ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Detroit: Become Human
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="barneysawyer" data-source="post: 4466886" data-attributes="member: 76406"><p>بازی فوق العاده است . نکته ای که درباره بازی های دیوید کیج وجود داره اینه که موضوع بازی هاش به نظر خیلی کلیشه ای میان (پرونده ی یک قاتل زنجیره ای - فردی که با یک روح در ارتباطه - روبات های انسان نما و به خوداگاهی رسیدن اشون ) ولی کاملا شیوه ی داستان گویی خاصی رو دنبال می کنه که اون هارو در ذهن به یاد ماندنی می کنه . البته هنوز به نظرم هوی رین بهترین کارش بود . شاید چون اون زمان سنم کمتر بود و تاثیر پذیر تر بودم . ولی بعد از تموم کردن این بازی می تونم بگم واقعا تاثیر زیادی روم گذاشت و هرچی می گذره بیش تر آدم رو به فکر فرو می بره . </p><p>. درباره داستان باید بگم کیج خوب بلده موقعیت های داستانی رو از زاویه دیدی روایت کنه که قبل این کمتر دیده شده . همین امسال سریال وست وولد رو داشتیم که موضوع کم و بیش مشابه ای داشت ولی هر کدوم از این دو اثر راه خودشون رو رفتن . درباره کاراکتر ها به نظرم مارکوس کمی کاراکتر کلیشه ای داشت و کمتر از دو نفر دیگه باهاش ارتباط می گرفتم. کارا و آلیس و رابطه اشون بهترین بخش داستان بود . و البته کانر و هنک . درباره گیمپلی هم به نظرم یک جاهای میشد انتخاب ما بیشتر تاثیر بگذارن . مثلا جاهایی بود که با زدن یک دکمه ساده مجموعه ای از کارهارو خود بازی اتومات انجام میداد .به نظرم می شد گیمپلی رو کمی نسبت به کارهای قبلی کیج گسترده تر کرد . سیستم انتخاب چکپوینت بازی هم خوب بود . هنوز پلات نشده ولی سیستم تروفی گیری بازی خیلی آسون تر شده . تو بازی های قبلی برای گرفتن تروفی بازی رو قشنگ باید دو سه بار می رفتی . حالا از اول یا از یک چپتر خاص تا یک چپتر دیگه . ولی این جا تقریبا با یک بار کامل تموم کردن بازی و تکرار یک چپتر خاص تا یک چپتر دیگه و تکرار بعضی چک پوینت های بازی میشه پلاتش کرد .</p><p>با این که من حالات هپی اندینگ رو رفتم ولی یک بغض و ناراحتی خاصی بعد از تموم شدنش داشتم یک حس خلا . به هر حال درسته در حد هوی رین نبود ولی باز با کاراکتر ها انس گرفته بودم و حالا به نظر میرسید که دیگه نیستن . روایت کامل شد و وقت خداحافظی رسیده بود </p><p>[SPOILER="detroit"]</p><p>البته خب این حس بعد از عنوان بندی کامل شد . وقتی که کلوئی رو آزاد می کنیم و دیگه صفحه منوی بازی خالی میشه . حس فقدان و خلا حس می شه . </p><p>سازنده ها یک سیستمی گذاشتن که برای یک بار این انتخاب داده میشه که نسخه ی جدیدی از کلوئی رو بفرستن تو منو . که البته اون اصلیه نمیشه و کلا با پیام بازی و انتخاب های آدم در تضاده </p><p>[/SPOILER]</p><p></p><p>در کل بازی یکی از بهترین بازی های ساخته شده تو این نسله . و امیدوارم دیوید بازی بعدی اش رو هم معرفی کنه . این بشر یکی از استعداد های دنیای بازی سازیه</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="barneysawyer, post: 4466886, member: 76406"] بازی فوق العاده است . نکته ای که درباره بازی های دیوید کیج وجود داره اینه که موضوع بازی هاش به نظر خیلی کلیشه ای میان (پرونده ی یک قاتل زنجیره ای - فردی که با یک روح در ارتباطه - روبات های انسان نما و به خوداگاهی رسیدن اشون ) ولی کاملا شیوه ی داستان گویی خاصی رو دنبال می کنه که اون هارو در ذهن به یاد ماندنی می کنه . البته هنوز به نظرم هوی رین بهترین کارش بود . شاید چون اون زمان سنم کمتر بود و تاثیر پذیر تر بودم . ولی بعد از تموم کردن این بازی می تونم بگم واقعا تاثیر زیادی روم گذاشت و هرچی می گذره بیش تر آدم رو به فکر فرو می بره . . درباره داستان باید بگم کیج خوب بلده موقعیت های داستانی رو از زاویه دیدی روایت کنه که قبل این کمتر دیده شده . همین امسال سریال وست وولد رو داشتیم که موضوع کم و بیش مشابه ای داشت ولی هر کدوم از این دو اثر راه خودشون رو رفتن . درباره کاراکتر ها به نظرم مارکوس کمی کاراکتر کلیشه ای داشت و کمتر از دو نفر دیگه باهاش ارتباط می گرفتم. کارا و آلیس و رابطه اشون بهترین بخش داستان بود . و البته کانر و هنک . درباره گیمپلی هم به نظرم یک جاهای میشد انتخاب ما بیشتر تاثیر بگذارن . مثلا جاهایی بود که با زدن یک دکمه ساده مجموعه ای از کارهارو خود بازی اتومات انجام میداد .به نظرم می شد گیمپلی رو کمی نسبت به کارهای قبلی کیج گسترده تر کرد . سیستم انتخاب چکپوینت بازی هم خوب بود . هنوز پلات نشده ولی سیستم تروفی گیری بازی خیلی آسون تر شده . تو بازی های قبلی برای گرفتن تروفی بازی رو قشنگ باید دو سه بار می رفتی . حالا از اول یا از یک چپتر خاص تا یک چپتر دیگه . ولی این جا تقریبا با یک بار کامل تموم کردن بازی و تکرار یک چپتر خاص تا یک چپتر دیگه و تکرار بعضی چک پوینت های بازی میشه پلاتش کرد . با این که من حالات هپی اندینگ رو رفتم ولی یک بغض و ناراحتی خاصی بعد از تموم شدنش داشتم یک حس خلا . به هر حال درسته در حد هوی رین نبود ولی باز با کاراکتر ها انس گرفته بودم و حالا به نظر میرسید که دیگه نیستن . روایت کامل شد و وقت خداحافظی رسیده بود [SPOILER="detroit"] البته خب این حس بعد از عنوان بندی کامل شد . وقتی که کلوئی رو آزاد می کنیم و دیگه صفحه منوی بازی خالی میشه . حس فقدان و خلا حس می شه . سازنده ها یک سیستمی گذاشتن که برای یک بار این انتخاب داده میشه که نسخه ی جدیدی از کلوئی رو بفرستن تو منو . که البته اون اصلیه نمیشه و کلا با پیام بازی و انتخاب های آدم در تضاده [/SPOILER] در کل بازی یکی از بهترین بازی های ساخته شده تو این نسله . و امیدوارم دیوید بازی بعدی اش رو هم معرفی کنه . این بشر یکی از استعداد های دنیای بازی سازیه [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Detroit: Become Human
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft