ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="horror_08" data-source="post: 2235161" data-attributes="member: 11750"><p>Original Memories 2 </p><p></p><p>به احترام این سکانس از جا برمیخیزیم :</p><p></p><p>Prisoner Visit</p><p></p><p>Created by Maria </p><p></p><p>کلا این پست بدون شرحه! </p><p></p><p>[SPOILER]<img src="http://www.axgig.com/images/06619507984570186430.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" />[/SPOILER]</p><p>======</p><p>بخش اول مکالمهی جیمز ماریا:</p><p>جیمز با حالتی مخلوط گیجی و خوشحالی: تو زنده ای! ماریا...! من فکر کردم که اون چیز تو رو کشت...! خیلی صدمه دیدی؟ </p><p>ماریا: نه اصلا، احمق جون! </p><p>جیمز: ماریا... اون موجود، اون موجود خنجرش رو توی بدنت فرو کرد. همه جا رو خون گرفته بود. </p><p>ماریا: من رو با خنجر زد؟ منظورت چیه؟ </p><p>جیمز: اون ما رو تا آسانسور تعقیب کرد... و بعدش... بعدش...</p><p>ماریا: جیمز در مورد چی صحبت میکنی؟</p><p>جیمز: همون موقع... به خاطر نمیاری؟ </p><p>======</p><p>حالت دوربین تغییر میکنه و دمو به یه دموی از پیش رندر شده تبدیل میشه صدای ماریا طوری هست که انگار داره توی خواب و رویا با جیمز صحبت میکنه:</p><p>[SPOILER]<img src="http://www.axgig.com/images/27708403473953015095.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" />[/SPOILER]</p><p>======</p><p>بخش دوم مکالمهی جیمز و ماریا:</p><p>ماریا: جیمز عزیز... بعد از اینکه توی اون راهروی طولانی از هم جدا شدیم برات اتفاقی افتاد؟ من رو با کس دیگهای اشتباه گرفتی؟ تو همیشه آدم فراموشکاری بودی... اون دفعه توی هتل رو خاطرت هست؟ </p><p>جیمز: ماریا...</p><p>ماریا: تو گفتی که همه چیز رو برداشتی، ولی اون نواری که با هم ضبط کرده بودیم رو فراموش کردی... توی این فکرم که هنوز هم همونجا هست یا نه؟ </p><p>جیمز: تو از کجا در مورد اون نوار میدونی؟ تو ماریا نیستی؟ </p><p>======</p><p>لحن ماریا تغییر میکنه انگار از چیزی به شدت عصبانی شده: </p><p>[SPOILER]<img src="http://www.axgig.com/images/47711832610684801340.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" />[/SPOILER]</p><p>======</p><p>بخش سوم مکالمهی جیمز ماریا:</p><p>ماریا: من مری تو نیستم.</p><p>جیمز: پس، ماریائی؟ </p><p>ماریا :هستم ... اگر تو بخوای که باشم .</p><p>جیمز : همهی چیزی که من از تو میخوام یه جوابه...</p><p>ماریا: این که من کی هستم مهم نیست... من اینجام برای تو... (*نه به خاطر تو، برای تو*) </p><p>======</p><p>Seductive</p><p>[SPOILER]<img src="http://www.axgig.com/images/26897055074859388547.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" />[/SPOILER]</p><p>======</p><p>بخش آخر مکالمهی جیمز ماریا:</p><p>ماریا: میبینی؟ من خیالی نیستم. نمیخوای منو لمس کنی؟ </p><p>جیمز: من... نمیدونم...</p><p>ماریا: بیا و من رو بدست بیار. </p><p>از پشت این میلهها من هیچ کاری نمیتونم بکنم. </p><p>جیمز: باشه... همونجا بمون. من هر چه زودتر خودم رو خواهم رسوند. </p><p>[SPOILER]<img src="http://www.axgig.com/images/12161749488343669183.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" />[/SPOILER]</p><p>======</p><p>ادامه دارد...</p><p></p><p>پاینده باشید.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="horror_08, post: 2235161, member: 11750"] Original Memories 2 به احترام این سکانس از جا برمیخیزیم : Prisoner Visit Created by Maria کلا این پست بدون شرحه! [SPOILER][IMG]http://www.axgig.com/images/06619507984570186430.jpg[/IMG][/SPOILER] ====== بخش اول مکالمهی جیمز ماریا: جیمز با حالتی مخلوط گیجی و خوشحالی: تو زنده ای! ماریا...! من فکر کردم که اون چیز تو رو کشت...! خیلی صدمه دیدی؟ ماریا: نه اصلا، احمق جون! جیمز: ماریا... اون موجود، اون موجود خنجرش رو توی بدنت فرو کرد. همه جا رو خون گرفته بود. ماریا: من رو با خنجر زد؟ منظورت چیه؟ جیمز: اون ما رو تا آسانسور تعقیب کرد... و بعدش... بعدش... ماریا: جیمز در مورد چی صحبت میکنی؟ جیمز: همون موقع... به خاطر نمیاری؟ ====== حالت دوربین تغییر میکنه و دمو به یه دموی از پیش رندر شده تبدیل میشه صدای ماریا طوری هست که انگار داره توی خواب و رویا با جیمز صحبت میکنه: [SPOILER][IMG]http://www.axgig.com/images/27708403473953015095.jpg[/IMG][/SPOILER] ====== بخش دوم مکالمهی جیمز و ماریا: ماریا: جیمز عزیز... بعد از اینکه توی اون راهروی طولانی از هم جدا شدیم برات اتفاقی افتاد؟ من رو با کس دیگهای اشتباه گرفتی؟ تو همیشه آدم فراموشکاری بودی... اون دفعه توی هتل رو خاطرت هست؟ جیمز: ماریا... ماریا: تو گفتی که همه چیز رو برداشتی، ولی اون نواری که با هم ضبط کرده بودیم رو فراموش کردی... توی این فکرم که هنوز هم همونجا هست یا نه؟ جیمز: تو از کجا در مورد اون نوار میدونی؟ تو ماریا نیستی؟ ====== لحن ماریا تغییر میکنه انگار از چیزی به شدت عصبانی شده: [SPOILER][IMG]http://www.axgig.com/images/47711832610684801340.jpg[/IMG][/SPOILER] ====== بخش سوم مکالمهی جیمز ماریا: ماریا: من مری تو نیستم. جیمز: پس، ماریائی؟ ماریا :هستم ... اگر تو بخوای که باشم . جیمز : همهی چیزی که من از تو میخوام یه جوابه... ماریا: این که من کی هستم مهم نیست... من اینجام برای تو... (*نه به خاطر تو، برای تو*) ====== Seductive [SPOILER][IMG]http://www.axgig.com/images/26897055074859388547.jpg[/IMG][/SPOILER] ====== بخش آخر مکالمهی جیمز ماریا: ماریا: میبینی؟ من خیالی نیستم. نمیخوای منو لمس کنی؟ جیمز: من... نمیدونم... ماریا: بیا و من رو بدست بیار. از پشت این میلهها من هیچ کاری نمیتونم بکنم. جیمز: باشه... همونجا بمون. من هر چه زودتر خودم رو خواهم رسوند. [SPOILER][IMG]http://www.axgig.com/images/12161749488343669183.jpg[/IMG][/SPOILER] ====== ادامه دارد... پاینده باشید. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft