من درسایت پردیس گزاشتم
http://www.pardisgame.net/postnav-13178-...ost-286356
1.مینروا
تصویر مینروا
به نقل از ویکی پدیا مینروا چه اله بود؟
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
قضاوت پاریس بر روی یک آینه پشت برنزی، مربوط به قرنهای چهارم تا سوم قبل از میلاد (موزه لوور)، مینروا از سمت چپ دومین شخصیتی است که در این تصویر دیده میشود
مینروا (که به صورت مِنروا، مینیروا، مِنفرا، مِروا و مِرا نیز تلفظ میشود)، ایزدبانوی جنگ، هنر، حکمت و سلامتی در اساطیر اتروسکی[مناطقی از روم باستان که امروزه بخشهایی از ایتالیا را در بر میگیرند] محسوب میشد. وی بخش زیادی از ویژگیهای خود را از ایزدبانو یا الهه رومی، مینرو وام گرفتهاست.
اگرچه اتروسکیهای تاثیرپذیرفته از تمدن هلنی یونان، آتنا را بعنوان همتای این ایزدبانو(مینروا) میشناسند، امّا وجود برخی از صفات و ویژگیهای منحصربه فرد در مینروا، موجب روشن شدن این نکته شدهاست که وی، از یونان به اساطیر اتروسک راه نیافتهاست.
هنرمندان اتروسکی تحت تاثیر فرهنگ یونانی علاقمند هستند که مینروا را با گورگونیون، کلاه، نیزه، و سپر تصویر کنند و او را [همچون آتنا که گفته میشود از سر پدر خویش، ژوپیتر خارج شدهاست]، به صورت ایزدبانویی ترسیم کنند که از سر پدرش، تینیا، بدنیا آمدهاست. این ایزدبانو عموما، بعنوان محافظت کننده از هرکل(هراکلس) و فرسه یا پرسئوس نیز شناخته شدهاست.
بر روی یک آینه برنزی که در منطقه پرانست یافت شدهاست، تصویر مینروا در حالی دیده میشود که در حضور پرسئوس و متوجه اوست و در همین حال پرسئوس نیز مشغول مشاوره با دو نفر از گرائی هاست و یا در تصویری دیگر، وی درحالیکه سر مدوزا را بالا نگاه داشتهاست، در کنار پرسئوس و هرمس نشسته و همگی آنها به انعکاس تصویر آن در استخری که در زیر پاهایشان است، خیره شدهاند. این امکان قوی است که این تصاویر، بیشتر از آنکه از عملکرد و طرز رفتار هر گروه یا فرقهای سرچشمه گرفته باشند، بازتابهایی از منابع ادبی باشند.
اما در تصویر دیگری که باز هم بر روی یک آینه برنزی کشف شده در بولسنا نقش شده و متعلق به حدود ۳۰۰ قبل از میلاد میباشد، اسپلاس(آسکلپیوس) [اسطوره معروف مربوط به دانش پزشکی]، مشاهده میشود که در حال باندپیچی کردن قفسه سینه پرومتئوس است و در کنار او مینروا نیز در صحنه حضور دارد. مینروا در اغلب سبکهای اصلی اتروسکی، بیشتر به صورت الههای تصویر شده که رعد و برق را [بصورت نیزهای]، به آسمان پرتاب میکند. مارتیانوس نیز به او بعنوان یکی از نه تن خدایان اتروسکی رعد و برق اشاره میکند. به نظر میآید که مینروا، بر خلاف آتنا، با پدیدههای آب و هوایی در ارتباط باشد.
اسم مینروا از اسامی بومی خاص ایتالیا است و ممکن است حتی از یک ریشه اتروسکی مشتق شده باشد. هرچند که در مورد این نکته، اختلاف نظرها و مناقشاتی نیز وجود داشتهاست. کارل بکر در همین ارتباط خاطرنشان کردهاست که نام مینروا (مِنروا)، از ریشه «مِن»، که معنایی مرتبط با مفهوم حافظه دارد، مشتق شدهاست. کلمات یونانی همچون «مِنموزاین» (به یونانی: μνημοσύνη) و «مِنزتیس» (به یونانی: μνῆστις)، همگی در معانی حافظه، یاد، و خاطره به کار میروند.
مینروا اغلب در قضاوت پاریس، به تصویر کشیده شده و نزد اتروسکیها با نام السنتر (الکساندر یا همان اسکندر، که نام جایگزین آن در زبان یونانی است)، خوانده شدهاست. وی یکی از محبوبترین اسطورههای یونانی در اتروریا به شمار میآید.
مینروا، در همراهی با تینیا و یونی، بخشی از سه گانه(تریاد) مقدسی بود که بازتاب آن، بعدها در کاپیتولین سه گانه روم، که از ژوپیتر، جونو، و مینرو تشکیل شده بود، تجلی یافت.
شرح دیگر [ویرایش]
مینروا یا مِنروا یا منرفا، یک الهه رومی است که رومیان متأثر از تمدن هلنی (یونان باستان)، از قرن دوم پیش از میلاد به بعد، او را با آتنا الهه یونانی برابر میدانستند. او الهه باکره شعر، طب، حکمت، و تجارت بود، با بافندگی، صنایع دستی، و سحر و جادو ارتباط داشت، و مخترع موسیقی به حساب میامد. او اغلب همراه با یک جغد به تصویر کشیده شدهاست تا بعنوان موجودی مقدس از طریق ارتباط با این پرنده، به نماد حکمت نیز ارتباط یابد.
در متن این مقاله بر مینروا در روم باستان و در عمل cultic. برای کسب اطلاعات در لاتین حساب ادبی اساطیری از مینروا، که به شدت تحت تأثیر اساطیر یونانی بود، به پالاس آتنا، جایی که او یکی از سه الهه باکره همراه با آرتمیس و هستیا، شناخته شده توسط رومیان به عنوان دیانا و وستا
نام «الهه» از Etruscans که به نام Menrva او وارد شدهاست. Extrapolating از طبیعت او روم، فرض بر این است که در اساطیر Etruscan، Menrva الهه حکمت، جنگ، هنر بود، مدارس و بازرگانی. او با همتای یونانی Etruscan به آتنا بود. دوست آتنا، Menrva از سر پدر او، ژوپیتر (زئوس یونانی) به دنیا آمد.
با فرایند ریشهشناسی عامیانه، رومیها میتوانست از تلفنهای نام خارجی او را با کسانی که از ریشه اشتباه مردان در کلمات لاتین مانند mens به معنی «ذهن»، شاید به این دلیل یکی از جنبههای خود را به عنوان الهه مربوط به روشنفکری. mens کلمه Proto - هند و اروپایی منگنز، ساقه، در ارتباط با حافظه در یونانی به عنوان نیمازینی (μνημοσύνη) و mnestis (μνῆστις: حافظه، یاد، خاطره).
Menrva بخشی از سهگانه مقدس با Tinia و الزهرا بود، معادل رومی Capitoline سه تایی مشتری - جونو، مینروا. مینروا دختر مشتری بود.
به عنوان مینروا Medica، او ایزدبانوی پزشکی و پزشکان بودهاست. به عنوان مینروا Achaea، او بود که در Luceria در Apulia پرستش که در آن هدایای نذری و اسلحه گفته میشود کسانی که از Diomedes در معبد او حفظ شود. [۲] [۳]
رئیس "Sulis - مینرواً یافت شده در خرابههای حمام رومی در BathIn Fasti سوم، اووید به نام او بعنوان «الههای که هزار کار میکند»، اشاره کردهاست. مینروا در سراسر ایتالیا، مورد پرستش بود.هر چند فقط در رم بود او را در تاریخ جنگاوری شخصیت مشترک توسط آتنا. پرستش او نیز به خارج از امپراتوری گرفته شده -- در انگلستان، به عنوان مثال، او با Sulis حکمت الهه محلی conflated شد.
رومیان او را از جشنواره ۱۹ مارس - ۲۳ مارس جشن گرفته در طول روز است که به نام، در جمع اسم یا صفتی که نه مذکر و نه مونی است، Quinquatria، ۵ بعد از Ides از ماه مارس، ۱۹، جشن، صنعتگران. نسخه کمتر، Quinquatria Minusculae، در Ides ماه ژوئن، ۱۳ ژوئن توسط فلوت، بازیکن، که به خصوص مفید برای دین و مذهب برگزار میشود. در ۲۰۷ پیش از میلاد)، انجمن صنفی از شاعران و فعالان برای دیدار با بیاندازید و ارائه نذری در پرستشگاه ایزدبانو در تاریخ Aventine تپه تشکیل شد. در این میان، اعضای آن شامل Livius Andronicus. محراب Aventine از مینروا همچنان مرکز مهمی از هنر را برای بسیاری از وسط جمهوری روم.
مینروا در Capitoline هیل به عنوان یکی از سه تایی Capitoline همراه با ژوپیتر و جونو پرستش در معبد الهه Medica، و در «Delubrum Minervae» معبد تاسیس حدود ۵۰ پیش از میلاد) توسط پومپه در سایت هم اکنون اشغال شده توسط کلیسا از سانتا ماریا sopra مینروا مواجه امروزی پیازا دلا سرا مینروا. 2.جونو
در پیش درآمد برادرهود او به دزموند دستور دادتا لوسی رابکشدتا با حوا آمیزش پیدا کند.
جونو، مینروا. مینروا دختر مشتری بود.
اینا همه یک چیزند
اینم جونو
من درمورد این خدا چیزی پیدا نکردم
3.رومولوس
اما رومولوس آیا این اسم به انجمنی در قسمت بازی نبودند که با گل های رومولوس معروف بودند واین لباس میپوشیدند.
لباس گرگ رومولوس چه بوداو یک اله بود که از گرگ ماده شیر خورد.
او با یک گرگ ماده ارتباط داشت.
به همین خاطر لباس گرگ دارند.
این رومولوس واقعی
روموس ورومولوس درحال شیر خوردن از گرگ
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%8...9%88%D8%B3
ز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییر مسیر از رومولوس)
پرش به: ناوبری, جستجو
رموس و رمولوس در حال شیر خوردن از پستان مادهگرگ؛ در سوی چپ نگارهٔ رئا سیلویا دیده میشود. تابلو رُمُلو و رمو اثر پتر پاول روبنز
رُمولوس و رِموس (به لاتین: Romulus - Remus) برپایهٔ اسطورههای رومی دو برادر بنیادگذار شهر رم بودند.
پدربزرگ این دو نومیتر برادر آمولیوس و پادشاه آلبا لونگا بود. این دو از کوچندگان شهر ویرانشدهٔ تروا بودند. آمولیوس نومیتر را میکشد و رئا سیلویا را ناچار میکند که راه رهبانیت را بپذیرد تا بدین سان همسری نگزیند و فرزندی که شایستهٔ پادشاهیاست از او نزاید. ولی مارس خدای جنگ شیفتهٔ رئا سیلویا شد و با او گرد آمد. رئا باردار شد و عمویش آمولیوس از این آگاه. پس رئا سیلویا را به زندان افکند تا زمان زایمانش فرا رسد. او دو پسر دوقلو زایید به نامها رموس و رمولیوس. آمولیوس خشمگین شد، رئا را زنده به گور کرد و دو پسر خردسال دوقلویش -رمولوس و رموس- را به رود تیبر سپارد. دو برادر از خیزاب خروشان رهایی مییابند و به کرانهٔ رود میرسند. مادهگرگی بدانها شیر میدهد. این دو بزرگ میشوند و آمولیوس عموی خود و کشندهٔ پدرشان را نابود میکنند. سپس برفراز تپهٔ پالاسیوم شهر رم را پیمینهند و رمولوس نخستین شاه رم میگردد.
رمولوس پس از چندی برادرش را به دلیل گذر از قانون میکشد و خود نیز در توفانی سخت درمیگذرد.
روایتی ساده تر [ویرایش]
فئودور پتروویچ کوروفکین، در کتاب «تاریخ روم باستان» روایت سرراست تر و ساده تری از «افسانهٔ پیدایش شهر روم» که همان افسانه «رومولو و رما» می باشد، دارد:
زمانی دراز بعد از پیدایش شهر روم[=رُم]، افسانه ای بوجود آمد مبنی بر اینکه این شهر چگونه و بوسیلهٔ چه کسی ساخته شده است. بر طبق این افسانه، سزار یکی از شهرهای لاتینی دستور داد فرزندان خواهرزاده اش، یعنی رومولو و رِما را به رودخانهٔ تیبر افکنند. زیرا از این می ترسید که این دو چون بزرگ شوند، وی را از تخت به زیر آورند.
کودکان در نقطهٔ کم آبی از رودخانه فروافتادند و ماده گرگی آنها را نجات داد. گرگ با شیر خود ایشان را سیر می کرد تا زنده بمانند. سپس چوپانی آن دو کودک را یافت و به خانه بُرد و بزرگشان نمود.
برادران که بزرگ شدند، به جان یکدیگر افتادند. رومولو، رما را کشت و سپس شهر روم را در همانجایی که چوپان ایشان را یافته بود، بنا کرد. سپس آن را به یاد برادر مقتولش(رِما یا همان رموس)، روم نامید و خود سزار این شهر شد. همچنین رومولوس به اتزیو کمک کرد تا یک لباس تهیه کند.
اینم نامه های او
در ضمن محلهای او ولباسی که به اتزیو داد وسربازان او لباس گرگ یا با آرم گرگ هستند.