ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
ساخت بازی
آموزش ساخت و توسعه بازی
بروبکس طراح ...
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="devil girl" data-source="post: 796711" data-attributes="member: 22854"><p>با جنایی شدن موافقم از نظر بارداستانی تو این مورد خیلی غنیم:biggrin1:</p><p>ولی خود الکسیا نباید نقاشی بکشه ، بعد از دیدن سکه الکسیا به یه DayDream فرو میره ، اینجاست که باید برای اولین صحنه ی بازی یه گیم پلی قشنگ رو مد نظر داشته باشم مثل زمانی که مکس خواب می دید، یه چیزی تو همین مایه ها ، الکسیا که حالا گیمر اونو کنترل می کنه در محیطی ترسناک که دیوار های آن با تابلوهای نقاشی عجیب و خون پوشیده شده بود آهسته در راهرویی قرم برمیدارد، توجه داشته باشین محیط یک راهروی طولانی هستش که ته اون پیدا نیست و دیوارها پوسیده و خونین هستند وتابلوهای نقاشی به طور نامرتبی به دیوار آویزان شدند و روی تابلوهای نقاشی های وحشتناکی کشیده شده است. الکسیا توی راهرو قدم می زنه تا و به نقاشی های نگاه می کنه تا اینکه به مردی می رسه که پشت به او روبه روی تابلوی بزرگی ایستاده ، اون مرد کلاه به سر داره و پالتوی بلند کرم رنگی به تن کرده و دستکش به دست داره و در دست راستش یه چاقو هستش.......</p><p>خب به نظر خودم تا اینجاش تکراری نبود. می تونه ماجرای یه آدم دیوونه باشه که دست به قتل های زنجیره ای زده ..... </p><p>حالا برای گیم پلیش هم می خوام این جا طوری باشه که الکسیا فرار میکنه اون مرد میافته دنبالش تا بکشتش توی این قسمت بازی خوبه که نشون بدیم الکس از طریق یه تابلوی نقاشی که عکس یه کافه توش کشیده شده به دنیای واقعی بر میگرده ، و توی بازی هم هروقت خواستیم به واقعیت بر گردیم از همین راه این کارو اینجام میدیم فقط یه جای کارمون تکراری میشه</p><p>برای اینکه تکراری نشه واقعیت رو هم برای الکسیا به محلی مثل نقاشی ها تبدیل می کنیم ، ببنین من دوست ندارم الکسیا رو توی کافه نگه دارم می خوام الکسیا توی واقعیت هم آزادی داشته باشه تا به مکان های مختلف بره و مثلا اجساد رو توی واقعیت ببینه ، توی تابلو ارواح اونا رو .</p><p>الکسیا برای پیگیری کابوس ها هم سعی میکنه آدرس اون پیرمرد نقاش رو پیدا کنه ولی وقتی به اونجا میرسه پیرمرد رو پیدا نمی کنه ، در عوض با تابلوهای نقاشی متعددی رو به رو میشه که هر کدوم به دنیایی راه دارند. پیرمرد رو هم فقط در رویا ها می بینه.</p><p>نکته ای که P.S اشاره کرد و من گسترشش دادم به نظر خودم تکراری نیست ، حالا اگه شما فکر می کنید بهتر از این هم میشه بگید:smile:</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="devil girl, post: 796711, member: 22854"] با جنایی شدن موافقم از نظر بارداستانی تو این مورد خیلی غنیم:biggrin1: ولی خود الکسیا نباید نقاشی بکشه ، بعد از دیدن سکه الکسیا به یه DayDream فرو میره ، اینجاست که باید برای اولین صحنه ی بازی یه گیم پلی قشنگ رو مد نظر داشته باشم مثل زمانی که مکس خواب می دید، یه چیزی تو همین مایه ها ، الکسیا که حالا گیمر اونو کنترل می کنه در محیطی ترسناک که دیوار های آن با تابلوهای نقاشی عجیب و خون پوشیده شده بود آهسته در راهرویی قرم برمیدارد، توجه داشته باشین محیط یک راهروی طولانی هستش که ته اون پیدا نیست و دیوارها پوسیده و خونین هستند وتابلوهای نقاشی به طور نامرتبی به دیوار آویزان شدند و روی تابلوهای نقاشی های وحشتناکی کشیده شده است. الکسیا توی راهرو قدم می زنه تا و به نقاشی های نگاه می کنه تا اینکه به مردی می رسه که پشت به او روبه روی تابلوی بزرگی ایستاده ، اون مرد کلاه به سر داره و پالتوی بلند کرم رنگی به تن کرده و دستکش به دست داره و در دست راستش یه چاقو هستش....... خب به نظر خودم تا اینجاش تکراری نبود. می تونه ماجرای یه آدم دیوونه باشه که دست به قتل های زنجیره ای زده ..... حالا برای گیم پلیش هم می خوام این جا طوری باشه که الکسیا فرار میکنه اون مرد میافته دنبالش تا بکشتش توی این قسمت بازی خوبه که نشون بدیم الکس از طریق یه تابلوی نقاشی که عکس یه کافه توش کشیده شده به دنیای واقعی بر میگرده ، و توی بازی هم هروقت خواستیم به واقعیت بر گردیم از همین راه این کارو اینجام میدیم فقط یه جای کارمون تکراری میشه برای اینکه تکراری نشه واقعیت رو هم برای الکسیا به محلی مثل نقاشی ها تبدیل می کنیم ، ببنین من دوست ندارم الکسیا رو توی کافه نگه دارم می خوام الکسیا توی واقعیت هم آزادی داشته باشه تا به مکان های مختلف بره و مثلا اجساد رو توی واقعیت ببینه ، توی تابلو ارواح اونا رو . الکسیا برای پیگیری کابوس ها هم سعی میکنه آدرس اون پیرمرد نقاش رو پیدا کنه ولی وقتی به اونجا میرسه پیرمرد رو پیدا نمی کنه ، در عوض با تابلوهای نقاشی متعددی رو به رو میشه که هر کدوم به دنیایی راه دارند. پیرمرد رو هم فقط در رویا ها می بینه. نکته ای که P.S اشاره کرد و من گسترشش دادم به نظر خودم تکراری نیست ، حالا اگه شما فکر می کنید بهتر از این هم میشه بگید:smile: [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
ساخت بازی
آموزش ساخت و توسعه بازی
بروبکس طراح ...
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft