20 نفر از جسورترین شخصیتهای مونث دنیای گیم

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
20 نفر از جسورترین شخصیتهای مونث دنیای گیم


756d3d2b9dac.png

درود

تعریفی که از وجود زن در بازی های ویدئویی میشود همواره به عنوان موضوعی چالش برانگیز مورد مطالعه و بررسی بوده است. وجود کاراکترهای زن در تاریخ بازهای کامپیوتری بر دو پایه استوار بوده : 1- وابستگی به کاراکترهای مرد، 2- حضور به دلیل زیبایی و جذب مخاطب بیشتر
تعریفی که امروز از حضور شخصیتهای مونث در بازیهای کامپیوتری بیان میشود، حضور متفاوتی از زنان و دختران را به تصویر میکشد. چیزی که امروزه در بازیهای کامپیوتری شاهد آن هستیم، زنان قهرمانی هستند که علاوه بر زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون وابستگی به شخصیتهای مذکر، با حوادث و مشکلاتی که در طی داستان بازی با آن رو به رو میشوند دست و پنجه نرم می کنند و چنان جسارت و جرئتی از خود نشان میدهند که در تاریخ بازیهای کامپیوتری به مراتب کمتر شاهد آن بودیم. به بیان دیگر همزمان با حضور پر رنگتر شخصیتهای قهرمان مونث در فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی، حضور زنان در بازیهای کامپیوتری به عنصری بیش از جذابیت و استفاده ی ظاهری مبدل شد. زنان قهرمانی که چون مردان عمل می کنند، پا به پای آن پیش رفته یا حتی گاهی اوقات نقشی چندین برابر سرسخت تر از مردان خواهند داشت.

شخصیتهای غیرقابل کنترل در بازیها


آنچه که در سرآغاز بازیهای ویدئویی از شخصیتهای مونث به نمایش کشیده میشد، "دوشیزگان گرفتار آماده در مصیبت" بودند. این موضوع به عنوان نقطه ی شروع در ابتدای بازی به حساب می آمد و با نجات و آزادی آنان توسط قهرمانان مذکر بازی به پایان می رسید. برای مثال Princess Zelda در سری بازیهای The Legend of Zelda یا Princess Peach در سری بازیهای Mario از این قبیل به شمار می آمدند. با این حال پس از بازسازی این سری از بازیها حتی این دو شخصیت هم نقشی بیشتر از آنچه در گذشته داشتند، پیدا کردند و به شخصیتهای قابل بازی و پر طرفداری تبدیل شدند.
با پیشرفت در عرصه ی بازیهای ویدئویی و پرداخت سناریوهای خلاقانه در مورد آنها، شخصیتهای مونث در کنار شخصیتهای مذکر به مبارزه علیه دشمنان پرداختند و بعدها نیز به شخصیتهای قابل کنترل تبدیل شدند. از این قبیل می توان به Mona Sax از سری بازی Max Payne و Ada Wong از سری Resident Evil اشاره کرد. Alyx Vance نیز، بخاطر هوش و ذکاوتی که در شخصیت پردازی وی به وضوح لمس میشد، به عنوان حامی قهرمان سری Half-Life مورد تحسین طرفداران می باشد.
در برخی بازیها شخصیتهای مونث حتی به عنوان دشمن اصلی قهرمان داستان، به حساب می آیند. The Dark Queen در سری Battletoads یکی از ویلینهای اصیل دنیای گیم شمرده میشود.

شخصیتهای قابل کنترل در بازیها


بسیاری از بازیهایی که امروزه تولید و منتشر میشوند شامل کاراکترهای مونث قابل کنترل نیز هستند. این مطلب بیشتر در مورد بازیهای سبک Fighting صدق میکند، از قبیل:
Dead or Alive, Dark Stalkers, Mortal Kombat, Street Fighter, Soulcalibour, Tekken
در بازی های سبک Role playing معمولا بازیکن میتواند از میان شخصیتهای مونث و مذکر تعدادی را به عنوان همگروه برای پیشبرد بازی انتخاب کند. از این دست بازیها نیز می توان به سری Final Fantasy و Phantasy Stars اشاره کرد. جنسیت بر روند بازی در این دست از بازیها تاثیر زیادی ندارد و شخصیتهای مونث و مذکر با قابلیتهایی که دارند می توانند موثر و کارآمد باشند.
گاهی اوقات در دسته ای از بازیهای RPG نظیر Diablo 2 شاهد کارآمدتر بودن کاراکترهای مونث، بدلیل قابلیتها، توانایی ها و ویژگی های خاصی که در اختیار دارند، هستیم.

قهرمانان مونث


در بازیهای چند دهه ی اخیر وجود شخصیتهای مونث به عنوان قهرمان، غیر قابل انکار است. در دهه ی 80 در بسیاری از بازیهای ژاپنی شخصیتهای زن یه عنوان قهرمان و شخصیت اصلی بازی، شروع به ایفای نقش کردند. Samus Aren یکی از اولین قهرمانان مونث دنیای گیم بود که بازیکن تا انتهای بازی حتی از جنسیت آن آگاهی نداشت، چرا که Samus با آن زره و لباس آهنین، همواره چهره ش را با پوشیدن ماسک و کلاهی از جنس لباسش، پنهان میکرد. با این همه باز هم شخصیت زنانه او تاثیری بر قابلیتهای و توانایی های او در بازی نمیگذارد.
Lara Croft، شناخته شده ترین شخصیت مونث از نظر زیبایی، قدرت، توانایی و عدم وابستگی به مردان، در تاریخ بازیهای ویدوئی به حساب می آید. April Ryan قهرمان بازی The longest Journey در برخی از این موارد با Lara مقایسه میشود. گرچه April از نظر فیزیک و ظاهر جذابیت کمتری نسبت به Lara دارد ولی بیشتر به خاطر توانایی ها و ویژگیهای خاص مربوط به شخصیت پردازیش با Lara برابری می کند. در کنار اینها Jade، قهرمان بازی Beyond good and Evil بخاطر تواناییهای گسترده و شخصیت منحصر به فردش بدون اغراق و زیاده روی در ظاهر و جذابیت زنانه اش، نمونه ی یک زن با اعتماد به نفس و باهوش را به تصویر میکشد.


بخشی که مطالعه کردید مقدمه یا به اصطلاح پیش گفتاری بود برای "مروری بر شخصیت پردازی، بیوگرافی و خلاصه ی داستان 20 نفر از جسورترین شخصیتهای مونث دنیای بازیهای ویدئویی. امیدوارم از مطالعه ی آن لذت ببرید.
------------------------------------------20

0fc5f0432057.jpg


20) Aya Brea

بیوگرافی


قهرمان سری Parasite Eve که توسط شرکت Square Soft در سال 1998 بر روی پلتفرم Play Station روانه ی بازار شد، در Parasite Eve ، بیست و پنج سال سن دارد، در Parasite Eve II ، بیست و هفت سال و در آخرین نسخه از این سری 3[SUP]rd[/SUP] Birthday ، سی و هشت ساله ست. زنی که در عین جذابیتهای ظاهری با نیروی خارق العاده و توانایی های منحصر به فردش و جسارتی که از خود به تصویر میکشد در لیست جسورترین زنان دنیای بازیهای ویدئویی توانست مقام بیستم را کسب کند.


Aya در20 نوامبر سال 1972 در بوستون، ایالت ماساچوست آمریکا بدنیا آمد. Aya دورگه ست؛ پدرش یک ژورنالیست ناشناس اهل اروپای شرقی و مادرش که با نام Mariko در بازی از او یاد میشود، ژاپنی است. این مسئله ظاهر منحصر به فردی را به Aya می بخشد، موهای بلوند و حالت شرقی در چشمان و صورتش از این دست است.
Aya همچنین یک نوع نقص مادر زادی در چشم راستش دارد. او خواهری به نام Maya داشت،در 23م دسامبر سال 1977 زمانیکه Aya فقط 5 سال داشته، خواهرش به همراه مادرشان در یک تصادف رانندگی کشته میشود. بعد از، از دست دادن مادر و خواهرش، همانگونه که در بازی گفته شده، Aya توسط پدرش بزرگ میشود اما بسیاری از سایتهای رسمی اعلام کردند که Aya توسط خانواده های متفاوتی به فرزندخواندگی گرفته میشود.


اعضای بدن Maya مدتی پس از مرگ او نگهداری و سپس اهدا میشوند. از اینرو قرنیه ی او را به خواهرش Aya پیوند می زنند. همزمان کلیه های Maya نیز به دختربچه ای با نام Melissa Pearce اهدا میشود. اندکی بعد نوعی DNA خاص و ناشناخته در میتوکندری های تمام اندامهای Maya از جمله قرنیه و کلیه های وی شروع به تکامل و تغییر می کند و ساختار ژنتیکی قرنیه Aya و کلیه های Melissa را دستخوش تغییراتی می کند.


چند سال بعد، بین سالهای 1992-1994، Ayaکه حالا دخترجوانی ست، در دانشکده ی ارتش دانشگاه ویرجینا به تحصیل میپردازد و در پروژه ی ROTC شروع به همکاری می کند. پس از پایان تحصیلاتش Aya بین سالهای 1995 تا 1998 به عنوان افسر پلیس در اداره ی پلیس نیویورک به فعالیت می پردازد. در 6 ماه اول کارش در حوزه ی 17 اداره پلیس شهر نیویورک، Aya درگیر واقعه ای با نام New York Blockade میشود. به عنوان یک افسر پلیس او با یکی از افسران کهنه کار NYPD با نام Daniel"Bo" Dollis، که در بسیاری از موارد مانند پدری دلسوز حامی و طرفدار Aya به حساب می آید، تیمی را برای مقابله با رخدادهای پیش آمده در شهر تشکیل میدهد.



داستان بازی

24 دسامبر سال 1997، Aya به همراه نامزدش برای تماشای نمایش اپرا به Carnegie Hall میرود. جایی که Melissa Pearce به عنوان سرگروه اپرا، روی صحنه برای تماشاچیان برنامه اجرا می کند. در طول اجرای نمایش، DNA پیشرفته موجود در میتوکندری سلولهای سازنده ی کلیه ی اهدایی به Melissa بیدار شده و شروع به فعالیت و تکثیر میکنند و وی را به mitochondria Eve مبدل میسازد. موجودی که حالا Melissa به عنوان تبدیل شده به عنوان اولین اقدام مرگ آورش بر ضد بشریت، همه ی کسانی که در Carnegie Hall حضور دارند را نابود میکند، واضح است تنها کسی که از این واقعه جان سالم به در میبرد، Aya است، چرا که اون نسبت به اثر Eve ایمنی فعال دارد. در عوض Aya با DNA های سلولهای ویژه در بدنش Energy Parasite را بدست می آورد.

در طول 6 روز بعد، Aya با Eve و موجوداتی که تحت تاثیر ترشحات میکروبی بدن Eve شکل گرفته و با نام Neo-Mitochondrial Creature شناخته میشوند، مبارزه می کند. Aya بعدها متوجه میشود که اون نیز تحت تاثیر DNA منحصر به فرد موجود در میتوکندری سلولهای قرنیه ی اهدایی در بدنش ، توانایی های خارق العاده ای دارد؛ خوشبختانه DNAهای اهدایی در بدن Aya ، بدلیل تکامل هسته ای و نوع خاص DNAهای طبیعی بدن وی، توانایی کنترل روی احساسات و اعمال او را،مثل Melissa، ندارند. Aya با Eve میجنگد و موفق میشود سویه ی خاصی از میتوکندری را که در بدن Eve در حال تکامل است و به عنوان تهدیدی برای بشریت به حساب می آید نابود کند. سرانجام، Aya برای بار آخر در Liberty Island با Eve درگیر شده که باعث نابودی Eve میشود.

بعد از این اقدام، Aya مجبور مشود، آخرین موجود به جا مانده از تاثیرات Eve، چیزی که تحت عنوان Ultimate Being، از بدن Eve متولد شده بود را نابود کند. بعد از جنگ سختی که بین Aya به همراه قدرتهای فرابشریش با هیولای به جا مانده از Eve صورت میگیرد، Aya به کمک Daniel و Kuhiho Maeda (دانشمند ژاپنی که در موارد مختلف به آن دو کمک میکرد) موفق به نابودی آن موجود و پاکسازی مانهاتان میشود. اندکی پس از این ماجرا، Aya خیلی زود به خاطر اقدامات شجاعانه اش، به یک قهرمان در میان صفوف دولت تبدیل میشود، این در حالی است که چندین تن از افراد غیر نظامی نیز شاهد اقدامات فداکارانه ی او بودند.

نسخه ی دوم بازی دو سال پس از موفقیت نسخه ی اول بر روی پلتفرم Play Station منتشر شد، حالا قهرمان نسخه ی اول در گروه تجسس خاصی با نام Mitochondrion Investigation and Suppression Team یا به اختصار MIST در سازمان FBI فعالیت میکند. هدف MIST، که دفتر رسمی آن در لس آنجلس آمریکا واقع شده، پیگیری و نابودی NMC های باقی مانده در کل کشور است. Aya در طور فعالیتش به عنوان مامور MIST، به دلیل غیرطبیعی بودن سلولهای بدن و قدرتهای فرا بشریش، تنها کار میکند.

"I try Not to show others my mitochondrial powers, I can see the Fear in Their Eyes"
"من تمامی تلاشم را به کار میگرم تا قدرتهای فراطبیعی خود را به دیگران نشان ندهم، من به وضوح ترس را در چهره ی آنان می بینم"

نکته ی دیگری که بخاطر بوجود DNAهای غیر طبیعی در ظاهر Aya تاثیر جدی گذاشته بود، چهره و اندام جوانتر از سن طبیعیش بود. ممکن بود این مسوله تا حدی مثبت باشد اما Aya ترجیح میداد زندگی نرمال و عادی داشته باشد. در طول داستان بازی همچنین آشکار شده، Aya مشروبات الکی یا مواد مخدر استفاده نمی کند. به علاوه شبها نیز درست نمی خوابد و همانگونه که برای Daniel شرح میدهد، هر شب رویای خواهرش Maya را می بیند و از او درخواست کمک میکند.
در اوایل سپتامبر سال 2000، Aya برای انجام ماموریتی به شهر کوچکی در Mojave Desert با نام Dryfield می رود. در آنجا وی با جوان 29 ساله ای اهل تکزاس آمریکا با نام Kyle Madigan آشنا شده و بعداً همکاری می کند.

در طول تحقیقات Aya در مورد Dryfield و آنچه در آن میگذرد، قدرت میتوکندریایی بدن وی شروع به بیدار و قوی تر شدن میکنند، همین باعث یک واکنش سلولی شبیه آنچه که دو سال پیش در وقایع شهر نیویورک رخ داده بود، میشود. در یکی از سکانسهای بازی نشان میدهد که اشکال چنگک مانند از کمر Eve بیرون میزنند، در بازی اشاره شده شخصیت Eve بار دیگر در بدن Aya در حال ظهور است اما در مبارزه ی سلولهای Maya با سلولهای Eve، این ظهور فروکش میابد.

با کم Kyle، آیا(Aya) خیلی زود متوجه میشود که دولت آزمایشگاهی تحت عنوان Neo-Ark، جایی که دانشمندان با استفاده از DNA غیر طبیعی Aya در صدد ساخت NMC های مصنوعی برای بررسی های بیشتر هستند، راه اندازی کرده است. برای کنترل هر چه بیشتر این NMC های مصنوعی آنها دختر جوانی به نام Eve که کلونی از Ayaست را شستشوی مغزی داده اند. پس از آنکه Aya متوجه میشود Eve کنترل ANMC ها را بدست دارد و در حقیقت نوعی از آنها نیز به حساب می آید، تصمیم میگرد کاری را که چند سال پیش آغاز کرده برای همیشه به تمام کند و آن نجات بشریت از سرنوشت شومی بود که وی بخاطر سلولهای متفاوت بدن خودش برای آنها به ارمغان می آورد.
Aya تجهیزات آزمایشگاه Neo-Ark را نابود میکند، سپس از MIST استعفا داده و از شهر خارج میشود. چند ماه بعد Aya در شهر نیویورک Kyle را ملاقات کرده، رابطه ی رمانتیکی بین آن دو ایجاد میشود.

ویژگیهای ظاهری


ویژگی ظاهری منحصر به فرد در این شخصیت بدلیل تولد از مادری ژاپنی و پدری آمریکایی نسب، تاثیر خاصی در چهره او گذاشته است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، فرم چشمهای شرقی و رنگ چشمان آبی به همراه پوست صورتی رنگ و موهای به رنگ بلوند شفاف، زیبایی و جذابیت خاصی را به کاراکتر بخشیده است.
در شرایط متفاوت، به خصوص انجام ماموریت، Aya برای پوشیدن لباسهای خاص و به اصطلاح فانتزی، کمرو نیست. در حقیقت سلیقه ی Aya بیشتر به سمت پوشیدن لباسهای راحت، در عین حال مد روز و متناسب با شخصیت اوست، این اصل بیشتر به این خاطر است که منطقی نیست شخصی برای ورود به میدان نبرد چیزی مثل دامن کوتاه یا شلوارک یا لباسهای مخصوص مهمانی را به تن کند. در بیشتر قسمتهای بازی Aya لباس خیلی ساده و راحتی بیشتر تی شرتهای سفید یا مشکی به همراه شلوار جین به تن میکند. در هوای سردتر، او یک ژاکت چرمی مد روز را هم به لباسهایش اضافه میکند.

Aya با وجود اینکه در جذابیتهای زنانه اش اغراق و بزرگنمایی دیده نمیشود، جذاب است و این غیرقابل انکار است. این جذابیت پیش از آنکه در ظاهر او باشد در خصوصیات اخلاقیش و شخصیت از خود راضیش نمایان است. او اندام لاغر و ظریفی دارد اما ضعیف نیست؛ نسبتا چابک و سریع است، در عین حال از لحاظ فیزیکی آنقدرها هم قوی نیست که بتواند اجسام سنگین را به تنهایی بلند کند، به این همه نسبت به بسیاری از شخصیتهای مذکر قدرت زیادی دارد.
در آخرین نسخه از این سری 3[SUP]rd[/SUP] Birthday، Aya خیلی جوانتر از سن بیولوژیکش به نظر می رسد و این دلیل وجود سلولهای حاوی میتکوندری جهش یافته در بدن وی است و نشان میدهد که از 10 سال پیش تا کنون حتی ذره ای تغییر نکرده است.

شخصیت پردازی

Aya تمایل زیادی به طعنه زدن و سخنان نیش دار دارد. او سرد و بی احساس است، با این همه هر از گاهی شوخی میکند. در حقیقت نوع شخصیت Aya در زمره افراد خشک و جدی قرار میگرد. Aya با اکثر مردم به یک صورت برخورد می کند، به ویژه زمانیکه افرادی از جنس مخالف به او اظهار علاقه میکنند، Aya به راحتی از کنارشان میگذرد و سعی می کند با رفتار جدی خود به آنان نشان دهد که هیچ علاقه ای در او نسبت به آنان وجود ندارد.

در هر صورت، Aya ترجیح میدهد کارهایش را به نحو حرفه ای انجام دهد. یکی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد او این است که در عین رفتارهای عجولانه ای که هرازگاهی از خود نشان میدهد میتواند صبور هم باشد و این صبر در روابطش با دیگران یه خصوص جنس مخالف تا زمانی ادامه خواهد داشت که با او بازی نکنند، در اینجاست که Aya به نقطه ی جوش خود میرسد و تسلط بر اعصابش را از دست داده و اجازه میدهد افکار و احساساتش نسبت به فرد مقابل، بروز کند.
Aya میتواند آرام و مهربان باشد، تقریبا دارای نوعی احساس مادرانه، به خصوص با کودکانه است. او قطعا عاشق بچه هاست، این حالت با نوع خاص رفتارش با Eve Brea در نسخه ی دوم به وضوح مشخص است. او اکثرا با ذات خوش برخورد خود به دیگران نزدیک میشود.

او اغلب، فداکار است. این میتواند به عنوان یکی از بزرگترین نقاط قوت یا حتی ضعف او به حساب آید، اینکه خواسته ها و نیازهای دیگران را به خواسته های خود ارجحیت میدهد یکی از نشانه های این ویژگی در شخصیت وی است. وقتی کسی در خطر باشد، او بدون فکر کردن به اینکه ممکن است جان خودش به خطر بیفتد برای نجات وی اقدام می کند. در قسمتهایی از بازی حتی Aya بخاطر این گونه اقدامات فداکارانه اش مورد بازخواست مافوق خود، قرار گرفت.

تنها یک نکته در شخصیتش نهفته که باعث سرافرازی وی نیست و آن احساس گناهی است که همیشه بر دوش میکشد. این مسئله بیشتر به خاطر اتفاقات متفاوتی است که بر Aya گذشته، برای مثال نجات وی از تصادفی که باعث مرگ خواهر و مادرش شد و همچنین تنها بازمانده ی حادثه ی نمایش اپرا که بعدها رخدادهای مرگ آور در شهر نیویورک را به همراه داشت به علاوه اقدامات هواپیماهای جنگنده ای که به عنوان زرهی برای Aya عمل کردند تا بتواند Eve را نابود کند. این امر می تواند روحیه ی فداکارانه ی Aya را بیش از پیش تقویت کند. Aya از اینکه دیگران بخاطر زنده ماندن و نجات وی جانشان را به خطر می اندازند، متنفر است و اهمیتی ندارد که چقدر نجات جانش مهم باشد، از نظر او، زندگی مردم بیش از او ارزش دارد.

گاهی اوقات Aya احساس میکند، از سیاره دیگری آمده است. اینکه نسبت به سایرین متفاوت است و قدرتهای و تواناییهای منحصر به فردی دارد، بیش از آنکه مایه ی خوشحالی او باشد برایش عذاب آور است. بیشتر مواقع پیش آمده که Aya خودش را "هیولا" خطاب میکند؛ از آن میترسد که روزی به چیزی شبیه به Eve یا حتی بدتر از او تبدیل شود و وحشت از آنکه به مردم بیگناه و کسانی که دوستشان دارد آسیب بزند، هیچگاه او را رها نمیکند.

Aya Brea بخاطر ظاهر جذاب و منحصر به فردش، شخصیت پردازی خاص و داستان قهرمانیش در سری Parasite Eve به عنوان بیستمین زن جسور تاریخ بازیهای کامپیوتری در این لیست شناخته میشود.



2-joanna_dark.jpg

19) Joanna Dark
قهرمان و شخصیت اصلی سری The Perfect Dark که در سال 2000 به عنوان یک بازی Action-Shooter اول شخص، بر روی Nintendo 64 منتشر شد، کسی جز مأمور مخفی مؤسسه ی Carrington، Joanna Dark بیست ساله نیست.

بیوگرافی و داستان


"What's life without a little excitement?"

Joanna Dark، که با اسم مستعار Jo شناخته میشود، یکی از مأموران رده بالا مؤسسه Carrington، متخصص در جنگهای تن به تن، جاسوسی و عملیات مخفیانه ست. در سری The Perfect Dark، او نقش محوری و اساسی را در طول داستان بازی ایفا میکند. Joanna ابتدا به عنوان مأمور اجرایی به همراه پدرش، Jack Dark، در آژانس Dark Bail Bonds شروع به فعالیت کرد و اندکی بعد از رخدادهای Perfect Dark Zero به مؤسسه پیوست. عملکرد بی عیب و نقص او در مأموریتهای متفاوتی که به وی محول میشد، به او لقب "Perfect Dark" یا "سیاه بی عیب و نقص" را داد.

Joanna Dark، در 18 مارچ سال 2000 در آتلانتا، ایالت جورجیا، متولد شد. زمانی که به دنیا آمد بخاطر نقصهای مادرزادیش در ناحیه نخاع، دوران کودکی پر از رنج و دردی را سپری کرد و مدام تحت درمان پزشکان و متخصصان بود. این مراقبتها تا 5 سالگی وی ادامه داشت. او هیچگاه مادرش را ندید چرا که اندکی پس از تولد وی، فوت کرد.

در سن 7سالگی، پدر Joanna، به او آموزش داد که چگونه بجنگد یا از خود دفاع کند، همچنین کار با سلاح گرم را نیز به او آموخت. Jack، در واقع مامور دولت بود. وی، در سفرهای متعددش به کشورهای مختلف برای دستگیر مجرمان، Joanna را هم با خود همراه می کرد. اندکی بعد Joanna در یک مدرسه ی آمریکایی در بیژینگ، چین، ثبت نام شد. اما چیزی نگذشت که به دلیل درگیری با یکی از همسالانش از مدرسه اخراج شد. بنابراین پدرش تصمیم گرفت تا در خانه به او درس دهد.

در نوجوانی، Joanna به طور مستقیم پدرش را در ماموریت هایش کمک نمی کرد. اما به عنوان مأمور نگهداری و تعمیر سلاحهای جنگی در ارتش استخدام شد و در HoloMan دوره ای آموزشی پایه ای را در کار با جنگ افزارها را آموخت.

ویژگی های ظاهری و شخصیت پردازی

Joanna موهای کوتاه قرمز رنگ دارد، یک رگه ی طلایی رنگ نیز در موهای او به چشم می خورد که مشخصه ی خاص ظاهر اوست. او چشمان درشت آبی رنگ دارد. چهره ی رنگ پریده و اندامی لاغر با ساختار استخوانی محکم دارد. در گوشه ی سمت چپ گردنش هم یک خالکوبی ستاره به رنگ بنفش به چشم می خورد.

Joanna طبیعت کنجکاوی دارد. به راحتی به سایرین، به خصوص آن دسته از افرادی که با شرکتهای بزرگی همکار می کنند، اعتماد نمی کند. وی شخصیت قابل ستایشی دارد، به طوری که قادر به تنظیم برنامه ای دقیق ومنظم برای هر روزیست که شروعش میکند. در زمانی نه چندان دور از زندگیش، Joanna حتی قادر نبود خلق و خویش را تنظیم کرده و در مواقع حساس بر خشم و احساساتش غلبه کند، از این اغلب رفتار مخاطراه آمیزی را از خود بروز میداد. همین امر باعث میشد، کارهایش با بی دقتی انجام شده و در نهایت نتیجه مطلوب را بدست ندهد.
او یک حامی برای دوستان و خانواده اش به حساب می آید. از علایق او، ورزشهای متفاوت، صخره نوردی، دوی آزاد و دوچرخه سواری است.

توانایی ها

در نهایت چیزی که باعث شد Joanna Dark در لیست بیست نفری جسورترین شخصیتهای مونث دنیای گیم قرار بگیرد، توانایی های خاص اوست.
Joanna طبیعتا تیر انداز ماهری است، در جنگهای تن به تن حرفه ای عمل میکند و علاوه بر این ها یک خلبان و راننده ی خبره است. او انعطاف غیر باوری نسبت به کنشها و همچنین فرار به هنگام دردسر را دارد. توانایی های تکنیکی Joanna شامل: خنثی کردن بمب و مواد منفجره، باز کردن قفلها و هک کردن سیستمهای امنیتی قرارگاه هاست. او همچنین توانایی منحصر به فرد در "نشان دادن خود به عنوان چیزی که دیگران می خواهند" است. به این ترتیب که به راحتی در انجام ماموریتهای مخفی می تواند برای خود هویت جعلی بسازد و بدون اینکه سایرین ذره ای نسبت به او شک کنند، کارهایش را انجام دهد. Joanna به حد غیرقابل تصوری سرسخت و خستگی ناپذیر است، این امر زمانی مشخص میشود که در یکی از صحنه ها وقتی گلوله به او برخورد می کند، دست از انجام مأموریت بر نمی دارد، هر چند این امر سلامتی وی را به خطر می اندازد.

Joanna Dark، قهرمان سری The Perfect Dark، به دلیل تواناییهای که دارد. به عنوان یکی از جسورترین زنان دنیای گیم شناخته میشود. او تنها یک قهرمان نیست، بلکه حامی دوستان، صبور، سرسخت و مقاوم در برابر مشکلاتی است که بر سر راهش قرار میگیرد. شخصیت Joanna Dark علاوه بر حضور در بازیهای ویدئویی، در کتابهای و کمیکهای بسیاری نیز دیده میشود. صدا گذاری این شخصیت توسط خانم Eveline Fischer در بازی انجام شده است.

465f14a648b3.jpg
18) Mona Sax



بازی Max Payne، در بیست و سوم جولای سال 2001 توسط شرکت سرگرمی های Remedy، روانه ی بازار شد و تصویری از قهرمانان غیرکلیشه ای را در قالب داستانی زیبا و به یاد ماندنی، به نمایش کشید.بی تردید هجدهمین مقام در این لیست به کسی جز Mona Sax، قهرمان مونث سری بازی های Max Payne، نمی رسد.
Mona sax (تولد: مشخص نشده-مرگ: 2003) یک آدمکش حرفه ای و قاتل قراردادی است که عملیاتی را در شهر نیویورک بر عهده میگیرد.

بیوگرافی

اطلاعات چندانی از گذشته Mona چگونگی تبدیل شدنش به یک قاتل قراردادی در دست نیست، تنها نکته ی اشاره شده به گذشته ی Mona، یک عکس کوچک از او و خواهرش است. Mona Sax خواهر دوقلوی Lisa Punchinello و خواهر زن Angelo Punchinello است. او به شدت از خواهر شوهرش که رئیس یکی از گروهکهای مافیایی در شهر نیویورک به حساب می آید، متنفر بود.

داستان بازی

" Iam Mona Sax, Lisa's evil sister "

مونا، برای بار اول Max را پس از مرگ Jack Lupino در استیج Ragna Rock ملاقات میکند و به او درباره دست داشتن Don Punchinelo در قاچاق مواد مخدر می گوید. بعد از آن، Mona با نوعی داروی آرام بخش، وی را- فقط برای اینکه جان خواهرش در طی انتقام Max از تمام خانواده های مافیایی به خطر نیفتد- بیهوش میکند.

اندکی بعد، Mona توسط Horne، برای کشتن Max فرستاده می شود. زمانیکه از آسانسور در ساختمان Aesir HQ خارج می شود، اسلحه اش را درست به سمت مکس نشانه می رود، اما از کشتن وی امتناع می کند و با اعتراف بر اینکه " انسانهای خوب" مثل مکس را نمی کشد، اسلحه اش را پایین میکشد. در همین لحظه یک از نگهبانان از راه می رسد و اقدام به کشتن مکس و مونا میکند اما مونا با سپر قرار دادن خودش برای مکس، جان وی را نجات می دهد. جسد او هیچگاه پیدا نمی شود.

Mona Sax، زنده، در نسخه ی دوم بازی Max Payne که در سال 2003 منتشر شد ظاهر میشود. در این بین،Mona و Max ضمن همکاری برای حل پرونده ی Cleaner، روابط رمانتیکی میان آن دو برقرار میشود.در انتهای نسخه دوم بازی، در جنگی که در عمارت Woden در می گیرد. در یک پایان دراماتیک،
Mona از پشت هدف گلوله ی Vladimir Lem قرار میگیرد و کشته میشود.

شخصیت پردازی

کاراکتر Mona Sax در بازی Max Payne، از دید منتقدان مورد استقبال زیادی قرار گرفت. Mona Sax با طراحی شخصیتی ستایش برانگیز و غیر کلیشه ای در سال 2007 توانست در لیست 50 زن برتر دنیای بازی های ویدوئی جایگاهی کسب کند. او با عنوان یک قاتل سنگدل و کسی که به طرز شگفت آوری دل فریب، مرموز و غیرقابل اعتماد است، شناخته می شود. بر اساس نقدهای بسیاری از سایتهای معتبر، Mona همواره یک زن جسور و یک مکمل واقعی در کنار قهرمان مرد بازی، Max Payne، به حساب می آید.


f2fb7d1825a1.jpg

17) Faith Connors
بازی Mirror's edge ساخته ی سال 2007، توسط شرکت EA games در نوامبر سال 2008 بر روی پلتفرمهای xbox360 و PS3 روانه ی بازار شد و داستان دختری را به تصویر کشید که از راه "دویدن" معشیت خود را می گذارند. بی تردید Faith Conner، 24 ساله، بدلیل شجاعت و جسارت خود در لیست جسورترین ها توانسته است رتبه ی هفدهم را به خود اختصاص دهد.

بیوگرافی


Faith زن جوان و مستقلی است که زندگی خود را از راه رساندن بسته های اطلاعاتی به مخالفان دیکتاتور حاکم بر شهر، می گذراند. از آنجا که رساندن بسته ها باید با امنیت بالایی انجام شود فرستادنشان از راه ایمیل غیر ممکن است، از این رو faith به عضویت گروهی در می آید که کار رساندن این بسته ها را برعهده دارند.

Faith، در یک خانواده ی چهار نفره به دنیا آمد. او خواهری به نام Kate دارد. والدین Faith هر دو از مخالفان رژیم توتالیتر بودند، که سالها پیش حکومت مقتدرانه ای را در سطح شهر ایجاد کرده بود. پدر Faith رهبری گروهی از مخالفان تحت عنوان Libertas را بر عهده داشت، از این رو دو فرزند خود را نیز به جمع مخالفان وارد کرد. Faith و خواهرش، شاهد مرگ مادرشان، در عملیات November Riots، بودند. بعد از مرگ مادرش، پدرش به افسردگی مبتلا شد و به الکل روی آورد.

Faith در سن 16 سالگی، پدر و خواهرش را ترک کرد. زندگی در خیابانها، او را وادار کرد تا برای تأمین معیشت خود دزدی و کلاهبرداری را پیشه کند. همین دزدی او را در مسیری قرار داد که باعث تغییر زندگیش شد. زمانیکه خانه یکی از اعضای قدیمی "دونده" به نام Mercury را تخلیه می کرد. توسط وی دستگیر شد. Mercury با مشاهده توانایی های Faith، او را تحت تعلیم خود قرار داد و از وی خواست تا زیر نظر او به عنوان " دونده" کار کند.

داستان بازی

(آنچه در کمیک می گذرد)


همزمان با تمریناتش، Mercury، مأموریتی را به Faith محول می کند. در طی انجام مأموریت faith با یک ضارب نقاب پوش رو به رو می شود. در حین مبارزه آن دو، ضارب فرار کرده و عکسی از کیف دستیش می افتد. عکس، تصویری از Abraham Connors، پدر Faith را نشان می دهد. Faith، نمی تواند از عکس چشم پوشی کند. حتی در زمان انجام اولین مأموریت رسمی خود او خواهرش، Kate، را که حالا به افسری تعلیم یافته در CPF، تبدیل شده ملاقات می کند. Faith، از او در مورد پدرش می پرسد، اما خواهرش در مورد مخفی گاه پدر دروغ میگوید. Faith زمانی حقیقت را در مورد هویت پدرش کشف می کند که کارگر باری به نام Dusty، نوارهای ضبط شده ای را از ملاقات Abraham با دوست و همکارش به نام Austen Reynolds، به او نشان می دهد.

با این اوصاف، Faith به دنبال Red، عکاسی که از نظامیان و نگهبانان عکس برداری می کند، می رود و با کمک Mercury، خانه ای را که پدرش قبلا در آن سکونت داشته می یابد. به هر حال در آن خانه، Faith با Austen ملاقات می کند. Austen در صدد کشتن Abraham بوده تا انتقام مرگ Erika Connors، مادر Faith، را از او بگیرد، چرا که در زمان جنبش، Austen دوست و همکار قدیمی Erika متوجه می شود، مقصر مرگ او بی دقتی و ندانم کاری های Abraham بوده است.

با در اختیار گذاشتن این اطلاعات، Austen به Faith اجازه خروج می دهد. Faith به دنبال همان مرد نقاب پوشی می رود که عکس و اطلاعاتی از پدرش را در اختیار دارد. در همین راه، Faith به پایگاه امنیتی Silvine تحت نظارت Sebastian Silvine نفوذ می کند. اما درست در هنگام بررسی لوگوی روی تراشه ای که مادرش ساخته بود، با به صدا در آمدن زنگ خطر مجبور به فرار از قرارگاه می شود.

بعد از رساندن بسته های اطلاعاتی به دفتر Robert Pope، Faith به محل سکونت Drake، می رود تا ذخیره ی اطلاعاتی در تراشه را بررسی کند. در این زمان تماسی را از طرف Dusky دریافت می کند تا او را در Hoagy، جایی که در نهایت پدرش را ملاقات می کند، ببیند. Austen نیز به محل قرار می آید اما خیلی زود توسط نیروهای امنیتی Silvine با شکلیک گلوله ای در سرش کشته می شود. Faith و پدرش موفق به فرار می شوند. در پناهگاه Mercury، Faith در مورد تراشه از پدرش می پرسد. پدر قادر به پاسخگویی سوالات Faith نیست اما خاطر نشان می کند، در خانه ی خانوادگی آنها چندین بار، دزدی صورت گرفته. گویی که کسی دنبال "چیزی" در خانه می گشته اما آن را نیافته است.

برای دستیابی به آن " چیزی" که در خانه ی قدیمی آنها نهفته بوده، Faith به خانه ی خانوادگی قدیمی، که از طرف دولت باید ویران می شده، باز میگردد. بعد از دریافت گذارشاتی مبنی بر، ورود غیر قانونی فردی به منطقه ی دولتی، Kate خیلی زود متوجه می شود که آن فرد، کسی به جز Faith نبوده از این رو از او می خواهد تا قبل از منفجر کردن ساختمان و ویرانی کلی آن از خانه خارج شود. در نهایت دو خواهر با پیدا کردن نامه ای از طرف مادرشان، موفق به فرار از محل می شوند.

Faith، نامه را به Drake نشان می دهد. او خیلی زود متوجه می شود نامه و تراشه ی دیگری که در پاکت نامه وجود دارد، مربوط به دوربینهای امنیتی پیشرفته ای بود که توسط پایگاه امنیتی Silvine مورد استفاده قرار می گیرد، به همین علت بود که Silvine و نیروهایش به دنبال آن ها بودند. نگهداری نامه و تراشه خیلی خطرناک بود، به همین علت Faith تصمیم میگیرد آن ها را به Silvine تحویل دهد، با این حال در حین فرارش، به ضرب گلوله در بازوی دست راستش از ادامه ی عملیات باز می ماند تا زمانی که بهبودی کامل خود را به دست آورد.


داستان بازی

همزمان با گذراندن دوره بهبودی، Faith تمرینات جدیدی را، قبل از انجام مأموریت های جدی، با دوست و همکار جدیدش Celeste آغاز می کند. در حین اولین فرارش، Faith با دسته از Blue ها (نیروهای امنیتی و پلیس) رو به رو می شود که بی مقدمه، آتش گلوله را بر روی او می گشایند و در طول شهر او را تعقیب می کنند. تا زمانی که او، با پریدن و گرفتن یک هلیکوپتر خبرنگاری بر فراز شهر موفق به فرار از دست آنها می شود.

در طی داستان بازی، Faith در تلاش برای بی گناه نشان دادن خواهرش طی عملیاتی تحت عنوان پروژه Icarus، وارد یک سری جریانات جنایی می شود و اینجاست که وی تمام جسارت و شجاعت خود را برای حمایت از خانواده اش به کار میگیرد.

شخصیت پردازی

" Be careful Faith, You don't know what you'll find in there…"

Faith Connor، شخصیت زن سرسخت و مقاوم در برابر حوادث زندگی را به تصویر می کشد. کسی که پس از مرگ مادرش و متلاشی شدن خانواده، در سن 16 سالگی از خانه فرار می کند و زندگی مستقلی را در خیابان ها آغاز می کند و در نهایت و بعد از ملاقات با Mercury، به عنوان "دونده" فعالیت مستمر خود را در سطح شهر و با هدف نابودی حاکمین شهر آغاز می کند. Faith در سن 24 سالگی با اتکا بر اعتماد به نفس خود و قدرت دوندگی، در شهری که خالی از جنایت و ظلم نبود، توانست با مشکلات مبارزه کند و هیچگاه از حمایت از خانواده ش دست نکشید. شخصیت پردازی Faith، نشان دهنده زن مقاومی است، با اینکه مثل باد می دود و فرار می کند اما در مقابل مشکلات، هر چند دشوار می ایستد و به مبارزه می پردازد.


ویژگی های ظاهری

اندام لاغر و قد متوسط Faith به او این اجازه را می دهد که به راحتی از فراز ساختمان ها، سبک بال بپرد و به سرعت فرار کند. خالکوبی ستاره در گوشه ی چشم راست Faith نیز طرحی از Runner Glyph Logo است. طراحی ظاهری Faith، یک زن آسیایی را به تصویر می کشد. تهیه کننده این سری، آقای Tim Farrer می گوید، طراحی Faith به عمد واقعیست و از همین رو احساس همزاد پنداری بیشتری را در مخاطب ایجاد می کند.
Faith Connor قهرمان سری بازی لبه آینه، با دست خالی و بدون داشتن قدرتهای فرابشری و بی هیچ تعلیم نظامی به خاطر حمایت و عشق نسبت به خانواده اش و به دلیل جسارت بی اندازه اش در رتبه ی هفدهم جسورترین های دنیای بازی های ویدئویی قرار میگیرد.


919b5c38396c.jpg

16)
Chun-Li

یک زن سنتی اهل چین، اولین بار در بازی Street Fighter II دیده شد. بعد از آن تقریبا در تمام نسخه های بازی به عنوان یک کاراکتر قابل بازی وجود داشت. Chun Li به عنوان اولین کاراکتر مونث در بازی های سبک فایتینگ شناخته می شود. گرچه از نظر قدرت در رده ی پایین تری نسبت به سایر کاراکترهای سری قرار دارد اما همچنان سریع و چابک است. از همین رو به او لقب " اولین بانوی مبارز در بازی های ویدئویی" داده شده است.
بازی Street Fighter II در سال 1991 توسط شرکت کاپکوم ژاپن بر روی کنسول Micro Nintendo روانه ی بازار شد.

بیو گرافی

نام Chun Li، یکی از اسامی خاص در فرهنگ و زبان چینی است، Chun به معنای "بهار" و Li به معنای " زیبا" که با هم به معنای " تک دختر زیبای بهار" معنی می دهد.
همانطور که قبلا اشاره شده Chun li در نسخه دوم جنگجویان خیابانی، تحت عنوان مامور اینترپل که به دنبال انتقام مرگ پدرش است، معرفی شد. در دو پایان متفاوت بازی، پس از آنکه Chun-Li قاتل پدرش، M.Bison را نابود می کند. او تصمیم می گرد زندگیش را به صورت یک دختر معمولی ادامه دهد(Super Street Fighter II) یا مأمور رسمی پلیس باقی می ماند(Street Fighter Alpha). چندین نسخه بازی از گذشته ی Chun-Li تا بحال منتشر شده است. در نهایت در Street Fighter III: Third Strike شاهد بازنشستگی او و تعلیم هنرهای رزمی به کودکان، هستیم. در Street Fighter IV زماینکه یکی از شاگردانش توسط Urien دزدیده می شود، Chun-Liبه نیروهای نظامی ویژه باز می گردد.

پیش از آنکه Chun-li به عنوان پلیس اینترپل به خدمت نیروی نظامی در آید. دوشادوش پدرش به تمرین هنرهای رزمی می پرداخته و در این زمینه نسبت به کودکان هم سن و سالش خبره بوده است. پس از آنکه پدرش را به دردناکترین شکل ممکن از دست می دهد، آواره کوچه و خیابان می شود. در آن زمان با اینکه به زور چیزی برای خوردن پیدا می کرده ولی باز هم به تهی دستان و فقرا کمک می کرد.

در همین زمان بود که با پیرمردی به نام Gen بر خورد می کند و پیرمرد پس از مشاهده توانایی ها و قابلیت های Chun-li می کوشد تا او را مورد تعلیم خود قرار دهد. بدین جهت Chun-li بر نیروهایش تسلط میابد . بعد از آن بود که Chun-li به عضویت نیروهای اینترپل در می آید.

در Street Fighter EX، که بنوعی Spin-off برای سری به حساب می آید و توسط سازنده نسخه دوم بازی Akira Nishitani ساخته و پرداخته شد، Chun-li نقش یک افسر پلیس را دارد که برای یافتن قاتل پدرش به جستجوی Shadaloo می پردازد. او همچنین در بسیاری بازی های دیگر، به عنوان زنی مبارز و جسور حضور دارد. همچنین داستان زندگی شخصی او پس از Street Fighter II به عنوان زنی مرموز ادامه دارد.

شخصیت پردازی


شخصیت Chun-Li، تصویر زن جوان خوش اخلاقی را نشان می دهد که Ryu (شخصیت اصلی بازی) را به عنوان قهرمان یا بت می پرستد. همزمان با پیشبرد داستان، شخصیت او کاملتر و توانایی هایش بیشتر می شود، با حس قوی از برقراری عدالت که در وجود وی نهفته، به تدریج زیرک تر می شود. او به عنوان پلیس اینترپل، کارش را خیلی جدی می گیرد. وقتی صحبت از رقابت و مبارزه در میان است، Chun-li تا حد زیادی می کوشد تا از سایر کاراکترهای مونث بازی برتر باشد، اما آنچه در نهایت کار اتفاق می افتد دوستی صمیمانه ایست که بین او و آنها ایجاد می شود.

او حس تحسین و پرستش زیادی نسبت به ریو دارد و همزمان می کوشد تا از او پیشی گیرد و توانایی هایش را تقویت کند و احتمالا Ryu را تحت تأثیر قرار دهد. شخصیت Chun-li زن اصیل چینی فداکار، مهربان و مصممی را به تصویر می کشد.


طراحی و ویژگی های ظاهری


در زیر شاخه های قسمت دوم جنگجویان خیابانی و سایر نسخه هایی که Chun-li در آن حضور دارد، همواره لباس آبی رنگی که Gipao نامیده می شود به تن می کند. در اولین ورژن نسخه دوم جنگجویان خیابانی، Chun-li یک gipao نارنجی رنگ به تن دارد. طراحی منحصر به فرد لباس Chun-li، به او این اجازه را می دهد تا رنج وسیعی از حرکات رزمی را بی هیچ زحمتی انجام دهد. قسمت پایین تنه نیز با یک جفت ساق قهوه ای رنگ و چکمه های سفید پوشیده شده است. Gipao آبی رنگ با آن طلاکوبی های خاص، لباس مخصوصی بود است که بایسون، بعد از به گروگان گیری او و قرار دادن تراشه ای در مغزش برای تحت فرمان در آوردن او، به وی می پوشاند. دستبند های تیغ دار دور مچ دست و پایش نیز برای وارد آوردن ضربه های قوی تر به دشمنان طراحی شده است.

Chun-li بخاطر پاهای عضلانی و ورزیده اش نیز بسیار معروف است، در حالیکه سایر قسمت های بدنش تقریبا ظریف می باشد. در بازی Street Fighter Alpha، قسمتی نشان داده می شود که وی دستکش و لباس بسیار تنگی پوشیده است و همین نشان دهنده ی بدن عضلانی و قوی او نسبت به بسیاری از کاراکترهای مونث در بازی است. با این وجود بسیاری از طراحان دوست دارن بالا تنه ی وی را ظریف و زنانه طراحی کنند در عوض پاهای قوی و عضلانی_ بیشتر به دلیل تأکید بر روی ضربات خاص پا_ برایش در نظر بگیرند. در بسیاری از Art Work های رسمی و غیر رسمی، طراحان اغلب اینگونه Chun-li را به تصویر می کشند. Chun-li با بدنی فوق العاده قوی و عضلانی طراحی شده بود، چرا که او تنها کاراکتر مونث در لیست مردان قدرتمند بازی جنگجویان خیابانی به حساب می آمد و برای غلبه بر این عدم توازن، تنها این کاراکتر را تخصص یافته به هنر رزمی چینی Kenpo طراحی کردند و بدنش را طوری ساختند تا توانایی رقابت با این گروه بزرگ و قوی از مردان این بازی را داشته باشد.

داستان بازی

Street Fighter Alpha 2

Chun-li با عنوان مأمور تحقیقات پلیس بین الملل، برای تحقیق در مورد علت مرگ پدرش وارد چین می شود. بار دیگر با کمک معلم و دوست قدیمی پدرش، Gen، سر نخ هایی را از اقدامات جنایت کارانه ی گروهی تحت عنوان Shadaloo پیدا می کند. پس از آنکه رئیس گروه، M.Bison را می یابد. اما در مقابل بایسون شکست می خورد. آخرین جمله بایسون به Chun-li این بود که اگر بار دیگر او را ببیند، مثل پدرش او را می کشد. Chun-li در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده، قسم می خورد تا او را نابود کند و انتقام بگیرد.

Street Fighter Alpha 3

Chun-li با کمک یک مأمور نظامی نیروی هوایی، Charlie Nash تصمیم بر نابودی مقر اصلی Shadaloo می گیرند. از آنجا که مقر Shadaloo در جزیره کوچک و دور افتاده ای در تایلند واقع شده، تنها راه نابودی آن بمباران کردن جزیره به وسیله هلکوپتر های نظامیست. با ورود گایل، دوست و همکار نزدیک Nash ، نقشه به کل تغییر می کند. گایل از آنها می خواهد خودشان شخصاً به جزیره بروند و کار را یک سره کنند. در طی عملیات بمب گذاری، Nash توسط بایسون به قتل می رسد. پس از آن Chun-li و Guile نیز موفق به فرار می شوند. در میان Ryu که در حال مبارزه نفس گیری با Bison بوده، موفق به شکست او می شود. در نهایت با وجود کمی مدارک و شواهد موجود علیه اقدامات جنایت کارانه ی Shadaloo، Chun li موفق می شود، امپراطوی شیطانی این سازمان را خاتمه بخشد.

Street fighter II

دعوتنامه ای مبنی بر شرکت در دومین مسابقات تورنومنت جهانی جنگجویان برای Chun-li فرستاده می شود و وی خیلی زود در میابد، Bison از عملیات انفجاری در مقر Shadaloo جان سالم به در برده است. با این همه، بار دیگر انگیزه قوی برای نابودی Shadaloo و انتقام مرگ پدرش از Bison در وجود وی جان می گیرد. نتیجه مسابقات مشخص نیست اما سرانجام Bison به دست Akuma نابود می شود.

Street Fighter IV

با آمدن دوران بازنشستگی، Chun-li بالاخره فرصت داشتن یک زندگی ساده و بی دردسر را پیدا می کند، با این حال هنوز هم در آرامش به سر نمی برد. به طور تصادفی، باز هم اتفاقاتی می افتد که Chun-li را درگیر می کند و همین باعث می شود تا بار دیگر به میدان مبارزه بازگردد. پس از گفتگویی با Guile از مقر جدید Shadaloo اطلاعاتی را کسب می کند و اظهار می کند که این بار نه فقط به خاطر پدرش بلکه به خاطر خودش می جنگد. Chun-li بار دیگر به عضویت پلیس بین الملل در می آید و با Guile و Cammy تیم سه نفره ای را برای مبارزه با جرم و جنایت و برای دستگیری S.I.N و همچنین اتفاقی که برای Bison افتاده، تشکیل می دهد.

پس از آن Chun-li وارد یک Fighting Tournament جدید می شود تا S.I.N را یک بار و برای همیشه نابود کند. در همین راه او با Abel، که در حال جستجوی سر دسته ی جدید سازمان Shadalooست، آشنا می شود. در حین تورنومنت، Chun-li به دنبال Gen ، که او نیز در مسابقات شرکت کرده، می رود تا از سوالات بیشتری در مورد چگونگی مرگ پدرش، بپرسد. Gen از پاسخگویی امتناع می ورزد و Chun-li نیز قادر به تحت فشار گذاشتن او نیست. سپس در زمانیکه برای فراهم آوردن اطلاعاتی علیه S.I.M به تأسیسات آنجا نفوذ می کند، به دام می افتد و نهایتاً توسط Guile و Abel نجات می یابد.

Street Fighter III: Third Strike

پس از سال ها اقدامات فداکارانه در نیروی پلیس، بالاخره Chun-li زندگی سراسر آرامش را تجربه می کند. او به عنوان استاد هنرهای رزمی به کودکان به فعالیت خود ادامه می دهد. در همین میان Urien دختر بچه ای از شاگردان Chun-li را می رباید تا از او برای پروژه تحقیقاتی خود استفاده کند اما Chun-li خیلی زود دختربچه را پیدا می کند و Urien را شکست می دهد. پس از آن Chun-li به بزرگ کردن کودکانی که به فرزند خواندگی گرفته می پردازد.

در لیست 20 کاراکتر جسور، Chun-li به دلیل جسارت، فداکاری، شجاعت و به خصوص تنها کاراکتر مونث در ابتدای سری بازی Street Fighter رتبه ی شانزدهم را از آن خود می کند.
 
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
عالی بود منتظر ادامه این مطلب هستیم! [3]:d
P.S : Please Tell Me Bayonetta Will Be In the List, too! :d

ببخشید ببخشید آیا نینا ویلیامز هم در این لیست 20 تایی هستش اگه هست لطفا نوبتش رو بندازید جلو!!!

مسلما در دنیای گیم وجود کاراکترهای جسور مونث کم نیست
برای همین از میان اینها با بررسی هایی که انجام دادم و کمکهایی که از اساتید سایت بازی سنتر گرفتم 20 نفر رو به اصطلاح گلچین کردیم
امیدوارم که دو کاراکتری هم که شما نام بردید بین اونها باشن ;)
 

Nina.Williams

کاربر سایت
Oct 22, 2010
360
نام
رها
عالی بود منتظر ادامه این مطلب هستیم! [4]
حتی اگه نینا:x هم تو لیست نباشه مهم نیست..مهم اینه که وقتی نینا نیست انا به جاش نباشه:|
D:
بیصبرانه منتظریم
 

abouzar337

کاربر سایت
Jul 2, 2009
687
عالی بود منتظر ادامه این مطلب هستیم! [5]
میشه یه نظرسنجی هم براش گذاشت؟ :dمثلا برا انتخاب پرطرفدارترین یا بهترین شخصیت مؤنث :)
 

Nevan

کاربر سایت
Feb 25, 2011
3,027
نام
morteza
میشه یه نظرسنجی هم براش گذاشت؟ :dمثلا برا انتخاب پرطرفدارترین یا بهترین شخصیت مؤنث :)
آها این ایده ی خوبیه!:d
عالی بود منتظر ادامه این مطلب هستیم!
این ایده ی خوبی نبود!:d
 

amirhosein s.a

کاربر سایت
Oct 10, 2010
785
نام
experimental man
ada wongشخصیت فوق العاده ای دارد .یک زن کاملا مرموز .لیان شاهد کشته شدنش بود او برگشته در صورتی که علاوه بر اینکه زنده است مسعول بیوتروریسم است.
 

Wander

کاربر سایت
Oct 2, 2006
6,292
نام
محمد
سخت میشه توی دنیای بازی یه کاراکتر مونث نام برد که با توجه به روحیات و عواطف و اخلاقیات خاص زنانش شخصیت پردازی بشه و بخاطر اینها معروف بشه نه ظاهرا دلبرا و فریبندش بحث زیاد هست سر این موضوع که یک زن چطور باید توی یه فیلم یا بازی نمایش داده بشه که به شخصیتش توهین نشه و نقش و ارزش واقعی خودش رو توی داستان بدست بیاره.
به نظر من زیبایی و جذابیت جزیی از وجود یه شخصیت مونث محسوب میشه و نمی شه این موضوع رو نادیده گرفت یا پنهان کرد.حتی یه کسی مثل کن لوین که شخصیت پردازی توی بازی هاش جز عناصر کلیدی محسوب میشه هم در کنار تعریف خاص خودش از شخصیت الیزابت توی Infinite با یه لباسی که از سینه تا حدودی برهنه است اون رو به بیننده معرفی می کنه. ولی چیزی که مطرحه طرز استفاده کارگردانان آثار هنری از این ویژگی خدادادی زنان هست که باعث میشه که در یک فیلم یا بازی این شخصیت ها به کمال برسن و در کنار زیبایی ظاهری، زیبایی باطنی خودشون رو هم به نمایش بزارن و سکان هدایت داستان رو به دست بگیرن و یا شبیه یه تیزر تبلیغاتی صرفا جهت جلب نظر بیننده و حواس پرتی اون گاه و بی گاه وسط صفحه ظاهر بشن و پس از چند ثانیه از غیبتشون به فراموشی سپرده بشن.
 

MAKAV3LI

کاربر سایت
Sep 30, 2011
1,927
نام
آن مرد !
من از اون شخصیت زن bulletstorm خوشم میاد
دیالوگ های باحالی میگفت:d
dana هم که تو prototype جایگاه خاص خودشو داره:d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر