The Evil Within بازگشت دوباره شینجی میکامی به سبک Survival Horror بود که تا امروز دو نسخه از آن را در کنار چندین بسته الحاقی دیدهایم و توانسته به مجموعهای محبوب بین هواداران تبدیل شود.هر دو نسخه The Evil Within موفق شدهاند دنیایی ترسناک و بسیار جالب را تدارک ببینند که با شخصیتهایی پیچیده و جذاب همراه هستند. این بازیها از نظر نوع روایت هم کیفیت بالایی دارند که به پایانی تماشایی ختم میشوند.
اویل ویتین در یک بیمارستان آغاز میشود که ما در آنجا با دنیایی موازی به نام Stemآشنا میشویم؛ جایی که تاریکی و موجودات نحس آزادانه میگردند. سباستین دائماً میان این جهانها میگردد و در این راه، مغزش چنان تغییر مییابد که بهترین تجربه روانشناختی ترس را پدید میآورد. جامپاسکیرها زیادند و کوریدورهای طولانی پر از مواجهات ماوراطبیعی نیز موجب تپیدن قلب شما میشوند.
زمانی که وارد محیط اویل ویتین میشوید، بازی کم کم آن خاصیت ترس روانشناختی خود را از دست میدهد. باسها (به خصوص کیپر و لارا) بیش از آنکه ترسناک باشند، عصبی کننده هستند زیرا که جهان عجیب ساخته شده درون ذهن روویک برایمان آشناتر میشود. با این حال این بازی بدون جامپاسکیرهای کلیشهای میتواند ترس ایجاد کند. هرگاه وارد مقر دشمنان میشوید، چشمی در گوشه راست تصویر ظاهر میشود و هرگاه که آنها شما را ببینند، این چشم کاملاً باز میشود. برخی اوقات اما شما نمیتوانید آنها را ببینید و میبایست دوربین خود را دائماً تکان دهید تا پیدایشان کنید. کلیت اویل ویتین پوشیده از سایه است و بیشتر محیطها مونوتون و تاریک هستند که مضمون مرگ و ناامیدی را میرساند.
با به پایان رسیدن بازی و ضعیف تر شدن روویک، جهان نیز ناپایدارتر میشود. صحنه آخر بازی در جهانی عجیب است که در آن اشیا به شکل منجمد مغروق در STEM هستند گویی که با گردباد همراه بودهاند. باس بتلها به اندازه خوبی ترسناک هستند اما نه به اندازه جزئیات ریزی که بازی را رعب آور میکند. خوشبختانه نسخه دوم بازی به این نکات بیشتر دقت کرده است تا تجربهای تماماً عالی را فراهم سازد.
اویل ویتین ۲ به طرز چشمگیری نسبت به بازی اول پیشرفت داشته است. سباستین برای بار دیکر خود را در جهان ناپایداری از یونیون مییابد که توسط تکنولوژی STEM (سلولهای بنیادین) ساخته و در ذهن دختر او، که باور دارد طی آتشسوزی خانهشان ناپدید شده، جریان دارد. با وجود این که دشمنان بازی اول (هانتد ها) ضعیف و کند بودند، لاستهای زامبیمانند بازی دوم بسیار خشن و سریعتر هستند. در چپتر سوم بازی سباستین سعی میکند که سیگنالهایی را در شهری در یونیون پیدا کند. با این که این شهر خالی از سکنه است، لاستهای متعددی در این شهر به هنگام گشتن به دنبال دخترش حمله میکنند.
شاید لاستهای اویل ویتین ۲ وحشی و خشن باشند اما آنها تنها شروع ماجرا هستند. درست به مانند نسخه پیشین، تاچهای کوچک هستند که اتمسفری گیرا میسازند و برای بازیکن تنش به وجود میآورد. خانههای که سباستین واردشان میشود تاریکاند و راهروهای کم نور پر هستند از دشمنانی که پنهان شدهاند. وقتی این المان ها با هم ترکیب می شوند، با علم به اینکه دشمن های کشنده ای در آن نزدیکی حضور دارند اتفاقات کوچیکتر قلب شما رو به تپش می اندازند. زمانی که بازیکن عمیقتر وارد کابوسها شود، این المانها تشدید مییابند.
بازیکنان کنجکاو ممکن است این بدشانسی را داشته باشند که با دشمنان ترسناکی که به نام آنیما شناخته می شوند، ملاقات کنند. این اشباح تنها برای قربانیان مخصوص خود در لباسی بلند و موهای بلند سیاه ظاهر میشوند، که نام سباستین را با نسخهای عجیب از موسیقی Clair de Lune صدا میزنند و با این مسئله میتوان فاصلهشان با بازیکن را سنجید. جنگیدن با دشمنی ناشناخته در یک فضایی محدود بسیار رعبانگیز است.علاوه بر ظاهر ترسناکش، صداگذاری آن نیز وحشتناک است و بازیباز را به خوبی دچار ترس و وحشت فراوانی می کند.
در نهایت در هر دو بازی این اجرای مناسب لحظات ترسناک کوچک است که باعث شده آنها به آثاری به یاد ماندنی تبدیل شوند. کلیشههایی که در بازیهای ترسناک تجربه میکنیم نیز در این بازی موجودند؛ اما به علت نوع اجرای آنها و توجه به افکتهای صوتی و تصویری، چیزهایی هستند که به شکل زیادی آن را ترسناک میکنند. کاملاً منحصر به فرد، سری اویل ویتین میتواند مرحلهای از وحشت را ارائه دهد که ترسهای بیشتر، اضطراب و شب های بی خوابی را به وجود آورند.