ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent Dream" data-source="post: 3138806" data-attributes="member: 43016"><p>سلام</p><p>میخواستم این مطلب را وقتی که تحلیل هم به صورت کامل ترجمه شد با هم دیگه بذارم اما دیدم خیلی طول میکشه برای همین اول این مطلب رو میذارم بعد هم که تحلیل ترجمه شد, اونم میذارم!:d</p><p>دیگه اگه اشتباهی داره عذر میخوام:d</p><p></p><p></p><p style="text-align: center"><span style="color: #ff0000"><span style="font-size: 12px"><strong>حاوی اسپویل </strong></span></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="font-family: 'franklin gothic medium'"><span style="font-size: 12px"><strong>Silent Hill: Origins Plot</strong></span></span></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/info/cover.png" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>تراویس گریدی راننده کامیونی است که از خیالاتی که به نحوی برای او آشنا هستند رنج میبرد. او یک شب برای رساندن محموله ای دیر میکند بنابراین تصمیم میگیرد برای جبران زمان از دست رفته از مسیر میانبر که از شهر سایلنت هیل مگیذرد به بارهامس برود. هنگام رانندگی در حومه شهر سایلنت هیل ناگهان فردی مقابل کامیون او ظاهر میشود, تراویس ترمز میگیرد تا مبادا تصادف کند و سپس از کامیون پیاده میشود تا ببیند برای آن شخص اتفاقی نیفتاده باشد. در بیرون از کامیون, تراویس دختری مو قهوه ای که لباسی آبی بر تن دارد را میبیند. در حالی که دختر را تعقیب میکند, خانه ای را میبیند که در آتش شعله ور شده است. او زنی را در خارج از خانه میبیند اما قبل از اینکه بتواند با او صحبت کند صدای جیغی از داخل خانه میشنود و برای همین وارد آنجا میشود. پس از کمی جستجو در خانه, تراویس دختری را پیدا میکند که بر روی علامتی عجیب (علامتی شبیه به Halo of the Sun) قرار دارد و به شدت سوخته است. او دختر را بغل میکند و توسط نشانی عجیب که شعله های خانه را خاموش میکند از آنجا خارج میشود. به محض خروج از خانه تروایس صدای آژیری را از دور دست میشنود و سپس از هوش میرد. پس از گذشت مدتی تراویس بر روی نیمکتی در سایلنت هیل مرکزی به هوش میاید. پس از یادآوری خاطرات شب گذشته, تراویس به امید این که بتواند از وضعیت سلامتی آن دختر اطلاعاتی کسب کند تصمیم میگیرد تا به بیمارستان Alchemilla برود. در درون بیمارستان, تراویس ملاقاتی کوتاه با دکتر کافمن میکند اما نمیتواند اطلاعات جدیدی به دست بیاورد زیرا کافمن به او میگوید که بیمارستان هیچ بیمار جدیدی را پذیرش نکرده است. در طبقه دوم بیمارستان, تراویس ناگهان از طرف پرستاری مورد حمله قرار میگیرد. پس از مبارزه با پرستار و ادامه جستجو در بیمارستان, تراویس با آینه ای که انعکاسی غیر معمول دارد مواجه میشود. در طرف دیگر آینه (دنیای دیگر) دختر مو قهوه ای ظاهر میشود و تراویس به بیمارستان دنیای دیگر منتقل میشود. </p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://img3.wikia.nocookie.net/__cb20110116020320/silent/images/thumb/b/bb/Alessa4.png/250px-Alessa4.png" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center">آلسا گلسپی, کودک مرموزی که در آتش سوخته بود.</p> <p style="text-align: center"></p><p>در نهایت تراویس با هیولایی مواجه میشود و بعد از این که آن را شکست میدهد, قطعه ای مثلث شکل پیدا میکند که متعلق به شی به اسم Flauros است. دختر مو قهوه ای بار دیگر ظاهر میشود و تروایس با شنیدن صدای آژیر دوباره از هوش میرد. تراویس یک بار دیگر به دنیای مه گرفته بر میگردد و در لابی بیمارستان به هوش میاید. در آنجا او با پرستاری به اسم لیزا ملاقات میکند. لیزا به او اطلاعاتی در مورد دیوانه خانه ای در شهر سایلنت هیل میدهد. او برای رسیدن به دیوانه خانه از خیابان ها و مکان های مختلف سایلنت هیل عبور میکند, یکی از این مکان ها دکان قصابی است. او در دکان پرستاری را میبیند که توسط موجود غول پیکر که قصاب نام دارد کشته میشود. هنگامی که تراویس به دیوانه خانه Cedar Grove میرسد به سمت داهیلا گلسپی یعنی زنی که در کنار خانه آتش گرفته حضور داشت میرود. تراویس از او تعدادی سوال میپرسد و داهیلا به او پاسخ هایی پیچیده و گیچ کننده میدهد. مشخص میشود که آلسا گلسپی یعنی همان دختری که در آتش سوخت فرزندی وی میباشد. در طول جستجو در دیوانه خانه آشکار میشود که مادر تراویس, هلن گریدی, سعی کرده است که تراویس را بکشد و این که او در بخش انفرادی زنان نگهداری میشود. تراویس صدای ضبط شده ای را در دیوانه خانه پیدا میکند که نشان میدهد مادر تروایس چگونه ادعا میکند که " هم اکنون حالش چقدر بهتر است" و این که میخواهد پسرش را ببیند. در نهایت تراویس, سلول مادرش را پیدا میکند ولی به جای او, هیولایی به شکل مادرش را میبیند. پس از این که او را شکست میدهد, قطعه مثلثی شکل دیگری را پیدا میکند و دوباره السا در مقابل او نمایان میشود و بار دیگر تراویس بیهوش میشود. زمانی که تراویس بهوش میاید, در اطرافش یک بلیط تناتر پیدا میکند و به او تلقین میشود که باید Artaud Theater را بررسی کند. هنگامی که تراویس وارد سالن اصلی تناتر میشود دوباره با لیزا رو به رو میشود. لیزا از رویاهایش برای تراویس میگوید که دوست داشته است بازیگر بشود و با استفاده از مهارت های بازیگریش شروع به دست انداختن تراویس میکند. در طول جستجو در تئاتر, تراویس با هیولای جدیدی برخورد میکند و همچنین مشخص میشود زمانی که بازیگران در حال تمرین نمایشنامه The Tempest (شکسپیر) بودند, آلسا از اینجا دیدن کرده است و لباس کرکتر Caliban باعث شده بود که آلسا وحشت کند, و آلسا نیز در اقدامی تلافی جویانه با استفاده از قدرت psychokinetically به بازیگر صدمه میزند که این کار موجب سردرد و خونریزی در بازیگر میشود. در نهایت تراویس میابد که او میتواند با عوض کردن اثاث و صحنه تئاتر, OW های متفاوتی بسازد. در آخرین صحنه خانه تاریک و دلتنگ Caliban نمایان میشود. در آنجا تراویس با هیولایی دیگر رو به رو میشود پس از شکست آن, قطعه ای دیگر از Flauros را میابد. بار دیگر آلسا نمایان میشود و صدای آژیر فضا را پر میکند و تراویس بیهوش میشود. تراویس در دنیای مه گرفته و در لابی تئاتر بهوش میاید و بی درنگ به وجود جسد تکه تکه شده یک Ariel پی میبرد. جسد حاوی یک کلید مربوط به متل است که تروایس و پدرش هنگامی که به دیدن هلن میرفتند در آنجا برای مدتی اقامت میکردند. تراویس برای آخرین بار از خیابان های سایلنت هیل عبور میکند تا به Riverside Motel میرسد. زمانی که تراویس وارد لابی متل میشود, فلاش بکی از گذشته او پخش میشود. تراویس در اقامت طولانی مدتش در Riverside Motel, با تعدادی زیادی هیولا که قبلاََ در سایلنت هیل دیده نشده بودند, درگیر میشود, پازل های بسیاری را حل میکند و جستجوهای فراوان انجام میدهد. و بعد از پشت سر گذاشتن بیشتر این ها در نهایت تراویس درگیر مبارزه با Butcher میشود و او را شکست میدهد. تراویس همچنان به دنبال پاسخ در رابطه خانواده خود ادامه میدهد. او در اتاقی با دکتر کافمن و لیزا گارلند مواجه میشود. لیزا با عصبانیت اتاق را ترک میکند و دکتر کافمن هم پس از تهدید کردن تراویس در خروجی را قفل میکند و به دنبال لیزا میرود. تراویس با استفاده از آینه حمام فرار میکند. او در نهایت کلید اتاقی را پیدا میکند که سال ها پیش او و پدرش در آن اقامت داشتند. پس از باز کردن درِ اتاق 500 و گذشتن از یک راهرو و رسیدن به یک درگاه, فلاش بکی دیگر نمایش داده میشود که در آن جسد Richard Grady که از طناب آویزان است نمایان میشود. </p><p style="text-align: center"><img src="http://upload7.ir/imgs/2014-03/43929675548557793422.png" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center">ریچارد, پدر تراویس</p> <p style="text-align: center"></p><p>همچنان که تروایس کوچک سعی میکند تا با پدر صحبت کند و التماس میکند تا به او پاسخ بدهد, ریچارد چشمانش را باز میکند و شروع به صحبت کردن میکند. او به تراویس میگوید که حالا زمان مواجه با آنچه اتفاق افتاده است میباشد. ناگهان پدرش شروع به کشش های ناگهانی و بدون کنترل میکند و در نهایت تبدیل به هیولایی میشود. تراویس با حالتی دردناک خاطرات پدرش را شکست میدهد و قطعه ای دیگر از Flauros را دریافت میکند. آلسا نمایان میشود و بار دیگر صدای آژیر پخش میشود و تراویس بیهوش میشود. پس از این که او به هدفش در متل رسید, تروایس بار دیگر در زیر زمین بیمارستان بهوش میاید. در آنجا او "Present Piece" را پیدا میکند, که قسمت مرکزی Flauros است. پس از بازسازی Flauros, آلسا بار دیگر نمایان میشود. پس از خارج شدن از بیمارستان, تراویس با داهیلا رو به رو میشود که او را متهم به آزاد کردن آلسا میکند. تروایس آلسا را میبیند که قدرت خود را به دست آورده است و در حال تغییر دادن سایلنت هیل به جایی کابوس مانند است. او از خیابان های دنیای دیگر فرار میکند و با استفاده از نقشه ای که توسط یک کودک کشیده شده است از میان انبوه هیولاها فرار میکند و به سمت فروشگاه Green Lion Antiques میرود که در نقشه در کنار آن نوشته شده است Go Here. در فروشگاه تروایس تعدادی از اعضای Order را پیدا میکند که در حال انجام مراسمی بر روی آلسا سوخته هستند. تراویس توسط گاز خواب آور از حال میرود و به واقعیتی کابوس مانند و عجیب و غریب کشیده میشود که در آنجا او با Alessa Dream مواجه میشود. تراویس هیولا را شکست میدهد و به فروشگاه Antiques برمیگردد. نوری از Flauros به بیرون پرتاب میشود و به آلسا برخورد میکند و شعله درخشانی را ایجاد میکند. در اینجا با توجه به کارهایی که در طول بازی انجام داده اید شاهد پایانهای مختلفی خواهید بود...</p><p></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><strong>پایان خوب</strong></span></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/good.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>تراویس با موفقیت از گذشته خود عبور میکند و به دنیای واقعی برمیگردد. هنگام عبور از بزرگراه او کامیون خود را میبیند و سوار آن میشود و از طریق آینه کامیون متوجه آلسا میشود که نوزدای در آغوش دارد. تروایس لبخندی میزند و از آنجا دور میشود. با توجه به وقایع سایلنت هیل 1 و نقش کوتاه تراویس در سایلنت هیل: هوم کامینگ, این پایان اصلی بازی میباشد.</p><p></p><p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><strong>پایان بد</strong></span></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/bad.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>تراویس خود را در یک جور آسایشگاه روانی پیدا میکند. دست و پاهایش به تخت بسته شده است. او تلاش میکند تا خود را باز کند اما موفق نمیشود. مقداری دارو بر روی کابینتی که در کنارش است وجود دارد. تراویس به یاد میاورد که شخصی به او این داروها را تزریق کرده است. او صداهایی در سر خود میشنود. "زن: داری در مورد چی حرف میزنی؟ من مادر تو نیستم. خواهش میکنم--نه." "مرد: متاسفم آقا. متل در این فصل بسته ست. صبر کن---(صدای فریاد)" "پدر تراویس: داری چیکار میکنی پسرم؟ مراقب باش, پدر--!". سپس تصویری از Butcher در یک اتاق نمایان میشود. بعد از ان تصویری از تراویس نشان داده میشود که بر روی زمین نشتسه است و به دست های خون آلودش نگاه میکند و تصویر Butcher چهره او را میپوشاند. بار دیگر اتاق تراویس نشان داده میشود که سعی میکند خود را آزاد کند و سپس تصویر رو به سیاهی میرود.</p><p style="text-align: center"><strong><span style="font-size: 12px">پایان UFO</span></strong></p> <p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/ufo.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>تروایس میخواهد اتاق 502 را با استفاده از کلید باز کند اما موفق نمیشود. تراویس به ماه در آسمان نگاه میکند و در همان زمان UFO از ماه به زمین میاید. UFO در کنار او متوقف میشود و یک آدم فضایی به همراه یک سگ(یادآور پایان Dog در SH2) با استفاده از پرتو نور از ان به پایین میایند. آنها به تراویس سلام میکنند. تراویس از آنها در مورد کامیونش سوال میپرسد و آدم فضایی میگوید که کامیون در سیاره انهاست. تراویس به طور ناگهانی هیجان زده میشود. آدم فضایی به تراویس پیشنهاد میدهد که با آنها بیاید و تراویس این پیشنهاد را قبول میکند. هر سه آنها با پرتو نور به سمت UFO میروند و سپس UFO از آنجا دور میشود.</p><hr /> <p style="text-align: center"><span style="font-size: 12px"><strong>شخصیت ها</strong></span></p> <p style="text-align: center"></p><p><strong>Travis Grady</strong></p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/travis.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>تراویس, راننده کامیون معمولی است که گذشته ای دردناک دارد. او هنگام خواب اغلب کابوس های وحشتناک میبیند, هر چند هرگز نمیتواد به یاد بیاورد که کابوس ها در چه مورد هستند. تنها چیزی که او میداند این است که این کابوس ها بسیار ترسناک و در عین حال آشنا هستند. تراویس حاصل ازدواج زن و شوهری به اسم ریچارد و هلن گریدی بود. در طول دوران کودکی تراویس, مادرش مبتلا به هذیان های روانی شدیدی شد و ادعا میکرد موجوداتی از دنیا آینه به او میگویند که تراویس فرزند شیطان است. او سعی کرد که به زندگی خود و تروایس با استفاده از گاز پایان بدهد. اما پلیس وارد خانه آنها میشود و آن دو را نجات میدهند و بیمارستان منتقل میکنند, و بعدها ریچارد, هلن را در تیمارستان Cedar Grove بستری میکند. در زمانی که هلن در آنجا بود, تروایس دلتنگ او میشود و به صورت پنهانی وارد آنجا میشود. هرچند تراویس پیدا و توسط پدرش به خانه برگردانده میشود. ریچارد بنا به توصیه دکتر به پسرش میگوید که مادرش فوت کرده است اما خود به نوشتن نامه برای او ادامه میداد. ریچارد زمان که در متل بود, بیشتر و بیشتر افسرده میشد و در نهایت با حلق آویز کردن خود در اتاق 500 به زندگی خود خاتمه داد. تروایس در هنگام خودکشی پدرش به بیرون رفته بود تا با دستگاه آرکید متل بازی کند, اما هنگامی که برمیگردد با جنازه ریچارد رو به رو میشود. او در کنار جسد پدرش می ایستد و تا فردا صبح که نظافت چی ها وارد انجا میشوند با او صحبت میکند. این که چه اتفاقات دیگر برای تراویس تا زمان وقایع Origins رخ داد, مشخص نیست اما آشکار است که این وقایع صدمات جدی به سلامت عقل او وارد کرده اند...</p><p></p><p><strong>Alessa Gillespie</strong><p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/alessa.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>دختری مرموز که تراویس او را از اتش سوزی نجات میدهد. او فرزند داهیلا گلسپی, یکی از کشیشان فرقه مذهبی سایلنت هیل است. زمانی که السا 7 ساله بود, داهیلا متقاعد شده بود اگر دخترش را قربانی کند مراسم احضار خدای فرقه با موفقیت به پایان میرسد. این روش قبلاََ بر روی دخترانی که توسط فرقه دزدیده شده بودند انجام شده بود اما همگی ناموفق بودند. آلسا در طبقه دوم خانه اشان قربانی شد و با وجود دخالت تراویس, این طرح یک موفقیت بود زیرا خدای فرقه به صورت جنین در او قرار گرفته بود. داهیلا از صحنه آتش سوزی گریخت و مردم بر این باور بودند که او به علت مرگ دخترش دیوانه شده است. بعد از این که تراویس آلسا را نجات میدهد, بیهوش میشود و اعضای فرقه بدن آلسا را به محلی مخفی در مغازه عتیقه فروشی داهیلا میبرند. آلسا از فرافکنی اثیری برای راهنمایی کردن تراویس در شهر استفاده میکند, و به او اشاراتی میکند تا در ساخت Flauros شی که قابلیت به دام انداختن قسمت شیطانی او را دارد کمک کند. به نظر میرسد آلسا نسبت به تراویس کاملاََ به تفاوت است, حتی زمان که تراویس به صورت مدام به او کمک میکند, او همچنان ساکت باقی میماند. اگر چه تراویس از او عصبانی میشود ولی آلسا به استفاده از او برای رسیدن به مقاصدش ادامه میدهد. آلسا در پایان بازی در حالی که نوزادی در آغوش دارد نمایان میشود, این نوازد که در واقع نیمه دیگر اوست توسط هری میسون و همسرش در کنار جاده پیدا میشود. آنها نام نوزاد را شریل میگذارند و او را به عنوان دختر خودشان بزرگ میکنند.</p><p><strong></strong></p><p><strong>Dr. Kaufmann</strong><p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/kaufmann.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>در اوایل بازی به محض ورود به بیمارستان Alchemilla, تراویس در نزدیکی آسانسور با دکتر کافمن رو به رو میشود. تراویس در مورد وضعیت آلسا سوال میپرسد اما او داشتن هرگونه اطلاعات در این مورد را رد میکند. کافمن که از گفتگو خسته میشود به سوار بر آسانسور میشود و به طبقه دوم میرود. بعد از این که تراویس سوار بر آسانسور میشود, سرنخ ها نشان میدهد که آلسا در بیمارستان بوده است. بعداََ زمانی که تراویس به ریورساید متل میرسد, و وارد Otherworld میشود, صدای گفتگوی میان زن و مردی را از طریق سوراخ میشنود. تراویس از طریق سوراخ وارد اتاق میشود و با کافمن و لیزا مواجه میشود. کافمن در ملاقات قبلی به تراویس گفته بود سایلنت هیل را ترک کند و حال از این که او را دوباره میدید ابراز بی تابی میکند. زمانی که تراویس در اتاق تنها میشود, پودر سفیدی را که به نظر میاد PTV باشد را در کنار آینه ای پیدا میکند. کافمن قبل از آخرین باس بازی نیز یک بار دیگر نمایان میشود, که در آن او قبل از این که تراویس مراسم فرقه را بر هم بزند, با استفاده از گاز او را بیهوش میکند.</p><p><strong></strong></p><p><strong>Dahlia Gillespie</strong><p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/dahlia.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p>داهیلا, یکی از پیروان متعصب فرقه شهر سایلنت هیل میباشد. زمانی که تراویس گریدی خانه آتش گرفته داهیلا را مشاهده میکند, او داهیلا جوان را در نزدیکی خانه میبیند. در ادامه بازی او در تیمارستان Cedar Grove نمایان میشود, و به تراویس میگوید که دست از کمک کردن به آلسا بردارد. همچنین او به طور کامل میپذیرد که دخترش را آتش زده است. پس از این که تراویس بیمارستان Alchemilla را بررسی میکند, و قبل از این که آلسا تمام قدرتش را در سایلنت هیل رها کند, او یک بار دیگر سر و کله اش پیدا میشود. هنگامی که تراویس به اتاق مراسم در عتیقه فروشی Green Lion میرسد, صدای او و کافمن شنیده میشود. در پایان خوب, داهیلا و کافمن نقشه میکشند که نوزادی را که از آلسا جدا شده بود را به سایلنت هیل بازگردانند. داهیلا میگوید که او از طلسم اظهار استفاده میکند تا شریل را مجبور کند با نیمه دیگرش یعنی آلسا یکی شود.</p><p></p><p><strong>Lisa Garland</strong></p><p style="text-align: center"><img src="http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/lisa.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>زمانی که تراویس در قسمت پذیرش بیمارستان بیدار میشود, لیزا را در کنار خود میبیند. لیزا خود را یک پرستار کارآموز معرفی میکند. او آشکار میکند که آلسا گلسپی به علت سوختگی فوت کرده است و به تراویس میگوید که باید اینجا را ترک بکند زیرا او باید برای ملاقات با دکتر کافمن به تیمارستان Cedar Grove برود. در پایان مرحله دنیای دیگر تیمارستان, تراویس در یکی از اتاق ها لیزا را میبیند که بر روی صندلی نشسته. لیزا با تاسف در مورد زنی صحبت میکند که همیشه منتظر پسرش بوده است, و زمانی که تراویس میپرسد او چه کسی است لیزا در جواب میگوید "تو میدونی کی اونجاست". در تئاتر Artaud, تراویس لیزا را در حالی که بر روی یکی از صندلی های تئاتر نشسته است پیدا میکند. او به تراویس میگوید که دوست داشته است بازیگر شود, اما پرستاری در خانواده آنها رسم بوده است. سپس لیزا با تراویس شروع به گرم گرفتن میکند اما ناگهان خود را عقب میکشد و میگوید که داشته فقط مهارت های بازیگریش را آزمایش میکرده. در هتل ریورساید بازیکن میتواند ژاکت قرمز رنگ لیزا را از طریق یک روزنه مشاهده کند و صدای نفس نفس زدن او را بشنود. هنگامی که تراویس از طریق سوارخ وارد آنجا میشود, لیزا و کافمن را در کنار تختی به شکل قلب میبیند, که نشان دهنده این است که آن دو با هم س*س داشته اند و تراویس مزاحم آنها شده. لیزا با اوقات تلخ اتاق را ترک میکند. در اتاق آثاری از PTV وجود دارد, که به معنای آن است که لیزا از 7 سال قبل از وقایع سایلنت هیل 1 اعتیاد داشته است.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent Dream, post: 3138806, member: 43016"] سلام میخواستم این مطلب را وقتی که تحلیل هم به صورت کامل ترجمه شد با هم دیگه بذارم اما دیدم خیلی طول میکشه برای همین اول این مطلب رو میذارم بعد هم که تحلیل ترجمه شد, اونم میذارم!:d دیگه اگه اشتباهی داره عذر میخوام:d [CENTER][COLOR=#ff0000][SIZE=3][B]حاوی اسپویل [/B][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] [CENTER][FONT=franklin gothic medium][SIZE=3][B]Silent Hill: Origins Plot[/B][/SIZE][/FONT] [IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/info/cover.png[/IMG] [/CENTER] تراویس گریدی راننده کامیونی است که از خیالاتی که به نحوی برای او آشنا هستند رنج میبرد. او یک شب برای رساندن محموله ای دیر میکند بنابراین تصمیم میگیرد برای جبران زمان از دست رفته از مسیر میانبر که از شهر سایلنت هیل مگیذرد به بارهامس برود. هنگام رانندگی در حومه شهر سایلنت هیل ناگهان فردی مقابل کامیون او ظاهر میشود, تراویس ترمز میگیرد تا مبادا تصادف کند و سپس از کامیون پیاده میشود تا ببیند برای آن شخص اتفاقی نیفتاده باشد. در بیرون از کامیون, تراویس دختری مو قهوه ای که لباسی آبی بر تن دارد را میبیند. در حالی که دختر را تعقیب میکند, خانه ای را میبیند که در آتش شعله ور شده است. او زنی را در خارج از خانه میبیند اما قبل از اینکه بتواند با او صحبت کند صدای جیغی از داخل خانه میشنود و برای همین وارد آنجا میشود. پس از کمی جستجو در خانه, تراویس دختری را پیدا میکند که بر روی علامتی عجیب (علامتی شبیه به Halo of the Sun) قرار دارد و به شدت سوخته است. او دختر را بغل میکند و توسط نشانی عجیب که شعله های خانه را خاموش میکند از آنجا خارج میشود. به محض خروج از خانه تروایس صدای آژیری را از دور دست میشنود و سپس از هوش میرد. پس از گذشت مدتی تراویس بر روی نیمکتی در سایلنت هیل مرکزی به هوش میاید. پس از یادآوری خاطرات شب گذشته, تراویس به امید این که بتواند از وضعیت سلامتی آن دختر اطلاعاتی کسب کند تصمیم میگیرد تا به بیمارستان Alchemilla برود. در درون بیمارستان, تراویس ملاقاتی کوتاه با دکتر کافمن میکند اما نمیتواند اطلاعات جدیدی به دست بیاورد زیرا کافمن به او میگوید که بیمارستان هیچ بیمار جدیدی را پذیرش نکرده است. در طبقه دوم بیمارستان, تراویس ناگهان از طرف پرستاری مورد حمله قرار میگیرد. پس از مبارزه با پرستار و ادامه جستجو در بیمارستان, تراویس با آینه ای که انعکاسی غیر معمول دارد مواجه میشود. در طرف دیگر آینه (دنیای دیگر) دختر مو قهوه ای ظاهر میشود و تراویس به بیمارستان دنیای دیگر منتقل میشود. [CENTER][IMG]http://img3.wikia.nocookie.net/__cb20110116020320/silent/images/thumb/b/bb/Alessa4.png/250px-Alessa4.png[/IMG] آلسا گلسپی, کودک مرموزی که در آتش سوخته بود. [/CENTER] در نهایت تراویس با هیولایی مواجه میشود و بعد از این که آن را شکست میدهد, قطعه ای مثلث شکل پیدا میکند که متعلق به شی به اسم Flauros است. دختر مو قهوه ای بار دیگر ظاهر میشود و تروایس با شنیدن صدای آژیر دوباره از هوش میرد. تراویس یک بار دیگر به دنیای مه گرفته بر میگردد و در لابی بیمارستان به هوش میاید. در آنجا او با پرستاری به اسم لیزا ملاقات میکند. لیزا به او اطلاعاتی در مورد دیوانه خانه ای در شهر سایلنت هیل میدهد. او برای رسیدن به دیوانه خانه از خیابان ها و مکان های مختلف سایلنت هیل عبور میکند, یکی از این مکان ها دکان قصابی است. او در دکان پرستاری را میبیند که توسط موجود غول پیکر که قصاب نام دارد کشته میشود. هنگامی که تراویس به دیوانه خانه Cedar Grove میرسد به سمت داهیلا گلسپی یعنی زنی که در کنار خانه آتش گرفته حضور داشت میرود. تراویس از او تعدادی سوال میپرسد و داهیلا به او پاسخ هایی پیچیده و گیچ کننده میدهد. مشخص میشود که آلسا گلسپی یعنی همان دختری که در آتش سوخت فرزندی وی میباشد. در طول جستجو در دیوانه خانه آشکار میشود که مادر تراویس, هلن گریدی, سعی کرده است که تراویس را بکشد و این که او در بخش انفرادی زنان نگهداری میشود. تراویس صدای ضبط شده ای را در دیوانه خانه پیدا میکند که نشان میدهد مادر تروایس چگونه ادعا میکند که " هم اکنون حالش چقدر بهتر است" و این که میخواهد پسرش را ببیند. در نهایت تراویس, سلول مادرش را پیدا میکند ولی به جای او, هیولایی به شکل مادرش را میبیند. پس از این که او را شکست میدهد, قطعه مثلثی شکل دیگری را پیدا میکند و دوباره السا در مقابل او نمایان میشود و بار دیگر تراویس بیهوش میشود. زمانی که تراویس بهوش میاید, در اطرافش یک بلیط تناتر پیدا میکند و به او تلقین میشود که باید Artaud Theater را بررسی کند. هنگامی که تراویس وارد سالن اصلی تناتر میشود دوباره با لیزا رو به رو میشود. لیزا از رویاهایش برای تراویس میگوید که دوست داشته است بازیگر بشود و با استفاده از مهارت های بازیگریش شروع به دست انداختن تراویس میکند. در طول جستجو در تئاتر, تراویس با هیولای جدیدی برخورد میکند و همچنین مشخص میشود زمانی که بازیگران در حال تمرین نمایشنامه The Tempest (شکسپیر) بودند, آلسا از اینجا دیدن کرده است و لباس کرکتر Caliban باعث شده بود که آلسا وحشت کند, و آلسا نیز در اقدامی تلافی جویانه با استفاده از قدرت psychokinetically به بازیگر صدمه میزند که این کار موجب سردرد و خونریزی در بازیگر میشود. در نهایت تراویس میابد که او میتواند با عوض کردن اثاث و صحنه تئاتر, OW های متفاوتی بسازد. در آخرین صحنه خانه تاریک و دلتنگ Caliban نمایان میشود. در آنجا تراویس با هیولایی دیگر رو به رو میشود پس از شکست آن, قطعه ای دیگر از Flauros را میابد. بار دیگر آلسا نمایان میشود و صدای آژیر فضا را پر میکند و تراویس بیهوش میشود. تراویس در دنیای مه گرفته و در لابی تئاتر بهوش میاید و بی درنگ به وجود جسد تکه تکه شده یک Ariel پی میبرد. جسد حاوی یک کلید مربوط به متل است که تروایس و پدرش هنگامی که به دیدن هلن میرفتند در آنجا برای مدتی اقامت میکردند. تراویس برای آخرین بار از خیابان های سایلنت هیل عبور میکند تا به Riverside Motel میرسد. زمانی که تراویس وارد لابی متل میشود, فلاش بکی از گذشته او پخش میشود. تراویس در اقامت طولانی مدتش در Riverside Motel, با تعدادی زیادی هیولا که قبلاََ در سایلنت هیل دیده نشده بودند, درگیر میشود, پازل های بسیاری را حل میکند و جستجوهای فراوان انجام میدهد. و بعد از پشت سر گذاشتن بیشتر این ها در نهایت تراویس درگیر مبارزه با Butcher میشود و او را شکست میدهد. تراویس همچنان به دنبال پاسخ در رابطه خانواده خود ادامه میدهد. او در اتاقی با دکتر کافمن و لیزا گارلند مواجه میشود. لیزا با عصبانیت اتاق را ترک میکند و دکتر کافمن هم پس از تهدید کردن تراویس در خروجی را قفل میکند و به دنبال لیزا میرود. تراویس با استفاده از آینه حمام فرار میکند. او در نهایت کلید اتاقی را پیدا میکند که سال ها پیش او و پدرش در آن اقامت داشتند. پس از باز کردن درِ اتاق 500 و گذشتن از یک راهرو و رسیدن به یک درگاه, فلاش بکی دیگر نمایش داده میشود که در آن جسد Richard Grady که از طناب آویزان است نمایان میشود. [CENTER][IMG]http://upload7.ir/imgs/2014-03/43929675548557793422.png[/IMG] ریچارد, پدر تراویس [/CENTER] همچنان که تروایس کوچک سعی میکند تا با پدر صحبت کند و التماس میکند تا به او پاسخ بدهد, ریچارد چشمانش را باز میکند و شروع به صحبت کردن میکند. او به تراویس میگوید که حالا زمان مواجه با آنچه اتفاق افتاده است میباشد. ناگهان پدرش شروع به کشش های ناگهانی و بدون کنترل میکند و در نهایت تبدیل به هیولایی میشود. تراویس با حالتی دردناک خاطرات پدرش را شکست میدهد و قطعه ای دیگر از Flauros را دریافت میکند. آلسا نمایان میشود و بار دیگر صدای آژیر پخش میشود و تراویس بیهوش میشود. پس از این که او به هدفش در متل رسید, تروایس بار دیگر در زیر زمین بیمارستان بهوش میاید. در آنجا او "Present Piece" را پیدا میکند, که قسمت مرکزی Flauros است. پس از بازسازی Flauros, آلسا بار دیگر نمایان میشود. پس از خارج شدن از بیمارستان, تراویس با داهیلا رو به رو میشود که او را متهم به آزاد کردن آلسا میکند. تروایس آلسا را میبیند که قدرت خود را به دست آورده است و در حال تغییر دادن سایلنت هیل به جایی کابوس مانند است. او از خیابان های دنیای دیگر فرار میکند و با استفاده از نقشه ای که توسط یک کودک کشیده شده است از میان انبوه هیولاها فرار میکند و به سمت فروشگاه Green Lion Antiques میرود که در نقشه در کنار آن نوشته شده است Go Here. در فروشگاه تروایس تعدادی از اعضای Order را پیدا میکند که در حال انجام مراسمی بر روی آلسا سوخته هستند. تراویس توسط گاز خواب آور از حال میرود و به واقعیتی کابوس مانند و عجیب و غریب کشیده میشود که در آنجا او با Alessa Dream مواجه میشود. تراویس هیولا را شکست میدهد و به فروشگاه Antiques برمیگردد. نوری از Flauros به بیرون پرتاب میشود و به آلسا برخورد میکند و شعله درخشانی را ایجاد میکند. در اینجا با توجه به کارهایی که در طول بازی انجام داده اید شاهد پایانهای مختلفی خواهید بود... [CENTER][SIZE=3][B]پایان خوب[/B][/SIZE] [IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/good.jpg[/IMG] [/CENTER] تراویس با موفقیت از گذشته خود عبور میکند و به دنیای واقعی برمیگردد. هنگام عبور از بزرگراه او کامیون خود را میبیند و سوار آن میشود و از طریق آینه کامیون متوجه آلسا میشود که نوزدای در آغوش دارد. تروایس لبخندی میزند و از آنجا دور میشود. با توجه به وقایع سایلنت هیل 1 و نقش کوتاه تراویس در سایلنت هیل: هوم کامینگ, این پایان اصلی بازی میباشد. [CENTER][SIZE=3][B]پایان بد[/B][/SIZE] [IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/bad.jpg[/IMG] [/CENTER] تراویس خود را در یک جور آسایشگاه روانی پیدا میکند. دست و پاهایش به تخت بسته شده است. او تلاش میکند تا خود را باز کند اما موفق نمیشود. مقداری دارو بر روی کابینتی که در کنارش است وجود دارد. تراویس به یاد میاورد که شخصی به او این داروها را تزریق کرده است. او صداهایی در سر خود میشنود. "زن: داری در مورد چی حرف میزنی؟ من مادر تو نیستم. خواهش میکنم--نه." "مرد: متاسفم آقا. متل در این فصل بسته ست. صبر کن---(صدای فریاد)" "پدر تراویس: داری چیکار میکنی پسرم؟ مراقب باش, پدر--!". سپس تصویری از Butcher در یک اتاق نمایان میشود. بعد از ان تصویری از تراویس نشان داده میشود که بر روی زمین نشتسه است و به دست های خون آلودش نگاه میکند و تصویر Butcher چهره او را میپوشاند. بار دیگر اتاق تراویس نشان داده میشود که سعی میکند خود را آزاد کند و سپس تصویر رو به سیاهی میرود. [CENTER][B][SIZE=3]پایان UFO[/SIZE][/B] [IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/endings/ufo.jpg[/IMG] [/CENTER] تروایس میخواهد اتاق 502 را با استفاده از کلید باز کند اما موفق نمیشود. تراویس به ماه در آسمان نگاه میکند و در همان زمان UFO از ماه به زمین میاید. UFO در کنار او متوقف میشود و یک آدم فضایی به همراه یک سگ(یادآور پایان Dog در SH2) با استفاده از پرتو نور از ان به پایین میایند. آنها به تراویس سلام میکنند. تراویس از آنها در مورد کامیونش سوال میپرسد و آدم فضایی میگوید که کامیون در سیاره انهاست. تراویس به طور ناگهانی هیجان زده میشود. آدم فضایی به تراویس پیشنهاد میدهد که با آنها بیاید و تراویس این پیشنهاد را قبول میکند. هر سه آنها با پرتو نور به سمت UFO میروند و سپس UFO از آنجا دور میشود. [HR][/HR][CENTER][SIZE=3][B]شخصیت ها[/B][/SIZE] [/CENTER] [B]Travis Grady[/B] [CENTER][IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/travis.jpg[/IMG] [/CENTER] تراویس, راننده کامیون معمولی است که گذشته ای دردناک دارد. او هنگام خواب اغلب کابوس های وحشتناک میبیند, هر چند هرگز نمیتواد به یاد بیاورد که کابوس ها در چه مورد هستند. تنها چیزی که او میداند این است که این کابوس ها بسیار ترسناک و در عین حال آشنا هستند. تراویس حاصل ازدواج زن و شوهری به اسم ریچارد و هلن گریدی بود. در طول دوران کودکی تراویس, مادرش مبتلا به هذیان های روانی شدیدی شد و ادعا میکرد موجوداتی از دنیا آینه به او میگویند که تراویس فرزند شیطان است. او سعی کرد که به زندگی خود و تروایس با استفاده از گاز پایان بدهد. اما پلیس وارد خانه آنها میشود و آن دو را نجات میدهند و بیمارستان منتقل میکنند, و بعدها ریچارد, هلن را در تیمارستان Cedar Grove بستری میکند. در زمانی که هلن در آنجا بود, تروایس دلتنگ او میشود و به صورت پنهانی وارد آنجا میشود. هرچند تراویس پیدا و توسط پدرش به خانه برگردانده میشود. ریچارد بنا به توصیه دکتر به پسرش میگوید که مادرش فوت کرده است اما خود به نوشتن نامه برای او ادامه میداد. ریچارد زمان که در متل بود, بیشتر و بیشتر افسرده میشد و در نهایت با حلق آویز کردن خود در اتاق 500 به زندگی خود خاتمه داد. تروایس در هنگام خودکشی پدرش به بیرون رفته بود تا با دستگاه آرکید متل بازی کند, اما هنگامی که برمیگردد با جنازه ریچارد رو به رو میشود. او در کنار جسد پدرش می ایستد و تا فردا صبح که نظافت چی ها وارد انجا میشوند با او صحبت میکند. این که چه اتفاقات دیگر برای تراویس تا زمان وقایع Origins رخ داد, مشخص نیست اما آشکار است که این وقایع صدمات جدی به سلامت عقل او وارد کرده اند... [B]Alessa Gillespie[/B][CENTER][IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/alessa.jpg[/IMG][/CENTER] دختری مرموز که تراویس او را از اتش سوزی نجات میدهد. او فرزند داهیلا گلسپی, یکی از کشیشان فرقه مذهبی سایلنت هیل است. زمانی که السا 7 ساله بود, داهیلا متقاعد شده بود اگر دخترش را قربانی کند مراسم احضار خدای فرقه با موفقیت به پایان میرسد. این روش قبلاََ بر روی دخترانی که توسط فرقه دزدیده شده بودند انجام شده بود اما همگی ناموفق بودند. آلسا در طبقه دوم خانه اشان قربانی شد و با وجود دخالت تراویس, این طرح یک موفقیت بود زیرا خدای فرقه به صورت جنین در او قرار گرفته بود. داهیلا از صحنه آتش سوزی گریخت و مردم بر این باور بودند که او به علت مرگ دخترش دیوانه شده است. بعد از این که تراویس آلسا را نجات میدهد, بیهوش میشود و اعضای فرقه بدن آلسا را به محلی مخفی در مغازه عتیقه فروشی داهیلا میبرند. آلسا از فرافکنی اثیری برای راهنمایی کردن تراویس در شهر استفاده میکند, و به او اشاراتی میکند تا در ساخت Flauros شی که قابلیت به دام انداختن قسمت شیطانی او را دارد کمک کند. به نظر میرسد آلسا نسبت به تراویس کاملاََ به تفاوت است, حتی زمان که تراویس به صورت مدام به او کمک میکند, او همچنان ساکت باقی میماند. اگر چه تراویس از او عصبانی میشود ولی آلسا به استفاده از او برای رسیدن به مقاصدش ادامه میدهد. آلسا در پایان بازی در حالی که نوزادی در آغوش دارد نمایان میشود, این نوازد که در واقع نیمه دیگر اوست توسط هری میسون و همسرش در کنار جاده پیدا میشود. آنها نام نوزاد را شریل میگذارند و او را به عنوان دختر خودشان بزرگ میکنند. [B] Dr. Kaufmann[/B][CENTER][IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/kaufmann.jpg[/IMG][/CENTER] در اوایل بازی به محض ورود به بیمارستان Alchemilla, تراویس در نزدیکی آسانسور با دکتر کافمن رو به رو میشود. تراویس در مورد وضعیت آلسا سوال میپرسد اما او داشتن هرگونه اطلاعات در این مورد را رد میکند. کافمن که از گفتگو خسته میشود به سوار بر آسانسور میشود و به طبقه دوم میرود. بعد از این که تراویس سوار بر آسانسور میشود, سرنخ ها نشان میدهد که آلسا در بیمارستان بوده است. بعداََ زمانی که تراویس به ریورساید متل میرسد, و وارد Otherworld میشود, صدای گفتگوی میان زن و مردی را از طریق سوراخ میشنود. تراویس از طریق سوراخ وارد اتاق میشود و با کافمن و لیزا مواجه میشود. کافمن در ملاقات قبلی به تراویس گفته بود سایلنت هیل را ترک کند و حال از این که او را دوباره میدید ابراز بی تابی میکند. زمانی که تراویس در اتاق تنها میشود, پودر سفیدی را که به نظر میاد PTV باشد را در کنار آینه ای پیدا میکند. کافمن قبل از آخرین باس بازی نیز یک بار دیگر نمایان میشود, که در آن او قبل از این که تراویس مراسم فرقه را بر هم بزند, با استفاده از گاز او را بیهوش میکند. [B] Dahlia Gillespie[/B][CENTER][IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/dahlia.jpg[/IMG][/CENTER] داهیلا, یکی از پیروان متعصب فرقه شهر سایلنت هیل میباشد. زمانی که تراویس گریدی خانه آتش گرفته داهیلا را مشاهده میکند, او داهیلا جوان را در نزدیکی خانه میبیند. در ادامه بازی او در تیمارستان Cedar Grove نمایان میشود, و به تراویس میگوید که دست از کمک کردن به آلسا بردارد. همچنین او به طور کامل میپذیرد که دخترش را آتش زده است. پس از این که تراویس بیمارستان Alchemilla را بررسی میکند, و قبل از این که آلسا تمام قدرتش را در سایلنت هیل رها کند, او یک بار دیگر سر و کله اش پیدا میشود. هنگامی که تراویس به اتاق مراسم در عتیقه فروشی Green Lion میرسد, صدای او و کافمن شنیده میشود. در پایان خوب, داهیلا و کافمن نقشه میکشند که نوزادی را که از آلسا جدا شده بود را به سایلنت هیل بازگردانند. داهیلا میگوید که او از طلسم اظهار استفاده میکند تا شریل را مجبور کند با نیمه دیگرش یعنی آلسا یکی شود. [B]Lisa Garland[/B] [CENTER][IMG]http://www.silenthillmemories.net/sh0/characters/lisa.jpg[/IMG] [/CENTER] زمانی که تراویس در قسمت پذیرش بیمارستان بیدار میشود, لیزا را در کنار خود میبیند. لیزا خود را یک پرستار کارآموز معرفی میکند. او آشکار میکند که آلسا گلسپی به علت سوختگی فوت کرده است و به تراویس میگوید که باید اینجا را ترک بکند زیرا او باید برای ملاقات با دکتر کافمن به تیمارستان Cedar Grove برود. در پایان مرحله دنیای دیگر تیمارستان, تراویس در یکی از اتاق ها لیزا را میبیند که بر روی صندلی نشسته. لیزا با تاسف در مورد زنی صحبت میکند که همیشه منتظر پسرش بوده است, و زمانی که تراویس میپرسد او چه کسی است لیزا در جواب میگوید "تو میدونی کی اونجاست". در تئاتر Artaud, تراویس لیزا را در حالی که بر روی یکی از صندلی های تئاتر نشسته است پیدا میکند. او به تراویس میگوید که دوست داشته است بازیگر شود, اما پرستاری در خانواده آنها رسم بوده است. سپس لیزا با تراویس شروع به گرم گرفتن میکند اما ناگهان خود را عقب میکشد و میگوید که داشته فقط مهارت های بازیگریش را آزمایش میکرده. در هتل ریورساید بازیکن میتواند ژاکت قرمز رنگ لیزا را از طریق یک روزنه مشاهده کند و صدای نفس نفس زدن او را بشنود. هنگامی که تراویس از طریق سوارخ وارد آنجا میشود, لیزا و کافمن را در کنار تختی به شکل قلب میبیند, که نشان دهنده این است که آن دو با هم س*س داشته اند و تراویس مزاحم آنها شده. لیزا با اوقات تلخ اتاق را ترک میکند. در اتاق آثاری از PTV وجود دارد, که به معنای آن است که لیزا از 7 سال قبل از وقایع سایلنت هیل 1 اعتیاد داشته است. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft