داستان سری Fable- قسمت دوم

Aurlito

کاربر سایت
... در زندان با همسلولیهای خود هرسال یک مسابقه ی دو دارید، و برنده میتواند وارد سلول رییس زندان شود تا وی برایش یک شعر بخواند. وقتی که وی در حال خواندن شعر است، شما باید کلیدش را بدزدید. اولین بار نمیتوانید این عمل را انجام دهید اما بار دوم، موفق شده و با مادرتان از زندان فرار میکنید. اینبار جک آو بلیدز نیست تا شما را متوقف سازد اما یک مخلوق عجیب با نیروی افزون، یک "کراکن"، شما را باز میدارد. وقتی وی را از پای در می آورید، مادر شما یک قدرت درونی شما را باز میکنید و به شما میگوید که به یک شهر در بیابانهای یخزده بروید، که یک شمشیر در آنجا مخفیست، و باید قبل ازینکه جک آو بلیدز به آن برسد باید آنرا بدست آورید.

وقتی به شهر میرسید متوجه میشوید یک مانع، مانع ورود شما به منطقه ی خفی شمشیر میشود و یک جیغ از درون این مکان میشنوید. شما سریعا از پله ها بالا میروید و و مشاهده میکنید مادرتان با جک او بلیدز ناپدید میشود. استاد انجمن با شما ابراز همدردی میکند و شما را تشویق به پیدا کردن شمشیر مینماید. او میگوید که میتواند با یک کتاب مانع را بردارد و به شما میگوید که به سرعت به آن شهر یخزده بازگردید. وقتی که به شهر میرسید میز را مشاهده میکنید که در حال به تله انداختن خواهر شما بدون نشانی از شمشیر در آن مکان است. وقتی که شما را میبیند به شما میگوید که جک آو بلیدز دارد با یک ورد خواهر شما را کنترل میکند، و خواهرتان میگوید که وی دروغ میگوید. در حال فکر کردن به این امر هستید که جک آو بلیدز سر میرسد و شما را به تله می اندازد.

او و میز در مورد مکان اصلی شمشیر صحبت میکنند و بعد از مدتی جک آ و بلیدز ناپدید میشود. بعد از ناپدید شدن وی، خواهر شما با یک جادو شما را آزاد میکند و شما باید یک نبرد سخت با میز داشته باشید. اما در آخر شما هستید که روی بدن شکست خورده ی میز می ایستید. میز از مرگ میترسد اما شما با زنده گذاردن وی میتوانید شانس بدست آوردن شمشیر را داشته باشید. شما توسط چند پورتال دنبال جک در آلبیون میروید تا اینکه به انجمن میرسید و عجیب آنکه این انجمن انجمن قبلی نیست، بلکه مکانیست در آتش و خون. شما استاد را میابید که روی زمین افتاده و به شما میگوید که باید جک را در تالار سرنوشت بیابید.

وقتی وارد تالار سرنوشت میشوید، یک شمشیر بزرگ فرو رفته در زمین را میبینید که هاله ای سبز آنرا فراگرفته است و جک که مادر شما را گرفته و خواهر شما را روی زمین نگاه داشته است. او خانواده ی شما را مسخره کرده و با شمشیر کردن مادرتان را میزند. خون وی هاله ی سبز را از بین میبرد و جک آنرا از زمین در می آورد و مظفرانه میخندد. بعد از یک جنگ پرکشش، شما جلوی خواهر خود می ایستید و شمشیر آئون در دستهای شماست، و یک پورتال که بدن جک را میمکد در طرف دیگر شما. خواهر شما بهتان میگوید که دو انتخاب بارید، میتوانید خواهرتان را بکشید و به پورتال دسترسی پیدا کنید، و یا بگذارید شمشیر را به درون آلبیون انعکاس دهید. انتخاب با شماست.

این پایان داستان Fable بود. در قسمت بعد داستان Fable II را بررسی خواهیم کرد.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or