Assassin Creed:Trivia|پست اول حتما خوانده شود Spoiler Warning*|

نقش مطالب این تاپیک در بهبود اطلاعات شما از داستان AC

  • زیاد

    رای‌ها: 216 74.2%
  • متوسط

    رای‌ها: 44 15.1%
  • کم

    رای‌ها: 13 4.5%
  • هیچ

    رای‌ها: 18 6.2%

  • مجموع رای دهنده‌ها
    291
ممنون از اقا حسین و Quarantineعزیز عالی بود

من به چیزی که فکر می کنم اینه که ربط دادنه اساسین ها به خانواده ی مارکوپلو اخرش به همون مختصاتی که توی The Davinci Disapearece بود ختم میشه و راه رو برای ادامه بازی توی امریکا هموار میکنه:-?
 
  • Like
Reactions: hosein_fisher
ممنون از Quarantine عزیز خیلی خوب بود ، به نظر من که الطائر بعد از یه مدت تحت تاثیر POE قرار گرفته ( این موضوع توی نوشته هاش هم کاملا معلومه ) فقط یه سوالی که برام پیش اومده :
اگه سیب میتونه ذهن آدم رو تحت تاثیر قرار بده پس چطور یه همچین اتفاقی برای اتزیو نمیوفته ؟

کی این تاپیک رو جابجا کرد ؟ :دی کلی دنبالش گشتم :دی
 
خانواده ی الطائر
synsok0k2tjn3a2qp7j.jpg

Assassin's Creed: The Secret Crusade رمانی است که بر مبنای زندگی الطائر ابن لااحد نوشته شده است.این رمان درباره ی سومین جنگ های صلیبی ونقل قول های نیکولو مارکوپولو، پدر مارکو پولو درباره ی الطائر میباشد.این کتاب شامل 400 صفحه به زبان انگلیسی،به نویسندگی Oliver Bowden توسط Penguin Books Ltd در تاریخJune 27, 2011 منتشر خواهد شد.

Umar Ibn-La'Ahad
عمر ابن لا احد پدر اساسین افسانه ای،الطائر ابن لا احد.فوت:1176
در سال 1176 نیروهای صلاح الدین مصیاف را به محاصره درمیاورند.عمر به اساسین ها دستور میدهد تا به چادر صلاح الدین نفوذ کنند،و آنجا را با پیغامی ترک کنند،که با اینکار تهدید و مهارت خود را به صلاح الدین میرساندند.احمد سوفیان چادر صلاح الدین را پیدا میکند.عمر با موفقیت به چادر صلاح الدین نفود میکند،پیغام خود را میگذارد(چاقویی شکسته در زیر بالش صلاح الدین)،اما هنگام فرار صلاح الدین متوجه حضور اساسین ها میشود.در این هنگام احمد سوفیان دستگیر میشود، و یک نجیب زاده ی عرب کشته میشود.اعراب درب مذاکرات را برای صلح با اساسین ها باز میکنند.اما با شرایطی:
1-آنها جان عمر را میخواستند تا به نوعی قصاص انجام دهند.
2-اگر عمر تسلیم اعراب نشود،اعراب احمد را اعدام میکنند و به محاصره ی دژ مصیاف ادامه میدهند.

المعلم که چاره ای نمیبیند و انتخابی نمیتواند از بین شاگردانش بکند.،عمر خود را با احمد معاوضه میکند تا اعراب از محاصره ی مصیاف منصرف شوند و احمد زنده بماند.هنگام اعدام شدن عمر،وی صدای فریاد و ضجه ی فرزندش را که از دژ(!)میامد میشنید.


Darim Ibn-La'Ahad
متولذ 1193،فرزند ارشد الطائر و ماریا
بعد از به دنیا آمدن برادرش و بالغ شدن وی ،به همراه خانواده اش به شرق میروند تا از بزرگترین قتل هایشان را انجام دهند،قتل چنگیز خان مغول!

Sef Ibn-La'Ahad
متولد 1195،فوت 1225 دومین فرزند پسر الطائر و ماریا
در سال 1217،سیف همراه خانواده اش به قتل چنگیز خان مغول رهسپار میشوند،اما سیف در مصیاف به علت مراقبت از همسرش و دو فرزندش در مصیاف باقی میماند.هشت سال بعد عباس سوفیان(فرزند احمد سوفیان)به همراه جاسوسانش تصمیم به سر بریدن سیف توسط سوامی میگیرد تا کنترل امور را بگیرد،اما مالک او را سرزنش میکند و مانع او میشود.بعدها هنگامی که سوامی در حال مرگ بود قصد ایجاد تفرقه بین پدر و پسر را میکند.او به سیف میگوید که پدرش(الطائر) بود که به سوامی دستور داد تا سیف را بکشد.


داداش دمت گرم عالیه. با اجازت اینو توی پردیس گیم کپی کردم .
ممنون
 
من کجا میتتونم نگاهی به داستان AC 123 بندازم
قاطی کردم اصلا هدف داستان بازی جی بود ... داستان این چندتا نسخه رو میخوام بیزحمت کمک کنین
 
خب مثل اینکه من خیلی دیر متوجه این تاپیک شدم.
میبینم که همه مطالب رو دوستان الی ماشاالله درو کردن برای ما چیزی نمونده.
به هر حال دستتون درد نکنه استفاده کردیم
 
با سپاس بسیار فراوان از صادف عزیز:x
من به چیزی که فکر می کنم اینه که ربط دادنه اساسین ها به خانواده ی مارکوپلو اخرش به همون مختصاتی که توی The Davinci Disapearece بود ختم میشه و راه رو برای ادامه بازی توی امریکا هموار میکنه:-?
دیگه باید پی برده باشیم که هیچ چیز واقعا در سری بازی ها Ac قابل پیشبینی نیست!مثلا ما فکر میکردیم که ایندفعه توی فرانسه و است و... ولی خب نبود اومد در ترکیه،اونم با چه داستان شگفت انگیزی!

اگه سیب میتونه ذهن آدم رو تحت تاثیر قرار بده پس چطور یه همچین اتفاقی برای اتزیو نمیوفته ؟
کلا این نسل(Blood line) به خاطر نیمه خدایی حالا یه جورایی بشه اسمش رو گذاشت،در برابر poe مقاوم هستند.همونطور که آدم و حوا بودند.یعنی اینکه هیبنوتیزم نمیشدند و.....
ولی خوب قدرت poe تا حدودی تحت تاثیرشون قرار میداد.به قول المعلم اغواگر هست.البته من اساسینی رو نمیشناسم که به خاطر poe دگرگون شه،الا المعلم که وضعیتش یه کم متفاوت بود.

داداش دمت گرم عالیه. با اجازت اینو توی پردیس گیم کپی کردم .
ممنون
خواهش میکنم رفیق،اما یه چیز کلی بگم حالا نه اینکه مخاطبم فقط شما باشه،کلا هر مطلبی که از اینجا کپی میشه و فلان،خواهش میکنم حتما حتما،اسم سایت بازیسنتر یا اسم نویسنده رو ذکر کنید.
من کجا میتتونم نگاهی به داستان AC 123 بندازم
متاسفانه داستان کامل این سه شماره از سیر تا پیاز رو تعریف نکردیم.اما میتونی به صفحه ی اول مراجعه کنی و با خوندن بیوگرافی ها،تقریبا از داستان سری بازی های Ac سردر بیاری.البته Brotherhood رو صادق عزیز زحمتش رو کشیده و از سیر تا پیاز تعریفش کرده. پس به صفحه ی اول مراجعه کن.

در مورد صفحه ی اول اینکه تقریبا مطالب مهم تاپیک در صفحه ی اول لیست شدن که دسترسی کاربرا به مطالب رو آسانتر و سریعتر میکنه.پس پست اول خوانده شود!و یه چیز دیگه اینکه نوشته های خودم،فقط نوشته های خودم بهم ریخته، موقع ویرایش کردن یه چیزاییش ریخت به هم که اگه فرصت کنم اونها رو هم حتما درست میکنم.اینو گفتم که بعدا مشکلی پیش نیاد.;)

این عکس هم دقت کنید.
semttulo1ow.png
blbm9f7s3c6dpwqu0yxa.png

آین کتابی که دست اتزیو هست، کتاب خاطرات الطائر هست که برادران نیکولو نوشته اند.
 
آخرین ویرایش:
دوستان متن موزیک تریلر ac revelation رو با ترجمه در اختیارتون میزارم اگر مشکلی بود خوشحال میشم تصحیح کنید
deep in the ocean dead and cast away
در اعماق اقیانوس مرده و طرد شده
where inoncene's burn in flames
جائیکه معصومیت در اتش میسوزد
a million mile from home i'm walking ahead i'm frozing to the bone's i am
1 میلیون مایل دور از خانه راهپیمایی میکنم در حالیکه تا استخوان یخ زدم
a soldier on my own i don't know the way
سرباز درون من راه را نمیدانم
i'm riding up the heights of shame
من ارتفاعات شرم را میپیمایم
i'm waiting for the call the hand on the chest
من دست به سینه منتظر پیام هستم
i'm ready for the fight and fate
من برای نبرد و سرنوشت اماده ام
the sound of iron shock is stuck in my hand
با صدای ضربه اهن به دستم ضربه وارد میشود
the thunder of drumes dictates
صدای مهیب و اذرخش گونه طبل دیکته میکند
the rythme of the falls the number of deads
صدای
فرو افتادگان را تعداد مردگان را
the rising of the horns ahead
from the down of time to the end of days
بالا رفتن صدای بوق از ته زمان تا پایان روز
i will have to run away
من مجبورم به سمت دیگر بگریزم
i want to the feel the pain and the bitter tast of the blood on my lips again
من میخواهم که مزه درد و تلخی را روی لبهای خونینم دوباره بچشم
this deadly burst of snow is burning my hands
این قطار پشت سر هم برف دستهای مرا میسوزاند
im frozing to the bones i am
من تا مغز استخوان یخ زده ام
a million mile from home im walking away
1 میلیون مایل دور از خانه راه پیمایی می کنم
i can't remind your eye's your face
نمیتوانم چشمها و صورتت را بیاد اورم
 
آخرین ویرایش:
من تازه امروز وقت شد کدکس هارو کامل بخونم
اول یه بَرکلا به صادق بگم...خوب در رفتی خوشم اومد:d
الطائر معلومه بعد از AC I رسما تو هنگ و استند بای بوده!البته طبق حرفایی که زده میشه نتیجه گرفت که پیشرفت هایی که فرقه اسسین کرده مدیون الطائر و به مراتب مدیون POEـه
بیشتر عقاید اسسین هارو زیر علامت سوال برده
اینطور که مشخصه POE کنار اینکه روی الطائر تاثیر مستقیم نذاشته افکارشو به شدت کنترل کرده و خیلی از درهای بسته ذهنش رو باز کرده البته همه ی حرفاش هم درست نیست و تو بعضی جملاتش میشه تاثیر مستقیم POE روی افکارش رو حس کرد (به بی راهه رفته)
راستی کدکس 12 رو هم فکر کنم بشه فهمید چطور کشیده!پایان AC II...یافتم یافتم:d
تو یکی از کدکس ها طرح کره زمین هم کشیده معلومه POE تو نقشه براش کم نذاشته لاکردار:d
بازم دمت گرم اخوی صادق به یکی از افراد فامیل بسپر بجای من ببوستت:d
پ.ن:یه نکته بگم به افرادی که AC رو یک بازی زِدِ... هرچی که الان مُد شده میدونن کدکس 11 رو بخونید و ببینید که چه کسی رو زیر سوال برده.
 
درود.
نمیدونم تا حالا به سایت ابسترگو رفتید یا نه؟!ولی حتما برید که خیلی جالبه!
http://abstergoindustries.com/portal
در ابتدا از شما پسورد میخواد که اینو وارد کنید:
PFRDVJ5aLLg
وقتی وارد میشید،میتوانید، اطلاعات بسیار جالب درباره ی ابسترگو به دست بیارید.فقط توجه داشته باشید که با این رمز عبور فقط به یک سری اطلاعات مثل بعضی از ایمیل ها،دسترسی دارید.برای بخشهای دیگه ی سایت و ایمیلهای مهمتر مثل:P.O.E Research به سطح بالاتری(bete3+) احتیاج دارید.
کلا این سایت مثل خود پیچیده هست./:)
 
Scrolls of Romulus

Scrolls of Romulus
1

من زرهی را که از خاندانم به ارث رسیده در این مکان باقی میگذارم،شاید تو اولین کسی باشی که از این زره که بهترین زره در جنگ و مقاومت در برابر صدمات است استفاده کنی.

ما زره را برداشتیم،سیاهش کردیم.پشت درهای آهنی پنهانش کردیم.6 قفل برای درها گذاشتیم،و برای باز کردنش 6 کلید مخفی را بر جای گذاشتیم.این کلیدها در بین برادرانمان پحش شده،آنها پیروان روملوس هستند.

wagjq83sf1jijulbc2ap.png

2


از حیرت بر روی زانوانم افتاده بودم،(از حیرت)هوا در گلویم گیر کرده،در حال فهم منظره ی مقابلم هستم.این غار(colsseum vault) خالیست.شب های بیشمار در حل کردن معمایش تلاش میکنم.من چاره ای جز پیدا کردنش ندارم.

تصمیمم را گرفتم.در غارها حزب مان را تشکیل دادیم.در اینجا طرح زوال دشمنانمان،دوستانمان را میریزیم.چهل نفر از ما به آزادی بخش ها و سناتور ها تقسیم شدند.Cassius ماموریتی را به من محول کرد.او از سناتورها بود.ماموریتی که هرگز فکر آن در ذهنم خطور نکرده بود.

3
این شورا به پایان رسید.مشکل ما واضح بود،پاسخ ما نامعلوم!امپراطور سزار به قانون گذاران خارجی اعتماد کرده بود،رو به امیال و منافع شخصی خود آورده بود،تجملات فاحشه ی مصری(کلئو پاترا)چشمش را کور کرده بود، بدین وسیله از سنا دور شده بود.وقتی با هشدارها ونگرانی های ما روبه رو میشد،ما را مورد تمسخر قرار میداد،او با پیشرفت مخالف بود و آن را رد میکرد.سنا خصوصی را به وجود آورد و آن را پر از نیرنگ و فریب کرد.مردم رم دیگر در امور هیچ گونه دخالتی نداشتند.
برادران من مشتاق خونریزی بودند، اما من مطمئنم نبودم که توانایی خونریزی را دارم یا خیر.
بعد از ترک برادرانم،من به اکتشافات در غار ادامه دادم.من آثاری را پیدا کرده بودم که مرا به پیشرفت رو به جلو تشویق میکرد.زمزمه ها...
نور از درون ترک های زمین سوسو میزد.درون راهرو معمایی وجود داشت.باید دنبال حل کردنش باشم.

4
در باز شد.آنچه را که میبینم،مرا متزلزل ساخته،درکم را عوض کرده و به من شوک وارد کرده است.با دیدن آنچه که در غار مشاهده کردم،پایه های اعتقادی من دگرگون شد.هر اتفاقی که در اینجا میافتد مانند یک زنجیر به هم پیوسته است،چیزی آنها را ساخته که برای سالیان طولانی مرده است.یا شاید هنوز هم زنده است؟
باید خودم را آرام کنم و به سمت روشنایی حرکت کنم.ارواح در درونم فریاد میزنند،مرا رو به جلو حرکت میدهند.هرگز چنین معماری به این قیاس ندیده بودم.در مرکز اتاق چیزی نهفته است.چیزی نیرومندتر از آنکه تا به حال دیده باشم.مسلما خدایان در ساخت چنین چیزی دست داشته اند،اما کدام خدایان؟!
بر روی زمین پایه هایی قرار دارد.من باید آنچه را میبینم بکشم.رم را در آتش میبینم ، باید حرکتی انجام دهم.

kozkubkb85zctzlnryo.jpg

f80mypaf3i7frsq306.jpg


5
ما در غار ملاقاتی برای بار دیگر ترتیب دادیم.البته چیزی را کشف کرده بودم از برادرانم پنهان کرده بودم.نقشه ها را میریختم،جزئیات را من میدادم،دیدگاه ها را من مطرح میکردم،مشارکت ها را ترتیب میدادم و...
ما مثل یک گروه برای جلوگیری از سزار حمله خواهیم کرد.فریبش را به سنا نشان خواهیم داد.جایی که متحدین وی جای هیچگونه دخالت را ندارند.به نظرم این روزها باید حمله را شروع کنیم و ضربه را وارد کنیم،در روز خورشید!
در آن روز نتایج کارهایمان را خواهیم دید و من نباید شکست بخورم.
من مرد خشنی نیستم،اما آماده ام از خنجری که از خانواده ام به ارث رسیده استفاده کنم.ردای بالا پوشی را بر روی لباسی که راهبان بر تن میکنند،پوشیدم و مهمانی را ترک کردم.
sw26w50f4e4f67hcy7xl.jpg


6

سزار مرده است.بدنش 23 سه بار توسط مردی روستایی با چاقو دریده شد.بسیاری از دوستانی را که برای خودش در نظر گرفته بودبعد از مرگش نمرده بودند.اما در وحشت تمام به سر میبردند.من گناهانم را بلعیدم.
من،مارکوس ژونیوس بروتوس به غار و اتاق زیر آن بازگشتم.من،تمام ادوات جنگی ام،خنجر و زره ام را به ارث میگذارم.شاید یک روز دیگر کسی آمد ،به همان دلایل مشابهی که من به این جا آمدم و آن را برداشت.شاید آن شخص تو باشی که در حال خواندن هستی.
با وجود گناهانی که انجام داده ام،توجیهی ندارم.اما من به خاطر کارهایم به زودی مظنون خواهم شد.برای تو که،کسی هستی که وارد غار شده ای،تو باید بلند تر صحبت کنی--
(آخرین تکه از طومار روملئوس گم شده است.)
 
Darby McDevittامروز خبر مهمی را برای طرفداران Assassin's Creed فاش کرد.
ltsbqrq5xbxt71boi5om.jpg

من و خیلی از طرفداران این سری،فکر میکردیم که اتزیو و الطایر نسب خانوادگی دارند.یعنی جد اتزیو به الطایر و جد دزموند به اتزیو میرسه.
ولی امروز Darby McDevitt گفت که این دو هیچ نسبت خانوادگی باهم ندارند!!!
The writer behind this fall's Assassin's Creed: Revelations has confirmed that's not correct.
Speaking to Kotaku, script writer Darby McDevitt revealed that Altaïr and Ezio don't share a family link

اگر اینطوره،پس چه طور دزموند میتونه به خاطرات این دو نفر نفوذ کنه؟چه طور اتزیو میتونست الطایر رو ببینه؟
Source: Kotaku
 
آخرین ویرایش:
Darby McDevittامروز خبر مهمی را برای طرفداران Assassin's Creed فاش کرد.
ltsbqrq5xbxt71boi5om.jpg

من و خیلی از طرفداران این سری،فکر میکردیم که اتزیو و الطایر نسب خانوادگی دارند.یعنی جد اتزیو به الطایر و جد دزموند به اتزیو میرسه.
ولی امروز Darby McDevitt گفت که این دو هیچ نسبت خانوادگی باهم ندارند!!!

اگر اینطوره،پس چه طور دزموند میتونه به خاطرات این دو نفر نفوذ کنه؟چه طور اتزیو میتونست الطایر رو ببینه؟
یعنی چی!چرند گفته بابا اینا اجدادشون تو DNA ـشون مثله کتابه که میشه چندصفحه به عقب برگردن (به قول قسمت 3ومه The fall :d)اونبخت دزموند رو هوا اتزیو رو تو DNA ـش دید!!!!!!!!!!!!!!
این زد تمام حرف هاییه که تا حالا زده شده
اصلا چرا تا امروز همچین حرفی نزدن ! مشکوک میزنه:-?
لینک خبرو بده بگم زر نزن باو:d
 
المعلم که چاره ای نمیبیند و انتخابی نمیتواند از بین شاگردانش بکند.،عمر خود را با احمد معاوضه میکند تا اعراب از محاصره ی مصیاف منصرف شوند و احمد زنده بماند.هنگام اعدام شدن عمر،وی صدای فریاد و ضجه ی فرزندش را که از دژ(!)میامد میشنید.
چرا این قدر بین کتاب ها رمان ها و ... با خود بازی تو داستان تفاوت وجود داره؟خیلی مطالب توی بازی بویسله ی داستان تو کتاب ها نقض می شن و برعکس.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or