معرفی شخصیت های god of war3

hosein me

کاربر سایت
Jan 21, 2010
8,945
نام
حسین
نیاز به معرفی ندارد (کریتوس)


کراتوس و برادرش در یکی از دهکده‌های کوچک یونانقدیم به نام اسپارتا به دنیا آمدند. به خاطر ناشناس بودن پدر کریتوس خانواده کوچک او همیشه مورد توهین و اذیت سایر مردم قرار می‌گرفت. وقتی دو برادر کمی بزرگ‌تر شدند کریتوس به علت توانایی‌هایش در جنگیدن به خدمت ارتش اسپارتان درآمد ولی برعکس او برادرش به علت مریض‌حالی و ناتوانی به کوه‌های اسپارتا برای گذران باقی عمرش فرستاده شد. برادر کریتوس در همانجا مرد و به دنیای مردگان رفت. کریتوس بعد از مدت کوتاهی فرماندهی یک لشطر 50 نفره را به عهده گرفت که بعدها این تعداد به چند هزار نفر افزایش یافت و همه برای فتخار اسپارتان می‌جنگیدند. تا اینکه روز جنگ با لشگر عظیم بارباریان فرا رسید. این جنگ شروع ماجراهای پرفراز و نشیب کریتوس و اسپارتان بود. جنگی که سرنوشت اسپارتانی‌ها و کریتوس را تغییر داد. کریتوس در میدان نبرد دریافت که لشگر بارباریان چندین برابر عظیم‌تر از اسپارتانی‌هاست ولی راه برگشتی وجود نداشت. کریتوس عازم جنط شد ولی قدرت بسیار لشگر مقابل باعث از پای درآمدن کریتوس شد. لشکریان باربارها خیلی زود تمام اسپارتانی ها را تار و مار کردند. سرنوشت کریتوس تا بدینجا این بود که شاهباربارها روی سینه او بایستد و پتک عظیم خود را برای فرود آوردن روی کراتوس بالا ببرد ولی ... کریتوس وقتی خود را مقابل قدرت ناتوان و عاجز دید از خدای جنگ کمک خواست. او نام خدای جنگ "آریس" را صدا زد تا به او کمک کند. او به آریس سجده کرد و در مقابل کمک آریس و شکست دادن دشمن پیمان بست که از این به بعد بنده او خواهد بود و به فرمان او هرکجا را که بخواهد به آتش خواهد کشید. آریس هدیه‌ای به او داد و این هدیه یک شمشیر دوتایی با قدرت خدای جنگ به نام "Blade of chaos" بود. این شمشیر به دست‌های او زنجیر شد تا فقط آریس بتواند آنها را از دست او رها کند. کریتوس قبل از اینکه بنده خدای جنگ شود ازدواج کرده بود صاحب یک دختر بود. زن او دقیقا نقطه مخالف کریتوس بود و با اعمال او به شدت مخالف بود. به این علت که حتی کریتوس فراموش کرده‌بود که خانواده‌ای دارد و فقط به فکر شکوه اسپارتا بود. کریتوس به قدری جاه طلب بود که حتی به درخواست آریس مبنی بر حمله به دهکده اسپارتان هم تن داد. دهکده‌ای که در آن متولد شده بود. او وارد دهکده شد و دستور تخریب و کشتن همه افراد دهکده را صادر کرد. بعد از تخریب کامل دهکده کریتوس به جلوی معبد اسپارتان رسید. در جلوی معبد پیرزنی پیشگو جلوی او را گرفت و به او اخطار کرد که در داخل معبد سرنوشت شومی در انتظار اوست و او را منع کرد.ولی کریتوس پیشگو را کنار زد و داخل شد.شروع به قتل و پاره پاره کردن مردم داخل معبد کرد و وقتی دست از کشتنشان کشید که بدن بیجان زن و دخترش را زیر پاهایش مشاهده کرد. آریس به او گفت ناراحت نباشد چون او بزودی جنگجوی بزرگی خواهد شد.وقتی کریتوس از معبد خارج شد پیشگو نزد او آمد و او را به این صورت سحر کرد که خاکستر زن و فرزندانش همیشه بروی بدن او بماند تا وقتی هرکس او را ببیند متوجه جنایات و اعمال زشت او شود.و از آن به بعد رنگ او سفید شد.بعد از این ماجرا بود که روح اسپارتا بوجود آمد و هر کسی که او را میدید از او فرار می‌کرد. بعد از آن واقعه افسردگی به سراغش آمد و پیش آتنا رفت.آتنا دختر زئوس و خواهر آریس بود که آریس به شهر او یعنی آتن حمله کرده بود.کریتوس از آتنا خواست تا عذاب را از وجود او پاک کند.آتنا به او گفت اگر شهر او را از دست آریس نجات دهد و آریس را نابود کند خدایان گناهان او را خواهند بخشید.کراتوس به آتن رفت و آریس را دید که مشغول تخریب شهر بود.آتنا به او گفت که تنها راه شکست یک خدا به دست یک انسان استفاده از جعبه پاندورا است.جعبه پاندورا جعبه‌ای در معبد پاندوراست که هر یک از خدایان قدرتی از قدرتهای خود را در آن قرار داده و آن را در معبد پاندورا قرار داده اند.(در مورد معبد پاندورا بعد مفصل صحبت میکنم).معبد پاندورا در دشت ارواح گمشده و توسط زئوس به پشت کرونوس پدر زئوس زنجیر شده.آتنا به او گفت که فقط معجزه آتن که یک زن است می‌تواند درب دشت ارواح گمشده را باز کند.او به معبد معجزه رفت و معجزه آتن را نجات داد و او درب صحرای ارواح گمشده را برای کریتوس باز کرد درمعبد معجزه پیرمردی را دید که مشغول کندن قبری بود... کراتوس به آنجا رفت.آتنا به او گفت که برای ورود به عمیقترین جاهای صحرا از موانعی بگذرد و اولین آنها از بین بردن سه عدد سایرن (siren) است(زن شبح مانندی که راه پیدا کردن او گوش دادن به آواز اوست).کریتوس به راهش در دشت ادامه داد تا به صوری رسید.بر آن دمید و کرونوس به سمت او آمد.کرونوس به حدی بزرگ بود که کراتوس به زحمت نصف یکی از دندانهای او می‌شد(البته نیشش رو که باز نکرده بود! این مثاله). 3 روز طول کشید تا کریتوس به معبد رسید.حالا باید به بالاترین مکان معبد می‌رفت.وقتی جلوی دروازه معبد رسید نگهبان دروازه را دید او به کراتوس گفت که تا بحال هیچکس زنده از آنجا برنگشته. نگهبان دروازه را برای او باز کرد و کراتوس وارد شد.لوحی را مشاهده کرد که نام معمار خدایان و سازنده معبد را نوشته بود.پاتروس وردس سوم.بلاخره کریتوس بعد از پشت سرگذاشتن موانع و معماهای معبد به جعبه پاندورا دست یافت.جعبه‌ای که سه قدرت از سه خدای اصلی یونان را در خود داشت. زئوس - پوزیدون و هیدس.کراتوس بعد از 1000 سال رنگ خورشید را بر جعبه پاندورا تاباند.ولی آریس که متوجه قضیه شد چوبی را از آتن به سمت او پرتاب کرد و دست کریتوس از جعبه جدا شد و مرد.کریتوس به دنیای مردگان رفت. در آنجا ناخدای کشتی که هیدرا به آن حمله کرده بود جان کراتوس را نجات داد.خود کراتوس باعث مرگ او شده بود ولی اینبار توسط او نجات یافت و برای بار دوم ناخدا را به اعماق دنیای زیر زمین فرستاد.کراتوس با خوش شناسی تمام نجات یافته بود.او به بالاترین مکان دنیای زیر زمین رفت.طنابی از بالا به پایین افتاد و کراتوس از آن بالا رفت.او از همان قبری که پیرمرد در معبد معجزه می‌کند بیرون آمد...خدای خدایان و پدر کریتوس به شکل پیرمردی جان او را نجات داده بود ولی کریتوس هنوز نمی‌دانست که حتی زئوس پدر اوست.او به داخل شهر رفت و آریس را دید... آریس جعبه را در دست داشت و رو به زئوس می‌گفت: "میبینی پدر.تو خواستی آتن رو نجات بدی ولی حال هم آتن در چنگ من است و هم جعبه پاندورا..." کریتوس با صاعقه زئوس جعبه را از دست او جدا کرد و بعد از گذشت هزار سال برای اولین بار قدرت خدایان نمایان شد.کراتوس صاحب این قدرت شد و به حدی بزرگ شد که به اندازه آریس رسید.انسانی با قدرت خدایی... جنگ آخر آغاز شد و کراتوس در راند اول! توانست آریس را شکست دهد ولی شمشیرها افسونی شده بود که نمی‌توانست آریس را نابود کند.آریس کراتوس را به عالم توهم برد تا با نشان دادن کشته شدن دختر و همسر به دست خودش او را عذاب دهد.چندین موجود به شکل کراتوس به دختر و همسرش حمله کردند ولی کراتوس جانانه در مقابل آنها ایستاد و خانواده اش را نجات داد.رو به آریس کرد و گفت من خانواده ام را نجات دادم ولی آریس شمشیرها را از او گرفت و دختر و فرزندش را کشت.کریتوس به عالم واقعیت برگشت بدون شمشیرهای دگرگونی.این یعنی اینکه آریس اشتباه بزرگی کرده بود و به دست خودش زنجیرهای اسارت را از دست کریتوس باز کرده بود. و بعد خدایان آخرین هدیه خود را به کراتوس اهدا کردند.Blade of The Gods. شمشیر خدایان - کراتوس با تمام وجود شمشیر را در سینه آریس فرو کرد و خدای جنگ نابود شد... بعد از آن واقعه کراتوس نزد آتنا آمد و از او خواهش کرد این عذاب را از وجود او پاک کند ولی آتنا به او گفت نه انسان نه خدا هیچ کس نمی‌تواند خاطره اعمال را از ذهن او پاک کند.کراتوس به بالاترین صخره کوه المپ رفت و خود را از آن به پایین پرتاب کرد...ولی خدایان او را بالا آوردند و آتنا به او گفت یک تخت در عرش المپ خالی است.تاج و تخت خدای جنگ.آتنا شمشیر Blade of Athena را به او داد و او را به عنوان خدای جنگ معرفی کرد

زئوس



نام زئوس از کلمه یونانی diosبه معنی درخشان هست .از نشانه های او می توان به اذرخش .عقاب.گاو نر ومار اشاره کرد] خدای خدایان ویا خدای اسمان وتندر که جوان ترین ونیرومندترین فرزند کرونوس بود.او بزرگترین فرمانروای کوه المپ ومعبد تمام خدایانی بود که در ان جا بنا شده بود. زئوس قانون .عدالت ومعنویت راتعیین میکرد.پس از تولد زئوس توسط رئا.کرونوس تک تک فرزندانش را به هنگام تولد بلعیده بود زیرا می ترسید در نتیجه پیش گوی پدرش اورانوس روزی توسط یکی از فرزندانش سرنگون شود مادر زئوس از ترس خورده شدن زئوس سنگی را در قنداق پیچیده وبه او داد تا به جای زئوس ببلعد.زئوس توسط رئا وگایا مخفیان به بز ماده ای به نام امالته سپرده شد. آتنا الهه ی خردودانای که سلاح پوشیده از مغز زئوس متولد شد. اتنا گرامی ترین دختر زئوس بودوبا ا می زیستوبه وی اندرز می داد. امادرباره برادران خو مهربان نبود.اتنا اولین ارابه را درست کرد وهمچنین او اولین کشتی را ساخت تا بر روی دریای که پوسایدون فرمانروای ان بود حرکت کند. وی همچنین الهه ی جنگجو بود و اغلب باگردونه های از اتش به میدان جنگ می رفت.در ضمن الهه ی موسیقی جنگی وکشتی های جنگی وپشتیبان شهر اتن بود. جغدو مار وکلاغ از حیوانات منسوب به او بود .

پوسایدون



او همیشه در تی دریا درون کاخی زیبا بود وهر وقت از اب بیرون می امد سوار بر گردونه ای از اسب های سفید بود که نشان از موج هلی بلند و سیلاب های بزرگ بود. یکی دیگر از پسر های کرونوس وبرادر زئوس که در قرعه کشی بعد از سرنگونی تایتان ها میان او وبرادرش انجام شد دریا رابدست اورد وبه نام خدای دریا واب ها شناخته شد.او مردی پیرمرد با ریش های باند ومو های پیچیده چهرهای خشمگین که یک سه شاخه ای در دست داشت. دریا به دستور او شروع به فوران وخروش می گرفت و به دستور وی ارام می گرفتند .


هرمس



هرمس کفش های بالدار داشت و خدای بسیار زبر دستی بودو پیام اور زئوس هم بود. همچنین او دارای چوبی بود که می توانست به وسیله ان مردم را خواب کند.او پسر زئوس بودکه پیام رسان خدایان هم بود.او در کودکی به دزدی گاو ها مشغول واز روده ان ها چنک می ساخت.همچنین او را خدای دزدان هم می نامیدند.

هادس (خدای جهنم )



کلمه هادس به معنای ناپدید وپنهان شدن هست. یکی دیگر از پسران کرونوس که از همه بدشانس تر بود ودر قرئه کشی بین او و برادرش جهنم نسیب او شد . در سرزمین هادس 5 رودخانه وجود داشت
که اب های سیاه داشتند. ساکنین سرزمین هادس را مردگان تشکیل می دادند. ترسناکترین جای زیر زمین تارتاروس نام داشتوجایگاه شکنجه روحان به شمار می رفت که گناهی نسبت به خدایان انجام داده بودند
300px-Hades_God_of_War.jpg
در پایین تخت هادس سگی به نام سربروس با سه سر و دمی مانند مار نشسته بود که هر کس صدای او را می شنید از ترس یخ می زد . او به ارواح زنده ای که تازه وارد شدند کاری نداشت ولی اجازه نمی دا کسی از این مکان خارج شود. هادس دارای کلاه خودی بود که چهراش زیر ان پنهان شده بود .هادس یکی از خدایان المپ به شمار می رفت اما اغلب در سرزمین تاریک خود ساکن بودو به دلیل حکومت بر زیر زمین دارای ثروت زیادی بود.

Eos3.jpg

هلیوس(خدای خورشید)


وی را صورتی جوان وخوش اندامی مجسم می کردند.او فرزند هیپرون وتئیا بود.او تاجی بر سر داشتکه ما نند خورشید میدرخشید.او هر روز صبح با ارابه اتشین خود که چهار اسب ان را می کشیدند از شرق حرکت می کردوپس از طی کردن گنبد اسمان در پایان روز ان را درغرب بر فراز اقیانوس متوقف می کرد.از ان جای که در بلندای اسمان بود وهمه چیز را زیر نظر داشت او را هلیوس دیدبان هم می نامیدند.ساکنین جزیر رودوس اعتقاد دارند که هلیوس در جنگ با بطلمیوس به ان ها کمک کرده شهر های را از ویرانی نجات داده به همین علت به احترام او مجسمه های به طول 37 متر از برنز ساخته اند که ششمین اثر از عجایب هفتگانه قدیم لقب گرفت.

هرکولس(قهرمان یونان)



هرکولس اسم رومی هراکلوس، بزرگترین قهرمان اساطیر یونان و خدای نیروی بی‌حد است. مثل تمام قهرمانان واقعی دیگر، هرکول نیز پسر یکی از خدایان یونان باستان است. پدرش زئوس خدای اعظم اساطیر یونان و مادرش زنی زمینی الکمین است. همسر زئوس، هِرا به هرکول حسودی می کرد و از او بدش می آمد. چرا که هرکول یادگار خیانت شوهرش به وی بود. برای همین، وقتی که هنوز هرکول نوزادی شیرخوره بود هرا دو مار بزرگ را سر وقت گهواره اش فرستاد تا کارش را بسازند. غافل از اینکه هرکول ماری له شده توی هر دست، توی گهواره اش مشغول بازی است. در ابتدای جوانی، هرکول تیر اندازی ماهر،قهرمان کشتی‌گیری و دارای قدرتی مافوق بشری بود. او دختری زیبا را به همسری گرفت و به زودی صاحب دو فرزند شد. در همین زمان بود که هرا با آزار و اذیت هرکول، او را به مرز جنون کشاند. تا آن حد که در یکی از حالت‌های آشفتگی روحی‌اش، هرکول همسر و فرزندان خود را نیز به قتل رساند. وقتی هرکول به خود آمد، برای طلب بخشایش به آپولوـ خدای پیش‌گویی ـ روی آورد. و آپولو، برای پاک شدن روح هرکول از پلیدی، او را مامور کرد تا به مدت دوازده سال به خدمت پسر عمویش اریستوس ، پادشاه تایرنس و مایسن (که چشم دیدن‌اش را نداشت!) درآید. در واقع حق هرکول بود که پادشاه شود. ولی هرا، زئوس را وادار کرده بود اریستوس را به جای او بر تخت بنشاند. حالا فهمیدید چرا هرکول چشم نداشت پسرعمویش را ببیند!؟



کرنوس





Cronos زمانی رهبر قدرتمند Titans ، به محض اینکه توسط پسرش زئوس سرنگون ، او را نفرین کرد و سپس برای همیشه لطفا برای حمل به معبد پاندورا را در بالای پشت است. در یونانی ، Cronos (Κρόνος) رهبر بود و همچنین از جوانترین نسل اول تایتن ها
.

در طول سلطنت Ouranos ، آسمان ، 100 مسلح هکاتونکایرو یک چشم غول یا پهلوان یک چشم عالم عالم اسفل درون زندانی شدند ، و باعث گایا درد بزرگ (عالم اسفل بودن روده اش). او داس سنگی برای یکی از فرزندان تیتان او ایجاد شده برای کشتن Ouranos و جای خود را به عنوان حاکم. فقط Cronos بود حاضر به انجام عمل ، و به او داد تا گایا داسی شکل و او را در کمین قرار می گیرد. وقتی Ouranos ملاقات با گایا ، Cronos حمله به پدر خود و قطع اندام تناسلی خود ، castrating او و ریخته گری عضو قطع شده را به دریا. از خون زدند مثلاGigantes ، Erinyes عضو که از دریا ریخته بود به ،الهه عشق وزیبای پدید امد است.
پس از شکست دادن Ouranos ، Cronos هکاتونکایر و غول یا پهلوان یک چشم همراه با Gigantes و تنظیم اژدها campe آنها را برای همیشه لطفا برای نگهبانی. او و خواهرش همسر رئا در زمان تخت جهان به عنوان پادشاه و ملکه. این دوره از حکومت Cronos 'عصر طلایی نامیده می شد ، تا مردم هم به حال بدون نیاز به قوانین و یا مقررات ، همه چیز درست بود ، و بد اخلاقی بود وجود ندارد. هادس، هستیا ، وپوزیدون توسط رئا ، او بلعیده همه آنها را به محض نبوت به دنیا آمدی به cronosآموخته شده از خواهران از سرنوشت است که او را با پسر خود را باید بر طرف شود سرنوشتش این بود ، درست مانند او پدرش را سرنگون کرده بود. در نتیجه ، اگر چه او sired Demeter خدایان ، هرا ،. و آخرین فرزند 6 زئوس ، تبدیل پسر به مقصد برای سرنگونی Cronos و شکست Titans. معمولا با داس ، که او به برداشت محصولات زراعی استفاده می شود و همچنین سلاح های مورد استفاده برای شکست Ouranos به تصویر کشیده بود. . فرزندان دیگر او مشهور به پدر توسط Chiron،.Philyra. همتای او در روم زحل است.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Akiba

darkwish

کاربر سایت
Sep 4, 2008
241
به به لذت بردیم دوست عزیز از ابتدایی که این بازی اومده بود تا الان هیچ یک از دوستان توضیح کاملی با معرفی شخصیت ها ی بازی ارائه نداده بود . واقعا ممنون . اما مثل اینکه بنده اسم شما رو تو تاپیک های دیگه هم دیده بودم !!!!!

فکر کنم شما مدیر انجمن باشید
آقای مدیر انجمن خیلی خوشبختم . ما رو هم دریابید
التماس دعا .
 

Fëanor

Spirit of Fire
کاربر سایت
Aug 22, 2008
7,258
نام
برهان
به به لذت بردیم دوست عزیز از ابتدایی که این بازی اومده بود تا الان هیچ یک از دوستان توضیح کاملی با معرفی شخصیت ها ی بازی ارائه نداده بود . واقعا ممنون . اما مثل اینکه بنده اسم شما رو تو تاپیک های دیگه هم دیده بودم !!!!!
چرا دوست عزیز کسی توضیح داده بود ولی دوستان به خودشون زحمت گشتن رو نمیدن. بد نیست به این مقاله که خودم نوشتم یک سری بزنی چون کاملتر از این جایی پیدا نمی کنی. البته به زبان فارسی
 
  • Like
Reactions: Akiba

darkwish

کاربر سایت
Sep 4, 2008
241
چرا دوست عزیز کسی توضیح داده بود ولی دوستان به خودشون زحمت گشتن رو نمیدن. بد نیست به این مقاله که خودم نوشتم یک سری بزنی چون کاملتر از این جایی پیدا نمی کنی. البته به زبان فارسی

والا ایشون هم به زبان فارسی نوشتن تا اونجایی که سواد من رسید و خوندم کاملا فارسی بود بنده مقاله شما رو نخوندم ولی چون توضیحات دوستمون با عکس بود خیلی دلنشین زیبا و روان بود که از خواندنش لذت بردم.حتما شما هم همین نظر رو دارید .خیلی ممنونم .
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر