ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
The Elder Scrolls Library {Wiki}
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Timeless One" data-source="post: 4205879" data-attributes="member: 7691"><p><strong>Mede Dynasty</strong></p><p></p><p></p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/80j7_md1.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0080ff"><em>پرچم امپراطوری مید</em></span></p><p></p><p>امپراطوری Mede (مید) یا امپراطوری چهارم پس از امپراطوری سپتیم ها به قدرت رسید. از خاندان مید با دو تعریف متفاوت یاد میشود. در تعریفی خاندان مید ادامه دهنده امپراطوری سوم هستند و در تعریف دقیقتر، میتوان امپراطوری مید را به عنوان امپراطوری چهارم در نظر گرفت.</p><p></p><p><span style="color: #b30000"><strong>تاسیس</strong></span></p><p>بعد از اتفاقات Oblivion (ابلیوین) و حمله Daedra ها (دیدرا) به تامریل و خالی بودن تخت امپراطوری با مرگ مارتین سپتیم بدون وارث از خاندان سپتیم ها، رئیس شورای الدرهای امپراطوری، Ocato (اکاتو)، جستجوی خود را به منظور یافتن وارثی لایق برای مارتین سپتیم آغاز کرد. او به منظور جلوگیری از گسستگی و حفظ امپراطوری، خود را نائب السلطنه موقت خواند. در همین حین در جزایر Summerset (سامرست) گروهی از رادیکال های الف های آلتمر، یعنی Thalmor ها (تالمر- از نژاد الف های آلتمر) که خود را نجات دهنده الف ها در بحران ابلیوین میدانستند و بسته شدن دروازه ها را نتیجه فداکاری خود قلمداد میکردند، نفوذ خود را به شدت گسترش دادند. نفوذی که باعث رقابت و نبردهای عظیمی در آینده شد.</p><p>شرایط در Morrowind (مرویند) هم بسیار از هم گسیخته بود. Vivec (ویوک) قدرت خدایی خود را از دست داده بود و ناپدید شده بود. به همین دلیل Ministry of Truth (وزارت یا شورای حقایق) قدرت نداشت تا ثبات را در مرویند حفظ کند. روش های متفاوتی برای حفظ وزارت به کار گرفته شد که همگی به شکست انجامید و تاثیر آنها بر روی شهر ویوک، باعث شد "کوهستان سرخ" فوران کند و بیشتر Vvardenfell را نابود کرد. شدت فواران و لرزش به حدی بود که مرویند را به هرج و مرج انداخت و بسیار از دانمر (نژادی از الف ها – ساکن مرویند) سرزمین را ترک کردند. فواران و لرزش در Black Marsh نیز و احساس شد و ارتباط بسیاری از پادگان و پایگاه های امپراطوری را باهم، و مرکز فرماندهیشان قطع کرد. این شرایط فرصت را به تالمرها داد تا آرگنیا ها را تشویق به شورش بر علیه امپراطوری کنند. آرگنیا ها نیروهای امپراطوری را از بلک مارش بیرون کردند و جنوب مرویند را نیز فتح نمودند. این شورش باعث شد تا اولین سرزمینی باشند که از امپراطوری جدا شدند. 10 سال پس از این اتفاقات اکاتو توسط تالمرها به قتل رسید. مرگ او باعث هرج و مرج خونین در امپراطوری و تضعییف شدید شورای الدر شد. دورانی که از آن با نام Stormcrown Interregnum (دوران طوفان تاج – اشاره به مدعیان زیاد سلطنت) یاد میشود. تالمرها به سرعت از شرایط پیش آمده در Cyrodiil (سیردیل) استفاده کردند و با برکناری پادشاه ها و ملکه های دست نشانده امپراطوری در سامرست و شکست لژیون ها، قدرت را در دست گرفتند و آلتمرها را تحت سلطه خود قرار دادند. دوران "طوفان تاج" هفت سال به شدت خونین ادامه داشت تا اینکه ژنرال Titus Mede I (تایتوس مید اول) قدرت و تاج و تخت امپراطوری را با فتح امپریال سیتی از آن خود کرد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/8336_md2.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0080ff"><em>نشان سلطنتی خاندان مید</em></span></p><p></p><p><span style="color: #b30000"><strong>ظهور سومین حکومت آلدمری</strong></span></p><p>امپراطور تایتوس مید اول تمام تمرکز خود را بر روی ثبات دادن به سرزمین های امپراطوری قرار داد. اما تالمرها یک کودتا را در Valenwood (ولنوود) پایه ریزی میکردند. با وجود تلاش بسیار لژیون های تضعییف شده امپراطوری، اما لژیون حریف تاکتیک ها نظامی و داخلی تالمرهای نشد و کودتا با موفقیت به سرانجام رسید در این نبرد، امپراطوری برای اولین بار با قدرت نظامی سومین حکومت آلدمری روبرو شد. با این پیروزی ولنوود به طور کامل از کنترل امپراطوری خارج شد و در ادامه بسمرها (الف های ساکن ولنوود) به همراه آلتمرها اتحادی را تشکیل دادند و سومین حکومت آلدمری را به وجود آورند. مدت کوتاهی پس از این اتحاد تالمرها تماس های خود را با امپراطوری برای مدت 70 تا سال به پایین ترین سطح خود رساندند.</p><p>در سال 98 دوره چهارم، دو ماه Masser (ماسر) و Secunda (سکوندا) ناپدید شدند. در تمام امپراطوری این اتفاق باعث ترس و وحشت شد. اما اوضاع در Elsweyr (السویر) بسیار بدتر بود. چون هر دو ماه ها در سنت ها و خلق خجیت ها بسیار تاثیر داشتند. بعد از 2 سال که از آن با نام Void Nights (شب های خلاء) یاد میشود، دو ماه مجددا به آسمان تامریل بازگشتند. تالمرهای به سرعت از فرصت استفاده کردند و اعلام کردند با استفاده از جادوی ناشناخته باستانی با نام طلوع، موفق شده اند تا دو ماه را باز گردانند (هرچند این ادعایی دروغ بود). خجیت ها از تالمرها به عنوان نجات دهنده خود یاد کردند و این شرایط در سال های بعدی به حدی نفوذ و قدرت امپراطوری را در السویر کاهش داد که نتوانستند در سال 115 دوره چهارم جلوی شورش را بگیرند. در نتیجه السویر نیز از امپراطوری جدا شد و خجیت ها دو پادشاهی باستانی خود یعنی Anequina (آنکوینا) و Pelletine (پلتین) را مجددا تحت نظر تالمرهای برپا کردند. در واقع شاید از امپراطوری جدا شدند اما به عنوان مستمعره ای برای تالمرهای حکومت های خود را مجددا به وجود آوردند. در نهایت پس از این وقایع حکومت "آلدمری" تحت رهبری تالمرها به این نتیجه میرسند که قدرت کافی برای جنگ با امپراطوری مید را پیدا کرده اند و شروع به جمع آوری نیروهای خود برای تهاجم گسترده و مستقیم به سیردیل، که از زمان تایبر سپتیم حمله ای را از خارج تجربه نکرده بود، میکنند.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/e4q_md8.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p><span style="color: #b30000"><strong>The Great War (جنگ بزرگ)</strong></span></p><p>در سال 168 دوره چهارم، Titus Mede II (تایتوس مید دوم) به عنوان امپراطور وارث تاج و تخت امپراطوری به شدت تضعیف شده میشود. در زمان تاجگذاری او، روزهای پر شکوه امپراطوری سپتیم فقط یک نام بود، ولنوود و السویر از امپراطوری جدا شده و به تالمرها پیوسته بودند، بلک مارش نیز از زمان وقایع باز شدن دروازه های ابلوین نیز به استقلال رسیده بود، مرویند هنوز از زمان انفجار آتفشانی کوه سرخ و زلزله درگیر مشکلات بود و تحت تاثیر آن قرار داشت، و Hammerfell (همرفل) درگیر کشمکش های داخلی بود. سیردیل، Skyrim (اسکایریم) و High Rock (هایراک) تنها سرزمین هایی بودند که وفادار به امپراطوری و در آرامش به سر میبردند. امپراطور تایتوس مید دوم تنها کمتر از سه سال زمان داشت تا با بزرگترین چالش دوران سلطنتش و یا حتی سرنوشت امپراطوری روبرو شود.</p><p>در پی شکست های امپراطوری، امپراطوری از Blade ها (بلید) میخواهد تا دنبال اطلاعات و مواضع و نقشه های "آلدمری" ها به "ولنوود" بروند. بلیدها در زمان امپراطوری "رمان ها" و "سپتیم ها" به عنوان گارد امپراطور شناخته میشدند و در زمان "مید" ها به در خواست امپراطوری مشغول کمک به آن شدند. در پی این عملیات تمام ماموران و فرستاده های بلید ها توسط تالمر ها شناسایی و از بین رفتند. به دلیل ضعییف شدن بلید ها و ضعف شدید لژیون ها و ارتش امپراطوری، "آلدمری" ها بیشتر از هر زمانی دیگری به اعلان جنگ مطمئن بودن، و در روز 30 ام ماه Frostfall (فراست فال) سال 171 دوره چهارم از سفیر خود در امپریال سیتی خواستند تا اولتیماتومی را تسلیم تایتوس مید دوم کند. در این اولتیماتوم درخواست هایی از امپراطوری شده بود که شامل منحل کردن بلیدها، ممنوعیت پرستش تالس (تایبر سپتیم)، و واگذاری قسمت بزرگی از همرفل به سومین حکومت آلدمری میشد. با وجود اخطار ژنرال های لژیون در مورد ضعف نظامی ارتش امپراطوری، تایتوس مید دوم این اولتیماتوم را رد کرد. در پی این اتفاق سفیر آلدمری سر قطع شده تمام ماموران بلید در سامرست را برای امپراطور فرستاد که رسما آغازی بر شروع جنگ بزرگ بود. جنگی که به مدت 5 سال امپراطوری مید و سومین حکومت آلدمری را درگیر نبردهای خونینی کرد که باعث ضعف هر دو شد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/nr5o_md7.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>ارتش قدرتمندی تحت رهبری ژنرال تالمرها، لرد Naarifin (ناریفین) از سمت السویر وارد جنوب سیردیل میشوند و همچنین با وارد شدن از کمپ های مخفی خود در السویر لژیون های امپراطوری را در طول مرز با ولنوود دور میزنند و به محاصره خود در میاورند. بالافاصله با قطع دسترسی لژیون های امپراطوری به هم، ژنرال ناریفین و ارتشش شهر Leyawiin (لیاوین) را با استفاده از غافلگیری مدافعین فتح میکنند و به سرعت به سمت Bravil (براویل) حرکت میکتت و شهر را به محاصره در می آورند. ارتش دوم آلدمری تحت فرماندهی بانو Arannelya (آرانلیا) از غرب به سیردیل حمله میکنند و به سرعت و با غافلگیری و ضعف فرماندهی امپراطوری، شهر های کواچ و Anvil (آنویل) را فتح میکنند و وارد همرفل میشوند. ارتش کوچکتری نسبت نیروی اصلی، از سمت سامرست در ساحل پیاده میشوند و از دو طرف لژیون های امپراطوری را تحت محاصره در میاورند. لژیون به شدت از نظر تعداد در ضعف قرار داشت و به همراه متحدهای "ردگارد" خود که تنها موفق به درست کردن مقاومت هایی شده بودن مجبور شدند از طریق صحرای Alik'r (آلیکر) عقب نشینی کنند که آنها را در ضعف دسترسی به منابع آبی نیز قرار میداد. پیروزی سریع لرد ناریفین و ارتش آلدمری باعث شد تا تالمرها به این نتیجه برسند که امپراطوری ضعییف تر از تصورات آنها حتی بوده. در نتیجه فتح امپریال سیتی و از بین بردن کامل امپراطوری تبدیل به هدف آنها شد. هدفی که تقریبا به آن رسیدند و تنها تصمیمات نهایی امپراطور و مقاومت تا اخرین لحظه این سرنوشت را تغییر داد. در سال 172 دوره چهارم نیروهای آلدمری به سمت مناطق داخلی سیردیل پیشروی خود را آغاز کردند. براویل و Anvil (آنویل) سقوط کردند و در اواخر همان سال، ارتش لرد ناریفین به دیدرس و دیوارهای امپریال سیتی رسیده بودند. نبرد دریایی در Rumare درگرفت و ناوگان امپراطوری سعی در کنترل و حفظ مناطق شرقی داشت. در همرفل نیز تالمرها به هدف خود نزدیک میشدند و تمام کنترل جنوب آن را که در اولتیماتوم به امپراطوری گنجانده شد بود در دست گرفتند. تنها شهر Hegathe (هیگیت) هنوز مقاومت میکرد.</p><p>نیروهای امپراطوری در همرفل سرانجام پس از عقب نشینی گسترده، در شمال آن دوباره به هم پیوستند و انسجام پیدا کردند. از هایراک نیز نیروی های کمکی به انها پیوستند. در سال 173 دوره چهارم ارتش امپراطوری به شدت در داخل سیردیل مقاومت میکرد اما شدت و تعداد نیروی آلدمری بسیار قدرتمند بود و همچنان به پیشروی خود ادامه میدادند. لژیون های تازه نفسی از شمال به ارتش اصلی امپراطور برای مقاومت به امپریال سیتی اضافه شدند اما نیروهای آلدمری به دره Nibenay (نیبنای) رسیدند و جبهه شرقی را تحت فشار قرار دادند. تا پایان سال امپریال سیتی از سه جهت غرب، شرق و جنوب تحت محاصره در آمد و تنها راه شمال برای رسیدن مواد مورد نیاز و نیرو های کمکی از طریق Bruma (بروما) باز مانده بود. اما شرایط در همرفل برای امپراطوری کمی تغییر کرد. نیروهایی از Sentinel (سنتینل) محاصره هیگیت را شکستند و به نیروهای در محاصره اضافه شدند. این نیروی جدید توانست ارتش آلدمری را به عقب نشینی وادار کند. با وجود این پیروزی، قسمت بیشتر ارتش آرانلیا از صحرای آلیکر با موفقیت عبور کرد. سرانجام لژیون امپراطوری تحت فرماندهی ژنرال Decianus (دسیانوس) با نیرو های آلدمری نبرد نهایی و خونین را خارج از Skaven (اسکاون) در همرفل آغاز کردند. نبردی که به سختی نتیجه قطعی میتوانست داشته باشد. سرانجام دسیانوس در اقدامی استراتژیک و حساب شده، عقب نیشینی کرد و اسکاون در معرض تهاجم و فتح قرار گرفت. اما در نتیجه این جنگ ارتش آلدمری نیز به شدت تضعییف شده بود و توانایی پیشروی بیشتر و فتح اسکاون را نداشت.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/sujl_md10.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>در سال 174 دوره چهارم، مرکز فرماندهی تالمرها، تمام منابع و نیروها و تمرکز خود را بر روی فتح سیردیل قرار داد. قماری که میتوانست از دید آنها جنگ هزاران سال بین امپراطوری و الف ها و نژادهای دیگر یک بار برای همیشه به پایان برساند. تمام بهار نیروهای آلدمری در جنوب سیردیل جمع میشدند و سر انجام در روز 12 ماه Second Seed بزرگترین تهاجم خود را متوجه امپریال سیتی آغاز کردند. ارتش های تحت فرماندهی لرد ناریفین از سمت جنوب و شرق و غرب به دیوارهای امپریال سیتی حمله کردند و ارتشی فرستاده شد تا با دور زدن شهر، مسیر شمال را نیز مسدود کند. اما امپراطور در تصمیمی سخت و عجیب تصمیم گرفت به جای نبرد نهایی تا آخر، به همراه تمامی ارتش عقب نشینی کند و به سمت شمال و اسکایریم برود. به دلیل شرایط موجود هیچ کدام از ژنرال جرئت پیشنهاد دادن در مورد ماندن و یا عقب نشینی را نداشتند. امپراطور با تمامی ارتش خود به جز لژیون هشتم شروع به عقب نشینی به سمت شمال کرد. لژیون هشتم عقب ماند و به طور کامل قتل عام شد تا از ارتش در حال عقب نشینی پشتیبانی کند. فداکاری که باعث شد از سقوط امپراطوری جلوگیری شود. امپراطور تایتوس مید دوم به همراه بدنه اصلی ارتش از میان نیرو های شمالی آلدمری گذشت و به لژیون های امپراطوری در اسکایریم به فرماندهی ژنرال Jonna (جنا) پیوست. اما امپریال سیتی، پایتخت امپراطوری، برای اولین بار از زمان آیلیدها فتح شد. شهر چپاول، و قتل عام توسط ارتش فاتح آلدمری آغاز شد. Imperial Palace (قصر امپراطوری) سوزانده شده و White-Gold Tower (برج طلای سفید) غارت شد. تمام جنایات ممکن برای روی مردم بی دفاع از سوی الف های فاتح انجام گرفت.</p><p>در همرفل، ژنرال دسیانوس آماده میشد تا در ضد حمله، نیروهای آلدمری را شکست دهد و از آن خارج کند که دستوری مبنی بر حمله به سیردیل دریافت کرد. دسیانوس که به شدت برای حفظ همرفل تلاش کرده بود، علاقه ای نداشت تا همرفل را بدون دفاع تسلیم آلدمری کند. بنابراین قبل از حرکت به سمت شرق و سیردیل تعدادی از کهنه سربازان وفادار خود و امپراطوری را از لژیون خارج و مرخص کرد تا مقاومت و نیروهایی را در همرفل برای نبرد با آلدمری جمع کنند و به نبرد ادامه دهند. این کهنه سربازان هسته مرکزی ارتشی را به وجود آوردند که سرانجام ارتش آرانلیا را در اواخر سال 174 شکست دادند و مجبور به عقب نشینی به صحرای آلیکر کردند. جایی که توسط جنگجویان صحرا و نیروهای در تعقیب امپراطوری، به شدت متحمل تلافات شدند. در زمستان سال 175 دوره چهارم، تالمرها تقریبا به این نتیجه رسیده بودند که جنگ به سود حکومت آلدمری به پایان رسیده و مشغول مذاکره شدند. امپراطور تایتوس مید دوم با جلوه دادن اینکه مشغول تدارکات تسلیم و مذاکره است، ارتش خود را به طور پنهان آماده تهاجم برای فتح مجدد امپریال سیتی و سیردیل میکرد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/kki0_md4.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0080ff"><em>غارت امپریال سیتی</em></span></p><p></p><p>در جنگی که با نام Red Ring (حلقه قرمز) شناخته میشود، امپراطور تایتوس مید دوم از شیوه و استراتژی ای استفاده کرد که استراتژیست ها برای نسل ها به افسرها و جوان تر ها آموزش و الگو قرار میدادند. تایتوس مید دوم ارتش را به سه قسمت تقسیم کرد. یک قسمت، لژیون های همرفل تحت رهبری ژنرال دسیانوس در بلندی های Colovian (کلویان) و نزدیک Chorrol (کرل) مخفی شدند. این امر به این دلیل میسر شد که نیروهای آلدمری خبر نداشتند او از همرفل خارج شده است. زیرا کهنه سربازانی که او عقب گذاشته بود این باور را به وجود آوردند که نیروهای آلدمری تحت رهبری آرانلیا هنوز مشغول نبرد با او و لژیون های امپراطوری هستند. ارتش دوم شامل لژیون های شمالی و نردها تحت رهبری ژنرال جنا در نزدیکی Cheydinhal (کیدینهال) مستقر شدند. اما بزرگترین قسمت ارتش تحت فرماندهی خود امپراطور قرار داشت و بنا بود تا مستقیما برای فتح امپریال سیتی استفاده شوند. در روز 30 ماه Rain's Hand (رینز هند)، نبرد حلقه قرمز با حمله ارتش تحت رهبری دسیانوس آغاز شد و به سرعت به سمت غرب سیردیل و امپریال سیتی پیشروی کرد. در همین حین لژیون های تحت فرماندهی ژنرال جنا به سرعت به سمت جنوب پیشروی خود را آغاز کردند. در مدت دو روز جنا به سرعت از نیبنای گذشت و به سمت غرب حرکت کرد تا به ارتش دسیانوس متصل شود و امپریال سیتی را در محاصره در بیاورند. لرد ناریفین به شدت تحت حمله و تاکتیک های دسیانوس غافلگیر شد. اما جنا با مقاومت نیروهای آلدمری روبرو شده بود. مقاومتی که با شجاعت لژیون و نرد ها شکست میخورد و پیشروی ادامه پیدا میکرد. غافلگیری، سرعت پیشروی و فرماندهی نیروهای امپراطوری به حدی قدرتمند بود که در روز پنجم از آغاز نبرد امپریال سیتی و نیروهای آلدمری به طور کامل تحت محاصره قرار گرفتند. در همین حین که نیروهای آلدمری از جهات مختلف محاصره شده بودن با غافلگیری دیگری روبرو شدند و ارتش امپراطور تایتوس مید دوم از سمت شمال وارد امپریال سیتی شد و با شکست نیروهای آلدمری، شخصا لرد ناریفین را اسیر کرد. در تلاشی نهایی، نیروهای آلدمری سعی در عقب نشینی از سمت جنوب داشتند که با نیروهای با تجربه ژنرال جنا روبرو شدند. در نتیجه نبرد حلقه قرمز، تمامی، و تک تک نیروهای آلدمری در سیردیل قتل عام شدند و ارتش آنها به طور کامل از میان رفت. لرد ناریفین به مدت 33 روز در اسارت قرار داشت تا اینکه سرانجام از برج طلای سفید به دار آویخته شد و پیکرش در جایی نامعلوم دفن شد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/ccn7_md5.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p><span style="color: #b30000"><strong>پایان جنگ و قرارداد برج طلای سفید</strong></span></p><p>با وجود پیروزی بزرگ و تاریخی، ارتش امپرطوری در شرایطی نبود که جنگ را ادامه دهد. تمام لژیون امپراطوری در سیردیل جمع شده بود و با وجود پیروزی به شدت خسته بودند. هیچکدام از لژیون ها بیشتر از نصف نیروهای خود را در اختیار نداشتند و دو لژیون تقریبا به طور کامل چیزی از نیروهایشان باقی نمانده بود. این موضوع بدون محاسبه لژیون هشتم است که به طور کامل در امپریال سیتی از میان رفت. تایتوس مید میدانست که زمان بهتری برای مذاکرات صلح به دست نخواهد آورد و ارتش امپراطوری نیاز بسیار شدیدی به ریکاوری و بازیابی داشت. دو نکته مهم قرارداد صلح شامل ممنوعیت پرستش تالس (تایبر سپتیم)، و واگذاری جنوب همرفل به سومین حکومت آلدمری میشد. (مناطقی که در هر صورت توسط آنها فتح شده بود و نیروهایشان حضور داشتند) از دید منتقدان مفاد این صلح با اولتیماتومی پنج سال قبل که پیش از جنگ داده شده بود برابر بود. اما تفاوتی اساسی وجود داشت. این مفاد در اینجا امپراطور به دلیل جنگ مجبور به قبول آنها میشد و اگر در آن زمان آن را امضا میکرد خیلی ها با آن مخالفت میکردند و هیچ قسمتی از امپراطوری آن را نمی پذیرفت و ممکن بود باعث شروع جنگ داخلی شود. ممکن بود انقدر کشته در جنگ داده نشود اما در آن صورت از دید دیگری باز ممکن این اختلافات و جنگ داخلی باعث شود تا آلدمری با تلفات کمتری سیردیل را برای همیشه فتح کند. این موضوعیست که تا مدت ها میتواند بدون نتیجه خاصی در مورد آن، و اینکه کدام شرایط بهتر بود بحث شود. در سال 175 بیشتر نواحی امپراطوری تحت هر شرایطی صلح را حاضر به قبول کردن بودند. تنها همرفل بود که از این صلح حمایت نمیکرد و امپراطور برای نگه داشتن صلحی که سخت به دست آمده، با وجود فداکاری نیروهای همرفل مجبور شد تا اعلام کند، آن سرزمین دیگر بخشی از امپراطوری نیست. (هرچند امپراطوری به طور غیر مستقیم و مخفی به حمایت از شورش آن پرداخت)</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/ln7v_md3.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p><span style="color: #b30000"><strong>پس از جنگ</strong></span></p><p>30 سال پس از جنگ امپراطوری به دلیل مفاد صلح هنوز درگیر نارضایتی هایی بود. مخصوصا در اسکایریم و در اعتراض به ممنوعیت پرستش تالس.</p><p>در سال 174 دوره چهارم، در حالی که امپراطوری و سومین حکومت آلدمری به شدت درگیر نبرد بودند، شهر Markarth (مرکت) بدون حضور لژیون قرار داشت. به همین دلیل Breton ها (برتن) که به خود Reachmen (ریچمن) میگفتند این فقدان حضور لژیون را که به نبرد فراخوانده شده بود غنیمت شماردند و شورش خود را برای گرفتن شهر آغاز کردند. حاکم مرکرت نتوانست جلوی شورش را بگیرد و کشته شد. و مرکت تحت رهبری پادشاهی ریچمن تا سال 176 دوره چهارم مستقل بود. Igmund (ایگمند) پسر حاکم کشته، به دلیل ضعف امپراطوری از Ulfric Stromcloak (اولفریک استورم کلک) برای بازپس گیری شهر خود تقاضای کمک کرد. او به اولفریک قول داد که در صورت پیروزی پرستش تالس را آزاد اعلام کند. اولفریک با استفاده از نیروهای مزدور خود به مرکت حمله کرد و با استفاده از Thu’um (زبان اژدها) شهر را فتح نمود. ایگمند نیز قول خود را اجرا کرد و پرستش تالس آزاد اعلام شد. زمانی که لژیون ها از جنگ برای برقراری قوانین بازگشتند، اولفریک اجازه وارد شدن آنها را تا زمانی که اجازه دهند پرستش تالس آزاد باشد، نداد. اما قرارداد صلح با آلدمری و فشار آنها باعث شد تا امپراطوری این پرستش تالس را مجددا ممنوع کند و باعث زمینه شروع جنگ داخلی در اسکایریم شود. اولفریک و همرزمانش از شهر تبعید شدند و این خیانت باعث شد تا اولفریک اعتماد خود را به امپراطوری از دست بدهد و ایده شورش "استورم کلک" در ذهنش شکل بگیرد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/xlx1_md9.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>پدر اولفریک حاکم Windhelm (ویندهلم) بود که در زندان تالمرها مرد و اولفریک کنترل شهر را به عنوان جانشینش در دست گرفت. در سال 201 دوره چهارم، اولفریک و همراهانش که قرارداد صلح را خیانت امپراطوری به اسکایریم تلقی میکردند، پادشاه اسکایریم، Torygg (تریگ) را دوئل خواند. او در این دوئل با استفاده از زبان اژدها و یا همان "توم"، تریگ را کشت و به ویندهلم بازگشت. در تله ای که امپراطوری به کار گرفت، اولفریک از ویندهلم خارج شد و بدون دفاع توسط لژیون های امپراطوری دستگیر شد و به دستور ژنرال Tulius (تولیوس) به سیردیل برای محاکمه انتقال یابد. اما برنامه عوض شد و قرار بر این بود تا او در ملاء عام در Helgen (هلگن) اعدام شود. اما این امر به دلیل بازگشت اژدهایان و Alduin (آلدوین) انجام نشد و او گریخت. این شروعی بود بر جنگ داخلی اسکایریم میان لژیون و نیروهای هوادار امپراطوری در مقابل شورشی های استور کلک. در عین حال امپراطوری در اسکایریم با بازگشت اژدهایان نیز باید روبرو میشد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/gfm7_md6.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>نوشته شده و آپدیت شده توسط:</p><p></p><p>[SPOILER]<a href="http://forum.bazicenter.com/members/7691/"><strong>Timeless One</strong></a>[/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Timeless One, post: 4205879, member: 7691"] [B]Mede Dynasty[/B] [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/80j7_md1.jpg[/IMG] [COLOR=#0080ff][I]پرچم امپراطوری مید[/I][/COLOR][/CENTER] امپراطوری Mede (مید) یا امپراطوری چهارم پس از امپراطوری سپتیم ها به قدرت رسید. از خاندان مید با دو تعریف متفاوت یاد میشود. در تعریفی خاندان مید ادامه دهنده امپراطوری سوم هستند و در تعریف دقیقتر، میتوان امپراطوری مید را به عنوان امپراطوری چهارم در نظر گرفت. [COLOR=#b30000][B]تاسیس[/B][/COLOR] بعد از اتفاقات Oblivion (ابلیوین) و حمله Daedra ها (دیدرا) به تامریل و خالی بودن تخت امپراطوری با مرگ مارتین سپتیم بدون وارث از خاندان سپتیم ها، رئیس شورای الدرهای امپراطوری، Ocato (اکاتو)، جستجوی خود را به منظور یافتن وارثی لایق برای مارتین سپتیم آغاز کرد. او به منظور جلوگیری از گسستگی و حفظ امپراطوری، خود را نائب السلطنه موقت خواند. در همین حین در جزایر Summerset (سامرست) گروهی از رادیکال های الف های آلتمر، یعنی Thalmor ها (تالمر- از نژاد الف های آلتمر) که خود را نجات دهنده الف ها در بحران ابلیوین میدانستند و بسته شدن دروازه ها را نتیجه فداکاری خود قلمداد میکردند، نفوذ خود را به شدت گسترش دادند. نفوذی که باعث رقابت و نبردهای عظیمی در آینده شد. شرایط در Morrowind (مرویند) هم بسیار از هم گسیخته بود. Vivec (ویوک) قدرت خدایی خود را از دست داده بود و ناپدید شده بود. به همین دلیل Ministry of Truth (وزارت یا شورای حقایق) قدرت نداشت تا ثبات را در مرویند حفظ کند. روش های متفاوتی برای حفظ وزارت به کار گرفته شد که همگی به شکست انجامید و تاثیر آنها بر روی شهر ویوک، باعث شد "کوهستان سرخ" فوران کند و بیشتر Vvardenfell را نابود کرد. شدت فواران و لرزش به حدی بود که مرویند را به هرج و مرج انداخت و بسیار از دانمر (نژادی از الف ها – ساکن مرویند) سرزمین را ترک کردند. فواران و لرزش در Black Marsh نیز و احساس شد و ارتباط بسیاری از پادگان و پایگاه های امپراطوری را باهم، و مرکز فرماندهیشان قطع کرد. این شرایط فرصت را به تالمرها داد تا آرگنیا ها را تشویق به شورش بر علیه امپراطوری کنند. آرگنیا ها نیروهای امپراطوری را از بلک مارش بیرون کردند و جنوب مرویند را نیز فتح نمودند. این شورش باعث شد تا اولین سرزمینی باشند که از امپراطوری جدا شدند. 10 سال پس از این اتفاقات اکاتو توسط تالمرها به قتل رسید. مرگ او باعث هرج و مرج خونین در امپراطوری و تضعییف شدید شورای الدر شد. دورانی که از آن با نام Stormcrown Interregnum (دوران طوفان تاج – اشاره به مدعیان زیاد سلطنت) یاد میشود. تالمرها به سرعت از شرایط پیش آمده در Cyrodiil (سیردیل) استفاده کردند و با برکناری پادشاه ها و ملکه های دست نشانده امپراطوری در سامرست و شکست لژیون ها، قدرت را در دست گرفتند و آلتمرها را تحت سلطه خود قرار دادند. دوران "طوفان تاج" هفت سال به شدت خونین ادامه داشت تا اینکه ژنرال Titus Mede I (تایتوس مید اول) قدرت و تاج و تخت امپراطوری را با فتح امپریال سیتی از آن خود کرد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/8336_md2.jpg[/IMG] [COLOR=#0080ff][I]نشان سلطنتی خاندان مید[/I][/COLOR][/CENTER] [COLOR=#b30000][B]ظهور سومین حکومت آلدمری[/B][/COLOR] امپراطور تایتوس مید اول تمام تمرکز خود را بر روی ثبات دادن به سرزمین های امپراطوری قرار داد. اما تالمرها یک کودتا را در Valenwood (ولنوود) پایه ریزی میکردند. با وجود تلاش بسیار لژیون های تضعییف شده امپراطوری، اما لژیون حریف تاکتیک ها نظامی و داخلی تالمرهای نشد و کودتا با موفقیت به سرانجام رسید در این نبرد، امپراطوری برای اولین بار با قدرت نظامی سومین حکومت آلدمری روبرو شد. با این پیروزی ولنوود به طور کامل از کنترل امپراطوری خارج شد و در ادامه بسمرها (الف های ساکن ولنوود) به همراه آلتمرها اتحادی را تشکیل دادند و سومین حکومت آلدمری را به وجود آورند. مدت کوتاهی پس از این اتحاد تالمرها تماس های خود را با امپراطوری برای مدت 70 تا سال به پایین ترین سطح خود رساندند. در سال 98 دوره چهارم، دو ماه Masser (ماسر) و Secunda (سکوندا) ناپدید شدند. در تمام امپراطوری این اتفاق باعث ترس و وحشت شد. اما اوضاع در Elsweyr (السویر) بسیار بدتر بود. چون هر دو ماه ها در سنت ها و خلق خجیت ها بسیار تاثیر داشتند. بعد از 2 سال که از آن با نام Void Nights (شب های خلاء) یاد میشود، دو ماه مجددا به آسمان تامریل بازگشتند. تالمرهای به سرعت از فرصت استفاده کردند و اعلام کردند با استفاده از جادوی ناشناخته باستانی با نام طلوع، موفق شده اند تا دو ماه را باز گردانند (هرچند این ادعایی دروغ بود). خجیت ها از تالمرها به عنوان نجات دهنده خود یاد کردند و این شرایط در سال های بعدی به حدی نفوذ و قدرت امپراطوری را در السویر کاهش داد که نتوانستند در سال 115 دوره چهارم جلوی شورش را بگیرند. در نتیجه السویر نیز از امپراطوری جدا شد و خجیت ها دو پادشاهی باستانی خود یعنی Anequina (آنکوینا) و Pelletine (پلتین) را مجددا تحت نظر تالمرهای برپا کردند. در واقع شاید از امپراطوری جدا شدند اما به عنوان مستمعره ای برای تالمرهای حکومت های خود را مجددا به وجود آوردند. در نهایت پس از این وقایع حکومت "آلدمری" تحت رهبری تالمرها به این نتیجه میرسند که قدرت کافی برای جنگ با امپراطوری مید را پیدا کرده اند و شروع به جمع آوری نیروهای خود برای تهاجم گسترده و مستقیم به سیردیل، که از زمان تایبر سپتیم حمله ای را از خارج تجربه نکرده بود، میکنند. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/e4q_md8.jpg[/IMG][/CENTER] [COLOR=#b30000][B]The Great War (جنگ بزرگ)[/B][/COLOR] در سال 168 دوره چهارم، Titus Mede II (تایتوس مید دوم) به عنوان امپراطور وارث تاج و تخت امپراطوری به شدت تضعیف شده میشود. در زمان تاجگذاری او، روزهای پر شکوه امپراطوری سپتیم فقط یک نام بود، ولنوود و السویر از امپراطوری جدا شده و به تالمرها پیوسته بودند، بلک مارش نیز از زمان وقایع باز شدن دروازه های ابلوین نیز به استقلال رسیده بود، مرویند هنوز از زمان انفجار آتفشانی کوه سرخ و زلزله درگیر مشکلات بود و تحت تاثیر آن قرار داشت، و Hammerfell (همرفل) درگیر کشمکش های داخلی بود. سیردیل، Skyrim (اسکایریم) و High Rock (هایراک) تنها سرزمین هایی بودند که وفادار به امپراطوری و در آرامش به سر میبردند. امپراطور تایتوس مید دوم تنها کمتر از سه سال زمان داشت تا با بزرگترین چالش دوران سلطنتش و یا حتی سرنوشت امپراطوری روبرو شود. در پی شکست های امپراطوری، امپراطوری از Blade ها (بلید) میخواهد تا دنبال اطلاعات و مواضع و نقشه های "آلدمری" ها به "ولنوود" بروند. بلیدها در زمان امپراطوری "رمان ها" و "سپتیم ها" به عنوان گارد امپراطور شناخته میشدند و در زمان "مید" ها به در خواست امپراطوری مشغول کمک به آن شدند. در پی این عملیات تمام ماموران و فرستاده های بلید ها توسط تالمر ها شناسایی و از بین رفتند. به دلیل ضعییف شدن بلید ها و ضعف شدید لژیون ها و ارتش امپراطوری، "آلدمری" ها بیشتر از هر زمانی دیگری به اعلان جنگ مطمئن بودن، و در روز 30 ام ماه Frostfall (فراست فال) سال 171 دوره چهارم از سفیر خود در امپریال سیتی خواستند تا اولتیماتومی را تسلیم تایتوس مید دوم کند. در این اولتیماتوم درخواست هایی از امپراطوری شده بود که شامل منحل کردن بلیدها، ممنوعیت پرستش تالس (تایبر سپتیم)، و واگذاری قسمت بزرگی از همرفل به سومین حکومت آلدمری میشد. با وجود اخطار ژنرال های لژیون در مورد ضعف نظامی ارتش امپراطوری، تایتوس مید دوم این اولتیماتوم را رد کرد. در پی این اتفاق سفیر آلدمری سر قطع شده تمام ماموران بلید در سامرست را برای امپراطور فرستاد که رسما آغازی بر شروع جنگ بزرگ بود. جنگی که به مدت 5 سال امپراطوری مید و سومین حکومت آلدمری را درگیر نبردهای خونینی کرد که باعث ضعف هر دو شد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/nr5o_md7.jpg[/IMG][/CENTER] ارتش قدرتمندی تحت رهبری ژنرال تالمرها، لرد Naarifin (ناریفین) از سمت السویر وارد جنوب سیردیل میشوند و همچنین با وارد شدن از کمپ های مخفی خود در السویر لژیون های امپراطوری را در طول مرز با ولنوود دور میزنند و به محاصره خود در میاورند. بالافاصله با قطع دسترسی لژیون های امپراطوری به هم، ژنرال ناریفین و ارتشش شهر Leyawiin (لیاوین) را با استفاده از غافلگیری مدافعین فتح میکنند و به سرعت به سمت Bravil (براویل) حرکت میکتت و شهر را به محاصره در می آورند. ارتش دوم آلدمری تحت فرماندهی بانو Arannelya (آرانلیا) از غرب به سیردیل حمله میکنند و به سرعت و با غافلگیری و ضعف فرماندهی امپراطوری، شهر های کواچ و Anvil (آنویل) را فتح میکنند و وارد همرفل میشوند. ارتش کوچکتری نسبت نیروی اصلی، از سمت سامرست در ساحل پیاده میشوند و از دو طرف لژیون های امپراطوری را تحت محاصره در میاورند. لژیون به شدت از نظر تعداد در ضعف قرار داشت و به همراه متحدهای "ردگارد" خود که تنها موفق به درست کردن مقاومت هایی شده بودن مجبور شدند از طریق صحرای Alik'r (آلیکر) عقب نشینی کنند که آنها را در ضعف دسترسی به منابع آبی نیز قرار میداد. پیروزی سریع لرد ناریفین و ارتش آلدمری باعث شد تا تالمرها به این نتیجه برسند که امپراطوری ضعییف تر از تصورات آنها حتی بوده. در نتیجه فتح امپریال سیتی و از بین بردن کامل امپراطوری تبدیل به هدف آنها شد. هدفی که تقریبا به آن رسیدند و تنها تصمیمات نهایی امپراطور و مقاومت تا اخرین لحظه این سرنوشت را تغییر داد. در سال 172 دوره چهارم نیروهای آلدمری به سمت مناطق داخلی سیردیل پیشروی خود را آغاز کردند. براویل و Anvil (آنویل) سقوط کردند و در اواخر همان سال، ارتش لرد ناریفین به دیدرس و دیوارهای امپریال سیتی رسیده بودند. نبرد دریایی در Rumare درگرفت و ناوگان امپراطوری سعی در کنترل و حفظ مناطق شرقی داشت. در همرفل نیز تالمرها به هدف خود نزدیک میشدند و تمام کنترل جنوب آن را که در اولتیماتوم به امپراطوری گنجانده شد بود در دست گرفتند. تنها شهر Hegathe (هیگیت) هنوز مقاومت میکرد. نیروهای امپراطوری در همرفل سرانجام پس از عقب نشینی گسترده، در شمال آن دوباره به هم پیوستند و انسجام پیدا کردند. از هایراک نیز نیروی های کمکی به انها پیوستند. در سال 173 دوره چهارم ارتش امپراطوری به شدت در داخل سیردیل مقاومت میکرد اما شدت و تعداد نیروی آلدمری بسیار قدرتمند بود و همچنان به پیشروی خود ادامه میدادند. لژیون های تازه نفسی از شمال به ارتش اصلی امپراطور برای مقاومت به امپریال سیتی اضافه شدند اما نیروهای آلدمری به دره Nibenay (نیبنای) رسیدند و جبهه شرقی را تحت فشار قرار دادند. تا پایان سال امپریال سیتی از سه جهت غرب، شرق و جنوب تحت محاصره در آمد و تنها راه شمال برای رسیدن مواد مورد نیاز و نیرو های کمکی از طریق Bruma (بروما) باز مانده بود. اما شرایط در همرفل برای امپراطوری کمی تغییر کرد. نیروهایی از Sentinel (سنتینل) محاصره هیگیت را شکستند و به نیروهای در محاصره اضافه شدند. این نیروی جدید توانست ارتش آلدمری را به عقب نشینی وادار کند. با وجود این پیروزی، قسمت بیشتر ارتش آرانلیا از صحرای آلیکر با موفقیت عبور کرد. سرانجام لژیون امپراطوری تحت فرماندهی ژنرال Decianus (دسیانوس) با نیرو های آلدمری نبرد نهایی و خونین را خارج از Skaven (اسکاون) در همرفل آغاز کردند. نبردی که به سختی نتیجه قطعی میتوانست داشته باشد. سرانجام دسیانوس در اقدامی استراتژیک و حساب شده، عقب نیشینی کرد و اسکاون در معرض تهاجم و فتح قرار گرفت. اما در نتیجه این جنگ ارتش آلدمری نیز به شدت تضعییف شده بود و توانایی پیشروی بیشتر و فتح اسکاون را نداشت. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/sujl_md10.jpg[/IMG][/CENTER] در سال 174 دوره چهارم، مرکز فرماندهی تالمرها، تمام منابع و نیروها و تمرکز خود را بر روی فتح سیردیل قرار داد. قماری که میتوانست از دید آنها جنگ هزاران سال بین امپراطوری و الف ها و نژادهای دیگر یک بار برای همیشه به پایان برساند. تمام بهار نیروهای آلدمری در جنوب سیردیل جمع میشدند و سر انجام در روز 12 ماه Second Seed بزرگترین تهاجم خود را متوجه امپریال سیتی آغاز کردند. ارتش های تحت فرماندهی لرد ناریفین از سمت جنوب و شرق و غرب به دیوارهای امپریال سیتی حمله کردند و ارتشی فرستاده شد تا با دور زدن شهر، مسیر شمال را نیز مسدود کند. اما امپراطور در تصمیمی سخت و عجیب تصمیم گرفت به جای نبرد نهایی تا آخر، به همراه تمامی ارتش عقب نشینی کند و به سمت شمال و اسکایریم برود. به دلیل شرایط موجود هیچ کدام از ژنرال جرئت پیشنهاد دادن در مورد ماندن و یا عقب نشینی را نداشتند. امپراطور با تمامی ارتش خود به جز لژیون هشتم شروع به عقب نشینی به سمت شمال کرد. لژیون هشتم عقب ماند و به طور کامل قتل عام شد تا از ارتش در حال عقب نشینی پشتیبانی کند. فداکاری که باعث شد از سقوط امپراطوری جلوگیری شود. امپراطور تایتوس مید دوم به همراه بدنه اصلی ارتش از میان نیرو های شمالی آلدمری گذشت و به لژیون های امپراطوری در اسکایریم به فرماندهی ژنرال Jonna (جنا) پیوست. اما امپریال سیتی، پایتخت امپراطوری، برای اولین بار از زمان آیلیدها فتح شد. شهر چپاول، و قتل عام توسط ارتش فاتح آلدمری آغاز شد. Imperial Palace (قصر امپراطوری) سوزانده شده و White-Gold Tower (برج طلای سفید) غارت شد. تمام جنایات ممکن برای روی مردم بی دفاع از سوی الف های فاتح انجام گرفت. در همرفل، ژنرال دسیانوس آماده میشد تا در ضد حمله، نیروهای آلدمری را شکست دهد و از آن خارج کند که دستوری مبنی بر حمله به سیردیل دریافت کرد. دسیانوس که به شدت برای حفظ همرفل تلاش کرده بود، علاقه ای نداشت تا همرفل را بدون دفاع تسلیم آلدمری کند. بنابراین قبل از حرکت به سمت شرق و سیردیل تعدادی از کهنه سربازان وفادار خود و امپراطوری را از لژیون خارج و مرخص کرد تا مقاومت و نیروهایی را در همرفل برای نبرد با آلدمری جمع کنند و به نبرد ادامه دهند. این کهنه سربازان هسته مرکزی ارتشی را به وجود آوردند که سرانجام ارتش آرانلیا را در اواخر سال 174 شکست دادند و مجبور به عقب نشینی به صحرای آلیکر کردند. جایی که توسط جنگجویان صحرا و نیروهای در تعقیب امپراطوری، به شدت متحمل تلافات شدند. در زمستان سال 175 دوره چهارم، تالمرها تقریبا به این نتیجه رسیده بودند که جنگ به سود حکومت آلدمری به پایان رسیده و مشغول مذاکره شدند. امپراطور تایتوس مید دوم با جلوه دادن اینکه مشغول تدارکات تسلیم و مذاکره است، ارتش خود را به طور پنهان آماده تهاجم برای فتح مجدد امپریال سیتی و سیردیل میکرد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/kki0_md4.jpg[/IMG] [COLOR=#0080ff][I]غارت امپریال سیتی[/I][/COLOR][/CENTER] در جنگی که با نام Red Ring (حلقه قرمز) شناخته میشود، امپراطور تایتوس مید دوم از شیوه و استراتژی ای استفاده کرد که استراتژیست ها برای نسل ها به افسرها و جوان تر ها آموزش و الگو قرار میدادند. تایتوس مید دوم ارتش را به سه قسمت تقسیم کرد. یک قسمت، لژیون های همرفل تحت رهبری ژنرال دسیانوس در بلندی های Colovian (کلویان) و نزدیک Chorrol (کرل) مخفی شدند. این امر به این دلیل میسر شد که نیروهای آلدمری خبر نداشتند او از همرفل خارج شده است. زیرا کهنه سربازانی که او عقب گذاشته بود این باور را به وجود آوردند که نیروهای آلدمری تحت رهبری آرانلیا هنوز مشغول نبرد با او و لژیون های امپراطوری هستند. ارتش دوم شامل لژیون های شمالی و نردها تحت رهبری ژنرال جنا در نزدیکی Cheydinhal (کیدینهال) مستقر شدند. اما بزرگترین قسمت ارتش تحت فرماندهی خود امپراطور قرار داشت و بنا بود تا مستقیما برای فتح امپریال سیتی استفاده شوند. در روز 30 ماه Rain's Hand (رینز هند)، نبرد حلقه قرمز با حمله ارتش تحت رهبری دسیانوس آغاز شد و به سرعت به سمت غرب سیردیل و امپریال سیتی پیشروی کرد. در همین حین لژیون های تحت فرماندهی ژنرال جنا به سرعت به سمت جنوب پیشروی خود را آغاز کردند. در مدت دو روز جنا به سرعت از نیبنای گذشت و به سمت غرب حرکت کرد تا به ارتش دسیانوس متصل شود و امپریال سیتی را در محاصره در بیاورند. لرد ناریفین به شدت تحت حمله و تاکتیک های دسیانوس غافلگیر شد. اما جنا با مقاومت نیروهای آلدمری روبرو شده بود. مقاومتی که با شجاعت لژیون و نرد ها شکست میخورد و پیشروی ادامه پیدا میکرد. غافلگیری، سرعت پیشروی و فرماندهی نیروهای امپراطوری به حدی قدرتمند بود که در روز پنجم از آغاز نبرد امپریال سیتی و نیروهای آلدمری به طور کامل تحت محاصره قرار گرفتند. در همین حین که نیروهای آلدمری از جهات مختلف محاصره شده بودن با غافلگیری دیگری روبرو شدند و ارتش امپراطور تایتوس مید دوم از سمت شمال وارد امپریال سیتی شد و با شکست نیروهای آلدمری، شخصا لرد ناریفین را اسیر کرد. در تلاشی نهایی، نیروهای آلدمری سعی در عقب نشینی از سمت جنوب داشتند که با نیروهای با تجربه ژنرال جنا روبرو شدند. در نتیجه نبرد حلقه قرمز، تمامی، و تک تک نیروهای آلدمری در سیردیل قتل عام شدند و ارتش آنها به طور کامل از میان رفت. لرد ناریفین به مدت 33 روز در اسارت قرار داشت تا اینکه سرانجام از برج طلای سفید به دار آویخته شد و پیکرش در جایی نامعلوم دفن شد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/ccn7_md5.jpg[/IMG][/CENTER] [COLOR=#b30000][B]پایان جنگ و قرارداد برج طلای سفید[/B][/COLOR] با وجود پیروزی بزرگ و تاریخی، ارتش امپرطوری در شرایطی نبود که جنگ را ادامه دهد. تمام لژیون امپراطوری در سیردیل جمع شده بود و با وجود پیروزی به شدت خسته بودند. هیچکدام از لژیون ها بیشتر از نصف نیروهای خود را در اختیار نداشتند و دو لژیون تقریبا به طور کامل چیزی از نیروهایشان باقی نمانده بود. این موضوع بدون محاسبه لژیون هشتم است که به طور کامل در امپریال سیتی از میان رفت. تایتوس مید میدانست که زمان بهتری برای مذاکرات صلح به دست نخواهد آورد و ارتش امپراطوری نیاز بسیار شدیدی به ریکاوری و بازیابی داشت. دو نکته مهم قرارداد صلح شامل ممنوعیت پرستش تالس (تایبر سپتیم)، و واگذاری جنوب همرفل به سومین حکومت آلدمری میشد. (مناطقی که در هر صورت توسط آنها فتح شده بود و نیروهایشان حضور داشتند) از دید منتقدان مفاد این صلح با اولتیماتومی پنج سال قبل که پیش از جنگ داده شده بود برابر بود. اما تفاوتی اساسی وجود داشت. این مفاد در اینجا امپراطور به دلیل جنگ مجبور به قبول آنها میشد و اگر در آن زمان آن را امضا میکرد خیلی ها با آن مخالفت میکردند و هیچ قسمتی از امپراطوری آن را نمی پذیرفت و ممکن بود باعث شروع جنگ داخلی شود. ممکن بود انقدر کشته در جنگ داده نشود اما در آن صورت از دید دیگری باز ممکن این اختلافات و جنگ داخلی باعث شود تا آلدمری با تلفات کمتری سیردیل را برای همیشه فتح کند. این موضوعیست که تا مدت ها میتواند بدون نتیجه خاصی در مورد آن، و اینکه کدام شرایط بهتر بود بحث شود. در سال 175 بیشتر نواحی امپراطوری تحت هر شرایطی صلح را حاضر به قبول کردن بودند. تنها همرفل بود که از این صلح حمایت نمیکرد و امپراطور برای نگه داشتن صلحی که سخت به دست آمده، با وجود فداکاری نیروهای همرفل مجبور شد تا اعلام کند، آن سرزمین دیگر بخشی از امپراطوری نیست. (هرچند امپراطوری به طور غیر مستقیم و مخفی به حمایت از شورش آن پرداخت) [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/ln7v_md3.jpg[/IMG][/CENTER] [COLOR=#b30000][B]پس از جنگ[/B][/COLOR] 30 سال پس از جنگ امپراطوری به دلیل مفاد صلح هنوز درگیر نارضایتی هایی بود. مخصوصا در اسکایریم و در اعتراض به ممنوعیت پرستش تالس. در سال 174 دوره چهارم، در حالی که امپراطوری و سومین حکومت آلدمری به شدت درگیر نبرد بودند، شهر Markarth (مرکت) بدون حضور لژیون قرار داشت. به همین دلیل Breton ها (برتن) که به خود Reachmen (ریچمن) میگفتند این فقدان حضور لژیون را که به نبرد فراخوانده شده بود غنیمت شماردند و شورش خود را برای گرفتن شهر آغاز کردند. حاکم مرکرت نتوانست جلوی شورش را بگیرد و کشته شد. و مرکت تحت رهبری پادشاهی ریچمن تا سال 176 دوره چهارم مستقل بود. Igmund (ایگمند) پسر حاکم کشته، به دلیل ضعف امپراطوری از Ulfric Stromcloak (اولفریک استورم کلک) برای بازپس گیری شهر خود تقاضای کمک کرد. او به اولفریک قول داد که در صورت پیروزی پرستش تالس را آزاد اعلام کند. اولفریک با استفاده از نیروهای مزدور خود به مرکت حمله کرد و با استفاده از Thu’um (زبان اژدها) شهر را فتح نمود. ایگمند نیز قول خود را اجرا کرد و پرستش تالس آزاد اعلام شد. زمانی که لژیون ها از جنگ برای برقراری قوانین بازگشتند، اولفریک اجازه وارد شدن آنها را تا زمانی که اجازه دهند پرستش تالس آزاد باشد، نداد. اما قرارداد صلح با آلدمری و فشار آنها باعث شد تا امپراطوری این پرستش تالس را مجددا ممنوع کند و باعث زمینه شروع جنگ داخلی در اسکایریم شود. اولفریک و همرزمانش از شهر تبعید شدند و این خیانت باعث شد تا اولفریک اعتماد خود را به امپراطوری از دست بدهد و ایده شورش "استورم کلک" در ذهنش شکل بگیرد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/xlx1_md9.jpg[/IMG][/CENTER] پدر اولفریک حاکم Windhelm (ویندهلم) بود که در زندان تالمرها مرد و اولفریک کنترل شهر را به عنوان جانشینش در دست گرفت. در سال 201 دوره چهارم، اولفریک و همراهانش که قرارداد صلح را خیانت امپراطوری به اسکایریم تلقی میکردند، پادشاه اسکایریم، Torygg (تریگ) را دوئل خواند. او در این دوئل با استفاده از زبان اژدها و یا همان "توم"، تریگ را کشت و به ویندهلم بازگشت. در تله ای که امپراطوری به کار گرفت، اولفریک از ویندهلم خارج شد و بدون دفاع توسط لژیون های امپراطوری دستگیر شد و به دستور ژنرال Tulius (تولیوس) به سیردیل برای محاکمه انتقال یابد. اما برنامه عوض شد و قرار بر این بود تا او در ملاء عام در Helgen (هلگن) اعدام شود. اما این امر به دلیل بازگشت اژدهایان و Alduin (آلدوین) انجام نشد و او گریخت. این شروعی بود بر جنگ داخلی اسکایریم میان لژیون و نیروهای هوادار امپراطوری در مقابل شورشی های استور کلک. در عین حال امپراطوری در اسکایریم با بازگشت اژدهایان نیز باید روبرو میشد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/gfm7_md6.jpg[/IMG] [/CENTER] نوشته شده و آپدیت شده توسط: [SPOILER][URL='http://forum.bazicenter.com/members/7691/'][B]Timeless One[/B][/URL][/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
The Elder Scrolls Library {Wiki}
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft