ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
The Elder Scrolls Library {Wiki}
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Timeless One" data-source="post: 3963190" data-attributes="member: 7691"><p><strong>Merethic Era</strong></p><p></p><p></p><p></p><p><span style="color: #b22222"><strong>دوران Merethic (مرتیک)</strong></span> که در زبان محاوره ای Cyrodiil (سیردیل) به آن دوران "اساطیری" گفته میشود، بالافاصله پس از دوران Dawn (داون) یا آفرینش Et’ada ها و زمان، خلق Nirn (نیرن)، Oblivion (ابلیوین) و Aetherius (اتریوس) توسط Daedra ها (دیدرا) و Aedra ها (ایدرا) شروع شد. نام "مرتیک" برگرفته از زبان نوردها، و به معنی "عصر الف ها" است. نوردهاها با شمارش سال به سمت گذشته، اولین تاریخ مرتیک را به وجود آوردند. قبل از دوران مرتیک، زمان به صورت خطی وجود نداشت. نردها و Aldmer (آلدمرها یا همان الف ها) به این نتیجه رسیدند که اولین سال برای تاریخ، سال 2500 دوره مرتیک در نظر گرفته شود. دوران مرتیک سال هایش به صورت برعکس شمارش میشود و تا سال یک، یعنی درست قبل از تشکیل پادشاهی Camoran ها (کمران) در Valenwood (ولنوود) توسط Bosmer ها (بسمر) و ساخت برج White Gold Tower یا "طلای سفید" توسط Ayleid ها (آیلید) در سیردیل ادامه داشت.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/mvam_9.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p><span style="color: #b22222"><strong>ابتدای دوران مرتیک</strong></span></p><p>سال 2500 به عنوان سال اول دوران مرتیک و نیرن در نظر گرفته میشود. در این سال، زمان به شکل امروزی در نیرن به وجود آمد. نحوه شمارش سال بدین گونه بود که تا اتفاقات ثبت شده از تاریخ تشکیل کمران ها به سمت گذشته ادامه یافت و سال 2500 به دست آمد. در این زمان بود که نژاد هیولا شکل Betmer (بتمرها) یا اجداد Khajiit ها (خجیت)، Argonian ها (آرگنیان)، Sload ها (اسلد) و موجودات دیگری که تا دوره سوم از بین رفتند، برروی نیرن قدم گذاشتند. همچنین اینطور گفته میشود که در دوره مرتیک یا داون بود که سنگ های قدرت یا سخن (Rune Stones) به وجود آمدند.</p><p>آفرینش به جایی رسید که شاهزاده های دیدرا تصمیم گرفتند علاوه بر ابلیوین در امور فانی ها نیز دست داشته باشند. هرچند بیشترشان از اینکه توسط فانی پرستش میشدند خرسند بودند، اما جاه طلبی و ویژگی های شخصیتی آنها باعث شده بود تا بعضی شاهزادگان تلاش کنند نیرن یا موندوس را به ابلوین انتقال دهند و در کنترل خود بیاورند. زیرا این ویژگی ها برای آنها از دیدراهای اطرافشان جالب تر بود. در نتیجه شورای شاهزاده ها تعدادی از فانی های قدرتمند را برای اجرای نقشه هایشان به خود جذب میکردند. برای دیدرا ها لذتی خوشایند بود که بهترین فانی های ساخته شده توسط ایدراها و Lorkhan (لرکان) را به دست بیاورند. این تلاش ها باعث درگیری و جنگ شد. با اتمام جنگ، مرها (الف ها) قدرت و دانش باستانی خود در نیرن را به دست آورند. اما انسان ها با وجود تعداد زیاد در شرایط و مکان های سخت زندگی خود را شروع کردند. این جنگ چهره نیرن را تغییر داد و بدن تکه تکه شرده لرکان باعث شد تا قاره ها از هم جدا و اقیانوس های جدید به وجود آیند. در دوره سوم قاره ها شامل: Tamriel (تامریل)، Akavir (آکاویر)، Atmora (اتمرا)، Yokuda (یکودا)، Pyandonea (پیاندونیا) و قاره گمشده Aldmeris (آلدمریس – مبدا الف ها) میشوند. همچنین مذهب دینی اژدها در این دوره بنیان گذاشته شد و کشیشان اژدها رهبری آن را در Skyrim (اسکایریم) بر عهده داشتند. در این دوره اژدهایان از قدرتمندترین موجودات بودند که بر اسکایریم حکومت میکردند و بسیاری آنها را مورد پرستش قرار دادند.</p><p>اولین شهرها در ساحل غربی تامریل و Summerset Isles (جزایر سامرست) بنا شدند. به تریج آلدمرها (الف ها) شروع به مهاجرت و گسترش سرزمین های خود کردند و وارد سرزمین ها داخلی تامریل شدند. جامعه آلدمرها مبتنی بر کشاورزی بود و همه از درجه و حقوق برابر برخوردار بودند. از نظر دینی نیز نیاکان خود را میپرستیدند. زیرا الف ها اعتقاد دارند که مستقیم فرزندان ایدرها و خدایان هستند. (برخلاف عقیده انسان ها که خود را مخلوق آنها میدانند) فرهنگ و پیشرفته بودن جامعه آلدمرها باعث شد تا بتمرها از سرزمین های خود رانده شوند و به داخل جنگل ها و کوهستان ها برای ادامه زندگی بروند. با گسترش جامعه آلدمرها، فرهنگ آنها دچار تغییرات فراوانی شد. سلسله مراتب طبقاتی به وجود آمد و از نظر عقاید دینی به جای پرستش نیاکان خود، مشغول پرستش خدایان و ایدراها شدند. این خدایان شامل Auri-El (آاوری-ال یا همان Akatosh - آکاتش)، Trinimac (ترینیماک)، Syrabane (سیرابین) و Phynaster (فیناستر) میشوند. این تغییرات مخالفانی نیز داشت. گروهی از بزرگان آلدمر برعلیه این تغییراتی عقیدتی بلند شدند و خود را Psijic (سیجیک)، محافظان راه و روش باستانی آلدمرها، نامیدند. آنها باور داشتند که جامعه را باورهای اشتباه و فساد فرا گرفته و با استفاده از قدرت های مرموز خود در Artaeum (آرتئوم) زندگی جدیدی را شروع کردند. هرچند این افراد در زمان های نیاز جهت مشاوره برمیگشتند، اما هرگز سامرست را دوباره به عنوان خانه خود قبول نکردند.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/nk8a_merethic4.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>در همین دوران، اکتشافات آلدمرها برای کشف تمام تامریل نیز شروع شد. آنها تمام ساحل Vvardenfell (واردنلفل) را نقشه یابی کردند و برج های جادوگران High Elf )های الف یا الف های اصیل( را درAld Redaynia (آلد رداینیا)، Bal Fell (بال فل)، Tel Aruhn (تل آرون) و Tel Mora (تل مرا) را در Morrowind (مرویند) بنا کردند. یکی از الف های کاشف و بزرگ به نام Topal the Pilot (تپال رهبر یا دریانورد) نیز اینطور گفته میشود که سفر خود را در این زمان شروع کرد و تمام دریا و سواحل تامریل را کشف کرد. در ادامه این اکتشافات، آلدمرها سه کشتی ویژه را مامور سفر و پیدا کردن آلدمریس کردند تا هم آن را پیدا کنند و هم متوجه شوند که چه اتفاقی برای سرزمین باستانیشان افتاده است. برای این منظور الف های آلدمر، سه توپ کریستالی را مورد استفاه قرار دادند که سه مسیر به دست آمد. یکی به سمت جنوب، یکی به سمت شمال غرب و دیگری به سمت شمال شرق. کریستال ها در واقع "سنگ راهنما" بودند که هر کدام از ناخدا ها از آن استفاده میکردند تا مسیر از پیش تایین شده را به درستی طی کنند. کشتی که به سمت شمال غرب در حرکت بود به Thras (تریس) و Yokuda (یکودا) رفت. کشتی Pasquiniel (پاسکوینیل) راه جنوب را در پیش گرفت و به سمت Pyandonea (پایاندنیا) رفت. کشتی تپال سنگ شمال شرق را در اختیار داشت و به سمت تامریل حرکت کرد. ولی در این سفر دچار طوفان شد و سعی کردند به سمت سامرست بازگردند. سنگ در طوفان ناپدید شد و این کار برگشت را سخت کرد. در مجموع تنها یکی از کشتی ها بازگشت و از سرنوشت بقیه اطلاعاتی در دسترس نیست. معلوم نیست که آیا آنها موفق به پیدا کردن آلدمریس شده اند یا در جین سفر از بین رفته اند. دیگر آلتمرهایی که در سامرست باقی مانده بودند سعی در پیدا کردن "فرمان آاوری-ال" و برج پیمان (محلی که مجازات لرکان توسط ایدراها تایین شد) داشتند. محل در برج Adamantine (آدامانتین) واقع در High Rock (های راک) توسط یکی از قبایل قدرتمند آلدمرها (الف ها) به نام Direnni (دیرنی) یافت و فتح شد. این زمینه ای بود برای نوادگان آلدمرها تا "برج کریستال" را با توجه به تجربیات و اتفاقاتی که دیده بودند، در سامرست بنا کنند. در همین دوران اکتشافات و پیدا شدن برج آدامانتین بود که Ayleid ها (آیلید) در سیردیل ساکن شدند و برج طلای سفید را ساختند. آیلیدها با احضار موجوداتی از ابلیوین با دیدراها پیمان بستند و شروع به پرستش آنها کردند. درواقع هدف از ساخت برج، دیدار دوباره و ارتباط با خدایان بود. آیلیدها زندگی و مکان ها خود را در اطراف برج گسترش دادند و همچنین از زبان باستانی آلدمرها و جادوی دوران داون محافظت میکردند. در ظاهر این برج نشان احترامی بود به پادشاه Alinor (آلینر – نام اصلی سامرست) و حق حاکمیت او بر تمام سرزمین. هرچند با گذر زمان فاصله دو گروه بیشتر شد و آیلیدها قدرت و حکومت خود را به وجود آوردند. تمدن آیلیدها بسیار جالب بود و موارد و معماهای آن توسط مردمان دوره سوم و چهارم به شدت مورد بررسی قرار میگرفت. میشود اینطور در نظر گرفت که با وجود آمدن تمدن آیلیدها تاریخ به درستی آغاز شد. با گذشت زمان و مهاجرت آلتمرها، فرهنگ و تمدنشان نیز با توجه به محیط و شرایط زندگی از هم فاصله گرفت. در ابتدا این جدا شدن ها به منظور یافتن دلیل نابودی اسرار آمیز آلدمریس میشد. اما با گذشت زمان از نظر فیزیکی و ظاهری نیز تفاوت با یکدیگر پیدا کردند. نژاد واحد آلدمر یا الف ها تبدیل شدند به آلتمرها (الف های اصیل)، بسمرها، دوئمرها، Chimmer ها (چیمر)، Maormer ها (مائرمر)، Orsimer ها (ارسیمر) و آیلیدها. برج های دیگری نیز علاوه بر برج طلای سفید و کریستال نیز ساخته شدند. Orichalc (اریچالک) در یکودا، Green-Sap (گرین سپ – عصاره سبز) در ولنوود و Snow Throat (اسنو ترت – گلوگاه برف) در اسکایریم، که با نام Throat of the World (گلوگاه دنیا) نیز شناخته میشود، و تعدادی برج دیگر. هر کدام از این برج ها انعکاس Ada-mantia (آدا منتیا) بودند و حاوی سنگ مبدا میشدند که باعث خلق جهان اطرافشان میشد. فانی ها از این برج ها و سنگ ها در هنگام شب استفاده میکردند تا به ابلیوین و اتریوس سفر کنند و باعث ساخت جهان خودشان شوند. در ابلیوین نیز از همین برج ها برای ساخت استفاده شد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/fp9t_merethic5.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p><span style="color: #b22222"><strong>اواخر دوران مرتیک </strong></span></p><p>اواخر دوران مرتیک، زمانی بود که تفاوت فرهنگ و نژادهای الف یا آلدمر به اوج خودش رسیده بود. اولین شهر ها و مستعمرات دوئمر ها در این دوران برپا شدند. از دوئمرها که با نام Dwarf ها (دورف – در TES نژادی از الف ها محسوب میشوند) نیز یاد میشود، گروهی از آلدمرها بودند که مبنای تمدن خود را بر اساس علم و مهندسی و شیمی قرار دادند و تمدن خود را در زیر زمین و کوهستان ها بنا نمودند. جایی که بعده ها با نام کوهستان Velothi (ولتی) شناخته میشود و اسکایریم را از مرویند را از هم جدا میکند.</p><p>چیمرها که نیاکان Dunmer ها (دانمر ها) یا دارک الف ها هستند، تمام اعتقادات خود نسبت به ایدراها را تغییر دادند و شروع به پرستش نیاکان خود و دیدراها تحت راهنمایی های شاهزاده دیدرا Boethiah (بئتیاه) کردند. آنها دنبال پیشگویی ولت بودند. در همین زمان ترینیماک تلاش خود را شروع کرد تا از جدا شدن چیمر ها به سمت دیدراها و پیروی از ولت جلوگیری کند. در نتیجه بئتیاه با او وارد نبرد شد. نبردی که یکی از حماسی ترین جنگ های تامریل محسوب میشود و دو خدا در اطراف پیروانشان در حال نبرد با یکدیگر بودند. در هنگام این جنگ عظیم بین دو گروه، بئتیاه با شکست ترینیماک او را خورد و برای مدتی با صدای او لب به سخن گشود. بئتیاه تمام پیروان ترینیماک و ایدراها را جمع کرد و با صدای او بیان کرد که ایدراها دروغگو هستند و بزرگترینشان در این زمینه نیز ترینیماک است. او به همراه شاهزاده دیگر دیدرا، Mephala (مفالا)، مثلث حقیقت یا فرقه Tribunal (تریبیونال) را معرفی کرد که در آن خود او، مفالا و Azura (ازورا) خدایان آن بودند. بئتیاه به آنها یاد داد که چگونه خانه های خود را بسازند، وسایل را چگونه در گوشه های خانه بگذارند و پوست خود را چطور رنگ کنند. در این هنگام ترینیماک را از خود بیرون کرد تا نشان دهد که تمام حرف هایش حقیقت است. با نابودی ترینیماک بین آلتمرها هرج و مرج تفرقه بسیاری افتاد. در این هنگام مریدان ترینیماک تبدیل به Orc (ارک ها) شدند. کلمه ارک برگرفته از Orsimer است که در زبان آلدمرها به معنای "مردم منفور شده یا نفرین شده" میباشد. خود ترینیماک از باقی مانده جسمش دوباره به وجود آمد و تبدیل شد به شاهزاده دیدرا Malacath (ملکت). ارک ها شروع به پرستش او کردند و نا امید از همه به خصوص آاوری-ال، به سمت شمال رفتند تا سرزمینی برای خود به دست بیاورند. در آنجا با نردها و خود چیمرها درگیر نبرد شدند و در این راه ناکام ماندند و چیزی جز قبایلی در کوهستان ها نتوانستند به دست بیاورند. پس از این اتفاقات "ولت مقدس" چیمرها را همچنان تشویق به مهاجرت از سامرست میکرد و آنها را به شمال شرق و مرویند هدایت کرد. در این ناحیه آنها با گروه دیگری از "مر"ها (الف ها) یعنی دوئمرها برخورد کردند که سرزمین را کنترل میکردند. با وجود شباهت های زیاد فرهنگی، چیمرها برای به دست آوردن سرزمین با دوئمرها درگیر بودند و هرچند وقت یکبار سرزمین های آنها را مورد تاخت و تاز و غارت قرار میدادند.</p><p>اما در این میان انسان ها هنوز در تمام نیرن متفرق و پخش بودند. نردها در اتمرا، "ردگاردها" در یکودا و آکاویرها در آکاویری مشغول زندگی شدند. بین سال های 1000 تا 800 دوره مرتیک، اولین انسان ها به تامریل آمدند و در همرفل، هایراک و سیردیل سکنا گزیدند.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/k41_10.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>آغاز خلقت Khajit ها (خجیت) توسط شاهزاده دیدرا، ازورا، در همین دوره شروع شد. به این منظور ازورا مردمان جنگلی که بین انسان و هیولا بودند را در سرزمین های جنگلی و بیابانی قرار داد. ماه های نیرن بر باتلاق ها تابید و نورشان تبدیل به عصاره شد. بیابان ها گرم شدند و جنگل ها به شدت مرطوب و سمی. بدین ترتیب با درآمیختن ها اینها، خجیت ها به وجود آمدند. بسمرها نیز از تبدیل تعدادی از مردمان جنگل در داخل جنگل ها و تبدیلشان به الف به وجود آمدند. ولنوود سرزمین آنها نام گرفتند و قسم خوردند هیچگاه از گیاهان سرزمین خود تغذیه نکنند، کسی را به قتل نرسانند و همچنین کسی را دچار جراحت نکنند.</p><p>اوخر دوره مرتیک با افول محبوبیت فرهنگ و عقاید "ولتی" همراه بود. بیشتر روستاها، برج ها و مکان های آنها تبدیل به ویرانه شد. به طوری که در دوره سوم تنها یک قبلیه در وندرفل کماکان از مذهب ولتی پیروی میکرد. همچنین بسیاری از برج هایی که الف ها ساخته بودند نیز تبدیل ویرانه میشدند. در کنار این موضوعات و تغییرات فرهنگی، سرانجام انسان ها پا به تامریل گذاشتند. اولین گروه انسان را ندیک ها (اجداد نرد ها و امپریال ها) شامل میشدند که از اتمرا یا با نامی که در آلدمریس از یاد میشود یعنی سرزمین چوب های کهن به تامریل مهاجرت کردند و در سواحل شمالی آن ساکن شدند. البته این مهاجرت به صورت تدریجی و به دفعات متعدد انجام شد. مهمترین و اصلی ترین مستعمره را Ysgramor (ایزگرامر) رهبری میکرد. در واقع تامریل سرزمین امنی برای مهاجرت محسوب میشد. او و همراهانش از طریق Hsaarik (ساریک)، شمالی ترین نقطه اسکایریم، وارد تامریل شدند. این مهجران نام سرزمین را "مرت" یا سرزمین مرها (الف ها) نامیدند. در ابتدا روابط اتمراها یا مرهای ساکن اسکایریم یعنی الف های برفی خوب و دوستانه بود. در نتیجه مهاجران بیشتری از اتمرا وارد شدند تا به ساخت شهر Saarthal (سارتل) کمک کنند. با وجود روابط دوستانه، الف های برفی که از رشد و افزایش جمعیت اتمراها نگران بودند، در شبی که "شب اشک ها" نام گرفت به سارتل حمله و آن را غارت کردند. ایزگرامر به همراه دو پسرش یعنی Yngol (اینگل) و Ylgar (ایلگار) موفق شدند به اتمرا بگریزند. او در آنجا وقایع پیش آمده را تعریف کرد و با لشکری که با نام "پانصد همراه" یا Five Hundred Companion از آن یاد میشود به اسکایریم برگشت و انتقام مردم خود را از الف های برفی گرفت و تا آخرین نفر آنها را به قتل رساند. در همین دوران ها بود که کشیشان اژدها و Dragon Cult (دراگن کالت) از بین رفتند. همچنین قهرمان افسانه و نیمه خدا، یعنی Pelinal Whitestrake (پلینال وایت استریک) در همین زمان به ملکه آلسیا کمک کرد تا انسان ها در برابر آیلیدها شورش کنند و آنها را از بین ببرند. او به تشکیل امپراطوری آلسیا کمک کرد و سپس در جنگ زخمی و ناپدید شد. اما دوره مرتیک با تشکیل حکومت کمران ها به وسیله شاه Eplear Camoran (اپلیر کمران) به پایان رسید و این شروع سال صفر از دوره اول به حساب می آید.</p><p>رسما با پایان دوره مرتیک، تمدن الف ها نیز رو به افول گذاشت و انسان ها به وسیله امپراطوری آلسیان نقاط متعدی را فتح کردند. حکومت های باقی مانده الف، هرسال به عنوان احترام و سنت خراجی را به پادشاهی آینر در سامرست به آلتمرها پرداخت میکردند. اما درواقع این حکومت ها آنقدر از هم فاصله گرفته بودند که وقایع اتفاق افتاده در سرزمین هایشان برای دیگری اهمیت نداشت. شاه اپلیر رسما اعلان استقلال کرد و ولنوود از سامرست به طور رسمی جدا شد. آیلیدها نیز اعلان استقلال رسمی کردند و سیردیل را از سامرست جدا ساختند. دوران مرتیک با این وقایع به پایان رسید و فاصله گرفتن الف ها از هم تا زمان تشکیل حکومت اول آلدمری یا Aldmeri Dominion ادامه داشت.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.upsara.com/images/4cl_11.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>نوشته شده و آپدیت شده توسط:</p><p></p><p>[SPOILER]<a href="http://forum.bazicenter.com/members/7691/"><strong>Timeless One</strong></a>[/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Timeless One, post: 3963190, member: 7691"] [B]Merethic Era[/B] [COLOR=#b22222][B]دوران Merethic (مرتیک)[/B][/COLOR] که در زبان محاوره ای Cyrodiil (سیردیل) به آن دوران "اساطیری" گفته میشود، بالافاصله پس از دوران Dawn (داون) یا آفرینش Et’ada ها و زمان، خلق Nirn (نیرن)، Oblivion (ابلیوین) و Aetherius (اتریوس) توسط Daedra ها (دیدرا) و Aedra ها (ایدرا) شروع شد. نام "مرتیک" برگرفته از زبان نوردها، و به معنی "عصر الف ها" است. نوردهاها با شمارش سال به سمت گذشته، اولین تاریخ مرتیک را به وجود آوردند. قبل از دوران مرتیک، زمان به صورت خطی وجود نداشت. نردها و Aldmer (آلدمرها یا همان الف ها) به این نتیجه رسیدند که اولین سال برای تاریخ، سال 2500 دوره مرتیک در نظر گرفته شود. دوران مرتیک سال هایش به صورت برعکس شمارش میشود و تا سال یک، یعنی درست قبل از تشکیل پادشاهی Camoran ها (کمران) در Valenwood (ولنوود) توسط Bosmer ها (بسمر) و ساخت برج White Gold Tower یا "طلای سفید" توسط Ayleid ها (آیلید) در سیردیل ادامه داشت. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/mvam_9.jpg[/IMG] [/CENTER] [COLOR=#b22222][B]ابتدای دوران مرتیک[/B][/COLOR] سال 2500 به عنوان سال اول دوران مرتیک و نیرن در نظر گرفته میشود. در این سال، زمان به شکل امروزی در نیرن به وجود آمد. نحوه شمارش سال بدین گونه بود که تا اتفاقات ثبت شده از تاریخ تشکیل کمران ها به سمت گذشته ادامه یافت و سال 2500 به دست آمد. در این زمان بود که نژاد هیولا شکل Betmer (بتمرها) یا اجداد Khajiit ها (خجیت)، Argonian ها (آرگنیان)، Sload ها (اسلد) و موجودات دیگری که تا دوره سوم از بین رفتند، برروی نیرن قدم گذاشتند. همچنین اینطور گفته میشود که در دوره مرتیک یا داون بود که سنگ های قدرت یا سخن (Rune Stones) به وجود آمدند. آفرینش به جایی رسید که شاهزاده های دیدرا تصمیم گرفتند علاوه بر ابلیوین در امور فانی ها نیز دست داشته باشند. هرچند بیشترشان از اینکه توسط فانی پرستش میشدند خرسند بودند، اما جاه طلبی و ویژگی های شخصیتی آنها باعث شده بود تا بعضی شاهزادگان تلاش کنند نیرن یا موندوس را به ابلوین انتقال دهند و در کنترل خود بیاورند. زیرا این ویژگی ها برای آنها از دیدراهای اطرافشان جالب تر بود. در نتیجه شورای شاهزاده ها تعدادی از فانی های قدرتمند را برای اجرای نقشه هایشان به خود جذب میکردند. برای دیدرا ها لذتی خوشایند بود که بهترین فانی های ساخته شده توسط ایدراها و Lorkhan (لرکان) را به دست بیاورند. این تلاش ها باعث درگیری و جنگ شد. با اتمام جنگ، مرها (الف ها) قدرت و دانش باستانی خود در نیرن را به دست آورند. اما انسان ها با وجود تعداد زیاد در شرایط و مکان های سخت زندگی خود را شروع کردند. این جنگ چهره نیرن را تغییر داد و بدن تکه تکه شرده لرکان باعث شد تا قاره ها از هم جدا و اقیانوس های جدید به وجود آیند. در دوره سوم قاره ها شامل: Tamriel (تامریل)، Akavir (آکاویر)، Atmora (اتمرا)، Yokuda (یکودا)، Pyandonea (پیاندونیا) و قاره گمشده Aldmeris (آلدمریس – مبدا الف ها) میشوند. همچنین مذهب دینی اژدها در این دوره بنیان گذاشته شد و کشیشان اژدها رهبری آن را در Skyrim (اسکایریم) بر عهده داشتند. در این دوره اژدهایان از قدرتمندترین موجودات بودند که بر اسکایریم حکومت میکردند و بسیاری آنها را مورد پرستش قرار دادند. اولین شهرها در ساحل غربی تامریل و Summerset Isles (جزایر سامرست) بنا شدند. به تریج آلدمرها (الف ها) شروع به مهاجرت و گسترش سرزمین های خود کردند و وارد سرزمین ها داخلی تامریل شدند. جامعه آلدمرها مبتنی بر کشاورزی بود و همه از درجه و حقوق برابر برخوردار بودند. از نظر دینی نیز نیاکان خود را میپرستیدند. زیرا الف ها اعتقاد دارند که مستقیم فرزندان ایدرها و خدایان هستند. (برخلاف عقیده انسان ها که خود را مخلوق آنها میدانند) فرهنگ و پیشرفته بودن جامعه آلدمرها باعث شد تا بتمرها از سرزمین های خود رانده شوند و به داخل جنگل ها و کوهستان ها برای ادامه زندگی بروند. با گسترش جامعه آلدمرها، فرهنگ آنها دچار تغییرات فراوانی شد. سلسله مراتب طبقاتی به وجود آمد و از نظر عقاید دینی به جای پرستش نیاکان خود، مشغول پرستش خدایان و ایدراها شدند. این خدایان شامل Auri-El (آاوری-ال یا همان Akatosh - آکاتش)، Trinimac (ترینیماک)، Syrabane (سیرابین) و Phynaster (فیناستر) میشوند. این تغییرات مخالفانی نیز داشت. گروهی از بزرگان آلدمر برعلیه این تغییراتی عقیدتی بلند شدند و خود را Psijic (سیجیک)، محافظان راه و روش باستانی آلدمرها، نامیدند. آنها باور داشتند که جامعه را باورهای اشتباه و فساد فرا گرفته و با استفاده از قدرت های مرموز خود در Artaeum (آرتئوم) زندگی جدیدی را شروع کردند. هرچند این افراد در زمان های نیاز جهت مشاوره برمیگشتند، اما هرگز سامرست را دوباره به عنوان خانه خود قبول نکردند. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/nk8a_merethic4.jpg[/IMG] [/CENTER] در همین دوران، اکتشافات آلدمرها برای کشف تمام تامریل نیز شروع شد. آنها تمام ساحل Vvardenfell (واردنلفل) را نقشه یابی کردند و برج های جادوگران High Elf )های الف یا الف های اصیل( را درAld Redaynia (آلد رداینیا)، Bal Fell (بال فل)، Tel Aruhn (تل آرون) و Tel Mora (تل مرا) را در Morrowind (مرویند) بنا کردند. یکی از الف های کاشف و بزرگ به نام Topal the Pilot (تپال رهبر یا دریانورد) نیز اینطور گفته میشود که سفر خود را در این زمان شروع کرد و تمام دریا و سواحل تامریل را کشف کرد. در ادامه این اکتشافات، آلدمرها سه کشتی ویژه را مامور سفر و پیدا کردن آلدمریس کردند تا هم آن را پیدا کنند و هم متوجه شوند که چه اتفاقی برای سرزمین باستانیشان افتاده است. برای این منظور الف های آلدمر، سه توپ کریستالی را مورد استفاه قرار دادند که سه مسیر به دست آمد. یکی به سمت جنوب، یکی به سمت شمال غرب و دیگری به سمت شمال شرق. کریستال ها در واقع "سنگ راهنما" بودند که هر کدام از ناخدا ها از آن استفاده میکردند تا مسیر از پیش تایین شده را به درستی طی کنند. کشتی که به سمت شمال غرب در حرکت بود به Thras (تریس) و Yokuda (یکودا) رفت. کشتی Pasquiniel (پاسکوینیل) راه جنوب را در پیش گرفت و به سمت Pyandonea (پایاندنیا) رفت. کشتی تپال سنگ شمال شرق را در اختیار داشت و به سمت تامریل حرکت کرد. ولی در این سفر دچار طوفان شد و سعی کردند به سمت سامرست بازگردند. سنگ در طوفان ناپدید شد و این کار برگشت را سخت کرد. در مجموع تنها یکی از کشتی ها بازگشت و از سرنوشت بقیه اطلاعاتی در دسترس نیست. معلوم نیست که آیا آنها موفق به پیدا کردن آلدمریس شده اند یا در جین سفر از بین رفته اند. دیگر آلتمرهایی که در سامرست باقی مانده بودند سعی در پیدا کردن "فرمان آاوری-ال" و برج پیمان (محلی که مجازات لرکان توسط ایدراها تایین شد) داشتند. محل در برج Adamantine (آدامانتین) واقع در High Rock (های راک) توسط یکی از قبایل قدرتمند آلدمرها (الف ها) به نام Direnni (دیرنی) یافت و فتح شد. این زمینه ای بود برای نوادگان آلدمرها تا "برج کریستال" را با توجه به تجربیات و اتفاقاتی که دیده بودند، در سامرست بنا کنند. در همین دوران اکتشافات و پیدا شدن برج آدامانتین بود که Ayleid ها (آیلید) در سیردیل ساکن شدند و برج طلای سفید را ساختند. آیلیدها با احضار موجوداتی از ابلیوین با دیدراها پیمان بستند و شروع به پرستش آنها کردند. درواقع هدف از ساخت برج، دیدار دوباره و ارتباط با خدایان بود. آیلیدها زندگی و مکان ها خود را در اطراف برج گسترش دادند و همچنین از زبان باستانی آلدمرها و جادوی دوران داون محافظت میکردند. در ظاهر این برج نشان احترامی بود به پادشاه Alinor (آلینر – نام اصلی سامرست) و حق حاکمیت او بر تمام سرزمین. هرچند با گذر زمان فاصله دو گروه بیشتر شد و آیلیدها قدرت و حکومت خود را به وجود آوردند. تمدن آیلیدها بسیار جالب بود و موارد و معماهای آن توسط مردمان دوره سوم و چهارم به شدت مورد بررسی قرار میگرفت. میشود اینطور در نظر گرفت که با وجود آمدن تمدن آیلیدها تاریخ به درستی آغاز شد. با گذشت زمان و مهاجرت آلتمرها، فرهنگ و تمدنشان نیز با توجه به محیط و شرایط زندگی از هم فاصله گرفت. در ابتدا این جدا شدن ها به منظور یافتن دلیل نابودی اسرار آمیز آلدمریس میشد. اما با گذشت زمان از نظر فیزیکی و ظاهری نیز تفاوت با یکدیگر پیدا کردند. نژاد واحد آلدمر یا الف ها تبدیل شدند به آلتمرها (الف های اصیل)، بسمرها، دوئمرها، Chimmer ها (چیمر)، Maormer ها (مائرمر)، Orsimer ها (ارسیمر) و آیلیدها. برج های دیگری نیز علاوه بر برج طلای سفید و کریستال نیز ساخته شدند. Orichalc (اریچالک) در یکودا، Green-Sap (گرین سپ – عصاره سبز) در ولنوود و Snow Throat (اسنو ترت – گلوگاه برف) در اسکایریم، که با نام Throat of the World (گلوگاه دنیا) نیز شناخته میشود، و تعدادی برج دیگر. هر کدام از این برج ها انعکاس Ada-mantia (آدا منتیا) بودند و حاوی سنگ مبدا میشدند که باعث خلق جهان اطرافشان میشد. فانی ها از این برج ها و سنگ ها در هنگام شب استفاده میکردند تا به ابلیوین و اتریوس سفر کنند و باعث ساخت جهان خودشان شوند. در ابلیوین نیز از همین برج ها برای ساخت استفاده شد. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/fp9t_merethic5.jpg[/IMG] [/CENTER] [COLOR=#b22222][B]اواخر دوران مرتیک [/B][/COLOR] اواخر دوران مرتیک، زمانی بود که تفاوت فرهنگ و نژادهای الف یا آلدمر به اوج خودش رسیده بود. اولین شهر ها و مستعمرات دوئمر ها در این دوران برپا شدند. از دوئمرها که با نام Dwarf ها (دورف – در TES نژادی از الف ها محسوب میشوند) نیز یاد میشود، گروهی از آلدمرها بودند که مبنای تمدن خود را بر اساس علم و مهندسی و شیمی قرار دادند و تمدن خود را در زیر زمین و کوهستان ها بنا نمودند. جایی که بعده ها با نام کوهستان Velothi (ولتی) شناخته میشود و اسکایریم را از مرویند را از هم جدا میکند. چیمرها که نیاکان Dunmer ها (دانمر ها) یا دارک الف ها هستند، تمام اعتقادات خود نسبت به ایدراها را تغییر دادند و شروع به پرستش نیاکان خود و دیدراها تحت راهنمایی های شاهزاده دیدرا Boethiah (بئتیاه) کردند. آنها دنبال پیشگویی ولت بودند. در همین زمان ترینیماک تلاش خود را شروع کرد تا از جدا شدن چیمر ها به سمت دیدراها و پیروی از ولت جلوگیری کند. در نتیجه بئتیاه با او وارد نبرد شد. نبردی که یکی از حماسی ترین جنگ های تامریل محسوب میشود و دو خدا در اطراف پیروانشان در حال نبرد با یکدیگر بودند. در هنگام این جنگ عظیم بین دو گروه، بئتیاه با شکست ترینیماک او را خورد و برای مدتی با صدای او لب به سخن گشود. بئتیاه تمام پیروان ترینیماک و ایدراها را جمع کرد و با صدای او بیان کرد که ایدراها دروغگو هستند و بزرگترینشان در این زمینه نیز ترینیماک است. او به همراه شاهزاده دیگر دیدرا، Mephala (مفالا)، مثلث حقیقت یا فرقه Tribunal (تریبیونال) را معرفی کرد که در آن خود او، مفالا و Azura (ازورا) خدایان آن بودند. بئتیاه به آنها یاد داد که چگونه خانه های خود را بسازند، وسایل را چگونه در گوشه های خانه بگذارند و پوست خود را چطور رنگ کنند. در این هنگام ترینیماک را از خود بیرون کرد تا نشان دهد که تمام حرف هایش حقیقت است. با نابودی ترینیماک بین آلتمرها هرج و مرج تفرقه بسیاری افتاد. در این هنگام مریدان ترینیماک تبدیل به Orc (ارک ها) شدند. کلمه ارک برگرفته از Orsimer است که در زبان آلدمرها به معنای "مردم منفور شده یا نفرین شده" میباشد. خود ترینیماک از باقی مانده جسمش دوباره به وجود آمد و تبدیل شد به شاهزاده دیدرا Malacath (ملکت). ارک ها شروع به پرستش او کردند و نا امید از همه به خصوص آاوری-ال، به سمت شمال رفتند تا سرزمینی برای خود به دست بیاورند. در آنجا با نردها و خود چیمرها درگیر نبرد شدند و در این راه ناکام ماندند و چیزی جز قبایلی در کوهستان ها نتوانستند به دست بیاورند. پس از این اتفاقات "ولت مقدس" چیمرها را همچنان تشویق به مهاجرت از سامرست میکرد و آنها را به شمال شرق و مرویند هدایت کرد. در این ناحیه آنها با گروه دیگری از "مر"ها (الف ها) یعنی دوئمرها برخورد کردند که سرزمین را کنترل میکردند. با وجود شباهت های زیاد فرهنگی، چیمرها برای به دست آوردن سرزمین با دوئمرها درگیر بودند و هرچند وقت یکبار سرزمین های آنها را مورد تاخت و تاز و غارت قرار میدادند. اما در این میان انسان ها هنوز در تمام نیرن متفرق و پخش بودند. نردها در اتمرا، "ردگاردها" در یکودا و آکاویرها در آکاویری مشغول زندگی شدند. بین سال های 1000 تا 800 دوره مرتیک، اولین انسان ها به تامریل آمدند و در همرفل، هایراک و سیردیل سکنا گزیدند. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/k41_10.jpg[/IMG] [/CENTER] آغاز خلقت Khajit ها (خجیت) توسط شاهزاده دیدرا، ازورا، در همین دوره شروع شد. به این منظور ازورا مردمان جنگلی که بین انسان و هیولا بودند را در سرزمین های جنگلی و بیابانی قرار داد. ماه های نیرن بر باتلاق ها تابید و نورشان تبدیل به عصاره شد. بیابان ها گرم شدند و جنگل ها به شدت مرطوب و سمی. بدین ترتیب با درآمیختن ها اینها، خجیت ها به وجود آمدند. بسمرها نیز از تبدیل تعدادی از مردمان جنگل در داخل جنگل ها و تبدیلشان به الف به وجود آمدند. ولنوود سرزمین آنها نام گرفتند و قسم خوردند هیچگاه از گیاهان سرزمین خود تغذیه نکنند، کسی را به قتل نرسانند و همچنین کسی را دچار جراحت نکنند. اوخر دوره مرتیک با افول محبوبیت فرهنگ و عقاید "ولتی" همراه بود. بیشتر روستاها، برج ها و مکان های آنها تبدیل به ویرانه شد. به طوری که در دوره سوم تنها یک قبلیه در وندرفل کماکان از مذهب ولتی پیروی میکرد. همچنین بسیاری از برج هایی که الف ها ساخته بودند نیز تبدیل ویرانه میشدند. در کنار این موضوعات و تغییرات فرهنگی، سرانجام انسان ها پا به تامریل گذاشتند. اولین گروه انسان را ندیک ها (اجداد نرد ها و امپریال ها) شامل میشدند که از اتمرا یا با نامی که در آلدمریس از یاد میشود یعنی سرزمین چوب های کهن به تامریل مهاجرت کردند و در سواحل شمالی آن ساکن شدند. البته این مهاجرت به صورت تدریجی و به دفعات متعدد انجام شد. مهمترین و اصلی ترین مستعمره را Ysgramor (ایزگرامر) رهبری میکرد. در واقع تامریل سرزمین امنی برای مهاجرت محسوب میشد. او و همراهانش از طریق Hsaarik (ساریک)، شمالی ترین نقطه اسکایریم، وارد تامریل شدند. این مهجران نام سرزمین را "مرت" یا سرزمین مرها (الف ها) نامیدند. در ابتدا روابط اتمراها یا مرهای ساکن اسکایریم یعنی الف های برفی خوب و دوستانه بود. در نتیجه مهاجران بیشتری از اتمرا وارد شدند تا به ساخت شهر Saarthal (سارتل) کمک کنند. با وجود روابط دوستانه، الف های برفی که از رشد و افزایش جمعیت اتمراها نگران بودند، در شبی که "شب اشک ها" نام گرفت به سارتل حمله و آن را غارت کردند. ایزگرامر به همراه دو پسرش یعنی Yngol (اینگل) و Ylgar (ایلگار) موفق شدند به اتمرا بگریزند. او در آنجا وقایع پیش آمده را تعریف کرد و با لشکری که با نام "پانصد همراه" یا Five Hundred Companion از آن یاد میشود به اسکایریم برگشت و انتقام مردم خود را از الف های برفی گرفت و تا آخرین نفر آنها را به قتل رساند. در همین دوران ها بود که کشیشان اژدها و Dragon Cult (دراگن کالت) از بین رفتند. همچنین قهرمان افسانه و نیمه خدا، یعنی Pelinal Whitestrake (پلینال وایت استریک) در همین زمان به ملکه آلسیا کمک کرد تا انسان ها در برابر آیلیدها شورش کنند و آنها را از بین ببرند. او به تشکیل امپراطوری آلسیا کمک کرد و سپس در جنگ زخمی و ناپدید شد. اما دوره مرتیک با تشکیل حکومت کمران ها به وسیله شاه Eplear Camoran (اپلیر کمران) به پایان رسید و این شروع سال صفر از دوره اول به حساب می آید. رسما با پایان دوره مرتیک، تمدن الف ها نیز رو به افول گذاشت و انسان ها به وسیله امپراطوری آلسیان نقاط متعدی را فتح کردند. حکومت های باقی مانده الف، هرسال به عنوان احترام و سنت خراجی را به پادشاهی آینر در سامرست به آلتمرها پرداخت میکردند. اما درواقع این حکومت ها آنقدر از هم فاصله گرفته بودند که وقایع اتفاق افتاده در سرزمین هایشان برای دیگری اهمیت نداشت. شاه اپلیر رسما اعلان استقلال کرد و ولنوود از سامرست به طور رسمی جدا شد. آیلیدها نیز اعلان استقلال رسمی کردند و سیردیل را از سامرست جدا ساختند. دوران مرتیک با این وقایع به پایان رسید و فاصله گرفتن الف ها از هم تا زمان تشکیل حکومت اول آلدمری یا Aldmeri Dominion ادامه داشت. [CENTER][IMG]http://www.upsara.com/images/4cl_11.jpg[/IMG] [/CENTER] نوشته شده و آپدیت شده توسط: [SPOILER][URL='http://forum.bazicenter.com/members/7691/'][B]Timeless One[/B][/URL][/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
The Elder Scrolls Library {Wiki}
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft