امتياز اعضای بازی‌سنتر به عناوین پلتفرم‌های PlayStation

Nathan Drake

Evanescence
کاربر سایت
درود
این تاپیک به این منظور باز شد تا دوستانی که عناوین مختلف رو تجربه کردند، امیتاز از 1 تا 10 به بازی مورد نظر بدن.
لطفا سعی کنید همراه با نمره یه توضیح کوچکی هم بدید.
با تشکر
 
آخرین ویرایش:
Star wars jedi: survivor

نكات مثبت:

-كامبت راضى كننده
-گرافيك هنرى زيبا و فنى خوب
-داستان كشش لازم رو حفظ ميكنه
-شخصيت اصلى دوست داشتنى
-درخت مهارت جمع و جور و خلاصه
-استفاده از المان هاى سولز بدون آسيب زدن به تجربه بازى
-بهينه سازى خوب براى ps5 pro
-استفاده خيلى خوب از دوال سنسى
-طنز خوب
-قابليت تكرار خوبى داره بازى
-استنس هاى متنوع و كاربرى مناسب با سبك بازى پلير
-تنوع خوب دشمنان
-باس فايت هاى متنوع
-پيوند خوب داستان بازى با ريشه اصلى فرنچايز (البته تا حدى كه من ميدونم)

نكات منفى:

-باگ هاى گرافيكى
-شخصيت هاى فرعى غير چند نفر زياد مالى نيستن
-فعاليتاى جانبى كسل كننده
-حجم زيادى بالاى كالكتيبل ها
-بزرگى گاها بيش از حد محيط هاى بازى
-موسيقى بازى در حد عنوان نيست
-روايت داستان جالب نيست نسبت به خود موضوع داستان و يه سرى اتفاقات خيلى الكى و سرسرى رخ ميدن
-اوايل بازى حس نچسبى خاصى داره
-لول ديزاين در بعضى مراحل كلافه كننده هست

ارزش: 10/10
نمره فنى: 8.5/10

الان كه روى پلاس هست و بازى خاصى هم عرضه نميشه فعلا حتما بريد سراغش قطعا پشيمون نميشيد.
 
سایلنت هیل ۲،
برای من یه بازی نیست، یه تیکه از وجودمه که تو مه‌ی اون شهر گم شده. گرافیکش رو اولین بار که دیدم، قلبم لرزید. اون خیابونای ترک‌خورده، پنجره‌های شکسته و مه‌ای که انگار داره منو می‌بلعه، یه حس عجیب بهم داد. نه از اون گرافیکای پر زرق و برق امروزیه، ولی همین سادگیش یه جوری تو روحت نفوذ می‌کنه. انگار هر سایه، هر نور کم‌جون که از لامپای زنگ‌زده می‌تابه، داره یه چیزی از دل خودم بهم نشون می‌ده. شبایی که بازی می‌کردم، حس می‌کردم خودمم اونجام، تو اون سکوت ترسناک، با جیمز قدم برمی‌دارم و نمی‌دونم قراره چی سرم بیاد.
داستانش، وای... نمی‌دونم از کجا شروع کنم. جیمز ساترلند، یه مرد شکسته که با یه نامه‌ی خیس از اشک مری، پاش رو تو این شهر لعنتی گذاشت. مری، عشقش، که دیگه نیست، ولی انگار هر گوشه‌ی سایلنت هیل داره صدام می‌کنه. ماریا رو اولین بار دیدم، قلبم ریخت؛ عین مری بود، همون خنده، همون نگاه، ولی یه جای کار می‌لنگید. هر بار که ماریا جلوی چشمام می‌مرد، انگار یه تیکه از خودمم با اون می‌رفت زیر خاک. لورا، با اون شیطنت تلخش، و آنجلا، که هر بار صداش رو می‌شنیدم دلم می‌خواست بغلش کنم و بگم تمو
م می‌شه، همه‌شون منو با خودشون بردن تو یه دنیای غم‌انگیز که نمی‌تونستم ازش بیرون بیام. آخر خط، تو اون قایق روی دریاچه‌ی توبا، وقتی جیمز با حقیقت روبه‌رو شد، نشستم زل زدم به صفحه و فقط گریه کردم. نه فقط برای اون، برای خودم، برای هر چیزی که تو زندگیم گم کرده بودم.
موسیقی‌ش، خدا شاهده هنوز که "Theme of Laura" رو می‌شنوم، اشکام بی‌صدا می‌ریزن. آکیرا یامائوکا انگار با هر نت، یه زخم کهنه‌م رو باز کرده. یه لحظه آرومم می‌کنه، مثل لالایی مری، یه لحظه دیگه با اون خش‌خش رادیو و ضربای تند، قلبم رو می‌ذاره تو مشتش. شبایی که هدفون تو گوشم بود و بازی می‌کردم، حس می‌کردم این آهنگا فقط برای من ساخته شده‌ن، برای هر دردی که تو دلم قایم کرده‌م. "Promise" رو گوش کنید، ببینید چطور آدم رو می‌بره تو یه جای دور و نمی‌ذاره برگرده.
گیم‌پلیش، راستش اولش اذیتم کرد، یه کم دست و پا چلفتی بود، ولی بعد فهمیدم همین حس درماندگیه که سایلنت هیل رو خاص می‌کنه. هر قدم که با جیمز برمی‌داشتم، هر بار که رادیو خش‌خش می‌کرد و می‌فهمیدم یه هیولا تو راهه، نفسم بند می‌اومد. اون پرستارای پیچ‌خورده، پiramid Head که مثل یه کابوس بالای سرم وایستاده بود، انگار از تو دل خودم بیرون اومده بودن. این گیم‌پلی، منو مجبور کرد با جیمز یکی شم، با ترساش بلرزم، با غماش بشکنم. یه شب تا صبح بازی کردم و وقتی تموم شد، فقط نشستم و زل زدم به صفحه، انگار خودمم تو اون مه گم شده بودم.
سایلنت هیل ۲، برای من یه شاهکاره، یه آینه که هر بار توش نگاه می‌کنم، خودمو می‌بینم، با همه‌ی زخمام، با همه‌ی حسرتام. اگه بخوام امتیاز بدم، دلم می‌خواد بگم ۱۰ از ۱۰، ولی نه، این از عدد بزرگ‌تره. این یه سفره، یه تجربه که وقتی تمومش کردم، فقط دلم خواست گریه کنم و بذارم اشکام با اون مه یکی شن. سایلنت هیل ۲، یه نامه‌ست که انگار خودم تو مه‌ی اون شهر برای خودم نوشتم، و هر بار که بهش فکر می‌کنم، دلم می‌خواد برگردم و دوباره توش گم شم..
 
RoboCop Rogue City
8/10

عجب تجربه‌ی خفن و لذتبخشی بود. واقعا بازی خوبی ساخته بود. کاملا وفادار به حال و هوای فیلمش. مشکلات خودشم داشت اما در نهایت اینقدر خوش میگذره که میتونی نادیده بگیریشون. بازی از خیلی جهات سادس. قشنگ یاداور بازیای قدیمی هستش. دورانی که بازی‌های زیادی از روی فیلم‌ها و انیمیشن‌های معروف ساخته میشدن. گیم‌پلی بازی خیلی لذتبخشه. راه رفتن با روبوکاپ، تیراندازی با سلاح Auto-9 معروفش. انجام ساید کوئستای مختلف. جریمه کردن ملت. انتخاب دیالوگ. همه چیز خیلی خوب کنار هم قرار گرفتن. سیستم آپگرید بازی فوق‌العادس. ساده اما شدیدا کاربردی. قشنگ تاثیرشون رو حس میکنید. هم تو بخش اسکیل که خود روبوکاپ قوی میشه و هم سلاحش. آپگرید اتو۹ واقعا جالب بود. یه مادربُرد به شما میده که چیپ‌های مختلفی میتونید روش سوار کنید. هر چی جلوتر برید، بُرد بهتری گیرتون میاد و میتونید چیپ‌های بیشتری روش بذارید. هر چیپ میتونه ۴ جهت ورودی و خروجی داشته باشه. ازون‌ور هر مادربُرد به سری پنالتی هم داره که اگر فعالشون کنید، استت اتو۹ کاهش پیدا میکنه. باید حواستون بشه طوری بچینید که بیشتری بازدهی رو بگیرید بدون فعال کردن این پنالتی‌ها. خیلی سیستم باحالیه. داستان بازی خوب بود. کُلیت داستان شبیه فیلم بود ولی خب یه سری توئیستای خاص خودشم داشت. موسیقی عالی بود. وقتی اولین بار میشنویدش قشنگ میرید به دوران کودکی وقتی اولین بار فیلمش رو دیدین. لوکیشن Downtown رو خیلی دوس داشتم ولی Steel Mill رو نه زیاد خصوصا به خاطر افت فریمش. گرافیک خوب بود. اما افت فریم خیلی داشت. قشنگ بیچاره میکرد یه جاهایی. گلیچ و باگ ریز و درشت موجوده تو بازی. سیستم چک‌پوینت و اتو سیوش خیلی اذیت میکنه. بعضی وقتا برای مدت زیادی ممکنه هیچ سیوی انجام نده. هوش مصنوعی هم کم ایراد نداشت. اما در نهایت همونطور که گفتم خیلی خوش گذشت. شاید طرفدار فیلمش نبودم یا اصن ندیده بودمش امتیاز کمتری میدادم اما خب در شرایط فعلی میتونم بگم خیلی خوش گذشت.
 
Warhammer 40k space marine 2
به نام خالق یکتا
اولین بار هست پام رو تو دنیای وارهمر گذاشتم و به شدت تو اولین برخورد جذب این دنیا شدم ( میخ اول رو محکم کوبید)
حدودا تموم و پلت کردن بازی ۱۰۰ ساعت طول کشید ( البته میشد تو ۵۰ ساعت هم کا رو جمع کرد ولی خواستم لذت ببرم تا گرایند کنم)
به قول نوید ( زدیم تو گوش بازی)
جدا جدا هر بخش رو توضیح بدم
----------------------------------------
1- بخش داستانی به شدت خوش ساخت و جذابی داشت و یه حس شدیداً نوستالژی داشت برام، انگار برای اولین بار داشتم گیرز او وار ۱ بازی میکردم، گیم پلی عای، گرافیک عالی ، داستان عای، چه کاتسین های عالی داشت، مخصوصا اواخر بازی، با اینکه تمرکز و بیس اصلی بازی تو بخش کوآپ هست ولی بخش داستانی هیچ کم و کسری نداشت، (حدودا ۱۳ ساعت)
---------------------------------------
2- بخش مالتی پلیر PVP، منی که زیاد اهل pvpنیستم ، خیلی خوشم اومد و منو نگه داشت پای بازی، کلاس ها همه بالانس بودن، سه تا مود داشت که کافی بود ( البته بهتر بود که بیشتر باشه) (حدودا 8 ساعت بازی کردمش)
-------------------------------------
3- و اما گل سر سبد بازی بخش PVE یا همون کوآپ بازی بود که عامل اصلی محبوبیت و موفقیت بازی بود، خیلی لذت بخش بود ، و واقعا اعتیاد آور بود، 6 تا کلاس کاملا متفاوت و 8 تا مرحله ی متنوع، و 6 یا 7 تا درجه سختی، واقعا هیچ حس تکراری بودن نمی‌داد ، ( من از 100 ساعت پلی تایم رو مطمعنن 80 ساعتش رو صرف همین بخش کوآپ کردم

(80 ساعت تا حالا بازی کردم و تا محدود میشه ادامه داد. همه ی مراحل رو تا درجه سختی 4 بازی کردم، یکیش رو تا 5 فعلا)
===========================
خوبی ها
+ گرافیک بازی عالی بود
+ گیمپلی و کامبت بازی هم از دو بخش شوتینگ و تقریبا هک اند اسلش تشکیل شده بود که واقعا بالانس بودن و هر دو کاملا تو بازی مهم بودن ( اینطوری نبود که مثلا یکیش رو استفاده نکنی)
+ کاتسین های بازی عالی بودن
+ سنگینی ضربات کاملا احساس میشه تو بازی و خیلی حس خوبی داره
+ دقیقا حس یه مارین شکست ناپذیر بودن داری موقع بازی
دنیای بازی هم خیلی تاریک و بی رحم بود و خوفناک
+ فرندلی فایر نداره
===========================
منفی ها
- تنوع دشمنا تا حدودی کم هست تو بازی، ( کلا ۲۳ نوع دشمن و باس)، البته اصلا لطمه ای به بازی نمیزنه
- تنها نکته منفی واقعی اینه که موقع finisher زدن به دشمنا و یا تعامل با کلید ها و... هم دمیج میخوری،
- یه تروفی داره ( کشتن 41.000 دشمن ) واقعا زیاده،
===========================
نمره به بازی بدم 9/10
لذتی که از بازی بردم و ارزش تکرار بازی 10/10
البته همچنان دارم بازی میکنم
شدیداً پیشنهاد میشه.
 
Dragon age veilguard
یه 10 ساعتی بازی کردم و خواستم تجربه اولیه و به قول خارجی هی first impression بازی رو به اشتراک بزارم
چیزی که همون اول کار تو ذوق میزند اینه که: کارکتر های همراهمون از عمد خیلی زشت طراحی شدن، واقعا ناامید میشن از دیدن قیافشون،
گرافیک بازی خوشگله، جزو بهترین ها نیست ولی خوشگله و متفاوت هست
سیستم کامبت بازی خوبه و ساده شده ی اینکوئیزیشن هست
- برا من دو تا علت داره که شدیداً لذت بردم،
یکی اینکه بازی مثل اکثر RPG های دیگه open world نیست، بازی خطی هست با کلی راه مخفی ، اصلا تو بازی سردرگم نمیشن کجا برین و چیکار کنین،
- مورد دوم که خیلی خوشم اومد، زاویه ی دوربین بازیه که خیلی درست هست برا این سبک، نه مثل اکثر بازی ها خیلی نزدیک هست نه خیلی دور، دقیقا همون اندازه که همیشه دوست دارم
مبارزات بازی با اینکه خوبه ،ولی احساس میکنم تو دراز مدت تکراری بشه، ،
بازی کلی هم پازل های محیطی داره که به صندق های گنج دسترسی پیدا میکنیم.
اگه اون حاشیه‌های بازی رو کنار بزاریم بازی لذت بخشه و کاملا ارزش بازی داره،
برعکس نسخه های قبلی این بازی بار اکشن بیشتری نسبت به نقش آفرینی داره.
بخش طراحی کاراکتر بسیار با کیفیتی داره, و شاید با کیفیت ترین هست که من تا حالا دیدم،
المان های rpg ساده سازی و عامه پسند تر شده، ( تو همه ی زمینه ها بازی ساده سازی شده و عامه پسند تر و هیچ پیچیدگی نداره)
تو این ده دوازده ساعتی که بازی کردم دقیقا متاش همون که هست درسته ، یه بازی ۸ از ۱۰ هست نه بیشتر،
ایشالا اگه تموم بکنم و دراپ نشه آخر کار نظرم رو کامل می‌نویسم
 
Mortal kombat 1
Screenshot_۲۰۲۵-۰۳-۱۰-۱۹-۵۹-۱۰-۲۳۳_com.sec.android.app.sbrowser-edit.jpg

+گرافیک خوب و دوست داشتنی
+Brutalityو فینیشر های جذاب
+ دیالوگ و صدای هر شخصیت جذابه

- داستان بازی یکم گیج کننده
- نداشتن تروفی آفلاین

خیلی ذوق داشتم برای بازی
البته روی کنسول برادرزادم
بعد ۲یا۳ساعت نشستیم داستانیشو تموم کردیم و با برادرزادمم نشستیم کلی Brutality و فینیشر زدیم و گرفیک و بصری چشم نوازی داشت و محیط های خیلی متنوع و.. بعد متوجه شدیم که این همه مدت بازی میکنیم چرا تروفی نمیده😂😂
دیگه فهمیدم بعد حدود ۱۳۰‌گیگ‌دانلود قرار نیست تروفی گیرمون بیاد چون بازی آفلاین بود و برای گرفتن تروفی حتما باید آنلاین باشید تا به سرورش وصل بشید😐

+تجربه خوبی شدبرام روی کنسول خودم خواستم بازی کنم😂 حتما ظرفیت۱ نباشه...

نکته آخر هم به نظرم باید صبر کرد هم کاراکترهای بازی بیان بعد بازی رو خرید وهمچنین نسخه استاندارد بازی یه داستانی داره که ۲یا۳ساعت تموم میشه
و یه داستانی دیگه داشت ادامه داستان ۱ که جز Dlcهاش هست که باید جدا خریداری بشه و قفله.

امتیاز ۷/۱۰
 
Brothers: A Tale of Two Sons Remake

یه بازی شاهکارهه یه سفره که از همون لحظه‌ی اول که کنترل نایا و نایی رو دستت می‌گیری، انگار پات رو تو یه کتاب قصه‌ی باز شده میذاری و دیگه راه برگشت نداری.
تصور کن: یه دهکده‌ی کوچیک و آروم، خونه‌های چوبی با دودکش‌هایی که دود سفید ازشون بلند می‌شه، یه پل سنگی که زیر پات میلرزه وقتی با دو تا برادر میدوی روش. نایا، برادر بزرگه، یه جور سنگینی تو حرکاتش داره، انگار می‌دونه دنیا رو شونه‌هاشه. نایی، کوچیکه، یه ذره شیطون‌تره، با اون پرش‌های بامزه‌ش و اون خنده‌های زیرزیرکی که تو زبون عجیبشون می‌شنوی. از همون اول که باید قایقشون رو تو آب بندازن تا برن دنبال آب زندگی، حس می‌کنی این دو تا فقط پیکسل نیستن، بلکه جون دارن، نفس می‌کشن، و تو هم باهاشون نفس می‌کشی
بعد که راه می‌افتی، دنیا باز می‌شه. یه جنگل سرسبز که نور خورشید از لای برگ‌ها می‌ریزه زمین، صدای پرنده‌ها که انگار دارن برات لالایی می‌خونن. یهو می‌رسی به یه غول گنده که جلوت سبز می‌شه، با اون بدن پشمالوش و چشمای ترسناکش. قلبم ریخت وقتی نایی رو فرستادم یه گوشه قایم بشه و نایا رفت یه سنگ رو بلند کنه که راه باز بشه. اون لحظه که غول برگشت سمتمون و من با دو تا انگشتام داشتم همزمان هر دو برادر رو فراری می‌دادم، انگار خودم وسط جنگل بودم و نفسم بند اومده بود.
یه جاهایی هم هست که دلت می‌خواد فقط وایستی و نگاه کنی. مثلاً اون کوه برفی که باد سردش رو انگار تو صورتت حس می‌کنی، یا اون پل طنابی که زیر پات تاب می‌خوره و باید نایا و نایی رو با دقت ازش رد کنی. یه بار انقدر محو منظره‌ی غروب آفتاب پشت کوه‌ها شده بودم که یادم رفت دارم بازی می‌کنم، فقط داشتم اون لحظه رو زندگی می‌کردم. این ریمیک با اون گرافیک طوری همه‌چیز رو زنده کرده که انگار داری تو یه رویای بیداری قدم می‌زنی.
پازل‌ها هم که دیگه نگم براتون! یه جاهایی انگار مغزت رو قلقلک می‌دن. مثلاً یه جا باید نایا یه اهرم رو نگه داره تا یه دروازه باز بمونه، نایی هم بدو بدو بره اون ور و یه طناب رو بکشه که نایا بتونه بیاد. یا اون قسمت که باید با یه بزغاله‌ی بامزه همکاری کنی تا از یه دره رد بشی خدایی کی فکرش رو می‌کرد بزغاله تو بازی اینقدر کار راه‌بنداز باشه؟ این همکاری بین دو برادر یه جوریه که حس می‌کنی واقعاً داری با یه نفر دیگه هم‌فکری می‌کنی، حتی اگه تنهایی داری بازی می‌کنی.
یه سکانس هست نمی‌گم کجاش که خراب نشه که یهو همه‌چیز ساکت می‌شه. فقط صدای باد میاد و یه موسیقی آروم که انگار داره قلبت رو نوازش می‌کنه. اونجا بود که فهمیدم این بازی فقط درباره‌ی پازل حل کردن یا دویدن نیست؛ درباره‌ی رابطه‌ست، درباره‌ی از دست دادن و نگه داشتن، درباره‌ی اینکه چطور دو نفر می‌تونن با هم یه دنیا رو تحمل کنن. وقتی به آخر خط رسیدم، یه حس عجیب داشتم، انگار یه تیکه از خودم رو تو اون دنیا جا گذاشتم.
صداگذاری‌ش هم که دیگه غوغاست. صدای آب که تو رودخونه می‌ریزه، خش‌خش برگ‌ها زیر پات، یا اون لحظه‌ای که نایی یه چیزی رو پیدا می‌کنه و با ذوق یه جور "هاپ‌هاپ" بامزه می‌گه همه‌چیز طوری طراحی شده که غرق بشی. موسیقی هم که انگار یه نفر اومده روحت رو برده تو یه جای دیگه. یه جاهایی ویولن‌ها طوری می‌زنن که اشکت درمیاد، یه جاهایی طبل‌ها می‌کوبن و تو فقط می‌خوای بدوی و بجنگی.
باید بگم این بازی مثل یه دوست قدیمیه که بعد سال‌ها برگشته، با یه لباس نو و یه عالمه حرف تازه. هر قدمش، هر نگاه بین نایا و نایی، هر لحظه‌ای که با هم می‌خندن یا با هم می‌ترسن، انگار داره بهت می‌گه: "زندگی همینه، با همه‌ی قشنگیاش و غصه‌هاش." من که ساعت‌ها تو دنیای این دو برادر غرق شدم و هنوزم دلم می‌خواد برگردم و دوباره باهاشون راه بیفتم. شما هم بیاید، قول می‌دم این سفر چیزیه که تا مدت‌ها یادتون نره!


خب، از نظر گرافیک و جلوه‌های بصری که دیگه حرفی نمی‌مونه، این ریمیک یه ۱۰ تپل می‌گیره، چون واقعاً چشمات رو نوازش می‌ده. گیم‌پلی هم با اون سیستم کنترل دو نفره و پازل‌های باحالش خیلی به دلم نشست، فکر کنم یه ۹ شایسته‌ش باشه یه ذره جا داشت خلاقیت بیشتری به خرج بدن. داستان و حس و حالش که دیگه قلب آدم رو می‌لرزونه، به نظرم ۱۰ حقشه، چون کمتر بازی‌ای اینجوری آدم رو تو خودش غرق می‌کنه. موسیقی و صداگذاری هم که گفتم، انگار روحت رو می‌برن، پس یه ۱۰ دیگه اونجا می‌ذارم.

اگه بخوام یه نمره‌ی کلی بدم، با همه‌ی این عشق و حال و یه سری ریزه‌کاری که می‌تونست بهتر باشه (مثل اون تکراری بودن بعضی پازل‌ها برای کسایی که نسخه‌ی اصلی رو بازی کردن)، به نظرم یه ۹ از ۱۰ خیلی بهش میاد. نه اینکه کامل کامل باشه، ولی خدایی این ۹ یه ۹ پر و پیمونه که دلم نمیاد کمتر از این بهش بدم. این بازی مثل یه فنجون چای داغ تو یه روز سرد می‌مونه شاید یه کم شکرش
کم و زیاد باشه، ولی گرمایش تا عمق جونت می‌ره!
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or