سلام، کلاس پنجم به بهانه هد تو گل بازی کردن جلوی در مدرسه هر روز نیم ساعت زود میرفتم مدرسه (شیفت ظهر) و پول خوراکی بین زنگ رو میدادم برای مورتال کمبت بازی کردن تو کلوپ سگا نزدیک مدرسه، اوضاع خوب پیش میرفت تا یه روز معلممون آقای علمایی فهمید و یه نفر رو مامور کرد اسم ماها رو یادداشت کنه، فرداش ما...