افتخار آمیزترین لحظه/دستاورد دوران گیمری شما؟ (پست اول خوانده شود)

Oakenshield

Fire and Cold Ashes
کاربر سایت
1621928338413.png
در طی دورانی که هر کدام از ما مشغول به انجام بازی های مورد علاقه خود هستیم، لحظاتی هستند که بیش از پیش برای ما غرورآفرین هستند. لحظاتی که تا سال ها و شاید همیشه در خاطر ما باقی می مانند و حتی اگر آن ها را به زبان نرانیم، همواره در اعماق وجود خود به آن ها افتخار می کنیم. این لحظلات می توانند هر چیزی که برای ما مهم یا چالش برانگیز به شمار می آمدند، باشند: از شکست یک باس و اتمام یک مرحله در یک بازی، تا به دست آوردن بهترین رنک در بخش چند نفره عنوانی دیگر و یا حتی رسیدن به تعداد مشخصی تروفی پلاتینیوم در پروفایلمان!
در اینجا می خواهیم این موارد را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

توجه: رعایت اصل احترام به یکدیگر، مهمترین مورد در هنگام پاسخ به یکدیگر است. توجه داشته باشیم که جامعه گیمرها، متشکل از افرادی با سلایق، علایق و سطح مهارت متفاوت است و اگر موردی که از نظر دیگری افتخار آمیز محسوب می شود، در نظر شما عادی جلوه می کند، می بایست آن را در چارچوب احترام و قوانین فروم بیان کنید.
 
خب استارتر خودمم. امیدوارم با استقبال رو به رو بشه :D

برای من این لحظه ها خیلی مهم بودن:

1. رسیدن به رنک 9 در قسمت Ranked بازی For Honor --- خیلی اذیت شدم و مدت زیادی طول کشید اما خب فکرش را هم نمی کردم اصلا که بتونم گرند مستر بشم اما بخت یار بود :D
2. اولین بار که رسیدم به رنک 0 و پرو رنک توی Gwent--وقت برد اما به لطف شیلدوال رسیدم بالاخره
3. شکست دادن پدر گسکوین برای بار دوم-- دسته را که گذاشتم زمین دیدم قلبم میخواد از جاش در بیاد.:D اولین بار بود این حس و این میزان هیجان را تجربه می کردم.
4. اولین آنتی گنکی که توی فور انر بردم. اون زمان بازیم افتضاح بود ولی خب یه 2-1 تمیز را در آوردم:D
 
دو سه تا رو خوب یادمه

یکی وقتی بود که برای بار اول تو یکی از میشن های Hitman 2 (قدیمیه) بالاخره تهش بهم رنک Silent Assassin داد. جدا حس کردم که "هولی شعط....I'm a Professional :D"

یکیش مال Dota 2 ـه. اصولا کشتن هیروها از پشت با کلینکز بهم خیلی حال میده. ولی هیچ وقت اون دفعه ای نمیشه که 3 به 5 شده بودیم اینا داشتن از یه لاین Push میدادن 5 تایی با هم، اون دوتای دیگه هم نمیتونستن برسن. یادش بخیر چنان با سرعت من از پشتشون مثل جن ظاهر شدم >:) عملا تنها چیزی که باعث شد رمپیج گیرم این بود کهOmniknight تیم حریف آخرش رو خودش فقط 6 زد که خودش در بره. چهار نفر دیگه به درک واصل شدن. اونش واسه من از رمپیج های دیگه ای که گرفتم شیرین تره :D

کلا فاز آخر Sonic Unleashed هم یکی از پوست کن ترین مراحل کل تاریخ بازی های پلتفرمره (مخصوصا این که سیستم جون هم داره بازی) و کلا شکست داد Dark Gaia مخصوصا برای منی که اون موقع خیلی بچه تر بودم یه لذت وصف ناپذیر عجیبی داشت. کلا پروسه رسیدن از Eggman land به اخر بازی تنها باری بود که چراغ قرمز XB360 من روشن شد :دی سه چراغ نشد البته. دو تا چراغ بود ولی قلب من ریخت قشنگ. خودتون حساب کنید چه قفلی ای زده بودم رو بازی
 
آخرین ویرایش:
تاپیک جذابی باید بشه. :D

من چند وقت پیش همینطوری که در انتظار الدن رینگ نشسته بودم و خبری نمیشد، سکیرو رو از سر رفتم. دستاورد خفنم این بود که موفق شدم باس
Inner Father
رو بدون دمیج خوردن بکشم. خیلیم حس خوبی داد واقعا. :D

برای کسایی که سکیرو نزدن و میخوان متوجه شن سختی این باس در چه حده، ایشون در حقیقت تو طول بازی دو بار میاد سراغت. بار دوم طبیعتا از بار اول سخت تره و حرکات گولاخ تری رو میکنه. اما یک سال و نیم بعد از عرضه بازی، فرام سافتور یه آپدیتی برای بازی داد که یه ورژن سوم و سخت تر از همه رو اضافه کرد. بنده اوشون رو تونستم نو دمیج شتک کنم. :D

ویدئوش رو هم میذارم دوست داشتید ببینید: لینک

ادیت: @stanley حالا اینی که میگم دستاورد محسوب نمیشه زیاد، ولی یه بار باس Rom رو من یه جوری زدم که از تو همون فاز اول کارش تموم شد. یعنی فرصت تلپورت کردن نداشت بنده خدا، نمیدونم چجور باگی بود!:D فاز اولش هم که اصلا اتکی براش تعریف نشده فقط جونورای اطرافش بهت حمله میکنن. :)) من بازی رو بالای 20 بار (آفلاین و آنلاین) تموم کردم ولی هیچوقت دوباره چنین چیزی ندیدم. :D
 
آخرین ویرایش:
اولین چیزی که به یادم اومد کشتن Seath the Scaleless تو دارک سولز یک بود که دهنم رو سرویس کرده بود و به مرحله درماندگی مطلق رسیده بودم یعنی سخت باس کل سری سولز واسم بود.
فعلا برای بقیه باید فکر کنم تا اکتشافی دیگر همین به ذهنم میرسه.:D
ویرایش 1: اولین باری که تو هیتمن رنک Silent Assassin میگیری صد در صد واسه همه یک دستاورده خودش.:D
 
هیتمن ۲ جدید، ماموریت میامی، دو تا هدف بهتون می‌ده که یه پدر و دخترن. همینطوری داشتم واسه خودم با محیط ور می‌رفتم که در یه سیر عجیبی قرار گرفتم و یه کاری کردم که خلاصه بابائه دخترش رو کشت، در نهایت هم رنک Silent Assassin هم بهم داد که مثل توت فرنگی روی کیک شکلاتی بود و واقعا چسبید :D
هیلو ریچ درجه سختی لجندریش واقعا دیوانه‌کننده بود :D اون موقع با چندتا از دوستان توی تب و تاب ۱۰۰ درصد کردن اچیومنتاش بودیم و وقتی بالاخره تونستم این رو بگیرم، انقدر خوشحال شده بودم که کلا تا چند روز شارژ بودم :D
اولین تجربه من از سولزبورن دارک سولز یک بود و با توجه به تعریفایی که شنیده بودم، سعی کردم بازی رو کاملا Blind برم و نه از کسی کمک بخوام و نه به ویکی مراجعه کنم. اواسط بازی که به اون خپل آدم خور و اورنستین بدبخت رسیده بودم، قشنگ له شدم، یعنی له ها :D خلاصه یه چند وقتی گیر کرده بودم، تا این که یادمه اوایل نوروز دیگه عزمم رو جزم کردم و لخت شدم و پریدم وسطشون :D این مبارزه یکی از هیجان‌انگیزترین، فاخرترین و خفن‌ترین تجربیات زندگی بیست و خورده‌ای سالم بود، پاداش بعدش که دیگه دم میازاکی گرم (Amazing chest ahead :D)
 
دست آورد خاصی نبوده جز اتلاف وقت .

آها یادم اومد
تو دیویژن 2 دارک زون 3 تا روگ رو در حال درگیری با باس تو یکی از چکپوینت ها کتلت کردم و دارو ندارشون رو برداشتم و داخل وندور دارک زون شدم موقع بیرون اومدن دیدم جلوی در منتظرن منم alt+f4 گرفتم دو سه روز بعد رفتم لوت هاشونو اکسترکت کردم چه لوت هایی آقا چه لوت هـــــــــــــــــــــــــــــــــــایی :D :D :D :Shrewd: :Shrewd: :Shrewd: :))
 
آخرین ویرایش:
اتمام دو سری بازی igi 1 و 2 باعث افتخارم شد :D:))
مرحله اخر igi 1 رو بدون چیت رد کردی ؟

ادیت: @stanley حالا اینی که میگم دستاورد محسوب نمیشه زیاد، ولی یه بار باس Rom رو من یه جوری زدم که از تو همون فاز اول کارش تموم شد. یعنی فرصت تلپورت کردن نداشت بنده خدا، نمیدونم چجور باگی بود! فاز اولش هم که اصلا اتکی براش تعریف نشده فقط جونورای اطرافش بهت حمله میکنن.
:))
من بازی رو بالای 20 بار (آفلاین و آنلاین) تموم کردم ولی هیچوقت دوباره چنین چیزی ندیدم.
من سر rom یکهفته وقت گذاشتم نمیدونم چجوری بود که اصلا نمیشد کشتش :D خیلی میمردم خیلی. تا حالا سر هیچ باسی اینقدر درگیرش نبودم:D
 
  • Like
Reactions: Sega_genesis
1. اولین لحظه غرورآمیز زندگیم، زدن Emerald Weapon تو Final Fantasy VII بود :D رسما پاره شدم تا زدمش :D اون موقع بود که برای اولین بار به اهمیت farming برای level up پی بردم

2. موارد بعدی هم متعددن:
- شکست دادن Sephiroth تو Kingdom Hearts II؛ اونقدر سر این لعنتی عصبانی بودم که وقتی بالاخره زدمش؛ به سبک بوکسورا داشتم جلوی تلویزیون داد و بیداد می کردم و رجز می خوندم :D
- موقعی که Ninja Gaiden Black رو برای اولین بار تموم کردم؛ تمام بدنم می‌لرزید، دستم عرق کرده بود و دهنم خشک شده بود :D
- تموم کردن Devil May Cry 3 رو درجه سختی Dante Must Die! (بعید میدونم دوباره بتونم از پسش بربیام، پیر شدیم و کم حوصله :D)
- زدن Ludwig تو BloodBorne؛ به طرز عجیبی برای یه مدت طولانی سر این باس گیر کرده بودم و هنوز هم مطمئن نیستم قلقش کامل دستم اومده باشه!

چیز دیگه‌ای یادم نمیاد، چون دیگه مثل سابق دنبال دردسر و چالش زیاد نیستم و فقط میخوام از خود بازیا به خاطر کیفیت فوق‌العاده‌شون لذت ببرم؛ بازیایی مثل TLoU P2 و RDR 2 و ...
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or