The Evil Within شاهکاری در سبک وحشت و بقاست که به خوبی بازیبازان را با مقولهی بقا و وحشت روبرو میکند. این بازی توسط Tango Gameworks توسعه یافته است، در اکتبر 2014 منتشر شد و بازیبازان زیادی را جذب کرد. The Evil Within توسط نابغهی بازیسازی استاد شینجی میکامی کارگردانی شده است. میکامی سان بیشتر برای خلق ابرفرانچایز رزیدنت اویل شناخته میشود. همانند آثار گذشتهی پدرخوانده، بازی از همان لحظات ابتدایی قلبها را تسخیر میکند.
. داستان "شیطان درون" در یک کلمه شاهکار است. تلخ، احساسی و کاملاً وحشتناک. قهرمان اصلی سباستین کاستلانوس نام دارد، یک کارآگاه با تجربه که شخصیتی افسرده دارد، زیرا دختر و همسرش را در آتش سوزی خانه از دست داده است. از آن زمان، او کارآگاه اصلی اداره پلیس شهر کریمسون بوده است. کاستلانوس باهوش و مدبر است و از همه چیز خسته است.
زمانی که بازیبازان از شخصیت کاستلانوس اطلاعات بیشتری در مورد گذشته و آنچه که او در زندگی تجربه کرده است می فهمند، با او ارتباط برقرار می کنند. داستان از جایی شروع می شود که کاستلانوس به همراه همکاران خود جوزف اودا و جولی کیدمن به تحقیق درباره یک قتل دسته جمعی می پردازد. این قتل عام در داخل بیمارستان روانی بیکن رخ داده است. بعد از اینکه کاستلانوس و اودا صحنه را بررسی می کنند، کاستلانوس صدای بلندی می شنود و بیهوش می شود.
بعدها، کاستلانوس در دنیایی کاملاً ساختگی از خواب بیدار می شود. واقعیتی که او در آن قرار گرفته است پدیده ای ترسناک و آزار دهنده است که باعث به وجود امدن کابوس می شود. او با کودکی به نام لزلی آشنا می شود و او یکی از دلایل غوطه ور شدن کاستلانوس در این دنیا است.
سپس با پیشرفت در داستان، کاستلانوس متوجه میشود که واقعیتی که با همکاران خود در آن قرار گرفته است STEM نام دارد، که یک فناوری دولتی فوق سری است که ذهن افراد را به یک ذهن مرکزی متصل می کند.لزلی هسته اصلی این واقعیت است، او کل چیزی است که آن را با هم نگه می دارد. هنگامی که او در خطر است، هیولاهای وحشتناک ظاهر می شوند و شهر اطراف آنها به مرور زمان از بین می رود. کاستلانوس متوجه می شود که لزلی همان کسی است که برای فرار از این واقعیت به آن نیاز دارد.
کاستلانوس و همکاران او تنها افرادی نیستند که در این واقعیت غرق شده اند. روویک، یکی دیگر از شخصیت های بازی، در این واقعیت قدرت های خاصی بدست آورده است و نمیخواهد که آنجا را ترک کند. هدف نهایی روویک این است که کاستلانوس را بکشد و قدرت هسته اصلی "لسلی" را برای خود بگیرد. در ادامه داستان، کاستلانوس و تیمش برای نجات لزلی از دست روویک روان پریش، با او مبارزه میکنند تا از واقعیت وحشتناکی به نام STEM فرار کنند.
بازیکنان هرگز نمی دانند که Castellanos چگونه در این واقعیت ساخته شده غوطه ور شده است، تا زمانی که قسمت دوم این مجموعه را بازی کنند. داستان فوق العاده خوب نوشته شده و پر از جزئیات است که بازیبازان را تا لحظه ی آخر، علاقه مند نگه می دارد.گرافیک بازی The Evil Within برای یک بازی پلی استیشن 3 باورنکردنی است. هیولاها ترسناک هستند، صداها نیز آزاردهنده هستند و محیط ها فوق العاده کابوس وار است. بازیبازان در یک محیط واقعا منحصر به فرد غوطه ور هستند که گیمر با آن ارتباط برقرار می کند.
بیمارستان روانی بیکن بر اساس خانه اسرارآمیز وینچستر در کالیفرنیا ساخته شد. وقتی بازیکنان در بیمارستان راه میروند، راهروهایی وجود دارد که به پایان میرسد، پلههایی که به جایی نمیرسند و زیرزمینی آزاردهنده. در طول بازی، حین پیشروی داستان ظاهر سباستین هم عوض میشود که این امر لذت بخش است.
گیم پلی بازی The Evil Within نیز خوب است. وقتی صحبت از زاویه دوربین به میان می آید، بازی به صورت سوم شخص دنبال می شود، بنابراین بازیکنان همیشه Castellanos را می بینند. کنترل ها به خوبی تعبیه شده اند، به جز ویژگی crafting. این می تواند برای برخی از گیمرها آزاردهنده باشد که زمان مبارزه، باید مشغول ساخت وسایلی برای نجات جان خود باشند. به غیر از آن، تیراندازی، نبرد تن به تن و بازی در نقش Castellanos در بطن بازی به خوبی توسعه یافته است. وقتی صحبت از بازی های ترسناک پلی استیشن 3 می شود، «The Evil Within» در حال حاضر یک بازی کلاسیک است.
داستان از همان ابتدا بازیکنان را علاقه مند نگه می دارد و ارزش بازی(اشاره به ارزش تکرار بالای بازی) پس از یک بار تمام کردن کاسته نمیشود. این بازی برای پلی استیشن 4 نیز عرضه شده است و دنباله ای نیز برای آن ساخته شد که به اندازه نسخه اصلی موفق بود و داستان بازی اول را ادامه داد. ظاهراً بازی سومی در دست ساخت است، زیرا طرفداران امیدوار هستند تا نسخه ای دیگر از این سری جذاب را ببینند.آن کنترلر را با فشار در دست بگیرید چرا که بازیکنها نمیدانند دفعه ی بعد چه چیزی در انتظارشان خواهد بود.
آخرین ویرایش: