روزی روزگاری | Celeste | کوه سختی ها

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
Jul 10, 2013
12,370
نام
سید محمد حسین
به نام خدا
.: روزی روزگاری، مجموعه روایت های من از سفر تو بازی های ویدیویی ایه که تو این انجمن کمتر در موردشون صحبت میشه :.


144747

روزی روزگاری تو سال 2018، دو تا بازی خفن و خونه خراب کن به نام Red Dead Redemption 2 و God of War عرضه شدند که باعث شدند خشتک عارفان دریده و صبر شکیبایان به طلای عیاران تبدیل بشه و یهو تو یه سال دو تا از بهترین بازی های نسل و حتی تاریخ پشت به پشت هم عرضه بشن. ملت گیمر تشبیه شده به کرم از طرف رسانه های معاند (!؟) هم مسلما نمی تونستن از خیر همچین موقعیت طلایی ای بگذرن و سریع پریدن رو واگن 2018 تا از یه طرف سوار قصه بدون کات پدر و پسر قایق سوار و کله سخنگوی همراهشون و از طرف دیگه سوار قصه کابوی اسب سوار و رئیس همیشه نقشه به سرش بشن و مستقیم عشق دو عالم رو کنن.

اما این وسط یه عده شیوخ دانا که از دوران کهن به ویدیو گیم چسبیده بودن، بعد از تموم کردن این دو تا بازی و اشک و شوق و کف حضار رو صندلی هاشون یه نیگاه عاقل اندر فصیح به مانیتور گنده و بالا اومدن موج موج اسم سازنده ها انداختن، دست کردن تو ریش سفیدشون که بوی خاکستر ناموس کریتوس رو می داد و دوباره یه نیگاه به مانیتور کردن، نفسی عمیق کشیدن، افکارشون رو جمع کردن، ابروان بالا داده و پرسیدن:
:-? - پس بپر بپرش کو؟ - :-?
.....
...
.

Thus Began a Legendary Journey
in which, one cannot simply predict the hardship required to truly finish this grand adventure
The Adventure that crushes both mankind's sanity and its supplies of controllers
...The Journey... to the mountain of Celeste

(A Z-fan Production (Without any real value tbh
از مجموعه دلنوشته های "روزی روزگاری"
Celeste
کوه سختی ها

در حقیقت سه تا بازی خفن بودند که 2018 عرضه شدند که تو سطح بهترین بازی های نسل بودن. منتها یکیشون کات سین های خدا گونه، ریش پهلوانی و نقشه های داج رو نداشت. در عمل یه بازی پلتفرمر ریزه میزه بود که قهرمانش یه دختر سرخ مو کوچولو موچولو بود به نام Madeline که تصمیم گرفته واسه درک خودش و کنار اومدن با افسردگیش و خودشناسی از یه کوه کوچولویی به اسم کوه سلست بالا بره. ملت هم نیگاه کردن که چرا باید قصه این دختر کوچولوئه برامون مهم باشه؟ بعد اییششششش... پیکلسیه گرافیکش... اوغغغغغ کی از اینا سال 2018 بازی می کنه و گذاشتن به حال خودش بازی رو.
تا این که شیوخ دانای ریش سفید، دستشون به این بازی رسید و عظمت بازی رو کشف کردن و برای بقیه این که چطوری یاد و خاطره بچه گوشتی رو باهاش زنده کردن و برف های نوک کوه به اعماق قلب شون رسوخ کرده رو برای بقیه شرح دادن... و بعد از شیوخ دانا هم دهن به دهن، فضیلت های این بازی چرخید تا نوبت من رسید که مدلین رو از لای تله های عجیب کوه به بالا هدایت کنم.

چپتر اول - روی کوه سلست

در حقیقت روایت داستان من از سلست قرار نیست خیلی حول بازی اصلی بچرخه. هفت مرحله اصلی بازی فوق العاده باحالن، یه قوس سختی بی نظیر بین تقریبا تمام بازی هایی که کردم دارن و از لحاظ پلتفرمینگ و طراحی مراحل و مکانیک ها و موسیقی و... به ندرت چیزی رو دستشه. و بقیه تعریف هایی که میتونم کنم.
منتها خلاصه می کنم، Celeste بهترین بازی پلتفرمر دو بعدی این نسله. البته که این نسل خیلی رقابت خاصی سر این ژانر وجود نداره، ولی وقتی راحت میگیم یه چی شاه یه ژانره طبیعتا یعنی خیلی شاخه کلا و احتمال این که تا آخر نسل چیزی بیاد رو دستش شدید بعیده. بگذریم که قاطی بازی های ایندی، رقیب تو این سبک وحشتناک زیاده. منتها منم خیلیا رو نمیشناسم. کار شیوخه اون ها.

در نتیجه روایت ما قراره از 7 چپتر اصلی داستان درجا بگذره و بره سراغ بخش های خفن تر ماجرا. کات بشه به چپتر بعدی آقای کارگردان!

چپتر دوم - آن سوی مراحل

بعد از تموم کردن بازی، شما و مدلین و قلب التیام یافته اش از کوه پایین میایید و خوش و خرم بر می گردید خونه تون. (اون مرد ریشوئه که یه چپتر تن لش اش رو حمل می کردید هم میره خونه شون ظاهرا، خدا لعنت کنه اون بشر رو ~X( اسم اش هم یادم رفت) منتها چپتر مخفی بازی بعدش آزاد میشه که یه سال بعد داستان اصلی رخ میده. شما میرید کوه و این بار همت می کنید جای رفتن به قله اش و پرچم کردن احساساتتون بزنید به قلب کوه.

144749
Ha Ha به قبرت پیرزن کچل :| چهل بار نرفتم تو تیغ و تو اون مایعات سیاه و قرمز لعنتی اون هتل کوفتی اسیر نشدم که بهم بخندی :|
(I'm foreshadowing something later on clearly)

قلب کوه هم وقتی داریم در مورد کوهی مثل سلست صحبت می کنیم، قطعا قلب آدمیزادی ای نیست. گیمیک این مرحله به نسبت بقیه مراحل خاص تره و اونم اینه که تو هر استیج شما کلا همون دو بار شارژ جهش رو دارید و دیگه مثل مراحل عادی وقتی میایید رو زمین یا فنرها، جهش هاتون شارژ نمیشه و یا باید کریستال بخورید این وسط تا شارژ شه. مصیبتیه برای خودش

منتها قبل این که وارد قلب لعنتی کوه، این پیرزنه که سر و ته بازی می بینیمش یه سری زر زر می کنه و بعد با یه دیوار کلفت روبرو میشیم. روی دیوار کلفت جای چهار تا قلب خالیه. اگه میشد قلب تک تک NPC های لعنتی رو کند و اون جا گذاشت همه چیز اوکی بود، منتها باید قلب مراحل رو به دست بیاریم. هر مرحله تو Celeste یه "آن سوی ماجرا" هم داره. شما باید تو خود مرحله یه نواری پیدا کنید که اون جوری Side-B اون مرحله آزاد میشه و اگه تمومش کنی اون Side-B یا آن سوی ماجرا رو، بهت یه قلب خوشگل هم هدیه میدن.

چه فرقی دارن این سو و آن سو با هم دیگه؟ ساده است. منتها قبلش بهتره با مت تورسون (Matt Thorson) آشنا شید. چون قراره به روح (هنوز سرجاش) زیاد صلوات بفرستیم تو چپترهای آتی.

144746

ما سه دسته بازیساز داریم... یه دسته که بازی شون رو میسازن عین آدم، مثل اون یارو هیدمارو فوجیبایاشی تو نینتندو، یا کوری بارلوگ تو سانتا مونیکا و کن لواین و... .
یه عده که چهره استدیوئن عملا! عین میاموتو واسه نینتندو، اون یارو کامیا تو پلاتینوم و سر میرز کبیر تو Fraxis و...
یه دسته سومی هم هست که اینا "خود استدیوئن" که میشن کوجیما و ساکورایی.... و مت تورسون! :D

در واپسین روزهای زمستان سرد سال 1366 شمسی، (1988 میلادی) پسری به دنیا میاد که با اولین گریه اش فریاد گیمرهای زیادی از 30 سال آینده به گوش پرستارها میرسه و از شدت فریادها غش می کنن می افتن زمین. مامان مت کوچولو یه حرکت وحشتناکی که در حق بشریت و گیمرها کرد این بود که جای این که واسه بچه چهارده سالش یه دوچرخه یا موتور گازی بخره بره اللی تللی رفت یه کپی از Game Maker خرید واسش. اشتباه دوم مادرش این بود که گذاشت این بشر با فروم های گیمینگ آشنا شه. مت به سرعت از اینترنت بچه های دیگه ای که بیماری سادیسم (دگرآزاری) داشتن رو پیدا کرده. مت و رفقاش با این ابزارها این قدر ور رفتن که موفق شدن رمز و راز ساخت بازی های سادیستیک که میشه تموم شون کرد رو پیدا کنن و بعد تصمیم گرفتن استدیو خودشون رو بزنن

اول اسم استدیو رو Helix Games گذاشتن... بعد یکم فکر کرد مت و دید: Nah, such a bulls**t name, put my name up there Ray
اون Ray بدبخت هم اطاعت کرد وگرنه مجبور میشد سه روز متوالی کار تستری مراحل مت رو کنه که ترجیح می داد بمیره تا این جوری شکنجه شه.
در نهایت اسم استدیو شد Matt Makes Games. اعضای کلیدی استدیو اعتراض کردن که چرا Matt Makes Games؟... چرا نشه Mammad Makes Games. مت هم که دید داره اعتراضات شدید میشه همون حرکتی رو زد که رو Ray بدبخت زد. مسابقه گذاشت که کی از تست مراحل اون یکی جون سالم به در ببره. گفته میشه بعد 20 ساعت نبرد، مت بالای ساختمون استدیو در حالی که نور درخشان مهتاب بهش میخورد وایساده بود و داشت جمع شدن جنازه های نیمه جون همکاراش توسط آمبولانس بیمارستان محلی رو تماشا می کرد.

مت چندین سال بعد، بعد از شکنجه دادن ملت علیه هم با Towerfall و له کردن روحیه شون با Celeste تصمیم گرفت به تیم خودش یه خونه تکونی حسابی بده و تو تابستون سال 98 شمسی اسم استدیو رو به Extremely OK Games تغییر داد. هنوز علت این تغییر نام و حکمت و معنای پشتش معلوم نیست و مورد بحثه ولی هر چی هست اکثر شیوخ معتقدند نمیتونه چیز خوبی باشه و پروژه بعدیش سلاح اصلی برای نابود کردن مغز سربازای غیور جبهه مقاومت ـه. ( اسم رمزی پروژه بعدیش EXOK ـه. نیگاه کنید بگید چطوری میتونه یه سلاح سایبری نباشه؟!)

در کنار همه این ها، از لحاظ جنسیتی هم مت کلا Non-Binary ـه کلاسش زیادی از ما عادی مادی ها بالاتره، برای همین ممکنه این به سوالتون که چرا این حجم عظیم از تفاوت بین عکس بالا و شخصی که تو Game Awards 2018 دیدید وجود داشته باشه :-" منتها خیلی با این مورد کاری نداریم. ما این جا با مت به عنوان یه طراح مراحل محبوب (:Censored:) قراره رفتار کنیم. :)

144750
Retweet this Pic to Scare Celeste Players

با مت آشنا شدیم... بهتره برگردیم سراغ نوار ب مراحل... وایسا کجا بودیم؟ آهان!
چه فرقی دارن این سو و آن سو با هم دیگه؟ ساده است.
فرقش این جاست مت و رفقا با همون ایده و همون مکانیک های اون مرحله میان سراغتون، منتها این بار اصلا براشون مهم نیست آشنا هستید با همه چی یا نه و هیچ رحمی هم قرار نیست نشون بدن :-s البته چون خیلی حال می داد طراحی دوباره این مراحل، دادیم یکی موسیقی شون ریمیکس کنه که به Side-B بودنش بیاد... Enjoy
>:)

خدا رو شکر رحمی که به ما شد این بود که برای رسیدن به قلب کوه فقط چهار تا قلب میخواهید. که خب یکی شو از مرحله آخر من تونسته بودم جمع کنم.
برای همین من با کشتی گرفتن با ساید-بی سه تا مرحله اول موفق شدم از شر دیوار کلفت مرحله پساآخر بازی راحت شم. آخیش :D وقت شکنجه بیشتره!


چپتر سوم - قلب دمدمی مزاج کوه

اشتباه مهلک من این بود که تا چپتر آخر به ذهنم نرسید که شات بگیرم (چون کلا ایده این سری روزی روزگاری بعد از تجربه ترسناک آخر داستان به ذهنم رسید) منتها تعریف کرد سفر ما تو دل این کوه خالی از لطف نیست.

منتها کلا تم این مرحله رو همون ایده شارژ نشدن جهش هاتون با اومدن رو زمین و دینامیک بودن و دو دنده ای بودن المان های مراحله. مراحل بنا به سوییچ هایی که هست برخی جاها دو تا حالت یخی و آتیشی داره که روی اکثر المان های مرحله تاثیر میذاره و حسابی گیمیک خاصی داره

من این جا به یه کلیپ یوتیوب و یه سری توضیحات ریز بسنده می کنم.

نکته اصلی و و گیمیک دردناک این مرحله در حقیقت به استفاده از شتاب آبجکت ها تو مرحله و کنترل مدلین رو هوا پریدن روی آبجکت های معلق برمیگرده (فکر کنم سه بار از لفظ گیمیک استفاده کردم واسه این مرحله... خودتون تا تهش رو بخونید) و هولی شعط... بعضی از توت فرنگی های این مرحله ناجوانمردانه سخت اند. با این که فقط پنج تان. ولی سوزش از دست دادنشون اندازه بخش مذاب مرحله جاش میمونه.

خلاصه ولی شما به قلب برج می رسید تو یه فضای عرفانی و اینا، اسپویل کنم اینا رو؟ خو آره تو یه فضای متعالی و روحانی قلب کریستالی کوه رو میگیرید. درسته بدون این که بخواید Side-B مرحله رو برید بهتون قلب مرحله داده میشه. البته در هر صورت قلب کوه سلست یه مرحله Side-B داره. اگه بازی این جا تموم می شد می رفتم سراغ اون Side-B... منتهای امر یه جای کار می لنگه. این جا "اصولا" بازی باید تموم می شد ولی من یهو متوجه یه مرحله جدید شدم که کمی غافلگیری و البته خاطرات عجیبی به همراه داشت :D

چپتر چهارم - توت فرنگی توت فضایی

مت پستچی... اه ببخشید مت بازیساز چند وقت بعد از عرضه بازی و دیدن واکنش ها و کف بر شدن منتقدها و پلیرها، دوباره یه نگاهی انداخت به بازی و براندازش کرد و اون چونه مبارک رو خاروند و فکر کرد:"زیاد آسونه، میتونم سخت ترش کنم" در همین مدت، شاهدان غیر قابل اتکایی گفتن که حسابی زمان استراحتش بعد از اتمام بازی، مت درگیر Super Mario Odyssey بوده. احتمالا همین جاها باید بوده باشه که به ذهن مت میزنه که "آره! باید بریم ماه!!"

144748

در نتیجه بعد از یک سال و چند ماه، تو سپتامبر سال 2019، همزمان با فروپاشی Matt Makes Games، چپتر نهایی Celeste عرضه میشه. یک مرحله! فقط یک مرحله اضافی که به ته بازی اضافه می شد تا یه تنه به ریشه و تیشه چالش کل سولزبورن با هم بخنده
>:)به ماه خوش آمدید >:)

قصه این مرحله ماه یکم مفصل تره و منم الان حالم خرابه در نتیجه بعدا این یکی رو مفصل با یه سری ویدیو رنج اش رو توضیح خواهم داد.
منتظر بمونید این قصه قراره آپدیت شه بزودی
 
آخرین ویرایش:

Z-fan

▲‌ Triforce of Wisdom ▲
ناظم انجمن
Jul 10, 2013
12,370
نام
سید محمد حسین
نمیدونم چرا نصفه شبی به سرم زد در مورد Celeste بنویسم :|
ولی در کل امیدوارم از روایت من (تا این جاش که هنوز کامل نشده البته) لذت ببرید و شاید ترغیب شید بازی رو تجربه کنید :D
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر