ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Final Fantasy 7 و مکملهایش
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="sina_unl" data-source="post: 64175" data-attributes="member: 271"><p>در دنیای FF7 هر چیزی که در آن نشانی از نابودی دیده شود به یک نام ختم می شود Shin-ra . شینرا شرکتیست که مقر اصلی آن در شهر میدگار قرار دارد . شینرا تا زمان ماجراهای بازی FF7 توانسته بود که با قدرت محافظان خود (the Turks ) و نیروهای ویژه ی خود (SOLDIER) از خودش محافظت کند حتی توانسته بود در مقابل قدرتمند ترین دشمنی که تا بحال زمین به خودش دیده یعنی Jenova مقاوت کند اما شروع مشکلات بزرگ شینرا با شکست جنوا بود . </p><p>ماجراهای بازی Before Crisis که 6 سال قبل از بازی اصلی FF7 اتفاق می افتد و این ماجراها تا قبل از بازی Crisis Core اتفاق می افتد و در اصل ماجراجویی های گروه Turks را بیان می کند ، بدین ترتیب است :</p><p>داستان دقیقا از جایی شروع می شود که مبارزه ی بین شینرا و قبیله ی Wutai پایان گرفته است . بعد از این جنگ تمام قدرت روی زمین از اقتصاد گرفته تا سیاست بدست شینرا می افتد . ماجرای اصلی جایی شروع می شود که شینرا هنوز دشمنانی دارد و قدرتمند ترین آنها آوالانش بود . آوالانش یک گروه تروریستی بود که به پایه های قدرت شینرا هم نفوذ کرده بودند اعضای زیادی را در تشکیلات شینرا داشتند . اینبار برخلاف بازی اصلی آدم بدها آوالانش ها بودند و شینرا آدم خوب ها بودند . در این بازی با تمام چهره های آشنای بازی اصلی و تعدادی چهره ی جدید آشنا می شدیم . در این نسخه شخصیت النا هنوز به جمع گروه Turks نپیوسته بود ، اون از Turks و تشکیلات شینرا بدش میومد چون خواهرش (Gun)کمتر به حال و روز او می رسید (برای دوستانی که با النا آشنایی ندارن باید بگم که النا یکی از همون دو تایی بود که توی آتشفان اولای Advent Children گیر افتادن و آخراش اومدن و اون تور رو زیر رافوس بازی کردن تا سقوط نکنه) . در این بازی زوایای زیادی از تاریخ سیاه شینرا رو می فهمیم برای مثال چون در جناح شینرا بازی می کنیم کاملا بر ما مشخص است که حرف های رئیس شینرا که همیشه در تلاش برای کمک به مردم بوده در پشت پرده کاملا در مقابل گفته های اصلی قرار دارد و بیشتر قصد محتاج ساختن مردم به شینرا را داشته است . در این بازی است که چهره ی بسیاری بدی از رافوس هم می بینیم اون البته هیچ قدرتی در شینرا ندارد اما اعتقاد او بر این است که حکومت شینرا فقط با ایجاد ترس و سو استفاده از قدرت میسر است . اون با اینکه فرزند رئیس شینراست اما برای او کوچکترین احترامی قائل نیست و او را پیر مرد خطاب می کند . در این بازی سفیروث قویترین و مشهورترین عضو گروه SOLDIER هست و هنوز به واقعیت زندگیش پی نبرد و سر به طغیان نگذاشته . از طرفی یکی دیگه از اعضای مشهور SOLDIER که بعدها تبدیل به بهترین دوست کلود می شه Zack هم در این بازی حضور داره . کلود که اهل نیبل هیم هست برای بدست آوردن شهرت برای خودش و زادگاهش به SOLDIER می پیونده اما تبدیل به یه سرباز عادی می شه اون همیشه دوست داره مثل سفیروث یا یا زک باشه و همیشه دور و بر اونا می پلکه . در طول ماجرا Turk سعی داره که Aeris رو به شینرا بر گردونه اما اون بخاطر مرگ پدر و مادرش که به شینرا مر بوط می شه هرگز حاضر نیست به شینرا برگرده (دلیل اهمیت آریس برای شینرا اینه که اون آخرین بازمانده ی نژاد Cetra هست البته نا گفته نمونه که اون از طرف مادر به این نژاد مربوط می شه و از طرف پدر به پروفسور Gast مربوط می شه ) . در طول ماجرای داستان اعتماد Turks به شینرا کمتر و کمتر می شه تا جایی که از دستورات سرپیچی می کنند و اسکارلت فرمانده ی بخش تولید اسلحه ی شینرا سعی بر این داره که اجازه ی قتل اونا رو توسط رئیس شینرا بگیره اما موفق نمی شه . در این دوره از داستان ریاست Turks بر عهده ی Verdot هست که در مورد پیروزی در ماموریت خیلی امتیازات به مامور مورد نظر میده و در صورت شکست به شدت عصبانی می شه . اون مدتی فرماندهی Turks رو از دست می ده و جانشین اون کسیه که به شدت از فلسفه ی Turks بدش میاد یعنی Heidegger ، اما مدت کوتاهی بعد از در همان اپیزود دوباره بر سر قدرت برمیگرده . در این نسخه Tseng که در بازی اصلی رئیس Turks بود در این نسخه بعنوان فرمانده ی عملیات نقش آفرینی می کنه . افراد دیگه مثل Reno و Rude هم توی این بازی هستن و بقیه اعضای Turks با نام اسلحه شان شناخته می شوند . در پایان داستان با نابودی آوالانش نابود می شه اما آوالانش دومی در راه هست که شینرا رو نابود می کنه . </p><p>متاسفانه حلقه ی گمشده ای که دلایل سقوط سفیروث را کامل می کند هنوز منتشر نشده اما حضور Zack، Cloud ، Sephiroth ، Tifa ، Aerith در این بازی تایید شده و این جمله رو گفته که همه چیز از آن مشخص است : </p><p>A story of three young men and one young woman bound for destiny's core</p><p></p><p>اما از اینجاست که داستانی که می خوایم راجبش صحبت کنیم شروع می شود ....</p><p>بچه ها ببخشید دیر شد تازه این اون چیزی نیست که می خواستین ولی من گفتم از پیش زمینه ی داستان شروع کنم بهتره بزودی بقیه ی ماجرا رو می نویسم .</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="sina_unl, post: 64175, member: 271"] در دنیای FF7 هر چیزی که در آن نشانی از نابودی دیده شود به یک نام ختم می شود Shin-ra . شینرا شرکتیست که مقر اصلی آن در شهر میدگار قرار دارد . شینرا تا زمان ماجراهای بازی FF7 توانسته بود که با قدرت محافظان خود (the Turks ) و نیروهای ویژه ی خود (SOLDIER) از خودش محافظت کند حتی توانسته بود در مقابل قدرتمند ترین دشمنی که تا بحال زمین به خودش دیده یعنی Jenova مقاوت کند اما شروع مشکلات بزرگ شینرا با شکست جنوا بود . ماجراهای بازی Before Crisis که 6 سال قبل از بازی اصلی FF7 اتفاق می افتد و این ماجراها تا قبل از بازی Crisis Core اتفاق می افتد و در اصل ماجراجویی های گروه Turks را بیان می کند ، بدین ترتیب است : داستان دقیقا از جایی شروع می شود که مبارزه ی بین شینرا و قبیله ی Wutai پایان گرفته است . بعد از این جنگ تمام قدرت روی زمین از اقتصاد گرفته تا سیاست بدست شینرا می افتد . ماجرای اصلی جایی شروع می شود که شینرا هنوز دشمنانی دارد و قدرتمند ترین آنها آوالانش بود . آوالانش یک گروه تروریستی بود که به پایه های قدرت شینرا هم نفوذ کرده بودند اعضای زیادی را در تشکیلات شینرا داشتند . اینبار برخلاف بازی اصلی آدم بدها آوالانش ها بودند و شینرا آدم خوب ها بودند . در این بازی با تمام چهره های آشنای بازی اصلی و تعدادی چهره ی جدید آشنا می شدیم . در این نسخه شخصیت النا هنوز به جمع گروه Turks نپیوسته بود ، اون از Turks و تشکیلات شینرا بدش میومد چون خواهرش (Gun)کمتر به حال و روز او می رسید (برای دوستانی که با النا آشنایی ندارن باید بگم که النا یکی از همون دو تایی بود که توی آتشفان اولای Advent Children گیر افتادن و آخراش اومدن و اون تور رو زیر رافوس بازی کردن تا سقوط نکنه) . در این بازی زوایای زیادی از تاریخ سیاه شینرا رو می فهمیم برای مثال چون در جناح شینرا بازی می کنیم کاملا بر ما مشخص است که حرف های رئیس شینرا که همیشه در تلاش برای کمک به مردم بوده در پشت پرده کاملا در مقابل گفته های اصلی قرار دارد و بیشتر قصد محتاج ساختن مردم به شینرا را داشته است . در این بازی است که چهره ی بسیاری بدی از رافوس هم می بینیم اون البته هیچ قدرتی در شینرا ندارد اما اعتقاد او بر این است که حکومت شینرا فقط با ایجاد ترس و سو استفاده از قدرت میسر است . اون با اینکه فرزند رئیس شینراست اما برای او کوچکترین احترامی قائل نیست و او را پیر مرد خطاب می کند . در این بازی سفیروث قویترین و مشهورترین عضو گروه SOLDIER هست و هنوز به واقعیت زندگیش پی نبرد و سر به طغیان نگذاشته . از طرفی یکی دیگه از اعضای مشهور SOLDIER که بعدها تبدیل به بهترین دوست کلود می شه Zack هم در این بازی حضور داره . کلود که اهل نیبل هیم هست برای بدست آوردن شهرت برای خودش و زادگاهش به SOLDIER می پیونده اما تبدیل به یه سرباز عادی می شه اون همیشه دوست داره مثل سفیروث یا یا زک باشه و همیشه دور و بر اونا می پلکه . در طول ماجرا Turk سعی داره که Aeris رو به شینرا بر گردونه اما اون بخاطر مرگ پدر و مادرش که به شینرا مر بوط می شه هرگز حاضر نیست به شینرا برگرده (دلیل اهمیت آریس برای شینرا اینه که اون آخرین بازمانده ی نژاد Cetra هست البته نا گفته نمونه که اون از طرف مادر به این نژاد مربوط می شه و از طرف پدر به پروفسور Gast مربوط می شه ) . در طول ماجرای داستان اعتماد Turks به شینرا کمتر و کمتر می شه تا جایی که از دستورات سرپیچی می کنند و اسکارلت فرمانده ی بخش تولید اسلحه ی شینرا سعی بر این داره که اجازه ی قتل اونا رو توسط رئیس شینرا بگیره اما موفق نمی شه . در این دوره از داستان ریاست Turks بر عهده ی Verdot هست که در مورد پیروزی در ماموریت خیلی امتیازات به مامور مورد نظر میده و در صورت شکست به شدت عصبانی می شه . اون مدتی فرماندهی Turks رو از دست می ده و جانشین اون کسیه که به شدت از فلسفه ی Turks بدش میاد یعنی Heidegger ، اما مدت کوتاهی بعد از در همان اپیزود دوباره بر سر قدرت برمیگرده . در این نسخه Tseng که در بازی اصلی رئیس Turks بود در این نسخه بعنوان فرمانده ی عملیات نقش آفرینی می کنه . افراد دیگه مثل Reno و Rude هم توی این بازی هستن و بقیه اعضای Turks با نام اسلحه شان شناخته می شوند . در پایان داستان با نابودی آوالانش نابود می شه اما آوالانش دومی در راه هست که شینرا رو نابود می کنه . متاسفانه حلقه ی گمشده ای که دلایل سقوط سفیروث را کامل می کند هنوز منتشر نشده اما حضور Zack، Cloud ، Sephiroth ، Tifa ، Aerith در این بازی تایید شده و این جمله رو گفته که همه چیز از آن مشخص است : A story of three young men and one young woman bound for destiny's core اما از اینجاست که داستانی که می خوایم راجبش صحبت کنیم شروع می شود .... بچه ها ببخشید دیر شد تازه این اون چیزی نیست که می خواستین ولی من گفتم از پیش زمینه ی داستان شروع کنم بهتره بزودی بقیه ی ماجرا رو می نویسم . [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Final Fantasy 7 و مکملهایش
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft