ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="horror_08" data-source="post: 831907" data-attributes="member: 11750"><p>بالاخره من یکی رو پیدا کردم که توی میزان ترسناکی شماره ی 1 با من هم عقیده باشه. </p><p></p><p>البته آرشام از اول بازی شروع کرد از همون جایی که ماشروع کردیم ولی خب الان واقعا اون گرافیک توی چشم میزنه ( البته نه برای امثال من )</p><p></p><p>آشنایی من هم یه چیزی بود تو همین مایه ها بعد از re3 یکی از دوستام معرفی کرد بهم این بازی رو .( خدا خیر دنیا و آخرت بهش بده اگر این آدم نبود ... ! ) ، فقط تفاوتش اینه که من اون موقع به جای سوم دبیرستان دوم راهنمایی بودم ( طفل بودم ) ، می تونید تصور کنید تو این سن و سال تاثیر یه همچین بازی چقدر بیشتره ! </p><p></p><p></p><p>رسما تا مرز سکته رفتم جالبیش این بود که قبل از اینکه به این موجود برسیم باید یه چند تا فلکه رو میچرخوندیم تا راه باز شه اینقدر از این میترسیدم که پشت این چه خبره ، دعا می کردم حالا حالا ها راه باز نشه. کشتنش هم قلق داشت ( باز شدن دهنش ) منم که اونموقع انگلیسی حالیم نبود تا این بمیره ، منم مردم. </p><p></p><p></p><p>من هنوز فکر میکنم تاریکی این قسمت با تاریکی تمام قسمت های بازی فرق داره اینقدر تاریک که من دستم از روی دکمه ی run پایین نمیومد. </p><p>یه قسمت دیگه هم که بعد از صدای آژیر خیلی اذیت شدم قبل از light house بود. ماشالله یه باریکه راه بود 20 تا موجود هم از بالا و پایین ما رو مورد عنایت قرار میدادند. </p><p></p><p>متاسفانه من همون دفعه اول خنجر رو جایگزین کردم و از ترس در این قمست محروم شدم. </p><p></p><p>من هنوز وقتی زیر پام دریچه فاضلاب میبینیم یاد sh1 میفتم. </p><p></p><p>من خودم هم یکی دو جا رو بگم ، بعد از مبارزه با اون کرم تا برسه به بیمارستان من بیچاره شدم اون قسمت هم تاریکیش بیش از باقی قسمت ها بود. </p><p>جایی که لیزا مرد به نظرم غم انگیزترین و یکی از ترسناکترین صحنه های کل سری بود خونی که از پیشونی شروع شد و تو عرض 1 ثانیه کل صورت رو پوشوند من رو له و لورده کرد . ( البته بیشتر از این میترسیدم که نکنه مجبور باشم با لیزا هم بجنگم )</p><p>آهنگ آغازی بازی فوق العاده خوفناک بود هنوز با شنیدنش مو به تنم سیخ میشه. </p><p></p><p></p><p>زنده ام کردی شهام جان.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="horror_08, post: 831907, member: 11750"] بالاخره من یکی رو پیدا کردم که توی میزان ترسناکی شماره ی 1 با من هم عقیده باشه. البته آرشام از اول بازی شروع کرد از همون جایی که ماشروع کردیم ولی خب الان واقعا اون گرافیک توی چشم میزنه ( البته نه برای امثال من ) آشنایی من هم یه چیزی بود تو همین مایه ها بعد از re3 یکی از دوستام معرفی کرد بهم این بازی رو .( خدا خیر دنیا و آخرت بهش بده اگر این آدم نبود ... ! ) ، فقط تفاوتش اینه که من اون موقع به جای سوم دبیرستان دوم راهنمایی بودم ( طفل بودم ) ، می تونید تصور کنید تو این سن و سال تاثیر یه همچین بازی چقدر بیشتره ! رسما تا مرز سکته رفتم جالبیش این بود که قبل از اینکه به این موجود برسیم باید یه چند تا فلکه رو میچرخوندیم تا راه باز شه اینقدر از این میترسیدم که پشت این چه خبره ، دعا می کردم حالا حالا ها راه باز نشه. کشتنش هم قلق داشت ( باز شدن دهنش ) منم که اونموقع انگلیسی حالیم نبود تا این بمیره ، منم مردم. من هنوز فکر میکنم تاریکی این قسمت با تاریکی تمام قسمت های بازی فرق داره اینقدر تاریک که من دستم از روی دکمه ی run پایین نمیومد. یه قسمت دیگه هم که بعد از صدای آژیر خیلی اذیت شدم قبل از light house بود. ماشالله یه باریکه راه بود 20 تا موجود هم از بالا و پایین ما رو مورد عنایت قرار میدادند. متاسفانه من همون دفعه اول خنجر رو جایگزین کردم و از ترس در این قمست محروم شدم. من هنوز وقتی زیر پام دریچه فاضلاب میبینیم یاد sh1 میفتم. من خودم هم یکی دو جا رو بگم ، بعد از مبارزه با اون کرم تا برسه به بیمارستان من بیچاره شدم اون قسمت هم تاریکیش بیش از باقی قسمت ها بود. جایی که لیزا مرد به نظرم غم انگیزترین و یکی از ترسناکترین صحنه های کل سری بود خونی که از پیشونی شروع شد و تو عرض 1 ثانیه کل صورت رو پوشوند من رو له و لورده کرد . ( البته بیشتر از این میترسیدم که نکنه مجبور باشم با لیزا هم بجنگم ) آهنگ آغازی بازی فوق العاده خوفناک بود هنوز با شنیدنش مو به تنم سیخ میشه. زنده ام کردی شهام جان. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft