ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent Dream" data-source="post: 3088430" data-attributes="member: 43016"><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><strong>Mary Shepherd-Sunderland</strong></span></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh2/characters/mary.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>نام: مری ساندرلند(شپرد)</p><p>سن: 25 سال</p><p>شغل: نامعلوم</p><p></p><p>در سایلنت هیل 1 و در مدرسه میدویچ ما میتونیم نقاشی یک گربه رو پیدا کنیم(در واقع یک گربه بسیار عجیب) که عنوان اون هست "مری". ممکنه که مری دوران کودکی خودش رو در سایلنت هیل سپری کرده باشه؟ در اون زمان(وقایع sh1) مری باید به مدرسه میرفته باشه. در اوایل 20 سالگی مری در اشفیلد زندگی میکرده, و همونطور که میدونیم اشفیلد از سایلنت هیل زیاد دور نیست. در اونجا با جیمز ساندرلند آشنا میشه و به خاطر برخی دلایل به این کارمند افسرده دل میبنده و به همین ترتیب با هم دیگه ازدواج میکنند و زندگی شادی رو آغاز میکنند. جیمز به عنوان یک کارمند کار میکرد و مری هم یک همسر خانه دار فوقالعاده بود, سعی میکرد تا پیانو زدن رو یاد بگیره ("یادم میاد که مری خیلی دوست داشت پیانو بزنه") و نقاشی بکشه(لورا میگه:"اون حتی تمام نقاشی هاش هم به من نشون داد."). سه سال قبل از وقایع sh2 زن و شوهر جوان برای تعطیلات به شهر سایلنت هیل رفتند. چرا سایلنت هیل؟ همونطور که میدونیم آگهی این شهر تفریحی در ایستگاه رادیویی اشفیلد پخش میشه("Come 2 Silent Hill 4 the ultimate peaceful getaway!"). بهترین دوران زندگی اونها زمانی بود که برای تعطیلات به سایلنت هیل رفتند. اونها تمام روز رو در پارک Rosewater میگذروند و به دریاچه خیره میشدند و اتاق 312 هم تبدیل به "مکان مخصوص" اونها میشه. و همه چیز خوب بود اما در حقیقت مری بیمار بود (نوار ویدیویی جیمز رو به یاد بیارید) اما حاضر نبود قبول کنه که بیمارـه("من فقط نمیخواستم قبولش کنم"). و جیمز هم متوجه نشد که همسر دوست داشتنیش بیمارـه.(یا نمیخواست که متوجه بشه؟؟ زمانی که عکس مری رو بررسی کنید جیمز میگه"یک عکس از زمانی که اون هنوز سالم بود", هرچند کاملاََ واضحه که مری در اون زمان هم سالم نبود!). بعد از این که تعطیلاتشون به پایان میرسه, اونها به اشفیلد برمیگردند, و تنها در اون زمانه جیمز برای درمان مری اقدام میکنه. اما دیگه دیر شده بود و مری نمیتونست نجات پیدا کنه(مطمئن نیستم...3 سال حداکثر...یا 6 ماه...غیر ممکنه که با اطمینان بگم چقدر زنده میمونه). مری در بیمارستان St.Jerome بستری میشه(راشل همسایه ساندرلند در اونجا پرستارـه) اما اون به هیچ درمانی اعتقاد نداره("راحت تره که اونا فقط منو بکشند. اما من حدس میزنم که بیمارستان از من سود خوبی به دست میاره, اونا میخواند که منو زنده نگه دارند..."). اون تصور میکرد که این بیماری نه تنها زندگی اون رو میگیره, بلکه باعث میشه همسرش هم صدمه ببینه. اون همیشه از جیمز میخواست که ترکش کنه("Just go home already", "Get the hell out of here" , "Leave me alone already!" , "Are you still here?", "Don’t come back!") کلمه اصلی در اینجا Leave هست. در حقیقت مری میخواد که جیمز ترکش کنه, که به خاطرش عذاب نکشه, تا یه زندگی جدیدی رو شروع کنه. اون میخواست به درد جیمز پایان بده اما نیمتونست کلمه مناسبی رو برای بیان این موضوع پیدا کنه. هرچند مری نمیتونست ارتباط خودش رو با این دنیا قطع کنه(به طور مثال: جیمز) اون هنوز میخواست باور کنه که میتونه نجات پیدا کنه("جیمز...صبر کن...خواهش میکنم نرو...باهام بمون. از حرفهایی که زدم منظوری نداشتم. خواهش میکنم جیمز...بهم بگو که خوب میشم. بهم بگو که نمیمیرم...کمکم کن..."). اوضاع به مدت 2 سال همینطور پیش رفت. برای 2 سال طولانی که مری در بیمارستان بستری بود, اکثر اوقات به سقف بالای سرش خیره میشد و فقط در خاطراتش زندگی میکرد. در افکارش اون دوباره به سایلنت هیل برمیگشت و بیشتر بیشتر به دنیای ناخودآگاه خودش فرو میرفت. هر چند که بدنش در بیمارستان بود اما ذهنش در شهر مه گرفته بود. به همین ترتیب اون بیشتر و بیشتر در دنیای ناخودآگاه خودش فرو میرفت. چطور اون دلش میخواست که با جیمز به اونجا برگرده....اون منتظر جیمز بود اما نمیخواست که اون برگرده, چون اگر برمیگشت و اون رو میدید عذاب میکشید. در طول سومین سال, اون در بیمارستان با دختری به اسم لورا آشنا میشه. این دو به سرعت با هم دیگه دوست شدند - یک دختر که در تلاش بود تا شادی پیدا کنه- و یک زن که فقط میتونست شادی که قبلا داشت رو به یاد بیاره. اونها در مورد سایلنت هیل صحبت میکردند, مری از خاطراتی خوبی که در اون شهر داشت برای لورا میگفت, و لورا هم در اون مادری رو میدید که از دست داده بودش("من تو رو مثل دختر خودم دوست دارم, اگر اوضاع طور دیگه ای بود من امیدوار بود تا تو رو به فرزندی قبول کنم"). مری حتی میخواست اون رو به فرزندی قبول کنه اما میدونست که همچین چیزی هرگز رخ نمیده. به همین ترتیب یک سال گذشت, اما در نهایت مری یک روز بیمارستان رو ترک کرد. اون انقدر مشتاق بود تا به خونه بره که احتمالا منتظر نشد تا به لورا بگه و برای همین یک نامه براش گذاشت, همون کاری که برای جیمز انجام داد و نامه رو به راشل داد تا اون رو به شوهرش بده(اون از راشل خواست این کار رو انجام بده چون همسایشون بود). اون به پیش جیمز برگشت و میخواست برای آخرین بار به سایلنت هیل بره. اما وضعیت سلامتی اون بدتر بدتر میشد و مشخص بود که نمیتونه به اونجا بره. و بنابراین, اون آخرین روزهای زندگیش رو کنار شوهرش گذروند و آروم آروم جلوی اون جون میداد. یک شب جیمز تصمیم میگیره تا به این کابوس طولانی پایان بده. اون صبر کرد تا مری بخوابه و بعد بالش اون رو خفه کرد. حالا فقط باید اون رو به آخرین آرزوش برسونه-اون رو به سایلنت هیل ببره. اما آیا مری از بین رفت, یا اینکه اون برای همیشه در رویای بی قرار سایلنت هیل سرگردان شد؟("سپس از بند جسم رها شو و قدرت بهشت را دریافت کن"). آیا خاطرات اون در شهر رویاهایش به زندگی ادامه میده؟ ("خب, من حالا تنها اونجام...در مکان مخصوصمون منتظر تو هستم..."). آیا او شوهرش رو ملاقات میکنه و با اون به درون دنیای خاطراتش فرو میره؟ یا این که اون محکوم به اینه که برای همیشه در دنیای خودش تنها منتظر اون باشه؟ ایا جیمز اون رو رها میکنه؟</p><p></p><p>اگر نام جیمز از Jack the Ripper گرفته شده باشد پس Mary هم باید نام یکی از قربانیان جک باشد. Mary Kelly یکی از قربانیان جک است که با مردی به اسم جوزف که تصور میشده است Ripper باشد زندگی میکرده است. نام مری از Mary Kelly گرفته شده.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent Dream, post: 3088430, member: 43016"] [CENTER][SIZE=3][B]Mary Shepherd-Sunderland[/B][/SIZE] [IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh2/characters/mary.jpg[/IMG][/CENTER] نام: مری ساندرلند(شپرد) سن: 25 سال شغل: نامعلوم در سایلنت هیل 1 و در مدرسه میدویچ ما میتونیم نقاشی یک گربه رو پیدا کنیم(در واقع یک گربه بسیار عجیب) که عنوان اون هست "مری". ممکنه که مری دوران کودکی خودش رو در سایلنت هیل سپری کرده باشه؟ در اون زمان(وقایع sh1) مری باید به مدرسه میرفته باشه. در اوایل 20 سالگی مری در اشفیلد زندگی میکرده, و همونطور که میدونیم اشفیلد از سایلنت هیل زیاد دور نیست. در اونجا با جیمز ساندرلند آشنا میشه و به خاطر برخی دلایل به این کارمند افسرده دل میبنده و به همین ترتیب با هم دیگه ازدواج میکنند و زندگی شادی رو آغاز میکنند. جیمز به عنوان یک کارمند کار میکرد و مری هم یک همسر خانه دار فوقالعاده بود, سعی میکرد تا پیانو زدن رو یاد بگیره ("یادم میاد که مری خیلی دوست داشت پیانو بزنه") و نقاشی بکشه(لورا میگه:"اون حتی تمام نقاشی هاش هم به من نشون داد."). سه سال قبل از وقایع sh2 زن و شوهر جوان برای تعطیلات به شهر سایلنت هیل رفتند. چرا سایلنت هیل؟ همونطور که میدونیم آگهی این شهر تفریحی در ایستگاه رادیویی اشفیلد پخش میشه("Come 2 Silent Hill 4 the ultimate peaceful getaway!"). بهترین دوران زندگی اونها زمانی بود که برای تعطیلات به سایلنت هیل رفتند. اونها تمام روز رو در پارک Rosewater میگذروند و به دریاچه خیره میشدند و اتاق 312 هم تبدیل به "مکان مخصوص" اونها میشه. و همه چیز خوب بود اما در حقیقت مری بیمار بود (نوار ویدیویی جیمز رو به یاد بیارید) اما حاضر نبود قبول کنه که بیمارـه("من فقط نمیخواستم قبولش کنم"). و جیمز هم متوجه نشد که همسر دوست داشتنیش بیمارـه.(یا نمیخواست که متوجه بشه؟؟ زمانی که عکس مری رو بررسی کنید جیمز میگه"یک عکس از زمانی که اون هنوز سالم بود", هرچند کاملاََ واضحه که مری در اون زمان هم سالم نبود!). بعد از این که تعطیلاتشون به پایان میرسه, اونها به اشفیلد برمیگردند, و تنها در اون زمانه جیمز برای درمان مری اقدام میکنه. اما دیگه دیر شده بود و مری نمیتونست نجات پیدا کنه(مطمئن نیستم...3 سال حداکثر...یا 6 ماه...غیر ممکنه که با اطمینان بگم چقدر زنده میمونه). مری در بیمارستان St.Jerome بستری میشه(راشل همسایه ساندرلند در اونجا پرستارـه) اما اون به هیچ درمانی اعتقاد نداره("راحت تره که اونا فقط منو بکشند. اما من حدس میزنم که بیمارستان از من سود خوبی به دست میاره, اونا میخواند که منو زنده نگه دارند..."). اون تصور میکرد که این بیماری نه تنها زندگی اون رو میگیره, بلکه باعث میشه همسرش هم صدمه ببینه. اون همیشه از جیمز میخواست که ترکش کنه("Just go home already", "Get the hell out of here" , "Leave me alone already!" , "Are you still here?", "Don’t come back!") کلمه اصلی در اینجا Leave هست. در حقیقت مری میخواد که جیمز ترکش کنه, که به خاطرش عذاب نکشه, تا یه زندگی جدیدی رو شروع کنه. اون میخواست به درد جیمز پایان بده اما نیمتونست کلمه مناسبی رو برای بیان این موضوع پیدا کنه. هرچند مری نمیتونست ارتباط خودش رو با این دنیا قطع کنه(به طور مثال: جیمز) اون هنوز میخواست باور کنه که میتونه نجات پیدا کنه("جیمز...صبر کن...خواهش میکنم نرو...باهام بمون. از حرفهایی که زدم منظوری نداشتم. خواهش میکنم جیمز...بهم بگو که خوب میشم. بهم بگو که نمیمیرم...کمکم کن..."). اوضاع به مدت 2 سال همینطور پیش رفت. برای 2 سال طولانی که مری در بیمارستان بستری بود, اکثر اوقات به سقف بالای سرش خیره میشد و فقط در خاطراتش زندگی میکرد. در افکارش اون دوباره به سایلنت هیل برمیگشت و بیشتر بیشتر به دنیای ناخودآگاه خودش فرو میرفت. هر چند که بدنش در بیمارستان بود اما ذهنش در شهر مه گرفته بود. به همین ترتیب اون بیشتر و بیشتر در دنیای ناخودآگاه خودش فرو میرفت. چطور اون دلش میخواست که با جیمز به اونجا برگرده....اون منتظر جیمز بود اما نمیخواست که اون برگرده, چون اگر برمیگشت و اون رو میدید عذاب میکشید. در طول سومین سال, اون در بیمارستان با دختری به اسم لورا آشنا میشه. این دو به سرعت با هم دیگه دوست شدند - یک دختر که در تلاش بود تا شادی پیدا کنه- و یک زن که فقط میتونست شادی که قبلا داشت رو به یاد بیاره. اونها در مورد سایلنت هیل صحبت میکردند, مری از خاطراتی خوبی که در اون شهر داشت برای لورا میگفت, و لورا هم در اون مادری رو میدید که از دست داده بودش("من تو رو مثل دختر خودم دوست دارم, اگر اوضاع طور دیگه ای بود من امیدوار بود تا تو رو به فرزندی قبول کنم"). مری حتی میخواست اون رو به فرزندی قبول کنه اما میدونست که همچین چیزی هرگز رخ نمیده. به همین ترتیب یک سال گذشت, اما در نهایت مری یک روز بیمارستان رو ترک کرد. اون انقدر مشتاق بود تا به خونه بره که احتمالا منتظر نشد تا به لورا بگه و برای همین یک نامه براش گذاشت, همون کاری که برای جیمز انجام داد و نامه رو به راشل داد تا اون رو به شوهرش بده(اون از راشل خواست این کار رو انجام بده چون همسایشون بود). اون به پیش جیمز برگشت و میخواست برای آخرین بار به سایلنت هیل بره. اما وضعیت سلامتی اون بدتر بدتر میشد و مشخص بود که نمیتونه به اونجا بره. و بنابراین, اون آخرین روزهای زندگیش رو کنار شوهرش گذروند و آروم آروم جلوی اون جون میداد. یک شب جیمز تصمیم میگیره تا به این کابوس طولانی پایان بده. اون صبر کرد تا مری بخوابه و بعد بالش اون رو خفه کرد. حالا فقط باید اون رو به آخرین آرزوش برسونه-اون رو به سایلنت هیل ببره. اما آیا مری از بین رفت, یا اینکه اون برای همیشه در رویای بی قرار سایلنت هیل سرگردان شد؟("سپس از بند جسم رها شو و قدرت بهشت را دریافت کن"). آیا خاطرات اون در شهر رویاهایش به زندگی ادامه میده؟ ("خب, من حالا تنها اونجام...در مکان مخصوصمون منتظر تو هستم..."). آیا او شوهرش رو ملاقات میکنه و با اون به درون دنیای خاطراتش فرو میره؟ یا این که اون محکوم به اینه که برای همیشه در دنیای خودش تنها منتظر اون باشه؟ ایا جیمز اون رو رها میکنه؟ اگر نام جیمز از Jack the Ripper گرفته شده باشد پس Mary هم باید نام یکی از قربانیان جک باشد. Mary Kelly یکی از قربانیان جک است که با مردی به اسم جوزف که تصور میشده است Ripper باشد زندگی میکرده است. نام مری از Mary Kelly گرفته شده. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft