بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
من با اين پيشنهاد موافقم
انگليسيم زياد جالب نيست ولي هر كمكي از دستم بر بياد كوتاهي نمي كنم
ضمناً با اجازه اساتيد من راهنماهاي بازي سايلنت هيل 1 و 2 موبايل رو از سايت
WWW.Ir-Tci.org گرفتم و اينجا قرارش مي دم.
امكان قراردهيش تو يه جاي ديگه رو ندارم اما اگه ايميلتون رو برام بفرستيد در اسرع وقت براتون خواهم فرستاد.
 

Attachments

  • SHMobile12.zip
    81.4 KB · مشاهده: 5

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
سلام دوستان
بالاخره یکی پیدا شد بگه مشکل من تو سایلنت هیل چیه. بله من اصلا مواظب ایلین نبودم که هیچ خودم هم یک موقع هایی یک مشت و لگدی هم بهش می زدم!!! از راهنمایی های همه ممنون.
اما نمی دونم چرا هیچکس به این که سایلنت هیل بازگشت به خانه چه قدر فروش کرده جوابی نداد؟ یعنی هیچکس نمی دونه؟
و یک سوال مهم دیگه اینه که می تونه و می دونه سبک کار های آکیرا یامائوکا دقیقا چیه؟
مثلا اکثرشون راک یا متال هستن اما می خوام بدونم که چه زیر مجموعه ای هستن. مثلا موسیقی Tender Sugar که من عاشقشم هستم نو متاله یا هارد راک.
اگر کسی می دونه لطف کنه توضیحی بده. و اینم بگه که کسی رو سراغ داره که موسیقی ها و کار هاش مشابه کار های آکیرا یامائوکا باشه.
ممنون
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
واقعا باید به تیم ساخت شماره ی پنج بازی یه تبریک جانانه گفت !
نه تنها هیچ کدوم از جایزه های سایت رو به خودش اختصاص نداد ، حتی در هیچ کدومش کاندید دریافت هم نشد. شماره های قبلی هر چقدر هم در گیم پلی و گرافیک ضعیف بوده باشند ( که خیلی هم ضعیف نبودند ) لااقل در بخش داستان و موسیقی همیشه جز بهترین های دوره ی خودشون بودند.
به این میگن یک افتضاح تمام عیار.
 

gray-wolf

کاربر سایت
Oct 11, 2007
116
نام
احمد
من خودم شماره 5 رو هنوز بازی نکردم و خیلی کم از بازی رو دیدم!
هر چند شاید به زودی بازی کردم!
اما در مورد موسیقی بازی میگفتن شاهکاره،یعنی اینطور نیست؟
خب دیگه هر کی رو واسه یه کاری ساختند،ژاپنی ها واسه سایلنت هیل،اروپایی ها واسه gears of war یا halo....
ای کاش سایلنت هیل بعدی رو همین تیم سایلنت می ساخت.
کسی از فیلم سایلنت هیل 2 خبری نداره؟
 

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
ُسلام
همانطور که قبلا هم گفتم سایلنت هیل با این وضعیت رو به فناست. ای کاش حداقل چند نفر از اعضای تیم سایلنت فقط برن برای شماره های بعدی بازی یک داستان درست و درمون جور کنن. البته این شماره ی آخری که به جز داستان کارگردانی و گیم پلی ضعیفی هم داشت. حتی آکیرا یامائوکا کم کاری کرده. خوب البته معلومه دیگه وقتی آهنگ ساز یک بازی فقط چند بار به استودیو ساخت بازی رفته باشه و از نزدیک با بازی ارتباط نباشه موسیقی ها هم خراب در میاد دیگه.
ممنون
 

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
سلام بالاخره سایلنت هیل جدید برای پلی استیشن2، Wii و پی اس پی تایید شد. این بازی باز سازی نسخه ی اول است که در پاییز امسال عرضه خواهد شد. در این بازی از سیستمی استفاده می شه که روحیه هری میسون رو زیر نظر داره. این سیستم روحیه بر مراحل بازی تاثیر می زاره. منبع گیم اسپات
 

gray-wolf

کاربر سایت
Oct 11, 2007
116
نام
احمد
سلام.
به نظر من که این بازی هم انچه باید باشه نخواهد شد.
باز هم شرکت سازنده این بازی climax هست!
موسیقی هم کمی تغییر داره!خدا کنه یامائوکا همون اهنگها رو بزاره و اهنگهای جدید رو با همون حس سایلنت هیل 1 بسازه!
امیدوارم خط داستان و شخصیتها زیاد تغییری نداشته باشه،چون خود داستان واقعا قشنگه.
حالا اگه مکان جدید باشه خوبه ولی مکانهای قدیمی هم وجود داشته باشه.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
شخصاً HC رو بازي نكردم ولي يه سوال
خواهشاً منصفانه جواب بديد
واقعاً HC اينقدر ضعيف‌تر بود كه اينجوري بايد كوبيده بشه؟
 

Lions Gate

プレイステーション
کاربر سایت
Feb 17, 2008
3,251
سلام
شخصاً HC رو بازي نكردم ولي يه سوال
خواهشاً منصفانه جواب بديد
واقعاً HC اينقدر ضعيف‌تر بود كه اينجوري بايد كوبيده بشه؟

بله . شما هم بهتره بازيش نكني . يه جورايي sh رو پيشت كوچيك ميكنه
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
من تو چند سايت و وبلاگ ديدم به داستانش نمره خوبي داده‌اند؟
به هيچ وجه قصد توهين به كسي رو ندارم اما ما ايراني ها يه اخلاق بدي داريم كه در مواجه با موارد مختلف
يا اونقدر اونرو بالا مي بريم كه حد اون به سمت بي‌نهايت مثبت ميل مي‌كنه:biggrin1: يا برعكس!
يه دفعه مورد رو مي‌كنيم زير خاك!!!!!!
راستي مي‌دونستيد شخصيت‌هاي سايلنت هيل از روي چه كساني مدلسازي شده اند؟
 

Attachments

  • untitled.rar
    424.5 KB · مشاهده: 16

پژمان

کاربر سایت
May 21, 2007
1,277
نام
پژمان
سلام
درسته که silenthill:homecoming اون شکل و اثر کذاری the rome رو تا حدی نذاشته و قدری هم از لحاظ شروع و پایان و حال و هوای بازی ضعیفتر عمل کرده اما از لحاظ و دوبله و حرکات دمو بازی و سلاح ها و چیز خیلی مهم سناریوی و حرکات نبرد ، فوق العاده برتری نسبت به the Rome دارد و کاملا مدل حرکت سایلنت هیل را عوض کرده است.شاید شما دیگر آن موزیک های زیبایی که یامااوکه می نوازد را تجربه نکنید اما از طرف دیگر تکرار را تحمل نخواهید کرد.
بطور کلی می تونم بگم داستان homecoming چیزی از the Rome کم نداشته و حتی در برخی موارد از ان سر تر هم بوده.
در کل پیام اخر : سایلنت هیل برای فهمیدن داستان عمیقش ساخته شده نه برای بازی با معماها و کشتن مهاجمان.
 

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
سلام به همه
بعضی ها یک چیزایی می گن که آدم شاخ در میاره.
سایلنت هیل بازگشت به خانه اصلا داستان عمیقی نداشت که بخواد آدم رو جذب کنه. سایلنت هیل چهار هم خیلی معما های خفنی نداشت و روند بازیشم شخصا می گم که اعصاب خورد کن بود. اما داستان به قدری پیچیده و جذاب بود که آدم عاشقش می شد. شما اصلا بیا فیلم های ژاپنی ترسناک رو با ورژن آمریکایی اونا مقایسه کن. مثلا فیلم چشم یا حلقه (که نسخه ی اولیشون ژاپنی بود) همه ی منتقد ها می گن که نسخه های ژاپنیش خیلی بهتره. اصلا بهترین فیلم های ترسناک رو همین ژاپنی ها می سازن. بازی بازگشت به خانه رو می شه با Dead Space مقایسه کرد. حتی با انجام این کار می توان به این نتیجه رسید که دث اسپیس خیلی قوی تر از سایلنت هیل بود. اصلا سایلنت هیل بازگشت به خانه نه روند خوبی داشت، نه داستان، و نه گرافیک خوبی. گرچه اگر روند بازی و گرافیک هم عالی بود چون داستان نداشت مزخرف بود.
اصلا افکار ژاپنی ها با غربی ها فرق داره. (این جمله رو فکر کنم خود آکیرا یامائوکا گفته) تازه از همه مهمتر این که شما دوستی که ندیدین از بازی بد بگن برین حداقل به همین مجله های فارسی خودمون مراجعه کنید که داستان رو کوبیدن. تازه گیم اسپاتم داستان رو کوبیده.
همیشه گفتم و باز هم می گم. با این وضعیت سایلنت هیل رو به فناست.
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
این موضوع بازسازی sh1 رو من نمیدونم که چقدر جدی هستش ولی اگر درست باشه من رو خیلی خوشحال میکنه . این شماره که هنوز به نظرم بهترین شماره در سری بود خیلی حیفه که فقط با یه شماره تو ps1 و یک شماره فرعی ( novel ) باز هم تو ps1 و یک پورت نه چندان ذلچسب برای pc به کار خودش پایان بده. البته امیدوارم المان های بازی حفظ بشه . در کل خبر خوبی بود این خبر. ممنون از مخبر.

..........
از اونجایی که توی این تاپیک هر کس داره حرف خودش رو میزنه کسی هم به حرف کسی گوش نمیکنه بهتره این بحث shh رو بیخیال شید دوستان.
ممنون.
 

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
SILENT HILL

سلام
منم موافقم اصلا بازگشت به خانه ارزش نداره که در موردش نظر بدیم.
اما در مورد بازی جدید سایلنت هیل. من خبرهاt پیش نمایش ها و ویدئو هاش رو دنبال کردم. کارگردان بازی فکر کنم همان ناشی است که سایلنت هیل بازگشت به خانه را کارگردانی کرده. از قرار معلوم بازی بیشتر سوروایوور است. یعنی همان بکش تا نمی ری. موسیقی های بازی هم بازسازی نبدوه و به شکلی کاملا جدید به وسیله ی آکیرا یامائوکا ساخته می شن. لید پلتفرم هم کنسول وی است و برای پلی استیشن 2 و پی اس پی پورت می شه.
بازی یک بازسازی معمولی نیست و همه چیز و حتی ظاهر کاراکتر ها فرق کرده. شخصیت اصلی یک موبایل به دست آورده که نقش رادیو رو ایفا می کنه. البته با این موبایل می شه عکس و فیلم گرفت و بعضی معماهای بازی رو حل کرد. مثلا در یک سکانس عکسی گرفته می شه که بعد از گرفتن عکس، تصویر دختر هری در اون ظاهر می شه. البته با موبایل می شه با دیگران صحبت هم کرد. مثلا یک جا شریل زنگ می زنه و می گه: بابا در رو که الان میان حسابتو می رسن! نکته ی مزحک بازی اینه که دنیای جهنمی یا همان دنیای دیگر اصلا جهنمی نیست. بلکه همه چیز یخی و سرما زده می شه. مثل این که همانطور که قبلا گفتم سازنده های غیر ژاپنی درکی از واقعیت سایلنت هیل ندارن.
بازی گرافیک خوبی داره و از قدرت های وی به خوبی استفاده می کنه. قابلیت های حسگر حرکتی هم در بازی هستند. یکی از نکات جالبی که در موردش مطمئن نیستم اینه که شخصیت اصلی در واقع خاطراتش رو برای یک دکتر روان شناس تعریف می کنه. (یعنی اتفاقات سایلنت هیل رو تعریف می کنه) و انتخاب هایی که در صحبت با روان شناس می کنید بر روند داستان تاثیر می گذاره.
کلا اینا اطلاعاتی بود که شاید توش اشتباه هم داشته باشه.
ممنون
 

S0HEIL

کاربر سایت
Mar 16, 2008
1,547
سلام
منم موافقم اصلا بازگشت به خانه ارزش نداره که در موردش نظر بدیم.
اما در مورد بازی جدید سایلنت هیل. من خبرهاt پیش نمایش ها و ویدئو هاش رو دنبال کردم. کارگردان بازی فکر کنم همان ناشی است که سایلنت هیل بازگشت به خانه را کارگردانی کرده. از قرار معلوم بازی بیشتر سوروایوور است. یعنی همان بکش تا نمی ری. موسیقی های بازی هم بازسازی نبدوه و به شکلی کاملا جدید به وسیله ی آکیرا یامائوکا ساخته می شن. لید پلتفرم هم کنسول وی است و برای پلی استیشن 2 و پی اس پی پورت می شه.
بازی یک بازسازی معمولی نیست و همه چیز و حتی ظاهر کاراکتر ها فرق کرده. شخصیت اصلی یک موبایل به دست آورده که نقش رادیو رو ایفا می کنه. البته با این موبایل می شه عکس و فیلم گرفت و بعضی معماهای بازی رو حل کرد. مثلا در یک سکانس عکسی گرفته می شه که بعد از گرفتن عکس، تصویر دختر هری در اون ظاهر می شه. البته با موبایل می شه با دیگران صحبت هم کرد. مثلا یک جا شریل زنگ می زنه و می گه: بابا در رو که الان میان حسابتو می رسن! نکته ی مزحک بازی اینه که دنیای جهنمی یا همان دنیای دیگر اصلا جهنمی نیست. بلکه همه چیز یخی و سرما زده می شه. مثل این که همانطور که قبلا گفتم سازنده های غیر ژاپنی درکی از واقعیت سایلنت هیل ندارن.
بازی گرافیک خوبی داره و از قدرت های وی به خوبی استفاده می کنه. قابلیت های حسگر حرکتی هم در بازی هستند. یکی از نکات جالبی که در موردش مطمئن نیستم اینه که شخصیت اصلی در واقع خاطراتش رو برای یک دکتر روان شناس تعریف می کنه. (یعنی اتفاقات سایلنت هیل رو تعریف می کنه) و انتخاب هایی که در صحبت با روان شناس می کنید بر روند داستان تاثیر می گذاره.
کلا اینا اطلاعاتی بود که شاید توش اشتباه هم داشته باشه.
ممنون
اتفاقا با توجه به موفقیتهایی که بدست اورده ارزشش رو داره که در موردش بحث انجام بشه...(احتمالات موجود در داستان مثل این احتمال که ممکنه مادر آلکس نامادریش باشه هم وجود داره)
یک نفر تو صفحه قبل حرف قشنگی زد و گفت سایلنت هیل بازی زامبی کشی یا معمایی نیست و از اول روی عنصر داستانش تاکید کرده اند و homecoming هم همانند سایر شماره ها با تکیه بر عنصر داستان و شخصیت پردازی ساخته شد...
به نظرم بهتره که شما نظرتون رو تغییر بدید و قبول کنید که homecoming بازی خوبی بوده و دائم سعی نکنید یک انتقاد کوچیک وارد شده به این بازی رو بزرگ کنید،چون اگه صحبت ایراد گرفتن باشه من می تونم هزار تا منبع بدم که از mgs4 ایراد گرفتن یا در موردش بدگویی کردن!
من نمی دونم کجای این بازی ایراد داشت و واقعا دلم می سوزه که به یه بازی خوب اینطوری حمله می شه!
من هیچ یک از ایرادهایی که شما از بازی گرفتید (داستان-گیم پلی-گرافیک و...) رو من قبول ندارم!نمی فهمم چطور از بخش بدون نقص بازی یعنی اندینگ ها هم ایراد گرفتید!
تمامی اندینگها به علاوه ی فلاش بکی که کشته شدن جاشوآ و بهم ریختن شرایط روحی الکس رو نشون می ده قلب سنگ رو هم ذوب می کنند!
وقتی اندینگهای واقعا اشک آور بازی رو با اندینگهای مسخره و بی احساس GTA IV مقایسه می کنم واقعا اعصابم از چرت و پرتهایی که منقدها در موردشون نوشته بودند خرد می شه!مخصوصا اندینگ کشته شدن کیت مک کری که خنده ام گرفته بود!
(تو فرومها خونده بودم ارزش این اندینگ مثل صحنه ی مردن ماکسیموس گلادیاتور!!! و اندینگ mgs4 هستش)
جدای ایرادات شما،یه جا دیگه هم دیدم که از طراحی صورت کاراکترها ایراد گرفته بود!
من نمی فهمم که اگه از نظر منتقد واقعا محترم!!طراحی صورت کاراکترهای shh ایراد داره پس چرا در آخر بازی وقتی الکس جسد جاشوآ رو تو دستهای پدرش می بینه و می گه I can save him...I can save him
صورتش طوریه که هرکس ببینه گریه اش می گیره؟(حیف که باکس شات ازش پیدا نکردم وگرنه می ذاشتم)
همین طور از منتقد محترم می خواستم بپرسم که چرا در بازی GTA IV که از نظر ایشون و بسیاری!خدای طراحی اندام و چهره است وقتی رومن آخر بازی کشته میشه هیچ تغییری تو صورت نیکو ایجاد نمی شه؟و صورت نیکو کاملا خشک و بی احساس نشون می ده؟
پس ببینید صحبت نمره و فلان نقد و فلان حرف نیست...چون همه خوب می دونیم که این نقدها و نمرات بعضیهاشون چقدر کثیف هستند...(مثل نمره ای که گیم اسپات به شاهکار تاریخ بازیهای کامپیوتری یعنی سایلنت هیل2 داده و تا ابد مثل لکه نگینی روی این سایت باقی می مونه)
همینطور جالبه که بدونید مهم ترین عناصر سایلنت هیل معناگرایی و داستان روانشناسانه اش هستند نه تکه تکه کردن دشمنان و حل کردن معماهای مغز منهدم کن!
معناگرایی در این بازی با قدرت تمام به نمایش گذاشته شده و داستان روانشناسانه واقعا عالی (بهترین داستان روانشناسانه ای که در عمرم دیدم) هم به همین نحو.پس جایی برای ایراد گرفتن باقی نمی مونه...
حیف که الان دارم با کنکور دست و پنجه نرم می کنم وگرنه یه نقد کامل از بازی و داستانش اینجا می گذاشتم تا جای شک براتون باقی نمونه!
می خواستم مثل یکی از دوستان که با صلابت تمام بازی رو کوبیده بودند بگم که:
Silent Homecoming جزو 10 بازی برتری که انجام دادم هست و خواهد بود و در حال حاضر می خوام که برای بار سوم تمومش کنم!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر