![heavyrain2.jpg](/proxy.php?image=http%3A%2F%2Fassets.vg247.com%2Fcurrent%2F%2F2009%2F11%2Fheavyrain2.jpg&hash=6c2179fe0a8cd7345c4d845d83d415e5)
درود.
فصل پاييز است ، در خانه در فضاي كاملا ساكت رو به روي پنجره نشسته ايد. ليوان قهوه در دستانتان است و گرماي قهوه از طريق ليوان دستانتان را داغ مي كند. در خيابان پايين ساختمان شما مادري دست بچه اش را گرفته و در حال رد شدن از خيابان است. دست فروشي كنار پياده رو در حال كاسبي است. پليس سر چهارراه ماشين ها را هدايت مي كند. كمي دور تر دو نفر با هم دعوا مي كنند. بچه اي كيف به دست از سرما مي لرزد و دوان دوان به خانه مي رود.
آسمان تيره است ، جرعه اي قهوه تان را مي نوشيد و گرما را در وجودتان حس مي كنيد. ناگهان صداي مهيب شيشه را مي لرزاند ، نور شديد هم پس از آن مي درخشد . آسمان حرفي براي گفتن دارد. در حالي كه به خيابان نگاه مي كنيد قطره اي كوچك روي شيشه مينشيند. قطره ها بيشتر مي شوند . درست است ، باران گرفته. مردم در خيابان لبخند زنان از برخورد قطات باران به صورتشان سرعتشان را زياد كرده و به دنبال سر پناهي مي گردند. كساني كه چتر دارند ، هيچ ترسي از باران ندارند. ولي دست فروش چطور؟... بچه مدرسه اي كه از سرما مي لرزيد چطور؟ ... آن دو كه دعوا مي كردند پس از بارش باران بي خيال دعوا شده و راه خود را ادامه مي دهند. پليس ناسزايي مي گويد و ماشين ها بوق مي زنند.
جرعه ي بعدي ليوان قهوه را مي خوري و از باران لذت ميبري. باران شديد تر شد... شديد تر ... شديد تر. مردم ديوانه شدند... فرار مي كنند و دنبال سر پناهند. صداي باران ناراحتت كرده و پرده را مي كشي ، اما باران همچنان مي بارد.
قصد داريم در اين تاپيك به بررسي تريلر ها و ويديو هاي بازي فوق العاده Heavy Rain بپردازيم. اين بازي حرفها و چيزهاي بيشتري از آن چيزي كه ميبينيد دارد و شاهكار كيج به اين راحتي ها قابل توصيف نيست.
اين نقدهاي تحليلي به ترتيب تاريخ تريلرهاي عرضه شده نوشته مي شود.
تريلر اول: مديسون در خانه قاتل !
تريلر با صحنه اي آغاز مي شود كه مديسون با موتور خود رو به روي خانه اي ايستاده. باران شديد مي بارد و دو كودك در زير اين باران سنگين در حال توپ بازي كردن هستند.
در همين صحنه ي اول خانه ي قاتل يك خانه دو طبقه بزرگ است كه با توجه به نوع فيلم برداري مديسون را بسيار كوچك تر از خانه ي مورد نظر مي بينيم. در اين نما حقارت و ضعف اين كركتر در مقابل يك قدرت بزرگتر و خطر ناك تر بسيار جلب توجه مي كند. نماي بزرگ خانه در كنار مديسون كه در مقابل آن كوچ به نظر مي رسد از همين ابتدا اتمام حجتي با مخاطب مي كند كه با چيز بزرگي رو به رو است.
در همين نما درختي خشك و كمي تر سناك طوري در تصوير قرار گرفته كه حسي مرده و خشكي را به شما مي دهد.
در نماي بعدي دو بچه را مي بينيم كه با هم مشغول بازي در زير اين باران هستند و در نماي بعد دو مادر را كه زير چتر مشغول حرف زدن هستند را مي بينيم. كالسكه اي در سمت چپ و دور از دو مادر قرار دارد .
اين صحنه تصويري گنگ و كمي هولناك به ما مي دهد كه دو رابط مادر و فرزند در زير اين كولاك شديد به دور از هم هستند و بچه ها ي بي گناه بدون مراقبي در نزديكي خانه قاتل مشغول بازي هستند.حسي تنها به شما دست مي دهد و مي دانيد كه كسي مراقب شما نيست.
سكانس بعد به خانه ي قاتل مي رويم ، از پشت پنجره اي كدر و كثيف خانه قاتل به طور مات معلوم است. در نماي بعد 4 كلاغ از سقف خانه با نخ آويزان هستند. اين دو نما جلوه اي مجهول از خطر رو به رو به ما مي دهد. پنجره ي كدر و كثيف احساس متروك بودن را به آدم مي دهد. و 4 كلاغ مرده كه در تئوري نماد شناسي و سمبليك نماد شيطان و شرارت هستند طوري از سقف آويزان شده كه تعريفي كوتاه از قاتل مي كند. كيج در Fahrenheit هم از كلاغ براي نشان دادن اين گونه احساسات استفاده مي كرد.
مديسون جلوي خانه گزارش كار خود را ضبط مي كند و از پنجره ي باز آشپزخانه به داخل خانه قاتل مي آيد. در اين صحنه ناگهان پنجره پشت مديسون بسته مي شود و همين سكانس به شما نشان مي دهد راه بازگشتي نيست.
صداي خفه و خلاء مانندي شروع مي شود و حال به خانه مي آيم. قابهاي عكس از ديوار آويزانند و اين نشان مي دهد حداقل قبلا در اين خانه انسان زندگي مي كرده و شايد هنوزهم اينجا باشد. صحنه بعد ماهي بزرگي به ديوار چسبيده كه خيلي عجيب و شك بر انگيز نور پردازي مي شود.
ميدسون يخچال را باز مي كند ، چراغش روشن است. در راه رويي تاريك راه مي رود ، فضا به شدت مرده و تاريك است ولي دو چراغ در سمت راست روشن هستند كه ديگر شما را متقاعد مي كند در اينجا كسي زندگي مي كند. در نماي بعد او از راه پله ها بالا مي رود و مي بينيد كه سه سر گوزن به ديوار چسبيده. اين آدم چه كسي مي تواند باشد؟... دكور لوكيشن ها فوق العاده است و حيوانات مرده در اين خانه زياد هستند. سايه ي ميدوسن در تقارن با او از پله ها پايين مي رود.
ميدوسن در اتاقي را باز مي كند. كف پوش قرمز اتاق دقيقا با هدف ساخته شده و همانند فيلم هاي كوبريك حسي مرموز به شما مي دهد. ناگهان پاهاي مردانه اي را مي بينيد كه از راه پله ها بالا مي آيد. ميدسون فرار مي كند و قاتل حالا به دنبال او و قصد كشتن او را دارد. آنجلو بادالامتي كه فيلم هاي ديويد لينچ را آهنگ سازي كرده ، باز هم همانند Fahrenheit با ضرب آهنگي تند و كوبنده شما را از طريق موسيقي شوكه مي كند.
نبرد بين مديسون و قاتل ادامه دارد تا اينكه ناگهان صحنه تمام مي شود و بازهم صورت مديسون در زير باران شنان داده مي شود كه با طراحي چهره فوق العاده ي Quantic Dream حس وحشت و نگراني را در عمق صورت و چهره مديسون مي بينيم كه ذرات باران با تر كردن آن اين حس را بيشتر هم مي كنند. تريلر پس از اين صحنه تمام مي شود.
اين ويديو اعلام شده است كه در بازي وجود نخواهد داشت و صرفا براي نشان دادن تكنيكها ي بازي ساخته شده. هر چند پيش بيني مي شود كه به صورت يك دموي قابل بازي عرضه شود.
تحليل ويديو ي بعدي به زودي در همين تاپيك قرار مي گيرد.
ممنون.