بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
دوباره سلام.نوشتن اون مطلبی که قولش رو داده بودم تموم شده.فقط مونده تایپش که البته چون دستم خیلی تند نیست طول می کشه.علاوه بر اینکه درسها هم هستند.
در مورد اون بازیهای فرعی هم باید بگم که اصلی نیستند.حتی توی سایت رزیدنت اویا هم اونا رو اصلی حساب نکردند و حتی شخصیتهاشون رو هم جدا از شخصیتهای اصلی نوشته اند.و فقط به این خاطر به طور کامل در موردشون توضیح دادند که اسمشون رزیدنت اویل بوده است.چون اگه بخواهیم که فقط به خاطر مطالب سایت اونا رو اصلی حساب کنیم توی سایت در مورد اون فیلمهای آشغالش هم کاملا توضیح داده.پس باید بگیم که اونا هم اصلیند؟
راستی دارک ساید رو هم گرفتم و واقعا عالی بود.از ماجراهای آمبرلا که خیلی بهتر بود.توی بازار نسخه ی کامپیوترش هست.(البته نسخه ی wii با نرم افزار دلفین که توی خودشه.)

Claire_Redfield_II_by_fishbone76.png


لینک اون سایت رو هم بعدا می ذارم احد جان!
 

JohnnyCage

کاربر سایت
Mar 4, 2009
60
نام
هادی

در مورد اون بازیهای فرعی هم باید بگم که اصلی نیستند.حتی توی سایت رزیدنت اویا هم اونا رو اصلی حساب نکردند و حتی شخصیتهاشون رو هم جدا از شخصیتهای اصلی نوشته اند.و فقط به این خاطر به طور کامل در موردشون توضیح دادند که اسمشون رزیدنت اویل بوده است.چون اگه بخواهیم که فقط به خاطر مطالب سایت اونا رو اصلی حساب کنیم توی سایت در مورد اون فیلمهای آشغالش هم کاملا توضیح داده.پس باید بگیم که اونا هم اصلیند؟
نیما جون شما منظور منو متوجه نشدی!من اصلا نگفتم که این سریها اصلیند و شخصیتهای آنها به هم ربط دارن!بلکه منظور من این بود که چرا سازندگان بازی این عناوین فرعی را دادن بیرون؟آیا هدفی از این کار داشته اند؟آیا حوادث آمبرلا باعث خلق این سریها شده است(بازم میگم منظور من اصلی بودن هیچ کدام از ایها نیست،منظور من اینه که کلا دلیل بوجود آمدن حوادث این بازیها چی بوده؟):confused:همانطور که آرین جان هم با من هم عقیده هست،مطمئنا خیلی های دیگه هم کنجکاو هستند و میخان بدونند که داستان این بازیها به طور جداگانه چی بوده و چه حوادثی باعث بوجود آمدن آنها شده!مثل داستان Resident Evil:Gun Survivour که به طور خلاصه بگم(اطلاعاتم فعلا محدوده)داستان راجع به شخصی به نام Ark Thompson هست که بعد از سقوط هلیکوپتر حافظه خود را از دست داده و خود را در منطقه ای میبیند که پر از زامبی هست!و او در سدد این بر می آید که به دنبال شخص پشت پرده ای برود که باعث بوجود آمدن این حوادث شده و.....کلا این بازی 5 شخصیت دارد که اگه وقت شد سعی میکنم مطالبی را در مورد اونها و داستان بازی و سریهای فوق الذکر بیان کنم.البته با اجازه اساتید احد و نیما جون!:cheesygri
.....اگه نیما و احد خودشون مطلب بذارن بهتره،ولی تا وقتی سرشون خلوت بشه من سعی میکنم مطالب فوق را به طور مختصر بیان کنم.....
 

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
بچه ها مژده!دارک ساید رو دو روزه تموم کردم و باید بگم که از نظر داستان بهترین شماره ی رزیدنت اویل بود.چون دو تا از بهترین داستانهای رزیدنت اویل یعنی داستان رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا رو روایت می کنه.البته از یک زاویه ی جدید و با گرافیکی بالاتر.
در مورد اون بازی ها هم باید بگم که سازندگانش می خواستند داستان انسان های دیگری رو که با مسائل مربوط به آمبرلا درگیر شدند رو هم نشون بده و بگه که فقط قهرمانان اصلی رزیدنت اویل نیستند که از حادثه ی راکون سیتی مقاومت کردند و از آنجا نجات پیدا کردند.و می خواستندکه اگه این بازیها پرطرفدار شدن شخصیتهاشون رو توی بازیهای بعدی هم بیارن که البته نشد.البته به جز شرکت کاپکوم شرکتهای دیگری هم دست به ساخت بازیهایی با عنوان رزیدنت اویل زدند که فقط برای سو استفاده از نام و اعتبار رزیدنت اویل و کسب سود بیشتر بود که خوشبختانه موفق نشدند.

Claire_Redfield_II_by_fishbone76.png


 

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
سلام نیما جان

بچه ها مژده!دارک ساید رو دو روزه تموم کردم و باید بگم که از نظر داستان بهترین شماره ی رزیدنت اویل بود.چون دو تا از بهترین داستانهای رزیدنت اویل یعنی داستان رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا رو روایت می کنه.البته از یک زاویه ی جدید و با گرافیکی بالاتر.
Claire_Redfield_II_by_fishbone76.png



خوب باید بگم که به شدت با نظرت مخالفم
DSC خیلی از چیزها رو نداشت. وسکر خیلی کم رنگ بود در صورتی که تو CV وسکر خیلی پررنگ بود. حداقل مبارزه ی وسکر و آلکسیا هم نبود. بعضی از قسمت های داستانی بازی هم خیلی بد عوض شده بود. مثلا روابط آلکسیا و آلفرد که بعد از بیدار شدن آلکسیا میاد آلفرد رو میکشه.

در ضمن اون لینک رو اگه زحمتی نیست بده تا ببینم میشه با بچه هاشون وارد مذاکره شد یا نه. :D
 

TOP Game

کاربر سایت
Feb 4, 2008
2,332
نام
Mohamad®eza
احد چون زیاد تو نت نمیام همین الان WR II رو دیدم. همه رو تا آخر نخوندم ولی در یک کلام میتونم بگم عالی بود.
حالا مقاله بعدیت چیه؟ بعد از Wesker Report II ?
 

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
سلام احد جان.خوب بله در مورد بعضی از بخشهای داستان و به خصوص نقش وسکر در سناریوی کد ورونیکا حق با تو است.ولی خوب باید توجه داشت که دارک ساید فقط کلیت داستان رو روایت می کنه که البته توی این کار تا حد زیادی موفق هم بوده.به خصوص در سناریوی رزیدنت اویل 2.حداقل از ماجراهای آمبرلا بهتر بود.چون توی اون شخصیتهای مهمی مثل بری-نیکلای و میخائیل کلا حذف شده بودند.در حالی که توی دارک ساید چنین چیزی وجود نداشت و توی سناریوی رزیدنت اویل 2 ایدا-شری-آنت و حتی برایان آیرونز هم وجود داشتند.اتفاقا سوالی که می خواستم ازت بپرسم هم همین بود.به نظرت داستان اصلی لیون و کلیر در راکون سیتی و کلیر-کریس و استیو در راک فورت و قطب جنوب در خود رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا روایت میشه یا دارک ساید؟چون به هر حال این دو با هم تفاوت هایی دارند و یکی از آنها هم درست و رسمی است.(البته بحث دارک ساید با ماجراهای آمبرلا فرق می کنه.چون ماجراهای آمبرلا از نظر داستانی کلا مردوده.ولی دارک ساید به داستان اصلی نزدیکتره و جای بحث داره.) مثلا در دارک ساید لیون و کلیر جووووووووون با هم بودند.ولی در رزیدنت اویل 2 جداگانه کار می کردند.یا مثلا در دارک ساید ایدا در پارکینگ در هنگام مبارزه با سگها با لیون و کلیر روبرو میشه و بعدها هم از یک آیینه و روژ لب استفاده می کنه.در حالی که توی رزیدنت اویل 2 اینطور نبود.در سناریوی کد ورونیکا هم به قول خودت الکسیا آلفرد رو کشت.ولی در خود کد ورونیکا استیو کشتش.یا مثلا در دارک ساید کلیر و کریس در آخرین مرحله با هم همکار بودند.ولی در کد ورونیکا جدا بودند.در مورد استیو هم همینطور بود.چون در کد ورونیکا اون همیشه با کلیر نبود.البته چیزی که بیشتر آدم رو ترقیب می کنه که دارک ساید اصلی است اینه که اولا دارک ساید داستان واحدی داره.یعنی هزار بار هم که بازی کنیم شخصیتها یک مسیر رو میرن.و دوما هم اینکه مسلما فقط ما نیستیم که به این موضوع تضاد بین داستانها فکر می کنیم.و قطعا خود سازندگان و نوسندگان بازی هم به فکر این مسئله بودند و لابد این داستان به نظرشون درست و ویرایش شده بوده که توی دارک ساید آوردنش.و گرنه برای اونا چه فرقی می کرد.می تونستن عین داستان رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا رو بیارن.ولی این کارو نکردن. لطفا یک مطلب کامل در مورد این موضوع بنویس.چون خیلی مهمه و داستان اصلی باید معلوم بشه.تازه پای حیثیت کلیر هم در میونه! :cheesygri

3 تا سوال ازت ه داشتم:
1-در دارک ساید راهی برای بینهایت کردن همه یا یکی از اسلحه ها هست؟
2-در آخر دارک ساید یک سناریو با کلیر باز می کنه با عنوان secret که باید به جای زامبی در آن توفو بکشیم.اون به چه دردی می خوره؟
3-خیلی وقت پیش قرار بود که مشخص کنی کدوم شخصیتهای رزیدنت اویل در زمره ی شخصیتهای اصلی قرار می گیرند.ولی هنوز ننوشتی.آخه من موندم که نوشتن چند تا اسم (و ترجیحا به ترتیب اهمیت نقش) چقدر کار داره؟البته منظور من شخصیتهایی هستند که در کل مجموعه ی رزیدنت اویل اصلی و تاثیر گذارند.نه فقط در یک قسمت.مثلا سدلر فقط در رزیدنت اویل 4 اصلی بود و به قسمتهای دیگه ربطی نداشت.بیلی و شوا هم همینطور.ولی مثلا در مورد مارکوس شک دارم.چون اون با ساخت ویروس تی بیشتر ماجراهای مجموعه رو رقم زد.وی خودش همون اول در رزیدنت اویل زیرو مرد.بنابراین خودش مهم بوده یا تاثیر نقشش؟البته من این 2 طبقه بندی رو پس از کلی تفکر و تامل در این موضوع بدست آوردم.به نظرت شخصیتهای اصلی کل سری کدوم یکی است؟لطفا همه نظرشون رو در این باره بنویسند.

گروه 1:
1-وسکر-2-کریس-3-جیل-4-لیون-5-کلیر-6-ایدا-7-ربکا-8-اسپنسر-

گروه 2:
1-وسکر-2-کریس-3-جیل-4-لیون-5-کلیر-6-ایدا-7-ربکا-8-اسپنسر-9-بیرکن.10-کراوزر-11-مارکوس-12-ادوارد آشفورد-

خوب مسلما شخصیتهایی که در هر دو گروه هستند صدردصد اصلی هستند.البته اگه خودت طبقه بندی جدیدی به جز اینها داری بنویس.ممنون.
اون مقاله رو هم یادت نره! :cheesygri
 

amir_333

کاربر سایت
Jul 5, 2008
226
سلام احد جان.خوب بله در مورد بعضی از بخشهای داستان و به خصوص نقش وسکر در سناریوی کد ورونیکا حق با تو است.ولی خوب باید توجه داشت که دارک ساید فقط کلیت داستان رو روایت می کنه که البته توی این کار تا حد زیادی موفق هم بوده.به خصوص در سناریوی رزیدنت اویل 2.حداقل از ماجراهای آمبرلا بهتر بود.چون توی اون شخصیتهای مهمی مثل بری-نیکلای و میخائیل کلا حذف شده بودند.در حالی که توی دارک ساید چنین چیزی وجود نداشت و توی سناریوی رزیدنت اویل 2 ایدا-شری-آنت و حتی برایان آیرونز هم وجود داشتند.اتفاقا سوالی که می خواستم ازت بپرسم هم همین بود.به نظرت داستان اصلی لیون و کلیر در راکون سیتی و کلیر-کریس و استیو در راک فورت و قطب جنوب در خود رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا روایت میشه یا دارک ساید؟چون به هر حال این دو با هم تفاوت هایی دارند و یکی از آنها هم درست و رسمی است.(البته بحث دارک ساید با ماجراهای آمبرلا فرق می کنه.چون ماجراهای آمبرلا از نظر داستانی کلا مردوده.ولی دارک ساید به داستان اصلی نزدیکتره و جای بحث داره.) مثلا در دارک ساید لیون و کلیر جووووووووون با هم بودند.ولی در رزیدنت اویل 2 جداگانه کار می کردند.یا مثلا در دارک ساید ایدا در پارکینگ در هنگام مبارزه با سگها با لیون و کلیر روبرو میشه و بعدها هم از یک آیینه و روژ لب استفاده می کنه.در حالی که توی رزیدنت اویل 2 اینطور نبود.در سناریوی کد ورونیکا هم به قول خودت الکسیا آلفرد رو کشت.ولی در خود کد ورونیکا استیو کشتش.یا مثلا در دارک ساید کلیر و کریس در آخرین مرحله با هم همکار بودند.ولی در کد ورونیکا جدا بودند.در مورد استیو هم همینطور بود.چون در کد ورونیکا اون همیشه با کلیر نبود.البته چیزی که بیشتر آدم رو ترقیب می کنه که دارک ساید اصلی است اینه که اولا دارک ساید داستان واحدی داره.یعنی هزار بار هم که بازی کنیم شخصیتها یک مسیر رو میرن.و دوما هم اینکه مسلما فقط ما نیستیم که به این موضوع تضاد بین داستانها فکر می کنیم.و قطعا خود سازندگان و نوسندگان بازی هم به فکر این مسئله بودند و لابد این داستان به نظرشون درست و ویرایش شده بوده که توی دارک ساید آوردنش.و گرنه برای اونا چه فرقی می کرد.می تونستن عین داستان رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا رو بیارن.ولی این کارو نکردن. لطفا یک مطلب کامل در مورد این موضوع بنویس.چون خیلی مهمه و داستان اصلی باید معلوم بشه.تازه پای حیثیت کلیر هم در میونه! :cheesygri

3 تا سوال ازت ه داشتم:
1-در دارک ساید راهی برای بینهایت کردن همه یا یکی از اسلحه ها هست؟
2-در آخر دارک ساید یک سناریو با کلیر باز می کنه با عنوان secret که باید به جای زامبی در آن توفو بکشیم.اون به چه دردی می خوره؟
3-خیلی وقت پیش قرار بود که مشخص کنی کدوم شخصیتهای رزیدنت اویل در زمره ی شخصیتهای اصلی قرار می گیرند.ولی هنوز ننوشتی.آخه من موندم که نوشتن چند تا اسم (و ترجیحا به ترتیب اهمیت نقش) چقدر کار داره؟البته منظور من شخصیتهایی هستند که در کل مجموعه ی رزیدنت اویل اصلی و تاثیر گذارند.نه فقط در یک قسمت.مثلا سدلر فقط در رزیدنت اویل 4 اصلی بود و به قسمتهای دیگه ربطی نداشت.بیلی و شوا هم همینطور.ولی مثلا در مورد مارکوس شک دارم.چون اون با ساخت ویروس تی بیشتر ماجراهای مجموعه رو رقم زد.وی خودش همون اول در رزیدنت اویل زیرو مرد.بنابراین خودش مهم بوده یا تاثیر نقشش؟البته من این 2 طبقه بندی رو پس از کلی تفکر و تامل در این موضوع بدست آوردم.به نظرت شخصیتهای اصلی کل سری کدوم یکی است؟لطفا همه نظرشون رو در این باره بنویسند.

گروه 1:
1-وسکر-2-کریس-3-جیل-4-لیون-5-کلیر-6-ایدا-7-ربکا-8-اسپنسر-

گروه 2:
1-وسکر-2-کریس-3-جیل-4-لیون-5-کلیر-6-ایدا-7-ربکا-8-اسپنسر-9-بیرکن.10-کراوزر-11-مارکوس-12-ادوارد آشفورد-

خوب مسلما شخصیتهایی که در هر دو گروه هستند صدردصد اصلی هستند.البته اگه خودت طبقه بندی جدیدی به جز اینها داری بنویس.ممنون.
اون مقاله رو هم یادت نره! :cheesygri

نیما جان داستان دارک ساید به خاطر محدودیت های کنسول WII به این داستان تبدیل شده وگرنه در اصل بازی تنهایی شخصیت بوده که همیشه عنصر ترس رو القا می کرده .
 

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
خوب قبل از اینکه به سوالات نیما جان جواب بدم یه سوال از بچه های تاپیک داشتم.

راستش میخوام یه کار بزرگی رو شروع کنم و صد البته به اسم بازی سنتر. خوب پروژمون اینه


قراره ترجمه ی کل فایل های RE رو توی این تاپیک قرار بدم. اما چون دست تنهام برای همین به کمک چند عریر نیاز دارم. در توضیخ باید بگم که من چند فایل رو به شما میدم و شما بعد از ترجمه تو تاپیک قرار میدین. البته اینو بگم که اگه کسی تو قسمتی نتونست ترجمه کنه میتونه از خودم کمک بگیره . چون من همشون رو ذهنی ترجمه کردم.

از همین الان اگه از دوستان میتونه کمک کنه بهم P.M بده.
 

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
بیوگرافی کامل کلیر ردفیلد

بنام خدا

طبق قولی که چند مدت قبل به نیمای عزیز داده بودم به جای جاهای ترسناک RE بیوگرافی ClaireRedfield رو واستون میذارم. البته RE2 2 تا سناریو داره . من هم برای اینکه تمامی وقایعی رو که کلیر سپرونده رو واستون بنویسم سعی کردم هر دو سناریو رو دخیل کنم. در ضمن این بیوگرافی رو به صورت تکه تکه قرار میدم تا هم موقع خوندن خسته نشین و هم اینکه اگه سوالی داشتین راحت بپرسین. به امید اینکه خوشتون بیاد.

بیوگرافی کامل Claire Redfield قسمت اول

شخصیتی که قرار هست امروز واستون بیوگرافیش رو بذارم تا آخرین لحظات اصلا قرار نبود در این سری حضور داشته باشه. قبل از کلیر شخصیتی که قرار بود به عنوان کاراکتر دوم برای بازی طراخی شود الیزا ولکر بود. اما بنابه دلایلی که جاش اینجا نیست کلیر به عنوان کاراکتر اصلی انتخاب شد و خیلی از بخش های بازی هم تغییر کرد. کلیر به موتورسواری علاقه ی زیادی داشته. این رو میشه از طریقه ی ورودش به شهر و چند تا عکس که موتورش انداخنه فهمید. در ضمن مثل جیل هم در باز کزدن قفل توانایی های زیادی داره ( اما نه در حد جیل) کلیر مانند یک مادر مهربان هست. این رو میشه از روابطش با شری فهمید.

به دنبال حوادث رخ داده شده در عمارت اسپنسر کریس , جیل و بقیه ی اعضای باقیمانده ی استارز با تهیه ی گزارشی سعی کردند تا پرده از این اتفاقات هولناک بردارند و به همه اعلام کنند که مصوب تمامی این اتفاقات شرکت آمبرلا بوده است. اما بدلیل منفجر شدن عمارت تمامی شواهد از بین رفته بود و کربس و بقیه عملا مدرکی برای ارائه نداشتند. متاسفانه همان طور که به نظر می رسید ویروس به شهر هم نفوذ کرده بود. در همین اوضاع و احوال دختری جوان به همراه متور سیکلتش برای پیدا کردن برادرش وارد شهر میشود. این دختر 18 ساله کسی نیست جز کلیر ردفیلد و به تبع آن برادر گم شده اش هم کریس ردفیلد هست.

وقتی کلیر به شهر رسید از موتورش پیاده شد و به کافه ای که همان نزدیکی بود رفت. با ورودش به آنجا متوجه شد که کافه بسیار ساکت است. کمی بعد هم یک زامبی را که در حال خوردن یک نفر بود میبیند. کلیر با دیدن این صحنه وحشت زده میشود و سعی میکند از آنجا خارج شود اما خودش را در محاصره ی زامبی ها میبیند. به خاطر همین از در پشتی سعی میکند خارج شود. با باز کردن در, با یک پلیس (لیون) که آماده خروج زامبی ها از در بود مواجه میشود. کلیر برای اینکه با او شلیک نکند به او می گوید که من مثل اونها نیستم لیون هم زامبی پشت سر کلیر را هدشات میکند و از کلیر میخواهد که به او ملحق بشود و با هم سوار ماشین لیون میشوند. لیون خودش را برای کلیر معرفی میکند و میگوید که به تازگی به این شهر منتقل شده است. کلیر پیدا کردن برادرش را علت اصلی حضورش در شهر عنوان میکند. لیون که وضعیت شهر را ناجور میبیند از داشبورت ماشینش به کلیر یک اسلحه میدهد.همین لحظه یک زامبی که گویا از قبل در ماشین بود به لیون حمله میکند. کنترل ماشین از دست لبون خارج میشود و با دیوار روبرویی تصادف میکنند.همین لحظه هم یک کامیون که راننده اش کنترلش را از دست داده بود به طرف آنها با سرعت زیادی در حال حرکت بود. لیون و کلیر برای اینکه جان خودشون روا نجات بدهند به ناچار هریک از طرف خودشان از ماشین خارج شدند. با برخورد کامیون با ماشین لیون راه بسته شدو به خاطر همین لیون و کلیر از هم جدا شدند.

کلیر و لیون بعد از اینکه از سلامتی همدیگر اطمینان پیدا کردند تصمیم گرفتند تا به هر نحوی شده همدیگر رو پیدا کنند. به خاطر همین لیون پیشنهاد داد که هر دو به ساختمان پلیس بروند زیرا که آنجا مکانی امن برای هردوی آنها بود. کلیر بعد از جدا شدن از لیون سر راهش به یک فروشگاه اسلحه فروشی میرسد.این اسلخه فروشی مال برادران Kendo که خیلی ترسیده بود در خالی که اسلحه اش رو به طرف کلیر کشیده بود ازش پرسید : تو کی هستی. اینجا چیکار میکنی؟. کلیر هم گفت که من انسانم و مثل اونها زامبی نیستم. Kendo که خیالش راحت شده بود پیش کلیر اومد تا در رو قفل کنه. کلیر از وضعیت عجیب شهر از اون سوال کرد و اون هم گفت اینجا اوضاع رو تحت کنترل داره.کلیر به خاطر عجله ای داشت از Kendo جدا شد.اما پس از مدتی زامبی ها با شکستن پنجره مغازه , به Kendo حمله میکنند و او را میکشند.

کلیر بالاخره خودش را به اداره پلیس می رساند و در همان ابتدای ورودش به اتاق افسران می رود. در همانجا آه و ناله ی یک پلیس زخمی توجهش را جلب میکند.برای همین به مزدیکی پلیس میرود. کلیر اولش فکر میکند که اون پلیس تنها فرد بازمانده بین پلیس هاست. اسم پلیس Marvin بود. ماروین از کلیر میخواهد که خودش را معرفی کند . کلیر هم با معرفی خودش کریس را علت اصلی حضورش در شهر عنوان میکند. ماروین که کریس رو از قبل میشناخت به کلیر گفت که مدت 10 روز هست که ازش خبری نیست و بعد از حوادث عمارت کریس و جیل سعی کردند ما رو از اتفاقات مطلع کنند اما ما حرف هیچ کدوم از اونها رو قبول نکردیم. در آخر ماروین با دادن کارت خودش از کلیر میخواهد که برای جستجوی بقیه ی اعضای زنده پلیس به قسمت های دیگر اداره ی پلیس برود. کلیر بعد از حارج شدن از اتاق با وارد کردن کارت ماروین به کامپیوتر مرکزی چند در قفل ساختمان زا باز میکند. اولین هدف کلیر رفتن به اتاق استارز بود چون امکان داشت آنجا سرنخی از کریس پیدا کد. پس باید نزدیکترین راه را برای رسیدن به آنجا انتخاب میکرد. از آنجا که ماروین در را از پشت قفل کرده بود فعلا یک راه برای رسیدن به اتاق استارز بود.

کلیر بعد از باز کردن در ها با وارد شدن به اتاق بغلی به مسیرش ادامه میدهد.اما این پایان کار نیست. چند لحظه بعد کلیر با مشاهده ی صحنه ای می ایستد. زمین خون آلود بود و از سقف خون میچکید. وقتی کلیر به سقف نگاه کرد یک موجود بسیار وحشتناک (Leeker) رو دید. برای رد شدن از آنجا باید اون موجود رو نابود میکرد. بعد از کشتن Leeker کلیر و زامبی های سر راهش خودش را به اتاق استارز رساند. همانجا بود که لیون رو دوباره ملاقات کرد. لیون از اینکه کلیر توانسته بود خودش را به اداره ی پلیس برساند خوشحال بود.لیون به کلیر گفت که دیگه نباید منتظر برادرش بمونه چون که برادرش از اینجا رفته. بعد هم دفترچه ی خاطره ی کریس رو به کلیر میده.. در اون نوشته کریس از حوادث عمارت و اینکه کسی به حرف ما گشو نداد. در ضمن کریس در آخر از ویروسی به اسم G برای کلیر میگوید. در آخر هم از اینکه خواهرش رو تنها گذاشته ازش معذرت خواهی میکند. همین لخظه یک فاکس رسید که در آن از دست داشتن فرمانده ی پلیس شهر در این کارها خبر میداد. بعد از اینکه کلیر از اتاق خارج شد دختر بچه ی رو دید که دست یک زامبی فرار میکنه. اما قبل از اینکه بنونه به او کمکی بکنه از دست کلیر فرار کرد و خودش را از طریق که حفره ی باریک به آن طرف دیوار رساند. کلیر هم خیلی سریع خواست تا خودش را به دختر بچه برسونه.

در همین اوقات بود که هلی کوپتری که برای نجات دادن اعضای باقی مانده ی شهر در منطقه بود به پشت بام اداره ی پلیس میرسد. یکی از افسران پلیس برای نجات خودش به پشت بام اداره ی پلیس میرود. خلبان هلی کوپتر چون نمیتونست فرود بیاد یک نردبان برای نجات پلیس به پایین میفرسته. اما همین لحظه چند تا زامبی به افسر پلیس حمله میکنند. افسر که هول شده بود شروع به تیراندازی میکنه که در نهایت باعث میشه چند گلوله هم به خلبان اصلبت کنه و کنترل هلی کوپتر رو از دست بده. بعد از مدتی هلی کوپتر سقوط میکنه و یه قسمتی از ساختمان آتش میگیره.حال باید کلیر برای ادامه راهش این آتش رو مهار میکرد. ولی همه چیز به این آسانی پیش نمیرفت. از آنجا که کم کم کلیر و لیون برای آمبرلا مشکل ساز میشدند , آمبرلا یکی دیگر از سلاح های بیولوژیکی خودش رو به اسم T003R برای نابودی کلیر و لیون به شهر میفرستد. کلیر بعد از خاموش کردن آتشی که از سقوط هلی کوپتر ایجاد شده بود برای از میان برداشتن مانعی که دوباره خود هلی کوپتر ایجاد کرده بود به سمت اتاق رییس پلیس شهر رفت. اما هنوز به نبمه راه نرسیده بود که سرو کلهی T003R پیدا میشود. کلیر به سختی از دست او فرار میکند اما این پایان کار نیست چرا که هدف او نابودی کلیر و لیون است و تا به هدف خودش نرسد دست بردار نیست.

کلیر بعد از جدا شدن از لبون قسمت های مختلف ساختمان رو برای پیدا کردن اون جستجو کرد تا اینکه به اتاق رییس پلیس شهر رسید.همان جا جسد دختری را که روی میزی گذاشته شده بود, دبد. برای همین علت و همچنین بررسی بیشتر نزدیک تر شد اما یک نفر که پشت به کلیر روص صندلی در همان جا نشسته بود با چرخاندن صندلی روی کلیر اسلحه کشید. اما چون کلیز زامبی نبود برای همین اسلحه اش را کنار کشید و از اون معذرت خواهی کرد. در همین لحظه ایرونز با دیدن این صحنه کلیر از او پرسید آیا تو Irons هستی؟ آیرونز هم گفت : بله. حودمم. شما کی هستی؟ البته اگه ناراحتت میکنه میتونی نگی ! بعد اهم در مورد همان دختر با کلیر حرف زد . گفت که این دختر شهردار بوده که من قول داده بودم ازش مراقبت کنم اما نتونستم موفق بشم. بهش ( به دختره) نگاه کن. میبینی که چقدر زیباست؟ اما با این بعد از مدتی تبدیل به یکی از اونها میشه. کلیر وقتی خرف های آیرونز رو میشنوه بهش میگه که باید راه دیگه ای هم باشه. آیرونز هم در پاسخش میگه که فقط دوراه وجود داده یا یه گلله تو مغزش باید خالی کرد و یا اینکه سرش رو از بدنش جدا کرد. دیگه بسه , خواهش میکنم ,میخوام تنها باشم. کلیر با شنیدن این جمله از آیرونز جدا میشود.

بعد از اینکه کلیر از آیرونز جدا شد یک اتاق تاریک مخفی که در همان نزدیکی بود پیدا کرد. با روشن کردن چراغ متوجه شد که همان دختر کوچولو اونجا هست و در واقع به اونجا پناه آورده. دختره که با دیدن کلیر ترسده بود سعی کرد تا از دستش فرار کنه. کلیر که قصد کنک بهش داشته اون رو میگیره و بهش میگه صبر کن. من زامبی نیستم . الان جات امنه. شروی هم که به شدت در این مدت ترسیده بود, با شنیدن این حرف ها کلیر رو بغل کرد. کلیر هم همون لحظه با کلیر ارتباط بقرار میکنه و بهش میگه که دختره رو پیدا کردن و از لیون میخواد که هرچه سریعتر به اون ملخق بشه. بعد از ارتباط با لیون , کلیر با معرفی خودش از شروی هم میخواد که خودش رو معرفی کنه. شروی هم که الان آروم تر شده بود میگه : اسمم شروی هست. کلیر دوباره ازش میپرسه که : آیا میدونی خانوادت کجان؟ شروی هم جواب میده : اونها در واحد شیمیایی شرکت آمبرلا که در حومه ی شهر هست مشغول به کار هستن. کلیر که از این خرف شروی تعجب کرده بود گفت : بخش شیمیایی؟ حالا تو اینجا چیکار میکنی. شروی هم میگه که مادرش برای اینکه از سالم بودنش اطمینان پیدا کنه بهش گفته که بیاد اداره ی پلیس. ولی کلیر بهش میگه که اینجا هم برای تو امن نیست . برای همین بهتره با ما بیای.

با این حال شروی ترجیح میداد که همونجا بمونه چونکه به کلیر گفت : من یه چیز خیلی بزرگتر از زامبی ها دیم. اون دنبال من بود. همین لحظه هم یک صدای عجیبی به گوش میرسه. کلیر با شنیدن این صدا به شروی میگه : این چیه؟ شروی که باز ترسده بود میگه که الان در مورد همین بهت می گفتم و چون خیلی ترسیده بود باز شروع به فرار میکنه. کلیر بعد از جدا شدن از شروی متوجه میشه که آیرونز اتاقش رو ترک کرده. پشت صندلی آیرونز و روی دیوار جای 3 تا لوح دیده میشدن . کلیر برای اینکه به مسیرش ادامه بده باید اون 3 لوح رو پیدا میکردو اونها رو سر جاهاشون میگذاشت. کلیر در ادامه ی جست و جو هایش به زیر زمین اداره ی پلیس راه پیدا میکند و هماجا دوباره شروی را میبیند. کلیر به شروی میگوید که مثل اینکه به من اعتماد نداری. ولی شروی میگه که اصلا قضیه این نیست و دلیل اینکه هی از تو جدا میشم این هست که دنبال پدرم میگردم. چون که اون توسط هیولا ها مورد حمله قرار گرفته. ضمن اینکه هی داره اسم منو صدا میزنه. همین لخظه هم لیون با کلیر تماس میگیره و بهش میگه که تونسته از طریق فاضلاب از اون محوطه خارج بشه و به کلیر میگه که بیرون از اونجا منتظرش هست. بعد از اتمام ارتباط لیون و کلیر شروی از طریق سوراخ کوچکی که در بالای آنجا قرار داشت به دنبال پدرش میرود . کلیر هم که نگران او هست همانحا منتظر او می ماند. شروی بعد از کمی جست و جو پیش کلیر برمیگردد و به کلیر میگوید که هیچ نشانه ای از پدرش پیدا نکرده. تنها ثمره ی جست و جوهای شروی یک کلید بود که اون رو هم از طریق سوراخی که اومده بود به کلیر پرتاب کرد. اما چون دیگه راه بازگشتی نداشت برای همین برای پیدا کردن یه راه دیگه از کلیر خداحافظی کرد.

کلیر بالاخره با سختی های فراوان و مواجه شدن های مکرر با T003R موفق شد تا تمامی لوح ها رو پیدا کنه. با قرار دادن لوح ها در جاهای خودشان , یک در مخفی در اتاق آیرونز باز شد. کلیر بعد از وارد شدن به اتاق مخفی دوباره ایرونز رو ملاقات کرد. این دفعه آیرونز خیلی آشفته تر بود. اینجا همیان جایی هست که دست آیرونز رو میشه.

ادامه در قسمت بعدی
 
آخرین ویرایش:

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
احد جان نوکرتم.از خوشحالی نزدیک بود اشکم در بیاد.فکر نمی کردم که اینقدر کامل باشه.در ضمن اگه میشه به سوالاتم هم جواب بده.راستی این رو هم اضافه کنم که تمام حوادث سناریوهای دارک ساید رو لیون برای کراوزر تعریف می کنه.پس اگه لیون و کلیر مثل رزیدنت اویل 2 از هم جدا بودند چرا لیون به کراوزر گفت که با هم بودند؟
در ضمن ببخشیدها!ولی کلیر در زمان ورودش به راکون سیتی 19 سال داشت نه 18 سال! :cheesygri
در مورد ترجمه ها هم باید بگم که اولا ممکنه که خیلی از بچه ها بلد نباشن و براشون سخت باشه.به علاوه این کار وقت زیادی می گیره و ممکنه که خیلی ها وقت نکنن یا به درسشون لطمه وارد بشه.مثل خود من که الآن برای کارهای ضروریم هم وقت ندارم.به علاوه این فایل ها فقط مسائل حاشیه ای داستان رو بیان می کنن و بهتره که به مسائل مهم تر و البته آسون تری بپردازیم.من خودم هم یکی دوتا مورد برای بحث دارم.به موقش می ذارم.فقط اگه میشه برام بنویس که چطوری می تونم گفتگوی جدید ایجاد کنم.به طوری که اسم صفحه عوض بشه؟

Claire_Redfield_II_by_fishbone76.png
 

aryan_17_bahal

کاربر سایت
Mar 7, 2009
172
نام
آرین
نیما جان ، احد جان ، cage جان و بقیه دوستانم سلام ..... ببخشید اینقدر دیر اومدم .... مدتی هستش که اینترنتم خراب شده نمیتونم بیام .... از احد جان بابت مطلب بیوگرافی کلیر هم تشکر میکنم ....
فقط اینکه احد جان من توی کار ترجمه زیاد قوی نیستم شاید نتونم درست و حسابی کمکی بکنم اما در کار تایپ مطالب همانطوری که قبلا هم بهت گفته بودم اگر کمکی خواستید من در خدمتم ..... لااقل توی تایپ مطالب میتونم کمکی بکنم ......
راستی احد جان ترسناکترین جاهای بازیهای اویل هم یادت نره ها .... منتظر این مقاله هم هستیم ....
نیما جان پس این تاریخچه که گفتی کجاست ؟؟؟؟؟ موندیم تو خماریهاااااااااااااااااااااااااااا ..... :D:D:D
احد جان بازم میگم دستت درد نکنه بابت بیوگرافی کامل کلیر ..... خواهشا بقیشو هم زودتر قرار بده بدجوری تو خماریمممممممممممممم ...... مرسی .......
بازم بتونم میام ..... البته چند وقتی اینطوریه بعدش دوباره از صبح تا شب خوابیدم اینجا .... ببخشید دیگه ....
موفق باشید دوستان .......
 

amir_333

کاربر سایت
Jul 5, 2008
226
مطلب خوبی بود . یه پیشنهاد . مدیرای سایت یه Subdomain برای Resident Evil راه بندازن تا همه مطالب رو اونجا بشه بصورت دسته بندی شده دید
 

JohnnyCage

کاربر سایت
Mar 4, 2009
60
نام
هادی
احد جون دستت طلا!مطلب خوبی بود انگار که آدم داره از اول رزیدنت 2 را میره!;)به قول آرین جان اون پروژه مخوف را یادت نره!در مورد سوال نیما هم من بیشتر با گزینه 1 موافقم به همان دلایلی که خود نیما جان هم میدونه!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر