بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
سلام

این مال SH:O‌ بید؟

آری. این همون سلاخ (Butcher) هست دیگه. در واقع همون کله هرمیه تراویسه.ویدیوی سلاخی تصویر بالایی رو از بخت بد خونواده دیدن و دوباره باب گفتگو رو پیرامون ضررات بازی و اهداف شیطانی سازندگان بازی باز کردن.:(


این یارو بین Bogeyman و رابی خرگوشه کی بود دقیقا؟ یادم نمیاد!
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
یکی از اختلافات فاحش بین دشمنان غربی و شرقی همینه.
ژاپنی‌ها: سرهرمی
غربی‌ها: قصاب
این دو خیلی با هم فرق می‌کنند.
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
سلام
یکی از اختلافات فاحش بین دشمنان غربی و شرقی همینه.
ژاپنی‌ها: سرهرمی
غربی‌ها: قصاب
این دو خیلی با هم فرق می‌کنند.

فک کنم برا اینه که غربیا بیشتر تو دنیای واقعی دنبال ترس می گردند. در حالیکه تو مغز هر ژاپنی یه Otherworld گنده هست.:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
اگه به یه ژاپنی بگن: یه نفر چاقو بدست پشت سرته. میگه: روح نیست؟:-s
اگه به یه آمریکایی بگن: یه روح پشت سرته. میگه: چاقو دستش نیست؟:-s
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
217_white_hunter_statue_01.jpg

این یارو بین Bogeyman و رابی خرگوشه کی بود دقیقا؟ یادم نمیاد!
کَس نداند:-/

ویرایش: الان که فک می کنم شبیه Missionary (قاتل هری میسون) هست.ولی شک دارم!!
 
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
داشتم توی نت چرخ میزدم که یه مقاله پیدا کردم که در مورد الهام گرفتن از آثار فرانسیس بیکن در ساخت سایلنت هیل بود. به نظر جالب بود و برای همین ترجمش کردم البته ترجمش سخت بود تا حدودی و هم این که قسمت اول مقاله رو ترجمه نکردم چون یه سری مواردی داشت که نمیشد توی تاپیک قرارشون داد.
===========================================
همانطور که میدانید برای استایل هنری سایلنت هیل از نقاشانی همچون Hieronymus Bosch, Pieter Brueghel, Francis Bacon, Salvador Dali, Andrew Wyeth تاثیر گرفته شده. اما در این میان Francis Bacon در جایگاه ویزه ای قرار میگیرد. نقاشی ایرلندی/ انگلیسی ( 1909 – 1992) که آثار او بیشتر پیرامون ترس, خشونت, شهوت و شرایط انسان هستند. از این همین رو تشابهات زیادی بین کارهای بیکن و هیولاها, محیط ها و زمینه های سایلنت هیل همچون رستگاری, خشونت, مجازات, تمایلات جنسی, مرگ و انسانیت وجود دارد. در واقع در هر دو(سایلنت هیل و آثار بیکن) به موضوعات مشابه ای پرداخته شده است. آقای تاکایوشی ساتو, CGI director و character artist قسمت اول و دوم سایلنت هیل در مصاحبه ای با سایت IGN بیان کردند که او و تیمش از آثار بیکن برای ساخت بازی الهام گرفته اند و ماساهیرو ایتو طراح هیولاها و پس زمینه و creative director قسمت های بعدی سایلنت هیل از Francis Bacon به عنوان هنرمند محبوبش نام میبرد.
از اولین کارهای موفق بیکن, اثری بود به نام Three Studies for Figures at the Base of a Crucifixion -سال 1944- و همچنین نسخه دوم Triptych -سال 1988- که تشابهاتی با نقوش دهان ها و گوش هایی که در سراسر Otherworld سایلنت هیل 3 پراکنده است, دارد. Three Studies یک اثر triptych (عكسي‌ كه‌ در سه‌ قاب‌ تهيه‌ كرده‌ پهلوي‌ يكديگر قرار دهن ) میباشد, در این اثر تصاویری از گوش-دهان به صورت جدا از هم کشیده شده است.

3.jpg

Three Studies for Figures at the Base of a Crucifixion

در مرحله Hilltop Center سایلنت هیل 3 نیز نقوش 5 گوش و یک دهان که در کنار هم قرار گرفتند, وجود دارد. شکل وسط در نقاشی Three Studies موجودی را نشان میدهد که از درد به خود پیچیده است, چهره او فقط یک دهان دارد. چهره ی شکلی که در سمت راست وجود دارد, فقط گوش و دهانی که به نظر میاید فریاد میزند را به تصویر میکشد. ماساهیرو ایتو اظهار داشته است که نقوش دهانی که در سایلنت هیل 3 دیده میشود, نشان دهنده فریادهای دیوانه بار آلسا میباشد و گوش های خونین نشان دهنده ذهن دیوانه آلسا است.

h3a0w61u7sll9kk711ro.jpg

عکس هایی از گوش و دهان که در قاب هایی جدا قرار دارند

View attachment 47679View attachment 47678
یکی از ویژگی هایی که بیکن در ساخت فضا در نقاشی هایش از آن بهره میبرد استفاده از خطوط است که با استفاده از این خطوط به نظر میرسد موضوعی که او نقاشی میکند در داخل یک قاب,زندان,قفس یا جعبه قرار دارد. آثاری همچون Triptych Inspired by the Orestia of Aeschlyus یا “screaming popes” از نقاشی هایی میباشند که از این ویژگی در آنها استفاده شده. تعدادی از هیولاهای سایلنت هیل نیز از این ویژگی که موضوع در درون یک قفس قرار گرفته است بهره میبرند. هیولاهایی همانند باس پایانی و Flesh Lips در سایلنت هیل 2, Glutton در سایلنت هیل 3 و یا Sad Daddy در 0rigins.

url

Triptych Inspired by the Oresteia of Aeschylus(نقاشی که در آن به نظر میرسد موضوع مورد نظر در درون یک قفس قرار گرفته است)
vo4ld5j6kqkbpfdon7fg.jpg

Screaming Popes

q1r7d5hgmvziunlsof0i.png

Flesh Lips
z7bcvra0oo2koj7lnvc.jpg

Mary-Boss
7r8379wbync62bmnsjkl.jpg

Glutton
توضیح دادن در مورد فضا و مکان ها در کارهای بیکن نسبتاََ سخت است و نمیتوان گفت محیط هایی که او نقاشی کرده دقیقاََ چجور جایی است.
میحط های و مکان ها در کارهای بیکن حالتی مانند بلوک های سه بعدی دارد تا شکل واقعی محیط یا اتاق یا هر مکان دیگری و باید توجه داشته باشید که بیکن در کارهایش احساساتی که در فضا و محیط یا ... را به تصویر میکشد تا به تصویر کشیدن شکل فیزیکی و واقعی آن..بیکن در کارهایش مکان ها, افراد, اشیا آنطور که واقعاََ دیده میشوند, نمیکشد. یکی از متافور های مفید برای توضیح این متد, بازی های ویدیویی میباشند. ما با انجام دادن بازی نمیتوانیم دقیقاََ همان تجربه ای را به دست آوریم که مثلاََ در جنگ واقعی به دست میاوریم(منظور تجربیاتی مانند بی خوابی, اثرات روانی کشتن یک انسان دیگر, زخمی شدن و ...) پس بنابراین بازی سازان نگاه میکنند تا ببینند این تجربیات چه احساسی دارند و سپس عناصری را در بازی قرار میدهند که به بازیکن احساسات همین تجربیات را منتقل کند, مثل سنگین شدن نفس و کم شدن سرعت هنگام دویدن, به عقب پرتاب شدن هنگام تیر خوردن, لرزش دوربین به هنگام انفجار بمب و چیزهای از این قبیل. در روشی مشابه, بیکن نیز تجربیات را برداشت میکند - مثل درک او از موضوعی که نقاشی میکند- و سپس عناصری را برای نقاشی طراحی میکند تا با استفاده از آن این تجربیات را منتقل کند. بیکن اشیا, مکان ها و مردم را آنطور که واقعاََ هستند نقاشی نمیکند و همینطور اگر به این گفته وینست که میگوید: "اونها در نظر تو شبیه هیولا هستند؟" توجه کنید, میبینید که چیزهایی در سایلنت هیل و در این شهر آنطور که واقعا هست دیده نمیشود.
بیکن در آثارش افراد را با چهره هایی غیر واقع گرایانه به تصویر میکشد. چهره اشخاص در کارهای بیکن به شدت تحریف, تخریب شده و مبهم میباشد. تعدادی از هیولاهای سایلنت هیل نیز چنین درون مایه ای دارند, مثلاََ در سایلنت هیل 3 هیولاهایی همانند ولتیل, Glutton یا Closer چهره ای مبهم و تاب خورده دارند. از کارهای بیکن که چنین ویژگی دارند میتوان به Study for Self-portrait – Triptych اشاره کرد که در آن بیکن چهره خود را به صورت مبهم و نقاشی کرده است و Three Studies for Portraits: Isabel Rawsthorne, Lucian Freud and J.H اشاره کرد که در آن چهره ها در هم ترکیب شده اند.

220px-Study_for_a_Self_Portrait_-Triptych,_1985-86.jpg

Study for Self-portrait – Triptych

323.jpg

Three Studies for Portraits: Isabel Rawsthorne, Lucian Freud and J.H

laaeg6bpbnp3x5gaeflf.jpg

Valtiel

بیکن در آثارش, بدن موضوعی که نقاشی میکند را به شدت تحریف و متلاشی میکند. در نقاشی Triptych August 1972, به نظر میرسید که بدن موضوع حالت مایع مانند دارد و در حال پخش شدن بر روی زمین است. در اغلب موارد بیکن برای نشان دادن فواصل, منظر... از زاویه ها و اشکال هندسی مبهم استفاده میکند. و باز هم تکرار میکنم که بیکن شکل واقعی و فیزیکی محیط, فضا یا افراد را نقاشی نمیکند.
T03073_9.jpg

Triptych August 1972

بعضی از هیولاهای سایلنت هیل با تم و موضوعات آثار بیکن تشابهاتی دارند. به عنوان مثال ژست موضوعی که در اثر Two Figures 1953 دیده میشود ما را به یاد هیولا Two-Back از Origins میاندازد که در آن دو هیولا که شکلی شبیه بدن انسان دارند بهم دیگر جوش خوردند و به نوعی شبیه عمل *** میباشد. این نوع عناصر در هیولا Gum Head از سایلنت هیل 4 به روش دیگری تکرار میشود, در بدن این هیولا کله ای دیگر جوش خورده است.
در قسمت های بعدی سری سایلنت هیل - از هوم کامینگ به بعد- تاثیرات فرانسیس بیکن کم رنگتر شد و به احتمال زیاد این موضوع در نتیجه تغییر سازندگان به وجود آمد و میتوان این گونه استدلال کرد که یکی از ویژگی های سایلنت هیل که باعث میشد از دیگر بازی های ترسناک متمایز شود همین تاثیرات فرانسیس بیکن بود که دیگر جزئی از سایلنت هیل بود و با تغییر در سازندگان این مورد از بین رفت و شاید دلیل واکنش منفی فن های سری به قسمت های جدید سایلنت هیل به این موضوع نیز ارتباط داشته باشد.
منبع
=========================
این قسمت رو توی یکی از سایت های فارسی زبان خوندم:
بیچاره گوشت ! گوشت ، بی برو برگرد موضوع مهم ترحّمِ بیکن است ، تنها موضوع ترحّم او. ترحّم انگلیسی ـ ایرلندی او. از این منظر او به سوتین شباهت دارد. گوشت کالبدِ مرده نیست ؛ تمام رنجها را حفظ می کند و تمام کیفیات یک کالبد زنده را تقلید می کند. دردهای تشنجی و آسیب پذیری و همچنین ابداعی لذت بخش ، رنگ و آکروباتیک ها را عیان می سازد . بیکن نمی گوید ” بیچاره چهارپا “، اما می توان گفت هر انسانی که رنج می کشد تکه ای از گوشت است. گوشت ناحیه ی عادی انسان است و جانور چهارپا ناحیه ی دیده ناشدنی اش ؛ “واقعیت” است . حالتی ست که در آن نقاش با موضوعات هراس و شفقت اش یکی می شود. من همیشه با دیدن عکسهای کشتارگاه و گوشت شدیدا تکان خورده ام و برای من بسیار نزدیک اند به مصلوب شدن. . . . البته که ما گوشت هستیم . ما به طور بالقوه لاشه هستیم. هرگاه که به قصابی می روم در عجب ام که چطور من به جای حیوان اینجا نیستم.
منبع
ناخودآگاه منو یاده مرحله سردخونه سایلنت هیل 2 انداخت, که گوشت هایی از سقف آویزون بودند:

lb6j2f5mgrmwoiaprwf.jpg
300px-Figure_with_Meat_Bacon.jpg

Figure with Meat سال 1954

View attachment 47677
 
آخرین ویرایش:

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,296
نام
shahab
سلام
یکی از اختلافات فاحش بین دشمنان غربی و شرقی همینه.
ژاپنی‌ها: سرهرمی
غربی‌ها: قصاب
این دو خیلی با هم فرق می‌کنند.

غربی ها فکر می کنن ترس توی خون خون ریزی است {مثل سلاخی های وحشیانه قصاب} ولی ژاپنی ها می گن ترس باید از ذهن و روح منتقل بشه{درست ترسی که کله هرمی میداد}
کلا از روش ترسوندن غربی ها اصلا کیف نمی کنم.:d

- - -ویرایش - - -

تا حالا ندیده بودم یک نقاش انقدر تخیلاتش رو جالب رو کاغذ بکش...اونم چه تخیلاتی پر از تناقض های جالب از صورت بگیر تا ....:d
واقعا جون میده این طراحی ها برای یک other world خفن.:x
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
می خوام درباره فیلم حرف بزنم. فیلم خوبی بود. مطمئن هستم بازم می‌بینمش. پس نظر کلی‌م نسبت بهش خوبه.
اما
فعلاً کاری به ارتباطش با بازی ندارم و نظراتم رو در مقایسه با شماره اول میگم.
اولین چیزی که به شدت تو ذوق می‌زد، گسستگی و بیربطی داستان فیلم با شماره‌ اولش بود در حالیکه دنباله اون معرفی شده.
تو شماره‌ی 1 فیلم ما چیزی در مورد Order‌ نمی‌بینیم. اصلاً چیزی به عنوان فرقه تو شهر معرفی نمیشه.
نکته‌ی بعدی تخریب وجهه نماد متاترون بود. هر چند تو همین چند صفحه پیش ماهیت متاترون رو زیر سوال بردم.
نکته‌ بعدی وجود هدر هستش که علت وجودیش به هیچ عنوان برام پذیرفتنی نیست.
آلسا چی شد. تو شماره‌ی اول دیدیم که آلسا با کمک رز تونست انتقامش رو از کریستابلا و پیروانش گرفت. پس چی شد؟ این افراد از کجا پیداشون شد؟
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
سلام
می خوام درباره فیلم حرف بزنم. فیلم خوبی بود. مطمئن هستم بازم می‌بینمش. پس نظر کلی‌م نسبت بهش خوبه.
اما
فعلاً کاری به ارتباطش با بازی ندارم و نظراتم رو در مقایسه با شماره اول میگم.
اولین چیزی که به شدت تو ذوق می‌زد، گسستگی و بیربطی داستان فیلم با شماره‌ اولش بود در حالیکه دنباله اون معرفی شده.
تو شماره‌ی 1 فیلم ما چیزی در مورد Order‌ نمی‌بینیم. اصلاً چیزی به عنوان فرقه تو شهر معرفی نمیشه.
نکته‌ی بعدی تخریب وجهه نماد متاترون بود. هر چند تو همین چند صفحه پیش ماهیت متاترون رو زیر سوال بردم.
نکته‌ بعدی وجود هدر هستش که علت وجودیش به هیچ عنوان برام پذیرفتنی نیست.
آلسا چی شد. تو شماره‌ی اول دیدیم که آلسا با کمک رز تونست انتقامش رو از کریستابلا و پیروانش گرفت. پس چی شد؟ این افراد از کجا پیداشون شد؟
مسعود فیلم پر از اشتباهات داستانیه. توی ویکی به اشتباهات داستانی فیلم اشاره شده که مثلاََ یکیش این هست:
با وجود این که گفته میشه فرقه قسمت دوم فیلم همون فرقه ای هست که در قسمت اول نشون داده میشه, اما با این حال اعتقادات این دو فرقه کاملاََ متفاوته و تقریباََ به طور کامل در تضاد با یکدیگر قرار دارند. توی قسمت اول فیلم نشون داده میشه که اعضای فرقه آلسا گلسپی رو به دلیل این که نماد گناه بوده(به خاطر به دنیا اومدن در نتیجه رابطه نامشروع) به عنوان جادوگر آتشش میزنند. در حالی که توی قسمت دوم گفته میشه اعضای فرقه به این دلیل آلسا را آتش زدند تا بتونند خدای فرقه رو در درون او بارور کنند!!!
امیدوارم یه وقت هوس نکنند از روی داستان سایلنت هیل 2 و 4 فیلم بسازند!!!8-|
=============
دیشب داشتم هوم کامینگ رو بازی میکردم (بعد از چند سال), توی قسمت دنیای دیگر بیمارستان یه متن بود که قسمتیش دقیقاََ کپی یکی از متن های سایلنت هیل 2 بود:
متنی که توی هوم کامینگ پیدا میکنیم:
[LTR]The doctors say that I'm unable to discern fantasy from reality... but I think I know what's going on around here. I saw those demons murder the other patients. I want to escape from this cursed place but I don't dare venture into the light. It seems that they're attracted to light. That's why people who need light to see are their natural prey. They also react strongly to sound.
[/LTR]
متنی که توی sh2 پیدا میکنیم:
[LTR]It seems that they're attracted to light. That's why people who need light to see are their natural prey. They also react strongly to sound. If you want to go on living, you'd be better off just sitting in the dark and staying quiet.But even that probably won't save you.[/LTR]
ولی در کل معنا و مفهموم این متنی که در هوم کامینگ پیدا میکنیم, همون معنا و مفهموم متنی رو داره که در سایلنت هیل 2 پیدا میکنیم:
[LTR]
I saw those demons. They were there, I'm certain. But my friend says he didn't see anything. If that's true, does that mean that what I saw was an illusion? But whether that demon that ate human beings was real, or whether it was just some kind of hallucination that my mind dreamed up... one thing I know for sure is that I'm beyond all hope.
[/LTR]
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
مسعود فیلم پر از اشتباهات داستانیه. توی ویکی به اشتباهات داستانی فیلم اشاره شده که مثلاََ یکیش این هست:
با وجود این که گفته میشه فرقه قسمت دوم فیلم همون فرقه ای هست که در قسمت اول نشون داده میشه, اما با این حال اعتقادات این دو فرقه کاملاََ متفاوته و تقریباََ به طور کامل در تضاد با یکدیگر قرار دارند. توی قسمت اول فیلم نشون داده میشه که اعضای فرقه آلسا گلسپی رو به دلیل این که نماد گناه بوده(به خاطر به دنیا اومدن در نتیجه رابطه نامشروع) به عنوان جادوگر آتشش میزنند. در حالی که توی قسمت دوم گفته میشه اعضای فرقه به این دلیل آلسا را آتش زدند تا بتونند خدای فرقه رو در درون او بارور کنند!!!
امیدوارم یه وقت هوس نکنند از روی داستان سایلنت هیل 2 و 4 فیلم بسازند!!!8-|
=============
البته بعداً این اشتباه رو اینجوری جبران کردند که می خوان با نابود کردن هدر، به برزخ‌شون پایان بدن.
اما یکی از بزرگ‌ترین اشکالات داستانی بازی این بود که هدر هیچ ربطی به آلسا نداشت. الان هنوز به بازی کاری ندارم و دارم با نگاه به قسمت اول فیلم این چیزا رو میگم.
تو قسمت اول شارون فرزند و یا حداقل قسمتی از آلسا معرفی میشه اما تو قسمت دوم هدر رو در واقع آلسا نشون میدن.
من بعید می‌دونم سازندگان شماره‌های بازی رو بازی کرده باشن. اما سازندگان فیلم اول واقعاً با مفهوم سایلنت هیل آشنا بودند. در این شکی ندارم.
فیلمی ساخته بودند بر مبنای سایلنت هیل اما نه برای سایلنت هیل بازها. کسی که هیچ آشنایی با این سری بازی‌ها نداشته باشه هم اگه فیلم 1 رو ببینه تضاد داستانی و فکری براش ایجاد نمیشه. نکات مبهم زیادی داشت اما تضاد نداشت.
دیشب داشتم هوم کامینگ رو بازی میکردم (بعد از چند سال), توی قسمت دنیای دیگر بیمارستان یه متن بود که قسمتیش دقیقاََ کپی یکی از متن های سایلنت هیل 2 بود:
متنی که توی هوم کامینگ پیدا میکنیم:

متنی که توی sh2 پیدا میکنیم:

ولی در کل معنا و مفهموم این متنی که در هوم کامینگ پیدا میکنیم, همون معنا و مفهموم متنی رو داره که در سایلنت هیل 2 پیدا میکنیم:
واقعاً HC رو میشه یه کپی غیر حرفه‌ای و غیر هوشمندانه از شماره 2 دونست
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
سلام

البته بعداً این اشتباه رو اینجوری جبران کردند که می خوان با نابود کردن هدر، به برزخ‌شون پایان بدن.
اما یکی از بزرگ‌ترین اشکالات داستانی بازی این بود که هدر هیچ ربطی به آلسا نداشت. الان هنوز به بازی کاری ندارم و دارم با نگاه به قسمت اول فیلم این چیزا رو میگم.
تو قسمت اول شارون فرزند و یا حداقل قسمتی از آلسا معرفی میشه اما تو قسمت دوم هدر رو در واقع آلسا نشون میدن.
من بعید می‌دونم سازندگان شماره‌های بازی رو بازی کرده باشن. اما سازندگان فیلم اول واقعاً با مفهوم سایلنت هیل آشنا بودند. در این شکی ندارم.
فیلمی ساخته بودند بر مبنای سایلنت هیل اما نه برای سایلنت هیل بازها. کسی که هیچ آشنایی با این سری بازی‌ها نداشته باشه هم اگه فیلم 1 رو ببینه تضاد داستانی و فکری براش ایجاد نمیشه. نکات مبهم زیادی داشت اما تضاد نداشت.
من فکر نکنم خوده Michael J. Bassett هم از فیلمی که ساخته چیزی سر در آورده باشه! الان داشتم در مورد قسمت اول فیلم سایلنت هیل میخوندم, گویا Christophe Gans کارگردان قسمت اول فیلم, از زمان عرضه نسخه اول بازی, دنبال ساخت فیلم سایلنت هیل بوده و حدود 5 سال با کونامی در حال مذاکره بوده ولی کونامی چندان تمایلی به این کار نداشته تا این که در نهایت Christophe Gans با بودجه خودش, فیلم کوتاهی از روی سایلنت هیل میساره و اون رو برای کونامی میفرسته و مسئولان کونامی هم که از این فیلم خوششون اومده بوده, بالاخره حاضر به همکاری با Christophe Gans میشند!(نمیدونم حالا توی صفحات قیلی به این موضوع اشاره شده بوده یا نه:d)

واقعاً HC رو میشه یه کپی غیر حرفه‌ای و غیر هوشمندانه از شماره 2 دونست
جیسون آلن( طراح HC ) یه مصاحبه انجام داده بود(توی صفحه 33 هم, اشکان این مصاحبه رو ترجمه کرده http://forum.bazicenter.com/thread55/page33/#post404903) که در این مصاحبه گفته بود:
من امیدوارم که طرفداران بازی ببینن که اگرچه سازنده ی بازی یک شرکت غربی هستش ولی ما اصل بازی رو درک کردیم و سحر اون هنوز وجود داره.
:laughing:
سرتاسر بازی کپی برداری از قسمت اول فیلم و شماره های قبلی بازیه ...چه درکی؟ کدوم سحر؟
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر