از آنجا که Wolfenstein و Doom هر دو ویژگیهای مشابه و گیمپلیِ مورد تشویق منتقدین دارند، پس جای تعجب نیست که همیشه سر این موضوع بحث باشد که کدام یک از این بازیها بهتر است.هم Wolfenstein (ولفناشتاین) و هم Doom (رستاخیز)، مجموعه بازیهایی هستند که در پنج سال گذشته ریبوت شدهاند و هم از نظر بازخورد منتقدین و هم از نظر مالی، با موفقیتهای بسیاری روبرو شدند. این دو مجموعه بازی از زمان اولین ظهورشان در دهه ۹۰ میلادی، زیاد با هم مقایسه شدهاند و این مقایسهها در عصر جدیدِ گیمینگ هم متوقف نشدهاند.
با در نظر داشتن این نکته که تا حالا بحثهایی سر این که کدام بازی بهتر است صورت گرفته، ما قرار است تا خودمان هم وارد این بحثها بشویم و به پنج چیزی بپردازیم که حس میکنیم مجموعه Doom در آن بهتر عمل کرده و همینطور به پنج نکتهای بپردازیم که احساس میکنیم بازی Wolfenstein بهتر انجام داده است.
۱۰. Doom: خشونت بیشتر
نکته اصلی راجع به گیمپلی دوم، خشونت آن است که بازی تماماً حولوحوش همین گیمپلی خشن ساخته شده است. در Doom، هر وقت که با گروهی از شیاطین میجنگید، این جنگ خونین و خشن است. در این بازی آنقدر سریع به اطراف میدوید و تیراندازی میکنید، دشمنان را به رگبار گلوله میبندید و شیاطین را میکشید که بعضی اوقات نمیدانید دارید به کدام دشمن حمله میکنید، ولی در هر صورت از این تجربه لذت میبرید. بازی حتی وقتی در خشنترین حالت خود قرار دارد، باز هم میتواند خیلی نرم و روان جریان داشته باشد.
۹. Wolfenstein: تنوع بیشتر
ولفناشتاین برای جبران کردن این خشونت موجود در بازی Doom، تنوع بیشتر در مراحل و روند کلّی درون بازی را جلوی پای بازیکنان میگذارد. ولفناشتاین برای رفع این مشکل (خشن نبودن به اندازه بازی دوم)، استفاده از مخفیکاری را به عنوان روشی عملی برای پشت سر گذاشتن اغلب مراحل بازی پیشنهاد میدهد. این ویژگی به بازیکنها اجازه میدهد برای پشت سر گذاشتن ماموریتهای بازی، گزینههای بیشتری داشته باشند، بهخصوص وقتی رد کردن آن ماموریت به سبک مستقیم و سرراست مثل بازی Doom خیلی سخت باشد. همچنین در بازیهای جدید مجموعه Wolfenstein مراحلی وجود دارد که سازوکارهای مختلفی دارند، مثل همان مرحله صندلی چرخدار که باعث متنوعتر شدن بازی میشود.
۸. Doom: موسیقی متن بهتر
موسیقی بازی Doom 2016 و همچنین بازی Doom Eternal فوقالعاده هستند. حتی اگر هیچ یک از این بازیها را تجربه نکردهاید و به هر دلیلی هم قصد ندارید آنها را بازی کنید، در حق خودتان یک لطف بکنید و در یوتیوب دنبال موسیقیِ هر دوی این بازیها بگردید و بعداً از ما تشکر کنید. این دو موسیقی به عنوان آهنگ تمرین در باشگاه هم عالی هستند چون باعث میشوند خون درجا در رگهایتان جریان پیدا کند! Mick Gordon (میک گوردون) سازنده موسیقی هر دو بازی بود و او هر بار که قرار باشد آهنگی جدید برای بازی بسازد یا آهنگی خلق کند که به بازیهای قدیمی اشاره دارد، حسابی میترکاند.
۷. Wolfenstein: طراحی بازتر مراحل بازی
این ویژگی ما را به نقطهقوت قبلی بازی Wolfenstein بر میگرداند، اما طراحی مراحل در بازیهای جدید این مجموعه، فرصتها و روشهایی را برای بازیکنها ممکن میسازد که این فرصتها در بازی Doom فراهم نیستند. در Doom، شما فقط یک گزینه دارید و آن هم این است که از وسط یک منطقه خاص رد شوید تا دشمنان خود را مجبور کنید ظاهر شوند و بعد هم با آنها بجنگید.در بازی Wolfenstein، اگر دلتان بخواهد میتوانید از آن مسیر بگذرید و این روش جواب هم میدهد، اما اگر این راه خیلی نتیجه نداد آنوقت میتوانید از یک مسیر فرعی بگذرید که به شما امکان میدهد از یک روش حمله بیسروصداتر استفاده کنید.
۶. Doom: رضایتبخشتر بودن نبردهای بازی
نحوه پیادهسازی نبردهای بازی Doom با توجه به نوع بازی و هدف آن، کاملاً مناسب انجام شده است. اکشن خشن و شدیدی که در هر مبارزه با آن مواجه میشوید، همان چیزی است که باعث حس رضایت شما بعد از شکست دادن تمام دشمنانتان در آن منطقه از بازی میشود. ترکیب این مبارزههای رضایتبخش با شکستن دندههای دشمنان و سلاحهای موجود در بازی Doom Eternal و همینطور سیستم execution که به شما امکان میدهد تعداد زیادی از دشمنانتان را نابود کنید، نبردهای بازی Doom را لذتبخش میکند و هیچوقت این حس را به شما نمیدهد که این مبارزهها زیاد از حد خشن هستند.
۵. Wolfenstein: داستان بهتر
نکته جالب درباره داستان بازی Doom این است که برای آن صرفاً یک داستانی نوشتند، چون مجبور بودند و کاملاً مشخص است که توسعهدهندگان بازی و طرفداران آن، هیچ اهمیتی به این داستان نمیدهند. البته این به این خاطر است که Doom بدون رودروایسی، ماهیت افراطی و خشن خود را میپذیرد اما بازی Wolfenstein در مقایسه با Doom، همیشه داستانپردازی بهتری داشته است. داستان بازی ولفناشتاین درباره یک دنیای موازی که در آن نازیها جنگ جهانی دوم را برنده شدهاند، داستانی جذاب و جالب توجه است و دیدن قیام قهرمانانمان و براندازی رژیم فاشیست و سختیهایی که باید برای این کار پشت سر بگذارند، عالی است.
کمی عجیب است که بخواهیم لوکیشنهای بازی Doom را زیبا در نظر بگیریم، چرا که بیشتر لوکیشنهای این بازی یا در جهنم قرار دارند یا پر از شیاطین هستند، بنابراین باز هم جهنم محسوب میشوند! وقتی درباره تنوع در بازیهای Doom، بهخصوص بازی Doom Eternal صحبت میکنیم، منظورمان تعداد زیادی از مکانهای مختلفی است که میتوانید در آنها با ارتشهای جهنمی با ظاهر و سبکهای مختلف مبارزه کنید. این دقیقا بر عکس خیلی از مراحل بازی Wolfenstein است که در آنها باید بارها و بارها از راهروهایی تنگ و باریک با رنگهای تیره و متالیک رد بشوید.
۳. Wolfenstein: شخصیتهای شرور بهتر
با توجه به داستان بهتر بازی ولفناشتاین که به آن اشاره کردیم، شخصیتهای شرور این بازی، ستونهای داستانِ آن به حساب میآیند. نیازی نبود خالقین بازی تلاش کنند شخصیتهای منفی آن منفور به نظر برسند، چرا که این شخصیتهای منفی، نازی هستند پس بخش زیادی از مسیر نفرتانگیز بودن آنها طی شده بود. نکته مهم این است که نویسندگان بازی مشخصاً میخواستند ما از این شخصیتهای منفی، بیشتر از نازیهای معمولی بدمان بیاید پس سعی کردند با اشاره به آزمایشات عجیب آنها در بازی، به نفرتانگیز بودن آنها اضافه کنند. البته دیگر به حضور خود هیتلر در بازی اشاره نکنیم.
۲. Doom: اسلحههای بیشتر
اصلیترین ویژگی یک بازی در ژانر شوتر (تیراندازی)، بهخصوص بازیهایی مثل Doom و Wolfenstein چیست؟ جواب مشخصاً اسلحههای بازی است. اگر این بازیها دقیقاً یکشکل بودند، اما فقط دو اسلحه در اختیار بازیکنان میگذاشتند که دیگر تجربه جالبی برای بازیکنان رقم نمیخورد. گزینههایی که بازی Doom و Doom Eternal از نظر سلاح برای شکست دادن گروه شیاطین در اختیار شما میگذارند، دیوانهکننده است. شما اسلحههای زیادی در اختیار دارید و هر کدام از این اسلحهها حداقل میتوانند یک بار ارتقا پیدا کنند تا گزینههای بیشتری برای جنگیدن به شما بدهند. نارنجکها و شعلهافکن بازی Doom Eternal را به این فهرست اضافه کنید و به مجموعه زیادی از سلاحها دست پیدا میکنید که خارقالعاده است.
۱. Wolfenstein: شخصیت اصلی بهتر
همانطور که اشاره کردیم، داستانی قوی پر از لحظات معنادار و شخصیتهای منفی نفرتانگیز، بازی ولفناشتاین را قویتر کرده است، اما شخصیتهایِ بازی که در سمت آزادی و نیکی هستند هم به همان اندازه خوب پرداخته شدهاند و اهمیت دارند. B.J Blazkowicz، شخصیت اصلی مجموعه بازی ولفناشتاین، در مجموعه ریبوتشده شخصیت عمیقتری دارد. آسیب روحی ناشی از ناتوانی در متوقف کردن نازیها طی جنگ جهانی دوم، بهشدت روی شانههای او سنگینی میکند چرا که باید با نتایج شکستاش زندگی کند و تلاشش را بکند تا اوضاع رو درست کند. این توصیفها در مقایسه با Doom Slayer است، کاراکتری که اصلاً شخصیتی برای او در بازی خلق نشده است.