X Vs. Y (پست اول تاپیک خوانده شود)

Group XXIV


  • مجموع رای دهنده‌ها
    20
  • نظرسنجی بسته شده است .
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
بوشو بوشو...
حالت پاک چیه دیگه؟ منم این بازی رو کردما...
پس Samanouskeــه ما هم یه حالت Saint داره
:d

این چرت و پرت ها رو ول کن (خودت شکلک خنده فرض کن) بیوگرافی رو ول بده بیاد
 

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
01553636508746523549.jpg


این متن پنهان، همون مقاله ای بود که در مورد سامورایی ها و خصوصیاتشون نوشته بودیم. اینجا آوردمش که با Biography یکجا باشند.
آنگاه که میان مرگ و زندگی ماندی، بی درنگ مرگ را بر گزین... کار دشوای است، بر آن اراده دار و پیش بتاز... گزینش درست در جایی که دو سوی کار یکسان باشد نزدیک به محال است...


و این است مسلک یک ساموراییی... او یک جنگجو است، نه یک مهاجم...

خُب قبل از اینکه بخوام یه Biography از شخصیت بی بدیل Samanouske Akechi بذارم (به کمک دوست نازنینم .: Darkness :. "کیان")، لازم میبینم تا در مورد فرهنگ ساموراییی توضیحاتی بدم...

منابع: WIKI جون و Samurai Forums

ساموراییی (به ژاپنی: 侍) به نظامیان ژاپن، قبل از صنعتی شدن این کشور گفته می‌شود. آنان از خانواده‌های اشراف ژاپنی بودند که در ارتش‌های خصوصی اجیر می شدند و به "دای میو" (اربابان محلی) خدمت می کردند. آن‌ها از سال ۱۱۵۹ میلادی در جنگ‌های داخلی شرکت می کردند. ساموراییی‌ها سوارکارانی بسیار ماهر و در استفاده از شمشیر، کمان و نیزه زبردست بودند. پاداش آنان، بر خلاف نظامیان دیگر، برنج یا مواد غذایی بود. در سال ۱۶۰۳ میلادی پس از بازگردانیده شدن صلح به ژاپن به دست "توکوگاوا شوگان"، ساموراییی‌ها به مسئولان و مجریان محلی تبدیل شدند. پس از آن٬ در دوره ی امپراطور "میجی" و همزمان با آغاز عصر تجدد در ژاپن٬ جایگاه ساموراییی ها بسیار تضعیف شد. مستمری ناچیز آنها صرف خرید سهام دولتی گشت و در سال 1873 "یاماگاتا"٬ وزیر جنگ ژاپن٬ قانون انقلابی خدمت وظیفه ی عمومی را وضع نمود و همین قانون سبب نابودی قطعی سپاهیگری ساموراییی شد.
ساموراییی‌ها نسبت به دوستان و اربابان خود سوگند وفاداری ادا می‌کردند. آنان همچنین از نظام خاصی به نام "بوشیدو" (در ادامه ی مقاله توضیح کاملی در این مورد داده خواهد شد) پیروی می‌کردند. این نظام دارای انضباط شخصی، مهارت، شجاعت، اطاعت، احترام و ایثار بود. بسیاری از ساموراییی‌ها نیز از تعالیم "ذن بودیسم" استفاده می‌کردند.
پیش‏رفت ژاپن را باید در پیشینه‏ ی فرهنگی آنان جست‏جو کرد . فرهنگ ساموراییی که در طول زمان به صورت خفته درآمده بود، به یک‏باره بیدار شد و این‏چنین موجبات شکوفایی یک ملت را رقم زد.

در ژاپن فئودال سامورایی ها غریب به 18 هنر پایه را یاد می گرفتند که مهمترین آن ها عبارت است از:

با جوتسو یا اسب سواری
کن جوتسو
جوجوتسو ( جوتای جوتسو )
داکن جوتسو : هنر مبارزه با بدن ( تن به تن / دست خالی)
سو جوتسو : یا هنر کار با نیزه که اشتباها "یاری جوتسو " هم میگن { یاری یعنی نیزه }
کیو جوتسو : کار با تیرکمان

اما بوشی دو چیست؟

بوشی دو به معنی آئین سلحشوران است و به باورها، اصول زندگی و مرام نامه نانوشته جنگاوران سامورایی گفته می شود.

بوشی دو و ساموراییی


این آئین مبتنی بر خدمت به ارباب است و بی شباهت به شوالیه گری در اروپای قرون وسطی نیست.

بوشی دو ریشه در اعماق غبارآلود تاریخ ژاپن دارد و در طی قرون متمادی جنگاوری و نظامی گری در ژاپن به تدریج تکامل یافته است. در کوجی کی، کهن ترین کتاب بازمانده به زبان ژاپنی، متنی هم به شرح زندگانی یاماتو تاکه رو، پسر امپراطور کِی کو اختصاص یافته است. این متن از تاکه رو تصویر یک جنگجوی آرمانی را به دست میدهد که کاملاً جّدی و وفادار است، دشمنان پدر خود را "مانند هندوانه" تکه تکه میکند و بسیار سرسخت اما بااحساس است که این ویژگی ها در سوگواری او بر سرزمین های از دست رفته و همسران درگذشته اش و نیز تمایلاتش برای نبردِ یک تنه با دشمن آشکار میشود . مهمترین نکته اینکه، تصویری که کوجی کی از او ترسیم میکند نماد هم آهنگی آرمانی بین شاعری و جنگاوری است که از ویژگی های منحصر به فرد فرهنگ ژاپنی به شمار می آید.


بستر تاریخی

از قرن دهم تا قرن شانزدهم ژاپن درگیر جنگ های خونین داخلی است و وسعت دامنه جنگ ها منجر به رشد و گسترش فنون و راهبردهای نظامی وهنرهای رزمی می گردد. بوشی دو هم در همین سال ها کامل تر و غنی تر میشود. در سال 1185 جنگ های طولانی میان دو خاندان بزرگ میناموتو و تایرا، سرانجام با پیروزی میناموتو به پایان میرسد و میناموتو یوری تومو، بزرگ این خاندان قدرت واقعی کشور را که تا آن زمان در دستان امپراتور بود به دست می گیرد و خود را شوگان به معنی ژنرال می خواند و بدین ترتیب دوران موسوم به کاماکورا در تاریخ ژاپن آغاز می گردد. رسم حکومت شوگان ها بر ژاپن تا نزدیکی قرن بیستم و انقلاب می جی ادامه یافت.

از سال 1333 تا سال 1573 را به علت اقامت شوگان های این عصر در منطقه موروماچی دوران موروماچی می نامند. در این دوران ژاپن به ایالات مستقلی تقسیم شده بود که پیوسته با یکدیگر درگیر جنگ بودند. در نتیجه تقاضا برای به خدمت گرفتن سامورایی در این دوره همواره زیاد بود. بسیاری از سامورایی ها در این دوران در فاصله بین جنگ ها در مزارع به کار کشاورزی می پرداختند. داستان اغلب فیلم های ساموراییی به ویژه فیلم های کوروساوا در این دوران اتفاق میافتد.

از سال 1573 تا سال 1603 (دوران آزوچی-مومویاما) زندگی سامورایی ها دچار تحول می شود. تویوتومی هیده یوشی، شوگانی که توانست ژاپن را دوباره پس از سال ها زیر یک پرچم متحد کند، سامورایی ها را مجبور می کند از میان کار در مزرعه و جنگاوری یکی را برای همیشه برگزینند. و نیز اجازه حمل سلاح را تنها به سامورایی ها اختصاص میدهد. این قوانین به شکل سنت تا پایان کار سامورایی ها جاری بود.

فاصله بین سال های 1603 تا 1868، دوران حکومت شوگان های خاندان توکوگاوا بر ژاپن است. در این دوران امپراتور در کیوتو زندگی میکند اما در عمل کشور را شوگان که در اِدو (توکیوی امروزی) ساکن است اداره می کند. کشور به مناطق کوچکی تقسیم شده که هر منطقه را حکمرانِ برگزیده شوگان میگرداند و هر حکمران تعداد زیادی سامورایی در اختیار دارد که مأمور اجرای قوانین و برقراری نظم اند. سامورایی ها وادار می شوند در دژها زندگی کنند و ماهیانه مقداری برنج به عنوان دستمزد دریافت میکنند.

از سال 1868 امپراتور میجی به حکومت میرسد و دوران جدیدی در تاریخ ژاپن آغاز میگردد. در این دورانِ پرکشمکش شوگان از قدرت خلع میشود و امپراتور پس از قرن ها دوباره بر مسند قدرت می نشیند وتا بمباران اتمی هیروشیما رهبر واقعی کشور باقی میماند. در دوره می جی روابط با کشورهای خارجی رونق میگیرد و نهضت ترجمه در تمامی زمینه ها آغاز میشود. در چنین دورانی وجود سامورایی ها خطری برای امنیت کشور و مانعی بر سر راه پیشرفت ملت تشخیص داده می شود و دولت به مبارزه با آنان برمی خیزد. مبارزه ای خونین برای هر دو طرف که سال ها به طول می انجامد. سرانجام دولت ابتدا حمل سلاح و بعدها تراشیدن موی سر به شیوه سامورایی ها را ممنوع می کند و بدین ترتیب سامورایی ها نیز به مرور به کارهای دیگری روی می آورند.

بوشیدو یا آئین سلحشوری هرچند با از بین رفتن ساموراییی ها از رونق افتاد اما هرگز فراموش نشده است. امروز در سراسر جهان کسانی که هنرهای رزمی ژاپن را می آموزند اصول بوشیدو را به عنوان اخلاق ورزشی یاد می گیرند.







فضیلت های بوشی دو

بوشی دو را متشکل از هفت فضیلت می دانند که هر جنگاوری باید در کسب و به نمایش گذاشتن آن ها بکوشد. هفت فضیلت بوشی دو، آن گونه که آنها را به ساموراییان می آموختند از این قراراند:

1- درستکاری: با تمام مردم به واقع درستکار باش. به عدالت ایمان داشته باش و در طلب آن باش اما نه از سوی دیگران بلکه از جانب خودت. برای سامورایی حقیقی در مسأله عدالت و حقیقت هیچ حالت بینابینی وجود ندارد. همه چیز یا درست است یا غلط.

2- احترام: ساموراییان هرگز به کسی ظلم یا بی احترامی نمی کنند و نیازی به اثبات قدرتشان ندارند. سامورایی حقیقی حتی در برابر دشمنانش نیز فروتن است. بدون نشان دادن ادب و احترام ما چیزی بیش از جانوران نیستیم.

3- شجاعت: در میان انبوه مردمی که جرأت انجام کاری ندارند به پا خیز. سر فروکشیدن مانند لاکپشت زندگی نیست. سامورایی را شجاعت پهلوانانه لازم است. دنیای سامورایی دنیای خطیر و مهلکی است. شجاعت پهلوانانه کورکورانه نیست بلکه هشیارانه و قدرتمندانه است.

4- عزت نفس: سامورایی حقیقی تنها یک قاضی برای غرور و عزت نفسش دارد و آن خود اوست. تصمیماتی که می گیری و چگونگی اجرای آنها بازتاب "خود" واقعی توست. هرگز نمی توان از دیدگان خود پنهان شد.

5- نیکخواهی: ساموراییان در اثر تمرینات مداوم چابک و قوی می گردند اما هرگز مانند دیگران نیستند زیرا قدرتی را در خود می پرورانند که به سود همگان به کار خواهد رفت. سامورایی، شفیق و مهربان است و از هر فرصتی برای خدمت به همنوع بهره می برد و چنانچه فرصتی نیابد در صدد ایجاد آن برمی آید.

6- وفای به عهد: زمانی که سامورایی کاری به عهده می گیرد می توان آن کار را انجام شده دانست. هیچ چیز مانع او برای انجام کاری که به عهده گرفته است نخواهد شد. او نیازی به سوگند خوردن یا پیمان بستن ندارد.

7- وظیفه شناسی: سامورایی وظیفه ای را که به او محول می شود پاره ای از خویش احساس می کند و خود را در مقابل آن و تمامی پیامدهایش مسئول می داند. در مقابل مافوق بی اندازه وظیفه شناس و در مقابل افراد تحت فرمانش مسئولیت پذیر است.



بوشی دو از بودیسم نگاهش به "خطر" و "مرگ" را وام گرفت. ساموراییی از مرگ نمی هراسد زیرا همانگونه که از بودیسم آموخته انسان ها پس از مرگ مشمول تناسخ می شوند و ممکن است که در همین جهان در قالب دیگری مجدداً متولد شوند. از طریق ذن می توان به آزادی نهایی از قیود فکری رسید. مراقبه در این آئین، رهروان را با کمک تمرکز به سطحی از فکر می رساند که کلمات قادر به توصیف آن نیستند. ذن به پیروانش درس خودشناسی می دهد و به آنها می آموزد هرگز خود را محدود نکنند. سامورایی ها از ذن و مراقبه به عنوان وسیله ای برای بیرون راندن ترس و بی ثباتی از خود و در نهایت حذف اشتباهاتشان بهره می بردند. ضعف هایی که هریک می توانند منجر به مرگ جنگجو شوند.

شین تو دین باستانی ژاپن وفاداری و میهن پرستی خود را به بوشی دو داده است. شین تو شامل پرستش نیاکان است و خانواده سلطنتی را سرچشمه تمام ملت می پندارد و برای امپراتور احترامی ایزدگونه قائل است و او را تجسم خدایان بر روی زمین میداند. پس سامورایی خود را با تمام وجود وقف امپراتور و نمایندگان او و سامورایی های مافوق میکند. دین شین تو همیشه ستون اصلی وطن پرستی در ژاپن بوده است. در اعتقاد پیروان این دین جزایر ژاپن تنها جایی برای برآورده کردن نیازهای آنها نیست بلکه مسکن مقدس خدایان است.

آئین کنفسیوس روابط بین انسانها و اخلاق اجتماعی خود را به بوشی دو داده است. این آئین به تبیین پنج رابطه اخلاقی همت گماشته است. روابط بین ارباب و خادم، پدر و پسر، زن و شوهر، برادر بزرگ با برادر کوچک و دوست با دوست. هرچند سامورایی ها با برخی از نوشته های کنفسیوس مخالف بودند و اعتقاد داشتند انسان نباید تمام عمرش را صرف کتاب خواندن و شعر گفتن کند، اما نظام اخلاقی و روابط اجتماعی شان به شدت متأثر از آئین کنفسیوس است.


بوشی دو روش بدیعی برای زندگی خلق کرد و غذای روح ملتی را در طی سالیان طولانی جنگ های داخلی و مصیبت و ناامیدی به وسیله آموزش های خود تأمین کرد و به سبب وجود سامورایی ها، این مکتب جان گرفت...

و اما Biography
[FONT=&quot]"We make war that we may live in peace."[/FONT]
[FONT=&quot]
قبل از ارائه ی یه [/FONT]
Biography[FONT=&quot] کامل از [/FONT]Samanouske[FONT=&quot]، بهتره گریزی به بازی زیبای [/FONT]Onimusha[FONT=&quot] بزنیم تا اون دسته از دوستانی که با این بازی آشنا نیستند، بتونن ارتباط بهتری با کاراکتر اصلی بازی برقرار کنن.[/FONT]
93601750680177957872.jpg

[FONT=&quot]مردم ژاپن با وجود اینکه در گذشته زندگی نمیکنن، اما آگاهی کافی از اون دارن. آن ها به گذشته ی خودشون افتخار میکنن و برای قهرمانان افسانه ای خودشون ارزش بسیار زیادی قائلن. کشور ژاپن با واژه ای به نام سامورایی عجین شده و با گذشت سال های بسیاری از مرگ این قهرمانان افسانه ای و بی باک، هنوز هم داستان زندگیشون سر زبان هاست.[/FONT]
[FONT=&quot]این جمله اییه که [/FONT]Tom Cruise[FONT=&quot] بعد از بازی تو فیلم [/FONT]Last Samurai[FONT=&quot]، یکی از فیلم های تحسین شده ی سال 2003 در مورد سامورایی ها گفته:[/FONT]
I look at the Samurai because they were the artists of their time. What I think struck me when I read Bushido is compassion. 'If there's no one there to help, go out and find someone to help.' That hit me, because I try to lead my life like that[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بی شک، جوانمردی و شرافت سامورایی ها از خودشون پیشی گرفته و به مرزهای قاره سبز و سراسر جهان راه پیدا کرده. فضایل اخلاقی ای روح که سامورایی ها به واسطه ی آموختن هنر بو شیدو با آن ها در آمیخته، بیانگر همین موضوعه.[/FONT]
[FONT=&quot]بی هیچ تردید بازی و فیلم های بسیاری از روی داستان این شخصیت ها محبوب و اسطوره ساخته شده و قطعاً نقش بازی ها بسیار پررنگه، اما بازی [/FONT]Onimusha[FONT=&quot] به معنای دقیق (سامورایی اهریمنی) نقش مهمی رو در شناسوندن سامورایی ها ایفا کرده و عملاً زمانی که کنسول محبوب و دوست داشتنی [/FONT]PS2[FONT=&quot] رو اوج خودش بود، با آمدن این بازی انحصاری، رقیب خودش یعنی [/FONT]X-box[FONT=&quot] رو محو کرد.[/FONT]
Onimusha[FONT=&quot] یه بازی [/FONT]Action-Adventure[FONT=&quot] ــه که تمامی المان های این سبک رو به خوبی رعایت کرده. هسته ی اصلی داستان بازی حول و حوش محور سامورایی های جوانی میگرده که همیشه در برابر ظلم وشرارت از خودشون شجاعت نشون داده و به پا میخیزن. تا حالا هم 4 شماره از این سری محبوب ساخته شده که فراز و نشیب های زیادی رو تا الان پیمودند، ولی در نهایت جزء بازی های محبوب شرکت دوست داشتنی [/FONT]CapCom[FONT=&quot] محسوب شدند. لازم به ذکره که سری [/FONT]Onimusha[FONT=&quot] 4مین [/FONT]Franchise[FONT=&quot] محبوب این شرکته و حتی از سری [/FONT]Devil May Cry[FONT=&quot] هم یک پله بالاتر ایستاده. [/FONT]
99764640238015829937.jpg

[FONT=&quot]و اما [/FONT]Samanouske[FONT=&quot]، شخصیت اول این بازی (شماره های 1 و 3 و ایفای نقش با اسمی دیگه در شماره 4)، کسی که سرآغاز این بازی با این شخص شروع شد...[/FONT]
96454281607385503073.jpg

[FONT=&quot]اربابان جنگ...[/FONT]
[FONT=&quot]سال [/FONT][FONT=&quot]۱۵۶۰[/FONT][FONT=&quot] بود. فرمانده[/FONT][FONT=&quot] ی [/FONT][FONT=&quot] منطقه سوروگا یعنی یوشیموتو ایماگاوا به همراه ارتش خودش وارد شهر کیوتو میشه که ناگهان مورد حمله لشگر[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT]Nobunaga Oda [FONT=&quot] قرار میگیره. نوبوناگا یکی از فرماندهان خونخواه و بیرحم ژاپنی بوده که آرزوی فرماندهی بر تمام ژاپن رو در سر می پرورونده. نوبوناگا و یارانش در یک قدمی پیروزی بودند که ناگهان تیری گلوی نوبوناگا را از هم میشکافه[/FONT]...
[FONT=&quot]در دوردست ها، یک سامورایی جوان از بالای تپه ای نظاره گر این صحنه بود... سامانوسکه آکچی![/FONT]
[FONT=&quot]یک سال بعد از اون واقعه، در منطقه ساتیو اتفاق عیجبی میافته. پرنسس[/FONT] Yuki[FONT=&quot]،[/FONT] [FONT=&quot]خواهر یوشیموتو، توسط گروهی ناشناس دزدیده می شه. اما قبلش نامه ای یه سامانوسکه که اعتماد بسیاری بهش داشته و در زمان های دور در قصرشون خدمت میکرده مینویسه و شرایط عجیب حاکم بر قصر رو براش توضیح میده و از ترس هاش میگه. سامانوسکه به کمک یکی از دوستان خودش که یک زن جوان نینجا به نام[/FONT] Kaede [FONT=&quot]ـست برای یافتن پرنسس یوکی عازم میشه![/FONT]
[FONT=&quot](در مورد [/FONT]Kaede[FONT=&quot] ، توضیحات کامل تری در خلال این مقاله آورده شده)
[/FONT]
54758008738320136276.jpg
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آن ها در بین راه با موجودات عجیبی روبه رو می شن که با وجود شباهتشون به نینجاهای معمولی ماهیتی انسانی نداشتند! بعد از کمی کشمکش با نینجاها، بالاخره سامانوسکه پیکر بی رمق پرنسس یوکی رو در گوشه ای، نقش بر زمین پیدا میکنه. وقتی بالای سرش میره ناگهان یه هیولای بزرگ به نام[/FONT] Osric [FONT=&quot]از راه می رسه و سامانوسکه رو با لفظ [/FONT]Tasty Human[FONT=&quot] خطاب میکنه. بین این دو مبارزه ای صورت میگیره اما سامانوسکه که در اون لحظه قدرت مقابله با [/FONT]Osrci[FONT=&quot] رو نداره[/FONT][FONT=&quot] تلاشش برای نابودی اون بی نتیجه می مونه و اون هیولای غول پیکر با یه ضربه، قهرمان ما رو به سمتی پرتاب می کنه و پرنسس رو میبره.
[/FONT]
11920555557645833656.png
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در همین لحظه اتفاق عجیبی رُخ میده. چندین و چند نور درخشان و رنگارنگ دور تا دور سامانوسکه رو احاطه کرده و بهش میگن که آن[/FONT] [FONT=&quot]ها روح سامورائی هائی هستند که توسط شیاطین کشته شدند.[/FONT]
[FONT=&quot]نیروهای درخشان وارد دست راست سامانوسکه میشن و دستبند عجیبی روی دست سامانوسکه به وجود میاد. این دستبند که[/FONT] Oni Gauntlet [FONT=&quot] نام داشت ( [/FONT]Oni[FONT=&quot] در افسانه های ژاپن مظهر روح پاک و انسانیته و سامورائی دارنده ی این قدرت[/FONT] Onimusha [FONT=&quot]نام می گیره) به سامورائی جوان ما برای نابودی شیاطین[/FONT][FONT=&quot] در طول سفرش[/FONT][FONT=&quot] کمک زیادی میکنه. سامانوسکه به دنبال اون هیولا میره و با یه دشمن جدید به اسم [/FONT]Guildestren[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]روبرو میشه. [/FONT]Guildestren[FONT=&quot] که به نوعی دانشمند [/FONT]Genma [FONT=&quot] ها بوده ([/FONT]Genman[FONT=&quot] همون موجودات اهریمنی داخل بازی بودند) به سامانوسکه از نقششون که فتح دنیا و بازگردوندنه [/FONT]Nobanag[FONT=&quot] ـست میگه. همچنین افشا میکنه که برای فناناپذیری لرد نوباناگا، آن ها نیاز به خون انسان اشراف زاده ای دارن که طی مراسمی با نام [/FONT]Human Ritual[FONT=&quot] امکان پذیره و اون رو با هیولایی که تازه خلق کرده بوده تنها میذاره.[/FONT][FONT=&quot]..[/FONT]
02737500162526868313.jpg

[FONT=&quot]از طرفی دیگه[/FONT] Kaede [FONT=&quot]که ظاهراً دوست و همراه سامانوسکه بود، در حقیقت از طرف گروه "ایگا" مأموریت داشته تا سامانوسکه رو به قتل برسونه اما در طول مسیر از این کار منصرف میشه. [/FONT]Kaede[FONT=&quot] به این نتیجه میرسه که سامانوسکه تنها هدفش نجات [/FONT]Princess[FONT=&quot] و دنیاست و تو این راه ذره ای از جوانمردیش کاسته نمیشه، بنابراین از نقشه ـش صرف نظر میکنه و به سامانوسکه در طول مسیرش کمک میکنه.[/FONT]
[FONT=&quot]در مورد [/FONT]Kaede[FONT=&quot] میشه اینطور گفت که بعد از دیدن دلاوری ها، رشادت ها و فداکاری های سامانوسکه و همچنین با مشاهده ی طبع آرامش بخش و خونسرد اون، شیفته ی سامانوسکه میشه و علاقه ی عمیقی میون این دو نفر به وجود می آد. به همین خاطر و با وجود اینکه یک [/FONT]Ninja[FONT=&quot] بوده، در بیشتر نبردها به همراه سامانوسکه در نابودی [/FONT]Genma[FONT=&quot] ها همکاری میکنه...[/FONT]
[FONT=&quot] این دو نفر، توی قصر[/FONT] Inabay Ama [FONT=&quot]با پسربچه ای که[/FONT] Yume Maru [FONT=&quot]نام داره روبه رو می شن که از دست تاکیچیرو کینوشیتا (یکی از دستیاران نوبوناگا) فرار می کند. تاکیچیرو مأموریت داره تا پسربچه را که در واقع برادرخوانده ی [/FONT]Princess Yuki [FONT=&quot] ــه[/FONT][FONT=&quot] به اقامتگاه شیطان یعنی قصر گیفو[/FONT] (Gifu Castle) [FONT=&quot]ببره.[/FONT]
[FONT=&quot]در اینجا سامانوسکه پسر بچه رو از دست تاکیچیرو نجات میده اما تاکیچیرو ارباب باد رو آزاد میکنه. سامانوسکه طی یک نبرد نفس گیر اون رو از پا در می آره و به راه خودش ادامه میده.[/FONT]
[FONT=&quot]سامانوسکه و[/FONT] Kaede [FONT=&quot]به هر زحمتی که هست بالاخره خودشون رو به قصر گیفو می رسونن.[/FONT]
[FONT=&quot]در بدو ورودشون، آن ها [/FONT]Princess Yuki[FONT=&quot] و یومه مارو رو در اسارت میبینن و[/FONT][FONT=&quot] توی قصر با ارباب شیطان، یعنی[/FONT] Forthinbras [FONT=&quot]که اژدهائی بزرگ، سفید و مخوفه روبرو میشن. [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] قصد داره تا با خون [/FONT]Princess Yuki[FONT=&quot] و یومه[/FONT] [FONT=&quot]مارو[/FONT][FONT=&quot] به نوبوناگا قدرت اهریمنی و فناناپذیری ببخشه.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]میونه سامانوسکه [/FONT] [FONT=&quot]و [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] نبرد سختی در میگیره...[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]سامانوسکه که با آخرین توان خودش و به تنهایی با [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] جنگیده بود، بالاخره پیروز میشه و اون رو از پا در میاره...[/FONT]
[FONT=&quot]اما قصر در حال فرو ریختنه و [/FONT]Kaede[FONT=&quot] موفق میشه قبل از ویرانی کامل قصر، [/FONT]Princess Yuki[FONT=&quot] و یومه ماور رو نجات بده. هر 4 نفر به سمت در خروجی در حال فرار بودن که[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT]
Forthinbras[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]که هنوز زنده ـست سامانوسکه رو میگیره. سامانوسکه رو به [/FONT]Kaede[FONT=&quot] فریاد میزنه که [/FONT]Princess [FONT=&quot] و یومه مارو رو نجات بده و در آخرین لحظه که قصر ویران میشه و فرار اونا رو میبینه، [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] آخرین زهرش رو می ریزه. سامانوسکه که تو چنگال [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] اسیر بود با یک فشار اژدها میمیره... اما[/FONT]
[FONT=&quot](خوشحال نشو احسان دیوونه [/FONT]:d[FONT=&quot] )[/FONT]
[FONT=&quot]اما این پایان کار نبود. قطرات خون سامانوسکه که از دهان اون روی [/FONT]Oni Gauntlet[FONT=&quot] میچکه، باعث میشه که سامانوسکه تبدیل به سامورایی اهریمنی (نام بازی، [/FONT]Onimusha[FONT=&quot] ) بشه.[/FONT][FONT=&quot] بله؛ نیروی[/FONT] Oni Gauntlet [FONT=&quot]تکمیل شده و سامانوسکه سامورائی اهریمنی می شه. حالا که قدرتی ماورایی در رگ های سامانوسکه در جریانه... سامانوسکه، [/FONT]Forthinbras[FONT=&quot] رو فقط با یک ضربه به فنا میده اما دیگه قصر به ویرانه تبدیل شده و سامانوسکه زیر اون مدفون میشه...[/FONT]
[FONT=&quot]در همین لحظه شاهد تیتراژ پایانی بازی هستیم... اما بعد از به پایان رسیدن تیتراژ، یک دموی [/FONT]CG[FONT=&quot] زیبا به نمایش در می آد که نشون میده یک سامورایی، بالای تپه ای ایستاده و به قصر اینابایاما خیره شده.[/FONT]
Kaede[FONT=&quot] هم[/FONT][FONT=&quot] که شاهد مرگ سامانوسکه بوده، اما با ایمانی که بهش داشت، 8 سال به دنبال سامانوسکه میگرده...[/FONT]
[FONT=&quot]اما سامورایی ما زنده ـست...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot](نوبوناگا تو بازی شماره 2 و در پایان اون به قدرت میرسه، شخصیت اول بازی [/FONT]Jubei[FONT=&quot] بود. اما چون این مقاله، در صورت توضیح دادن داستان بازی شماره 2 بسیار طولانی میشد، اشاره ای بهش نکردم)[/FONT]
[FONT=&quot]قهرمانان در محاصره[/FONT][FONT=&quot]ٔ[/FONT][FONT=&quot] اهریمن ...[/FONT]
[FONT=&quot]در پهنه ی دشتی وسیع، بزرگ ترین لشکر شیاطین به سرپرستی موجودی به نام گارگانت به سوی مرکز فرماندهی لرد نوبوناگا در حال حرکت هستند تا به او و افرادش بپیوندند. لشکری که به سان آن را تا به حال کسی نظاره گر نبوده است... ارتشی متشکل از سفینه های بسیاری که پهنه ی آسمان را پوشانده اند، سواره هایی که همانند مور و ملخ و با سرعت در حال حرکتند. موجودات غول پیکری که در حال پروازنند، هیولاهای عظیم الجثه ای که این ارتش رو همراهی میکنند... [/FONT]
[FONT=&quot]رسیدن این نیروها به مرکز فرماندهی لرد نوبوناگا تنها یک معنی میتونه داشته باشه... پایان کار دنیا... اما...[/FONT]
[FONT=&quot]یک سامورایی ناشناس، وارد سفینه گارگانت میشه. با مهارت خاصی خودش رو به یکی از سفینه ها میرسونه و سعی میکنه به محل اقامت گارگانت برسه، اما توسط [/FONT]Genma[FONT=&quot] ها شناسایی میشه. مثل آب خوردن، همه ی آن ها رو از پیش رو برمیداره و به اتاق گارگانت میرسه. اما دو نگهبان غول پیکر مانع ورودش میشن. در خلال مبارزه، پوشش صورت سامورایی پاره میشه و چهر ه ی جوان اما باتجربه ی سامانوسکه پدیدار میشه.[/FONT][FONT=&quot] پس از مدتی کشمکش میون سامانوسکه و دو نگهبان، گارگانت با صدای نخراشیده ای جمله ی معروفش رو به زبان میاره:[/FONT]
LEAVE HIM BE, SAMANOUSKE is MINE
SAMANOUSKE AKECHI
[FONT=&quot] سامانوسکه و گارگانت رودرروی هم قرار می گیرند. نبرد نفس گیری صورت میگیره. گارگانت بسیار قدرتمنده اما سامانوسکه علاوه بر چابکی و تجربه، از هوشش هم استفاده میکنه. شمشیر گارگانت که به سوی سامانوسکه پرتاب میشه، با یک حرکت سریع سامانوسکه دفع میشه و حالا بهترین فرصته برای بریدن گلوگاه قدرت سفینه...[/FONT]
[FONT=&quot]سفینه ی پیشرو در حال سقوطه که دیگر سفینه ها با انفجار اون تعادل خودشون رو از دست میدن و سقوط میکنن... و به روی سر لشکری که در پایین در حال حرکت بوده فرود می آن...[/FONT]
[FONT=&quot]سامورایی داستان ما، به تنهایی ارتشی عظیم رو از پا در می آره اما این پایان کار نیست.[/FONT]
[FONT=&quot]گارگانت هنوز زندست و روبروی سامانوسکه ایستاده... سامورایی ما، با [/FONT]Gauntlet[FONT=&quot] خودش روح تمام [/FONT]Genma[FONT=&quot] هایی که تلف شدن رو جمع میکنه و به سامورایی اهریمنی تبدیل میشه...[/FONT]
[FONT=&quot]سامورائی اهریمنی ما تنها با یک ضربه شمشیرش، دشمن خودش رو می کشه... و از میان گرد و غبار، خسته و زخمی عازم آخرین سفر و آخرین مبارزه می شه. نوبوناگا...[/FONT]
[FONT=&quot]توضیحاتی که در بالا دیدید، توصیف یکی از بی نظیرترین دموهای [/FONT]CG[FONT=&quot] و [/FONT]Opening Scene[FONT=&quot] بازی [/FONT]Onimusha[FONT=&quot] 3 بود... که نه تنها در اون زمان، بلکه هنوز هم از بسیاری از دموهای حال حاضر فوق العاده کار شده.[/FONT]
[FONT=&quot]"همونطور که کیان عزیز گفت، این دموی [/FONT]CG[FONT=&quot] یکی از زیباترین دموهای دنیای بازی [/FONT]GAME[FONT=&quot] ــه و من هنوز هم از دیدنش لذت میبرم..."[/FONT]
[FONT=&quot]در سال [/FONT][FONT=&quot]۱۵۸۲[/FONT][FONT=&quot] سپاهی به رهبری میتسه هیده آکچی به اقامتگاه نوبوناگا واقع در[/FONT][FONT=&quot] معبد[/FONT][FONT=&quot] هونوجی حمله میکنن. سامانوسکه که از سران این لشکر به حساب می آد، پس از کشتن بسیاری از شیاطین، خودش را به نوبوناگا می رسونه که توی معبد انتظارش رو میکشید. اما [/FONT]Ranmaru Mari[FONT=&quot] ، یکی از محافظین نوبوناگا به سوی سامانوسکه حمله ور می شه، ولی در مقابل سامورایی با تجربه و وحشی [/FONT];)[FONT=&quot] ما[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] کاری از پیش نمیبره و کشته میشه. بعد از کشتنه شدن رانمارو، قهرمان ما به سوی نوبوناگا حمله ور میشه تا به زندگی ننگینش برای همیشه خاتمه بده ولی...[/FONT]
33501847956471646846.jpg

[FONT=&quot]ناگهان پرتال عجیبی پیرامون سامانوسکه و جنازه ی رانمارو رو فرا میگیره و آن ها رو تو خودش میکشه...[/FONT]
[FONT=&quot]سامانوسکه سر از شهر پاریس در کشور فرانسه درآورده و پا به سال [/FONT][FONT=&quot]۲۰۰۴[/FONT][FONT=&quot] میذاره![/FONT]
[FONT=&quot]از طرفی دیگه، [/FONT]Genma[FONT=&quot] ها[/FONT][FONT=&quot] هم وارد پاریس شده و دست به کشتار مردم زدن. نیروی پلیس توان مقابله با شیاطین رو نداشته و آخرین نور امیدشون هم در حال خاموشیه. جک بلانک[/FONT] (Jacqus Blanc) [FONT=&quot] "همون ژان رنوی خودمون نقشش رو بازی میکنه" افسر نیروی پلیس زمانی که توسط بی سیم متوجه می شه که همکارش فیلیپ نیاز به کمک داره خودش رو به سرعت پیش اون می رسونه. اما جک هم گرفتار شده و در یک قدمی مرگ قرار می گیره....
[/FONT]
12157472466071837704.jpg
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ناگهان سامانوسکه که توسط پُرتال به اون زمان تله پُرت شده بوده از راه می رسه و جون جک رو نجات میده. اما اینبار جک و فلیپ توسط همون پرتال و به طور خیلی ناگهانی به چند صد سال عقب تر برده شده و سر از ژاپن، سال [/FONT][FONT=&quot]۱۹۵۸[/FONT][FONT=&quot] در می آرن. دوست جک به خاطر خونریزی زیاد می میره و حالا جک تنهاست... که ناگهان پسر کوچیکش رو در میان جنگل میبینه که گرفتار یکی از اون هیولاهای جهنمی شده... به سرغت به اون همیولا حمله ور میشه اما کاری از دستش بر نمیاد تا اینکه شاهد قتل پسرش میشه و خودش هم از هوش میره. اینبار نوبت جک ــه که روح سامورایی تو وجودش حلول کنه و متوجه میشه اون اتفاق (کشته شدن پسرش) زاده ی ذهن خودش بوده.[/FONT]
[FONT=&quot]از طرفی سامانوسکه در زمان حال با همکار و نامزد جک یعنی[/FONT] Michelle [FONT=&quot]برخورد می کنه. اون زمانی که میشل رو از مخمصه نجات می ده متوجه حضور [/FONT]Guildestren[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]تو پاریس میشه. موجودی که خالق شیاطین جهنمی بسیاری بوده و با پرتالی که به وجود آورده باعث بروز آشوبی بزرگ شده و تصمیم داره از همون طریق نوبوناگا رو به این زمان بیاره.[/FONT]
[FONT=&quot]در زمان گذشته، جک با سامانوسکه روبه رو می شه! در واقع جک به چند روز قبل از حمله سپاه آکچی به اقامتگاه نوبوناگا فرستاده شده و بنابراین هنوز سامانوسکه ی اون زمان اسیر پرتال زمان نشده. فرشته کوچکی به نام[/FONT] Ako [FONT=&quot]که می تونه به گذشته و حال سفر کنه توسط نیروهای [/FONT]Oni [FONT=&quot] مأمور می شه تا به عنوان یک پل ارتباطی میان سامانوسکه و جک (در گذشته)[/FONT] [FONT=&quot]با میشل، هنری (پسر خردسال جک) و سامانوسکه ی در زمان حال ارتباط برقرار کنه. جک بعد از به دست آوردن سلاحی شبیه به شلاق که توسط نیروهای[/FONT] Oni [FONT=&quot]به بهش داده شده، به سختی و با نابودی تعدادی از شیاطین خودش رو به دهکده ای میرسونه و تنها هدفش برگشتن به زمان خودش و دیدن پسرشه. پس به ناچار مجبور به همکاری با سامانوسکه میشه.[/FONT]
[FONT=&quot]از طرفی دیگه سامانوسکه در زمان حال بالاخره [/FONT]Guildestren[FONT=&quot] رو پیدا میکنه و در نبردی نفس گیر اون رو از پا در میاره و میتونه خودش رو به زمان اصلی برگردونه... یعنی همون شبی که از طریق پرتال و از مقابل دیدگان نوبوناگا به پاریس آورده شده بود.[/FONT]
[FONT=&quot]شب حمله ی سپاه سامانوسکه به اقامتگاه نوبوناگا یه بار دیگه فرا می رسه. جک و سامانوسکه در چند قدمی رسیدن به ارباب شیاطین هستند که رانمارو از راه می رسه. جک رانمارو رو از میون برمیداره. سامانوسکه ای که در گذشته بود به مصاف نوبوناگا می ره ولی به علت نیروی عظیمی که نوبوناگا به دست آورده مجدداً شکست خورده و کشته می شه. ظاهراً همه چیز تموم شده ولی... نه؛ این پایان کار نیست.[/FONT]
[FONT=&quot]سامانوسکه ای که در آینده وجود داشت از زمان حال فرا می رسه برای بار آخر با نوبوناگا روبرو میشه. اما قبلش جک توسط پرتال ایجاد شده پیش هنری و میشل بر میگرده.[/FONT]
[FONT=&quot]سامانوسکه و لرد نوبوناگا با هم درگیر نبردی خونین میشن... و سامانوسکه با تبدیل شدن به سامورایی اهریمنی و با نیروی[/FONT] Absord Darkness Onigantlet [FONT=&quot]که توسط جابه جائی زمان در آینده به دست آورده بود برای همیشه لرد نوبوناگا رو به داخل [/FONT]Gauntlet[FONT=&quot] ــه[/FONT] [FONT=&quot] خودش میکشه و در همونجا زندانیش میکنه.[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]سکانس آخر بازی نشون میده که سامانوسکه در حال پیمودن جاده ای زیباست ولی بعد از تموم شدن تیتراژ بازی، از سورپرایزهای ناگهانی نوابغ [/FONT]CapCom[FONT=&quot] پرده برداشته میشه. به تصویرکشیده شدن صحنه ای از تاکیچیرو کینوشیتا (دستیار نوبوناگا) که فرماندهی سپاه کوچکی از [/FONT]Genma[FONT=&quot] ها[/FONT][FONT=&quot] رو به عهده داره و خودش رو پس از نوبوناگا، ارباب شیاطین می دونه، نوید یک [/FONT]Onimusha[FONT=&quot]ی دیگه ای رو به [/FONT]GAMER[FONT=&quot] ها میده...[/FONT]
[FONT=&quot]این شماره از بازی، عملاً [/FONT]CapCom[FONT=&quot] رو از ورشکستگی نجات داد. استفاده از آقای [/FONT]Jan Reno[FONT=&quot] ، بازیگر محبوب فرانسوی در نقش جک و همچنین آقای [/FONT]Takeshi Kanishiro[FONT=&quot] بازیگر سرشناس ژاپنی در نقش سامانوسکه، این شرکت رو از ورطه سقوط به بالا کشید. این بازی با تلفیق گذشته ی بسیار دور و زمان حال [/FONT]Game Play[FONT=&quot] منحصر به فردی رو ایجاد کرد و چالش با معماهای جالبی رو برای [/FONT]GAMER[FONT=&quot] ها رقم زد.[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
38932084527332912402.jpg
77375782274403229246.jpg
[FONT=&quot][/FONT]
02241873727773530332.jpg
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
بیوگرافی RYU HAYABUSA

خسته نباشی لیان جان بابت بیوگرافی پربار و عالی ـت همین الان شروع به خوندن میکنم !
--------------------------------------
در ادامه از صبر همه ی دوستان عزیز سپاسگزارم , ممنون که منتظر موندین تا بیوگرافی ها آماده بشه , البته این نکته رو هم بگم که به خاطر وقت کم مجبور شدم خیلی مقاله رو خلاصه کنم ولی بازم چیز بدی نیست بهتره زیاد حرف نزنم و به خوندن بیو گرافی RYU HAYABUSA دعوتتون کنم :
لینک از 4shared
RYU HAYABUSA_3.zip - 4shared.com - online file sharing and storage - download
لینک از mediafire
RYU HAYABUSA_3.zip
حجم مقاله خیلی کم هست و براحتی قابل دنلد هست ولی اگر هر کدوم از دوستان از دایال آپ استفاده میکنه (فکر کنم بعیده!) و نمی تونه یه جا دنلد کنه بگه خودم براش هر کدام از صفحات رو جداگانه قرار بدم .
بازم ممنون از صبرتون
 
آخرین ویرایش:

Empyrium

کاربر سایت
May 9, 2011
1,025
جاداره یک خسته نباشی حسابی به هردوتون بگم>:d<
دمتون گرم:x
 
آخرین ویرایش:

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
خسته نباشی لیان جان بابت بیوگرافی پربار و عالی ـت همین الان شروع به خوندن میکنم !
--------------------------------------
در ادامه از صبر همه ی دوستان عزیز سپاسگزارم , ممنون که منتظر موندین تا بیوگرافی ها آماده بشه , البته این نکته رو هم بگم که به خاطر وقت کم مجبور شدم خیلی مقاله رو خلاصه کنم ولی بازم چیز بدی نیست بهتره زیاد حرف نزنم و به خوندن بیو گرافی RYU HAYABUSA دعوتتون کنم :
لینک از 4shared
RYU HAYABUSA_3.zip - 4shared.com - online file sharing and storage - download
لینک از mediafire
RYU HAYABUSA_3.zip
حجم مقاله خیلی کم هست و براحتی قابل دنلد هست ولی اگر هر کدوم از دوستان از دایال آپ استفاده میکنه (فکر کنم بعیده!) و نمی تونه یه جا دنلد کنه بگه خودم براش هر کدام از صفحات رو جداگانه قرار بدم .
بازم ممنون از صبرتون
خُب... نمیدونم چی بگم بهت احسان ...
مقالت حرف نداشت، بی تعارف میگم. از هر نظر فوق العاده بود...
-------------
آقا قبول نیست... احسان تجربه ــش بیشتر بود...
:p
حرف نداری احسان... کلی چیز یاد گرفتم...
:d
 

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
خُب... نمیدونم چی بگم بهت احسان ...
مقالت حرف نداشت، بی تعارف میگم. از هر نظر فوق العاده بود...
-------------
آقا قبول نیست... احسان تجربه ــش بیشتر بود...
:p
حرف نداری احسان... کلی چیز یاد گرفتم...
:d

قربونت لیان جان
منم خیلی از مقاله ـت لذت بردم بویژه که در حد یه پرانتز هم ایفای نقش کردم
 

.: Darkness :.

کاربر سایت
Aug 1, 2010
905
نام
کیان
واقعا یک خسته نباشید به جفتتون میگم .... این حرکتِ تون واقعا فوق العاده بود. من تقریبا از صفحه 50 تاپیک(نظرسنجی مأمور 47 و مکس پین) بود که تقریبا میشه گفت همیشه اینجا بودم!!!:d به نظرم این نظرسنجی بهترین و سالم ترین نظرسنجی تا به اینجای کار بوده...به دور از هر گونه تقلب و تبلیغات نامناسب. بچه ها هم واقعا زحمت کشیدن و فعال بودن و بحث های جالبی مطرح شده... از خوندن تک تک کامنت هاتون واقعا لذت بردم ... دست گل همتون درد نکنه:)


iho06ll29fhwu2kt801r.jpg

yji81zwmqhdl4erjeblu.jpg

یک سری از عکسهای سامانوسکه رو گلچین کردم اینجا میزارم ، امیدوارم لذت ببرید
0lpcj8o3nupnlmxads1.jpg

duxxvnd8ef3x9296br5a.jpg

3fdqw9rimiyb48vzsozd.jpg

7i5bk6egutvncl5cdifq.jpg

tobmzvp52xd3w5l3ko5x.jpg

1a55sqv0kf3vom2nwvmp.jpg
0woaismqjkw46epkr307.jpg

3t68x6zxk1xs4ubovmy.jpg

st5snqv9y6bzzn5p32r.jpg

aiajsa3r9t40b3cm1wjr.jpg

vcomi6x4tgvfm62odq4x.jpg

oz5cyvtvp9x2en0v2p.jpg

mecrp65qtummlx5kw3zy.jpg
ممنون از وقتی که گذاشتید:d
8c9nthidrnf9z5er0web.gif
 
آخرین ویرایش:

Dante Never Cry

The Awakening Dragon
کاربر سایت
Oct 5, 2008
9,334
نام
Ali
جا داره به هردوتا دوست عزیزم احسان و لئون خسته نباشید بگم و بابت زحماتی که برای این مطالب کشیدن ازشون تشکر کنم >:d<

خب مطلب لئون عزیز رو خوندم ، خیلی خوب داستان سامانسوکه رو توضیح داده بود ، خسته نباشی لئون جان کارت حرف نداشت :D

الان هم میخوام شروع کنم به خوندن مطلب احسان عزیز و بیوگرافی Ryu
 

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
قربونت لیان جان
منم خیلی از مقاله ـت لذت بردم بویژه که در حد یه پرانتز هم ایفای نقش کردم
راستش احسان الان که دارم میخونم، میبینم واقعاً کارت بی نظیره دیوونه...
لعنتی... باید به منم یاد بدی...

واقعا یک خسته نباشید به جفتتون میگم ....
بچه ها یادم نبود بگم...
بدون کمک کیان عزیز، واقعاً این مقاله به پایان نمیرسید...
من همینجا از کیان، دوست نازنینم هم تشکر میکنم...
:-*

---------- نوشته در 03:22 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:18 AM ارسال شده بود ----------

خب مطلب لئون عزیز رو خوندم ، خیلی خوب داستان سامانسوکه رو توضیح داده بود ، خسته نباشی لئون جان کارت حرف نداشت :D
علی، میشه ازت خواهش کنم مقاله ی احسان رو نخونی
:d
اون وقت میای این پُستت رو پاک میکنی و از احسان تعریف میکنی...
:((
 

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
راستش احسان الان که دارم میخونم، میبینم واقعاً کارت بی نظیره دیوونه...
لعنتی... باید به منم یاد بدی...


بچه ها یادم نبود بگم...
بدون کمک کیان عزیز، واقعاً این مقاله به پایان نمیرسید...
من همینجا از کیان، دوست نازنینم هم تشکر میکنم...
:-*

---------- نوشته در 03:22 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:18 AM ارسال شده بود ----------


علی، میشه ازت خواهش کنم مقاله ی احسان رو نخونی
:d
اون وقت میای این پُستت رو پاک میکنی و از احسان تعریف میکنی...
:((

بابا لیان این حرفها چیه ! مقاله ـت عالی بود ! حتی بهتر از من ! باور کن !
 

Loghman

زمان تنها چیزیست که به عدالت بین همه تقسیم شده است
کاربر سایت
Apr 1, 2010
2,596
نام
لقمان
Leon و احسان واقعا خسته نباشید
Leon، خیلی گسترده در مورد همه چیز نوشتی و در مورد همه شخصیتها تقریبا توضیح دادی دمت گرم عالی بود
احسان، خیلی زحمت میکشی و هر بار توی هر نظرسنجی بیوگرافی یه نفرو آماده میکنی (بعضی وقتا هم هردو شون)
ترکوندین هر دوتاتون
 

Dante Never Cry

The Awakening Dragon
کاربر سایت
Oct 5, 2008
9,334
نام
Ali
خب مقاله احسان رو هم خوندم ( شاهکار :D ) ، این همه توی تاپیک پشت سر این نینجا های بدبخت حرف زدید ، یه نیگا به صفحه 4 بیوگرافی بندازید تا با فرهنگشون آشنا بشید و این همه پشت سرشون صفحه نذارید :D ( البته من خودم به سامانوسکه رای دادم :D ) جا داره یه بار دیگه از زحمات احسان و لئون ( به همراه کیان :D ) تشکر کنم ، واقعا خسته نباشید ، هر دوتا مقاله عالی بودن
==============================================================
هم ریو و هم سامانوسکه شخصیت های بزرگی هستن ولی بعد از خوندن مقالات و به طور کامل آشنا شدن با هردو شخصیت باید بگم که از ریو یه ذره بیشتر خوشم اومد و به نظرم شخصیت جالبتری داره ( به قول سید : شخصیت خمودی داره :D )

البته اگه دوباره الان هم ازم بخواید تا بین این دوشخصیت به یکیشون رای بدم بازهم سامانوسکه رو انتخاب میکنم !!! ( دلیل داره نگید طرف روانیه :D ) ریو هنوز توی دنیایی گیم هست و به احتمال زیاد باز هم اون رو میبینیم و میتونیم باهاش به جنگ شیطون ها و نینجا های خائن بریم >:d< ولی بخاطر سیاست های کثیف و پول پرستانه کاپکام دیگه خیلی بعیده که بتونیم سامورایی دوست داشتنیمون سامانوسکه رو ببینیم و به نظرم سامانوسکه لیاقت این رو داره که حداقل توی این نظرسنجی برنده بشه تا به خداحافظی درست و حسابی با این سامورایی محبوب داشته باشیم :(
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
دوستان واقعا این تاپیک با وجود شماها زنده س
از همه تون ممنونم ، به خصوص از لیون و احسان عزیز بخاطر این بیوگرافی های زیبایی که گذاشتن و واقعا زحمت کشیدن
دستتون طلا :d
ایشالاه که بازم شاهد این حرکات مفید و زیبا در تاپیک باشیم

بازم سپاس از همگی

همیشه موفق باشید
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
واقعا نمیدونم چی بگم!!!! دیگه حلقم جا نداره!!!:d
پس اکتفا میکنم به یک کلمه:
بینظیر!
Special Thanks To:
Chuji
Darkness
Leon.Fox
WE LOVE U ALL!!!
>:d
 

habibmp3

کاربر سایت
Dec 5, 2011
1,236
نام
ابوالفضل
راجع به این نظرسنجی چون هیچکدوم رو نمیشناختم می خواستم رای ندم ولی چون می خواستم نتیجه رو هم بدونم همینطور الکی به ریو رای دادم ... :D حسش نبود رو نتیجه کلیک کنم! :D
شاید اگه یه روز بازیش رو بکنم از این شخصیت خوشم بیاد ... :D
 
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر