ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Mr. Children" data-source="post: 4185744" data-attributes="member: 101429"><p>کاملا درست میگی . میدونی. کلا جیمز، هری، و هنری(دست پرورده های تیم سایلنت) یه مشابهت هایی دارن با هم. مرد طبقه متوسطی ظاهرا بی آزار و گوشه گیر(مثل بیشتر ماها) همشون(این رو میشه به سادگی فهمید) نورتیک هستن. از sexual frustration رنج می برن. فراری از جامعه هم هستن. این وجدانه، یا سوپرایگو دهنشون رو سرویس کرده.<strong> هنری دیگه این رو به اوج می رسونه!</strong></p><p>ولی همه ی اینها <strong>مشخصات یه ذهن به شدت خلاق( یه هنرمند) هم هست</strong>. یعنی اصلا سرکوب غریزه این تخیل و خلاقیت رو قویتر هم میکنه. هنری، اون خستگی و بی حالی عجیبش، دختر خونه بغلی <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" />. همه نشونه از تقابل میل و در عین حال انفعاله. اما انقدر قدرت داره تا همین اتاق رو که براش شده یه زندان(همون super ego) تبدیل کنه به یه پورتال برای ورود به دنیاهای دیگه که ساخته و پرداخته ذهن هنری هستن(یا انگیزه ای میشه برای هنری که یه سفر درونی تو ذهنش انجام بده). حالا کل پروسه ی بازی هم این درگیری ذهنیه هنری با خودشه که اگه حل بشه پایان خوبی رو داریم.(البته چیزای دیگه رو هم میشه قاطیش کرد- که یکم برداشتمون جنسی تر هم بشه<img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" />- ولی تو اصل ماجرا فرقی نداره)</p><p></p><p>ضمنا این ذهن خلاق که از ناتوانی تو دنیای واقعی رنج می بره و امیالش سرکوب میشه شروع میکنه به ساختن یه alter ego یا یه shadow. یه سایه ای از خودش که آزاده. جیمز کله هرمی رو میسازه، هنری اون خود دیگری رو تو شخصیت والتر پیدا میکنه! سادست دیگه. کله هرمی و والتر بیانگر id و کلا امیال هستن. نه باید کاملا سرکوب بشن و نه باید از کنترل خارج بشن و الا واویلا! باید این کاراکتر بتونه حل کنه موضوع رو طوری که نه سیخ بسوزه و نه کباب. دو تا پایان توی SH 2 نشون میده که این حل نمیشه. یکیش حتی canon هست. اگه این رو در نظر بگیریم اونوقت میشه گفت بازی کلا نگاهش تلخ و منفیه و خودکشی میشه موتیف اصلی بازی(آنجلا، ادی و...). شاید به این خاطر که جیمز واقعا احساس گناهش قابل قیاس نیست با بقیه. زده همسرش رو کشته. این خیلی قویتره از حس و حال هنری که شخصیتره مشکلش.</p><p>ازونور شماره ی 4 خیلی مثبت تر به نظرم نگاه میکنه به ماجرا</p><p>-----------------------</p><p>پ.ن: آواتارم هم به هر دوشماره ربط داره ظاهرا. یه مسئله ای بود، یه چیزایی ازش یاد گرفتم و حل شد<img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> نوشته برام همین معنا رو میده <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Mr. Children, post: 4185744, member: 101429"] کاملا درست میگی . میدونی. کلا جیمز، هری، و هنری(دست پرورده های تیم سایلنت) یه مشابهت هایی دارن با هم. مرد طبقه متوسطی ظاهرا بی آزار و گوشه گیر(مثل بیشتر ماها) همشون(این رو میشه به سادگی فهمید) نورتیک هستن. از sexual frustration رنج می برن. فراری از جامعه هم هستن. این وجدانه، یا سوپرایگو دهنشون رو سرویس کرده.[B] هنری دیگه این رو به اوج می رسونه![/B] ولی همه ی اینها [B]مشخصات یه ذهن به شدت خلاق( یه هنرمند) هم هست[/B]. یعنی اصلا سرکوب غریزه این تخیل و خلاقیت رو قویتر هم میکنه. هنری، اون خستگی و بی حالی عجیبش، دختر خونه بغلی :D. همه نشونه از تقابل میل و در عین حال انفعاله. اما انقدر قدرت داره تا همین اتاق رو که براش شده یه زندان(همون super ego) تبدیل کنه به یه پورتال برای ورود به دنیاهای دیگه که ساخته و پرداخته ذهن هنری هستن(یا انگیزه ای میشه برای هنری که یه سفر درونی تو ذهنش انجام بده). حالا کل پروسه ی بازی هم این درگیری ذهنیه هنری با خودشه که اگه حل بشه پایان خوبی رو داریم.(البته چیزای دیگه رو هم میشه قاطیش کرد- که یکم برداشتمون جنسی تر هم بشه:D- ولی تو اصل ماجرا فرقی نداره) ضمنا این ذهن خلاق که از ناتوانی تو دنیای واقعی رنج می بره و امیالش سرکوب میشه شروع میکنه به ساختن یه alter ego یا یه shadow. یه سایه ای از خودش که آزاده. جیمز کله هرمی رو میسازه، هنری اون خود دیگری رو تو شخصیت والتر پیدا میکنه! سادست دیگه. کله هرمی و والتر بیانگر id و کلا امیال هستن. نه باید کاملا سرکوب بشن و نه باید از کنترل خارج بشن و الا واویلا! باید این کاراکتر بتونه حل کنه موضوع رو طوری که نه سیخ بسوزه و نه کباب. دو تا پایان توی SH 2 نشون میده که این حل نمیشه. یکیش حتی canon هست. اگه این رو در نظر بگیریم اونوقت میشه گفت بازی کلا نگاهش تلخ و منفیه و خودکشی میشه موتیف اصلی بازی(آنجلا، ادی و...). شاید به این خاطر که جیمز واقعا احساس گناهش قابل قیاس نیست با بقیه. زده همسرش رو کشته. این خیلی قویتره از حس و حال هنری که شخصیتره مشکلش. ازونور شماره ی 4 خیلی مثبت تر به نظرم نگاه میکنه به ماجرا ----------------------- پ.ن: آواتارم هم به هر دوشماره ربط داره ظاهرا. یه مسئله ای بود، یه چیزایی ازش یاد گرفتم و حل شد:D نوشته برام همین معنا رو میده :D [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft