بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
Jun 1, 2007
1,180
نام
احمد
امیر جان خیلی متشکر هرچند با حرف نمیشه به هیچ وجه ارزش کارهات رو پاس کرد.
اقا دیگه چی ترجمه کردی رو کن ما طاقت نداریم!
 

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
SILENT HILL Origins سعی کرده شبیه نسخه های کلاسیک باشه، اما هیچگونه ایده و خلاقیتی در متن داستانش دیده نشد! بنظرم نیازی به حضور شخصیتهای نسخه ی اول در بازی نبود،ایده ی آینه به ریتم گیم پلی بازی قوت بخشیده بود و فضاسازی هم خوب بود،مخصوصا motel
تراویس خود را در یک جور آسایشگاه روانی پیدا میکند. دست و پاهایش به تخت بسته شده است. او تلاش میکند تا خود را باز کند اما موفق نمیشود. مقداری دارو بر روی کابینتی که در کنارش است وجود دارد. تراویس به یاد میاورد که شخصی به او این داروها را تزریق کرده است. او صداهایی در سر خود میشنود. "زن: داری در مورد چی حرف میزنی؟ من مادر تو نیستم. خواهش میکنم--نه." "مرد: متاسفم آقا. متل در این فصل بسته ست. صبر کن---(صدای فریاد)" "پدر تراویس: داری چیکار میکنی پسرم؟ مراقب باش, پدر--!". سپس تصویری از Butcher در یک اتاق نمایان میشود. بعد از ان تصویری از تراویس نشان داده میشود که بر روی زمین نشتسه است و به دست های خون آلودش نگاه میکند و تصویر Butcher چهره او را میپوشاند. بار دیگر اتاق تراویس نشان داده میشود که سعی میکند خود را آزاد کند و سپس تصویر رو به سیاهی میرود.
من این پایان رو دیدم و مطمئن بودم ادامه ی بازی ساخته خواهد شد:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
خب حالا انگیزم برای بازی کردن SH:O بیشتر شد.
باقیش می مونه انگیزه اون دوستم که قرض بده یا نه و فرصت باقی مونده تا پایان تعطیلات:d
====================================================
پ.ن: صحبت کردن یک مرده‌ی حلق‌آویز شده خیلی جذابه
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
سلام
خب حالا انگیزم برای بازی کردن SH:O بیشتر شد.
باقیش می مونه انگیزه اون دوستم که قرض بده یا نه و فرصت باقی مونده تا پایان تعطیلات
yahoo_4.gif
شما فقط نشان بده /:) :d
صحبت کردن یک مرده‌ی حلق‌آویز شده خیلی جذابه
واقعا؟ :-?
-----------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد نظرسنجی: نظر من بهترین شخصیت فرعی سطح1 هستش :-b
خو بیاین نظر بدین:| ، بعد نگید دموکراسی! برقرار نبود :d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
شما فقط نشان بده /:) :d
کیو؟:-s
واقعا؟ :-?
واقعاً;;)
تصور کن روبروی یه جنازه ایستادی. یهو چشم باز می کنه و به حرف درمیاد.:bighug:
خب این ربطی به تاپیک نداره همینجوری یادم افتاد.
اما چند سال پیش تو یکی از پارک‌های تهران یه جسد کشف شد. اون به قتل رسیده بود.
اما هنگام کالبدشکافی، پزشکان دیدند هنگام شکافتن قفسه‌ی سینه خون تازه جاری شد. بله؛ مرده زنده شده بود. سریع محل شکافتن رو دوختند و مرد رو به بیمارستان انتقال دادند. گذشته از تجربه‌ی مرگ، اون شخص پلیس رو مستقیم برد سراغ قاتل. حالا چهره‌ی قاتل رو تصور کنید وقتی دیده مقتولش زنده زنده جلوش وایساده و میگه «خودشه! همین منو کشت»
در مورد نظرسنجی: نظر من بهترین شخصیت فرعی سطح1 هستش :-b
خو بیاین نظر بدین:| ، بعد نگید دموکراسی! برقرار نبود :d
بنده کاری با این اصطلاحات ندارم. به شخصه به قول اشکان شکر اضافه بخورم دیگه پیشنهاد سورپرایز بدم.:d
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
سلام

کیو؟:-s

واقعاً;;)
تصور کن روبروی یه جنازه ایستادی. یهو چشم باز می کنه و به حرف درمیاد.:bighug:
خب این ربطی به تاپیک نداره همینجوری یادم افتاد.
اما چند سال پیش تو یکی از پارک‌های تهران یه جسد کشف شد. اون به قتل رسیده بود.
اما هنگام کالبدشکافی، پزشکان دیدند هنگام شکافتن قفسه‌ی سینه خون تازه جاری شد. بله؛ مرده زنده شده بود. سریع محل شکافتن رو دوختند و مرد رو به بیمارستان انتقال دادند. گذشته از تجربه‌ی مرگ، اون شخص پلیس رو مستقیم برد سراغ قاتل. حالا چهره‌ی قاتل رو تصور کنید وقتی دیده مقتولش زنده زنده جلوش وایساده و میگه «خودشه! همین منو کشت»

بنده کاری با این اصطلاحات ندارم. به شخصه به قول اشکان شکر اضافه بخورم دیگه پیشنهاد سورپرایز بدم.:d

همون دوستی که انگیزه ی کنسول دادن ندارد >:)
واقعا تصورش رو هم نمیتونم بکنم:-s
بنظر من که نمرده بوده! من به زنده شدن اعتقادی ندارم:>

با این اصطلاحات کاری نداری ،اصن چرا تو نظرسنجی شرکت میکنی؟ /:)
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
همون دوستی که انگیزه ی کنسول دادن ندارد >:)
چکارش می‌کنی؟/:)
واقعا تصورش رو هم نمیتونم بکنم:-s
اتفاقاً خیلی جالبه.
بنظر من که نمرده بوده! من به زنده شدن اعتقادی ندارم:>
موارد این چنینی زیاد نیست ولی هست. اما این مورد رو نمیشه ردش کرد چون از منابع رسمی اعلام شد.
با این اصطلاحات کاری نداری ،اصن چرا تو نظرسنجی شرکت میکنی؟ /:)
با اصطلاحاتش کاری ندارم. با خود نظرسنجی که کار دارم. :>
============================================
پ.ن: نظر سایر دوستان در مورد نظرسنجی هم همینه؟ اگه بله که دیگه معطل نکنیم.
پ.ن 2: چیزی که تو این نظرسنجی بهترین شخصیت فرعی در چهار شماره‌ی اول (سطح دو ) برام جالبه اینه که سینتیا حتی یک رای هم نیاورده. کم‌اقبالیه داگلاس و جاسپر تا حدودی قابل پیش‌بینی بود اما سینتیا نه. مخصوصاً که اولین قربانی والتر بود که باهاش برخورد می‌کنیم و از اون مهم‌تر اینکه تو بغل هنری می‌میره اونهم وقتی Room Of Angels‌ پخش میشه. یادم نمیاد تو سری همچین صحنه ای رو فارغ از موسیقی‌ش تجربه کرده باشیم.
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
چکارش می‌کنی؟/:)
گمونم با صحبت حل بشه :>
با اصطلاحاتش کاری ندارم. با خود نظرسنجی که کار دارم. :>
/:)
چیزی که تو این نظرسنجی بهترین شخصیت فرعی در چهار شماره‌ی اول (سطح دو ) برام جالبه اینه که سینتیا حتی یک رای هم نیاورده. کم‌اقبالیه داگلاس و جاسپر تا حدودی قابل پیش‌بینی بود اما سینتیا نه. مخصوصاً که اولین قربانی والتر بود که باهاش برخورد می‌کنیم و از اون مهم‌تر اینکه تو بغل هنری می‌میره اونهم وقتی Room Of Angels‌ پخش میشه. یادم نمیاد تو سری همچین صحنه ای رو فارغ از موسیقی‌ش تجربه کرده باشیم.
خب دلیل اصلیش میتونه حضور شخصیتهایی باشه که از نظر پرداخت و تاثیرگذاری به مراتب بهتر بودن، تازه بنظرم بعضی شخصیتها سطح 1 بودن :-"
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بچه ها من شماره 1،2،3 رو تمام کردم به نظرتون الان کدوم نسخه رو بازی کنم?

Sent from my GT-P5200 using Tapatalk
ابتدا ورودتون رو به تاپیک خوش‌آمد میگم.:welcome:
در ادامه
قطعاً شماره 4
خب دلیل اصلیش میتونه حضور شخصیتهایی باشه که از نظر پرداخت و تاثیرگذاری به مراتب بهتر بودن، تازه بنظرم بعضی شخصیتها سطح 1 بودن :-"
خب قبول دارم اما نه دیگه انقدر.
البته با توجه به نتیجه‌ی نظرسنجی «بهترین عنوان سری» میشه این قضیه رو بررسی کرد.
albums2757-picture45895.jpg

با خودم گفتم از 10 دوستی که شماره‌ی 4 براشون بیشتر جذاب بوده باید حداقل یک نفر به سینتیا رای بده. که از بین 2 دوستی که سینتیا رای دادن یکی‌شون واقعاً طرفدار لورا بوده و این رو تو نظرسنجی فعلی هم اثبات کرده.
albums2757-picture36653.jpg
albums2757-picture36651.jpg
===============================================
پ.ن: همین الان یه چیزی به ذهنم رسید. یه پیشنهاد برای نظرسنجیه بعدی
* انتخاب شما بین شخصیت‌های اصلی سری (قابل بازی‌ها) و شخصیت‌های فرعی سری
یعنی اولویت برای شما شخصیت اصلی هست یا شخصیت‌هی جنبی.
مثل انتخاب بین جیمز و ماریا یا بین هنری و آیلین یا بین هری و لیزا
یک نظرسنجیه دو انتخابی
 
آخرین ویرایش:

darkworld

کاربر سایت
Oct 22, 2011
2,568
واقعا هم شماره دوم خیلی خوب بود. من قبلا چند بار خواستم شماره 4 رو بازی کنم ولی نمی دونم چرا اون لذت شماره های قبلی رو نبردم. ولی انگار بازم از عناوین فرعی خیلی بهتره. یعنی انقدر orgin داغونه؟ ولی جالبه من خودم دیدم خیلی از HC بد میگفتین چرا بازم 6 تا رای آورده؟

Sent from my GT-P5200 using Tapatalk
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
واقعا هم شماره دوم خیلی خوب بود. من قبلا چند بار خواستم شماره 4 رو بازی کنم ولی نمی دونم چرا اون لذت شماره های قبلی رو نبردم. ولی انگار بازم از عناوین فرعی خیلی بهتره. یعنی انقدر orgin داغونه؟ ولی جالبه من خودم دیدم خیلی از HC بد میگفتین چرا بازم 6 تا رای آورده؟

Sent from my GT-P5200 using Tapatalk
خب نظرسنجی هست دیگه.
هر کسی از هر شماره که خوشش بیاد بهش رای میده.
مشکلی نداره.:)
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,296
نام
shahab
سلام..
چقدر ماریا رای اورده/:).....کم کم باید به جای هدر ماریا رو به عنوان نمایند ه سایلنت هیل بفرستیم توی نظر سنجی های کلی تو سایت:d
...من فکر می کردم لیزا یا انجلا بیشتر رای میارن...که برعکس شد ...:((
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
سلام..
چقدر ماریا رای اورده/:).....کم کم باید به جای هدر ماریا رو به عنوان نمایند ه سایلنت هیل بفرستیم توی نظر سنجی های کلی تو سایت:d
...من فکر می کردم لیزا یا انجلا بیشتر رای میارن...که برعکس شد ...:((
محبوبیت ماریا غیر قابل پیش‌بینی نبود.
اون تو گروه نظرسنجی شماره 2 هم از بین 37 رای، 20 رای داشت.
================================================
دوستان یه پیشنهاد
از این به بعد برای نظرسنجی مدت زمان و مهلت تعیین کنیم همزمان با تغییر نظرسنجی، عنوان بعدی رو هم انتخاب کنیم که سر تعویض به «چه کنیم چکار کنیم» نیافتیم.
مثل جام جهانی:d
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
پ.ن: همین الان یه چیزی به ذهنم رسید. یه پیشنهاد برای نظرسنجیه بعدی
* انتخاب شما بین شخصیت‌های اصلی سری (قابل بازی‌ها) و شخصیت‌های فرعی سری
یعنی اولویت برای شما شخصیت اصلی هست یا شخصیت‌هی جنبی.
مثل انتخاب بین جیمز و ماریا یا بین هنری و آیلین یا بین هری و لیزا
یک نظرسنجیه دو انتخابی

به نکته ی ظریفی اشاره کردی! الان که فکر میکنم،میبینم علاقه ی من نسبت به شخصیتهای فرعی بیشتر هستش!
اما بنظرم همینطور کلی باشه بهتره،اگه بخوای تفکیک کنی گزینه ها زیاد میشن.

دوستان یه پیشنهاد
از این به بعد برای نظرسنجی مدت زمان و مهلت تعیین کنیم همزمان با تغییر نظرسنجی، عنوان بعدی رو هم انتخاب کنیم که سر تعویض به «چه کنیم چکار کنیم» نیافتیم.
مثل جام جهانی:d
این هم نیاز به یک برنامه ریزی جامع و مدون! داره که با توجه به احوالات اخیر تاپیک بعید میدونم چیز مالی از آب دربیاد!
اگر درست زمانی که نتیجه ی نظرسنجی نهایی شد،دوستان پیشنهادات خودشون رو مطرح کنن،دیگه کار به ضربات پنالتی!کشیده نمیشه :d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر