آه! Dragon Quest عجب عنوان فوقالعاده ای بود!!! این بازی از آن دسته از بازی هایی بود که با محبوبیت کم نظیر خود توانست اکثر شرکت های بزرگ بازیسازی را مجبور به تقلید از خود و ساخت عنوان های RPG مختلف کند، عناوینی نظیر Final Fantasy, Phantasy Star و سری محبوب Shining که هر یک به نوعی برای مقابله با هیولای رام نشدنی Enix و Nintendo ساخته شدند ولی بعد ها خود تبدیل به یکی از بهترین و محبوب ترین عنوان های JRPG شدند!
در این بین سری Shining علارغم تمامی محبوبیت و طرفدارانی که در کل دنیا دارد تنها به دلیل اینکه از ابتدا یک عنوان اختصاصی برای کنسول Sega Genesis بوده است، در بین گیمرهای ایرانی طرفدار آنچنانی ندارد، اما نباید فراموش کرد که این عنوان یکی از بهترین های سبک های JRPG, S-RPG و Action-RPG بوده است! که تاکنون چندین نسخه از آن برای کنسول های مختلف (حتی کنسول های شرکت Nintendo!!!) ساخته شده است.
انتشار دو عنوان Dragen Quest و Final Fantasy برای کنسول خانگی شرکت Nintendo باعث شده بود تا سیل عظیم گیمرهای طرفدار RPG های ژاپنی به سوی کنسول Famicom روانه شده و محبوبیت کنسول خانگی شرکت Sega یعنی Sega Genesis در معرض خطر قرار گیرد. مسوولین شرکت Sega به خوبی میدانستند که برای مقابله با شرکت Nintendo و کنسولش احتیاج به یک عنوان RPG سطح بالا دارند تا از این طریق بتوانند طیف وسیع تری از گیمرهای ژاپنی را به سوی کنسول خویش جذب کنند. از این رو استدیو های بازی سازی Sega به سرعت ساخت دو عنوان RPG برای مقابله با دو بازی DQ و FF را در دستور کار خود قرار دادند. دو عنوانی که سرآغاز دو سری از محبوب ترین بازی های JRPG شدند، سری Phantasy Star و Shining. به این ترتیب اولین عنوان های RPG کنسول Genesis شکل گرفتند.
سرانجام در 29 مارچ سال 1991 میلادی اولین عنوان از بازی های RPG اختصاصی کنسول Genesis روانه بازار شد. این عنوان که Shining and the Darkness نام داشت (این بازی در خارج از ژاپن با نام Shining in the Darkness منتشر شد)، یک RPG نوبتی بود که در همه زمینه ها تقلیدی از DQ به حساب میآمد. SatD حتی داستان ضعیف و ابتدایی DQ را نیز به ارث برده بود و سازندگان حتی به خودشان زحمت تقلید از داستان و سبک روایی FF نداده بودند!
داستان SatD در باری جادوگر خطرناکی به نام Dark Sol بود که با دزدین پادشاه و دخترش و میراث خانوادگیشان Arms of Light قصد داشت خود را به عنوان پادشاه مطلق دنیا معرفی کند. بعد از دزدیده شدن پادشاه و دخترش قهرمان داستان ما Pyra به همراه دوست وفادارش Milo سعی در پیدا کردن AoL کرده تا با کمک آن Dark Sol را شکست داده و جهان را از خطر یک موجود خبیث نجات دهند... . اگرچه داستان SatD بسیار ساده و ابتدایی بود اما در کل همانند DQ برای پیش برد نبرد های بازی کاملا مناسب به نظر میرسید. در واقع داستان در SatD همانند اکثر بازی های مشابه زمان خود تنها شروعی برای نبرد های جذاب آن در سه دنیای هیولا ها بود.
کل ماجراهای SatD در داخل سه دنیای اسرار آمیز اتفاق میافتاد و گیمرها میتوانستند در داخل هر کدام از این سه دنیا به گشت و گذار و شکار هیولاهای تاریکی بپردازند. مبارزات همانند DQ و FF به صورت نوبتی بوده و گیمرها با دادن دستورات خاص به شخصیت هایشان بازی را به جلو میبردند. سیستم کلاس های بازی مشابه FFIII کار شده و درست همانند این عنوان قابلیت تغییر کلاس در حین بازی به گیمرها داده میشد. مکانیزم حمل سلاح ها و آیتم ها نیز به فرم FF طراحی شده و گیمرها میتوانستند با پرداخت پول داخل بازی آنها را ارتقا دهند.
اما بزرگترین ویژگی SatD که آن را از دیگر بازی های هم سبک خود متمایز میکرد صحنه های مبارزه آن بود. صحنه های نبرد در SatD کاملا به صورت 3D بوده (البته به اقتضای زمان خود 3D!!!) و شخصیت های دو بعدی بازی میتوانستند در داخل این فضا ها با دشمنان عظیم بازی مبارزه کنند.
طراحی مراحل در SatD تنها از لحاظ تکنیکی خاص نبودند و به جرات میتوان گفت مراحل این بازی از لحاظ بصری و هنری یکی از بهترین های زمان خود بود. این طراحی های مراحل در زمان خود واقعا جذاب و گیرا بودند و شاید بتوان گفت خاطره انگیزترین مرحله در بین بازی های JRPG آن نسل مرحله آخر SatD بود. در این مرحله گیمرها میبایست در داخل یک هزارتوی واقعا پیچیده بعد از نابودی ده ها هیولا و رییس خطرناک Arms of Light را یافته و بعد از آن به جنگ Dark Sol میرفتند!
در مجموع Shining and the Darkness با وجود ساختار کلیشه و تقلیدی که داشت توانست در ژاپن و غرب به محبوبیت و فروش عظیمی دست یابد و مسوولین Sega و سازندگان بازی را مجاب به ساخت شماره بعدی بازی نماید!!
به دنبال موفقیت SatD به سرعت مقدمات ساخت قسمت دوم بازی فراهم آمد، به همین ترتیب حدود یک سال پس از انتشار قسمت اول بازی و در تاریخ 20 مارچ سال 1992 قسمت دوم بازی با نام Shining Force the Legacy of Great Intention منتشر شد. علارغم تمامی موفقیت هایی که SatD توانست کسب کند اکثر منتقدین و گیمرها این عنوان را به دلیل تقلید های فراوانی که داشت جدی نگرفته و استقبال نسبتا سردی از آن کردند، از این رو سازندگان بازی اینبار تصمیم گرفتند تا با ایجاد تغییرات عمده در بازی، یک عنوان کاملا مستقل برای خود خلق کند. به این ترتیب Shining Force با یک تغییر کوچک! نسبت به عنوان قبلی منتشر شد. اما این تغییر کوچک چیزی جز تغییر سبک، استیل و گیم پلی بازی نبود!!!
داستان Shining Force اینبار بسیار جذاب و دلچسب تر از داستان عنوان قبلی از آب در آمده بود. Dark Sol بار دیگر در دنیای Rune و قلمرو پادشاهی Guardiana بازگشته تا اینبار با آزاد کردن هیولای افسانه ای Dark Dragon انتقام خویش را از همه بگیرد! اینجاست که شما باید با هدایت شخصیت اصلی داستان، Max، جلوی Dark Sol را گرفته و بار دیگر دنیا را از خطر حماقت های او نجات میدادید. البته یافتن Shining Force را فراموش نکنید!!!
همانطور که گفته شد سبک Shining Force از RPG کلاسیک به یک Tactical Turn-Base تغییر کرده و به دنبال آن تجربه گیم پلی ان بسیار متفاوت تر از عنوان قبلی شده بود. مبارزات در SF همانند عنوان قبلی به صورت نوبتی صورت میگرفت، منتها با این تفاوت که اینبار در هنگام مبارزات صحنه های نبرد همانند صفحه شطرنج به چند بخش کوچک تقسیم شده و هر کدام از شخصیت ها میتوانستند در هر لحظه در یکی از این خانه ها جای گیرند. با شروع مبارزات صحنه مبارزه به دو قسمت Allies، برای شخصیت های بازی و Enemies، برای دشمنان، تقسیم شده و مبارزات به صورت نوبتی میان آنها شروع میشد. با توجه به موقعیت شخصیت ها نسبت به خانه های دشمن گیمرها میتوانستند دستورات مختلف را به آنها اعمال کنند. به عبارت ساده تر بر خلاف بازی های JRPG دیگر و درست همانند یک بازی شطرنج شخصیت ها به هر کدام از مهره های دشمن توانایی حمله نداشتند و برای حمله به آنها احتیاج داشتند که ابتدا در موقعیت مناسب قرار گیرند.
با پایان مبارزات و پیروزی در آنها به هرکدام از شخصیت ها مقداری Agility Score و Random Seed تعلق گرفته و گیمر ها میتوانستند با استفاده از آنها قدرت فیزیکی، جادو ها و حتی سلاح و آیتم های شخصیت هایشان را ارتقا دهند. با پیروزی در مبارزات مقداری EP به هر کدام از شخصیت ها تعلق گرفته و با افزایش نوار EP سطح آنها بالاتر میرفت.
در SF هر کدام از Allies Unit ها توسط یکی از شخصیت ها فرماندهی و در صحنه های نبرد ارنج میشدند (این سیستم بارها در عنوان های مختلف از جمله Fire Emblem مورد تقلید قرار گرفت). این Unit ها هر یک دارای یک کلاس مربوط به خود بودند که از لحاظ کارآیی کاملا متفاوت با کلاس Unit های دیگر بود. با 10 Level افزایش یافتن سطح هر کدام از واحدها امکان ویرایش و ارتقا مشخصات این کلاس ها به گیمرها داده میشد.
یکی از نکات جالب در مورد SF این بود که در این بازی عملا Game Over شدن حذف شده بود! اگر شما میتوانستید همه دشمنان موجود در صفحه یا Leader آنها را نابود کنید برنده و اگر نیروهایتان و یا رهبر آنها شکست میخورد به جای Game Over شدن، اینبار بازی با دشمنان سرسخت تر شروع میشد! البته در صورت کشته شدن Leader ها علاوه بر رو برو شدن با دشمنان سرسخت تر نصف پولتان را نیز از دست میدادید! نکته جالب در اینجا این بود که وقتی شما نمیتوانستید دشمنان را با درجه سختی پایین تر و جان بیشتر شکست دهید، با سختی بیشتر و جان کمتر نیز نتوانسته و به همین ترتیب مبارزات سخت تر شده و شما باز هم نمیتوانستید در مبارزات پیروز شوید!! این روند به قدری پیش میرفت که عملا ضعیف ترین ضربه ضعیف ترین دشمنان بازی چندین برابر کل موجودی HB شما را کاسته و شما را مجبور به شروع مجدد در بازی میکرد!!
در مجموع SF با مکانیزم های جدیدی که در گیم پلی بازی های RPG پایه گذاری کرده بود توانست اینبار علاوه بر رسیدن به موفقیت تجاری دیگر نظر مثبت منتقدین و اکثر گیمرها را به خود جلب کند. المان هایی که SF برای اولین بار معرفی کرده بود بعد ها در اکثر بازی های معروف از جمله FFT و Tactics Ogre مورد تقلید قرار گرفت و حتی بعد ها به فرم استاندارد بازی های T-RPG تبدیل شد. به علت محبوبیت زیاد این عنوان Sega در سال 2004 این عنوان را با نام جدید Shining Force Resurrection of the Dark Dragon برای کنسول Gameboy Advance بازسازی کرد.
پس از موفقیت این بازی در ژاپن Sega نسخه انگلیسی بازی را در سال 1993 در آمریکا منتشر کرد. هم اکنون نیز این بازی از طریق شبکه wii Virtual Consol و در مجموعه Sonic's Ultimate Genesis Collection برای دو کنسول PS3 و X360 قابل دست رسی است.
پس از موفقیت بسیار خوب SF و جواب دادن ایده های جدید سازندگان Sega دست به کار شده و به سرعت مقدمات انتقال این عنوان به کنسول دستی خود Sega Game Geare، را فراهم آوردند، به همین ترتیب حدود 6 ماه پس از عرضه SF نسخه GG آن با نام Shining Force Gaiden تنها در کشور ژاپن منتشر شد. متاسفانه SFG هیچ گاه در خارج از ژاپن منتشر نشد و گیمرهای غربی از تجربه آن در آن زمان بازماندند. البته Sega با قرار دادن این عنوان در Shining Force Collection CD برای کنسول Dreamcast، شانس تجربه این عنوان را به گیمرهای غربی نیز داد (البته گیمرهای غربی در این یک مورد شانس خوبی نداشتند و زمانی موفق به تجربه این عنوان شدند که چندین شماره بعد آن نیز منتشر شده بود!!).
به دنبال موفقیت عنوان SFG، به سرعت شماره دوم بازی نیز با نام SFG2 توسط Sega در ژاپن منتشر شد، اما اینبار شرکت Sega گیمرهای غربی را از تجربه این اثر بینصیب نگذاشته این بازی را در آمریکا نیز با نام Shining Force the Sword of Hajya منتشر کرد.
علارغم اینکه پس از عرضه SF شرکت Sega چند عنوان مختلف بر اساس این عنوان منتشر ساخته بود، هنوز شماره دوم و ادامه اصلی عنوان اصلی ساخته نشده بود. به همین خاطر در حالی که سازنده اصلی بازی در حال کار بر روی عنوان SFG2 بود، Sega ساخت شماره دوم بازی را به عهده بهترین استدیو خود یعنی Sonic! Software Planning گذاشت.
به اين ترتيب شماره دوم بازي همزمان با نسخه SFG2 و در سال 1994 منتشر شد. SF2 از بسياري ار جهات بسيار غني تر از عنوان هاي قبلي بود. چه از لحاظ داستاني و چه از لحاظ گيم پلي. داستان SF2 از بسياري از جهات بسيار شبيه به Dragon Quest آغاز ميشد اما در ادامه ادكي عمق گرفته و از حالت تك بعدي DQ خارج ميشد. داستان SF2 با آزاد كردن پادشاه شياطين، Zeon توسط يك دزد احمق به نام Slade كه قصد دزديدن دو جواهر باستاني را داشت، آغاز ميشد و اينبار شما در نقش Bowie ظاهر ميشديد تا جلوي اهداف نسبتا شوم!! Zeon را بگيريد. البته باز هم تاكيد ميشود كه در اين ميان Shining Force را فراموش نكنيد!!
SF2 در بخش GP نيز بسيار گشترده تر از پيش كار شده بود. در درجه اول محيط هاي بازي كاملا بزرگ تر و باز تر از قبل طراحي شده بودند، مراحل اندكي بيشتر متمايل به سبك Free Romaning شده و سيستم مراحل بازي بر خلاف عنوان اصلي كه به صورت Chapter بود كاملا يك تكه و يك دست طراحي شده بود، به اين ترتيب گيمر ها ميتوانستند در طول مراحل طي شده گشت و گذار كرده و Level شخصيت هايشان را بالا تر ببرند. همچنين تعداد شخصيت هاي داخل گروه نيز افزايش پيدا كرده و به اين ترتيب قابليت گروه ها و استراتژي هايشان بسيار بيشتر شده بود.
در SF2 براي اولين بار همانند FF گنج هاي مخفي در داخل نقشه ها يافت ميشد و گيمرها ميتوانستند با گشت گذار در مراحل و يافتن آنها آيتم هاي جديد خريداري و يا آنها را ارتقا دهند. علاوه بر گنج ها و جوايز در داخل اين مراحل چند شخصيت مخفي نيز وجود داشتند كه بعد از يافتن آنها به گروهتان ملحق ميشدند.
اما پيشرفت هاي SF2 تنها شامل افزايش تعداد شخصيت ها و مراحل نبود، بلكه SF2 از لحاظ فني نيز پيشرفت هاي فراواني داشت. در اين نسخه از بازي بر خلاف عنوان اصلي تمامي دشمنان بازي توسط هوش مصنوعي قدرتمند آن كنترل ميشدند و ديگر حركات آنها بر اساس الگوريتم ها تكراري و خسته كننده عنوان هاي قبلي نبودند.
در مجموع SF2 عنوان بسياري موفقي بود كه توانست موفقيت شماره اول خود را تكرار كرده و به راحتي از لحاظ كيفي عنوان قبلي را پشت سر گذارد. اين عنوان نيز همانند SF هم اكنون از شبكه wii Virtual Consol و PS3 و X360 قابل دست رسي ميباشد.
پس از موفقيت SF2 شركت Sega اين عنوان را نيز همانند عنوان اصلي بر روي كنسول دستي خود با نام Shining Force Gaiden Final conflict منتشر كرد. FC بر خلاف SFG كه تنها يك ژورت ساده از عنوان اصلي بودند داراي داستاني متفاوت و در واقع ادامه اي بر داستان عنوان اصلي بود. در FC گيمرها براي بار ديگر كنترل Max را بر عهده گرفته و اينبار با خدمت كار شيطان نسبتا قديمي! Darksol مبارزه ميكردند.
در كل FC از لحاظ گيم پلي تفاوتي با SFG نداشته و عملا گيم پلي آن را تكرار ميكرد. متاسفانه FC نيز هيچ گاه به خارج از ژاپن راه نيافت و گيمرهاي غربي از تجربه آن بازماندند.
با عرضه سيستم Sega CD شركت Sega اكثر عنوان هاي معروف خود از جمله SF را با نام Shining Force CD در سال 1995 منتشر ساخت. با توجه به اينكه اين پك در تمامي دنيا منتشر ميشد خبر بسيار خوبي براي گيمرهاي غربي به شمار ميرفت، چرا كه عناويني كه هيچ گاه در خارج از ژاپن منتشر نشدند نيز در اين بسيته قرار داشتند و در واقع شانس مجددي به گيمرهاي غربي براي انجام اين عنوان ها داده شده بود.
اين بسته در كل شامل دو قسمت با نام Book يك و دو بود كه تمامي SF هاي منتشر شده را شامل ميشد.
در سال 1996 با ورود كنسول خانگي حديد Sega يعني Sega Saturn به سرعت ساخت شماره جديدي از سري محبوب Shining براي Lunch اين كنسول در دستور كار Sega قرار گرفت. به اين ترتيب همزمان با ورود كنسول Sega Satron عنوان جديد از سري Shining با نام Shining Wisdom منتشر شد.
SW اساسا همانند پرش Sega از SatD به SF كاملا دچار تغيير و تحول هاي بنيادي شده بود و از سبك T-RPG به Action RPG تغيير سبك داده بود. دليل اين امر نيز ظهور هيولاي جديد Nintendo (پس از DQ و FF) يعني the Legend of the Zelda و محبوبيت بسيار آن در ژاپن بود كه باعث شد سري Shining (كه از همان ابتداي كار نيز كلاژي از بازي هاي مطرح ديگر بود!!) نيز به سمت بازي هاي Action Adventure كشيده شود!
SW عملا فاقد داستان مشخصي بود و داستان بي نهايت مختصر و مفيد آن تنها بهانه اي براي شروع نبرد هاي كاملا 3D آن بود!! انصافا SW هر چقدر از لحاظ داستاني ضعيف بود از لحاظ گرافيكي غني و پرجزييات بود. در اين عنوان براي اولين بار از Sprite هاي كاملا 3D استفاده شده بود كه در زمان خود واقعا گرافيك هارقالعاده اي بود!!
پس از موفقيت تجاري SW عنوان جديدي از اين سري با نام Shining the Holy Ark ساخته و يك سال پس از عرضه SW روانه بازار شد. StHA به نوعي يك بازگشت به اصول اوليه تقليد بود!! با توجه به عرضه عنوان FFVI و موفقيت فوقالعاده آن در تمام دنيا مخضوضا بازار غرب Sega دوباره به ياد سبك RPG افتاده و اينبار براي مقابله با FF عنوان جديد خود را به سبك اصلي خود يعني JRPG نوبتي بازگرداند.
داستان StHA بر عكس عنوان هاي قبلي از بسياري از جهات داستان نو و تازه اي بود چرا كه شما براي اولين بار در يك بازي RPG با قهرماني بي همتا كه با نابودي يك شيطان باستاني پادشاه را نجات داده و با دختر او ازدواج ميكرد! طرف نبوديد!!، بلكه با سه مزدور و قاتل به نام هاي Melody, Arthur و Forte سر و كار داشتيد كه در كا عمرشان نه يك كار خير و مثبت و بلاعوض براي كسي انجام داده بودند و نه حتي از كنار يك شاهزاده رد شده بودند!!
StHA از لحاظ گيم پلي كاملا يك كپي ساده از SatD بود و تقريبا هيچ گونه نوآوري در آن اعمال نشده بود!
StHA اگرچه از لحاظ گيمپلي عنوان جديدي نبود اما از يك نظر نسبت به عنوان هاي قبلي كاملا نو و جديد بود و آن چيزي نبود جز Sound Track هاي بسيار زيباي آن كه توسط استاد Motoi Sakuraba ساخته و تنظيم شده بودند.
موفقيت هاي پي در پي سري Shining باعث شده بود تا عملا Sega در هر سال يك عنوان با نام Shining روانه بازار كند، اما مدت ها بود كه طرفداران Shining Force عنوان جديد از بازي محبوب خود نديده بودند، از اين رو Sega استديو Camelot Software Planning را مامور ساخت شماره جديد سري SF يعني SFIII كرد. SFIII در واقع همان SFII منتها اينبار با گرافيكي جديدتر و داستاني متفاوت بود.
داستان SFIII در سه سناريو مختلف با نام هاي SFIII God Warrior of the Kingdom, SFIII Target: Child of God و SFIII Bulzome Rising در ژاپن منتشر شد و گيمرهاي ژاپني ميتوانستند با تمام كردن هر سه سناريو آن نسخه Premium بازي كه شامل Artwotk ها، مدل شخصيت ها و ... بود را هديه بگيرند. متاسفانه در خارج از ژاپن فقط سناريو اول بازي منتشر شد چرا كه به نظر سازندگان گيمرهاي غربي با اتمسفر داستان سه سناريو ديگر ارتباط برقرار نميكردند!! و به اين ترتيب براي بار ديگر گيمرهاي غربي از تجربه يكي از بهترين بازي هاي ژاپني بازماندند.
با پايان يافتن عمر كنسول Sega Saturn و ورود كنسول جديد شركت Sega يعني Dreamcast ساخت شماره جديدي از سري Shining با نام و متد هاي جديد در دستور كار شركت قرار گرفت ولي با كنار كشيدن Sega از عرصه رقابت هاي كنسولي اين عنوان به حالت تعليق در آمده و ساخت آن متوقف شد.
با كنسل شدن پروژزه در حال ساخت Shining شركت Sega تصميم به خلق عنوان جديدي از سري Shining براي كنسول دستي شركت Nintendo يعني Gameboy Advance ميگيرد، به همين ترتيب سري Shining با نام Shining Soul بر روي كنسول شركت Nintendo راه مييابد.
SS در واقع ادامه اي براي سري SF به حساب ميآمد اما از آنجايي كه Sega دوست نداشت فعلا SF را براي كنسول هاي Nintendo منتشر كند، نام SS را برايش انتخاب كرده بودند. به دنبال استقبال خوي دارندگان GBA از SS ادامه اين عنوان نيز ساخته شده و در سال 2004 منتشر ميشود.
داستان SS حدود 100 سال پس از وقايع SF انفاق ميافتد. زماني كه تاريكي به طور موقت از بين رفته و مردمان نيز جنگ جويان و قصه آنها را فراموش كرده اند، اما با بازگشتن تاريكي گيمرها مجبور بودند كه به مردم يادآوري كنند تاريكي براي هميشه نابود نشده و هميشه در كمين انسان هاست!
گيم پلي SSII يكي از بهترين فسمت هاي بازي بود، اساس گيم پلي SS اينبار همانند RPG هاي غربي همانند Diablo و Baldur’s Gate و با اندكي چاشني Hack & Slash بود. براي اولين بار در اين شماره سيستم Class هاي بازي طبقه بندي شده و گيمرها ميتوانستند از ميان Class هاي موجود، Class مورد علاقه خود را انتخاب كنند.
اما يكي از جذاب ترين قسمت هاي بازي وجود سيستم Multiplayer بود. گيمرها ميتوانستند در اين حالت تا سقف چهار نفر وارد صحنه هاي نبرد بازي شده و با كشتار دشمنان تفريح كنند.
با ورود كنسول PS2 به بازار و تثبيت خويش به عنوان پلتفرم اصلي بازي در جهان Sega نيز مانند اكثر شركت هاي ديگر از Sony حمايت كرده و پروژه كنسل شده اش را بر روي اين كنسول دوباره زنده ميكند.
به اين ترتيب عنوان جديد سري Shining با نام Shining Tears در سال 2004 براي كنسول PS2 منتشر ميشود. سبك بازي اينباري تلفيقي از SW و SatD بود. داستان ST در رابطه با پسر مرموزي به نام Xion است، نوچواني كه در دوران كودكي حلقه مرموزي از مادرش به ارث برده است، بر طبق افسانه ها اين حلقه داراي قدرت مرموزي است كه قذرتش را در اختيار دو شواليه قرار خواهد داد. هر كدام از اين دوشواليه اگر موفق شود رفيب خود براي كسي انرزي حلقه را از ميدان به در ببرد ميتواند صاحب كل انرژي حلقه شده و تبديل به صاحب جادوي اژدها شود. حال بر طيق پيش گويي ها زمان آن رسيده است قدرت حلقه اژدها در اختيار صاحبانش قرار گيرد و وظيفه خطير Xion كه شما نيز بايد در انجامش او را ياري كنيد اين است كه با استفاده از قدرت مرموز حلقه به جنگ اژدها خداي خونخوار Bahamot برويد!
همانطور كه گفته شده سيك مبارزات و اساسا گيم پلي بازي تلفيقي از عنوان هاي قبلي بود و آنچنان نوآوري خاصي درش ديده نميشد. اما يكي از معدود نوآوري هاي بازي سه حالت روحي Xion بودند كه با قرار گرفتن او در هر كدام از اين موقعيت ها سبك مبارزاتش تغيير كرده و بعضي از ضرباتش ضعيف يا قوي تر ميشد.
يكي ديگر از بخش هاي جالب بازي نيز بخشي به نام Tower of Heavenبود. در اين مكان كه يك برج شصت طبقه اي بود گيمرها ميتوانستند با مبارزه با دشمنان و نابودي آنها از طبقات برج بالا رفته و امتياز ها و جوايز ويژه بازي را آزاد كنند. با به آخر رساندن طبقات برج و رسيدن به طبقه آخر و در نهايت شكست دادن رييس اصلي بازي يك آيتم ويژه در اختيار گيمرها قرار ميگرفت كع قدرت ضربات را چندين براير حالت نرمال خود ميكرد. البته به آخر رساندن طبقات اين برج واقعا مشكل بود و اصولا اكثر گيمرها قيد بدست آوردن اين يك آيتم را ميزدند!
محبوبيت اين عنوان در ژاپن به قدري بود كه Sega يك مجموعه آنامي بر اساس دنياي ST با نام Shining Tears X Wind ساخته و در اوايل سال 2007 از شبكه Shunen پخش كرد.
به دنبال موفقيت و جا افتادن سري Shining بر روي كنسول PS2 مقدمات ساخت قسمت جديدي از سري SF فراهم آمده و به اين ترتيب عنوان Shining Force Neo در سال 2005 براي كنسول PS2 منتشر شد.
به جرات ميتوان گفت داستان SFN بهترين داستان در تمام عنوان هاي Shining است. داستان SFN در رابطه با پسر جواني به نام Max است كه آرزوي پيوستن به نيروي Force را دارد. نيروي Force نام يك گروه فهرمان است كه سال ها پيش در هنگام حمله نيروهاي ماه به زمين در مقابل آنها ايستادگي كرده و زمين را از خطر نابودي توسط آنها نجات ميدهند. Max با تلاش هاي فراوان بلاخره موفق به پيوستن به نيروي Force ميشود، اما اين براي او و البته شما به معني ايستادن در مقابل لشگر تا دندان مسلح شده ارتش ماه است كه حمله مجدد به زمين را دارند....
متاسفانه SFN هر چقدر از لحاظ داستاني و هنري براي طرفداران اين سري يك سورپرايز به حساب ميآمد، از لحاظ گيم پلي يك شوك واقعي بود. سري SF همواره به دليل سبك نيمه استراتژي خود در بين طرفداران اين سبك ارزش خاصي داشت اما Sega به دليل جذب مخاطبين بيشتر و مبتلا شدن به سندروم Diablo!! اين عنوان را به يك Action RPG و يك تقليد دسته چندم از Diablo تبديل كرده و در نتيجه طرفداران SF را در حسرت انجام يك T-RPG زيبا گذاشت.
با اينكه SFN از بازي هاي T-RPG فاصله گرفته بود اما در كل در بسياري از جهات سعي كرده بود به بازي اصلي و اصول بازي هاي اين سبك وقادار بماند و اين وفاداري بيجهت ضربه آخر Neverland بر پيكره بازي خود بود! چرا كه SFN شبيه به معجوني از همه سبك ها و بازي ها شده بود و در كل براي طرفداران هيچ كدام از سبك ها راضي كننده نبود. به صورت كلي گيم پلي SFN بسيار شبيه به Diablo و Record of Lodoss War )يك عنوان بسيار زيباي قديمي از استديو Neverland براي كنسول Dreamcast كه هنوز در ايران ناشناخته مانده است!!) از كار در آمده بود.
با عرضه سري جديد گوشي هاي Foma كه قابليت اجراي بازي هاي 3D را داشتند، Sega نيز به دنبال SE شروه به عرضه بازي هاي قديمي خود براي اين گوشي ها كرد. به اين ترتيب از سال 2005 تا 2006 پنج عنوان مختلف از سري Shining با نام هاي Shining Force Road to the Force و Shining Force Chronicles I,II,III كه در واقع بازسازي سه گانه SF بودند، و Shining Road II براي گوشي هاي همراه Foma منتشر شد.
پس از عرضه SFN در سال 2005 شركت Neverland كار بر روي قسمت بعدي سري SF را آغاز كرده و به اين ترتيب قسمت جديد بازي با نام Shining Force EXA در سال 2007 براي كنسول PS2 منتشر شد. اصولا شركت Sega تبحر خاصي در به گند كشيدن عنوان هاي بسيار زيباي قديمي خود دارد!!. عناويني نظير Sonic و Golden Axe و ... جزو اين دسته از بازي هاي Sega هستند كه با عرضه نسخه هاي جديد تر بازي بيشتر تخريب ميشوند. EXA نيز سكوي پرتابي براي سري Shining به سوي بازي هاي نامبرده بود. EXA بر خلاف SFN كه از داستان نسبتا زيبايي بهره ميجست اصلا داستان نداشت! داستان EXA بيشار شبيه به جنگ هاي قبيله اي ميان نژاد هاي بي سر و ته بود و شما ميبايست با كنترل شخصيت اصلي بازي، ،Toma، در اين جنگ ها پيروز ميشديد.
EXA از لحاظ گيم پلي تقريبا همان SFN بود كه منتها اين بار اندكي از المان هاي RPG اش كم شده و بازي بيشتر به سمت بازي هاي Hack & Slash روي آورده بود.
EXA چه از نظر منتقدين و چه از نظر طرفداران ضعيف ترين عنوان در سري Shining ميباشد.
پس از پخش شدن مجموعه آنامي Shining Force X Wind شركت Sega يك عنوان جديد از سري Shining بر اساس داستان X Wind با نام Shining Wind منتشر كرد تا به اين ترتيب با استفاده از موفقيت آنامي، فروش بازي را تضمين كند. اين عنوان علارغم تمام زيبايي هايي كه داشت به دليل اينكه آنامي مربوطه فقط در داخل ژاپن پخش شده بود و در خارج از ژاپن شناخته شده نبود، هيچ گاه در خارج از اين كشور منتشر نشد.
پس از موفقيت اين عنوان، قسمت جديد از SW با نام Shining Wind X براي گوشي هاي Foma ساخته شد كه همانند SW به خارج از ژاپن راه نيافت.
پس از انتشار پي در پي بازي هاي بي كيفيت مختلف تحت نام Shining و در آمدن صداي طرفداران اين سري، Sega وظيفه ساخت قسمت بعدي بازي را از Neverland گرفته و با جايگزين كردن استديو Flight-Plan سعي در بازگرداندن اين سري به جايگاه اصلي خود كرد. به اين ترتيب حديد ترين قسمت از سري SF با نام Shining Force Feather در 19 فبريه سال2009 در ژاپن منتشر شد. با توجه به اينكه هنوز نسخه انگليسي بازي منتشر نشده است از توضيح بيشتر در مورد اين عنوان خودداري ميكنيم اما در رابطه با اين بازي بايد بگوييم كه SFF با بازگشت به سبك و گيم پلي سابق خود و ارايه آن در يك قالب هنري جديد توانسته به يكي از بهترين عنوان هاي اين سري تبديل شود و خاطره شيرين اولين عنوان هاي سري را براي طرفداران قديمي مجحوعه زنده كند.
هم اكنون يك عنوان جديد از سري SF با نام Shining Force Cross براي دستگاه هاي Arcade در دست ساخت است كه هنوز هيچ اطلاعاتي در باري آن منتشر نشده است.
در آخر ميتوان گفت كه سري Shining با تمام فراز و نشيب هايي كه در طول سال هاي حيات خويش داشته است يكي از بهترين بازي هاي JRPG به حساب ميآيد كه اكثر گيمرهاي قديمي خاطره هاي بسيار شيرين با آن داشته اند. اميدواريم Sega همانند Sonic اين عنوان خود را نيز به فنا نداده و با عرضه بازي هاي با كيفيت بر اساس اين سري خاطره بازي هاي قديمي خود را در دل ما زنده نگه دارد...
در این بین سری Shining علارغم تمامی محبوبیت و طرفدارانی که در کل دنیا دارد تنها به دلیل اینکه از ابتدا یک عنوان اختصاصی برای کنسول Sega Genesis بوده است، در بین گیمرهای ایرانی طرفدار آنچنانی ندارد، اما نباید فراموش کرد که این عنوان یکی از بهترین های سبک های JRPG, S-RPG و Action-RPG بوده است! که تاکنون چندین نسخه از آن برای کنسول های مختلف (حتی کنسول های شرکت Nintendo!!!) ساخته شده است.
انتشار دو عنوان Dragen Quest و Final Fantasy برای کنسول خانگی شرکت Nintendo باعث شده بود تا سیل عظیم گیمرهای طرفدار RPG های ژاپنی به سوی کنسول Famicom روانه شده و محبوبیت کنسول خانگی شرکت Sega یعنی Sega Genesis در معرض خطر قرار گیرد. مسوولین شرکت Sega به خوبی میدانستند که برای مقابله با شرکت Nintendo و کنسولش احتیاج به یک عنوان RPG سطح بالا دارند تا از این طریق بتوانند طیف وسیع تری از گیمرهای ژاپنی را به سوی کنسول خویش جذب کنند. از این رو استدیو های بازی سازی Sega به سرعت ساخت دو عنوان RPG برای مقابله با دو بازی DQ و FF را در دستور کار خود قرار دادند. دو عنوانی که سرآغاز دو سری از محبوب ترین بازی های JRPG شدند، سری Phantasy Star و Shining. به این ترتیب اولین عنوان های RPG کنسول Genesis شکل گرفتند.
سرانجام در 29 مارچ سال 1991 میلادی اولین عنوان از بازی های RPG اختصاصی کنسول Genesis روانه بازار شد. این عنوان که Shining and the Darkness نام داشت (این بازی در خارج از ژاپن با نام Shining in the Darkness منتشر شد)، یک RPG نوبتی بود که در همه زمینه ها تقلیدی از DQ به حساب میآمد. SatD حتی داستان ضعیف و ابتدایی DQ را نیز به ارث برده بود و سازندگان حتی به خودشان زحمت تقلید از داستان و سبک روایی FF نداده بودند!
داستان SatD در باری جادوگر خطرناکی به نام Dark Sol بود که با دزدین پادشاه و دخترش و میراث خانوادگیشان Arms of Light قصد داشت خود را به عنوان پادشاه مطلق دنیا معرفی کند. بعد از دزدیده شدن پادشاه و دخترش قهرمان داستان ما Pyra به همراه دوست وفادارش Milo سعی در پیدا کردن AoL کرده تا با کمک آن Dark Sol را شکست داده و جهان را از خطر یک موجود خبیث نجات دهند... . اگرچه داستان SatD بسیار ساده و ابتدایی بود اما در کل همانند DQ برای پیش برد نبرد های بازی کاملا مناسب به نظر میرسید. در واقع داستان در SatD همانند اکثر بازی های مشابه زمان خود تنها شروعی برای نبرد های جذاب آن در سه دنیای هیولا ها بود.
کل ماجراهای SatD در داخل سه دنیای اسرار آمیز اتفاق میافتاد و گیمرها میتوانستند در داخل هر کدام از این سه دنیا به گشت و گذار و شکار هیولاهای تاریکی بپردازند. مبارزات همانند DQ و FF به صورت نوبتی بوده و گیمرها با دادن دستورات خاص به شخصیت هایشان بازی را به جلو میبردند. سیستم کلاس های بازی مشابه FFIII کار شده و درست همانند این عنوان قابلیت تغییر کلاس در حین بازی به گیمرها داده میشد. مکانیزم حمل سلاح ها و آیتم ها نیز به فرم FF طراحی شده و گیمرها میتوانستند با پرداخت پول داخل بازی آنها را ارتقا دهند.
اما بزرگترین ویژگی SatD که آن را از دیگر بازی های هم سبک خود متمایز میکرد صحنه های مبارزه آن بود. صحنه های نبرد در SatD کاملا به صورت 3D بوده (البته به اقتضای زمان خود 3D!!!) و شخصیت های دو بعدی بازی میتوانستند در داخل این فضا ها با دشمنان عظیم بازی مبارزه کنند.
طراحی مراحل در SatD تنها از لحاظ تکنیکی خاص نبودند و به جرات میتوان گفت مراحل این بازی از لحاظ بصری و هنری یکی از بهترین های زمان خود بود. این طراحی های مراحل در زمان خود واقعا جذاب و گیرا بودند و شاید بتوان گفت خاطره انگیزترین مرحله در بین بازی های JRPG آن نسل مرحله آخر SatD بود. در این مرحله گیمرها میبایست در داخل یک هزارتوی واقعا پیچیده بعد از نابودی ده ها هیولا و رییس خطرناک Arms of Light را یافته و بعد از آن به جنگ Dark Sol میرفتند!
در مجموع Shining and the Darkness با وجود ساختار کلیشه و تقلیدی که داشت توانست در ژاپن و غرب به محبوبیت و فروش عظیمی دست یابد و مسوولین Sega و سازندگان بازی را مجاب به ساخت شماره بعدی بازی نماید!!
به دنبال موفقیت SatD به سرعت مقدمات ساخت قسمت دوم بازی فراهم آمد، به همین ترتیب حدود یک سال پس از انتشار قسمت اول بازی و در تاریخ 20 مارچ سال 1992 قسمت دوم بازی با نام Shining Force the Legacy of Great Intention منتشر شد. علارغم تمامی موفقیت هایی که SatD توانست کسب کند اکثر منتقدین و گیمرها این عنوان را به دلیل تقلید های فراوانی که داشت جدی نگرفته و استقبال نسبتا سردی از آن کردند، از این رو سازندگان بازی اینبار تصمیم گرفتند تا با ایجاد تغییرات عمده در بازی، یک عنوان کاملا مستقل برای خود خلق کند. به این ترتیب Shining Force با یک تغییر کوچک! نسبت به عنوان قبلی منتشر شد. اما این تغییر کوچک چیزی جز تغییر سبک، استیل و گیم پلی بازی نبود!!!
داستان Shining Force اینبار بسیار جذاب و دلچسب تر از داستان عنوان قبلی از آب در آمده بود. Dark Sol بار دیگر در دنیای Rune و قلمرو پادشاهی Guardiana بازگشته تا اینبار با آزاد کردن هیولای افسانه ای Dark Dragon انتقام خویش را از همه بگیرد! اینجاست که شما باید با هدایت شخصیت اصلی داستان، Max، جلوی Dark Sol را گرفته و بار دیگر دنیا را از خطر حماقت های او نجات میدادید. البته یافتن Shining Force را فراموش نکنید!!!
همانطور که گفته شد سبک Shining Force از RPG کلاسیک به یک Tactical Turn-Base تغییر کرده و به دنبال آن تجربه گیم پلی ان بسیار متفاوت تر از عنوان قبلی شده بود. مبارزات در SF همانند عنوان قبلی به صورت نوبتی صورت میگرفت، منتها با این تفاوت که اینبار در هنگام مبارزات صحنه های نبرد همانند صفحه شطرنج به چند بخش کوچک تقسیم شده و هر کدام از شخصیت ها میتوانستند در هر لحظه در یکی از این خانه ها جای گیرند. با شروع مبارزات صحنه مبارزه به دو قسمت Allies، برای شخصیت های بازی و Enemies، برای دشمنان، تقسیم شده و مبارزات به صورت نوبتی میان آنها شروع میشد. با توجه به موقعیت شخصیت ها نسبت به خانه های دشمن گیمرها میتوانستند دستورات مختلف را به آنها اعمال کنند. به عبارت ساده تر بر خلاف بازی های JRPG دیگر و درست همانند یک بازی شطرنج شخصیت ها به هر کدام از مهره های دشمن توانایی حمله نداشتند و برای حمله به آنها احتیاج داشتند که ابتدا در موقعیت مناسب قرار گیرند.
با پایان مبارزات و پیروزی در آنها به هرکدام از شخصیت ها مقداری Agility Score و Random Seed تعلق گرفته و گیمر ها میتوانستند با استفاده از آنها قدرت فیزیکی، جادو ها و حتی سلاح و آیتم های شخصیت هایشان را ارتقا دهند. با پیروزی در مبارزات مقداری EP به هر کدام از شخصیت ها تعلق گرفته و با افزایش نوار EP سطح آنها بالاتر میرفت.
در SF هر کدام از Allies Unit ها توسط یکی از شخصیت ها فرماندهی و در صحنه های نبرد ارنج میشدند (این سیستم بارها در عنوان های مختلف از جمله Fire Emblem مورد تقلید قرار گرفت). این Unit ها هر یک دارای یک کلاس مربوط به خود بودند که از لحاظ کارآیی کاملا متفاوت با کلاس Unit های دیگر بود. با 10 Level افزایش یافتن سطح هر کدام از واحدها امکان ویرایش و ارتقا مشخصات این کلاس ها به گیمرها داده میشد.
یکی از نکات جالب در مورد SF این بود که در این بازی عملا Game Over شدن حذف شده بود! اگر شما میتوانستید همه دشمنان موجود در صفحه یا Leader آنها را نابود کنید برنده و اگر نیروهایتان و یا رهبر آنها شکست میخورد به جای Game Over شدن، اینبار بازی با دشمنان سرسخت تر شروع میشد! البته در صورت کشته شدن Leader ها علاوه بر رو برو شدن با دشمنان سرسخت تر نصف پولتان را نیز از دست میدادید! نکته جالب در اینجا این بود که وقتی شما نمیتوانستید دشمنان را با درجه سختی پایین تر و جان بیشتر شکست دهید، با سختی بیشتر و جان کمتر نیز نتوانسته و به همین ترتیب مبارزات سخت تر شده و شما باز هم نمیتوانستید در مبارزات پیروز شوید!! این روند به قدری پیش میرفت که عملا ضعیف ترین ضربه ضعیف ترین دشمنان بازی چندین برابر کل موجودی HB شما را کاسته و شما را مجبور به شروع مجدد در بازی میکرد!!
در مجموع SF با مکانیزم های جدیدی که در گیم پلی بازی های RPG پایه گذاری کرده بود توانست اینبار علاوه بر رسیدن به موفقیت تجاری دیگر نظر مثبت منتقدین و اکثر گیمرها را به خود جلب کند. المان هایی که SF برای اولین بار معرفی کرده بود بعد ها در اکثر بازی های معروف از جمله FFT و Tactics Ogre مورد تقلید قرار گرفت و حتی بعد ها به فرم استاندارد بازی های T-RPG تبدیل شد. به علت محبوبیت زیاد این عنوان Sega در سال 2004 این عنوان را با نام جدید Shining Force Resurrection of the Dark Dragon برای کنسول Gameboy Advance بازسازی کرد.
پس از موفقیت این بازی در ژاپن Sega نسخه انگلیسی بازی را در سال 1993 در آمریکا منتشر کرد. هم اکنون نیز این بازی از طریق شبکه wii Virtual Consol و در مجموعه Sonic's Ultimate Genesis Collection برای دو کنسول PS3 و X360 قابل دست رسی است.
پس از موفقیت بسیار خوب SF و جواب دادن ایده های جدید سازندگان Sega دست به کار شده و به سرعت مقدمات انتقال این عنوان به کنسول دستی خود Sega Game Geare، را فراهم آوردند، به همین ترتیب حدود 6 ماه پس از عرضه SF نسخه GG آن با نام Shining Force Gaiden تنها در کشور ژاپن منتشر شد. متاسفانه SFG هیچ گاه در خارج از ژاپن منتشر نشد و گیمرهای غربی از تجربه آن در آن زمان بازماندند. البته Sega با قرار دادن این عنوان در Shining Force Collection CD برای کنسول Dreamcast، شانس تجربه این عنوان را به گیمرهای غربی نیز داد (البته گیمرهای غربی در این یک مورد شانس خوبی نداشتند و زمانی موفق به تجربه این عنوان شدند که چندین شماره بعد آن نیز منتشر شده بود!!).
به دنبال موفقیت عنوان SFG، به سرعت شماره دوم بازی نیز با نام SFG2 توسط Sega در ژاپن منتشر شد، اما اینبار شرکت Sega گیمرهای غربی را از تجربه این اثر بینصیب نگذاشته این بازی را در آمریکا نیز با نام Shining Force the Sword of Hajya منتشر کرد.
علارغم اینکه پس از عرضه SF شرکت Sega چند عنوان مختلف بر اساس این عنوان منتشر ساخته بود، هنوز شماره دوم و ادامه اصلی عنوان اصلی ساخته نشده بود. به همین خاطر در حالی که سازنده اصلی بازی در حال کار بر روی عنوان SFG2 بود، Sega ساخت شماره دوم بازی را به عهده بهترین استدیو خود یعنی Sonic! Software Planning گذاشت.
به اين ترتيب شماره دوم بازي همزمان با نسخه SFG2 و در سال 1994 منتشر شد. SF2 از بسياري ار جهات بسيار غني تر از عنوان هاي قبلي بود. چه از لحاظ داستاني و چه از لحاظ گيم پلي. داستان SF2 از بسياري از جهات بسيار شبيه به Dragon Quest آغاز ميشد اما در ادامه ادكي عمق گرفته و از حالت تك بعدي DQ خارج ميشد. داستان SF2 با آزاد كردن پادشاه شياطين، Zeon توسط يك دزد احمق به نام Slade كه قصد دزديدن دو جواهر باستاني را داشت، آغاز ميشد و اينبار شما در نقش Bowie ظاهر ميشديد تا جلوي اهداف نسبتا شوم!! Zeon را بگيريد. البته باز هم تاكيد ميشود كه در اين ميان Shining Force را فراموش نكنيد!!
SF2 در بخش GP نيز بسيار گشترده تر از پيش كار شده بود. در درجه اول محيط هاي بازي كاملا بزرگ تر و باز تر از قبل طراحي شده بودند، مراحل اندكي بيشتر متمايل به سبك Free Romaning شده و سيستم مراحل بازي بر خلاف عنوان اصلي كه به صورت Chapter بود كاملا يك تكه و يك دست طراحي شده بود، به اين ترتيب گيمر ها ميتوانستند در طول مراحل طي شده گشت و گذار كرده و Level شخصيت هايشان را بالا تر ببرند. همچنين تعداد شخصيت هاي داخل گروه نيز افزايش پيدا كرده و به اين ترتيب قابليت گروه ها و استراتژي هايشان بسيار بيشتر شده بود.
در SF2 براي اولين بار همانند FF گنج هاي مخفي در داخل نقشه ها يافت ميشد و گيمرها ميتوانستند با گشت گذار در مراحل و يافتن آنها آيتم هاي جديد خريداري و يا آنها را ارتقا دهند. علاوه بر گنج ها و جوايز در داخل اين مراحل چند شخصيت مخفي نيز وجود داشتند كه بعد از يافتن آنها به گروهتان ملحق ميشدند.
اما پيشرفت هاي SF2 تنها شامل افزايش تعداد شخصيت ها و مراحل نبود، بلكه SF2 از لحاظ فني نيز پيشرفت هاي فراواني داشت. در اين نسخه از بازي بر خلاف عنوان اصلي تمامي دشمنان بازي توسط هوش مصنوعي قدرتمند آن كنترل ميشدند و ديگر حركات آنها بر اساس الگوريتم ها تكراري و خسته كننده عنوان هاي قبلي نبودند.
در مجموع SF2 عنوان بسياري موفقي بود كه توانست موفقيت شماره اول خود را تكرار كرده و به راحتي از لحاظ كيفي عنوان قبلي را پشت سر گذارد. اين عنوان نيز همانند SF هم اكنون از شبكه wii Virtual Consol و PS3 و X360 قابل دست رسي ميباشد.
پس از موفقيت SF2 شركت Sega اين عنوان را نيز همانند عنوان اصلي بر روي كنسول دستي خود با نام Shining Force Gaiden Final conflict منتشر كرد. FC بر خلاف SFG كه تنها يك ژورت ساده از عنوان اصلي بودند داراي داستاني متفاوت و در واقع ادامه اي بر داستان عنوان اصلي بود. در FC گيمرها براي بار ديگر كنترل Max را بر عهده گرفته و اينبار با خدمت كار شيطان نسبتا قديمي! Darksol مبارزه ميكردند.
در كل FC از لحاظ گيم پلي تفاوتي با SFG نداشته و عملا گيم پلي آن را تكرار ميكرد. متاسفانه FC نيز هيچ گاه به خارج از ژاپن راه نيافت و گيمرهاي غربي از تجربه آن بازماندند.
با عرضه سيستم Sega CD شركت Sega اكثر عنوان هاي معروف خود از جمله SF را با نام Shining Force CD در سال 1995 منتشر ساخت. با توجه به اينكه اين پك در تمامي دنيا منتشر ميشد خبر بسيار خوبي براي گيمرهاي غربي به شمار ميرفت، چرا كه عناويني كه هيچ گاه در خارج از ژاپن منتشر نشدند نيز در اين بسيته قرار داشتند و در واقع شانس مجددي به گيمرهاي غربي براي انجام اين عنوان ها داده شده بود.
اين بسته در كل شامل دو قسمت با نام Book يك و دو بود كه تمامي SF هاي منتشر شده را شامل ميشد.
در سال 1996 با ورود كنسول خانگي حديد Sega يعني Sega Saturn به سرعت ساخت شماره جديدي از سري محبوب Shining براي Lunch اين كنسول در دستور كار Sega قرار گرفت. به اين ترتيب همزمان با ورود كنسول Sega Satron عنوان جديد از سري Shining با نام Shining Wisdom منتشر شد.
SW اساسا همانند پرش Sega از SatD به SF كاملا دچار تغيير و تحول هاي بنيادي شده بود و از سبك T-RPG به Action RPG تغيير سبك داده بود. دليل اين امر نيز ظهور هيولاي جديد Nintendo (پس از DQ و FF) يعني the Legend of the Zelda و محبوبيت بسيار آن در ژاپن بود كه باعث شد سري Shining (كه از همان ابتداي كار نيز كلاژي از بازي هاي مطرح ديگر بود!!) نيز به سمت بازي هاي Action Adventure كشيده شود!
SW عملا فاقد داستان مشخصي بود و داستان بي نهايت مختصر و مفيد آن تنها بهانه اي براي شروع نبرد هاي كاملا 3D آن بود!! انصافا SW هر چقدر از لحاظ داستاني ضعيف بود از لحاظ گرافيكي غني و پرجزييات بود. در اين عنوان براي اولين بار از Sprite هاي كاملا 3D استفاده شده بود كه در زمان خود واقعا گرافيك هارقالعاده اي بود!!
پس از موفقيت تجاري SW عنوان جديدي از اين سري با نام Shining the Holy Ark ساخته و يك سال پس از عرضه SW روانه بازار شد. StHA به نوعي يك بازگشت به اصول اوليه تقليد بود!! با توجه به عرضه عنوان FFVI و موفقيت فوقالعاده آن در تمام دنيا مخضوضا بازار غرب Sega دوباره به ياد سبك RPG افتاده و اينبار براي مقابله با FF عنوان جديد خود را به سبك اصلي خود يعني JRPG نوبتي بازگرداند.
داستان StHA بر عكس عنوان هاي قبلي از بسياري از جهات داستان نو و تازه اي بود چرا كه شما براي اولين بار در يك بازي RPG با قهرماني بي همتا كه با نابودي يك شيطان باستاني پادشاه را نجات داده و با دختر او ازدواج ميكرد! طرف نبوديد!!، بلكه با سه مزدور و قاتل به نام هاي Melody, Arthur و Forte سر و كار داشتيد كه در كا عمرشان نه يك كار خير و مثبت و بلاعوض براي كسي انجام داده بودند و نه حتي از كنار يك شاهزاده رد شده بودند!!
StHA از لحاظ گيم پلي كاملا يك كپي ساده از SatD بود و تقريبا هيچ گونه نوآوري در آن اعمال نشده بود!
StHA اگرچه از لحاظ گيمپلي عنوان جديدي نبود اما از يك نظر نسبت به عنوان هاي قبلي كاملا نو و جديد بود و آن چيزي نبود جز Sound Track هاي بسيار زيباي آن كه توسط استاد Motoi Sakuraba ساخته و تنظيم شده بودند.
موفقيت هاي پي در پي سري Shining باعث شده بود تا عملا Sega در هر سال يك عنوان با نام Shining روانه بازار كند، اما مدت ها بود كه طرفداران Shining Force عنوان جديد از بازي محبوب خود نديده بودند، از اين رو Sega استديو Camelot Software Planning را مامور ساخت شماره جديد سري SF يعني SFIII كرد. SFIII در واقع همان SFII منتها اينبار با گرافيكي جديدتر و داستاني متفاوت بود.
داستان SFIII در سه سناريو مختلف با نام هاي SFIII God Warrior of the Kingdom, SFIII Target: Child of God و SFIII Bulzome Rising در ژاپن منتشر شد و گيمرهاي ژاپني ميتوانستند با تمام كردن هر سه سناريو آن نسخه Premium بازي كه شامل Artwotk ها، مدل شخصيت ها و ... بود را هديه بگيرند. متاسفانه در خارج از ژاپن فقط سناريو اول بازي منتشر شد چرا كه به نظر سازندگان گيمرهاي غربي با اتمسفر داستان سه سناريو ديگر ارتباط برقرار نميكردند!! و به اين ترتيب براي بار ديگر گيمرهاي غربي از تجربه يكي از بهترين بازي هاي ژاپني بازماندند.
با پايان يافتن عمر كنسول Sega Saturn و ورود كنسول جديد شركت Sega يعني Dreamcast ساخت شماره جديدي از سري Shining با نام و متد هاي جديد در دستور كار شركت قرار گرفت ولي با كنار كشيدن Sega از عرصه رقابت هاي كنسولي اين عنوان به حالت تعليق در آمده و ساخت آن متوقف شد.
با كنسل شدن پروژزه در حال ساخت Shining شركت Sega تصميم به خلق عنوان جديدي از سري Shining براي كنسول دستي شركت Nintendo يعني Gameboy Advance ميگيرد، به همين ترتيب سري Shining با نام Shining Soul بر روي كنسول شركت Nintendo راه مييابد.
SS در واقع ادامه اي براي سري SF به حساب ميآمد اما از آنجايي كه Sega دوست نداشت فعلا SF را براي كنسول هاي Nintendo منتشر كند، نام SS را برايش انتخاب كرده بودند. به دنبال استقبال خوي دارندگان GBA از SS ادامه اين عنوان نيز ساخته شده و در سال 2004 منتشر ميشود.
داستان SS حدود 100 سال پس از وقايع SF انفاق ميافتد. زماني كه تاريكي به طور موقت از بين رفته و مردمان نيز جنگ جويان و قصه آنها را فراموش كرده اند، اما با بازگشتن تاريكي گيمرها مجبور بودند كه به مردم يادآوري كنند تاريكي براي هميشه نابود نشده و هميشه در كمين انسان هاست!
گيم پلي SSII يكي از بهترين فسمت هاي بازي بود، اساس گيم پلي SS اينبار همانند RPG هاي غربي همانند Diablo و Baldur’s Gate و با اندكي چاشني Hack & Slash بود. براي اولين بار در اين شماره سيستم Class هاي بازي طبقه بندي شده و گيمرها ميتوانستند از ميان Class هاي موجود، Class مورد علاقه خود را انتخاب كنند.
اما يكي از جذاب ترين قسمت هاي بازي وجود سيستم Multiplayer بود. گيمرها ميتوانستند در اين حالت تا سقف چهار نفر وارد صحنه هاي نبرد بازي شده و با كشتار دشمنان تفريح كنند.
با ورود كنسول PS2 به بازار و تثبيت خويش به عنوان پلتفرم اصلي بازي در جهان Sega نيز مانند اكثر شركت هاي ديگر از Sony حمايت كرده و پروژه كنسل شده اش را بر روي اين كنسول دوباره زنده ميكند.
به اين ترتيب عنوان جديد سري Shining با نام Shining Tears در سال 2004 براي كنسول PS2 منتشر ميشود. سبك بازي اينباري تلفيقي از SW و SatD بود. داستان ST در رابطه با پسر مرموزي به نام Xion است، نوچواني كه در دوران كودكي حلقه مرموزي از مادرش به ارث برده است، بر طبق افسانه ها اين حلقه داراي قدرت مرموزي است كه قذرتش را در اختيار دو شواليه قرار خواهد داد. هر كدام از اين دوشواليه اگر موفق شود رفيب خود براي كسي انرزي حلقه را از ميدان به در ببرد ميتواند صاحب كل انرژي حلقه شده و تبديل به صاحب جادوي اژدها شود. حال بر طيق پيش گويي ها زمان آن رسيده است قدرت حلقه اژدها در اختيار صاحبانش قرار گيرد و وظيفه خطير Xion كه شما نيز بايد در انجامش او را ياري كنيد اين است كه با استفاده از قدرت مرموز حلقه به جنگ اژدها خداي خونخوار Bahamot برويد!
همانطور كه گفته شده سيك مبارزات و اساسا گيم پلي بازي تلفيقي از عنوان هاي قبلي بود و آنچنان نوآوري خاصي درش ديده نميشد. اما يكي از معدود نوآوري هاي بازي سه حالت روحي Xion بودند كه با قرار گرفتن او در هر كدام از اين موقعيت ها سبك مبارزاتش تغيير كرده و بعضي از ضرباتش ضعيف يا قوي تر ميشد.
يكي ديگر از بخش هاي جالب بازي نيز بخشي به نام Tower of Heavenبود. در اين مكان كه يك برج شصت طبقه اي بود گيمرها ميتوانستند با مبارزه با دشمنان و نابودي آنها از طبقات برج بالا رفته و امتياز ها و جوايز ويژه بازي را آزاد كنند. با به آخر رساندن طبقات برج و رسيدن به طبقه آخر و در نهايت شكست دادن رييس اصلي بازي يك آيتم ويژه در اختيار گيمرها قرار ميگرفت كع قدرت ضربات را چندين براير حالت نرمال خود ميكرد. البته به آخر رساندن طبقات اين برج واقعا مشكل بود و اصولا اكثر گيمرها قيد بدست آوردن اين يك آيتم را ميزدند!
محبوبيت اين عنوان در ژاپن به قدري بود كه Sega يك مجموعه آنامي بر اساس دنياي ST با نام Shining Tears X Wind ساخته و در اوايل سال 2007 از شبكه Shunen پخش كرد.
به دنبال موفقيت و جا افتادن سري Shining بر روي كنسول PS2 مقدمات ساخت قسمت جديدي از سري SF فراهم آمده و به اين ترتيب عنوان Shining Force Neo در سال 2005 براي كنسول PS2 منتشر شد.
به جرات ميتوان گفت داستان SFN بهترين داستان در تمام عنوان هاي Shining است. داستان SFN در رابطه با پسر جواني به نام Max است كه آرزوي پيوستن به نيروي Force را دارد. نيروي Force نام يك گروه فهرمان است كه سال ها پيش در هنگام حمله نيروهاي ماه به زمين در مقابل آنها ايستادگي كرده و زمين را از خطر نابودي توسط آنها نجات ميدهند. Max با تلاش هاي فراوان بلاخره موفق به پيوستن به نيروي Force ميشود، اما اين براي او و البته شما به معني ايستادن در مقابل لشگر تا دندان مسلح شده ارتش ماه است كه حمله مجدد به زمين را دارند....
متاسفانه SFN هر چقدر از لحاظ داستاني و هنري براي طرفداران اين سري يك سورپرايز به حساب ميآمد، از لحاظ گيم پلي يك شوك واقعي بود. سري SF همواره به دليل سبك نيمه استراتژي خود در بين طرفداران اين سبك ارزش خاصي داشت اما Sega به دليل جذب مخاطبين بيشتر و مبتلا شدن به سندروم Diablo!! اين عنوان را به يك Action RPG و يك تقليد دسته چندم از Diablo تبديل كرده و در نتيجه طرفداران SF را در حسرت انجام يك T-RPG زيبا گذاشت.
با اينكه SFN از بازي هاي T-RPG فاصله گرفته بود اما در كل در بسياري از جهات سعي كرده بود به بازي اصلي و اصول بازي هاي اين سبك وقادار بماند و اين وفاداري بيجهت ضربه آخر Neverland بر پيكره بازي خود بود! چرا كه SFN شبيه به معجوني از همه سبك ها و بازي ها شده بود و در كل براي طرفداران هيچ كدام از سبك ها راضي كننده نبود. به صورت كلي گيم پلي SFN بسيار شبيه به Diablo و Record of Lodoss War )يك عنوان بسيار زيباي قديمي از استديو Neverland براي كنسول Dreamcast كه هنوز در ايران ناشناخته مانده است!!) از كار در آمده بود.
با عرضه سري جديد گوشي هاي Foma كه قابليت اجراي بازي هاي 3D را داشتند، Sega نيز به دنبال SE شروه به عرضه بازي هاي قديمي خود براي اين گوشي ها كرد. به اين ترتيب از سال 2005 تا 2006 پنج عنوان مختلف از سري Shining با نام هاي Shining Force Road to the Force و Shining Force Chronicles I,II,III كه در واقع بازسازي سه گانه SF بودند، و Shining Road II براي گوشي هاي همراه Foma منتشر شد.
پس از عرضه SFN در سال 2005 شركت Neverland كار بر روي قسمت بعدي سري SF را آغاز كرده و به اين ترتيب قسمت جديد بازي با نام Shining Force EXA در سال 2007 براي كنسول PS2 منتشر شد. اصولا شركت Sega تبحر خاصي در به گند كشيدن عنوان هاي بسيار زيباي قديمي خود دارد!!. عناويني نظير Sonic و Golden Axe و ... جزو اين دسته از بازي هاي Sega هستند كه با عرضه نسخه هاي جديد تر بازي بيشتر تخريب ميشوند. EXA نيز سكوي پرتابي براي سري Shining به سوي بازي هاي نامبرده بود. EXA بر خلاف SFN كه از داستان نسبتا زيبايي بهره ميجست اصلا داستان نداشت! داستان EXA بيشار شبيه به جنگ هاي قبيله اي ميان نژاد هاي بي سر و ته بود و شما ميبايست با كنترل شخصيت اصلي بازي، ،Toma، در اين جنگ ها پيروز ميشديد.
EXA از لحاظ گيم پلي تقريبا همان SFN بود كه منتها اين بار اندكي از المان هاي RPG اش كم شده و بازي بيشتر به سمت بازي هاي Hack & Slash روي آورده بود.
EXA چه از نظر منتقدين و چه از نظر طرفداران ضعيف ترين عنوان در سري Shining ميباشد.
پس از پخش شدن مجموعه آنامي Shining Force X Wind شركت Sega يك عنوان جديد از سري Shining بر اساس داستان X Wind با نام Shining Wind منتشر كرد تا به اين ترتيب با استفاده از موفقيت آنامي، فروش بازي را تضمين كند. اين عنوان علارغم تمام زيبايي هايي كه داشت به دليل اينكه آنامي مربوطه فقط در داخل ژاپن پخش شده بود و در خارج از ژاپن شناخته شده نبود، هيچ گاه در خارج از اين كشور منتشر نشد.
پس از موفقيت اين عنوان، قسمت جديد از SW با نام Shining Wind X براي گوشي هاي Foma ساخته شد كه همانند SW به خارج از ژاپن راه نيافت.
پس از انتشار پي در پي بازي هاي بي كيفيت مختلف تحت نام Shining و در آمدن صداي طرفداران اين سري، Sega وظيفه ساخت قسمت بعدي بازي را از Neverland گرفته و با جايگزين كردن استديو Flight-Plan سعي در بازگرداندن اين سري به جايگاه اصلي خود كرد. به اين ترتيب حديد ترين قسمت از سري SF با نام Shining Force Feather در 19 فبريه سال2009 در ژاپن منتشر شد. با توجه به اينكه هنوز نسخه انگليسي بازي منتشر نشده است از توضيح بيشتر در مورد اين عنوان خودداري ميكنيم اما در رابطه با اين بازي بايد بگوييم كه SFF با بازگشت به سبك و گيم پلي سابق خود و ارايه آن در يك قالب هنري جديد توانسته به يكي از بهترين عنوان هاي اين سري تبديل شود و خاطره شيرين اولين عنوان هاي سري را براي طرفداران قديمي مجحوعه زنده كند.
هم اكنون يك عنوان جديد از سري SF با نام Shining Force Cross براي دستگاه هاي Arcade در دست ساخت است كه هنوز هيچ اطلاعاتي در باري آن منتشر نشده است.
در آخر ميتوان گفت كه سري Shining با تمام فراز و نشيب هايي كه در طول سال هاي حيات خويش داشته است يكي از بهترين بازي هاي JRPG به حساب ميآيد كه اكثر گيمرهاي قديمي خاطره هاي بسيار شيرين با آن داشته اند. اميدواريم Sega همانند Sonic اين عنوان خود را نيز به فنا نداده و با عرضه بازي هاي با كيفيت بر اساس اين سري خاطره بازي هاي قديمي خود را در دل ما زنده نگه دارد...