ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
وقتی که ترس حتی جای احساس را میگیرد
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="king ps3" data-source="post: 2524272" data-attributes="member: 35570"><p>فاتال فریم و رزیدنت اویل های قدیمی و سایلنت هیل که کلا ترسناک بودن.ولی من میخوام یه خاطره از یه بازی بگم که اصلا ترسناک نیست ولی منو حسابی ترسوند.</p><p></p><p>تو بازی batman arkham city یه تروفی بود به اسم world greatest detective که توضیح هم داده بود که مربوط به بنیانگذار arkham یعنی خود amadeus arkham هست.من بازی رو تموم کرده بودم و افتاده بودم دنبال تروفی ها .این اخرین تروفی بود و هیچ توضیحی نداده بود.منم حدس میزدم باید از عکس amadeus arkham تو حالت detective mode عکس بگیرم.برا همین چند بار به اتاق های داخل تیمارستان سر زدم ولی هیچ عکسی پیدا نکردم.تو محوطه بیرون از تیمارستان هم یه قبرستون کوچیک بود با یه تعداد قبر ولی یه قبری یه علامت صلیب بزرگ بالاش بود و روش نوشته بود amadeus arkham .من حدس زدم احتمالا باید یه چیزی نزدیک همین قبر باشه اما اینجا هم هیچی پیدا نکردم.تا اینجا رو داشته باشین.من بازی رو تموم کرده بودم و همه دشمنا رو کشته بودم برا همین خودم تنها کسی بودم که تو کل اون تیمارستان بود.محیط هم خیلی خیلی ساکت بود و غیر از صدای قدم های بتمن یا باز و بسته شدن درها و یا صدای باد هیچ صدایی به گوش نمی رسید و موسیقی هم پخش نمی شد اگر هم میشد یه موسیقی مرموز وتقریبا ترسناک بود.اون روز هوا ابر بود و من تنها بودم.صدای تلویزیون رو هم زیاد کرده بودم که اگه احتمالا خبری شد متوجه بشم.بعد از چند بار که همه محیط رو گشتم و تقریبا داشتم ناامید میشدم که هیچ اتفاقی نمی افته تصمیم گرفتم برای اخرین بار هم که شده یه بار دیگه محیط اون قبرستون رو بگردم.حالا تا اینجا رو خوندید بقیه اش مهمتره.اگه arkham asylum بازی کرده باشید میدونید که یه تعداد روانی تو محوطه بیرون از تیمارستان بودن که خطر انچنانی برای بتمن نداشتن ولی اگه بتمن رو میدیدن از دور جیغ میکشیدن و می اومدن سمت بتمن و وقتی هم که نزدیک میشدن میپریدن رو سر بتمن.احتمالا فهمیدید چی میخوام بگم.همین طور که داشتم تو قبرستون چرخ میزدم یه دفعه یه نعره بلند شنیدم یه یارویی هم یهو جلوم ظاهر شد و افتاد رو بتمن.منو میگی؟یه لحظه فکر کردم دنیا از حرکت ایستاده.هیچی نفهمیدم.خشکم زده بود.نمی دونم یادم رفته بود این یارو رو بکشم یا یه باگ بود.ولی خلاصه نزدیک بود غش کنم.بعد که حالم اومد سرجاش یارو رو گرفتم به باد کتک.نزدیک نیم ساعت داشتم به جسدش بترنگ پرت میکردم.:d</p><p>این یکی از ترسناک ترین خاطرات گیمی من بود چون وقتی شما یه بازی ترسناک مثل سایلنت هیل بازی میکینی میدونی قراره بترسی ولی کسی از بتمن انتظار ترس نداره.برا همین خیلی جا خوردم.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="king ps3, post: 2524272, member: 35570"] فاتال فریم و رزیدنت اویل های قدیمی و سایلنت هیل که کلا ترسناک بودن.ولی من میخوام یه خاطره از یه بازی بگم که اصلا ترسناک نیست ولی منو حسابی ترسوند. تو بازی batman arkham city یه تروفی بود به اسم world greatest detective که توضیح هم داده بود که مربوط به بنیانگذار arkham یعنی خود amadeus arkham هست.من بازی رو تموم کرده بودم و افتاده بودم دنبال تروفی ها .این اخرین تروفی بود و هیچ توضیحی نداده بود.منم حدس میزدم باید از عکس amadeus arkham تو حالت detective mode عکس بگیرم.برا همین چند بار به اتاق های داخل تیمارستان سر زدم ولی هیچ عکسی پیدا نکردم.تو محوطه بیرون از تیمارستان هم یه قبرستون کوچیک بود با یه تعداد قبر ولی یه قبری یه علامت صلیب بزرگ بالاش بود و روش نوشته بود amadeus arkham .من حدس زدم احتمالا باید یه چیزی نزدیک همین قبر باشه اما اینجا هم هیچی پیدا نکردم.تا اینجا رو داشته باشین.من بازی رو تموم کرده بودم و همه دشمنا رو کشته بودم برا همین خودم تنها کسی بودم که تو کل اون تیمارستان بود.محیط هم خیلی خیلی ساکت بود و غیر از صدای قدم های بتمن یا باز و بسته شدن درها و یا صدای باد هیچ صدایی به گوش نمی رسید و موسیقی هم پخش نمی شد اگر هم میشد یه موسیقی مرموز وتقریبا ترسناک بود.اون روز هوا ابر بود و من تنها بودم.صدای تلویزیون رو هم زیاد کرده بودم که اگه احتمالا خبری شد متوجه بشم.بعد از چند بار که همه محیط رو گشتم و تقریبا داشتم ناامید میشدم که هیچ اتفاقی نمی افته تصمیم گرفتم برای اخرین بار هم که شده یه بار دیگه محیط اون قبرستون رو بگردم.حالا تا اینجا رو خوندید بقیه اش مهمتره.اگه arkham asylum بازی کرده باشید میدونید که یه تعداد روانی تو محوطه بیرون از تیمارستان بودن که خطر انچنانی برای بتمن نداشتن ولی اگه بتمن رو میدیدن از دور جیغ میکشیدن و می اومدن سمت بتمن و وقتی هم که نزدیک میشدن میپریدن رو سر بتمن.احتمالا فهمیدید چی میخوام بگم.همین طور که داشتم تو قبرستون چرخ میزدم یه دفعه یه نعره بلند شنیدم یه یارویی هم یهو جلوم ظاهر شد و افتاد رو بتمن.منو میگی؟یه لحظه فکر کردم دنیا از حرکت ایستاده.هیچی نفهمیدم.خشکم زده بود.نمی دونم یادم رفته بود این یارو رو بکشم یا یه باگ بود.ولی خلاصه نزدیک بود غش کنم.بعد که حالم اومد سرجاش یارو رو گرفتم به باد کتک.نزدیک نیم ساعت داشتم به جسدش بترنگ پرت میکردم.:d این یکی از ترسناک ترین خاطرات گیمی من بود چون وقتی شما یه بازی ترسناک مثل سایلنت هیل بازی میکینی میدونی قراره بترسی ولی کسی از بتمن انتظار ترس نداره.برا همین خیلی جا خوردم. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
وقتی که ترس حتی جای احساس را میگیرد
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft