ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Final Fantasy 7 و مکملهایش
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="sina_unl" data-source="post: 66451" data-attributes="member: 271"><p>دیر شده نه ؟ </p><p>من توی 4 قدمی مرگ بودم ولی امروز براتون می زارمش </p><p>اگر از Aeris بدم نمی یومد می گفتم خیلی خشگله چون هم چشماش رنگی هست هم موهاش بلنده و هم هیکلش ... اهم اهم </p><p>Aeris آخرین باقی مانده ی نژاد سترا بر روی زمین هست. ستراها همان کسانی بودن که در سال ها قبل در مقابل جنوا مقاومت کردن . بدلیل همین جنگ ها خیلی هاشون مردن و تعداد کمی هم که باقی موندن دو گروه شدن : گروهی که وارد اجتماع انسان ها شدن و نژاد خودشون رو وارد خون انسان ها کردن و گروهی که با هم زندگی کردن و نژاد خودشون رو با اصالت نگه داشتن . Aeris فرزند ایفالنا آخرین سترای اصیل باقی مانده و پروفسور گست بود . در قسمت سفیروث گفتم که پروفسور گست مسئول ارشد تحقیقات شینرا بود که فکر کرده بود جنوا یک ستراست و زمانی که توسط ایفالنا بهش گفته شد که تشخیصش اشتباه بوده استعفا داد و فرار کرد چون اگر آزمایشات اون روی جنوا ادامه پیدا می کرد تمام دنیا نابود می شد . اما آزمایشات اون توسط Hojo (پدر سفیروث) ادامه پیدا کرد و برای همین اون و ایفالنا دنبال راهی بودن که بتونه جلوی موجود حاصل از این تحقیقات رو بگیره . در طول تحقیقاتی که این دو در کنار هم داشتن یه عشقی بینشون به وجود اومد که ثمره ی اون دختر بچه ای بنام Aeris بود . </p><p>12 روز بعد از تولد Aerith خانواده اش توسط اعضای شینرا مورد حمله قرار گرفت و پدرش به دست Hojo کشته شد و خودش و مادرش 7 سال تحت شکنجه و آزمایش های شینرا بودن تا اینکه یه روز ایفالنا بچه اش رو برداشت و فرار کرد ولی از فرط آسیب هایی که دیده بود مرد ولی قبل از مرگش دخترش رو به زنی به اسم Elmyra Gansborough سپرد و از اینجا به بعد اسمش شد Aerith Gainsborough . </p><p>در طول بازی Before Crisis اون بارها توسط The Turks مورد هجوم قرار گرفت تا دوباره دزدیده بشه و به شینرا بازگردونده بشه اما مدتی بعد Tseng به اون علاقه پیدا کرد و جلوی این جور هجوم ها رو از The Turks گرفت البته Tseng هیچ وقت علنا نگفت که Aerith رو دوست داره . در طول این مدت و همچنین در مدت Crisis Core زک و آیریس با هم رابطه ی عاشقانه برقرار کرده بودن شاید تنها چیزی که زک رو چهار سال زیر آزمایش های شینرا نگه داشته بود عشق Aerith بود و دلیل اولیه ی علاقه ی Aerith به کلود شباهت اون به زک بود . زمانی که آوالانش تونست یکی از ژنراتورهای شینرا رو منفجر کنه و Aerith سد راه کلود شد و خواست بهش گل بفروشه چون الان یه گل فروش شده بود . مدتی بعد در مخفی گاه Aerith (همون کلیسایی که کلود توی AC توش زندگی می کرد ) زمانی که رینو قصد دزدیدن Aerith رو داشت کلود و آیریس دوباره ملاقات کردن و آیریس به کلود گفت که اگر بهش کمک کنه اونم در مقابلش به یه قهوه دعوتش می کنه البته آیریس رو دزدیدن ولی دوباره کلود نجاتش داد . از این به بعد آیریس با دیگر اعضای آوالانش همراه شد در آخر وظیفه ای که توسط مادرش بهش محول شده بود رو انجام داد یعنی Holy رو احضار کرد در طول انجام کار سفیروث سعی کرد با کنترل کلود اونو مجبور به کشتن ایریس بکنه اما دقیقا زمانی که کارش تموم شد سفیروث بی خیال کلود شد و شخصا آیریس رو کشت . در پایان کلود سفیروث رو کشت . اما نبرد اصلی نبرد موجودی که توسط سفیروث احضار شده بود یعنی Meteor و Holy بود که در این مبارزه جریان زندگی به کمک Holy اومدن و Meteor نابود شد . داستان و ماجراهای آیریس بعد از مرگ داخل یه رمان به اسم Maiden who Travels the Planet موجوده که من خودم نخوندمش اما داخل اون معلوم می شه که جریان زندگی به وسیله ی آیریس به کمک هالی فرستاده شدن همچنین معلوم می شه که چه جوری آیریس جنوا رو از جریان زندگی می رونه و می شه مادر واقعی جریان زندگی . در دوران AC کلود وضعش خراب تر از اونه که بتونه تمرکز کنه که واقعا می خواد چی کار کنه از طرفی چون خودش در مرگ زک و آیریس مقصر می دونه دیگه انگیزه ای نداره که بقیه رو نجات بده چون فکر می کنه اگر بخواد کسی رو نجات بده اون طرف میمیره . در طول داستان چند بار به سراغ کلود میاد .بار اول در راه شهر فراموش شده به سراغ کلود میاد و وقتی از کلود می پرسه برای چی اومدی تو این راه می گه می خوام یکی منو ببخشه و آیریس می گه می خوای کی تورو ببخشه و غیب می شه . یکبار دیگه زمانی میاد که تمام گروه آوالانش جمع شدن و دارن با هیولایی که توسط کاداج احضار شده می جنگن وقتی کلود رو می فرستن بالا آخرین نفری که به کمک کلود میاد آیریس هست که نشون بده همیشه در کنار گروه هست (چیزی تیفا هم در پایان بهش اشاره می کنه ) . یکبار دیگه زمانی هست که کاداج و کلود در کلیسا هستن و کاداج زمین رو منفجر می کنه و آب از زیر گلهای آیریس بیرون میاد که درمان بیماری زخم کیهانی هست و اینجاست که آیریس یکبار دیگه وظیفه اش رو بعنوان آخرین سترا انجام می ده (البته توی این صحنه شخصا حضور نداره اما وجودش کاملا احساس می شه ) حضور بعدی اون در صحنه ی مرگ کاداج هست که کاداج با مادر واقعی آشنا می شه و آیریس با فرستادن اون جریان کاداج رو می بره (جریان که یازو و لوز رو هم می بره) و تمام گناهاشو رو می بخشه چون می دونه که کاداج و برادراش گمراه شده بودن . یکبار دیگه زمانی اونو می بینیم که کلود می میره اما آیریس اونو به زندگی بر می گردونه و کلود یه جمله بهش می گه که "جای تو اینجا نیست" و این جمله این احتمال رو بوجود میاره که امکان زنده شدن آیریس در آینده وجود داره . آخرین حضور آیریس در پایان فیلم همراه با زک هست که هر دو با کلود خداحافظی می کنن و آیریس به کلود می گه که دیگه خوب شدی و کلود هم می گه من دیگه تنها نیستم زیبایی این صحنه در اونجا ست که آیریس با بچه ها ارتباط داره چیزی که در FF7 بعد از مرگش شاهد بودیم که روحش توی کلیسا همین کار رو می کرد و از گلها مراقبت می کرد در پایان آیا آیریس زنده می شه ؟</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="sina_unl, post: 66451, member: 271"] دیر شده نه ؟ من توی 4 قدمی مرگ بودم ولی امروز براتون می زارمش اگر از Aeris بدم نمی یومد می گفتم خیلی خشگله چون هم چشماش رنگی هست هم موهاش بلنده و هم هیکلش ... اهم اهم Aeris آخرین باقی مانده ی نژاد سترا بر روی زمین هست. ستراها همان کسانی بودن که در سال ها قبل در مقابل جنوا مقاومت کردن . بدلیل همین جنگ ها خیلی هاشون مردن و تعداد کمی هم که باقی موندن دو گروه شدن : گروهی که وارد اجتماع انسان ها شدن و نژاد خودشون رو وارد خون انسان ها کردن و گروهی که با هم زندگی کردن و نژاد خودشون رو با اصالت نگه داشتن . Aeris فرزند ایفالنا آخرین سترای اصیل باقی مانده و پروفسور گست بود . در قسمت سفیروث گفتم که پروفسور گست مسئول ارشد تحقیقات شینرا بود که فکر کرده بود جنوا یک ستراست و زمانی که توسط ایفالنا بهش گفته شد که تشخیصش اشتباه بوده استعفا داد و فرار کرد چون اگر آزمایشات اون روی جنوا ادامه پیدا می کرد تمام دنیا نابود می شد . اما آزمایشات اون توسط Hojo (پدر سفیروث) ادامه پیدا کرد و برای همین اون و ایفالنا دنبال راهی بودن که بتونه جلوی موجود حاصل از این تحقیقات رو بگیره . در طول تحقیقاتی که این دو در کنار هم داشتن یه عشقی بینشون به وجود اومد که ثمره ی اون دختر بچه ای بنام Aeris بود . 12 روز بعد از تولد Aerith خانواده اش توسط اعضای شینرا مورد حمله قرار گرفت و پدرش به دست Hojo کشته شد و خودش و مادرش 7 سال تحت شکنجه و آزمایش های شینرا بودن تا اینکه یه روز ایفالنا بچه اش رو برداشت و فرار کرد ولی از فرط آسیب هایی که دیده بود مرد ولی قبل از مرگش دخترش رو به زنی به اسم Elmyra Gansborough سپرد و از اینجا به بعد اسمش شد Aerith Gainsborough . در طول بازی Before Crisis اون بارها توسط The Turks مورد هجوم قرار گرفت تا دوباره دزدیده بشه و به شینرا بازگردونده بشه اما مدتی بعد Tseng به اون علاقه پیدا کرد و جلوی این جور هجوم ها رو از The Turks گرفت البته Tseng هیچ وقت علنا نگفت که Aerith رو دوست داره . در طول این مدت و همچنین در مدت Crisis Core زک و آیریس با هم رابطه ی عاشقانه برقرار کرده بودن شاید تنها چیزی که زک رو چهار سال زیر آزمایش های شینرا نگه داشته بود عشق Aerith بود و دلیل اولیه ی علاقه ی Aerith به کلود شباهت اون به زک بود . زمانی که آوالانش تونست یکی از ژنراتورهای شینرا رو منفجر کنه و Aerith سد راه کلود شد و خواست بهش گل بفروشه چون الان یه گل فروش شده بود . مدتی بعد در مخفی گاه Aerith (همون کلیسایی که کلود توی AC توش زندگی می کرد ) زمانی که رینو قصد دزدیدن Aerith رو داشت کلود و آیریس دوباره ملاقات کردن و آیریس به کلود گفت که اگر بهش کمک کنه اونم در مقابلش به یه قهوه دعوتش می کنه البته آیریس رو دزدیدن ولی دوباره کلود نجاتش داد . از این به بعد آیریس با دیگر اعضای آوالانش همراه شد در آخر وظیفه ای که توسط مادرش بهش محول شده بود رو انجام داد یعنی Holy رو احضار کرد در طول انجام کار سفیروث سعی کرد با کنترل کلود اونو مجبور به کشتن ایریس بکنه اما دقیقا زمانی که کارش تموم شد سفیروث بی خیال کلود شد و شخصا آیریس رو کشت . در پایان کلود سفیروث رو کشت . اما نبرد اصلی نبرد موجودی که توسط سفیروث احضار شده بود یعنی Meteor و Holy بود که در این مبارزه جریان زندگی به کمک Holy اومدن و Meteor نابود شد . داستان و ماجراهای آیریس بعد از مرگ داخل یه رمان به اسم Maiden who Travels the Planet موجوده که من خودم نخوندمش اما داخل اون معلوم می شه که جریان زندگی به وسیله ی آیریس به کمک هالی فرستاده شدن همچنین معلوم می شه که چه جوری آیریس جنوا رو از جریان زندگی می رونه و می شه مادر واقعی جریان زندگی . در دوران AC کلود وضعش خراب تر از اونه که بتونه تمرکز کنه که واقعا می خواد چی کار کنه از طرفی چون خودش در مرگ زک و آیریس مقصر می دونه دیگه انگیزه ای نداره که بقیه رو نجات بده چون فکر می کنه اگر بخواد کسی رو نجات بده اون طرف میمیره . در طول داستان چند بار به سراغ کلود میاد .بار اول در راه شهر فراموش شده به سراغ کلود میاد و وقتی از کلود می پرسه برای چی اومدی تو این راه می گه می خوام یکی منو ببخشه و آیریس می گه می خوای کی تورو ببخشه و غیب می شه . یکبار دیگه زمانی میاد که تمام گروه آوالانش جمع شدن و دارن با هیولایی که توسط کاداج احضار شده می جنگن وقتی کلود رو می فرستن بالا آخرین نفری که به کمک کلود میاد آیریس هست که نشون بده همیشه در کنار گروه هست (چیزی تیفا هم در پایان بهش اشاره می کنه ) . یکبار دیگه زمانی هست که کاداج و کلود در کلیسا هستن و کاداج زمین رو منفجر می کنه و آب از زیر گلهای آیریس بیرون میاد که درمان بیماری زخم کیهانی هست و اینجاست که آیریس یکبار دیگه وظیفه اش رو بعنوان آخرین سترا انجام می ده (البته توی این صحنه شخصا حضور نداره اما وجودش کاملا احساس می شه ) حضور بعدی اون در صحنه ی مرگ کاداج هست که کاداج با مادر واقعی آشنا می شه و آیریس با فرستادن اون جریان کاداج رو می بره (جریان که یازو و لوز رو هم می بره) و تمام گناهاشو رو می بخشه چون می دونه که کاداج و برادراش گمراه شده بودن . یکبار دیگه زمانی اونو می بینیم که کلود می میره اما آیریس اونو به زندگی بر می گردونه و کلود یه جمله بهش می گه که "جای تو اینجا نیست" و این جمله این احتمال رو بوجود میاره که امکان زنده شدن آیریس در آینده وجود داره . آخرین حضور آیریس در پایان فیلم همراه با زک هست که هر دو با کلود خداحافظی می کنن و آیریس به کلود می گه که دیگه خوب شدی و کلود هم می گه من دیگه تنها نیستم زیبایی این صحنه در اونجا ست که آیریس با بچه ها ارتباط داره چیزی که در FF7 بعد از مرگش شاهد بودیم که روحش توی کلیسا همین کار رو می کرد و از گلها مراقبت می کرد در پایان آیا آیریس زنده می شه ؟ [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Final Fantasy 7 و مکملهایش
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft