ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
داستان بازی Back to the Future: Episode1
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Kasra-M" data-source="post: 1405663" data-attributes="member: 51738"><p style="text-align: center"><span style="font-size: 18px"><span style="color: Red"><strong><span style="font-size: 15px">داستان بازی Back to the Future: Episode1</span></strong></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 18px"></span></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 18px"><span style="color: Red">بازگشت به آینده: قسمت اول</span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 18px"></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://up.persianv.com/images/pr0qrt3r27ldj2uzv0gu.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: DarkRed"><strong>part 1</strong></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: DarkRed"><strong></strong></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>سلام و درود به همه دوستان عزیز بازیسنتر .تصمیم گرفتن داستان بازی Back to the Future: Episode1 بنویسم. از دوستان خواهش میکنم اگر مشکلی در نگارش و یا ترجمه درست داستان وجود داره به بزرگی خودشون ببخشن. با توجه به اینکه این روزها اکثر گیمرها ( مخصوصاً ایرانیها ) به بازیهای پر زرق و برق اکشن و گرافییک خفن رو اوردن بازی کردن یه بازی ماجرایی خالی از الطف نیست. امیدوارم خوشتون بیاد.</p><p></p><p></p><p style="text-align: center"><p style="text-align: center"> <a href="http://up.persianv.com/images/q518lwpd2ely8o1k721v.jpg"><img src="http://up.persianv.com/index.php?module=thumbnail&file=q518lwpd2ely8o1k721v.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></a> </p> <p style="text-align: center"></p></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 10px"> مارتی و دکتر براون در هنگام آزمایش ماشین زمان</span></p> <p style="text-align: center"></p><p>مقدمه:</p><p>بازی درسال 1985 در شهر hill valley اتفاق می افتد. آقای دکتر براون و شاگرد جوانش مارتی مک فلای در گاراژ خانه دکتر براون مشغول تست آخرین اختراع دکتر هستند. بله , ماشین زمان!! او سی (30 ) سال برای ساخت این اختراع, تحقیقات علمی انجام داده است.</p><p>دکتر براون سگش که انیشتین نام دارد را درون ماشین زمان میگذارد و با استفاده از یک کنترل از راه دور ماشین پس از چند لحظه ناپدید میشود و به آینده یا گذشته ( دکتر دقیقا خودش این را نمیداند ) تلپورت میشود. دکتر براون زمان بازگشت ماشین زمان را برآورد کرده است, اما بر خلاف انتظارش , ماشین باز نمیگردد!! او بسیار گیج شده که چرا این اتفاق افتاده و کجای کارش اشتباه بوده است. دکتر دفترچه یادداشتش را مرور میکند و با خواندن صفحاتی متوجه میشود او در آزمایشش اشتباه بزرگ و وحشتناکی مرتکب شده و یک جای کار ایراد دارد.او به مارتی میگوید " بسیار متاسفم " و بعد از چند لحظه او هم بمانند ماشین زمان ناپدید میشود. در این لحظه مارتی از خواب میپرد! بله این یک رویا بوده , این اتفاق 1 سال پیش افتاده و هنوز هم مارتی مدام این اتفاقات را در خواب میبیند. اطرافیان مارتی اعتقاد دارند دکتر براون مرده است , اما مارتی معتقد است دکتر به آینده سفر کرده و یک روز باز خواهد گشت.</p><p>مارتی گمان میکند دکتر در خواب میخواسته چیزی به او بگوید و او را راهنمایی کند.</p><p></p><p><strong><span style="color: #ff0000"> شروع: </span></strong></p><p></p><p>مارتی به آزمایشگاه میرود.حالا بانک میخواهد آزمایشگاه دکتر براون و مارتی را به مزایده بگذارد.مارتی میخواهد هر طور شده جلوی این کار رابگیرد. پدر مارتی به عنوان نماینده و وکیل بانک مسئول فروش و حراج آنجا میباشد.</p><p>مارتی سعی دارد در آزمایشگاه چیزی که به نوعی به سفر در زمان مربوط باشد پیدا کند. او به یکباره چشمش به دفترچه یادداشت دکتر می افتد , اما قبل از اینکه بتواند آن را بردارد شخصی به نام buff که برای خرید اجناس و وسایل به آنجا آمده دفترچه را از او میقاپد. مارتی برای او توضیح میدهد که این دفترچه هیچ ارزش مادی ندارد و تنها ارزش آن این است که مارتی میتواند یک یادگاری از دکتر داشته باشد و یاد او را زنده کند. اما Biff زیر بار نمیرود و نمیخواهد آن را به مارتی دهد.</p><p></p><p style="text-align: center"><p style="text-align: center"> <a href="http://up.persianv.com/viewer.php?file=wrylj7krvetg07twohk8.jpg"><img src="http://up.persianv.com/index.php?module=thumbnail&file=wrylj7krvetg07twohk8.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></a> </p> <p style="text-align: center"></p></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 10px"> مارتی و پدرش در آزمایشگاه</span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>مارتی بایستی برای بدست آوردن دفترچه چاره ای بیندیشد.مارتی گیتار الکترونیکی خود را بین وسائل آزمایشگاه پیدا میکند و آن را به یک آمپلیفایر وصل میکند. او ولوم آمپلیفایر را تا آخر زیاد میکند. زمانی که biff گیتار را از او میگیرد تا یک آهنگ بزند بخاطر شدت موج صدا و بلندی آن, به گوشه ای پرتاب میشود و مارتی از این فرصت استفاده میکند و دفترچه یادداشت را برمیدارد.</p><p>در کمال تعجب درست زمانی که مارتی دفترچه را باز میکند صدای یک ماشین از بیرون دفتر به گوش میرسد , بله آن ماشین زمان است که دوباره بازگشته!!بدنه ماشین بخاطر حرکت بسیار سریع, داغ شده است. او در ماشین را باز میکند.انیشتین , سگ دکتر براون داخل ماشین است.</p><p>مارتی سوار ماشین میشود, او در کف ماشین یک ضبط صوت پیدا میکند , دکتر براون برای او یک پیام صوتی فرستاده و از او خواسته به گذشته یا آینده بیاید ( دکتر دقیقا نمیداند در گذشته است یا آینده ) و او را نجات دهد.دکتر در پیامش به مارتی گفته است: که او باید زمانسنج ماشین را روی آخرین زمان حرکت تنظیم کند. یعنی زمان و سالی که دکتر براون در آن قرار دارد. اما مارتی چطور میتواند آنرا بفهمد؟!</p><p></p><p>ادامه دارد.........</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Kasra-M, post: 1405663, member: 51738"] [CENTER][SIZE=5][COLOR=Red][B][SIZE=4]داستان بازی Back to the Future: Episode1[/SIZE][/B][/COLOR] [COLOR=Red]بازگشت به آینده: قسمت اول[/COLOR] [/SIZE] [IMG]http://up.persianv.com/images/pr0qrt3r27ldj2uzv0gu.jpg[/IMG] [COLOR=DarkRed][B]part 1 [/B][/COLOR] [/CENTER] سلام و درود به همه دوستان عزیز بازیسنتر .تصمیم گرفتن داستان بازی Back to the Future: Episode1 بنویسم. از دوستان خواهش میکنم اگر مشکلی در نگارش و یا ترجمه درست داستان وجود داره به بزرگی خودشون ببخشن. با توجه به اینکه این روزها اکثر گیمرها ( مخصوصاً ایرانیها ) به بازیهای پر زرق و برق اکشن و گرافییک خفن رو اوردن بازی کردن یه بازی ماجرایی خالی از الطف نیست. امیدوارم خوشتون بیاد. [CENTER][CENTER] [URL="http://up.persianv.com/images/q518lwpd2ely8o1k721v.jpg"][IMG]http://up.persianv.com/index.php?module=thumbnail&file=q518lwpd2ely8o1k721v.jpg[/IMG][/URL] [/CENTER] [SIZE=2] مارتی و دکتر براون در هنگام آزمایش ماشین زمان[/SIZE] [/CENTER] مقدمه: بازی درسال 1985 در شهر hill valley اتفاق می افتد. آقای دکتر براون و شاگرد جوانش مارتی مک فلای در گاراژ خانه دکتر براون مشغول تست آخرین اختراع دکتر هستند. بله , ماشین زمان!! او سی (30 ) سال برای ساخت این اختراع, تحقیقات علمی انجام داده است. دکتر براون سگش که انیشتین نام دارد را درون ماشین زمان میگذارد و با استفاده از یک کنترل از راه دور ماشین پس از چند لحظه ناپدید میشود و به آینده یا گذشته ( دکتر دقیقا خودش این را نمیداند ) تلپورت میشود. دکتر براون زمان بازگشت ماشین زمان را برآورد کرده است, اما بر خلاف انتظارش , ماشین باز نمیگردد!! او بسیار گیج شده که چرا این اتفاق افتاده و کجای کارش اشتباه بوده است. دکتر دفترچه یادداشتش را مرور میکند و با خواندن صفحاتی متوجه میشود او در آزمایشش اشتباه بزرگ و وحشتناکی مرتکب شده و یک جای کار ایراد دارد.او به مارتی میگوید " بسیار متاسفم " و بعد از چند لحظه او هم بمانند ماشین زمان ناپدید میشود. در این لحظه مارتی از خواب میپرد! بله این یک رویا بوده , این اتفاق 1 سال پیش افتاده و هنوز هم مارتی مدام این اتفاقات را در خواب میبیند. اطرافیان مارتی اعتقاد دارند دکتر براون مرده است , اما مارتی معتقد است دکتر به آینده سفر کرده و یک روز باز خواهد گشت. مارتی گمان میکند دکتر در خواب میخواسته چیزی به او بگوید و او را راهنمایی کند. [B][COLOR=#ff0000] شروع: [/COLOR][/B] مارتی به آزمایشگاه میرود.حالا بانک میخواهد آزمایشگاه دکتر براون و مارتی را به مزایده بگذارد.مارتی میخواهد هر طور شده جلوی این کار رابگیرد. پدر مارتی به عنوان نماینده و وکیل بانک مسئول فروش و حراج آنجا میباشد. مارتی سعی دارد در آزمایشگاه چیزی که به نوعی به سفر در زمان مربوط باشد پیدا کند. او به یکباره چشمش به دفترچه یادداشت دکتر می افتد , اما قبل از اینکه بتواند آن را بردارد شخصی به نام buff که برای خرید اجناس و وسایل به آنجا آمده دفترچه را از او میقاپد. مارتی برای او توضیح میدهد که این دفترچه هیچ ارزش مادی ندارد و تنها ارزش آن این است که مارتی میتواند یک یادگاری از دکتر داشته باشد و یاد او را زنده کند. اما Biff زیر بار نمیرود و نمیخواهد آن را به مارتی دهد. [CENTER][CENTER] [URL="http://up.persianv.com/viewer.php?file=wrylj7krvetg07twohk8.jpg"][IMG]http://up.persianv.com/index.php?module=thumbnail&file=wrylj7krvetg07twohk8.jpg[/IMG][/URL] [/CENTER] [SIZE=2] مارتی و پدرش در آزمایشگاه[/SIZE] [/CENTER] مارتی بایستی برای بدست آوردن دفترچه چاره ای بیندیشد.مارتی گیتار الکترونیکی خود را بین وسائل آزمایشگاه پیدا میکند و آن را به یک آمپلیفایر وصل میکند. او ولوم آمپلیفایر را تا آخر زیاد میکند. زمانی که biff گیتار را از او میگیرد تا یک آهنگ بزند بخاطر شدت موج صدا و بلندی آن, به گوشه ای پرتاب میشود و مارتی از این فرصت استفاده میکند و دفترچه یادداشت را برمیدارد. در کمال تعجب درست زمانی که مارتی دفترچه را باز میکند صدای یک ماشین از بیرون دفتر به گوش میرسد , بله آن ماشین زمان است که دوباره بازگشته!!بدنه ماشین بخاطر حرکت بسیار سریع, داغ شده است. او در ماشین را باز میکند.انیشتین , سگ دکتر براون داخل ماشین است. مارتی سوار ماشین میشود, او در کف ماشین یک ضبط صوت پیدا میکند , دکتر براون برای او یک پیام صوتی فرستاده و از او خواسته به گذشته یا آینده بیاید ( دکتر دقیقا نمیداند در گذشته است یا آینده ) و او را نجات دهد.دکتر در پیامش به مارتی گفته است: که او باید زمانسنج ماشین را روی آخرین زمان حرکت تنظیم کند. یعنی زمان و سالی که دکتر براون در آن قرار دارد. اما مارتی چطور میتواند آنرا بفهمد؟! ادامه دارد......... [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
داستان بازی Back to the Future: Episode1
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft