ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Devil May Cry Script Series(خطر اسپویلر)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="devil girl" data-source="post: 1853751" data-attributes="member: 22854"><p><span style="color: #ff0000">قسمت جدید از راه رسید !! راستی لایکها کمه</span> :d>:d<</p><p></p><p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">ماموریت 17: خاطرات جدا از هم</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">---------------------------------</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">سکانس اول:</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">(دانته روی بالکونی ایستاده و آسمانغمزده و خاکستری رنگی را که هر از گاهی صدای رعدی از آن به گوش می رسد و برقی که پیش از آن به چشم می خورد ، تماشا می کند... سپس شمشیری به سمت دانته نشانه میرود...و دانته برمی گردد...شگفت زده نمی شود ...آنجا همان شوالیه ی با زره آبی رنگ-نلو آنجلو- ایستاده و شمشیرش رو به دانته نشانه رفت.)</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #000000"><span style="font-family: 'Tahoma'">دانته(با لبخند): یک مرد با غرور و شخصیتیک جنگجوی واقعی، من اینو دوست دارم...اما باعث شرمه که تو به موندوس خدمت می کنی.</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #FF0000"><span style="font-family: 'Tahoma'">Dante: [Smiles] "A man with guts and honor; I like that... but it's a shame </span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #FF0000"><span style="font-family: 'Tahoma'"> you serve Mundus."</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #FF0000"><span style="font-family: 'Tahoma'"></span></span><span style="color: #000000"><span style="font-family: 'Tahoma'">نلو یه قدم به عقب برمی دارد سپس شمشیرشرا در زمین فرو می کند و بعد از آن تشعشعاتی نور آبی رنگی است که اطراف بدن او وزره ش را می گیرد. در همین آن چهره ی او برای یک ثانیه در نظر دانته آشنا میآید... با این حال جنگ بین دو سلحشور آغاز می شود.)</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">سکانس دوم</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">------------------</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #000000"><span style="font-family: 'Tahoma'">(دانته آخرین ضربه را نیز به نلو وارد میکند ، نلو که زخمی شده به سمت عقب قدم بر می دارد و سپس به صورت شناور چند متری اززمین فاصله می گیرد. نلو دستهایش را به حالت </span><span style="font-family: 'Tahoma'">X</span><span style="font-family: 'Tahoma'"> جلوی قفسه ی سینه اش می گیرد و درنهایت ماده ای از جنس تاریکی و سیاهی از بدنش خارج می شد و بعد از آن جسم نلو بههمراه روحش از نظرها ناپدید می شوند ، اما جسمی شبیه به گردنبد روی زمین ، جلویپای دانته می افتد.)</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">(دانته آهسته به سمت گردنبد قدم بر میدارد ، سپس زانو می زند و آن را بر می دارد ، گویی این همان نیمه ی گمشده ی طلسمیاست که در گردنبد خودش وجود دارد . دانته خیره به گردنبد نگاه می کند و خاطراتبچگیش یک به یک از جلوی چشمانش می گذرد...خاطرات مادر و برادرش)</span></span><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">اوا: ورجیل...دانته...تولدتون مبارک</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #FF0000"><span style="font-family: 'Tahoma'">Eva: "Virgil...Dante...Happy Birthday</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #FF0000"><span style="font-family: 'Tahoma'"></span></span><span style="color: #000000"><span style="font-family: 'Tahoma'"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="color: #000000"><span style="font-family: 'Tahoma'">بچه:</span><span style="font-family: 'Tahoma'">wow</span><span style="font-family: 'Tahoma'">! این عالیه</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000">Kid: "Wow! Cool!! </span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000"></span><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span>بچه ی دیگر: من شکلات می خوام</span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">Other Kid: "I want chocolate!!"</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">بچه: نه ، من شکلات می خوام!</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000">Kid: "No, I want chocolate!!"</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000"></span><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">(بعد...خاطرات از جلوی چشمان دانته محومی شود و دو طلسم ...دو جواهر با درخشنگی خاصی از دستان دانته جدا می شوند در فضابه صورت معلق به یکدیگر می پیوندند و کلید ورود به دروازه ی دنیای جهنمی را بهوجود می آورند. کلید ورود به جهنم به آهستگی روی دسته شمشیر دانته قرار می گیرد وباعث تغییر فرم آن می شود. دانته اندکی شمشیر را نگاه می کند گویی یادگیر پدردوباره برایش زنده شده است . سپس آن را پشت کمرش آویزان می کند و به راهش ادامه میدهد.)</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">(دوربین صحنه ای را در یک تالار بزرگ باسقف بلند نشان می دهد ، تریش کنار مجسمه ای ایستاده)</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">موندوس : تریش ، ورجیل شکست خورد . میدونی که حالا باید چیکار کنی ، برو.</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000">Mundus: Trish, Vergil has been defeated. You know what you must do. </span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000">Now go.</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #FF0000"></span><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000">تریش ( با لحن خشک و بی احساسی): بله قربان</span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span></span></p> <p style="text-align: right"><span style="font-family: 'Tahoma'"><span style="color: #000000"></span><span style="color: #FF0000">Trish: (in a robotic voice) Yes master.</span></span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="devil girl, post: 1853751, member: 22854"] [COLOR=#ff0000]قسمت جدید از راه رسید !! راستی لایکها کمه[/COLOR] :d>:d< [RIGHT][FONT=Tahoma][COLOR=#000000]ماموریت 17: خاطرات جدا از هم[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000]---------------------------------[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000]سکانس اول:[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000](دانته روی بالکونی ایستاده و آسمانغمزده و خاکستری رنگی را که هر از گاهی صدای رعدی از آن به گوش می رسد و برقی که پیش از آن به چشم می خورد ، تماشا می کند... سپس شمشیری به سمت دانته نشانه میرود...و دانته برمی گردد...شگفت زده نمی شود ...آنجا همان شوالیه ی با زره آبی رنگ-نلو آنجلو- ایستاده و شمشیرش رو به دانته نشانه رفت.)[/COLOR][/FONT] [COLOR=#000000][FONT=Tahoma]دانته(با لبخند): یک مرد با غرور و شخصیتیک جنگجوی واقعی، من اینو دوست دارم...اما باعث شرمه که تو به موندوس خدمت می کنی.[/FONT][/COLOR][COLOR=#FF0000][FONT=Tahoma][/FONT][/COLOR] [COLOR=#FF0000][FONT=Tahoma]Dante: [Smiles] "A man with guts and honor; I like that... but it's a shame you serve Mundus." [/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma]نلو یه قدم به عقب برمی دارد سپس شمشیرشرا در زمین فرو می کند و بعد از آن تشعشعاتی نور آبی رنگی است که اطراف بدن او وزره ش را می گیرد. در همین آن چهره ی او برای یک ثانیه در نظر دانته آشنا میآید... با این حال جنگ بین دو سلحشور آغاز می شود.)[/FONT][/COLOR] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000]سکانس دوم[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000]------------------[/COLOR][/FONT] [COLOR=#000000][FONT=Tahoma](دانته آخرین ضربه را نیز به نلو وارد میکند ، نلو که زخمی شده به سمت عقب قدم بر می دارد و سپس به صورت شناور چند متری اززمین فاصله می گیرد. نلو دستهایش را به حالت [/FONT][FONT=Tahoma]X[/FONT][FONT=Tahoma] جلوی قفسه ی سینه اش می گیرد و درنهایت ماده ای از جنس تاریکی و سیاهی از بدنش خارج می شد و بعد از آن جسم نلو بههمراه روحش از نظرها ناپدید می شوند ، اما جسمی شبیه به گردنبد روی زمین ، جلویپای دانته می افتد.)[/FONT][/COLOR] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000](دانته آهسته به سمت گردنبد قدم بر میدارد ، سپس زانو می زند و آن را بر می دارد ، گویی این همان نیمه ی گمشده ی طلسمیاست که در گردنبد خودش وجود دارد . دانته خیره به گردنبد نگاه می کند و خاطراتبچگیش یک به یک از جلوی چشمانش می گذرد...خاطرات مادر و برادرش)[/COLOR][/FONT][FONT=Tahoma][COLOR=#000000] اوا: ورجیل...دانته...تولدتون مبارک[/COLOR][/FONT] [COLOR=#000000][FONT=Tahoma][/FONT][/COLOR][COLOR=#FF0000][FONT=Tahoma]Eva: "Virgil...Dante...Happy Birthday [/FONT][/COLOR][COLOR=#000000][FONT=Tahoma] بچه:[/FONT][FONT=Tahoma]wow[/FONT][FONT=Tahoma]! این عالیه[/FONT][/COLOR] [FONT=Tahoma][COLOR=#FF0000]Kid: "Wow! Cool!! [/COLOR][COLOR=#000000] [/COLOR]بچه ی دیگر: من شکلات می خوام[COLOR=#000000][/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000] Other Kid: "I want chocolate!!" بچه: نه ، من شکلات می خوام![/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#FF0000]Kid: "No, I want chocolate!!" [/COLOR][COLOR=#000000] (بعد...خاطرات از جلوی چشمان دانته محومی شود و دو طلسم ...دو جواهر با درخشنگی خاصی از دستان دانته جدا می شوند در فضابه صورت معلق به یکدیگر می پیوندند و کلید ورود به دروازه ی دنیای جهنمی را بهوجود می آورند. کلید ورود به جهنم به آهستگی روی دسته شمشیر دانته قرار می گیرد وباعث تغییر فرم آن می شود. دانته اندکی شمشیر را نگاه می کند گویی یادگیر پدردوباره برایش زنده شده است . سپس آن را پشت کمرش آویزان می کند و به راهش ادامه میدهد.)[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000](دوربین صحنه ای را در یک تالار بزرگ باسقف بلند نشان می دهد ، تریش کنار مجسمه ای ایستاده)[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#000000] موندوس : تریش ، ورجیل شکست خورد . میدونی که حالا باید چیکار کنی ، برو.[/COLOR][/FONT] [FONT=Tahoma][COLOR=#FF0000] Mundus: Trish, Vergil has been defeated. You know what you must do. Now go. [/COLOR][COLOR=#000000] تریش ( با لحن خشک و بی احساسی): بله قربان [/COLOR][COLOR=#FF0000]Trish: (in a robotic voice) Yes master.[/COLOR][COLOR=#000000][/COLOR][/FONT][/RIGHT] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
Devil May Cry Script Series(خطر اسپویلر)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft