار کرده است ولی نینا توسط یکی از خدمه او را پیدا میکند و از او سوالاتی میکند ولی او دیگر یک عقب افتاده است و نمیتواند درست صحبت کند. ولی بر روی کاغذ برای نینا شکلی میکشد. نینا از ان شکل عکس میگیرد و توسط موبایل برای مکس مخابره میکند. بازی به سمت مکس در ایرلند سویچ میشود. مکس پس از حل معما های بسیار , به جزیره یا میرسد که متعلق به لود مرانجی است . وقتی به قلغه ی داخل آن میرسد متوجه میشود که لورد در داخل چاهی در وسط قلعه افتاده است و کمک میخواهد . پس از صحبت با لورد مرانجی میفهمد که یک راهمخفی که یک قفل بر در ان است در پایین چاه وجود دارد. مکس پس از برسی ها و جست و جو و حل معما های بسیار بالا خره به آن چاه دست پیدا میکند و مورانجی را بیرون می آورد و با او صخبت میکند و شکلی که نینا برایش فرستاده بود را به مرانجی نشان میدهد.
کن مرانجی مطالب عجیبی را بیان میدارد از جمله اینه آقای کالینکوف مدتی پیش به او نامه ای زده که مطالب جدیدی را کشف کرده است و به کمک او نیاز دارد.همچنین اظهار داشت که در سال 1949 دانشمند روسی ای دیسک های فلزی ای را در منطقه ی تانگوسکا پیدا میکند که انها را در فرهنگستان مسکو ثبت میکند. در همان موقع ولادیمیر نیسز قطعات فلزی ای در تانگوسکا کشف میکند. هردوی آنها برسی های مجزایی بر روی اشیای یافت شده میکنند. نتایج انها یکی بوده است . آنها اشکال طرح شده ای روی دیسک و قطعه فلزی پیدا میکند که بعضی از انها مشترک بوده از جمله همان شکلی که نینا مخابره کرده است !!!! این بسیار عجیب است. مکس با نینا تماس گرفته و میگوید که به آلمان برگردد و مکس نیز به خانه ی نینا میرود و در انجا هم دیگر را خواهند دید. کس زود تر به خانه ی کالینکوف میرسد و هرچه در میزند کسی در را باز نمیکند. ناگهان کاراگاه کانسکی تماس میگیرد که هرچه زودتر خودت را به موزه برسان . مکس نیز حساب میکند که نینا هنوز نرسیده است و موزه هم چندان دور نیست. سریع میروم و برمیگردم . ولی وقتی به موزه میرسد ماشینی اورا سوار کرده و فرار میکنند!!! نینا همراه اولگ به خانه میرسد. طبق تماسی که مکس با او داشته است به این نتیجه رسیده بودند که یک بار کالینکوف به چین و هیمالیا سفرکرده است. در خانه ی نینا اولک به نینا میگوید که مکس اورا رها کرده و مکس خودش یکی از روسیه ای هاست و از نیرو های انها دستور میگیرد.چطور میشود که اتاق پدر تو تماما به هم بریزد و مکس کوچکترین صدایی نشنود با اینکه اتاق هایشان دیوار های مشترک داشت اند؟ نینا به مکس شک میکند و همراه اولگ طبق صحبت های مکس , همراه اولگ هیمالیا سفر میکنند. نینا در آنجا برسی هایی در سخره های یخی میکند و پس از حل معمایی - طبق شکلی که مانوئل پرز به وی داده بود رد یخضی قطعات یک دیستک عجیب با استفاده از رمز شکل ناشناخته پیدا میکند. نا گهان اولگ با مشت به صورت نینا میزند و دیسک را میگیرد. اولگ و سرگئی نینا را به قطب جنو برده و در مرکز تحقیقات قطب اورا زندانی میکنند. و سپس به ماسیمو گتوزو تماس برقرار میکنند. نینا به هوش می آید متوجه تصمیمات شیطانی اولگ میشود. پس از طی مسیر هایی خود را نجات میدهد و به بیرون ایستگاه میرساند. طبق تحقیقاتش در منطقه متوجه این موضوع میشود که تمام وقت اولگ اورا همراهی میکرده تا این دیسک را که خاصیت نفوذ امواج به مغز دارد را بیابد !!!
محقق اصلی این ماجرا خانم پروفسور نیکل شارل روآ است. او توسط یک سری مهمات که در پایگاه پیدا کرده بود به هواپیمایی که در آن منطقه پرواز میکرد نشانه میدهد. هواپیما در مناطق قطبی فرود می آید. نینا به سمت هواپیما میدود اما مکس از هواپیما خارج میشود!!! نینا مکس را در آغوش میگیرد اما وقتی از پشت سر مکس موجوداتی با لباس های سیاه را میبیند مکس را پس یزند و او ر خائن خطاب میکند اما مکس اظهار میدارد که این موجودات فرازمینی هستند و قصد کمک به مارا دارند و پدرت را اینها ربوده اند تا اطلاعاتش کشف نشود و به او آسیب نرسانند . مکس پس از تلاش فراوان نینا را متقاعد میکند. نینا و مکس وارد مرکز تحقیقاتی شده و قصد تریب این سیستم را دارند. نینا و مکس طی تحقیقایت متوجه میشوند که صاحب تمام این تشکیلات ماسیمو گتوزو است و همراهان او خانم نیکول شارل روآ و سرگئی و اولگ وبسیاری از افراد دیگر هستند.
ماسیمو گتوزو سهام تمام شرکت هیا مخابراتی را خریده است و قصد دارد توسط این قطعه و پخش امواج آن در سراسر دنیا , ذهن مردم را تسخیر کرده و به آن جهت دهی کند - یعنی مردم تصمیماتشان را با دستگاه انها که توسط خود گتوزو برنامه ریزی میشود بگیرند و به عبارت دیگر مردم به خواست گتوزو عمل کنند و تصمیم بگیرند وبرای این کار نیاز به این دیسک فضایی با نیروی فوق العاده داشته اند که هم اکنون بدست اورده اند. نینا یک ری اید را در محل استقرار رها میسازد که با آب ریختن بر روی انها انفجار شدیدی رخ میدهد. ولی قبل اتمام کار انها نینا را پیدا میکنند. نینا در محل کار آنها و دستگاه مرکزی می ایستد و اولگ مراقب او است . گتوزو با او صحبت میکن و میگوید که خیلی خوش بخت است که آخرین لحظات عمرش را در شاهد واقعه ی بزرگی است و سپری میکند. اما مکس در اتاق کنتلر دمای دستگاه هارا بالا میبرد و توسط یک جرثقیل که در محل وجود دارد نینا را نجات میدهد - آب بر روی اسید ها ریخته و منفجر میشود - تمام محل را آب بر میدارد و نینا و مکس با استفاده از یخ پیما سوار هواپیما شده فرار میکنند . در فرود گاه آلمان نینا پدرش را می یابد که بعد نابودی تحقیقات گتوزو و روسی ها که جانش دیگر در امان است آزاد شده است و مردم فضایی دیگر دیسک را از بین برده اند و خیالشان راحت است.
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]
نقد داستان
همانطور که میدانید داستان بازی مهم ترین عنصری هست که تمام عناصر دیگر بازی مثل گرافیک و صدا گذاری و محیط ها و کنترل و کنسول ها و... بر اساس آن طراحی میشوند. داستان بازی پرونده ی مخفی تانگوسکا دارای 2 بخش متفاوت ماجرا جویی هست. شما برای کشف 2 حقیقت بازی را انجام میدهید. موضوع اول سرنوشت ولادیمیر کالینکوف و موضوع دوم چگونگی و حقیقت واقع ی تانگوسکا هست. چیزی که بازی کن را در این داستان به بازی مجذوب میکند در اصل حقیقت واقعه ی تانگوسکا هست نه پیدا کردن پروفسور کالینکوف. این بازی از جمله بازیه ایی هست که داستانش ابتدا شمارا بسیار بسیار خوب جلو میبرد و شما در استان به خوبی قسمت های مختلف رو طی میکنید و تمام عناصر با شما هستند و به شما کمک میکنند و شما در ابزی اصلا احساس خطر نمیکنید. ولی بعد گذشت حدود سه , چهارم از بازی دیگر ورق بر میگردد و میفهمید که تمام تلاش شما برای دشمن بوده و در اصل هیچ تلاش مفیدی برای پروفسور کالینکوف نکردید! اما در آخر داستان میفهمید که تمام مدت جان پدر شما در امان بوده و تلاش های شما تماما بی ثمر بوده است و اگر نینا تمام وقت در خانه مینشست موجودات فضائیی خودشات تمام کارها را انجام میدادند... مثل از بین بردن مرکز تحقیقات تانگوسکا که توسط موجودات فضایی انجام شده بود !!! همین نشان میدهد که آخر بازی بسیار ن امید کننده بود و خسته گی را به تن گیمر میگذارد!!!
اما این نکته بسیار حائز اهمیت است که هیچ وقت آخر بازی صرفا ملاک نقد نیست بلکه کل داستان مد نظر هست . بازی بسیار بسیار عالی پیش برده شده است طوری که شما مدام در تکاپو هستید. مدام از کشور به کشور و از منطقه به منطقه که همین حرکت باعث میشود که بسیار از بازی لذت ببرید. دیدن محیط های بسیار زیبا از مناطق دنیا - اشراف بسیار خوب گیمر به داستان بازی یعنی هم به پیشبرد و هم به اتفاقات و هم به شخصیت ها از جمله نکات بسیار مثبت بازی هست. وجود یک شخصیت که همیشه همکار و همراه و همیار شماست یعنی مکس م باعث دلگرمی و هم سوییچ کردن بین این دو شخصیت در بعضی مراحل بازی , تنوع خاصی به بازی می دهد مثلا وقتی نینا در بیمارستان هست و نمیتواند از جایش تکان بخورد, مکس به کنترل خود شما به کمکش می آید. این موضوع در کمتر بازی ای دیده میشود. مثلا وقتی شما در ایی گیر میکنید - یک فردی کمکتان میکند و یا اتفاقی می افتد که نجات پیدا میکنید ولی اینکه شخصی در بازی باشد که همواره ماموریت هایش و کمک به شخصیت اصلی بازی نیز با کنترل خود شما باشد , طرحی زیبا و نو است. البته منظورم بی نظیر نیست . بلکه کم نظیر است.
یکی از بدی هایشخصیت پردزای در داستان این بود که در واقع سیستم همکاران و نیروهای گتوزو با اینکه در بازی بسیار زیاد و عظیم نشان داده میشود ولی در اصل هیچ چیز خای نشان داده نمیشود یعنی تنها پرسنل او 4 نفر هستند!!! که در واقع بازی کن نوعی احساس اغراق کاذب را در داستان میبیند.
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]
معما های بازی
بازی های ادونچر با نام معما شناخته شده اند. در پرونده ی مخفی تانگوسکا شما شاهد معما های بسیاری هستید که به صورت متنی در بازی هستند و همواره با اعمال وسائلی که با وسائل دیگر ترکیب کرده اید در نقاطی از محیط معما های بازی حل میشوند. بیشتر معما هایی که به صورت غیر متنی در بازی هستد به صورت وارد کردن رمز گاو صندق و یا کمد ها و ... است.که بدست اوردن آنها بر عکس بسیاری از بازی هیا ادونچر آسان است. معما های این بازی در سطح متعادل و بر عکس تمام بازی های ادونچر که اصولا معما های بازی با پیشرفت کردن در مراحل مختلف سخت تر میشوند - هر چه جلو تر میروید معما ها زیبا تر و سختی یک سانی دارد و این به زیبایی بازی کمک فراوانی میکند.
از جمله زیبایی هایی که در معما های بازی هست زنجیره ای بودن آن است. در کمتر بازی ای میتوان دید که معما هیا بازی در واقع اضافه بر بازی نباشند. یعنی اصولا در اکثر بازی های داستان بازی نوشته میشود و معما ها در بین بخش های مختلف برای خالی نبودن عریضه گذشته میشود در صورتی که بازی پرونده ی مخفی تانگوسکا داستان بر اسا معما ها جلو میرود. مثلا در بخش قطار در مسکو که شما باید لباس و کارت تهیه کنید و کلید راننده ی قطار را از فاضلاب بیرون بکشید , تماما آن مرحله معما هست و هر چه صحبت و پیدا کردن نوشته و.. در راه حل معما ها هست و در واقع این بازی به صورت کاملا زیبایی معما ها را در داستان حل کرده است.
تنها ایرادی که میتوان گرفت راهنمایی های بیش از حد بازی است. در بیشتر بازی هایی که محیط دارای طراحی سطحی ای هست اصولا تمام بش های که برای جست و جو برای شماست کاملا معلومه مثل آیینه ی سیاه. یا در بازی های که طراحی قوی هست ولی وسائل زیاید برای گشتن نیست مثل و سر انجام هیچ کس باقی نماند در این بازی ها اصلا نیزای به راهنمایی نیست چون محیط و جاهایی که باید برسی شوند تماما پیدا هستند و مضاف بر اینکه معما های بازی به صورت محض وجود دارند مثلا ارتباط بر قرار کردن با آقای Owen در بازی And Then There Were None که در داستان بازی اصلا تاثیری نداشت ولی جزو معما های سخت بازی بود. یعنی در اصل گشتن محیط به حل معما ها ربط چندانی ندارد حتی اگر خیلی جاهارا برسی نکنید بازی باز به جلو حرکت میکند ولی در بازی Secret Files Tunguska اصل بازی بر گشتن محیط است و اگر تمام بخشه ای یک محیط رو برسی نکنید نمیتوانید در بعضی محل ها زا آنجا خارج شوید و یا اینکه حل تمام معما ها بسته به برسی محیط هست. ولی با گذشاتن امکانی که تمام بخش های مورد برسی را با ذره بین در بازی نشان میدهد بازی را کمی زیاده از حد آسان میکند . اگر این امکان در بازی نبود . معما های متعادل بازی همانطور متعادل میماند و دیگر آسان نمیشد و بازی برای ادونچر بازان شیرین تر میشد.
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]گرافیک و مشخصات فنی
در کل می توان گفت گرافیک تانگوسکا در حد مطلوبی قرار دارد در نگاه اول تانگوسکا از نظر مشخصات فنی یک بازی بدون عیب و ایراد به نظر می رسد اما با برسی های بیشتر گرافیک و مشخصات ظاهری بازی میشه به این موضوع پی برد که در این بازی مشکلاتی هم وجود دارد ابتدا ما گرافیک و متریالها و تکسچرهای بازی را برسی می کنیم و سپس به فیزیک و محیط های بازی اشاره می کنیم . تانگوسکا یک بازی ادونچر با گرافیکی خیره کننده است اما متاسفانه این ویژگی باعث ضعف در بازی شده است ! یکی از عواملی که باعث کسالت گیمر در طول بازی می شود همین گرافیک و مشخصات فنی بازی است . متریالها و تکستچرهای بازی هیچ کدام حال و هوای یک بازی ادونچر را به خود نگرفته است بلکه فقط از نظر زیبایی خود نمایی می کنند . موضوع عجیب دیگری که در بازی رویت می شود تفاوت های گرافیکی در محیط های گوناگون است ! برای مثال شما در یک محیطی قرار دارید که گرافیک به شدت خودنمایی می کند در این صحنه شما بازی را از نظر گرافیکی بدون نقص می دانید و محو محیط دلنشین بازی می شوید در حالی که ممکن است در یک محیط دیگر اشکالات گرافیگی شما را رنج دهد در کل منظور از این مثالها بیان تناقض های گرافیکی بازی است . در همان ابتدای بازی شما کاراکتر را که در محیط مشاهده می کنید کمی تعجب می کنید که کاراکتر در صحنه کمی بزرگ جلوه می کند و طوری از آن صحنه زاویه برداری شده که صحنه ی ناقصی را مشاهده می کنیم . در یک بازی ادونچر زاویه دید بسیار مهم است و احتیاج به برسی های زیادی دارد و باید با تمام دقت روی این قسمت کار شود اما متاسفانه میشه گفت در تانگوسکا از این موضوع چشم پوشی شده به همین دلیل ما خیلی از قسمت های بازی شاهد هستیم که زاویه دید گیمر نسبت به محیط بسیار بد است . البته گرافیک تانگوسکا نکات مثبت بسیاری هم دارد برای مثال این بازی از نظر باگ های گرافیکی تقریبا یک بازی بدون عیب است . شما در این بازی خیلی کم یا بهتر است گفت اصلا شاهد باگهای گرافیکی در بازی نیستید مثلا دیگر در بازی شاهد رد شدن لباس از بدن کاراکتر در طول حرکت نیستید یا گذشتن دست کاراکتر در هنگام باز کردن و بستن در ! فیزیک و طراحی های تانگوسکا در حد خوبی قرار دارد اما زاویه برداری های آن نا مناسب از دید بازی باعث شده این ویژگی در بازی کمرنگ تر شود البته در این باره وقتی که مکس به دیدار کن مرانجی میرود و اورا از چاه نجات میدهد , وقتی در را باز میکند کن مرانجی نشسته است و رد حین بلند شدن لباس او مثل استوانه ی آهنی است که بر روی زمین افتاده است و وقتی مرانجی از زمین بلند میشود بدنش از لباس بیرون می آید و در اصل مشکل رد این صحنه عدم انعطاف لباس است . محیط پردازی در بازی هم میتوان گفت که خوب است اما همانطور که قبلا هم ذکر شد تناقص های زیادی در محیط پردازی بازی مشاهده می کنیم . گرافیک یک بازی ادونچر خیلی پیچیده نیست بلکه برگرفته از تصاویر از پیش رندر شده است اما بکار گیری کاراکترها و اشیاء قابل استفاده در بازی امری بسیار مهم است ! میشود گفت در بازی تانگوسکا این امر تا حدود 80% رعایت شده است که البته 20% کسری آن هم به خاطر زاویه برداری و کاراکترهای بازی بود . از نظر جلوه های بصری اگر بخواهیم به بازی دقیق نگاه کنیم با همه ی جذابیت های گرافیکی بازی اما جلوه های بصری بسیار ضعیفی دارد . شاید متوجه منظور من نشده باشید اما مطمئنا با انجام بازی به خیلی از نکات پی خواهید برد . درست است که در نگاه اول ما گمان می کنیم که تانگوسکا یک بازی بی نقص از نظر گرافیکی است اما اگر دقت کنید و گرافیک بازی مورد برسی قرار دهید متوجه میشوید برای یک بازی ادونچر این گرافیک مناسب نیست ! البته من در نقد و برسی گرافیک و مشخصات فنی این بازی دچاره مشکل شدم به همان دلیل تناقص محیطی بازی . در بعضی از محیط های بازی گرافیک به نظر ظریف و فوق العاده می آید اما در بعضی دیگر از محیط ها گرافیک کسل کننده و مشکل دار می شود . همچنین دموهای بازی از نظر گرافیکی ضعیف است اگر بخواهیم گرافیک دموهای سایبریا 1 یا 2 که ادونچرهای بسیار قدیمی و نام داری هستند را با این بازی مقایسه کنیم متوجه می شویم که دموهای این دو نسخه از بازی خیلی دقیق و حرفه ای تر از پرونده مخفی تانگوسکاست . میشه گفت بر روی دموهای بازی زیاد کار نشده و متاسفانه ما باز هم شاهد تناقص های در بین دموهای بازی هستیم . حال به طور کلی یک نگاه به گرافیک مشخصات فنی بازی می اندازیم . متریالها و رنگ آمیزی ها و در کل محیط پردازی بازی با اینکه بسیار از نظر گرافیکی مطلوب است اما برای یک بازی ادونچر مناسب نیست . همچنین زاویه برداری از محیط گاهی اشکالاتی دارد برای مثال در همان ابتدای بازی ! میشه گفت از این نظر بازی خیلی دقیق نبوده ... کاراکترهای بازی از چهره های واضحی برخودار هستند این خود یک نکته مثبت در گرافیک به حساب میاد . اگر بخواهیم گرافیک و جلوه های بصری این بازی را با بازیهای موفق سبک ادونچر مقایسه کنیم جلوه های بصری این بازی از نظر گرافیکی خیلی جذابه اما جلوهای بصری فقط در متریالها و تکسچرها خلاصه نمیشه بلکه مهم ترین عامل موفقیت این بخش محیط پردازی است . در یک بازی ادونچر گرافیک زیاد مهم نیست البته نه به این منظور که گرافیک اصلا مهم نیست اما در یک بازی ادونچر روند بازی و داستان حرف اول را میزند و گرافیک در رده های پایین تر قرار دارد گرافیک یک بازی به درک بهتر داستان کمک می کند به طور کلی میتوان گرافیک تانگوسکا را در چند جمله بیان کرد از نظر من این بازی گرافیک خوب اما محیط پردازی ضعیفی داشت .... محیط پردازی ها و گرافیک بازی نمیتوانست حال و هوای یک ادونچر واقعی را به گیمر القا کند ...
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]
صدا گذاری
صداگذاری بازی یکی از مهمترین اجزای تشکیل دهنده ی یک بازی میباشد که نقش بسیار عمده ای در بازی داراست صداگذاری در بازیهای اکشن صرفا فقط صدای تیر و صدای سربازها و صدای شلیک ادوات جنگی و ... میباشد همچنین شما میتوانید تصور کنید که اگر صدا در این نوع بازیهای اکشن نباشد فقط از کیفیت آن کاسته میشود ولی میتوانید بازی را بدون مشکل به اتمام برسانید ولی صداگذاری در بازیهای Adventure {ماجراجویی} معادله ای متفاوت با صداگذاری بازیهای اکشن و اسپورت و ... دارد ولی آیا اگر صداگذاری در بازیهای ماجرا جویی خوب طراحی نشود بازی را میتوان به نحو احسن به پایان رساند؟ میتوانید با تامل به کلمه ی ماجراجویی جواب این سوال را بیابید چون شما نقش ماجرا جو را بازی میکنید و باید با تامل به دیالوگها و با پرسش از افراد داخل بازی مسیر خود را پیش ببرید یعنی 50 درصد پیشرفت بازیهای ادونچر را صداگذاری تشکیل میدهد خوب در این قسمت قصد داریم به تحلیل صداگذاری بازی بسیار زیبای پرونده ی مخفی تانگوسکا(Secret Files TUNGUSKA) بپردازیم با اینکه بحث صداگذاری بحث بسیار پیچیده ای است ولی در چند خط آن را تحلیل میکنیم.کمپانی Deep Silver سازنده ی این بازی از نظر صداگذاری در این بازی سنگ تمام گذاشته است شما میدانید که صداگذاری بازیهای ادونچر و ماجراجویی خیلی سخت میباشد یعنی دیالوگها و همچنین صداهای هر کدام از اشیا باید ساخته شود که وقت زیادی لازم دارد, خوب این کمپانی وظیفه ی خود را به خوبی در این مورد ادا کرده شما وقتی که اشیائی را برمیدارید صدایی میشنوید مثلا وقتی که با انبر- چوبی را برمیدارید صدای جدا شدن میخ از آن را مشنوید یا وقتی که چیز داغی را با آب ترکیب میکنید صدای آن را میشنوید یعنی برای هر اشیا صدای خاصی گذاشته شده است البته منظورم این نیست که وقتی هر شیئی را برمیدارید صدایی میشنوید نه اینطور نیست ولی اغلب این طور می باشد یعنی با توجه به اینکه چیزی در آن گیر کند صدای خراشیده شدن آن شی ء به گوش میرسد یا مثلا اینکه شما با آچار پیچی را محکم و سفت کنید صدای آن را میشنوید یعنی برای هر شی صدای مشخصی گذاشته شده است دیالوگها نیر طولانی میباشد که برای درک بیشتر دیالوگها شرکت سازنده آن را بصورت زیر نویس در پایین صفحه نیز قرار داده است در بعصی قسمت ها که به دشت و جنگلها منتهی میشود ما شاهد آواز پرندگان و صدای آنها نیز هستیم که با توجه به منظره ی آن به بازی حال و هوای خاصی میبخشد و به زیباتر شدن آن نیر کمک میکند همچنین در اوایل بازی که به خیابان و خانه و بعضی جاها منتهی میشود شما صدای رفت و آمد ماشین را نیز از دور میشنوید که واقعا عالی طراحی شده است یعنی شرکت Silver Deep تمام این نکات را جزء به جزء طراحی کرده است یا مثلا صبحی که شما به خانه ی اولگ میروید صدای استارت مداوم ماشین می آید که معلوم است کسی به سرکار یا صبح زود با ماشین خود به جایی میرود در قسمتی از بازی که در روسیه و در ایستگاه قطار نظامی میباشد شما راهی فاظلابی میشوید با وارد شدن شما نیز صداهایی به گوش میرسد صدای ریخته شدن فاضلاب شهر و صدای چکه کردن آب که بسیار زیبا میباشند یعنی شما در بازی شاهد هیچ گونه صدای غیر طبیعی نیستید ولی شاید فکر کنید که آیا در این بازی صدای پا وجود دارد؟ باید بگم خیر اثری از صدای پا در این بازی نیست که شاید نقطه ی ضعفی در صداگذاری همین باشد که زیاد مهم نیست صدای باران واقعا عالی کار شده است ولی مهمترین چیز موزیک بازی میباشد که بعضی وقتها پخش میشود و همیشه در حال پخش نیست مثلا وقتی شما نتایج مهمی را بدست می آورید و میخوانید آهنگی همراه با آن پخش میشود و همچنین بعضی وقتها بعد از اعمال تغییرات آهنگی دلهره آور نیز پخش میشود ولی موزیک بازی خوب بوده و در مواقع خاص پخش میشود در کل میتوان بازی Secret Files Tunguska را از نظر صدا گذاری عالی دانست.(نسخه ی فارسی دارینوس نیز از نظر دوبله خوب کار شده است و میتوان به آن نیز احسنت گفت)
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[TABLE="class: ipbtable"]
[TR]
[TD="class: post2, width: 100%"]کنسول ها
شاید این قسمت زیاد نباشد و کمی مختصر باشد ولی یکی از اجزای مهم دیگر بازی نیز میباشد قسمت کنسولها در بازیهای ادونچر توضیح زیادی ندارد ولی آنها رو میتوان بصورت مختصر و در چند خط توضیح داد منظور از کنسولها طرز قرار گرفتن اشیائی که شما در هنگام بازی به دست می آورید به صورت ستونی یا بصورت عمودی یا هر حالتی که قرار میگیرد تا بازیکن و ادونچر باز بتواند به راحتی آن را انتخاب و راه خود را باز کند یعنی اساس کار بازیهای ادونچر همین اشیائی که به دست می آورید است منظور این است که شما هر چیزی را که در سر راهتان است باید بردارید تا بتوانید دریک گاو صندوق یا هر چیزی را باز کنید و معما را حل کنید کنسولها یا همان قفسه ی دارایی ها که در بازی شاهد آن هستیم از روش قدیمی بهره میبرد یعنی نوآوری در آن نشده است منظور از اینکه از روش قدیمی بهره میبرد کسانی که Black Mirror را انجام داده اند یا بازیهای ادونچر دیگر می توانند به اصل این موضوع پی ببرند یعنی در این قسمت طرز قرار گرفتن قفسه ی دارایی ها مانند بازیهای ادونچر قدیمی بوده و به صورت ستونی در قسمت پایین بازی قرار دارد و شما میتوانید با ترکیب وسایل معماهای نچندان سخت این بازی را انجام دهید درست است که قرار دادن قفسه ی دارایی ها کار بازیکن را راحت میکند ولی میتوانستند که کمی نیز نوآوری به خرج دهند مثلا آن را در کنار و به صورت عمودی در سمت چپ و راست آن قرار دهند یا با زدن اکرول ماوس صفحه ظاهر شود ولی خوب شرکت Deep Silver ترجیح داده است که به صورت قدیمی این کار را انجام دهد در قفسه ی دارایی ها شما چیزهای مختلفی را به همراه دارید چیزها و اشیایی که به تنهایی هیچ ارزشی ندارند ولی با ترکیب چند چیز با یک شی ء یک معما حل میشود مثلا با ترکیب یه نخ و یک پلاستیک یک کیسه حاصل میشود که میتوانید در مواقع لازم از آن استفاده کنید کوچکترین چیز را در این بازی باید مورد برسی قرار دهید یعنی کوچکترین چیز را باید در این بازی بی اهمیت ندانید در کل طرز قرار گرفتن و استفاده از اشیاء و قفسه های دارایی در حد قابل قبولی میباشد. همچنین یکی دیگر از نکات مثبت کنسول این بازی وضوع قطعات است. درسته که از شیوه ی قدیمی کنسول گذاری بازی استفاده شده است ولی شکل کلی اش تغییر کرده و وسائلی که برداشته میشوو در کنسول پایین صفحه قرار میگیرد به راحتی قابل برسی است و جزئیاتش به خوبی دیده میشود مثل سنگی که در اتاق پروفسور کالینکوف پیدا میکنید و...
همچنین در کنسول پایینی 3 گزینه وجود دارد.اولی عکس یک دفتر چه هست که با باز کردن آن اطلاعاتی که نینا و یا مکس یاد داشت کرده اند و یا مدارک به همراه عکس در ان الصاق شده است. در سمت راستی که عکس ذره بین هست با کلیک بر روی آن تمام بخش هایی که میوانید آنهارا برسی کنید نشان داده میشود و بخش کناری که عکس کامپیوتر بر روی آن است با کلیک بر روی آن میتوانید منوی اطلاعات آنرا ببیند و بخشی که میتوانید در نقاط مختلف بازی آنرا Save کنید.
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]