فریادی دهشتناک در غار طنین افکند.
مرد از شدت ترس به خود میپیچید. فریاد و غرش اژدها مانند پتکی گران بر سرش میکوبید. مرد از شدت ترس غالب تهی کرده بود. اژدها به سمت او میآمد اما او کاری جز لرزیدن از شدت ترس، از دستش بر نمیآمد. اژدها و مرگ بیشتر از چند قدم با او فاصله نداشتند....
اما ناگهان اتفاق عجیبی به وقوع پیوست. اژدها مانند موجودی رام و مطیع در کنار مرد قرار گرفته بود!
شرکت معروف و مشهور Enix در سال 1980 قدم به عرصه صنعت بازی های کامپیوتری گذاشت. اگر چه این شرکت نوپا تا سال 1982 موفق به ساخت هیچ عنوانی نشده بود، اما در طول همین سال ها در پی تدارک بزرگترین بازی خود و انقلابی نوین در این صنعت بود. انقلابی که بعد ها Dragon Quest نام گرفت.
اما چه چیزی باعث شروع و حرکت این انقلاب بزرگ شد؟ پاسخ این سوال را میتوان در نبوغ و استعداد فردی به نام Yuji Horii، یکی از موسسین Enix و پدر DQ یافت. تا قبل از ساخت و انتشار DQ عموم بازی های ساخته شده در ژاپن، عناوینی پازل مانند (مانند بازی Mahjung و Yu Gi Ohhh) و یا عنوان های آرکید بود که هدف از تمامی آنها کسب امتیاز بیشتر در کمترین زمان ممکن بود، اما Horii به همراه آقایان Koichi Nakamura و Yukinobu Chida (این دو فرد بعد ها در طی سفر به سان فرانسیسکو و دیدار از شرکت Apple با Horii مشکل پیدا کرده و از تیم DQ خارج میشوند و به همراه هم بازی The Portopia Serial Murder را برای Enix و کنسول Famicom میسازند) و Koichi Sugiyama تصمیم داشتند عنوانی را خلق کنند که علاوه بر داشتن یک داستان قابل قبول، گیمر ها را برای بازی کردن آن به چالش بکشد. بدین شکل آنها تصمیم گرفتند عنوان مد نظر خود را در ژانر نوپای Console Role Playing بسازند.
Horii که به واسطه مجموعه مانگا های Dragon Ball، که توسط Akira Toriyama خلق شده و در مجله Shonen Jump به چاپ میرسیدند، به اژدها و هیولاهای باستانی با جثه بزرگ و البته سوپر سایان ها!! علاقه مند شده بود، تصمیم میگیرد عنوان خود را با این مضامین ترکیب کرده و به نوعی یک RPG با تمی کاملا ژاپنی خلق کند. به همین منظور Horii به Toriyama پیش نهاد میدهد که با او همکاری کرده و به Enix برای خلق عنوان خود کمک کند. Toriyama نیز پیشنهاد Horii را پذیرفته و به عنوان طراح شخصیت ها و هیولا ها به Enix میپیوندد. به این ترتیب تیم "Dragon Quest" شکل گرفت.
Horii به کمک دیگر افراد تیم و استدیو Chunsoft با جدیت بر روی پروژه خود یعنی Dragon Quest (که در خارج از ژاپن با نام Dragon Wariors شناخته میشود) شروع به کار میکند. ایده اولیه ای که Horii برای بازی خود در نظر گرفته بود یک سه گانه (Trilogy) بود که بعد ها به علت محبوبیت بی حد و شمار DQ بست پیدا کرده و به یک سه گانه دیگر (یعنی تا شماره ششم) و از آن پس عنوان های مستقل به سبک Final Fantasy تبدیل شد.
تمام شخصیت ها و مراحل طراحی شده در DQ بر اساس طرح های اولیه Horii بودند که خود طراحی کرده بود. بر خلاف تصور اکثر افراد طراحی اصلی تمام اژدهایان و شخصیت ها و حتی هیولاهای معروف و بامزه سری DQ توسط شخص Horii انجام شده بودند و آقای Toriyama تنها وظیفه طراحی نهایی آنها را بر عهده داشتند.
بعد از انتشار DQ در ژاپن استقبال بینظیر و شکوهمندی توسط گیمرهای ژاپنی از این عنوان به عمل آمده و شرکت Enix خیلی سریع به محبوبیتی عظیم دست یافت. با توجه به محبوبیت DQ در ژاپن شرکت Enix تصمیم گرفت تا این عنوان را در خارج از ژاپن نیز منتشر کند، اما بر خلاف FF در خاج از ژاپن از DQ استقبال خوبی به عمل نیامده و این عنوان نتوانست به هیچ محبوبیت دست یابد. البته این روند با انتشار سه گانه بعدی DQ در غرب تغییر کرده و این عنوان نیز توانست جایگاه خود را در غرب بدست آورد. اگر چه DQ هیچ گاه در سطح دنیا به محبوبیت بزرگی دست نیافته است اما DQ را میتوان پدر سبک JRPG و عنوانی دانست که Final Fantasy و بسیاری از بازی های مشابه و مطرح برای رقابت با آن شکل گرفته اند.
تا به اکنون 9 قسمت از سری اصلی DQ و نزدیک به 17 عنوان فرعی و چندین مانگا و آنامی مختلف با توجه به دنیای DQ منتشر شده است و این عنوان توانسته به یکی از محبوب ترین RPG های جهان تبدیل شود. متاسفانه بر خلاف محبوبیت جهانی DQ این عنوان در ایران طرفدار آنچنانی ندارد و اندک گیمرهای ایرانی وجود دارند که DQ را تجربه کرده باشند. شاید یکی و حتی مهم ترین دلیل این امر سادگی بیش از حد این عنوان که دقیقا بر خلاف سلایق گیمر های ایرانیست. البته باید توجه داشت که منظور از سادگی بیش از حد DQ سادگی در طراحی محیط های بازیست نه سادگی گیم پلی آن، چا که DQ چه در اوایل تولد خود و چه در نسل حاظر جزو سخت ترین بازی های سبک خود به حساب میرود. همین امر باعث شده تا DQ بر خلاف FF در ایران زیادی نداشته باشد و عده زیادی از تجربه ناب آن بازمانند. با توجه به اینکه شماره دهم این عنوان یعنی DQX تا چند وقت دیگر بر روی کنسول Wii منتشر خواهد شد، ما در این مجموعه مقالات سعی داریم تا به معرفی سری اصلی DQ و تمامی عنوان های فرعی و مانگا و آنامی های آن بپردازیم تا گیمرهای ایرانی هرچه بیشتر با دنیای زیبا و جذاب DQ آشنا شوند و همانند ملیون ها طرفدار سرسخت این عنوان، به بازی کردن و سر و کله ضدن با هیولا های خنده دار DQ بپردازند.
Dragon Quest I,II,II ; First Trilogy
سر انجام در سال 1986 عنوان Dragon Quest ساخته و روانه باز شد. اگر چه DQ از همان ابتدا از همه لحاظ بازی ساده و ابتدایی به نظر میرسید اما به چنان محبوبیت در ژاپن دست یافت که باعث شد Horii و Enix به محبوبیت فراوانی دست پیدا کنند. با توجه به فروش فوقالعاده بازی که به 500 هزار نسخه میرسید!! Enix خیلی زود دست به کار شده و مقدمات ساخت دو شماره بعدی از سه گانه DQ را آماده میکند، به این ترتیب شماره دوم بازی در سال 1987 و شماره سوم بازی در سال 1989 منتشر میشود. همانند FF سه گانه اولیه DQ نیز بر روی کنسول های مختلفی چون MSX، Game Boy Color، Super Famicom و گوشی های همراه پورت شده است که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
گیم پلی
اصول مقدماتی به کار گرفته شده در گیم پلی سه گانه DQ یکی از پایه ای و در عین حال ساده ترین اصول ممکن بود. مبازات کاملا به اساس سبک RPG پایبند بودند و به صورت کاملا نوبتی اتفاق میافتادند. اساس گیم پلی به این گونه بود که گیمرها برای جلو بردن داستان میبایست در شهر ها و نقشه ها به گشت و گذار میپرداختند و در صورت بخورد با دشمنان و هیولا ها، مبارزات به صحنه ای دیگر منتقل شده و مبارزه با آنها به صورت کاملا نوبتی دنبال میشد.
با پیروزی در هر یک از مبارزات مقداری به نوار Experience Points هر کدام از شخصیت ها اضافه شده و با هر پ شدن این نوار یک درجه به سطح و Level شخصیت ها افزوده میشد. با افزایش Level شخصیت ها قدرت ها و یا آیتم ها و سلاح های جدید برای آنها قابل انتخاب میشد و گیمرها میتوانستند از قابلیت های جدید بدست آورده در مبارزات استفاده کنند.
تا شماره سوم بازی در DQ هیچ کلاسی برای شخصیت ها وجود نداشت و گیمرها تنها میتوانستند با یک شیوه و روش بازی را به اتمام برسانند اما با توجه به اینکه رغیب اصلی DQ یعنی FF از سیستم انتخاب کلاس پیشرفته ای سود میبرد و استقبال گیمرها نیز نسبت به آن بسیار مثبت بود، تیم سازنده DQ نیز از شماره سوم بازی سیستم انتخاب کلاس برای شخصیت ها را وارد این سری میکنند. این کلاس ها شامل کلاس Perchant، Pilgrim (Cleric در نسخه GBA)، Fighter، Hero، Jester، Thief، Warrior، Wizard و Saga که توسط گیمرها قابل انتخاب نبود، بود. اگرچه کلاس های DQ به پیشرفتگی کلاس های FF نبودند اما گیم پلی DQ را از ورطه تکرار نجات داده و آزادی عمل فراوانی به گیمر ها برای به پایان بردن بازی میداد.
با انتخاب هر کدام از کلاس ها آیتم و سلاح های مختلف و منحصر به فردی در اختیار گیمرها قرار میگرفت و گیمرها برای دیدن و استفاده کردن همه آنها احتیاج داشتند که چندین و چند بار بازی را به اتمام برسانند. در هر کدام از کلاس ها Level شخصیت ها میتوانست تا عدد 20 بالا رود و در مکان خاصی از بازی به نام Temple Of Dhama امکان تغییر کلاس به گیمرها داده میشد.
سیستم سیو بازی در دو شماره اول بازی بدین ترتیب بود که در بعضی از مکان های خاص با دادن شماره رمز خاصی بازی ذخیره میشد. این سیستم از شماره سوم بازی به بعد به دلیلی کار آیی کم کنار گزاشته شد سیستم جدیدی جایگزین آن شد. عملکرد سیستم جدید همانند FF به گونه ای بود که با وارد شدن به کلیسا های داخل نقشه (خانه های سلامتی در نسخه انگلیسی بازی جایگزین کلیساها شده بودند) امکان سیو کردن بازی داده میشد و در صورت شکست خوردن در مبارزات بازی از همان نقاط دوباره شروع میشد. البته در این بین تمامی EP و آیتم های بدست آورده نیز از دست رفته و گیمرها مجبور بودند بعد از هر بار شکست در مبارزات دوباره به جمع آوری آیتم ها بپردازند.
داستان
Dragon Quest I
شخصیت ها:
Erdrick (که در ژاپن به نام Roto معروف است و در نسخه GBA نیز با نام Loto شناخته میشود!!) نام شخصیت اصلی سه گانه اول DQ است. Erdrick قهرمان افسانه ای و کسی است که در شماره اول بازی حکومت Alefgard را از شر نیزوهای پلید نجات داده و سرانجام داستانش در شماره سوم بازی پایان میپذیرد.
Princess Gwaelin شاهزاده قلعه Tantegel و که در ابتدای بازی توسط اژدها دزدیده میشود.
King Lorik پدر Gwaelin که ماموریت "جویندگان اژدها" از قصر او آغاز میشود.
شروع داستان:
داستان اولین سه گانه DQ درباره فرد نسبتا احمقیست که روزی بر اثر اتفاق وارد غار یک اژدها میشود. مرد که بعد از دیدن اژدها غالب تهی کرده و منتظر خرده شدن توسط اژدها بود متوجه میشود که علاوه بر اینکه اژدها با او کاری ندارد، دستورات او را نیز اطاعت میکند! مرد احمق نیز که آرزوی تبدیل شدن به فرمانروای کل دنیا را در سر میپروراند خود را Dragon Lord نامیده و تصمیم میگیرد با دزدیدن "توپ روشنایی" (Ball Of Light که در واقع نشان دهنده علاقه Horii به مانگا های توپ اژدهاست!!) آرامش را از دنیا گرفته و مردم را مجبور به اطاعت از خود کند!
به همین ترتیب Dragon Lord به اژدهای خود فرمان میدهد که شاهزاده خانم سرزمین Alefgard را دزدیده تا با کمک آن بتواند پادشاه Lorik را تحت امر خود در آورد. بعد از دزدیده شدن شاهزاده، پادشاه به Erdrick افسانه ای و یارانش دستور میدهد تا با شکست دادن Dragon Lord علاوه بر پس گرفتن BOL و بازگرداندن صلح به دنیا، دخترش را نیز از چنگال اژدها نجات دهند.
به همین ترتیب Erdrick و یارانش به سمت قلعه Dragon Lord حرکت کرده و با پشت سر گذاشتن موانع زیاد و قبول سختی فراوان موفق میشوند Dragon Lord را شکست داده و شاهزاده را نیز نجات دهند. در پایان داستان شاهزاده که توسط Erdrick از دست اژدها نجات داده شده بود عاشق او شده و در پایان با Erdrick ازدواج میکند.
Dragon Quest II
شخصیت ها:
Lorasia شاهزاده سرزمین Midenhall و نواده Erdrick که از سوی پدرش برای نابود کردن Hargon مامور میشود.
Cannock شاهزاده سرزمین Samantoria که به Lorasia برای انجام مامویتش کمک میکند.
Moonbrook شاهزاده خانم سرزمین Moonbrooke که پس از نابودی سرزمینش توسط Hargon، توسط وی دزدیده میشود.
Hargon جادوگری خبیث که با حمله به سرزمین Moonbrooke قصد نابودی و تسخی جهان را دارد.
Grandson که در واقع همان Dragon Lord شماره اول بازیست و هم اکنون از کرده های خود برای تسخیر جهان پشیمان شده است.
شروع داستان:
داستان DQII در حدود 100 سال پس از وقوع وقایع شماره اول بازی اتفاق میافتد. زمانی که یک جادوگر شیطانی با نام Hargon برای تسخیر جهان به سزمین Broonbrooke حمله کرده و به کشتار مردمان آنها میپردازد. بعد از حمله Hargon یکی از بازماندگان واقعه به سمت سرزمین Midenhall رفته و از پادشاه آنجا درخواست کمک میکند. پادشاه نیز پسر خود Lorasia را که از نوادگان Erdrick افسانه ای بود مامور میکند تا به جنگ Hargon برود.
Lorasia در بین راه با شاهزاده سرزمین Cannock روبرو شده و با کمک او موفق میشود broonbrook را نجات داده و با کمک هم Hargon را شکست دهند.
Dragon Quest III
در DQIII برای اولین بار هیچ شخصیت از پیش تعیین شده ای برای بازی کردن وجود نداشت و بازی تنها با یک "قهرمان" آغاز میشد که بسته به انتخاب گیمرها دختر و یا پسر بود. نکته جالب در این رابطه این بود که در حالت های مختلف انتخاب جنسیت قهرمان داستان، دیالوگ های آن به زیبایی تغییر کرده و کاملا متناسب با شخصیت انتخاب شده میشد.
شروع داستان:
داستان DQIII چندین سال قبل از وقایل داستان شماره اول بازی و در یک دنیای متفاوت رخ میدهد. در آن زمان یک دیو خطرناک به نام Baramos خطری جدی برای دنیا محصوب میشود که هر چند وقت یک بار به یکی از سرزمین های این دنیا حمله میکند. قهرمان داستان (که اسمش توسط گیمر ها انتخاب میشد)، بسته به انتخاب گیمرها پسر یا دختر قهرمان افسانه Ortega است که به تازگی مده است. قهرمان که نیروی افسانه ای Ortega را به ارث برده است برای آسوده کردن دنیا تصمیم میگیرد به همراه دوستان خود به Baramos حمله کرده و او را شکست دهد. قهرمان و دوستانش بعد از شکست دادن Baramos متوجه میشوند که دشمن اصلی آنها Baramos نیست! چرا که خود او بازیچه دست شیطان بزرگتری به نام Zoma است که در دنیای تاریکی حکومت میکند. قهرمان بعد از مطلع شدن از این حقیقت به دنیای تاریکی که Alefgard نام دارد، سفر کرده و نور و حیات را دوباره به آن بازمیگرداند و از آن پس مردم Alefgard به او لب Erdrick افسانه ای میدهند.
بعد از این اتفاق Erdrick برای نابودی کامل سیاهی و Zoma به دنبال آزاد کردن پرنده افسانه ای به نام Ramia میرود و با کمک Ramia موفق میشود به قلعه Zoma راه یابد و برای همیشه او را نابود کند.
اگر چه داستان در DQ نقطه پررنگ بازی به حساب نمیآمد و مخصوصا در مقابل عنوانی چون FF اصلا دیده نمیشد اما برای پیش بردن گیم پلی بازی بسیار مناسب بود و از طرفی فهم بازی برای عموم گیمرها را بسیار ساده تر میکرد.
هیولا ها
هیولا های مختلف و بی نهایت بامزه یکی از مشخصه های ثابت DQ میباشند که برای اولین بار در DQ نگاه متفاوتی به آنها میشود. هیولاهای DQ موجودات شرور و ترسناکی نیستند که زندگی را برای مردم تبدیل به جهنم کرده اند، بلکه موجودات کوچک و بزرگ دوست داشتنی هستند که دوستان همیشگی شخصیت های بازی هستند.
معروف ترین و شاید دوست داشتنی ترین هیولای DQ که از نطر ما بیشتر شبیه قطره آب است تا هیولا!! Slime است که هم اکنون به عنوان مسکوت (Mascot) سری DQ به شمار میرود.
البته همانطور که هیولا های خوب مانند Slime داریم، هیولاهای بدجنس نیز مانند Shadows و Mummies وجود دارند که تنها آرزویشان این است که سر به تن شما نباشد! تمامی این هیولاهای بامزه توسط Akira Toriyama طراحی شده اند، از این و بعضی از این هیولا ها به شدت یادآور مانگای Dragon Ball هستند.
Dragon Quest Orginal Sound Tracks
با توجه به زیبایی موسیقی های ساخته شده توسط آقای Sugiyama، شرکت Enix قطعات موسیقی ساخته شده برای سه گانه DQ را تحت عنوان های Dragon Quest Symphonic Suite I, II, III عرضه و به فروش رساند.
DQSSI شامل تمامی ترک های ساخته شده برای DQI بود که به همراه آن پک مخصوص Dragon Quest In Concert که شامل 8 ترک اجرا شده در کنسرت مخصوص DQ در توکیو بود، عرضه شد.
DQSSII نیز همانند پیک قبلی علاوه بر دارا بودن تمامی ترک های ساخته شده برای بازی، شامل پک مخصوص DQIC که شامل 11 ترک اجرا شده در کنسرت بود.
DQSSIII علاوه بر ترک های خود DQIII شامل پک مخصوصی به نام Dragon Quest Music Collection Vol I بود که این پک در واقع اجرای مجدد تمامی آهنگ های سه گانه اول DQ با تنظیم مجدد آن توسط خود Sugiyama بود. از آهنگ های موجود در پک DQMCVI بعد در مجموعه DQ Piano Collection که در سال 1990 منتشر شد نیز استفاده شد.
به علت محبوبیت زیاد موسیقی های DQIII قطعات ساخته شده آن بعد ها و در سال 1996 توسط Sony Record با نام And Into The Legend منتشر شد.
دوباره سازی های Dragon Quest Trilogy
با توجه به افزایش مخاطبین و طرفداران سری DQ مخصوصا در کشو ژاپن (این بازی در ژاپن محبوبیتی باور نکردنی دارد، محبوبیتی که تنها FFVII و FFVIII قابل رقابت با آن هستند!!) شرکت Enix که پس از خریدن سهام شرکت رقیب خود Square به Square Enix تغییر نام داده بود (بر خلاف عقیده اکثر گیمرهای ایرانی 60% از سهام شرکت SE در اختیار Enix میباشد و در واقع میتوان در این رابطه گفت: Enix شرکت Square را بلعیده است!!) تصمیم به عرضه شماره های نخست بازی که بسیاری از گیمرهای غربی موفق به انجام آن نشده بودند، بر روی کنسول های مختلفی گرفت. از آنجا که بازسازی سه گانه نخست DQ بر خلاف بازسازی های مکرر FF بر روی کنسول های دستی همچون WSC و GBA نبود و در عوض ساخت آنها بر روی کنسول رویایی PS2 و با تغییرات فراوانی انجام شده بود، تصمیم بر آن شد که معرفی آنها را به قسمت DQ Sequal & Spin Off موکول کنیم تا با تمرکز و حجم بیشتری به آنها پرداخته شود.
مرد از شدت ترس به خود میپیچید. فریاد و غرش اژدها مانند پتکی گران بر سرش میکوبید. مرد از شدت ترس غالب تهی کرده بود. اژدها به سمت او میآمد اما او کاری جز لرزیدن از شدت ترس، از دستش بر نمیآمد. اژدها و مرگ بیشتر از چند قدم با او فاصله نداشتند....
اما ناگهان اتفاق عجیبی به وقوع پیوست. اژدها مانند موجودی رام و مطیع در کنار مرد قرار گرفته بود!
شرکت معروف و مشهور Enix در سال 1980 قدم به عرصه صنعت بازی های کامپیوتری گذاشت. اگر چه این شرکت نوپا تا سال 1982 موفق به ساخت هیچ عنوانی نشده بود، اما در طول همین سال ها در پی تدارک بزرگترین بازی خود و انقلابی نوین در این صنعت بود. انقلابی که بعد ها Dragon Quest نام گرفت.
اما چه چیزی باعث شروع و حرکت این انقلاب بزرگ شد؟ پاسخ این سوال را میتوان در نبوغ و استعداد فردی به نام Yuji Horii، یکی از موسسین Enix و پدر DQ یافت. تا قبل از ساخت و انتشار DQ عموم بازی های ساخته شده در ژاپن، عناوینی پازل مانند (مانند بازی Mahjung و Yu Gi Ohhh) و یا عنوان های آرکید بود که هدف از تمامی آنها کسب امتیاز بیشتر در کمترین زمان ممکن بود، اما Horii به همراه آقایان Koichi Nakamura و Yukinobu Chida (این دو فرد بعد ها در طی سفر به سان فرانسیسکو و دیدار از شرکت Apple با Horii مشکل پیدا کرده و از تیم DQ خارج میشوند و به همراه هم بازی The Portopia Serial Murder را برای Enix و کنسول Famicom میسازند) و Koichi Sugiyama تصمیم داشتند عنوانی را خلق کنند که علاوه بر داشتن یک داستان قابل قبول، گیمر ها را برای بازی کردن آن به چالش بکشد. بدین شکل آنها تصمیم گرفتند عنوان مد نظر خود را در ژانر نوپای Console Role Playing بسازند.
Horii که به واسطه مجموعه مانگا های Dragon Ball، که توسط Akira Toriyama خلق شده و در مجله Shonen Jump به چاپ میرسیدند، به اژدها و هیولاهای باستانی با جثه بزرگ و البته سوپر سایان ها!! علاقه مند شده بود، تصمیم میگیرد عنوان خود را با این مضامین ترکیب کرده و به نوعی یک RPG با تمی کاملا ژاپنی خلق کند. به همین منظور Horii به Toriyama پیش نهاد میدهد که با او همکاری کرده و به Enix برای خلق عنوان خود کمک کند. Toriyama نیز پیشنهاد Horii را پذیرفته و به عنوان طراح شخصیت ها و هیولا ها به Enix میپیوندد. به این ترتیب تیم "Dragon Quest" شکل گرفت.
Horii به کمک دیگر افراد تیم و استدیو Chunsoft با جدیت بر روی پروژه خود یعنی Dragon Quest (که در خارج از ژاپن با نام Dragon Wariors شناخته میشود) شروع به کار میکند. ایده اولیه ای که Horii برای بازی خود در نظر گرفته بود یک سه گانه (Trilogy) بود که بعد ها به علت محبوبیت بی حد و شمار DQ بست پیدا کرده و به یک سه گانه دیگر (یعنی تا شماره ششم) و از آن پس عنوان های مستقل به سبک Final Fantasy تبدیل شد.
تمام شخصیت ها و مراحل طراحی شده در DQ بر اساس طرح های اولیه Horii بودند که خود طراحی کرده بود. بر خلاف تصور اکثر افراد طراحی اصلی تمام اژدهایان و شخصیت ها و حتی هیولاهای معروف و بامزه سری DQ توسط شخص Horii انجام شده بودند و آقای Toriyama تنها وظیفه طراحی نهایی آنها را بر عهده داشتند.
بعد از انتشار DQ در ژاپن استقبال بینظیر و شکوهمندی توسط گیمرهای ژاپنی از این عنوان به عمل آمده و شرکت Enix خیلی سریع به محبوبیتی عظیم دست یافت. با توجه به محبوبیت DQ در ژاپن شرکت Enix تصمیم گرفت تا این عنوان را در خارج از ژاپن نیز منتشر کند، اما بر خلاف FF در خاج از ژاپن از DQ استقبال خوبی به عمل نیامده و این عنوان نتوانست به هیچ محبوبیت دست یابد. البته این روند با انتشار سه گانه بعدی DQ در غرب تغییر کرده و این عنوان نیز توانست جایگاه خود را در غرب بدست آورد. اگر چه DQ هیچ گاه در سطح دنیا به محبوبیت بزرگی دست نیافته است اما DQ را میتوان پدر سبک JRPG و عنوانی دانست که Final Fantasy و بسیاری از بازی های مشابه و مطرح برای رقابت با آن شکل گرفته اند.
تا به اکنون 9 قسمت از سری اصلی DQ و نزدیک به 17 عنوان فرعی و چندین مانگا و آنامی مختلف با توجه به دنیای DQ منتشر شده است و این عنوان توانسته به یکی از محبوب ترین RPG های جهان تبدیل شود. متاسفانه بر خلاف محبوبیت جهانی DQ این عنوان در ایران طرفدار آنچنانی ندارد و اندک گیمرهای ایرانی وجود دارند که DQ را تجربه کرده باشند. شاید یکی و حتی مهم ترین دلیل این امر سادگی بیش از حد این عنوان که دقیقا بر خلاف سلایق گیمر های ایرانیست. البته باید توجه داشت که منظور از سادگی بیش از حد DQ سادگی در طراحی محیط های بازیست نه سادگی گیم پلی آن، چا که DQ چه در اوایل تولد خود و چه در نسل حاظر جزو سخت ترین بازی های سبک خود به حساب میرود. همین امر باعث شده تا DQ بر خلاف FF در ایران زیادی نداشته باشد و عده زیادی از تجربه ناب آن بازمانند. با توجه به اینکه شماره دهم این عنوان یعنی DQX تا چند وقت دیگر بر روی کنسول Wii منتشر خواهد شد، ما در این مجموعه مقالات سعی داریم تا به معرفی سری اصلی DQ و تمامی عنوان های فرعی و مانگا و آنامی های آن بپردازیم تا گیمرهای ایرانی هرچه بیشتر با دنیای زیبا و جذاب DQ آشنا شوند و همانند ملیون ها طرفدار سرسخت این عنوان، به بازی کردن و سر و کله ضدن با هیولا های خنده دار DQ بپردازند.
Dragon Quest I,II,II ; First Trilogy
سر انجام در سال 1986 عنوان Dragon Quest ساخته و روانه باز شد. اگر چه DQ از همان ابتدا از همه لحاظ بازی ساده و ابتدایی به نظر میرسید اما به چنان محبوبیت در ژاپن دست یافت که باعث شد Horii و Enix به محبوبیت فراوانی دست پیدا کنند. با توجه به فروش فوقالعاده بازی که به 500 هزار نسخه میرسید!! Enix خیلی زود دست به کار شده و مقدمات ساخت دو شماره بعدی از سه گانه DQ را آماده میکند، به این ترتیب شماره دوم بازی در سال 1987 و شماره سوم بازی در سال 1989 منتشر میشود. همانند FF سه گانه اولیه DQ نیز بر روی کنسول های مختلفی چون MSX، Game Boy Color، Super Famicom و گوشی های همراه پورت شده است که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
گیم پلی
اصول مقدماتی به کار گرفته شده در گیم پلی سه گانه DQ یکی از پایه ای و در عین حال ساده ترین اصول ممکن بود. مبازات کاملا به اساس سبک RPG پایبند بودند و به صورت کاملا نوبتی اتفاق میافتادند. اساس گیم پلی به این گونه بود که گیمرها برای جلو بردن داستان میبایست در شهر ها و نقشه ها به گشت و گذار میپرداختند و در صورت بخورد با دشمنان و هیولا ها، مبارزات به صحنه ای دیگر منتقل شده و مبارزه با آنها به صورت کاملا نوبتی دنبال میشد.
با پیروزی در هر یک از مبارزات مقداری به نوار Experience Points هر کدام از شخصیت ها اضافه شده و با هر پ شدن این نوار یک درجه به سطح و Level شخصیت ها افزوده میشد. با افزایش Level شخصیت ها قدرت ها و یا آیتم ها و سلاح های جدید برای آنها قابل انتخاب میشد و گیمرها میتوانستند از قابلیت های جدید بدست آورده در مبارزات استفاده کنند.
تا شماره سوم بازی در DQ هیچ کلاسی برای شخصیت ها وجود نداشت و گیمرها تنها میتوانستند با یک شیوه و روش بازی را به اتمام برسانند اما با توجه به اینکه رغیب اصلی DQ یعنی FF از سیستم انتخاب کلاس پیشرفته ای سود میبرد و استقبال گیمرها نیز نسبت به آن بسیار مثبت بود، تیم سازنده DQ نیز از شماره سوم بازی سیستم انتخاب کلاس برای شخصیت ها را وارد این سری میکنند. این کلاس ها شامل کلاس Perchant، Pilgrim (Cleric در نسخه GBA)، Fighter، Hero، Jester، Thief، Warrior، Wizard و Saga که توسط گیمرها قابل انتخاب نبود، بود. اگرچه کلاس های DQ به پیشرفتگی کلاس های FF نبودند اما گیم پلی DQ را از ورطه تکرار نجات داده و آزادی عمل فراوانی به گیمر ها برای به پایان بردن بازی میداد.
با انتخاب هر کدام از کلاس ها آیتم و سلاح های مختلف و منحصر به فردی در اختیار گیمرها قرار میگرفت و گیمرها برای دیدن و استفاده کردن همه آنها احتیاج داشتند که چندین و چند بار بازی را به اتمام برسانند. در هر کدام از کلاس ها Level شخصیت ها میتوانست تا عدد 20 بالا رود و در مکان خاصی از بازی به نام Temple Of Dhama امکان تغییر کلاس به گیمرها داده میشد.
سیستم سیو بازی در دو شماره اول بازی بدین ترتیب بود که در بعضی از مکان های خاص با دادن شماره رمز خاصی بازی ذخیره میشد. این سیستم از شماره سوم بازی به بعد به دلیلی کار آیی کم کنار گزاشته شد سیستم جدیدی جایگزین آن شد. عملکرد سیستم جدید همانند FF به گونه ای بود که با وارد شدن به کلیسا های داخل نقشه (خانه های سلامتی در نسخه انگلیسی بازی جایگزین کلیساها شده بودند) امکان سیو کردن بازی داده میشد و در صورت شکست خوردن در مبارزات بازی از همان نقاط دوباره شروع میشد. البته در این بین تمامی EP و آیتم های بدست آورده نیز از دست رفته و گیمرها مجبور بودند بعد از هر بار شکست در مبارزات دوباره به جمع آوری آیتم ها بپردازند.
داستان
Dragon Quest I
شخصیت ها:
Erdrick (که در ژاپن به نام Roto معروف است و در نسخه GBA نیز با نام Loto شناخته میشود!!) نام شخصیت اصلی سه گانه اول DQ است. Erdrick قهرمان افسانه ای و کسی است که در شماره اول بازی حکومت Alefgard را از شر نیزوهای پلید نجات داده و سرانجام داستانش در شماره سوم بازی پایان میپذیرد.
Princess Gwaelin شاهزاده قلعه Tantegel و که در ابتدای بازی توسط اژدها دزدیده میشود.
King Lorik پدر Gwaelin که ماموریت "جویندگان اژدها" از قصر او آغاز میشود.
شروع داستان:
داستان اولین سه گانه DQ درباره فرد نسبتا احمقیست که روزی بر اثر اتفاق وارد غار یک اژدها میشود. مرد که بعد از دیدن اژدها غالب تهی کرده و منتظر خرده شدن توسط اژدها بود متوجه میشود که علاوه بر اینکه اژدها با او کاری ندارد، دستورات او را نیز اطاعت میکند! مرد احمق نیز که آرزوی تبدیل شدن به فرمانروای کل دنیا را در سر میپروراند خود را Dragon Lord نامیده و تصمیم میگیرد با دزدیدن "توپ روشنایی" (Ball Of Light که در واقع نشان دهنده علاقه Horii به مانگا های توپ اژدهاست!!) آرامش را از دنیا گرفته و مردم را مجبور به اطاعت از خود کند!
به همین ترتیب Dragon Lord به اژدهای خود فرمان میدهد که شاهزاده خانم سرزمین Alefgard را دزدیده تا با کمک آن بتواند پادشاه Lorik را تحت امر خود در آورد. بعد از دزدیده شدن شاهزاده، پادشاه به Erdrick افسانه ای و یارانش دستور میدهد تا با شکست دادن Dragon Lord علاوه بر پس گرفتن BOL و بازگرداندن صلح به دنیا، دخترش را نیز از چنگال اژدها نجات دهند.
به همین ترتیب Erdrick و یارانش به سمت قلعه Dragon Lord حرکت کرده و با پشت سر گذاشتن موانع زیاد و قبول سختی فراوان موفق میشوند Dragon Lord را شکست داده و شاهزاده را نیز نجات دهند. در پایان داستان شاهزاده که توسط Erdrick از دست اژدها نجات داده شده بود عاشق او شده و در پایان با Erdrick ازدواج میکند.
Dragon Quest II
شخصیت ها:
Lorasia شاهزاده سرزمین Midenhall و نواده Erdrick که از سوی پدرش برای نابود کردن Hargon مامور میشود.
Cannock شاهزاده سرزمین Samantoria که به Lorasia برای انجام مامویتش کمک میکند.
Moonbrook شاهزاده خانم سرزمین Moonbrooke که پس از نابودی سرزمینش توسط Hargon، توسط وی دزدیده میشود.
Hargon جادوگری خبیث که با حمله به سرزمین Moonbrooke قصد نابودی و تسخی جهان را دارد.
Grandson که در واقع همان Dragon Lord شماره اول بازیست و هم اکنون از کرده های خود برای تسخیر جهان پشیمان شده است.
شروع داستان:
داستان DQII در حدود 100 سال پس از وقوع وقایع شماره اول بازی اتفاق میافتد. زمانی که یک جادوگر شیطانی با نام Hargon برای تسخیر جهان به سزمین Broonbrooke حمله کرده و به کشتار مردمان آنها میپردازد. بعد از حمله Hargon یکی از بازماندگان واقعه به سمت سرزمین Midenhall رفته و از پادشاه آنجا درخواست کمک میکند. پادشاه نیز پسر خود Lorasia را که از نوادگان Erdrick افسانه ای بود مامور میکند تا به جنگ Hargon برود.
Lorasia در بین راه با شاهزاده سرزمین Cannock روبرو شده و با کمک او موفق میشود broonbrook را نجات داده و با کمک هم Hargon را شکست دهند.
Dragon Quest III
در DQIII برای اولین بار هیچ شخصیت از پیش تعیین شده ای برای بازی کردن وجود نداشت و بازی تنها با یک "قهرمان" آغاز میشد که بسته به انتخاب گیمرها دختر و یا پسر بود. نکته جالب در این رابطه این بود که در حالت های مختلف انتخاب جنسیت قهرمان داستان، دیالوگ های آن به زیبایی تغییر کرده و کاملا متناسب با شخصیت انتخاب شده میشد.
شروع داستان:
داستان DQIII چندین سال قبل از وقایل داستان شماره اول بازی و در یک دنیای متفاوت رخ میدهد. در آن زمان یک دیو خطرناک به نام Baramos خطری جدی برای دنیا محصوب میشود که هر چند وقت یک بار به یکی از سرزمین های این دنیا حمله میکند. قهرمان داستان (که اسمش توسط گیمر ها انتخاب میشد)، بسته به انتخاب گیمرها پسر یا دختر قهرمان افسانه Ortega است که به تازگی مده است. قهرمان که نیروی افسانه ای Ortega را به ارث برده است برای آسوده کردن دنیا تصمیم میگیرد به همراه دوستان خود به Baramos حمله کرده و او را شکست دهد. قهرمان و دوستانش بعد از شکست دادن Baramos متوجه میشوند که دشمن اصلی آنها Baramos نیست! چرا که خود او بازیچه دست شیطان بزرگتری به نام Zoma است که در دنیای تاریکی حکومت میکند. قهرمان بعد از مطلع شدن از این حقیقت به دنیای تاریکی که Alefgard نام دارد، سفر کرده و نور و حیات را دوباره به آن بازمیگرداند و از آن پس مردم Alefgard به او لب Erdrick افسانه ای میدهند.
بعد از این اتفاق Erdrick برای نابودی کامل سیاهی و Zoma به دنبال آزاد کردن پرنده افسانه ای به نام Ramia میرود و با کمک Ramia موفق میشود به قلعه Zoma راه یابد و برای همیشه او را نابود کند.
اگر چه داستان در DQ نقطه پررنگ بازی به حساب نمیآمد و مخصوصا در مقابل عنوانی چون FF اصلا دیده نمیشد اما برای پیش بردن گیم پلی بازی بسیار مناسب بود و از طرفی فهم بازی برای عموم گیمرها را بسیار ساده تر میکرد.
هیولا ها
هیولا های مختلف و بی نهایت بامزه یکی از مشخصه های ثابت DQ میباشند که برای اولین بار در DQ نگاه متفاوتی به آنها میشود. هیولاهای DQ موجودات شرور و ترسناکی نیستند که زندگی را برای مردم تبدیل به جهنم کرده اند، بلکه موجودات کوچک و بزرگ دوست داشتنی هستند که دوستان همیشگی شخصیت های بازی هستند.
معروف ترین و شاید دوست داشتنی ترین هیولای DQ که از نطر ما بیشتر شبیه قطره آب است تا هیولا!! Slime است که هم اکنون به عنوان مسکوت (Mascot) سری DQ به شمار میرود.
البته همانطور که هیولا های خوب مانند Slime داریم، هیولاهای بدجنس نیز مانند Shadows و Mummies وجود دارند که تنها آرزویشان این است که سر به تن شما نباشد! تمامی این هیولاهای بامزه توسط Akira Toriyama طراحی شده اند، از این و بعضی از این هیولا ها به شدت یادآور مانگای Dragon Ball هستند.
Dragon Quest Orginal Sound Tracks
با توجه به زیبایی موسیقی های ساخته شده توسط آقای Sugiyama، شرکت Enix قطعات موسیقی ساخته شده برای سه گانه DQ را تحت عنوان های Dragon Quest Symphonic Suite I, II, III عرضه و به فروش رساند.
DQSSI شامل تمامی ترک های ساخته شده برای DQI بود که به همراه آن پک مخصوص Dragon Quest In Concert که شامل 8 ترک اجرا شده در کنسرت مخصوص DQ در توکیو بود، عرضه شد.
DQSSII نیز همانند پیک قبلی علاوه بر دارا بودن تمامی ترک های ساخته شده برای بازی، شامل پک مخصوص DQIC که شامل 11 ترک اجرا شده در کنسرت بود.
DQSSIII علاوه بر ترک های خود DQIII شامل پک مخصوصی به نام Dragon Quest Music Collection Vol I بود که این پک در واقع اجرای مجدد تمامی آهنگ های سه گانه اول DQ با تنظیم مجدد آن توسط خود Sugiyama بود. از آهنگ های موجود در پک DQMCVI بعد در مجموعه DQ Piano Collection که در سال 1990 منتشر شد نیز استفاده شد.
به علت محبوبیت زیاد موسیقی های DQIII قطعات ساخته شده آن بعد ها و در سال 1996 توسط Sony Record با نام And Into The Legend منتشر شد.
دوباره سازی های Dragon Quest Trilogy
با توجه به افزایش مخاطبین و طرفداران سری DQ مخصوصا در کشو ژاپن (این بازی در ژاپن محبوبیتی باور نکردنی دارد، محبوبیتی که تنها FFVII و FFVIII قابل رقابت با آن هستند!!) شرکت Enix که پس از خریدن سهام شرکت رقیب خود Square به Square Enix تغییر نام داده بود (بر خلاف عقیده اکثر گیمرهای ایرانی 60% از سهام شرکت SE در اختیار Enix میباشد و در واقع میتوان در این رابطه گفت: Enix شرکت Square را بلعیده است!!) تصمیم به عرضه شماره های نخست بازی که بسیاری از گیمرهای غربی موفق به انجام آن نشده بودند، بر روی کنسول های مختلفی گرفت. از آنجا که بازسازی سه گانه نخست DQ بر خلاف بازسازی های مکرر FF بر روی کنسول های دستی همچون WSC و GBA نبود و در عوض ساخت آنها بر روی کنسول رویایی PS2 و با تغییرات فراوانی انجام شده بود، تصمیم بر آن شد که معرفی آنها را به قسمت DQ Sequal & Spin Off موکول کنیم تا با تمرکز و حجم بیشتری به آنها پرداخته شود.