ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Batsy" data-source="post: 4974524" data-attributes="member: 21283"><p>الان گفتی یادم اومد یکی از آرزو های اون زمان برا ما این بود ک بتونیم توی مورتال کمبت فیتالیتی بزنیم <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> اخرش هم نتونستیم بزنیم ، تازه کمبو ها و اسپشیال موو ها (اون زمان بهشون میگفتیم جادو <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> ) همه رو خودمون کشف میکردیم و تو ی دفترچه داشتیم مینوشیتم <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>ما اون زمان با پسر عمه هام همش بازی میکردیم و ی دختر عمو داشتم ک کلا نگاه میکرد ک هر چی ما میخریم اونم بخره خصوصا با من چشم و هم چشمی داشت چون هم سن بودیم، روزی ک من سگا خریدم اونم خرید و مادرش هرچی بهش میگفت بیا طلا بخر و این زیر بار نرفت <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> خلاصه یبار بابام دوتا بازی خرید هر دوتاش کشتی کج بودن و یکی داد ب من و یکی اون حالا شانس شخمی من اونی ک مال من بود عکس روش کشتی کج بود ولی توش فوتبال بود <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> اون لحظه داشتم میمردم از اعصاب خوردی ، ولی مال اون خر شانس درست بود و کشتی کج بود و بازیش همینی بود ک تخیلی بود و توی کشتی کج جادو میزدن مثلا برق میزد یکی یا اون دلقک ی چکش بزرگ میکشید بیرون و طرف رو میزد و واقعا بازی مرگی بود <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>من یادمه ک پسر عمه بزرگم 10 سال ازم بزرگتر بود و ادعا داشت توی international superstar soccer deluxe بعد اون زمانا ما خیلی میرفتیم خونه هم میموندیم ، ی شب رفتم خونشون و این با کلی ادعا میخواست بقول خودش منو سوسک کنه <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> خلاصه اومدیم نشستیم و بازی کردیم و بازی اول 3-2 زدمش و پشماش ریخته بود و جلو بقیه پسر عمه هام کم اورده بود چون من از همه بچه تر بودم <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> بازی های بعدی دیگه یا مساوی میشد یا ب زور با اختلاف 1 گل برد و بیخیال شد <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p>مرتال کمبت هم ک از اواتارم مشخصه هنوزم ک هنوزه ب شدت عاشقشم خصوصا یخی(ساب زیرو <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> ) اینقد کل کل میکردیم با هم ک بزرگترا کلافه میشدن ، هر کدوممون ی یار داشتیم و یار من ساب زیرو بود، یار پسر عمم نوب سایبت بود بهش میگفتیم دودی ، یار اون یکی پسر عمم کونگ لائو بود ک بهش میگفتیم یوریگاریگو یا کلاهی ، یار اون یکی پسر عمم هم لیو کانگ بود ک بهش میگفتیم بروس لی <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>سانست رایدرز ک عشق بود هنوزم ک هنوزه میتونم روزی 3 4 بار تمومش کنم و ازش خسته نشدم ، یار من همون لاغره بود ک هفت تیر داشت ، کل رقابتمون این بود ک اخر مرحله کی بپره تو بغل دختره و مرحله تموم بشه <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>دسته هم روی کنسول من ازین دسته ها بود ک بزرگ بودن و دوتا ردیف دکمه ها همشون ABC بودن و فقط بالایی ها قرمز بودن و پایینی ها یا زرد یا ابی بودن ولی اون دسته هایی ک بودن ردیف بالاشون خاکستری بود و دکمه های XYZ داشتن بهتر بودن و تو بازی ها بیشتر میشد ازشون استفاده کرد خصوصا مورتال کمبت <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> ولی کلا مصرف دسته ما تو فامیل خیلییییی زیاد بود و همش دسته هامون خراب میشدن <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Batsy, post: 4974524, member: 21283"] الان گفتی یادم اومد یکی از آرزو های اون زمان برا ما این بود ک بتونیم توی مورتال کمبت فیتالیتی بزنیم :دی اخرش هم نتونستیم بزنیم ، تازه کمبو ها و اسپشیال موو ها (اون زمان بهشون میگفتیم جادو :دی ) همه رو خودمون کشف میکردیم و تو ی دفترچه داشتیم مینوشیتم :دی ما اون زمان با پسر عمه هام همش بازی میکردیم و ی دختر عمو داشتم ک کلا نگاه میکرد ک هر چی ما میخریم اونم بخره خصوصا با من چشم و هم چشمی داشت چون هم سن بودیم، روزی ک من سگا خریدم اونم خرید و مادرش هرچی بهش میگفت بیا طلا بخر و این زیر بار نرفت :دی خلاصه یبار بابام دوتا بازی خرید هر دوتاش کشتی کج بودن و یکی داد ب من و یکی اون حالا شانس شخمی من اونی ک مال من بود عکس روش کشتی کج بود ولی توش فوتبال بود :دی اون لحظه داشتم میمردم از اعصاب خوردی ، ولی مال اون خر شانس درست بود و کشتی کج بود و بازیش همینی بود ک تخیلی بود و توی کشتی کج جادو میزدن مثلا برق میزد یکی یا اون دلقک ی چکش بزرگ میکشید بیرون و طرف رو میزد و واقعا بازی مرگی بود :دی من یادمه ک پسر عمه بزرگم 10 سال ازم بزرگتر بود و ادعا داشت توی international superstar soccer deluxe بعد اون زمانا ما خیلی میرفتیم خونه هم میموندیم ، ی شب رفتم خونشون و این با کلی ادعا میخواست بقول خودش منو سوسک کنه :دی خلاصه اومدیم نشستیم و بازی کردیم و بازی اول 3-2 زدمش و پشماش ریخته بود و جلو بقیه پسر عمه هام کم اورده بود چون من از همه بچه تر بودم :دی بازی های بعدی دیگه یا مساوی میشد یا ب زور با اختلاف 1 گل برد و بیخیال شد :دی مرتال کمبت هم ک از اواتارم مشخصه هنوزم ک هنوزه ب شدت عاشقشم خصوصا یخی(ساب زیرو :دی ) اینقد کل کل میکردیم با هم ک بزرگترا کلافه میشدن ، هر کدوممون ی یار داشتیم و یار من ساب زیرو بود، یار پسر عمم نوب سایبت بود بهش میگفتیم دودی ، یار اون یکی پسر عمم کونگ لائو بود ک بهش میگفتیم یوریگاریگو یا کلاهی ، یار اون یکی پسر عمم هم لیو کانگ بود ک بهش میگفتیم بروس لی :دی سانست رایدرز ک عشق بود هنوزم ک هنوزه میتونم روزی 3 4 بار تمومش کنم و ازش خسته نشدم ، یار من همون لاغره بود ک هفت تیر داشت ، کل رقابتمون این بود ک اخر مرحله کی بپره تو بغل دختره و مرحله تموم بشه :دی دسته هم روی کنسول من ازین دسته ها بود ک بزرگ بودن و دوتا ردیف دکمه ها همشون ABC بودن و فقط بالایی ها قرمز بودن و پایینی ها یا زرد یا ابی بودن ولی اون دسته هایی ک بودن ردیف بالاشون خاکستری بود و دکمه های XYZ داشتن بهتر بودن و تو بازی ها بیشتر میشد ازشون استفاده کرد خصوصا مورتال کمبت :دی ولی کلا مصرف دسته ما تو فامیل خیلییییی زیاد بود و همش دسته هامون خراب میشدن :دی [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft