داستان بازی Dracula 4 و 5

بهترین بازی سری Dracula از نظر شما کدام است؟

  • Dracula: Resurrection

  • Dracula 2: The Last Sanctuary

  • Dracula 3: The Path of the Dragon

  • Dracula 4: The Shadow of the Dragon

  • Dracula 5: The Blood Legacy

  • Dracula: Origin


Results are only viewable after voting.

Wrath of Legion

کاربر سایت
پس از 5 سال از عرضه Dracula 3: The Path of the Dragon بلاخره شماره چهارم در سال 2013 منتشر شد. Dracula 4: The Shadow of the Dragon همانند شماره سوم نسبت به شماره قبلی خود بنوعی یک ریبوت محسوب میشود. بار دیگر کمپانی سازنده به کلی تغییر کرده است. Dracula 4 به لحاظ استایل گیمپلی به دو شماره اول که در سال 2000 عرضه شدند نزدیک تر است. دلیل امتیازات پائین این بازی از منتقدین اینست که از نظر آنها Dracula 4 و Dracula 5 در واقع هر دو یک بازی بوده اند که از وسط نصف شده و هر یک بصورت جداگانه بفروش رفته اند. Dracula 5: The Blood Legacy به فاصله چند ماه از نسخه 4 و در همان سال 2013 عرضه شد. سال بعد هر دو شماره به صورت یک باندل در استیم عرضه شدند. از دیگر مشکلات بازی میتوان به انیمیشن های lip syncing اشاره کرد.

EN-34.jpg

بازی با غرق شدن یک کشتی باری که حامل کلکسیونی از 15 نقاشی بسیار ارزشمند از انگلیس به سمت موزه متروپولیتن نیویورک است، آغاز میشود. کشتی باری با تمام محموله اش و همینطور صاحب نقاشی ها، پروفسور ومبری، گم میشوند. سپس بازی به یک تونل که به یک اتاق ستون دار و پر از آب ختم میشود، کات میخورد جائیکه یک شمایل تاریک "الین" را صدا میزند و به او اعلام میکند تاریکی در حال نزدیک شدن است. الین کراس که کارمند بازیابنده آثار هنری است با زنگ خوردن تلفن در آپارتمانش در نیویورک بیدار میشود. به او خبر گم شدن کلکسیون ومبری را میدهند. بازی دوباره به مطب دکتر کات میخورد. الین از بیماری خونی بسیار نادری رنج میبرد. و دارویی که مصرف میکند به تازگی دچار قطع تولید شده است. دکتر به او آخرین بسته های موجود دارو را میدهد. الین عزم به زندگی کردن تا آخرین لحظات میگیرد. چند ماه بعد، فیلیپس، مدیر موزه خبر دیده شدن یکی از نقاشی ها را در یک مزایده در بوداپست مجارستان میدهد. و الین را برای تعیین اصل بودن نقاشی گسیل به آنجا میدارد.

پس از رسیدن، با بازرس بیزلوس لازلو آشنا میشود، و بطور قطع اصالت نقاشی متعلق به کلکسیون ومبری را تایید میکند. لازلو به او میگوید نقاشی توسط آدریان فریدلن، یک دزد خرده پا، فروخته شده است. فریدلن از پاسخ به پلیس امتناع میکند، اما همینطور که در خواب حرف میزند، به "رئیس داره نزدیک میشه" و "شاهزاده تبعید شده" اشاره می کند. الین سعی میکند با او ملاقات کند، اما لازلو او را مرده در سلولش می یابد. دلیل مرگ که آیا خودکشی بوده یا مرگ طبیعی مشخص نیست اما وحشتی در صورت بی جان فریدلن هویدا است و همینطور اینکه چند لحظه قبل از مرگش، دوربین های مدار بسته پلیس از کار میافتند. در ادامه الین و لازلو متوجه نوشته روی دیوار سلول "داره میاد منو بکشه" می شوند. در میان متعلقات فریدلن، الین یک پیغام رمزگذاری شده را پیدا میکند و پنهان از لازلو آن را برمیدارد.

الین با فیلیپس تماس میگیرد تا درباره اصل بودن نقاشی اطلاع دهد. فیلیپس میگوید دستیار ومبری متوجه شده که او نقاشی شانزدهمی که کاتالوگ نشده بوده را در میان کلکسیون قرار داده بوده است، اما هیچکس نمیداند آن چیست. در ادامه فیلیپس، الین را به اقامتگاه ومبری در شهر ساحلی ویتبای در یورکشایر انگلستان برای تحقیقات بیشتر می فرستد. در آنجا او با دستیار ومبری، آدام استاکر، از نوادگان برام استاکر (نویسنده کتاب دراکولا) ملاقات میکند. پس از بررسی خانه ویلایی، الین یک اتاق حراست مخفی را پیدا میکند، که در آن به نوار ضبط شده ای گوش میدهد که درآن ومبری درباره یک نقاشی پُرتره (چهره) توسط هنرمندی به نام کایِنِک میشود. ومبری به طرز قابل توجهی نسبت به پُرتره مضطرب و ناراحت است، که از پدرش به او به ارث رسیده. هرچند که از نقاشی وحشت دارد اما نمیتواند آنرا نابود کند، بنابراین تصمیم میگیرد بدون اطلاع کسی نقاشی را قاطی بقیه کلکسیون به نیویورک بفرستد. با این تصور که با قرار دادن نقاشی در آنسوی اقیانوس به آرامش میرسد و دیگر به ان فکر نخواهد کرد.

در مقبره خانوادگی ومبری نزدیک به خانه، الین یک طاق مخفی را پیدا میکند که در آن مجمسه نیم‌تنه‌ی ولاد سوم (کنت دراکولا) قرار دارد. درون یگ جعبه در همانجا، مقداری سیر، یک میخ چوبی، گلوله های نقره ای و یک صلیب پیدا میشوند. اینها باعث میشود که الین نتیجه گیری کند نقاشی گمشده، در واقع پُرتره‌ی دراکولا است. همینطور یک دستگاه گرامافون پیدا میشود که هرمان ون برگن در 1870 در آن ضبط کرده است. (در بازی قبلی، کشیش موریانی نیز به همین نوار گوش میدهد.) ون برگن پدربزرگ ومبری است و نوار را پس از بازگشت از روستای ولادویست در ترانسیلوانیای رومانی ضبط کرده است. جائیکه با دوستش لوئان هارتنر به آنجا سفر کرده بود. در آنجا دراکولا علاقه‌مند به زن هارتنر، لوسیانا، میشود. دراکولا، لوسیانا را به "طریقت اژدها" وارد میکند. ون برگر و هارتنر، آن دو را تا ولادویست تعقیب کرده، تا اینکه ون برگر با فرو کردن میخ چوبی در قلب لوسیانا او را میکشد، هرچند دستش به دراکولا نمیرسد. بعد از شنیدن نوار، الین از استاکر میپرسد که آیا او درباره طریقت اژدها چیزی میداند. استاکر میگوید طریقت اژدها، یک نوع سیر و سلوک مذهبی است که با کامل کردنش میتوان خون‌آشام شد، هرچند که خودش اعتقادی به خون‌آشام‌ها ندارد.

با استفاده از "چوب رموز" الینا رمز یادداشت فریدلن را میشکند و در آن نام و آدرس یک نقاش به نام یانِک را در استانبل پیدا میکند. او در این رابطه با فیلیپس تماس میگیرد که به او میگوید یانِک شکل مدرن‌شده‌ی کایِنِک است. بهمین ترتیب به استانبول فرستاده میشود تا یانک را پیدا کند. پس از رسیدن و ملاقات با نقاش، او هرگونه آشنایی با فریدلن و کشیدن نقاشی با امضای کایِنِک را رد میکند. الین منتظر میماند تو او از خانه اش خارج شود، و پس از ورود مخفیانه، دو نقاشی از کلکسیون ومبری را پیدا میکند. در اطاق شیروانی یک جسد و یک کیف قفل‌شده که حاوی یک نقاشی است را می یابد و با خود به آپارتمانش می برد. پس از باز کردن کیف، با نقاشی پُرتره از آدام استاکر برخورد میکند. ناگهان نقاشی زنده شده و آدام با درآوردن دندان و چنگال به سمت الین خیزبرمیدارد.

ادامه در Dracula 5: The Blood Legacy. (پست بعدی)
 
آخرین ویرایش:
1_dracula_5_the_blood_legacy_hd.jpg

بازی از آخرین صحنه Shadow of the Dragon آغاز میشود، الین کراس، کارمند بازیابنده آثار هنری از موزه متروپولیتین نیویورک، شانزدهمین نقاشی کاتالوگ نشده از کلکسیون ومبری را باز میکند، با این باور که آن باید پرتره ای از دراکولا باشد. اگرچه بطرز شوکه کننده ای برای الین نقاشی، پرتره ای از آدام استاکر (از نوادگان برام استاکر) است. آدام از داخل نقاشی زنده شده و به الین حمله میبرد، اما با پریدن الین از خواب معلوم میشود همه آن یک کابوس بیشتر نبوده است. در واقعیت الین هنوز نقاشی را باز نکرده است. در موزه فیلیپس به الین میگوید که پلیس ترکیه هیچ جسدی در خانه یانک پیدا نکرده است. احتمالا یانک پس از پی بردن به دزدی الین، آثار باقی مانده جنایت را قبل از رسیدن پلیس پاک کرده است. هرچند که آنها هنوز نمیدانند یانک برای چه کسی کار میکند و آن نقاشی های کلکسیون ومبری را از کجا آورده است. در همین حین، الین با باز کردن نقاشی متوجه میشود با قطران زغال سنگ بروی پرتره یک صلیب سیاه کشیده شده است. همکار او گری بروسکی میگوید مردم در قدیم یک صلیب سیاه اینچنینی روی درب خانه شان می کشیدند تا از گزند خون‌آشامان در امان باشند. از آنجایی که ومبری از نقاشی ترس داشت، بروسکی نتیجه میگیرد که خود ومبری صلیب را کشیده باشد.

الین با روش تکنیکی صلیب سیاه را پاک میکند و به پرتره دراکولا میرسد. او پرتره را داخل محفظه گذاشته و یک بیوگرافی منتشرنشده از ولاد سوم را میخواند. که تصویری روشنتر از معمول از دراکولا ارائه میدهد. کتاب میگوید که برادر ولاد، "رادو" مسئول خودکشی همسر ولاد بوده است، با گفتن این موضوع به او که ولاد در میدان جنگ کشته شده و این چاقو را برای تو فرستاده تا خودت را بکشی. ولاد از مرگ نجات نیافته و تبدیل به موجودی شیطانی شده است. طبق توضیح کتاب، رادو به این دلیل از ولاد متنفر است که زمانی که سلطان مراد دوم عثمانی، هر دوی آنها را زندانی کرده بود، ولاد چهارده سال زودتر از رادو از زندان آزاد میشود. کتاب همچنین شامل یک نامه از رادو میشود که در آن میگوید: "از آنجایی که از دادن هدیه ای که بمن قول داده بودی سرباز زدی، مرگ من تازه شروع شکنجه ات خواهد بود. خون من بی قرار خواهند تا زمانیکه انتقام من ارضا نشده باشد، و سرتاسر زندگی ات، خطر همراهت خواهد بود."

آدام به نیویورک میرسد تا با الین ملاقات کند، آنها با یکدیگر میخوابند. فردا صبح الین با یادداشتی از آدام مواجه میشود که به او قول ملاقات دوباره میدهد. او به موزه بازمیگردد اما نقاشی دزدیده شده است. با چک کردن دوربین مدار بسته متوجه میشوند دزدی کار آدام است. در همین حین، یکی از دوستان بروسکی که کتابدار است به او شعری را که بتازگی در زمان تحقیق درباره ی رادو کشف کرده است میدهد. شعر با نام The Shadow of the Dragon (سایه اژدها) بنظر میرسد اشاراتی درباره پیدا کردن مقر انجمن مخفی که توسط رادو با هدف انتقام از ولاد تاسیس شد، میدهد. الین با خواندن شعر، راه به مقر انجمن را پیدا میکند که در آب انبار باسیلیکا در استانبول واقع است. سپس تماس تلفنی از طرف زنی دریافت میدارد که به او خبر قتل بروسکی را میدهد. و به او اخطار میدهد که مراقب باشد، زیرا ماموران ویژه ای بر زد تحقیقات او در فعالیت هستند. زن همینطور میگوید که استادش از دزدیده شدن نقاشی مطلع است و خیلی خشنود خواهد شد اگر الین بتواند آنرا برایش بیاورد.

Dracula5-TheBloodLegacy_Multi_Test_007.jpg

آدام و الین در آپارتمان الین در نیویورک​

الین به ترکیه سفر میکند تا به مقر برسد. و در آنجا دقتر خاطرات پدر. آرنو موریانی (پروتاگونیست Path of the Dragon) و یکسری یادداشت ها مربوط به آزمایشات اصلاح نژادی با نام رمز Operation D را می یابد (اشاره به صحنه پایانی Dracula 3). خنجری که همسر دراکولا با آن خودش را کشت، از جمله معدود تجهیزاتی که میتواند به دراکولا آسیب بزند، نیز بنظر میرسد در همان حوالی باشد، اما پیدا نمیشود. الین متوجه میشود رئیس فعلی انجمن مخفی، آدام است، که از نسل مستقیم رادو میباشد. الین نتیجه میگیرد آدام نقشه کشتن دراکولا با استفاده از خنجر را دارد، و نقاشی را دزدید تا با آن دراکولا را به بیرون بکشاند. سپس الین به نزد یانک بازمی گردد.

یانک افشا میکند که او یک خون‌آشام در خدمت دراکولا است که هرگونه آسیب رساندن به او (الین) را ممنوع کرده است. یانک توضیح میدهد که او همان کاینک، نقاش پرتره، است که در واقع بیش از فقط یک نقاشی است. آن نقاشی به دراکولا اجازه میدهد تا از میانش اطراف را ببیند. بهمین دلیل ومبری بسیار از نقاشی واهمه داشت و آن را با قطران زغال سنگ پوشانده بود. او میگوید که دراکولا با نوشیدن خون همسرش به یک خون‌آشام تبدیل شد، اما از آنجایی که تمام خون‌‌آشامان از دراکولا نشأت میگیرند، هیچ خون‌آشامی توانایی آسیب زدن به او را ندارد. فقط یک خون‌آشام مستقل از دراکولا میتواند او را نابود کند، و تنها راه اینکار، نوشیدن خون همسرش است، که او داخل یک بطری کوچک همواره به گردنش آویزان دارد. یانک همچنین میگوید که الین از آدام باردار شده است. آنها نتیجه میگیرند که کشتن دراکولا به این طریق هدف آدام است. الین با راهنمایی یانک به منطقه ممنوعه چرنوبیل میرود تا با دراکولا ملاقات کند.

در یک قلعه زیرزمینی، دراکولا به الین میگوید که آدام را در همین نزدیکی ها زندانی کرده است و از او میخواهد که پرتره را به او بازگرداند. الین به دیدن آدام میرود، و آدام به او قول میدهد که اگر کمکش کند، پرتره را به او بدهد، و آنها میتوانند باهم فرار کنند. الین درب سلول را باز میکند اما بعد از آن از حال میرود. آدام بدن الین را تا نزد دراکولا حمل میکند و تلاش دارد تا او را با خنجر بزند. هرچند دراکولا براحتی جاخالی داده و آدام را به شدت مجروح میکند. دراکولا که تمام این مدت، تحت تاثیر الین قرار گرفته، به او پیشنهاد نوشیدن خون همسرش را میدهد. در اینجا به بازیباز حق انتخاب داده میشود که اگر قبول کند، الین به یک خون‌آشام تبدیل میشود، اگر نه دراکولا او را میکشد، هرچند که، دور از چشم دراکولا، آدام موفق میشود مقداری از خون همسر کشته شده اش را بنوشد.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: New Shredder
1200px-Vlad_Tepes_002.jpg

ولاد سوم (Vlad III)، ملقب به ولاد به‌ميخ‌کشنده (Vlad the Impaler) از شاهزدگان وطن‌پرستي بود که برعليه تهاجم ترکان عثماني به خاک کشورش متعصبانه جنگيد. او که فرمانده جنگي بود بدليل شکنجه و خشونت زياد بر عليه خيانتکاران و خودفروخته ها شناخته ميشد و عادت داشت مدام شراب قرمز بنوشد. که توسط مردم خرافي با خون اشتباه گرفته ميشد. همه این عوامل باعث شد بعدها شخصيت او توسط مردم عامی با افسانه هاي محلي درباره هيولاها و خون‌آشامان ترکيب شود. آنچه قرن ها بعد به برام استاکر، نويسنده ايرلندي، رسيد ملغمه اي از همه اين شايعات بود.

در Dracula 5، دستگیری ولاد و رادو توسط سلطان مراد دوم و بعد ماندگار شدن رادو در زندان سلطان مراد بیش از ولاد، و اختلافی که بین دو برادر پس از این پیش می آید، برداشتی آزاد بدون پایبندی آنچنانی به وقایع تاریخی است. در واقعیت، در سال 1442، ولاد دوم دراکول (Vlad II Dracul) دو تن از بزرگترین پسرانش، ولاد و برادر ناتنی اش میرسیا (Mircea) را نزد سلطان مراد که به او در محکم کردن تاج و تختش در والاشیای رومانی کمک کرده است، میفرستد. هرچند که مراد آن دو را به گروگان میگیرد. هر دوی آنها در 1448 آزاد می شوند. زمانی که برادر کوچکتر آنها، رادو، در رومانی برای خود اسم و رسمی بعنوان "رادوی جذاب" (Radu cel Frumos) بهم زده و با پسر سلطان مراد بنام محمد رفیق شده است. که باعث میشود بین او و ولاد بدلیل نفرتش از ترکان کدورت حاصل شود. در نهایت رادو به دین اسلام روی می آورد و به خدمت امپراطوری عثمانی درمی آید که باعث هرچه بیشتر شدن کدورت میشود.

ولاد سوم در جهان سیاست، سیاست مستقلی را در رابطه با عثمانی پیش‌گرفت و در برابر توسعه‌طلبی آن کشور ایستادگی نمود. در بهار ۱۴۶۲ سلطان محمد دوم پس از گشودن کنستانتینوپول به رومانی تاخت.
سلطان محمد در ۴ ژوئن پایتخت افلاخونیه تارگوویشته را تصرف کرد و ولاد هم با ۲۰ تا ۳۰ هزار سپاهی نتوانست جلو او را بگیرد، بعد از آن رو به جنگ چریکی آورد. ولاد و نیروهایش دست به جنگ‌های کوچک پراکنده و به ویژه شبانه زدند تا سرانجام در یکی از این تاخت‌های شبانه در ۱۶–۱۷ ژوئن همان سال با پوشش عثمانی به اردوی سلطان محمد رخنه کردند و کوشیدند که وی را بکشند. ترک‌ها به ناچار عقب‌نشینی کردند ولی پیش از آن رادوی جذاب را به فرمانروایی رومانی رساندند. او با مجارها پیمانی بست و ولاد به بند مجارها افتاد.
ولاد در ۱۴۷۵ کوشید به قدرت بازگردد و در دسامبر ۱۴۷۶ یا ژانویه ۱۴۷۷ در نزدیکی بخارست در نبرد با عثمانی‌ها کشته‌شد. سرش را از تن جداکرده به استانبول فرستادند و در آنجا بر میله‌ای نشاندند و در معرض نمایش گذاشتند.

استاکر مجذوب مقاله امیلی جرارد در رابطه با خرافات ترانسیلوانیایی و خون‌آشامهای فولکلورهای رومانیایی شده بود. اطلاعات محدود او دربارهٔ تاریخ والاشیا در قرون وسطی برگفته از کتاب ویلیام ویلکینسون بود که درسال ۱۸۲۰ چاپ شده بود.
طبق گفته الیزابت میلر، ظاهراً استاکر چیز زیادی دربارهٔ ولاد نمی‌دانست و قطعاً نمی‌توان گفت که ولاد الهام بخش وی برای کتاب «کنت دراکولا» بوده‌است. به عنوان مثال، استاکر نوشته که دراکولا اهل منطقه سیکیس بوده‌است؛ زیرا تنها از لشکرکشی‌های ویرانگر اتیلا و حایه هونیک سیکیس اطلاع داشته‌است. منبع اصلی استاکر، یعنی ویلکینسون اعتبار داستان‌های آلمانی را قبول داشته و ولاد را مردی شرور توصیف می‌کند. درواقع، اطلاعات استاکر برای کتابش هیچ ارجاعی به این شخصیت تاریخی ندارد. درنتیجه برای نوشتن کتابش دربارهٔ کنت دراکولا تنها به نام و اطلاعاتی متفرقه راجع به تاریخ والاشیا بسنده کرد.


همينطور در بازي Dracula 5، منبع الهام شخصيت پروفسور ومبري، آرمين ومبري، ترک‌شناس و يکي از مبدعين نظريه پان‌ترکيسم است. او مدتي را نزد برام استاکر در لندن (قبل از نوشته شدن کتاب دراکولا) گذراند. مفسران معتقدند خيلي از مضامين رمان و کاراکتر دراکولا توسط همين شخص به استاکر الهام شد.

ومبری را به عنوان مبلغ سرسخت سیاست انگلیس در شرق و علیه روسیه می‌شناسند. در سال ۲۰۰۵ آرشیو ملی در شهر ساری انگلستان، دسترسی عموم به پرونده‌ای را آزاد ساخت، که طبق آن ومبری توسط وزارت امور خارجه بریتانیا به عنوان جاسوس استخدام شده بود، تا علیه تلاش‌های روسیه در افزایش نفوذ خود در آسیای میانه و به خطر انداختن مواضع بریتانیا در شبه قاره هند مبارزه نماید.

اندیشه پان‌ترکیسم یعنی یکی کردن همه سرزمین‌هایی که ساکنان آن به یکی از زبان‌هایی که ریشه آنها به زبان‌های آلتایی می‌رسد نخستین بار از سوی آرمینیوس ومبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. ومبری رایزن سلطان عثمانی شده بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار می‌کرد.
ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی ومبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبان‌ها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روس‌ها به مستعمرات انگلیس در هندوستان.

Bram_Stoker_1906.jpg

برام استاکر
برام استاکر (زادهٔ ۱۸۴۷ - درگذشتهٔ ۱۹۱۲) (Bram Stoker) نویسندهٔ ایرلندی و خالق رمان دراکولا است. برام استاکر را یکی از نویسندگان کلاسیک سبک وحشت می‌شمارند. او با نوشتن تعداد زیادی از رمان‌های احساسی و عاطفی، درآمد اضافه‌ای هم برای خود ایجاد کرده‌بود. اما مشهورترین داستان او، بواسطه حضور شخصیت خون آشامی به نام کنت دراکولا (Count Dracula) بر سر زبان‌ها افتاد. برام استاکر در سال ۱۸۹۰ در لندن با آرمینیوس وامبری، شرق‌شناس مجارستانی آشنا گشت و از طریق او با افسانه‌هایی دربارهٔ شاهزادهٔ اهل رومانی، «ولاد سوم دراکولا» آشنا شد. این امر، زمینهٔ نوشتن کتاب داستان دراکولا به قلم برام استاکر گشت که در سال ۱۸۹۷ منتشر شد. قبل از شروع به نگارش این داستان، استاکر هشت سال را صرف تحقیق و بررسی در فرهنگ‌های اروپا و خواندن افسانه‌های مربوط به خون‌آشامان کرده‌بود. دراکولا یک نوشتهٔ رساله‌ای (epistolary novel) است که به‌صورت خاطرات ثبت‌شده، تلگراف‌ها، و نامه‌های ارسال‌شده بین افراد نگاشته شده‌است. دراکولا پایه و زیربنای بسیاری از فیلم‌ها و نمایش‌های اجراشده است. دو نمونه از آنها، که بیشترین نزدیکی را با متن مادر و اصلی داشتند، عبارت‌اند از نوسفراتو (Nosferatu) در ۱۹۲۲ و دراکولای برام استاکر در ۱۹۹۲. نوسفراتو زمانی ساخته شد که بیوهٔ استاکر هنوز زنده بود و سازندگان فیلم به‌خاطر قانون حق چاپ، مجبور به تغییردادن اسامی شخصیت‌ها و مکان‌ها شدند.
استاکر رمان‌های بسیار دیگری هم با عناصر وحشت و اتفاقات ماورای عادی نوشت، اما هیچکدام در موفقیت حتی به گرد پای دراکولا هم نرسیدند. سایر نوشته‌های او در این ژانر عبارت‌اند از:
جاده پامچال – ۱۸۷۵ عبور مار – ۱۸۹۰ واترز مو – ۱۸۹۵ شانه‌های شاستا – ۱۸۹۵ دراکولا – ۱۸۹۷ دوشیزه بتی – ۱۸۹۸ راز دریا – ۱۹۰۲ جواهر هفت ستاره – ۱۹۰۳ مرد (یا دروازه‌های زندگی) – ۱۹۰۵ لیدی آدلین – ۱۹۰۸ محصور در برف: ثبتی از مهمانی گشتی تماشایی – ۱۹۰۸ بانوی کفن – ۱۹۰۹ آشیانه کرم سفید – ۱۹۱۱

این مسئله در داستان Dracula 5 که همسر دراکولا بعد از گول خوردن نسبت به مرگ دراکولا، خودش را میکشد از فیلم ساخته فرانسیس فورد کاپولا بنام Bram Stoker's Dracula در سال 1992 اقتباس شده است.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: New Shredder

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or