ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
شکارچی کابوس - داستان Bloodborne
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Daemonis" data-source="post: 3712869" data-attributes="member: 31445"><p>بسیار عالی <img src="/styles/default/xenforo/smilies/new_pack/hug.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":hug:" title="Hug :hug:" data-shortname=":hug:" /></p><p></p><p>مرتضی پ.خ هم زدم بهت، منم شروع به نوشتن Lore کردم تا جایی رو که انجام دادم اینجا میزارم که به کمک هم یه مقاله تکمیل از این شاهکار داشته باشیم <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>[SPOILER]</p><p><strong>دانش بلادبورن</strong></p><p></p><p>The Hunters</p><p>Hunterها یا همان شکارچیان گروهی از جنگجویان هستندکه خود را وقف امنیت منطقه خود با شکار Beast یا هر چیزی که ایجاد خطر می کند، کرده اند.</p><p>شکارچیان مبارزه گران سر سختی هستند که سلاح های دست ساز و متنوعی دارند. با سلاحی دو کاره در دست راست و سلاحی گرم در دست چپ. آنها از سپر استفاده نمی کنند ولی برای فارغ آمدن بر دشمن به چالاکی خود تکیه می کنند.</p><p>شکارچیان در سراسر جهان وجود دارند و مختص شهر Yharnam نیستند. چرا که هانتر هایی نظیر Eileen و شخصیت اصلی بازی از شهر یارنام نیستند ولی همچنان هانتر خطاب می شوند.</p><p>تا جایی که مشخص است شکارچیان گروه و فرقه خاصی ندارند و یک شکارچی لزوماً نباید عضو فرقه ی خاصی باشد تا لقب هانتر یا شکارچی را بگیرد.</p><p></p><p>Hunter’s Dream</p><p>تقریبا تمام شکارچیان در برهه ای از زندگی خود Hunter’s Dream را ملاقات خواهند کرد.</p><p>کارگاهی که در Hunter’s Dream وجود دارد دقیقا همانند کارگاهی است که در Upper Cathedral Ward قرار دارد. که در آن کارگاه یک نسخه بی جان از The Doll وجود دارد و همچنین یکی از چهار بند ناف (Umibilical Cord) . توضیحی که در مورد این بند ناف داده شده به این شکل است: “هر خدای کهن (Great One) بچه اش را از دست می دهد، سپس آرزوی یک جایگزین یا قائم مقام می کند. سومین بند ناف در برخورد با ماه رنگ پریده رسوب کرده و شکارچیان را صدا زده و Hunter’s Dream را شکل می دهد – کارگاه متروکه ‘’ . این بند ناف خاص، دلیل وجود Hunter’s Dream است که شکارچیان برای گرفتن نصیحت و راهنمایی از Gherman (اولین شکارچی) به این مکان می آیند.</p><p></p><p>شکارچیان قابل توجه</p><p></p><p>Gherman, The First Hunter</p><p>در زمان های گذشته مردی به اسم Gherman برای رسیدگی به مشکل حیوان خویی ظهور می کند. گرمن نوع لباس معمول را برای دفاع بهتر مقابل پنجه حیوانات دوباره طراحی کرد، و همچنین Burial Blade را ساخت، سلاحی منحصر بفرد که قابلیت تبدیل شدن به اشکال گوناگون در هین مبارزه بر طبق نیازهای گرمن بود. کار گرمن به حدی تحسین برانگیز بود که سلاح او به اساس کار سلاح سازی برای شکارچیان تبدیل شد، گرمن همچنین مبارز بسیار قهاری بود که چابکی اش به یکی از اصول اجباری در تمام روش های شکار بدل شده.</p><p>با وجود اینکه مستقیما اشاره نمی شود، حدسیات قوی بر این وجود دارد که گرمن توسط Healing Church استخدام شده که در کارگاه به عنوان مخترع مشغول به کار شود، چرا که محل کارش دقیقا زیر Oedon Chapel که متعلق به Healing Church هست، قرار دارد. ظاهرا گرمن تا زمان مرگش در کارگاه مشغول بکار بوده است. اون شاگردان زیادی داشت که وظایف او را به احترامش انجام می دادند، و شاید خیلی وقت پیش مرده اند. استخوانی که در حیاط کارگاه وجود دارد یکی از آن شاگردان است که هنر چابکی را به حد اعلا رسانده و به او اجازه حرکت بسیار سریع را می دهد.</p><p>توضیحی که در مورد سومین بند ناف در کارگاه متروکه داده می شود: ‘’ هر خدای باستان بچه اش را از دست می دهد، سپس آرزوی یک جایگزین یا قائم مقام می کند. سومین بند ناف در برخورد با ماه رنگ پریده رسوب کرده و شکارچیان را صدا زده و Hunter’s Dream را شکل می دهد – کارگاه متروکه ‘’ . با توجه به این توضیح، Moon Presence فرزندش را از دست داده و آرزوی یک جایگزین می کند. این بدین معنی است که گرمن تبدیل به فرزند جایگزین برای Moon Presence می شود. فرزند جایگزین چه هدفی را دنبال می کند؟ هنوز معلوم نیست. چرا دنبال فرزند جایگزین هستند؟ شاید خداین کهن غصه دار فرزند از دست رفته شان می شوند و این روش تاکثیر آنها است؟ آیا به این معنی است که آنها دارای برخی احساسات هستند یا برای دلیلی کاملا متفاوت غصه می خورند؟</p><p>دیالوگ پنهانی که با گرمن رخ می دهد، نشانگر این است که او به مدت خیلی طولانی در Hunter’s Dream گیر افتاده است و می خواهد که کسی او را آزاد کند. همچنین بنظر می رسد او ارباب Willem و Laurence را نیز از دوران Byrgenwerth می شناسد.</p><p></p><p>Ludwig, First Hunter of The Church</p><p>لودویگ بعنوان اولین شکارچی Healing Church شناخته می شود.لودویگ با سلاح های سنگین مبارزه می کرد تا ضرباتی جبران ناپذیر به دشمنانش وارد کند، که پارادوکس تلخی با سیاست Healing Church (کلیسای درمان) که هدفشان نجات دادن جان است، دارد. بهرحال استفاده از سلاح های سنگین تبدیل به یک رسم در بین شکارچیان کلیسا شد، همچنین لودویگ بنظر می رسد که اولین نفری بود که از شهروندان معمولی یارنام برای شکار عضوگیری می کرد، بدلیل کثرت جانوران.</p><p></p><p>Eileen The Crow, Hunter of Hunters</p><p>در زمان های گذشته، شکارچیان باید خون درمانی می شدند تا بتوانند جانوران را شکست دهند، که به نوعی قمار مرگ و زندگی بود. گرچه بسیاری از شکارچیان شکست می خوردند، و توسط خون؛ معتاد، آلوده و نهایتاً تسخیر شده و خود تبدیل به Beast (حیوان خو) می شدند. در این حین شکار کننده های شکارچیان وارد عمل می شدند و بشکل شرافت مندی به زندگی این دیوانگان پایان می دادند.که در بخش مربوط به Eileen توضیح داده می شود که این افراد با احترام دفن می شوند بر خلاف طریق نامناسبی که در یارنام رسم بود ( به چهارچوب کشیدن و آتش زدن حیوان خویان در میادین شهر و همچنین قطع عضو کردن و رها کردن برای کلاغ های آدم خوار که به آن Sky Burial یا تدفین آسمانی گفته می شد). اما نوشته ی جالبی می گوید که Sky Burial بمنظور آرامش روح آنها در Hunter’s Dream انجام می شود که جای بحث دارد.</p><p></p><p>The Player (شخصیت اصلی)</p><p>شخصیت اصلی بازی یک شکارچی است که در پی یافتن درمانی برای یک بیماری و با شنیدن آوازه ی یارنام در خون درمانی به این شهر آمده است. به دنبال Plaeblood شخصیت اصلی یک قرارداد با مرد روی صندلی چرخدار می بندد تا به عنوان شکارچی به شهر یارنام خدمت کند. بهنگام پیشروی در کوچه پس کوچه های بی رحم شهر شکارچی از اکثر بومی ها می شنود که شهر یارنام دیگر تمام شده است و همه اش تقصیر اوست. شکارچی متوجه می شود که در "شب شکار" در کوچه های شهر گیر افتاده است. با توجه به نوع لباسش می توان گفت که اهل یارنام نیست، و شکارچی بودن و همچنین بیگانه بودنش باعث شده است که شدیدا توسط ساکنین شهر پس زده شود.</p><p></p><p>Djura, The Ashen Hunter</p><p>یکی از اعضای Powdered Kegs، Djura بعد از اینکه در محافظت از Old Yharnam شکست خورد لقب شکارچی را کنار گذاشت. با سرکشی همیشگی اش در Old Yharnam باقی ماند و نظاره گر Beast یا حیوانخو شدن تک تک ساکنین شهرش شد، اما همچنان بر محافظت از آنان اصرار می کرد. از آنجایی که Powdered Keg ها از کارگاه اخراج شدند Djura مرحمتی به افراد کارگاه نداشته و ابایی از کشتن افرادی که به شکار حیوانخویان که زمانی دوستان Djura بودند نداشت. </p><p></p><p>The Powdered Kegs</p><p>Powdered Keg ها گروهی از شکارچیان بودند که سعی در ساختن سلاح های انفجاری داشتند تا احتمال موفقیت در مبارزات را افزایش دهند. چندی از بهترین ساخته های آنها عبارتند از: Stake Driver ، Rifle Spear و Cannon . اما بدلیل تفاوت هایی که در طراحی شان وجود داشت در کارگاه ممنوع شدند، و بعنوان مرتدهای کارگاه شناخته می شدند.</p><p></p><p>Alfred</p><p>یک شکارچی و همچنین یک اعدام کننده، آلفرد قسم خورده است که حیوانخویان و همچنین Vileblood ها را از بین ببرد. اعدام گران با عزمشان برای منقرض کردن Vileblood ها نیز یاد می شوند، تکنیک های وحشیانه ی آنها برای کشتن با کلماتی نظیر خون خواهانه و بیرحمانه نیز تعبیر می شد، ولی آلفرد بشکل تعجب برانگیزی بانشاط است و درخواست دوستی با شخصیت اصلی را نیز می دهد. آیا واقعا باطنش هم به این شکل است؟</p><p></p><p>Father Gascoigne</p><p>Gascoigne یک شکارچی قدیمی از Healing Church است، همچنین او نیز در یارنام متولد نشده است. مثل بقیه شکار بی پایان روح او را نیز در بر گرفته است، و شاید بزودی او نیز دیوانه شود. (در بخش های دیگر اطلاعات بیشتری داده خواهد شد.)</p><p></p><p>Henryk</p><p>Henryk یک شکارچی قدیمی است، همراه Gascoigne، این دو برای مدت طولانی در کنار هم مبارزه کرده اند، اما متاسفانه بنظر می رسد هنریک به این زودی ها آرامشی را بسیار مشتاقش است نخواهد یافت...!</p><p></p><p>شهر Yharnam</p><p>یارنام شهری بزرگ و به شدت پیج و خم دار است، و همزمان خانه ی کلیسای درمان (Healing Church) و طاعون (The Plague) است. مدرکی دال بر وجود یک فرمانروا برای شهر وجود ندارد، شاید بتوان گفت که کلیسای درمان شهر را کنترل می کند (حداقل بطور غیر مستقیم). کلیسا تمرکزش بر روی درمان با تزریق خون است. بطور معجزه آسایی خون درمانی زخم ها را برطرف و بیماری ها را از بین می برد. تمام فرهنگ یارنام به خون متمرکز شده بود، حتی نوشیدنی هایی بر پایه ی خون نیز جای نوشیدنی های الکلی را گرفته بود. مردم یارنام مشخصاً توسط بقیه مردم جهان، دیوانه و یا فاسد و حتی بشدت غیر قابل اعتماد شناخته می شدند.</p><p></p><p>The Plague (طاعون)</p><p>شایع ترین شکل طاعون بصورت Lycanthropy (گرگنما شدن) است. افرادی که در مراحل ابتدایی بودند دندان و مو هایشان بطرز غیر طبیعی شروع به دراز شدن می کرد. در مراحل بعدی دست و پا نیز دراز می شد و ستون فقرات قوز شده و صورت دراز می شود و نهایتاً مراحل تبدیل به گرگنما شدن تکمیل می شود. در کنار تبدیل فیزیکی، فساد روانی نیز رخ می دهد: در ابتدا فرد تمام افرادی که نمی شناسد را دشمن فرض می کند و حمله ور می شود. با گذشت زمان مریض بیشتر وحشی می شود تا زمانی که دیگر فقط در کنار هم نوعان خود می تواند بایستد و در چشمان حیوانخویش افراد عادی Beast دیده می شوند. بعضی اوقات طاعون تاثیرات متفاوتی روی افراد می گذارد و حیوانخویان منحصر بفردی بوجود می آورد، و شایعاتی وجود دارد که کشیش های Healing Church که مبتلا به این طاعون بودند تبدیل به گرگنما های بزرگ و عجیب شدند.</p><p>طاعون بنظر می رسد که مختص یارنام بوده است، نیازمند شکار دوره ای برای افرادی که خیلی از انسانیت خود دور شده اند. مردم شهر هم از شکارچیان می ترسیدند و هم به آنها احترام می گذاشتند چرا که آنان بدترین نوع حیوانخویان را نیز از پا در می آوردند ولی همچنین در معرض آلوده شدن نیز قرار می گرفتند.</p><p></p><p>Ashen Blood</p><p>Old Yharnam که قبلا با همان اسم Yharnam شناخته می شد، ولی توسط یک بیماری عجیب از هم پاشید، که بدترین شکل از مسمومیت بود.در توضیحات Antidote (پادزهر) اشاره می شود که در مورد Ashen Blood، پادزهر بعنوان یک آسودگی موقت عمل می کند. نهایتاً این بیماری (دلیلش همان کارهایی است که با خون انجام می شد) شهر را فرا گرفت وآنهایی که آلوده گشتند، همه تبدیل به Beast شدند. دلیل اینکه موجودات Old Yharnam همگی سمی هستند همین است، مخصوصا گرگ های با چشمان قرمز و نیز به همین دلیل رئیس این منطقه Blood-Starved Beast غرق در زهر است. بعد از فروپاشی Old Yharnam بسته شد و Central Yharnam بنا شد همراه با Grand Cathedral (کلیسای جامع). شاید این واقعه دلیل ظهور شکارچیان بوده است.</p><p></p><p>The Healing Church (کلیسای درمان)</p><p>شاید موثر ترین سازمان یا همان کلیسای درمان در زمان ظهور Choir (هم سرایان) ایجاد شد. سه رده یا ستون در کلیسا وجود داشت: که مستقیماً از Byrgenwerth سرچشمه نمی گرفتند، آنها کاوشگرانی بودند که در همان ابتدا Labyrinth را پیدا کرده به همان حقیقت پی بردند و اکتشافات بدست آمده را برای آغاز تحقیقات خود استفاده کردند. هرچند که نوع درگرگونی آنها با استفاده از خون درمانی شروع شد. اضافه بر آن، بمحض اینکه کلیسا قدرت و تاثیر کافی را بدست آورد، تمامی راه های دسترسی به Forbidden Woods (جنگل ممنوعه) را بست (شاید دلیلش ترس از بیماری مارها یا مانع شدن از ورود کسی دیگر به آنجا باشد) {یا شاید این کار انحصار استفاده از تحقیقات Byrgenwerth را به کلیسا می داد !}</p><p></p><p>ریشه ی خون درمانی، طاعون حیوانخویی و کلیسای درمان Healing Church</p><p>ارباب لاورنس (Laurence) بنیان گذار کلیسای درمان و یکی از شاگردان ارباب ویلم (Willem) ، باور داشت که برای والاتر کردن انسانیت باید با استفاده از Old Blood (خون کهن) به خون درمانی بپردازند. در دوران بیرگن ورث (Byrgenwerth)، ارباب ویلم به تمام شاگردانش می آموخت تا خودشان را کور کنند تا بتوانند درون خود را ببینند و همچنین می گفت که آنها باید مغز خود را پر از چشم کنند تا بتوانند چیزی را که خدایان کهن ها می بینند ببینند و دانش کهن بیشتری را دریافت کنند که به Insight نیز معروف است تا بتوانند به موجودیت های فراتری بدل شوند. با Insight (بینش) آنها می توانستند چهره واقعی جهان را که بالاتر از درک انسان است ببینند. یکی از مهم ترین آموزه های ویلم همان شعار دانشکده ی بیرگن ورث است "از خون کهن دوری کن" چرا که فقط ویلم از ذات اصلی خون کهن خبر داشت.</p><p>برطبق خاطره ای که از جمجمه ی موجود در محراب کلیسای بزرگ نشان داده می شود. ارباب لاورنس از آموزش ارباب ویلم منحرف شده و راه آنها نهایتاً جدا می شود. لاورنس برای ادامه راهش تصمیم گرفت از خون کهن در آزمایشاتش استفاده کند که بی احترامی به شعار " از خون کهن دوری کن " بود. لاورنس متوجه شد که خود کهن قابلیت درمان بسیاری از بیماری های مزمن را در انسان دارد، و باعث می شود فرد قدرت و سرعت فرا انسانی ای بگیرد و باور داشت خون کهن تنها راه تبدیل شدن نسل بشریت به موجوداتی فرا تر است. با این ایمان راسخ او کلیسای درمان را تشکیل داده و هنر کنترل خون را توسعه داد. بعد ها که خون درمانی در بین مردم یارنام مرسوم شد، بعضی از شهروندان شروع به حیوانخو شدن کردند. در این حین بود که ارباب لاورنس به اشتباه خود در مخلوط کردن خون کهن با خون انسان پی برد که باعث تبدیل افراد به حیوان می شد. از اینجا بود که طاعون حیوانخویی در یارنام شروع شد.</p><p>با توجه به دست نوشته هایش در ساختمان سخنرانی (Lecture Building) می توان گفت که ارباب لاورنس به شدت از تصمیمش مبنی بر استفاده از خون کهن پشیمان بود. این نوشته ها همچنین سرنخ هایی برای والاتر کردن شکار نیز می داد که لاورنس بعد از پی بردن به اشتباهش متوجه این نکات شد. "حق با ارباب ویلم بود، تکامل بدون شجاعت باعث نابودی نسل ما می شود" – "بزرگان را شکار کن، بزرگان را شکار کن" – " بند ناف های سه گانه" (برگرفته از یک نشان مرموز بنام نشان حیوان)</p><p></p><p>Blood Ministration (کنترل خون)</p><p>هنر استفاده از خون برای درمان. به سرعت و به شدت گسترش یافت، و کلیسا برای همه چیز از خون استفاده کرد. گفته می شود که حتی بدلیل گیرایی بسیار زیادش جای الکل را نیز گرفته بود. بدلیل کیفیت خون درمانی کلیسا با سرعتی باور نکردنی پیشرفت کرد.</p><p></p><p>The Choir (هم سرایان)</p><p>سرپرستان کلیسای درمان، هم سرایان خودشان را از بقیه اعضای کلیسا جدا کرده بودند و آموزه ها را مستقیما از خود ابریتاس (Ebrietas) دریافت می کردند. ابریتاس دختر کازموس (Cosmos) یک موجود آسمانی است که از اعماق مارپیچ کهن (Old Labyrinth) ظهور کرده است و بعنوان منبع دانش برای کلیسای درمان است که بنظر هیچ مقصود خبیثی برای انسان ها ندارد. علاوه بر اینکه ابریتاس دانش مورد نیاز هم سرایان را فراهم می کرد ولی همچنین آن ها را قانع کرده بود که حتی می توانند با خدایان کهن (Great Ones) گفتگو کرده و به حقایق پنهان پی ببرند. آن ها بر این باور رسیده بودند که می توانند به کازموس عروج کنند ویا حداقل ارتباط برقرار کنند، و بشکل آنی و غیرمنتظره ای دریافتند که شاید آنها که پاهایشان بر زمین ریشه افکنده، کازموس به اندازه ای تصور می کنند از آنها دور نیست و درست بالای سرشان قرار دارد. هم سرایان با معیت ابریتاس بشکل خستگی ناپذیری تلاش می کردند تا واقعیت بزرگان را درک کنند.</p><p>[/SPOILER]</p><p>ادامه دارد... <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>پ.ن: مرتضی هماهنگ کنیم که مطالب تکراری نباشه. کارهای گرافیکیش هم احسان زحمتشو میکشه ظاهرا <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Daemonis, post: 3712869, member: 31445"] بسیار عالی :hug: مرتضی پ.خ هم زدم بهت، منم شروع به نوشتن Lore کردم تا جایی رو که انجام دادم اینجا میزارم که به کمک هم یه مقاله تکمیل از این شاهکار داشته باشیم :دی [SPOILER] [B]دانش بلادبورن[/B] The Hunters Hunterها یا همان شکارچیان گروهی از جنگجویان هستندکه خود را وقف امنیت منطقه خود با شکار Beast یا هر چیزی که ایجاد خطر می کند، کرده اند. شکارچیان مبارزه گران سر سختی هستند که سلاح های دست ساز و متنوعی دارند. با سلاحی دو کاره در دست راست و سلاحی گرم در دست چپ. آنها از سپر استفاده نمی کنند ولی برای فارغ آمدن بر دشمن به چالاکی خود تکیه می کنند. شکارچیان در سراسر جهان وجود دارند و مختص شهر Yharnam نیستند. چرا که هانتر هایی نظیر Eileen و شخصیت اصلی بازی از شهر یارنام نیستند ولی همچنان هانتر خطاب می شوند. تا جایی که مشخص است شکارچیان گروه و فرقه خاصی ندارند و یک شکارچی لزوماً نباید عضو فرقه ی خاصی باشد تا لقب هانتر یا شکارچی را بگیرد. Hunter’s Dream تقریبا تمام شکارچیان در برهه ای از زندگی خود Hunter’s Dream را ملاقات خواهند کرد. کارگاهی که در Hunter’s Dream وجود دارد دقیقا همانند کارگاهی است که در Upper Cathedral Ward قرار دارد. که در آن کارگاه یک نسخه بی جان از The Doll وجود دارد و همچنین یکی از چهار بند ناف (Umibilical Cord) . توضیحی که در مورد این بند ناف داده شده به این شکل است: “هر خدای کهن (Great One) بچه اش را از دست می دهد، سپس آرزوی یک جایگزین یا قائم مقام می کند. سومین بند ناف در برخورد با ماه رنگ پریده رسوب کرده و شکارچیان را صدا زده و Hunter’s Dream را شکل می دهد – کارگاه متروکه ‘’ . این بند ناف خاص، دلیل وجود Hunter’s Dream است که شکارچیان برای گرفتن نصیحت و راهنمایی از Gherman (اولین شکارچی) به این مکان می آیند. شکارچیان قابل توجه Gherman, The First Hunter در زمان های گذشته مردی به اسم Gherman برای رسیدگی به مشکل حیوان خویی ظهور می کند. گرمن نوع لباس معمول را برای دفاع بهتر مقابل پنجه حیوانات دوباره طراحی کرد، و همچنین Burial Blade را ساخت، سلاحی منحصر بفرد که قابلیت تبدیل شدن به اشکال گوناگون در هین مبارزه بر طبق نیازهای گرمن بود. کار گرمن به حدی تحسین برانگیز بود که سلاح او به اساس کار سلاح سازی برای شکارچیان تبدیل شد، گرمن همچنین مبارز بسیار قهاری بود که چابکی اش به یکی از اصول اجباری در تمام روش های شکار بدل شده. با وجود اینکه مستقیما اشاره نمی شود، حدسیات قوی بر این وجود دارد که گرمن توسط Healing Church استخدام شده که در کارگاه به عنوان مخترع مشغول به کار شود، چرا که محل کارش دقیقا زیر Oedon Chapel که متعلق به Healing Church هست، قرار دارد. ظاهرا گرمن تا زمان مرگش در کارگاه مشغول بکار بوده است. اون شاگردان زیادی داشت که وظایف او را به احترامش انجام می دادند، و شاید خیلی وقت پیش مرده اند. استخوانی که در حیاط کارگاه وجود دارد یکی از آن شاگردان است که هنر چابکی را به حد اعلا رسانده و به او اجازه حرکت بسیار سریع را می دهد. توضیحی که در مورد سومین بند ناف در کارگاه متروکه داده می شود: ‘’ هر خدای باستان بچه اش را از دست می دهد، سپس آرزوی یک جایگزین یا قائم مقام می کند. سومین بند ناف در برخورد با ماه رنگ پریده رسوب کرده و شکارچیان را صدا زده و Hunter’s Dream را شکل می دهد – کارگاه متروکه ‘’ . با توجه به این توضیح، Moon Presence فرزندش را از دست داده و آرزوی یک جایگزین می کند. این بدین معنی است که گرمن تبدیل به فرزند جایگزین برای Moon Presence می شود. فرزند جایگزین چه هدفی را دنبال می کند؟ هنوز معلوم نیست. چرا دنبال فرزند جایگزین هستند؟ شاید خداین کهن غصه دار فرزند از دست رفته شان می شوند و این روش تاکثیر آنها است؟ آیا به این معنی است که آنها دارای برخی احساسات هستند یا برای دلیلی کاملا متفاوت غصه می خورند؟ دیالوگ پنهانی که با گرمن رخ می دهد، نشانگر این است که او به مدت خیلی طولانی در Hunter’s Dream گیر افتاده است و می خواهد که کسی او را آزاد کند. همچنین بنظر می رسد او ارباب Willem و Laurence را نیز از دوران Byrgenwerth می شناسد. Ludwig, First Hunter of The Church لودویگ بعنوان اولین شکارچی Healing Church شناخته می شود.لودویگ با سلاح های سنگین مبارزه می کرد تا ضرباتی جبران ناپذیر به دشمنانش وارد کند، که پارادوکس تلخی با سیاست Healing Church (کلیسای درمان) که هدفشان نجات دادن جان است، دارد. بهرحال استفاده از سلاح های سنگین تبدیل به یک رسم در بین شکارچیان کلیسا شد، همچنین لودویگ بنظر می رسد که اولین نفری بود که از شهروندان معمولی یارنام برای شکار عضوگیری می کرد، بدلیل کثرت جانوران. Eileen The Crow, Hunter of Hunters در زمان های گذشته، شکارچیان باید خون درمانی می شدند تا بتوانند جانوران را شکست دهند، که به نوعی قمار مرگ و زندگی بود. گرچه بسیاری از شکارچیان شکست می خوردند، و توسط خون؛ معتاد، آلوده و نهایتاً تسخیر شده و خود تبدیل به Beast (حیوان خو) می شدند. در این حین شکار کننده های شکارچیان وارد عمل می شدند و بشکل شرافت مندی به زندگی این دیوانگان پایان می دادند.که در بخش مربوط به Eileen توضیح داده می شود که این افراد با احترام دفن می شوند بر خلاف طریق نامناسبی که در یارنام رسم بود ( به چهارچوب کشیدن و آتش زدن حیوان خویان در میادین شهر و همچنین قطع عضو کردن و رها کردن برای کلاغ های آدم خوار که به آن Sky Burial یا تدفین آسمانی گفته می شد). اما نوشته ی جالبی می گوید که Sky Burial بمنظور آرامش روح آنها در Hunter’s Dream انجام می شود که جای بحث دارد. The Player (شخصیت اصلی) شخصیت اصلی بازی یک شکارچی است که در پی یافتن درمانی برای یک بیماری و با شنیدن آوازه ی یارنام در خون درمانی به این شهر آمده است. به دنبال Plaeblood شخصیت اصلی یک قرارداد با مرد روی صندلی چرخدار می بندد تا به عنوان شکارچی به شهر یارنام خدمت کند. بهنگام پیشروی در کوچه پس کوچه های بی رحم شهر شکارچی از اکثر بومی ها می شنود که شهر یارنام دیگر تمام شده است و همه اش تقصیر اوست. شکارچی متوجه می شود که در "شب شکار" در کوچه های شهر گیر افتاده است. با توجه به نوع لباسش می توان گفت که اهل یارنام نیست، و شکارچی بودن و همچنین بیگانه بودنش باعث شده است که شدیدا توسط ساکنین شهر پس زده شود. Djura, The Ashen Hunter یکی از اعضای Powdered Kegs، Djura بعد از اینکه در محافظت از Old Yharnam شکست خورد لقب شکارچی را کنار گذاشت. با سرکشی همیشگی اش در Old Yharnam باقی ماند و نظاره گر Beast یا حیوانخو شدن تک تک ساکنین شهرش شد، اما همچنان بر محافظت از آنان اصرار می کرد. از آنجایی که Powdered Keg ها از کارگاه اخراج شدند Djura مرحمتی به افراد کارگاه نداشته و ابایی از کشتن افرادی که به شکار حیوانخویان که زمانی دوستان Djura بودند نداشت. The Powdered Kegs Powdered Keg ها گروهی از شکارچیان بودند که سعی در ساختن سلاح های انفجاری داشتند تا احتمال موفقیت در مبارزات را افزایش دهند. چندی از بهترین ساخته های آنها عبارتند از: Stake Driver ، Rifle Spear و Cannon . اما بدلیل تفاوت هایی که در طراحی شان وجود داشت در کارگاه ممنوع شدند، و بعنوان مرتدهای کارگاه شناخته می شدند. Alfred یک شکارچی و همچنین یک اعدام کننده، آلفرد قسم خورده است که حیوانخویان و همچنین Vileblood ها را از بین ببرد. اعدام گران با عزمشان برای منقرض کردن Vileblood ها نیز یاد می شوند، تکنیک های وحشیانه ی آنها برای کشتن با کلماتی نظیر خون خواهانه و بیرحمانه نیز تعبیر می شد، ولی آلفرد بشکل تعجب برانگیزی بانشاط است و درخواست دوستی با شخصیت اصلی را نیز می دهد. آیا واقعا باطنش هم به این شکل است؟ Father Gascoigne Gascoigne یک شکارچی قدیمی از Healing Church است، همچنین او نیز در یارنام متولد نشده است. مثل بقیه شکار بی پایان روح او را نیز در بر گرفته است، و شاید بزودی او نیز دیوانه شود. (در بخش های دیگر اطلاعات بیشتری داده خواهد شد.) Henryk Henryk یک شکارچی قدیمی است، همراه Gascoigne، این دو برای مدت طولانی در کنار هم مبارزه کرده اند، اما متاسفانه بنظر می رسد هنریک به این زودی ها آرامشی را بسیار مشتاقش است نخواهد یافت...! شهر Yharnam یارنام شهری بزرگ و به شدت پیج و خم دار است، و همزمان خانه ی کلیسای درمان (Healing Church) و طاعون (The Plague) است. مدرکی دال بر وجود یک فرمانروا برای شهر وجود ندارد، شاید بتوان گفت که کلیسای درمان شهر را کنترل می کند (حداقل بطور غیر مستقیم). کلیسا تمرکزش بر روی درمان با تزریق خون است. بطور معجزه آسایی خون درمانی زخم ها را برطرف و بیماری ها را از بین می برد. تمام فرهنگ یارنام به خون متمرکز شده بود، حتی نوشیدنی هایی بر پایه ی خون نیز جای نوشیدنی های الکلی را گرفته بود. مردم یارنام مشخصاً توسط بقیه مردم جهان، دیوانه و یا فاسد و حتی بشدت غیر قابل اعتماد شناخته می شدند. The Plague (طاعون) شایع ترین شکل طاعون بصورت Lycanthropy (گرگنما شدن) است. افرادی که در مراحل ابتدایی بودند دندان و مو هایشان بطرز غیر طبیعی شروع به دراز شدن می کرد. در مراحل بعدی دست و پا نیز دراز می شد و ستون فقرات قوز شده و صورت دراز می شود و نهایتاً مراحل تبدیل به گرگنما شدن تکمیل می شود. در کنار تبدیل فیزیکی، فساد روانی نیز رخ می دهد: در ابتدا فرد تمام افرادی که نمی شناسد را دشمن فرض می کند و حمله ور می شود. با گذشت زمان مریض بیشتر وحشی می شود تا زمانی که دیگر فقط در کنار هم نوعان خود می تواند بایستد و در چشمان حیوانخویش افراد عادی Beast دیده می شوند. بعضی اوقات طاعون تاثیرات متفاوتی روی افراد می گذارد و حیوانخویان منحصر بفردی بوجود می آورد، و شایعاتی وجود دارد که کشیش های Healing Church که مبتلا به این طاعون بودند تبدیل به گرگنما های بزرگ و عجیب شدند. طاعون بنظر می رسد که مختص یارنام بوده است، نیازمند شکار دوره ای برای افرادی که خیلی از انسانیت خود دور شده اند. مردم شهر هم از شکارچیان می ترسیدند و هم به آنها احترام می گذاشتند چرا که آنان بدترین نوع حیوانخویان را نیز از پا در می آوردند ولی همچنین در معرض آلوده شدن نیز قرار می گرفتند. Ashen Blood Old Yharnam که قبلا با همان اسم Yharnam شناخته می شد، ولی توسط یک بیماری عجیب از هم پاشید، که بدترین شکل از مسمومیت بود.در توضیحات Antidote (پادزهر) اشاره می شود که در مورد Ashen Blood، پادزهر بعنوان یک آسودگی موقت عمل می کند. نهایتاً این بیماری (دلیلش همان کارهایی است که با خون انجام می شد) شهر را فرا گرفت وآنهایی که آلوده گشتند، همه تبدیل به Beast شدند. دلیل اینکه موجودات Old Yharnam همگی سمی هستند همین است، مخصوصا گرگ های با چشمان قرمز و نیز به همین دلیل رئیس این منطقه Blood-Starved Beast غرق در زهر است. بعد از فروپاشی Old Yharnam بسته شد و Central Yharnam بنا شد همراه با Grand Cathedral (کلیسای جامع). شاید این واقعه دلیل ظهور شکارچیان بوده است. The Healing Church (کلیسای درمان) شاید موثر ترین سازمان یا همان کلیسای درمان در زمان ظهور Choir (هم سرایان) ایجاد شد. سه رده یا ستون در کلیسا وجود داشت: که مستقیماً از Byrgenwerth سرچشمه نمی گرفتند، آنها کاوشگرانی بودند که در همان ابتدا Labyrinth را پیدا کرده به همان حقیقت پی بردند و اکتشافات بدست آمده را برای آغاز تحقیقات خود استفاده کردند. هرچند که نوع درگرگونی آنها با استفاده از خون درمانی شروع شد. اضافه بر آن، بمحض اینکه کلیسا قدرت و تاثیر کافی را بدست آورد، تمامی راه های دسترسی به Forbidden Woods (جنگل ممنوعه) را بست (شاید دلیلش ترس از بیماری مارها یا مانع شدن از ورود کسی دیگر به آنجا باشد) {یا شاید این کار انحصار استفاده از تحقیقات Byrgenwerth را به کلیسا می داد !} ریشه ی خون درمانی، طاعون حیوانخویی و کلیسای درمان Healing Church ارباب لاورنس (Laurence) بنیان گذار کلیسای درمان و یکی از شاگردان ارباب ویلم (Willem) ، باور داشت که برای والاتر کردن انسانیت باید با استفاده از Old Blood (خون کهن) به خون درمانی بپردازند. در دوران بیرگن ورث (Byrgenwerth)، ارباب ویلم به تمام شاگردانش می آموخت تا خودشان را کور کنند تا بتوانند درون خود را ببینند و همچنین می گفت که آنها باید مغز خود را پر از چشم کنند تا بتوانند چیزی را که خدایان کهن ها می بینند ببینند و دانش کهن بیشتری را دریافت کنند که به Insight نیز معروف است تا بتوانند به موجودیت های فراتری بدل شوند. با Insight (بینش) آنها می توانستند چهره واقعی جهان را که بالاتر از درک انسان است ببینند. یکی از مهم ترین آموزه های ویلم همان شعار دانشکده ی بیرگن ورث است "از خون کهن دوری کن" چرا که فقط ویلم از ذات اصلی خون کهن خبر داشت. برطبق خاطره ای که از جمجمه ی موجود در محراب کلیسای بزرگ نشان داده می شود. ارباب لاورنس از آموزش ارباب ویلم منحرف شده و راه آنها نهایتاً جدا می شود. لاورنس برای ادامه راهش تصمیم گرفت از خون کهن در آزمایشاتش استفاده کند که بی احترامی به شعار " از خون کهن دوری کن " بود. لاورنس متوجه شد که خود کهن قابلیت درمان بسیاری از بیماری های مزمن را در انسان دارد، و باعث می شود فرد قدرت و سرعت فرا انسانی ای بگیرد و باور داشت خون کهن تنها راه تبدیل شدن نسل بشریت به موجوداتی فرا تر است. با این ایمان راسخ او کلیسای درمان را تشکیل داده و هنر کنترل خون را توسعه داد. بعد ها که خون درمانی در بین مردم یارنام مرسوم شد، بعضی از شهروندان شروع به حیوانخو شدن کردند. در این حین بود که ارباب لاورنس به اشتباه خود در مخلوط کردن خون کهن با خون انسان پی برد که باعث تبدیل افراد به حیوان می شد. از اینجا بود که طاعون حیوانخویی در یارنام شروع شد. با توجه به دست نوشته هایش در ساختمان سخنرانی (Lecture Building) می توان گفت که ارباب لاورنس به شدت از تصمیمش مبنی بر استفاده از خون کهن پشیمان بود. این نوشته ها همچنین سرنخ هایی برای والاتر کردن شکار نیز می داد که لاورنس بعد از پی بردن به اشتباهش متوجه این نکات شد. "حق با ارباب ویلم بود، تکامل بدون شجاعت باعث نابودی نسل ما می شود" – "بزرگان را شکار کن، بزرگان را شکار کن" – " بند ناف های سه گانه" (برگرفته از یک نشان مرموز بنام نشان حیوان) Blood Ministration (کنترل خون) هنر استفاده از خون برای درمان. به سرعت و به شدت گسترش یافت، و کلیسا برای همه چیز از خون استفاده کرد. گفته می شود که حتی بدلیل گیرایی بسیار زیادش جای الکل را نیز گرفته بود. بدلیل کیفیت خون درمانی کلیسا با سرعتی باور نکردنی پیشرفت کرد. The Choir (هم سرایان) سرپرستان کلیسای درمان، هم سرایان خودشان را از بقیه اعضای کلیسا جدا کرده بودند و آموزه ها را مستقیما از خود ابریتاس (Ebrietas) دریافت می کردند. ابریتاس دختر کازموس (Cosmos) یک موجود آسمانی است که از اعماق مارپیچ کهن (Old Labyrinth) ظهور کرده است و بعنوان منبع دانش برای کلیسای درمان است که بنظر هیچ مقصود خبیثی برای انسان ها ندارد. علاوه بر اینکه ابریتاس دانش مورد نیاز هم سرایان را فراهم می کرد ولی همچنین آن ها را قانع کرده بود که حتی می توانند با خدایان کهن (Great Ones) گفتگو کرده و به حقایق پنهان پی ببرند. آن ها بر این باور رسیده بودند که می توانند به کازموس عروج کنند ویا حداقل ارتباط برقرار کنند، و بشکل آنی و غیرمنتظره ای دریافتند که شاید آنها که پاهایشان بر زمین ریشه افکنده، کازموس به اندازه ای تصور می کنند از آنها دور نیست و درست بالای سرشان قرار دارد. هم سرایان با معیت ابریتاس بشکل خستگی ناپذیری تلاش می کردند تا واقعیت بزرگان را درک کنند. [/SPOILER] ادامه دارد... :دی پ.ن: مرتضی هماهنگ کنیم که مطالب تکراری نباشه. کارهای گرافیکیش هم احسان زحمتشو میکشه ظاهرا :دی [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
شکارچی کابوس - داستان Bloodborne
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft