Alan Wake | پست اول تاپیک حتمآ خوانده شود

مطلبی رو که خواهید دید نوشته دوست عزیز جناب شهریار ازهاریان فر هست.

كابوسي بي‌پايان​

بعد از سپري كردن يك روز سخت كاري آلن به خانه بازمي‌گردد، با وجود خستگي مفرط تنها نوشتن چند خط داستان مي‌توانست خستگي او را رفع كند، چون او يك نويسنده‌ي حرفه‌اي كتاب‌هاي ترسناك است و در اوقات فراغت نوشتن كتاب براي او لذت بخش‌ترين تفريح به شمار مي‌رود.آلن براي نگارش اين كتاب از خواب‌هاي خود نيز استفاده كرده است، به نحوي كه در خواب بار‌ها و بار‌ها خانمي با نام آليس به روياها‌ي او آمده است و آلن قصد دارد نام كاراكتر اصلي كتاب ترسناك خود را آليس بگذارد تا به با بررسي كابوس‌هاي خود داستاني ترسناك و مهيج بنويسد، در ضمن آليس معشوقه‌ي آلن نيز محسوب مي‌شده. همچنان كه در خلوت خود غوطه‌ور بود و ديوانه وار مشغول نوشتن كتابش بود عقربه‌هاي ساعت به سرعت به جلو مي‌رفتند و نيمه‌هاي شب را نشان مي‌دادند. پاييز فرا رسيده بود و صداي مهيب رعد و برق همراه با بارش شديد رگ‌بار محيط ترسناكي را در شهر ايجاد كرده بود. وزيدن باد باعث شده بود تا درختان به اين سو و آن سو حركت كنند و با اصابت باران به پيكر بي‌جان درختان صداهاي وحشتناكي را ايجاد مي‌كرد، آلن همچنان به كار خود ادامه مي‌داد و با وجود فضاي ترسناكي كه در شهر ايجاد شده بود جسورانه مشغول نوشتن كتاب بود، كم كم آلن احساس خستگي مي‌كرد و همين طور كه مشغول نوشتن كتاب بود روي كاغذ به خواب مي‌رود، در خواب باز هم آن دختر پديدار مي‌شود ولي اين‌بار با خشونت تمام قصد كشتن آلن را دارد و در يك چشم بهم زدن آلن را مي‌گيرد. آلن از خواب مي‌پرد و با چهره‌اي خيس و مضطرب فرياد مي‌زند و درخواست كمك مي‌كند، ولي پس از مدتي مي‌فهمد كه تنها يك كابوس به سراغ او آمده است و همه چيز يك خواب بوده است، به همين دليل به رخت‌خواب مي‌رود و صبح به محل كار باز‌مي‌گردد، ولي احساس مي‌كند تمام آن چيزي كه در كتابش نوشته است تبديل به واقعيت گشته است و تقريبا همه چيز از حالت طبيعي خود درآمده است، سريعا به خانه مي‌رود و كتاب را باز مي‌كند و شروع به نوشتن ادامه‌ي داستان مي‌كند ولي باز هم تمامي آن چيزي كه مي‌نويسد به واقعيت تبديل مي‌شود و اين موضوع آلن ويك را بسيار متعجب مي‌كند. پس از مدتي آلن مي‌فهمد نوشتن اين كتاب ارتباط مستقيمي با رويداد‌هاي در حال اتفاق دارد و به نوعي تمامي كابوس‌ها جنبه‌ي حقيقي پيدا كرده است. آلن ويك باز به خواب مي‌رود و در رويا به يك درمانگاه حوالي شهر Bright Falls (پاييز تابناك) نزديك ايالت واشنگتن سفر مي‌كند، و در هواي مه آلود و ملتحب اين شهر بار ديگر آليس را مي‌بيند و آليس به آرامي به او نزديك مي‌شود و آلن با داد و فرياد سعي مي‌كند خود را از دست اين دختر نجات دهد ولي اين بار موفق نمي‌شود همچنان او داد مي‌زند و با وجود اين كه مي‌فهمد خواب مي‌بيند نمي‌تواند از خواب بيدار شود و پس از كلي سعي و تلاش هراسان از خواب بيدار مي‌گردد و بر او مسلم مي‌شود اين تنها يك خواب نيست و چيزي ماورا‌ء رويا است. سريعا به شهر مخوف Bright Falls مي‌رود و درك مي‌كند كه تمامي اتفاقات در خواب يك بار به وقوع خواهند پيوست و سعي مي‌كند داستان خود را كامل كند تا بيشتر به عمق ماجرا پي ببرد. به همين دليل يك اسلحه همراه با چراغ قوه برمي‌دارد و قدم به منطقه‌ي Bright Falls مي‌گذارد تا از تمامي جزييات اين كابوس كه جنبه‌ي حقيقي نيز پيدا كرده است با خبر شود. بعد از ورود او به شهر پي به تغييرات مي‌برد و تا مدت‌ها نمي‌تواند بخوابد ولي پس از ورود به درمانگاه توسط پزشك براي مدتي مداوا مي‌شود ولي هر وقت كه در خواب خانمي شبيه آليس را مي‌بيند به هيچ عنوان نمي‌تواند بخوابد به همين سبب عزم خود را جزم مي‌كند تا سراز اين منطقه‌ي مرموز دربياورد و به كابوس‌ها ي خود پايان بدهد.

copy right ©2006 - 2007
​

با تشکر از شهریار جان

===================================

دوربین بازی به صورت سوم شخص است . طراحان بازی برای انجام ما موریت از سیستم گردش ازاد استفاده کردن.بنا براین شما برای انجام مراحل بارها مسیر خانه تا شهر بریت فلز را طی میکنید.اما شما نمیتوانید در حین بازی ما موریت های متفرقه بگیرید.همچنین سازندگان بازی اعلام کردند که با اینکه در بازی از سیستم گردش ازاد استفاده میشه اما گیم پلی بازی یک گیم پلی خطی است.
در ابتدا چیزی در مورد ازادی عمل بازیکنان فاش نشده بود اما به تازگی گفته شده که در بازی نمیتوانید به ادم های بی گناه شلیک کنید و یا اینکه نمیتوانید از جایی دزدی کنید و........... همچنین اعلام شده نحوه ی کنترل الن تا حدودی شبیه به بازیهmax payne کار شده است . طراحان بازی اعلام کردند که در بازی از سلاح سنگین استفاده نخواهد شد و بهترین صلاح شما چراغ قوه تان است در این بازی شما با موجودات عجیب و غریب نیز بر میخورید که باید انهارا با نور از بین ببرید . همچنین شما به دشمنان که ادم عادی هم باشن بر میخورید و انموقغ باید از کلتتان استفاده کنید.
محیط و فضای بازی بسیار عالی است طراحان بازی برای ساختن شهر بریت فلز دقیقا از روی معماری اصلی این شهر الگو برداری کردند و حتی قول داده اند که بسیاری از فروشگاه ها و مغازه هایی که در این شهر وجود دارد نیز بسیار شبیه به واقعیت اصلی خود شهر باشد در طول بازی گذر زمان به صورت واقعی وreal time است و شما مه را در صبح و غروب خورشید را در غروب میبینید همچنین مدت زمانی که شب به ارامی جایش را به صبح میخواهد بدهد بسیار واقعی و زیبا کار شده است.در طراحی جزییات گرافیکی بازی تیم سازنده از تکنیک های فوق العاده ای استفاده کردن و به نظر میرسه این قسمت از بازی بتونه امتیاز 10 از 10 رو از سایت ign بگیره.
در یک کلام محشر .سازندگان بازی اعلام کرده اند که به کمک havok4.0 شما در این بازی یک فیزیک فوق العاده خواهید دید برای نشان دادن فیزیک عالی این بازی در تریلری از این بازی یک گردباد به صورتی زیبا و باور نکردنی هر چه در پیش رو دارد را به داخل میکشاند و پس از مدتی چرخاندن ان وسایل به هر طرف پرت میشود یا در یک جا جزر و مد دریا نشان داده میشود و بلندی و کوتاهی طول موج ها که بسیار عالی کار شده است .
حالت بازي را مي توان به چندين قسمت تقسيم كرد كه به هريك به صورت مفصل مي پردازيم1.سبك بازي 2.حالت بازي
1.سبك بازي: بايد گفت سبك بازي حالت خاصي دارد شايد شبيه ترين بازي كه با اين سبك ساخته شده است را بتوان تا حدودي سايلنت هيل ناميد ولي اين بازي با سايلنت هيل تفاوت بسياري دارد كه در موقع خود به آن مي پردازيم. سبك بازي حالتي در عين گستردگي،ترسناكي و همچنين اكشن را نيز در خود دارد و البته به خاطر وسعت بالاي بازي حالتي جستجويي نيز به بازي مي دهد زيرا بازي به قدري بزرگ و البته زيباست كه انجام دهنده بازي را به كنج و كاو در اين دنيا وادار مي كند.پس مي توان گفت اين بازي از چندين سبك بازي به وجود مي آيد و يك نوآوري كاملا عالي را به وجود آورده است.در بعضي صحنه ها شما با قسمت هاي فكري نيز رو به رو مي شويد .كه با اين همه تفاسيل بازي فوق العاده از ظنر سبك را پيش روي شما قرار مي دهد.
2.حالت:سير سريالي بازي از جالبترين حالت هاي بازي است شما ماموريت خود را به خوبي مي دانيد و بايد با استناد به نقشه ماموريت را انجام دهيد و اين مسئله بسيار جالب است اگر به قسمت داستان بازي برگرديد من به شما مي گويم كه از قسمت رفتن به پيش تعميركار تا آن تصادف در بازي وجود دارد و شما نقش اول را به صورت سوم شخص ايفا مي كنيد و بعد از آن بيدار شدن آلن اتفاقات شروع مي شود، شنيدن صداهاي عجيب، ناپديد شدن مسافر، تاريكي مطلق و ... شما به صورت جالبي انگار سريالي دنباله دار را خود اجرا مي كنيد تا به راز و رمز آن دست يابيد تا آخر خود را از اين كابوسي كه رنگ واقعيت پيدا كرده است نجات بدهيد و يا نتوانيد نجات دهيد!!در مورد كاركرد اسلحه ها و مسائل ديگر در جلوتر بحث مي كنيد.
محيط شهر گسترده است در جاي جاي شهر افرادي هم زندگي مي كنند. بازي سير شب و روزي دارد و زندگي در نزديك به 100 كيلومتر بازي كه ساخته شده است در جريان است.قسمت هاي مختلفي در اين 100 كيلومتر وجود دارد از درياچه گرفته شده تا دهكده هاي متروكه و راه آهن، جنگل،شهر و اين ها در داستان بازي يك به يك نقش دارند و هر قسمت بازي در قسمتي از اين دنياي 100 كيلومتري اتفاق مي افتد گاهي اوقات به بازي حالت اكشني مي بخشد، گاهي معما و مسئله اي را براي شما مطرح مي كند، و گاهي در يك جنگل تاريك لرزه را بر بدن شما مي اندازد. شهر ها و محيط به خوبي ساخته شده اند و بسته و مكان در جاي مناسب قرار گرفته شده اند براي درست كردن اين محيط از هزاران نقاشي كه توسط نقاشان گروه رمدي كشيده بود ساخته و طراحي شد. در دور شما كوههايي را مي بينيد كه شايد حتي بشود به آنجا هم براي يك گشت (كوهنوردي) رفت كه اين رد نوع خود فوقالعاده است.
بازي چون حالت شب و روزي دارد پس بايد گفت ترس را بايد در شب بيشتر حس كرد و سازندگان بازي هم همين را مي خواهند در روز كاري با قلب شما ندارند ولي وقتي كه خورشيد در بازي غروب كند و هوا كم كم تاريك و تاريك تر شود تعداد ضربان قلب شما نيز افزايش مي يابد و اتفاقات شروع مي شود صداهاي عجيب و زوزه ها شروع مي شود. انگار افرادي در لابه لاي برگهاي درختان شما را نگاه مي كنند . ترس از هر سمتي به شما هجوم مي آورد . موجودات عجيبي كه فقط به نور حساسند وارد كار مي شوند.روح ها و اشباح ظاهر مي شوند و بلاي جان آلن قصه و همچنين قلب وقت برگشته ما مي شوند. با تاريك شدن هوا آلن چراغ قوه خود را روشن مي كند ولي چراغ قوه اي كه تنها بخشي از محيط را قادر به روشن كردن است چطور مي تواند شما را از ترس نجات دهد.اگر شما در ماشين باشيد چراغ ماشين به زيبايي تاريكي را مي شكافد ولي ترس و وحشت بيشتر و بيشتر مي شود.ترس با نزديك شدن دشمنان بيشتر مي شود. در قسمت هاي شب كه به حالت اكشني است ترس را حس مي كنيد و نمي توانيد از آن فرار كنيد. صداهايي كه شما را به صورت عجيبي صدا مي كنند.آيا شما مي توانيد از كابوسي كه به آن گرفتار شديد نجات پيدا كنيد؟؟
تجهيزات شما در ابتدا و آن چيزهايي كه اطلاع داريم يك تفنگ و يك چراغ قوه است(حالا در طول بازي هم بسته به سخت تر شدن مراحل و قسمت هاي بازي حتما تفنگ ها و اسلحه هاي جديد را هم بدست مي آوريد ولي هنوز معلوم نيست)خوب اين دو اسلحه كاربردهايي خوبي براي شما دارند شايد سوال اول شما اين باشد كه چراغ قوه چه كاربردي براي شما مي تواند داشته باشد و چرا من به عنوان اسلحه از چراغ قوه استفاده كردم ولي مسئله اينجاست نو آوري در بازي بسيار بالا است همان طور كه در قسمت بالا گفته شد چراغ قوه نيز در شب كاربرد دارد و همچنين صداها و موجودات عجيب نيز در شب ظاهر مي شود پس ارتباطي بين چراغ قوه و موجودات مرموز بازي وجود دارد و آن حساسيت است بله اين موجودات به نور شديد حساسند پس در شب حتي چراغ هاي كنار خيابان هم اگر از كار بيفتند شما خرده نگيريد چون حتما كار همون موجودات ناشناختههست و نبايد تقصير رو گردن كسي ديگه انداخت.پس نور مي تونه اين موجودات رو مشخص و يا نابود كنه كه با مشخص شدن اونها مي تونيد بوسيله تفنگ آنها را نابود كنيد ولي مسئله جالب اينجاست هنوز معلوم نيست اين تفنگ و اين چراغ قوه را چه كسي به آلن داده است زيرا بعد از تصادف و به هوش آمدن آلن اين دو را پيدا كرده است شايد همان آليس مرموز او را به اين دنيا آورده است و اين تجهيزات را در اختيار او گذاشته است ولي هنوز هيچ چيز معلوم نيست.
در بازي هاي كامپيوتري براي اولين بار است كه سيستم روز و شبي منظم وبه اين زيبايي درست شده است كه هر چيزي را در بر مي گيرد حتي وقت گرگ وميش صبح با آن تاريكي مطلق، وقت طلوع خورشيد ،غروب خورشيد و هر چيزي را كه شما فكر مي كنيد در بازي ديده مي شود در اويل صبح در بعضي مناطق جنگلي مه زيبايي به وجود مي آيد . در بعضي روزها هوا ابري است و باران مي بارد ، در بعي روزها هوا طوفاني است كه اين مسئله در نزديكي درياچه موجود در بازي بيشتر خود را نشان مي دهد.هر كدام از اين حالت به صورت اتوماتيك هست و هيچ چيز از قبل تعيين نشده است و تاثير مستقيم در بازي مي گذارد و باعث اتفاقاتي جديد الوقوع مي شود.در كل بايد گفت آسمان به شكلي زيبا براي شما درست شده است تا آن را با تمام زيبايي و در بعضي موارد ترسناكيش را حس كنيد.
بازي تفاوت هاي بسيار زيادي با بازي سايلنت هيل دارد ولي به بخشي از آن مي پردازيم: اگر ما از گرافيك فوقالعاده بازي بگذريم بهتر است چون گرافيك اين بازي قابل مقايسه با سايلنت هيل نيست (آلن ويك يك سر و گردن بالاتر است)پس با گرافيك يكسان اين دو بازي را مقايسه مي كنيم .. 1.در بازي سايلنت هيل بيشتر بازي فكري است تا اكشن چنانكه اگر از دست دشمنان هم فرار كنيد چيزي را از دست نداده ايد . ولي در آلن ويك بيشتر بازي هول و هوش اكشن مي گذرد2.در سايلنت هيل بيشتر دشمنان آدم هاي كج و كوله اي هستند كه يا سر و دست و پا ندارند و يا به صورت عجيبي درست شده اند ولي هنوز ماهيت موجودات بازي آلن ويك اصلا مشخص نيست3.در بازي سايلنت هيل با گشت و گذار گسترده بايد هدف بعدي خود را پيدا كنيد ولي در آلن ويك با فلشي كه بقل صفحه وجود دارد و نوشته شدن ماموريت شما در هر قسمت كار شما ساده تر و راحتر و بهتر بگويم شيرين تر است.4.وسعت بازي سايلنت هيل را نمي توان حتي با آلن ويك مقايسه كرد در آلن ويك 100 كيلومتر بازي داريم كه به زيبايي درست شده اند.5.حالت آب و هوايي و صبح و شبي در سايلنت هيل وجود ندارد و بيشتر مواقع در شب بازي در جريان است.
:گرافيك بازي را به صورت كلي بايد گرافيك آينده ناميد يعني گرافيكي كه بر پايه دايركتيس10 ساخته مي شود و با ويندوز ويستا به اوج خود مي رسد. گرافيكي كه بايد براي اجراي آن سيستم قدرتمندي را داشته باشيد تا بتوانيد بازي را به راحتي انجام دهيد.
اين بخش يكي از برترين قسمتهاي بازي در بخش گرافيك محسوب مي شود. واقعا نور بسيار زيبا درست شده است و بر محيط پيرامون خود تاثير خود را مي گذارد.وقتي خورشيد در بازي از لابه لاي كوهستان بالا مي آيد انگار همه چيز زنده شده است ،آن چيزهاييكه در تاريكي براي شما ترسناك بوده اند ماهيت اصلي خودشان را به شما نشان مي دهند.سايه ها به واسطه نور و نوع تابش اندازه و مسير متفاوتي را دارند و اگر باد و يا نسيمي هم وزيده شود باعث حركت درختان و در نهايت تكان خوردن سايه آنها مي شود.در روز نور زيبا و دلنشين است و حتي كوچكترين چيزها ي روي زمين را هم در بر ميگيرد.با رفتن روز به سمت بعد از ظهر خورشيد كم كم قصد پنهان شدن دارد و در لا به لاي درختان به پايين ميخزد و ناپديد مي شود با ناپديد شدن خورشيد تاريكي مطلق آغاز مي شود و فقط نورهاي بعضي چراغهاي وسط راه و چراغ قوه و چراغ هاي خانه ها و چراغ ماشينتان است كه روشنايي را به بازي عرضه مي كند. اين بار هر كجا كه شما چراغ قوه خود را بگيريد سايه اي كوچك ايجاد ميشود. همان درختان ساده به موجوداتي ترسناك در تاريكي براي شما مبدل مي شوند .نور چراغ قوه تاريكي را در خود مي بلعد و بخش رو به روي شما را روشن مي سازد. ماشين هم به همين حالت است و فقط چراغ ها هستند كه روشنايي شما را تامين مي كنند.در كل بخش نورپردازي بسيار زيبا و كارآمد درست شده است و نظيري ندارد.
در طول اين زماني كه بازي ساخته شده است بيشترين زمان را صرف ساخت اين قسمت از بازي كرده اند. شركت رمدي مي خواهد تا هيچ مشكلي در اين قسمت از بازي به وجود نيايد چون اين قسمت رابطه مستقيمي با كل بازي دارد مثلا همين در قسمت بالا اگر فيزيك بازي مشكل داشته باشد نمي تواند به اين زيبايي سايه توليد كند . وقتي كه باران شروع به باريدن مي كند و بر روي آسفالت خيابان مي ريزد اون موقع است كه شما به فيزيك فوقالعاده بازي دست پيدا مي كنيد. آب باران به زيبايي روي سطح آسفالت برخورد كرده و متلاشي مي شود.وقتي كه به درختان نگاه مي كنيد اين بار آنها را زنده مي بينيد اين فوقالعاده است و در بازيهاي شبيه به هيچ وجه ديده نشده است .وقتي كه شما صحبت از فيزيك مي كنيد بايد بدانيد فيزيك بازي كاري كرده است كه شما حتي از دور بتوانيد تا 2كيومتر از سطح بازي را ببينيد.فيزيك همه چيز را در برگرفته است تا هيچ مشكلي در هيچ جايي به وجود نيايد.
وقتي كه شما در بازي تخته سنگي را در گوشه خيابان مي بينيد شما متعجب خواهيد شد. تخته سنگ به قدري زيبا و با دقت درست شده است كه شما را به فكر فرو مي برد .علف هاي گوشه و كنار بازي به قدري طبيعي هستند كه شما را وارد طبيعت مي كند.همه چيز به زيبايي و با جزئيات بسيار بالا درست شده است تا شما مشكلي در گرافيك بازي مشاهده نكنيد.
وقتي در تاريكي صداهايي مي شنويد بايد بدانيد روي تك تك اينها كار شده است ، وقتي ديالوگ ها به زيبايي با دهان گفتگو كننده مچ است .و وقتي در صحنه هاي ترسناك و اكشن موسيقي خاص و در صحنه هاي آرام موسيقي خاص مي شنويد بايد به اين قضيه پي ببريد كه تمام اينها با برنامه ريزي انجام شده است تا شما بتوانيد از حداكثر توانايي هاي بازي استفاده كنيد،اطلاعات بيشتري درمورد اين قسمت نيست پس بايد تا انتشار بازي صبر كنيد.

شخصا به هر مقوله ای که ربط به ترس و ماورا داشته باشه علاقه دارم. اما این Alan Wake توشون تکه .
یه حس غریبی داره نمیدونم چرا!!.
یه دمو نشون دادن سال 2005 _ که همراه بود کلی تقدیر و تشکر از سایتها و مجلات _ همونی که آلن با ماشین میاد کنار ویلا بعد میره به سمت فانوس دریائی و خورشید غروب میکنه و بعد اون مهاجمین زرد پوش میان. مو رو به تن آدم راست میکنه .

Remedy که گفته نسخه 360 با PC یکسان خواهد بود ولی اینطوری که بوش میاد.... :biggrin1:. بیخیال حتما یه چیزی میدونستن که این رو گفتن دیگه :cheesygri.

نمیشد از این شایعه ها در رابطه با آخر بازی نگی ؟ اینجوری لذت بازی از بین میره

بیشتر...

علی جون قرار باشه داستان یه بازی اون هم در وسعت و عظمت Alan Wake بخواد با یه جمله 4 وارژه ای لو بره که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه :biggrin1:.

دارم 2008 اومین پستمو جواب تو رو میدم :laughing:
اما آدم اینجوری یه احساس بهش دست میده که دیگه زیاد منتظر این بازی نمون

بیشتر...

حالو روزت خیلی خرابه علی، هر چقدر سعی میکنم امیدوارت کنم نمیشه، نمیدونم چرا .
در هر حال وقتی آلن نویسندس، پس چیز عجیبی نیست که کنار قلم و کاغذ از خواب بیدار بشه یا بخوابده :biggrin1:.

پ.ن. فراموشش کن