ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Arth@s" data-source="post: 1692632" data-attributes="member: 67050"><p>سفسطه گر (پیرامیدهد واقعی) وارد می شود <img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/19.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=">:)" title="19 >:)" data-shortname=">:)" /> <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> </p><p>پیشاپیش بگم؛ من ج ندادن به سؤالاتم رو نشونه چیره شدن نظرم تو اون بحث میدونم...</p><p></p><p>من که همش رو نگفتم فقط اون قسمت که گفتید حرومه رو گفتم این مربوط به مذهب و دین میشه... کجا همش رو بردم زیر این سؤال <img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/7.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":-/" title="7 :-/" data-shortname=":-/" /></p><p></p><p>ببخشیدا، اصلاً بیا سر این به نتیجه برسیم که جیمز گناهکار بوده و واقعاً باید سایلنت هیل فراخونده میشده، بعد بیاین عکس العمل هایه شهر رو به چالش بکشید...</p><p></p><p>چرا به قوله من؟! مگه من دارم از خودم میگم؟!!!!!!</p><p></p><p>مدیون باشید اگه فکر کنید که اسمه اینکار سفسطستا!!! نه!!!! <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p>بابا، خودشون اوومدن اعلام کردن که این پایان رسمی بازیه، حالا شما میگی...</p><p>چه قبول داشته باشم چه نداشته باشم؛ فعلاً شما که داری بعنوان آخرین دفاعیه ها بهش استناد میکنی... پس مهم نیست من چه نظری دارم</p><p></p><p>تو بحث قبلی هم گفتم: شما فقط اینو به من ثابت کن که از کجا و طبق چه مدرکی فهمیدی مری به زندگی امید داره...</p><p>ممنونم که از واژه سال استفاده کردی... از اونجا که جیمز عاشق مری هست دیدن زجرش باعثه ناراحتیش میشه... چه برسه که بخواد چند سال باشه... خب این مریضی هر دوشون رو میکشه دیگه...</p><p></p><p></p><p>اول اینکه، زجر مری رو تحمل کنه، نع! زجر کشیدن مری رو تحمل کنه! دوم، مثالتون کاملاً رده و کاملاً نامربوط! آنفلانزا رو مثال زدید که درمونش با 2تا آمپول و قرصه؟! بهر حال درمون داره!!! صحبت ما درباره بیماری لاعلاج هست</p><p>چرا خونواده؟! مگه تو سایلنت هیل کشتن مری تصمیم جمع بود؟! بین 2نفر بود، یک در برابر یک...</p><p></p><p>تو بحث قبلی ج این قسمت هم دادم</p><p></p><p>واو!!! چی دارم میبینم!!! یه صفت الهی رو نسبت دادید به جیمز؟:-o بابا باورم نمیشه؛ ناقلا ها پس شماها هم انقدر که میگید از جیمز بدتون نمیاد <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p>خوب، من اینو پیشرفت میدونم؛ پس با این حساب جیمز ترحم هم داشته دیگه؛ خب اینکه یه پوئن + واسه من.</p><p>خب عزیزم شما وقتی ترحم میکنی وجدانت راحت نمیشه؟! سرپوووووووش؟!!!!!!! خب همینه دیگه، واقعیته... تنها کاری که از دست جیمز تو این مدت بر میومد همین بود دیگه که بقول خودتون دریغ هم نکرده...</p><p>در رابطه با طلاق؛ پ اگه حرفی از طلاق به میون نیومده (یا اصلاً اوومده) چرا جیمز زن دومی نداره؟!!!!!</p><p>اولاً بیماری مری صعب العلاج نبود! بلکه لاعلاج بود، که تو این 2تا فرق هست...</p><p>دوماً ببین 2باره حرف گذاشتی تو دهن من!!! بابا اصلاً اون نوشته قبلیم رو خووندی؟!</p><p></p><p>واقعاً خوشحالم که یکی پیدا شد از بین این همه یه صفت خوب هم به جیمز بده <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p>نگران نباش!! من از هیچ کدوم از کارایی که کردم نه نتها نمیترسم بلکه باهاشون رفیقم</p><p></p><p>به دوستمون (Safe) هم گفتم به شما هم میگم، از بعد روانشناسی وقتی شما به قول هایی که به کسی میدی و بهشون عمل میکنید باعث میشه اونطرف بیشتر رو شما حساب کنه و درصورت کوچکترین کاستی از دست شما ناراحت خواهد شد!!! اینجا هم همینه، طرف حالا به یه کدووم از قولاش عمل نکرده از بین این همه قول، که باعث شده مری بخاطره یه سایلنت هیل نبردن، انقدر از جیمز ناراحت شه... پس این حرف فقط زود رنج بودن مری رو میرسونه و خوبیه جیمز نسبت به مری </p><p>شما که خودت تو داری تو همین بحث میگی جیمز ترحم داره نسبت به مری، حالا این برداشتته؟! <img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/7.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":-/" title="7 :-/" data-shortname=":-/" /></p><p>به هرحال تو این متن فقط مکان مخصوصمان مهمه، که مثله یه سیگناله واسه مرد و فقط میخواد جیمز رو تحریک کنه به اوومدنش...</p><p></p><p>این الان نامیدی از چیه؟! از زندگی؟! شما که هی اصرار داری که مری امید داشته به زندگی! نامیدی از عشق جیمز؟! بهرحال مری بیشک عاشق جیمز بوده و این درست ولی این نامیدی از طرف خوده مری منشاء میگیره!!! چرا؟! چون مری (همونطور که جلوتر میگه) میدونه که کم لطفی کرده در حق جیمز و خیلی اذیتش کرده... حالا هم پیش خودش این فکر رو میکنه که منی که باعث عذاب جیمز شدم، محاله که جیمز منو ببخشه و امکان نداره بیاد به دیدنم...</p><p></p><p>اولاً از کجا مطمئنی که وقتی مریض شده رفتارش با جیمز عوض شده؟!</p><p>ثانیاً بینگو!!! زدی تو خال!!! حالا همینجا یه فلش بک بزن به دیالوگ هایه تو راهرویه آخر، خب ببین با جیمز همچین رفتاری داشته... خب جیمز بدبخت هم روانش میریزه بهم وقتی میبینه جواب محبتش اینطوری داده میشه؛ در نتیجه واسه اینکه از این حال و هوا در بیاد میره کلوپ... همین قدر هم به جیمز حق نمیدید؟! درضمن این کلوپی که واسه شما انقدر بحث برانگیزه واسه کسایی که این بازی رو ساختن حکم یه جایه معمولی رو داره که مردم میرن واسه خوش گذرونی...</p><p></p><p>جاخالی رو دست پر کردی؛ آفرین! ولی تفسیرت مشکل داشت=> شکل ظاهری برایه خود زن ها از مهمترین چیزایی هست که بهش اهمیت میدن، و اوصولاً زن هایه زیباتر نسبت به بقیه زن ها اعتماد به نفس بیشتری دارن؛ و حالا با این اتفاق مری اعتماد به نفسش اوومده زیره صفر و این ناشی از ضعف شخصیتیه این بشر میشه!!! و درباره جیمز؛ مگه جیمز قیافه مری رو اصلاً ندیده از بعد مریضیش؟! باز هم فلش بک به دیالوگ هایه تو راهرویه آخر؛ مگه جیمز نرفته دیدنه مری؟! با اینکه اون قیافه نامناسب مری رو دیده؟!!!! </p><p></p><p>دهکی!!! اصلاً نمیگم که این حرف چیو میرسونه ولی بابا خود طرف داره علناً اعتراف میکنه که تو رابطش و دوستیش با جیمز ازش عقب مونده؛ به لفظ "حتی یکی از آنها رو به تو برگردونم" دقت کنید؛ یعنی اصلاً مری هیچ کاری واسه با ثبات موندن رابطش با جیمز نکرده؛ و نتیجه نهایی اینکه تا در بدو مریضیش و رو به موت شدنش از جیمز میخواد با کشتنش هم خودش رو راحت کنه هم جیمز از این وضعیت خارج بشه... </p><p></p><p>کاملاً مخالفم!!!! بعلت وجود بندهایه شماره2 و 3 که باعث ایجاد تناقص میشه نسبت به نظریه شما</p><p></p><p>کماکان تو کفم که چجوری به این نتیجه رسیدی!!!! خوده مری که تو متن نامه کاملاً نامیده از همه چی...</p><p>اگه هم منظورت اینه که از قبل نوشته بوده این نامه رو؛ پس اون موقع حالش اونقدر خوب بوده که بتونه نامه بنویسه!!!! و انقدر حالش بد نبوده... و شاید هم اون موقع اصلاً فکرش رو نمیکرده که 1روز آرزویه مرگش رو کنه</p><p></p><p>کماکان شک که نه! ولی اطمینان دارم که جیمز بیگناهه... و سایلنت هیل هم غلط کرد که فراخوندش <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>ولی ما به فال نیک میگیرم همه چیز رو، حتی این حرف رو <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p><p></p><p>اما من میگم: به! سلام داش علی؛ امضاء قشنگ!!! چطوری؟ خوبی؟ با بحث هایه ما؟ <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Arth@s, post: 1692632, member: 67050"] سفسطه گر (پیرامیدهد واقعی) وارد می شود >:) :دی پیشاپیش بگم؛ من ج ندادن به سؤالاتم رو نشونه چیره شدن نظرم تو اون بحث میدونم... من که همش رو نگفتم فقط اون قسمت که گفتید حرومه رو گفتم این مربوط به مذهب و دین میشه... کجا همش رو بردم زیر این سؤال :-/ ببخشیدا، اصلاً بیا سر این به نتیجه برسیم که جیمز گناهکار بوده و واقعاً باید سایلنت هیل فراخونده میشده، بعد بیاین عکس العمل هایه شهر رو به چالش بکشید... چرا به قوله من؟! مگه من دارم از خودم میگم؟!!!!!! مدیون باشید اگه فکر کنید که اسمه اینکار سفسطستا!!! نه!!!! :دی بابا، خودشون اوومدن اعلام کردن که این پایان رسمی بازیه، حالا شما میگی... چه قبول داشته باشم چه نداشته باشم؛ فعلاً شما که داری بعنوان آخرین دفاعیه ها بهش استناد میکنی... پس مهم نیست من چه نظری دارم تو بحث قبلی هم گفتم: شما فقط اینو به من ثابت کن که از کجا و طبق چه مدرکی فهمیدی مری به زندگی امید داره... ممنونم که از واژه سال استفاده کردی... از اونجا که جیمز عاشق مری هست دیدن زجرش باعثه ناراحتیش میشه... چه برسه که بخواد چند سال باشه... خب این مریضی هر دوشون رو میکشه دیگه... اول اینکه، زجر مری رو تحمل کنه، نع! زجر کشیدن مری رو تحمل کنه! دوم، مثالتون کاملاً رده و کاملاً نامربوط! آنفلانزا رو مثال زدید که درمونش با 2تا آمپول و قرصه؟! بهر حال درمون داره!!! صحبت ما درباره بیماری لاعلاج هست چرا خونواده؟! مگه تو سایلنت هیل کشتن مری تصمیم جمع بود؟! بین 2نفر بود، یک در برابر یک... تو بحث قبلی ج این قسمت هم دادم واو!!! چی دارم میبینم!!! یه صفت الهی رو نسبت دادید به جیمز؟:-o بابا باورم نمیشه؛ ناقلا ها پس شماها هم انقدر که میگید از جیمز بدتون نمیاد :دی خوب، من اینو پیشرفت میدونم؛ پس با این حساب جیمز ترحم هم داشته دیگه؛ خب اینکه یه پوئن + واسه من. خب عزیزم شما وقتی ترحم میکنی وجدانت راحت نمیشه؟! سرپوووووووش؟!!!!!!! خب همینه دیگه، واقعیته... تنها کاری که از دست جیمز تو این مدت بر میومد همین بود دیگه که بقول خودتون دریغ هم نکرده... در رابطه با طلاق؛ پ اگه حرفی از طلاق به میون نیومده (یا اصلاً اوومده) چرا جیمز زن دومی نداره؟!!!!! اولاً بیماری مری صعب العلاج نبود! بلکه لاعلاج بود، که تو این 2تا فرق هست... دوماً ببین 2باره حرف گذاشتی تو دهن من!!! بابا اصلاً اون نوشته قبلیم رو خووندی؟! واقعاً خوشحالم که یکی پیدا شد از بین این همه یه صفت خوب هم به جیمز بده :دی نگران نباش!! من از هیچ کدوم از کارایی که کردم نه نتها نمیترسم بلکه باهاشون رفیقم به دوستمون (Safe) هم گفتم به شما هم میگم، از بعد روانشناسی وقتی شما به قول هایی که به کسی میدی و بهشون عمل میکنید باعث میشه اونطرف بیشتر رو شما حساب کنه و درصورت کوچکترین کاستی از دست شما ناراحت خواهد شد!!! اینجا هم همینه، طرف حالا به یه کدووم از قولاش عمل نکرده از بین این همه قول، که باعث شده مری بخاطره یه سایلنت هیل نبردن، انقدر از جیمز ناراحت شه... پس این حرف فقط زود رنج بودن مری رو میرسونه و خوبیه جیمز نسبت به مری شما که خودت تو داری تو همین بحث میگی جیمز ترحم داره نسبت به مری، حالا این برداشتته؟! :-/ به هرحال تو این متن فقط مکان مخصوصمان مهمه، که مثله یه سیگناله واسه مرد و فقط میخواد جیمز رو تحریک کنه به اوومدنش... این الان نامیدی از چیه؟! از زندگی؟! شما که هی اصرار داری که مری امید داشته به زندگی! نامیدی از عشق جیمز؟! بهرحال مری بیشک عاشق جیمز بوده و این درست ولی این نامیدی از طرف خوده مری منشاء میگیره!!! چرا؟! چون مری (همونطور که جلوتر میگه) میدونه که کم لطفی کرده در حق جیمز و خیلی اذیتش کرده... حالا هم پیش خودش این فکر رو میکنه که منی که باعث عذاب جیمز شدم، محاله که جیمز منو ببخشه و امکان نداره بیاد به دیدنم... اولاً از کجا مطمئنی که وقتی مریض شده رفتارش با جیمز عوض شده؟! ثانیاً بینگو!!! زدی تو خال!!! حالا همینجا یه فلش بک بزن به دیالوگ هایه تو راهرویه آخر، خب ببین با جیمز همچین رفتاری داشته... خب جیمز بدبخت هم روانش میریزه بهم وقتی میبینه جواب محبتش اینطوری داده میشه؛ در نتیجه واسه اینکه از این حال و هوا در بیاد میره کلوپ... همین قدر هم به جیمز حق نمیدید؟! درضمن این کلوپی که واسه شما انقدر بحث برانگیزه واسه کسایی که این بازی رو ساختن حکم یه جایه معمولی رو داره که مردم میرن واسه خوش گذرونی... جاخالی رو دست پر کردی؛ آفرین! ولی تفسیرت مشکل داشت=> شکل ظاهری برایه خود زن ها از مهمترین چیزایی هست که بهش اهمیت میدن، و اوصولاً زن هایه زیباتر نسبت به بقیه زن ها اعتماد به نفس بیشتری دارن؛ و حالا با این اتفاق مری اعتماد به نفسش اوومده زیره صفر و این ناشی از ضعف شخصیتیه این بشر میشه!!! و درباره جیمز؛ مگه جیمز قیافه مری رو اصلاً ندیده از بعد مریضیش؟! باز هم فلش بک به دیالوگ هایه تو راهرویه آخر؛ مگه جیمز نرفته دیدنه مری؟! با اینکه اون قیافه نامناسب مری رو دیده؟!!!! دهکی!!! اصلاً نمیگم که این حرف چیو میرسونه ولی بابا خود طرف داره علناً اعتراف میکنه که تو رابطش و دوستیش با جیمز ازش عقب مونده؛ به لفظ "حتی یکی از آنها رو به تو برگردونم" دقت کنید؛ یعنی اصلاً مری هیچ کاری واسه با ثبات موندن رابطش با جیمز نکرده؛ و نتیجه نهایی اینکه تا در بدو مریضیش و رو به موت شدنش از جیمز میخواد با کشتنش هم خودش رو راحت کنه هم جیمز از این وضعیت خارج بشه... کاملاً مخالفم!!!! بعلت وجود بندهایه شماره2 و 3 که باعث ایجاد تناقص میشه نسبت به نظریه شما کماکان تو کفم که چجوری به این نتیجه رسیدی!!!! خوده مری که تو متن نامه کاملاً نامیده از همه چی... اگه هم منظورت اینه که از قبل نوشته بوده این نامه رو؛ پس اون موقع حالش اونقدر خوب بوده که بتونه نامه بنویسه!!!! و انقدر حالش بد نبوده... و شاید هم اون موقع اصلاً فکرش رو نمیکرده که 1روز آرزویه مرگش رو کنه کماکان شک که نه! ولی اطمینان دارم که جیمز بیگناهه... و سایلنت هیل هم غلط کرد که فراخوندش :دی ولی ما به فال نیک میگیرم همه چیز رو، حتی این حرف رو :دی اما من میگم: به! سلام داش علی؛ امضاء قشنگ!!! چطوری؟ خوبی؟ با بحث هایه ما؟ :دی [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft