ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
امتیازهای سایتها و مجلهها به بازیها
امتياز اعضای بازی سنتر به عناوین پلتفرم PC
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="New Shredder" data-source="post: 4460078" data-attributes="member: 92924"><p style="text-align: center"><img src="http://uupload.ir/files/kkzy_1.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 26px"><strong>Resident evil 4 HD</strong></span></p><p></p><p>وقتی لیون شروع کرد به گفتن وقایع راکون سیتی حس عجیبی بهم دست داد با صدای خواننده نوار تو ماشین که میگفت : لالای لالای لالای لای.....کم کم دیدم بغض گلوم رو گرفت....همینطور که ماشین جلو تر می رفت حال منم بدتر میشد تا اینکه ماشین وایستاد و راننده پیاده شد برای قضای حاجت....همینکه راننده زیپش رو کشید و شروع کرد به جیش کردن بغض من ترکید و گریه ام دراومد... با برخورد قطرات جیش روی خس و خاشاک اشک من هم سرازیر شد.... اصلا دست خودم نبود انگار راننده کنترل جیش خودش و اشک من رو با هم بدست داشت...آخه من چی بگم در مورد این اَبَر بازی......</p><p></p><p>همه ما دیگه این بازی رو انجام دادیم (خواهشا اگه کسی اینجا این بازی رو انجام نداده بصورت کاملا داوطلبانه از بازی سنتر بره بیرون ..یه جای دیگه ... نمیدونم بره سایت 5040 عضو بشه.....)</p><p></p><p>همونطور که گفتم همه تموم کردن فقط تعداد این تموم کردنامون با هم فرق داره یکی 3 بار یکی 9بار یکی 42 بار.........من خودم فکر کنم هشتمین باری بود که توفیق داشتم این کار رو انجام بدم .....ولی با تمام نبوغ و استعداد سرشاری که از خود سراغ دارم هنوز اون اسلحه تسلایی رو نتونستم بدست بگیرم متاسفانه ...</p><p></p><p>البته این بازی برای 2005 هست در اصل و نباید کنترل و گرافیکش رو با مثلا رزیدنت 5 6 مقایسه کنیم .....ولی نکته ای که خیلی جای تحسین داره جزییات و ریزه کاری هایی هست که میکامی جون و دوستاش تو بازی برامون قرار دادند چه کسی سال 2005 فکرش رو میکرد اگه به اون گرگه اول بازی کمک کنیم بعدا سر اون غول کچله بیاد کمک مون ...حتی برای افکار پلیدی که در سر خود می پروراندید هم , بروبچز استدیوی شماره 4 کپکام پاسخ قرار دادند...کافیه وقتی اشلی از نردبان پایین یا بالا میره شما پایین وایستید و به بالا خیره بشید....یا اگه الماس ها رو بچسبونین روی کتری و قوری ها قیمت شون بیشتر میشه......هیچی نمیتونم بگم فقط نمره میدم و میرم که در افق محو بشم.....</p><p></p><p>نمره <strong><span style="font-size: 26px"><span style="color: rgb(255, 0, 0)">9.5</span></span></strong> ( ...نیم نمره بخاطر این کم می کنم که بگم مثلا من خیلی حالیمه...) نکات منفی که نداره..چرا چرا یکی داره اینکه چرا لیون کتش رو زود در میاره آخه خیلی بهش میاد....همین , بقیه اش مثبته البته اگه با دسته بازی کنید بهتره با کیبورد اونجا ها که سنگ میندازن رو سرتون , خدایی نکرده ممکنه دچار یاس فلسفی بشید ....</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://uupload.ir/files/goe2_3.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong>ترسناک ترین قسمت رزیدنت 4 چه بسا 5 ...چیزی نبود جز اره برقی ...<img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/42.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":-SS" title="42 :-SS" data-shortname=":-SS" />..یعنی باس فایت ها </strong></p> <p style="text-align: center"><strong>اینقدر در کاهش تعداد موهای بدن شما موثر نبودند که این بود....</strong></p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://uupload.ir/files/8169_8.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong>ما یک فامیل داریم شبیه اینه ...من از بچگی هم ازش میترسیدم البته نه فقط من بلکه تقریبا نیمی از فامیل....</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>خدا رو شکر میکامی باعث شد با ترس های کودکیم رو برو بشم اون هم با آر پی جی....<img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/70.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=">:/" title="70 >:/" data-shortname=">:/" /></strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong><img src="http://uupload.ir/files/jdjr_4.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> </strong></p><p></p><p style="text-align: center"><strong>تعداد باس فایت ها بی نظیر بود فکر کنم بیشترین باس رو تو سری داشت باس های 5 6 رفتند زیر سایه ....حتی گیرزآف وار هم از یکی از باس هاش کپی کرد ...همون کوره ....فامیل این غوله رو تو شماره 5 دیدم که ریش هم داشت....ولی مبارزه شماره 4 کجا و سر هم بندی 5 کجا...</strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://uupload.ir/files/mof9_6.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p style="text-align: center"><strong>این عکس برای سال 2005 کافی بود که هزاران نفر سکته کنند ... بعضی از قسمت های بازی ps2 عرق میکرد</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>این مرحله که چند بار دیده شده از حال هم رفته...<img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/106.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":-??" title="106 :-??" data-shortname=":-??" /></strong></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><img src="http://uupload.ir/files/nx5v_2.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> </strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong>چراغ رو نشونه بگیر خنگه!!...تیر ها رو میخاهیم بفروشیم اسلحه آبگرید کنیم...راستی شما هم تو بازی اینقدر </strong></p> <p style="text-align: center"><strong>خسیس و طمعکار بودید...من که خیلی بودم تا حدی که روی باس فایت هم چاقو میکشیدم....<img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></strong></p> <p style="text-align: center"><strong></strong></p> <p style="text-align: center"><strong><img src="http://uupload.ir/files/90rj_7.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> </strong></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><strong>Is that all, stranger? Hehehehe, thank you</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>چند بار این جمله رو شنیده باشیم خوبه....خیلی بازرگان با مرامی بود هر جا هست خدا حفظش کنه!!</strong></p> <p style="text-align: center"><strong>مال شماره پنج رو که تا اومدیم باهاش ارتباط بگیریم مثل خیار سرش رو بریدند ...<img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/20.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":((" title="20 :((" data-shortname=":((" /></strong></p> <p style="text-align: center"><strong>وتا آخر بازی با یاد و خاطره اون مرحوم معامله میکردیم..<img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/65.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":-"" title="65 :-"" data-shortname=":-"" /></strong></p><p></p><p style="text-align: center"></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="New Shredder, post: 4460078, member: 92924"] [CENTER][IMG]http://uupload.ir/files/kkzy_1.jpg[/IMG] [SIZE=7][B]Resident evil 4 HD[/B][/SIZE][/CENTER] وقتی لیون شروع کرد به گفتن وقایع راکون سیتی حس عجیبی بهم دست داد با صدای خواننده نوار تو ماشین که میگفت : لالای لالای لالای لای.....کم کم دیدم بغض گلوم رو گرفت....همینطور که ماشین جلو تر می رفت حال منم بدتر میشد تا اینکه ماشین وایستاد و راننده پیاده شد برای قضای حاجت....همینکه راننده زیپش رو کشید و شروع کرد به جیش کردن بغض من ترکید و گریه ام دراومد... با برخورد قطرات جیش روی خس و خاشاک اشک من هم سرازیر شد.... اصلا دست خودم نبود انگار راننده کنترل جیش خودش و اشک من رو با هم بدست داشت...آخه من چی بگم در مورد این اَبَر بازی...... همه ما دیگه این بازی رو انجام دادیم (خواهشا اگه کسی اینجا این بازی رو انجام نداده بصورت کاملا داوطلبانه از بازی سنتر بره بیرون ..یه جای دیگه ... نمیدونم بره سایت 5040 عضو بشه.....) همونطور که گفتم همه تموم کردن فقط تعداد این تموم کردنامون با هم فرق داره یکی 3 بار یکی 9بار یکی 42 بار.........من خودم فکر کنم هشتمین باری بود که توفیق داشتم این کار رو انجام بدم .....ولی با تمام نبوغ و استعداد سرشاری که از خود سراغ دارم هنوز اون اسلحه تسلایی رو نتونستم بدست بگیرم متاسفانه ... البته این بازی برای 2005 هست در اصل و نباید کنترل و گرافیکش رو با مثلا رزیدنت 5 6 مقایسه کنیم .....ولی نکته ای که خیلی جای تحسین داره جزییات و ریزه کاری هایی هست که میکامی جون و دوستاش تو بازی برامون قرار دادند چه کسی سال 2005 فکرش رو میکرد اگه به اون گرگه اول بازی کمک کنیم بعدا سر اون غول کچله بیاد کمک مون ...حتی برای افکار پلیدی که در سر خود می پروراندید هم , بروبچز استدیوی شماره 4 کپکام پاسخ قرار دادند...کافیه وقتی اشلی از نردبان پایین یا بالا میره شما پایین وایستید و به بالا خیره بشید....یا اگه الماس ها رو بچسبونین روی کتری و قوری ها قیمت شون بیشتر میشه......هیچی نمیتونم بگم فقط نمره میدم و میرم که در افق محو بشم..... نمره [B][SIZE=7][COLOR=rgb(255, 0, 0)]9.5[/COLOR][/SIZE][/B] ( ...نیم نمره بخاطر این کم می کنم که بگم مثلا من خیلی حالیمه...) نکات منفی که نداره..چرا چرا یکی داره اینکه چرا لیون کتش رو زود در میاره آخه خیلی بهش میاد....همین , بقیه اش مثبته البته اگه با دسته بازی کنید بهتره با کیبورد اونجا ها که سنگ میندازن رو سرتون , خدایی نکرده ممکنه دچار یاس فلسفی بشید .... [CENTER][IMG]http://uupload.ir/files/goe2_3.jpg[/IMG] [B]ترسناک ترین قسمت رزیدنت 4 چه بسا 5 ...چیزی نبود جز اره برقی ...:-SS..یعنی باس فایت ها اینقدر در کاهش تعداد موهای بدن شما موثر نبودند که این بود....[/B][/CENTER] [CENTER][IMG]http://uupload.ir/files/8169_8.jpg[/IMG] [B]ما یک فامیل داریم شبیه اینه ...من از بچگی هم ازش میترسیدم البته نه فقط من بلکه تقریبا نیمی از فامیل.... خدا رو شکر میکامی باعث شد با ترس های کودکیم رو برو بشم اون هم با آر پی جی....>:/[/B] [B][IMG]http://uupload.ir/files/jdjr_4.jpg[/IMG] [/B][/CENTER] [CENTER][B]تعداد باس فایت ها بی نظیر بود فکر کنم بیشترین باس رو تو سری داشت باس های 5 6 رفتند زیر سایه ....حتی گیرزآف وار هم از یکی از باس هاش کپی کرد ...همون کوره ....فامیل این غوله رو تو شماره 5 دیدم که ریش هم داشت....ولی مبارزه شماره 4 کجا و سر هم بندی 5 کجا...[/B] [IMG]http://uupload.ir/files/mof9_6.jpg[/IMG][/CENTER] [CENTER][B]این عکس برای سال 2005 کافی بود که هزاران نفر سکته کنند ... بعضی از قسمت های بازی ps2 عرق میکرد این مرحله که چند بار دیده شده از حال هم رفته...:-?? [IMG]http://uupload.ir/files/nx5v_2.jpg[/IMG] [/B] [B]چراغ رو نشونه بگیر خنگه!!...تیر ها رو میخاهیم بفروشیم اسلحه آبگرید کنیم...راستی شما هم تو بازی اینقدر خسیس و طمعکار بودید...من که خیلی بودم تا حدی که روی باس فایت هم چاقو میکشیدم....:D [IMG]http://uupload.ir/files/90rj_7.jpg[/IMG] [/B] [B]Is that all, stranger? Hehehehe, thank you چند بار این جمله رو شنیده باشیم خوبه....خیلی بازرگان با مرامی بود هر جا هست خدا حفظش کنه!! مال شماره پنج رو که تا اومدیم باهاش ارتباط بگیریم مثل خیار سرش رو بریدند ...:(( وتا آخر بازی با یاد و خاطره اون مرحوم معامله میکردیم..:-"[/B][/CENTER] [B][/B] [CENTER][/CENTER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
امتیازهای سایتها و مجلهها به بازیها
امتياز اعضای بازی سنتر به عناوین پلتفرم PC
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft