تقریبا یک سال از انتشار بازی دوست داشتنی کمپانی CD Project RED یعنی The Witcher 3: Wild Hunt گذشته و حتما بیشتر شما مخصوصا اونهایی که عاشق سبک نقش آفرینی هستند تا الان از بالا تا پایین این بازی رو شخم زدید. اما این بازبینی رو به این جهت می نویسم که msi سری جدید لپ تاپ هاش رو وارد ایران کرده و من این شانس رو داشتم که دستم رو به یکی از غول های msi یعنی GT73VR 6RF Titan برسونم. توی این بازبینی هم قراره از Witcher3 بگم و هم اینکه این غول 18.5 میلیون تومنی (قیمت به تاریخ 2 دی 95) چطور تونسته از پس اجرای بازی بر بیاد.
اجازه بدید مختصری از بازی بگم و بعد برسیم به لپ تاپ:
با ویچر 3 کمپانی CD Project RED یک شاهکار زیبا خلق کرده، بازی برخلاف داستان و فضای تیره ای که داره به طرز جذابی رنگارنگ طراحی شده. فقط باید یک بار به سمت غروب آفتاب سواری کنید تا عاشق گرافیک بازی بشید. اندازه بازی هم به طرز باورنکردنی وسیع و پر از جزییات طراحی شده و توی کمتر نقطه ای می تونید پا بذارید که بی هدف طراحی شده باشه. شخصیت گرالت هم نسبت به نسخه های قبلی خیلی بالغ تر شده و به نظر من خیلی بیشتر به دل میشینه. شاید تا اومدن Elder Scrolls بعدی این بهترین RPGـی باشه که می تونید توش با شمشیرتون دشمناتون رو به قطعات مساوی تقسیم کنید یا توی جنگل به دنبال شکار حیوانات وحشی برید.
وایلد هانت دستتون رو کاملا باز گذاشته تا هر مسیری رو که دوست دارید طی کنید ولی سازنده های بازی حواسشون بوده که تمام این احتمالات رو یهو توی صورتتون پرت نکنن تا از بازی فراری بشید. نقشه بازی شبیه Dragon Age: Inquisition به قسمت های مختلف تقسیم شده تا بتونید سر فرصت هر بخشش رو زیر و رو کنید. بازی شما رو به آرومی وارد داستان می کنه و سعی می کنه تمام نکات مهم از گرفتن ماموریت ها تا رفتن از یک نقطه به نقطه دیگه رو بهتون آموزش بده و بعد بهتون اجازه میده که خودتون افسار رو به دست بگیرید.
سیستم مبارزه بازی هم همچنان عالی و تقریبا بی نقص هست، هنوز هم می تونید خیلی از مبارزات رو با چرخوندن شمشیر و پریدن به این طرف و اون طرف به راحتی تموم کنید ولی برای مبارزات سخت تر بهتره که از قبل خودتون رو آماده کنید و نقاط ضعف دشمنتون رو به خاطر داشته باشید. یکی از جذابیت های بازی اینه که هم مبارزات جذاب رو جلوتون قرار میده و هم داستان رو به زیبایی پیش می بره تا از هر دو لذت ببرید.
مثل همه بازی های سبک خودش هنوز بهترین راه برای بدست آوردن تجربه مبارزه کردن با هیولاها و حیوانات وحشیه و هرچی بیشتر این کار رو انجام بدید توش بهتر میشید. اما توی همین بخش هم ویچر3 خیلی هوشمندانه کار کرده و با قرار دادن ماموریت های جانبی که خوب طراحی شده اند و شخصیت پردازی قوی دارند به جذابیت کار اضافه کرده.
درسته که بازی با دنیای باز و وسیع خودش شما رو مبهوت میکنه ولی اونقدر پر از ماموریت های اصلی و فرعی و اتفاق و ماجرا هست که شما نصف وقتتون رو صرف اولویت بندی ماموریتهاتون بکنید. و در عین حال که سواری کردن در دنیای بزرگ ویچر3 بسیار لذت بخشه همیشه این امکان رو دارید که از Fast Travel استفاده کنید. همچنین می تونید از قایق برای سر زدن به جزیره های دور افتاده استفاده کنید.
چیزی که من خیلی عاشقش شدم شیوه روایت داستان این بازی بود، وایلد هانت مثل خیلی از بازی های دیگه فقط شما رو از این نقطه به اون نقطه نمیفرسته و در عوض کاری میکنه که همیشه توی متن داستان باشید، تمام مکالمات، صحنه ها و باس فایت ها به زیبایی طراحی شده اند و حس سینتماتیک یک بازی اکشن رو بهتون منتقل می کنن.
موسیقی و صداگذاری هم خیلی خوب بود و اون حس تاریک بازی رو به خوبی منتقل می کرد چون مهم نیست که چقدر گرافیک بازی رنگارنگ باشه، همیشه اون جنگی که در پس زمینه جریان داره و عذابی که مردم از این بابت می کشند رو علاوه بر وایلد هانت که مثل سایه دنبالتون هستند رو احساس می کنید و این موسیقی بازیه که این حس غم رو بهتون منتقل می کنه.
واقعا خیلی سخته که بخوام از این بازی ایراد بگیرم، CD Project RED کارش رو به خوبی انجام داده و جای اعتراض زیادی برای سر سخت ترین منتقد ها هم باقی نذاشته. تنها مشکلی که من احساس کردم مدت زیاد لودینگ های بازی بود که البته فقط وقتی اتفاق میوفته که کشته بشید یا از fast travel استفاده کنید. گذشته از این من به شخصه خیلی علاقه ای به تعمیر کردن سلاح هام ندارم، و اینکه همیشه دنبال یک آهنگر بگردم تا وسایل آسیب دیده ام رو تعمیر کنه برام عذاب بزرگیه ولی عذابیه که به خاطر این بازی فوق العاده با کمال میل می پذیرم.
شاید ویچر 2 بازی ای بود که باید خیلی براش وقت میذاشتید تا بتونید ازش لذت ببرید ولی اگه از بازی های نقش آفرینی نفرت نداشته باشید به راحتی می تونید از ویچر 3 لذت ببرید و ساعت ها توی دنیای بزرگ، زیبا و خطرناکش گم بشید.
تایتان خیلی خوب از پس بازی براومد، وقتی تنظیمات رو روی High قرار دادم فریم ریت من بین 55 تا 60 بود اگرچه فکر نمی کردم که صدای فن اینقدر زیاد باشه ولی چون در طول بازی هدفون توی گوشم بود خیلی اذیت نشدم. وقتی تنظیمات بازی رو روی اولترا قرار دادم کمی فریم ریتم کم شد و بین 37 تا 45 نوسان می کرد، توی این حالت اگه کمی دقت کنید می تونید افت فریم رو توی تصویر مشاهده کنید ولی به اون اندازه ای نبود که اذیتم کنه و همچنان از بازی لذت می بردم. البته یه قسمتی از افت فریم مربوط به خود بازی میشه و خیلی ها رو دیدم که از افت فریم بازی ناله می کردن. کیفیت ویدیوهایی که از بازی ضبط کردم خیلی جالب نیست یک قسمتیش به خاطر رندریه که آپارات روش انجام میده. دلم میخواست اینجا بودید و خود بازی رو میدید که چه گرافیک زیبا و روونی داره.
شاید اگه بخواید با صدای لپ تاپ بازی کنید صدای فن اذیتتون کنه ولی چیزی که مهم تره اینه که اصلا زیر کیبورد گرمایی رو احساس نمی کنید که خیلی فوق العاده است. گرچه سمت راست کیبورد که حدس میزنم محل قرار گرفتن قطعات خفن لپ تاپ باشه کمی گرم می شد ولی اون هم خیلی زیاد نبود. ماکسیمم دمای کارت گرافیک هم به 87 درجه سانتیگراد رسید که به نظرم موقع اجرای بازی طبیعیه، درسته که بعضی قسمت های لپ تاپ داغ میشه ولی به هر حال من که موقع بازی گرمایی رو احساس نمی کردم و این خیلی عالیه.
اول که لپ تاپ به دستم رسید درایور صدا روش نصب نبود یا مشکل داشت که حسابی نگرانم کرد ولی وقتی درایورش رو از وبسایت msi دانلود و نصب کردم مشکلش برطرف شد و باید بگم که صداش فوق العاده ست. هم از نظر حجم و هم از نظر کیفیت صدا تا حالا لپ تاپی مثل این ندیدم. نور و کیفیت صفحه نمایش هم خیلی عالی بود و صفحه نمایشش اصلا سایه نمیندازه که خیلی خوبه. کیبورد این لپ تاپ رو استیل سریز ساخته، که حس خیلی خوبی میده، به اندازه کیبوردهای مکانیکی حال نمیده ولی از کیبوردهای لپ تاپی دیگه خیلی بهتره.
اگه بخوام خلاصه عملکردش رو بگم توی اجرای بازی خیلی خوب بود، توی صدا خیلی خوب بود و صفحه نمایش بسیار عالی بود. تنها نکته منفی هم صدای سیستم خنک کننده لپ تاپه که کمی اذیت می کنه.
پ.ن: این بازبینی با ذکر نام بازیسنتر در انجمن های گیمفا، گیم ایمگ و پردیس گیم نیز قرار گرفته است.
اجازه بدید مختصری از بازی بگم و بعد برسیم به لپ تاپ:
با ویچر 3 کمپانی CD Project RED یک شاهکار زیبا خلق کرده، بازی برخلاف داستان و فضای تیره ای که داره به طرز جذابی رنگارنگ طراحی شده. فقط باید یک بار به سمت غروب آفتاب سواری کنید تا عاشق گرافیک بازی بشید. اندازه بازی هم به طرز باورنکردنی وسیع و پر از جزییات طراحی شده و توی کمتر نقطه ای می تونید پا بذارید که بی هدف طراحی شده باشه. شخصیت گرالت هم نسبت به نسخه های قبلی خیلی بالغ تر شده و به نظر من خیلی بیشتر به دل میشینه. شاید تا اومدن Elder Scrolls بعدی این بهترین RPGـی باشه که می تونید توش با شمشیرتون دشمناتون رو به قطعات مساوی تقسیم کنید یا توی جنگل به دنبال شکار حیوانات وحشی برید.
وایلد هانت دستتون رو کاملا باز گذاشته تا هر مسیری رو که دوست دارید طی کنید ولی سازنده های بازی حواسشون بوده که تمام این احتمالات رو یهو توی صورتتون پرت نکنن تا از بازی فراری بشید. نقشه بازی شبیه Dragon Age: Inquisition به قسمت های مختلف تقسیم شده تا بتونید سر فرصت هر بخشش رو زیر و رو کنید. بازی شما رو به آرومی وارد داستان می کنه و سعی می کنه تمام نکات مهم از گرفتن ماموریت ها تا رفتن از یک نقطه به نقطه دیگه رو بهتون آموزش بده و بعد بهتون اجازه میده که خودتون افسار رو به دست بگیرید.
سیستم مبارزه بازی هم همچنان عالی و تقریبا بی نقص هست، هنوز هم می تونید خیلی از مبارزات رو با چرخوندن شمشیر و پریدن به این طرف و اون طرف به راحتی تموم کنید ولی برای مبارزات سخت تر بهتره که از قبل خودتون رو آماده کنید و نقاط ضعف دشمنتون رو به خاطر داشته باشید. یکی از جذابیت های بازی اینه که هم مبارزات جذاب رو جلوتون قرار میده و هم داستان رو به زیبایی پیش می بره تا از هر دو لذت ببرید.
مثل همه بازی های سبک خودش هنوز بهترین راه برای بدست آوردن تجربه مبارزه کردن با هیولاها و حیوانات وحشیه و هرچی بیشتر این کار رو انجام بدید توش بهتر میشید. اما توی همین بخش هم ویچر3 خیلی هوشمندانه کار کرده و با قرار دادن ماموریت های جانبی که خوب طراحی شده اند و شخصیت پردازی قوی دارند به جذابیت کار اضافه کرده.
درسته که بازی با دنیای باز و وسیع خودش شما رو مبهوت میکنه ولی اونقدر پر از ماموریت های اصلی و فرعی و اتفاق و ماجرا هست که شما نصف وقتتون رو صرف اولویت بندی ماموریتهاتون بکنید. و در عین حال که سواری کردن در دنیای بزرگ ویچر3 بسیار لذت بخشه همیشه این امکان رو دارید که از Fast Travel استفاده کنید. همچنین می تونید از قایق برای سر زدن به جزیره های دور افتاده استفاده کنید.
چیزی که من خیلی عاشقش شدم شیوه روایت داستان این بازی بود، وایلد هانت مثل خیلی از بازی های دیگه فقط شما رو از این نقطه به اون نقطه نمیفرسته و در عوض کاری میکنه که همیشه توی متن داستان باشید، تمام مکالمات، صحنه ها و باس فایت ها به زیبایی طراحی شده اند و حس سینتماتیک یک بازی اکشن رو بهتون منتقل می کنن.
موسیقی و صداگذاری هم خیلی خوب بود و اون حس تاریک بازی رو به خوبی منتقل می کرد چون مهم نیست که چقدر گرافیک بازی رنگارنگ باشه، همیشه اون جنگی که در پس زمینه جریان داره و عذابی که مردم از این بابت می کشند رو علاوه بر وایلد هانت که مثل سایه دنبالتون هستند رو احساس می کنید و این موسیقی بازیه که این حس غم رو بهتون منتقل می کنه.
واقعا خیلی سخته که بخوام از این بازی ایراد بگیرم، CD Project RED کارش رو به خوبی انجام داده و جای اعتراض زیادی برای سر سخت ترین منتقد ها هم باقی نذاشته. تنها مشکلی که من احساس کردم مدت زیاد لودینگ های بازی بود که البته فقط وقتی اتفاق میوفته که کشته بشید یا از fast travel استفاده کنید. گذشته از این من به شخصه خیلی علاقه ای به تعمیر کردن سلاح هام ندارم، و اینکه همیشه دنبال یک آهنگر بگردم تا وسایل آسیب دیده ام رو تعمیر کنه برام عذاب بزرگیه ولی عذابیه که به خاطر این بازی فوق العاده با کمال میل می پذیرم.
شاید ویچر 2 بازی ای بود که باید خیلی براش وقت میذاشتید تا بتونید ازش لذت ببرید ولی اگه از بازی های نقش آفرینی نفرت نداشته باشید به راحتی می تونید از ویچر 3 لذت ببرید و ساعت ها توی دنیای بزرگ، زیبا و خطرناکش گم بشید.
حالا که به اندازه کافی از بازی حرف زدیم اجازه بدید تا کمی هم از MSI GT73VR 6RF Titan بگیم:تایتان خیلی خوب از پس بازی براومد، وقتی تنظیمات رو روی High قرار دادم فریم ریت من بین 55 تا 60 بود اگرچه فکر نمی کردم که صدای فن اینقدر زیاد باشه ولی چون در طول بازی هدفون توی گوشم بود خیلی اذیت نشدم. وقتی تنظیمات بازی رو روی اولترا قرار دادم کمی فریم ریتم کم شد و بین 37 تا 45 نوسان می کرد، توی این حالت اگه کمی دقت کنید می تونید افت فریم رو توی تصویر مشاهده کنید ولی به اون اندازه ای نبود که اذیتم کنه و همچنان از بازی لذت می بردم. البته یه قسمتی از افت فریم مربوط به خود بازی میشه و خیلی ها رو دیدم که از افت فریم بازی ناله می کردن. کیفیت ویدیوهایی که از بازی ضبط کردم خیلی جالب نیست یک قسمتیش به خاطر رندریه که آپارات روش انجام میده. دلم میخواست اینجا بودید و خود بازی رو میدید که چه گرافیک زیبا و روونی داره.
شاید اگه بخواید با صدای لپ تاپ بازی کنید صدای فن اذیتتون کنه ولی چیزی که مهم تره اینه که اصلا زیر کیبورد گرمایی رو احساس نمی کنید که خیلی فوق العاده است. گرچه سمت راست کیبورد که حدس میزنم محل قرار گرفتن قطعات خفن لپ تاپ باشه کمی گرم می شد ولی اون هم خیلی زیاد نبود. ماکسیمم دمای کارت گرافیک هم به 87 درجه سانتیگراد رسید که به نظرم موقع اجرای بازی طبیعیه، درسته که بعضی قسمت های لپ تاپ داغ میشه ولی به هر حال من که موقع بازی گرمایی رو احساس نمی کردم و این خیلی عالیه.
اول که لپ تاپ به دستم رسید درایور صدا روش نصب نبود یا مشکل داشت که حسابی نگرانم کرد ولی وقتی درایورش رو از وبسایت msi دانلود و نصب کردم مشکلش برطرف شد و باید بگم که صداش فوق العاده ست. هم از نظر حجم و هم از نظر کیفیت صدا تا حالا لپ تاپی مثل این ندیدم. نور و کیفیت صفحه نمایش هم خیلی عالی بود و صفحه نمایشش اصلا سایه نمیندازه که خیلی خوبه. کیبورد این لپ تاپ رو استیل سریز ساخته، که حس خیلی خوبی میده، به اندازه کیبوردهای مکانیکی حال نمیده ولی از کیبوردهای لپ تاپی دیگه خیلی بهتره.
اگه بخوام خلاصه عملکردش رو بگم توی اجرای بازی خیلی خوب بود، توی صدا خیلی خوب بود و صفحه نمایش بسیار عالی بود. تنها نکته منفی هم صدای سیستم خنک کننده لپ تاپه که کمی اذیت می کنه.
حتما نظرتون رو راجبه این بازبینی بگید و بگید دوست دارید کدوم بازی رو روی تایتان براتون آزمایش کنم....پ.ن: این بازبینی با ذکر نام بازیسنتر در انجمن های گیمفا، گیم ایمگ و پردیس گیم نیز قرار گرفته است.