ویدر به من خیانت کرد,برای آخرین بار!ماموریت جدیدی,شروع شده است...
ویدر نمیتواند مرا باز نگاه دارد!
برای چیزی میجنگم که ارزش جنگیدن داشته باشد
برای کسی میجنگم که ارزش مردن داشته باشد
ویدر نمیتواند مرا باز نگاه دارد!
هیچ چیز نمیتواند...
آخرین بار,StarKiller را در حالی دیدیم که داشت برای نجات دوستانش و سران ارتش آینده,با امپراطور مقابله میکرد.
او دراز مدتی با امپراطور مبارزه کرد,زمانی که میتوانست او را بکشد,Kota به او گفت که اگر وی را بکشی,دوباره ذات Sith تو,به تو باز میگردد.
زمانی که Juno با سفینه اش آمد تا آنها را ببرد,امپراطور Sidius ,از قدرت Lightning خود استفاده کرد تا تمامی آنان را از بین ببرد.اما Starkiller مانع او شد,توانست کاری کند که دوستانش فرار کنند,اما خود,تا مرگ پیش رفت و در آخر با یک انفجار بزرگ در سیاره ی Death Star ,او مرد...
امپراطور به ویدر گفت که به دنبال سران ارتش برود.ویدر قبول کرد,اما اشتباهش را دوباره تکرار کرد...
او از روی جسد Starkiller ,چندین Clone ساخت.یکی از این Clone ها بیش از حد قوی بود,اما همینطور از لحاظ روحی نیز بیش از حد به Starkiller نزدیک بود.یاد روزگاری که Starkiller واقعی زندگی میکرد,همیشه در سر او جریان داشت.اما روزی پس از تمرین خود,زمانی که خواست یک زن را بکشد,نتوانست.آن زن عشق Starkiller واقعی بود,یعنی Juno Eclipse .ویدر گفت که این چیزی بود که از آن میترسیدم...تو هنوز ناقصی,حافظه ی یک مرد مرده(Galen Marek یا همان StarKiller واقعی) در روح تو خطور کرده است..
Starkiller به او گفت که با من چه خواهی کرد؟
اما در جواب فقط لحظه ای را یادش آمد که ویدر از پشت شمشیرش را در کمر Starkiller واقعی فرو کرده بود و تقریبا کشته بود.
او ترسید,و از قدرت Lightning خود برای یک لحظه غفلت کردن Vader استفاده کرد و از سیاره ی کامینو فرار کرد.
حال او به دنبال سران ارتش,دوستان Galen واقعی بود تا آنان را بیابد.و مهم ترین کسی که او مشتاق دیدارش بود,Juno بود.
باید دید که چه اتفاقاتی در این شماره خواهد افتاد...
تاریخ ریلیز : 26 اکتبر 2010
برخی اسکرین شات ها:
آخرین ویرایش: