ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent Dream" data-source="post: 2836799" data-attributes="member: 43016"><p>ترجمه قسمتی دیگه از تحلیل SilentPyramid که در مورد ساکنین South Ashfield Heights apartments ـه.</p><p>این قسمت چون طولانی هست من به صورت بخش بخش میذارم.</p><p>=============</p><p>آنها هر روز زندگی خود را در اتاق قفس مانندشان سپری میکنند در پوچی و تنهایی "نیستی". این افراد هیچ زندگی ندارند, آنها فقط همسایه های خود را تماشا میکنند و در مورد شایعات پیرامون مایک و راچل و کج خلقی ریچارد صحبت میکنند. شاید با تغذیه کردن از زندگی دیگران و با شنیدن شایعات, آنها هم احساس میکنند که دارند زندگی میکنند و در تلاشند تا بی معنایی خود را فراموش کنند. پس چه تفاوتی بین آنها و قربانیان بی جان جهان والتر وجود دارد. پس بیاید تا نگاهی به زندگی ساکنین South Ashfield Heights apartments بیندازیم. آنها این گونه در خاطرات والتر سالیوان باقی مانده اند. </p><p></p><p><strong>اتاق 101</strong></p><p style="text-align: center"><img src="http://images4.wikia.nocookie.net/__cb20100714165457/silent/images/2/28/Room101.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>"عاشق اسلحه". این شخص سلاح های مختلفی را جمع آوری میکنه. ابزاری برای کشتن مردم. من در شگفتم که اون در مورد سرگرمی های خودش چه چیزی فکر میکنه. در نظر من, چنین سرگرمی میتونه به این معنا باشه که اون در واقع از مردم میترسه("اون مرد خطرناکه..."- اون از ریچارد میترسه) و با یه عالمه سلاحی که به اون داده شده میخواد احساس امنیت کنه. این مرد آلرژی داره و یک بار که اود کرد, گربه همسایه کناریش رو کشت. همانطور که خود "عاشق اسلحه" اذعان میکنه, زمان انجام این کار احساس خوبی داشته(خیلی باحال بود) و این ما رو یاده کرکتر ادی از سایلنت هیل 2 میندازه, اون یه سگ رو کشته بود(" آره, من اون سگ رو کشتم. خیلی باحال بود. ") اون برای این کار خودش یه بهونه درست کرده بود, میگفت اون سگ من رو مسخره میکرد, درست مثل بقیه مردم: " اما... تقصیر من نبود. خودش منو مجبورم کرد. اون مرد....اون داشت میومد! من کاری نکردم. اون فقط داشت میومد دنبال من. به علاوه اون داشت با چشماش منو مسخره میکرد...درست مثل اون سگ احمق". اون مرد "عاشق اسلحه" هم درست مثل ادی ـه. آیا واقعاََ به خاطر این که آلرژی داشت, گربه رو کشت یا به خاطر این که فقط میخواست کسی رو بکشه این کار رو انجام داد؟</p><p style="text-align: center">===========</p> <p style="text-align: center"></p><p><strong>اتاق 102</strong><p style="text-align: center"><img src="http://images1.wikia.nocookie.net/__cb20100714165514/silent/images/1/17/Room102.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>این زن عاشق گربه هاست و شانس خودش رو برای ازدواج از دست داده و حال اون تنهای تنهاست. ولی خب اون گربه هاش رو داره که جایگزین مردم براش هستند. اما 28 سال پیش, یکی از گربه هاش توسط اون شخص "عاشق اسلحه" کشته شد. این فقدان وحشتناکی برای اون زن بود و جسد گربش رو توی یخچال نگهداری کرد. قدرت این رو نداشت که از اون جدا بشه.</p><p style="text-align: center">===========</p> <p style="text-align: center"></p><p><strong>اتاق 202</strong></p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://images2.wikia.nocookie.net/__cb20100714165561/silent/images/8/83/Room202.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>هنرمند و دوست پسر راشل(پرستار). به خاطر دلایلی در تمام آثارش, ساکنین South Ashfield Heights apartments به تصویر کشیده شده اند. آیا ممکنه به خاطر این باشه که اون نمیتونه برای کشیدن نقاشی, چیزه الهام بخشی در زندگی خودش پیدا کنه؟ خب, به هر حال اون هنرمند خیلی ماهری نبود.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent Dream, post: 2836799, member: 43016"] ترجمه قسمتی دیگه از تحلیل SilentPyramid که در مورد ساکنین South Ashfield Heights apartments ـه. این قسمت چون طولانی هست من به صورت بخش بخش میذارم. ============= آنها هر روز زندگی خود را در اتاق قفس مانندشان سپری میکنند در پوچی و تنهایی "نیستی". این افراد هیچ زندگی ندارند, آنها فقط همسایه های خود را تماشا میکنند و در مورد شایعات پیرامون مایک و راچل و کج خلقی ریچارد صحبت میکنند. شاید با تغذیه کردن از زندگی دیگران و با شنیدن شایعات, آنها هم احساس میکنند که دارند زندگی میکنند و در تلاشند تا بی معنایی خود را فراموش کنند. پس چه تفاوتی بین آنها و قربانیان بی جان جهان والتر وجود دارد. پس بیاید تا نگاهی به زندگی ساکنین South Ashfield Heights apartments بیندازیم. آنها این گونه در خاطرات والتر سالیوان باقی مانده اند. [B]اتاق 101[/B] [CENTER][IMG]http://images4.wikia.nocookie.net/__cb20100714165457/silent/images/2/28/Room101.jpg[/IMG] [/CENTER] "عاشق اسلحه". این شخص سلاح های مختلفی را جمع آوری میکنه. ابزاری برای کشتن مردم. من در شگفتم که اون در مورد سرگرمی های خودش چه چیزی فکر میکنه. در نظر من, چنین سرگرمی میتونه به این معنا باشه که اون در واقع از مردم میترسه("اون مرد خطرناکه..."- اون از ریچارد میترسه) و با یه عالمه سلاحی که به اون داده شده میخواد احساس امنیت کنه. این مرد آلرژی داره و یک بار که اود کرد, گربه همسایه کناریش رو کشت. همانطور که خود "عاشق اسلحه" اذعان میکنه, زمان انجام این کار احساس خوبی داشته(خیلی باحال بود) و این ما رو یاده کرکتر ادی از سایلنت هیل 2 میندازه, اون یه سگ رو کشته بود(" آره, من اون سگ رو کشتم. خیلی باحال بود. ") اون برای این کار خودش یه بهونه درست کرده بود, میگفت اون سگ من رو مسخره میکرد, درست مثل بقیه مردم: " اما... تقصیر من نبود. خودش منو مجبورم کرد. اون مرد....اون داشت میومد! من کاری نکردم. اون فقط داشت میومد دنبال من. به علاوه اون داشت با چشماش منو مسخره میکرد...درست مثل اون سگ احمق". اون مرد "عاشق اسلحه" هم درست مثل ادی ـه. آیا واقعاََ به خاطر این که آلرژی داشت, گربه رو کشت یا به خاطر این که فقط میخواست کسی رو بکشه این کار رو انجام داد؟ [CENTER]=========== [/CENTER] [B]اتاق 102[/B][CENTER][IMG]http://images1.wikia.nocookie.net/__cb20100714165514/silent/images/1/17/Room102.jpg[/IMG] [/CENTER] این زن عاشق گربه هاست و شانس خودش رو برای ازدواج از دست داده و حال اون تنهای تنهاست. ولی خب اون گربه هاش رو داره که جایگزین مردم براش هستند. اما 28 سال پیش, یکی از گربه هاش توسط اون شخص "عاشق اسلحه" کشته شد. این فقدان وحشتناکی برای اون زن بود و جسد گربش رو توی یخچال نگهداری کرد. قدرت این رو نداشت که از اون جدا بشه. [CENTER]=========== [/CENTER] [B]اتاق 202[/B] [CENTER][IMG]http://images2.wikia.nocookie.net/__cb20100714165561/silent/images/8/83/Room202.jpg[/IMG] [/CENTER] هنرمند و دوست پسر راشل(پرستار). به خاطر دلایلی در تمام آثارش, ساکنین South Ashfield Heights apartments به تصویر کشیده شده اند. آیا ممکنه به خاطر این باشه که اون نمیتونه برای کشیدن نقاشی, چیزه الهام بخشی در زندگی خودش پیدا کنه؟ خب, به هر حال اون هنرمند خیلی ماهری نبود. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft