خرداد پارسال بود ساعت 8 صبح بود امتحان فيزيك نهايي داشتم روز قبلش بكوب كيلزون 2 بازي كردم صبح ساعت 5 صبح ازخواب بيدار شدم گفتم بيچاره بدبخت برو يكم درس بخون تو اتاق خودم تا خواستم فصل اول رو بخونم كه يهو چشم به پلي 3م افتاد گفتم بزار يكم بازي كنم چنان رفته بودم تو حس بازي چشم به ساعت افتاد ديدم...