The Hobbit: an Unexpected Journey
مدتهاي مديدي بود كه اينقدر از ديدن يك فيلم لذت نبرده بودم
مثل اين مي مونه كه كتاب هابيت رو مانند كتابهاي مصور 3 بعدي دوران بچگيمون ولي با داستان ـه كامل ـه كامل، نشستن و درست كردن (از همونايي كه 2 تا صفحه ي مجاور به هم وصل بود و وقتي بازش مي كرديم ساختارهاي سه بعدي مثل خونه و اينا رو با كاغذ مي ساخت). تابلوي نقاشي بود اصلاً
بعد از اين فيلم من مجدداً The Fellowship of the Ring رو نشستم نگاه كردم، حالا علتش رو همين پايين توضيح مي دم:
اول بايد بگم من Fan ـه LotR نيستم، فن تالكين هم نيستم... كلاً توي عمرم هيچگاه از چيزي طرفداري نكردم، چون جز حرص و جوش هيچ سود ديگه اي برام به ارمغان نمي آره اينكار
اما بايد بگم متاسفانه خيلي از افراد با جريان باد حركت مي كنن، هر طرف باد بره همون طرفن... نگاه مي كنن ببينن مثلاً چي كلي جايزه برده، بعد ميشن طرفدار دوآتيشه ش و يا برعكس... متاسفانه قدرت درك و تفسير خودشون رو اين وسط ناديده مي گيرن. به اين نكته توجه ندارن كه اصلاً جايزه هايي كه يك فيلم مي گيره مهم نيست. مهم اينه كه وقتي بشيني پاش، اون چند ساعتي كه مي بينيش از عمرت حساب نشه! اون چند ساعت رو لذت ببري و اگر لذت ببري اونوقته كه مي تونه از نظر تو بدترين فيلم تاريخ، بهترين باشه... لزوماً نبايد نظر همه ي آدما مثل هم باشه كه!
اما نظر من در مورد اين فيلم و مقايسه ش با قسمت اول ارباب حلقه ها يعني ياران حلقه (كه در اصل به نمايندگي از سه گانه از اين نام مي برم)
از نظر شخص من (كه قطعاً شخصيست) هابيت از نظر داستاني به جديت سه گانه نيست، توي كتاب هم همين طوره. اون جزئيات عظيم سه گانه رو هم در داستان نداره ولي فيلمش براي من گيرا تره تنها و تنها به يك علت: و اونم اينه كه داستان رو به سادگي، جزء به جزء بيان مي كنه ولي در سه گانه من هميشه اين احساس رو داشتم كه در تمام فيلم بايد حجم عظيمي از اطلاعات رو در هر دقيقه دريافت كنم كه خيلي از اوقات برام گيج كننده مي شد و به تفسيري بايد دائم دنبال داستان فيلم مي دويدم!
به يك فيلم بايد به چشم يك فيلم نگاه كرد، و يك فيلم بايد بتونه خودش رو توي ذهن پخش كنه، ولي سه گانه براي من كه اول فيلم رو ديدم و بعد كتاب رو خوندم در مرتبه ي اول تماشا فقط گيج كننده بود! ملغمه اي بود از صدها اسم با تلفظ هاي مشابه و سرنوشت هاي نزديك به هم (بار اول كه ديدم آخر فيلم نمي دونستم سارون سارومانه يا سارومان سارون؟:d) شايد خيلي هاتون بگين خوب بيخود كردي بدون خوندن كتاب نشستي فيلم رو ديدي! ولي بايد بگم كه كتاب ارباب حلقه ها 600-1500 صفحه متن ريز ريزه لاتينه كه ميشه يه دنيا از اطلاعات ريز و درشت كه بايد آروم آروم به خواننده منتقل بشه، تازه تو همون كتابشم آدم قاطي مي كنه گاهي. و از نظر من هنوز هم بعد از شايد 6-7 بار ديدن قسمت اول سه گانه و خوندن كتاب هنوز هم احساس مي كنم كه دارم 2.5 ساعت دنبال فيلم مي دوم!
البته اين يك حس كاملاً شخصيه
و اصلا و ابداً از عظمت اين اثر (سه گانه) در ذهن من كم نمي كنه، هيچ كس ديگه اي جز جكسون هم نمي تونست سه گانه رو به اين زيبايي و باور پذيري در بياره...
اما هابيت
در مورد هابيت بايد بگم كه برخلاف سه گانه، طوري ساخته شده كه آروم آروم و شيرين روايت ميشه، مثل شنيدن قصه هاي مادربزرگ ها مي مونه، آروم و شيرين روايت ميشه و به دل ميشينه
البته نصف اين رو وامدار كوچكيه كتاب و سبك روايته و نيم ديگر رو مديون فكر بزرگ كارگردان كه اين كتاب رو براي ساخت فيلم به سه قسمت تقسيم كرده تا اين دفعه و برخلاف سه گانه، از داستان گويي سريع بپرهيزه و اين كتاب جالب رو درست مثل يك مادربرزگ قصه گو، با آرامش و جزء به جزء روايت كنه... و اين چيزيست كه براي من اين فيلم رو بي نظير مي كنه. بايد بگم كه بارها من در اين فيلم از ته دل خنديدم، لذت بردم، مجذوب شدم، ترسيدم و درست به مانند كودكي كه پاي قصه ي مادربزرگش ميشينه و داستان خيالي اون رو مي شنوه، مات و مبهوت 2 ساعت و 40 دقيقه پاي اين فيلم نشستم بدون اينكه از جام تكون بخورم و آخرش كه رسيد دقيقاً حس همون بچه هايي رو داشتم كه به مادربزرگشون التماس مي كنن كه داستانش رو اين دفعه يكم بيشتر ادامه بده، ولي اون داستان رو قطع مي كنه و مجبورن يك روز ديگه صبر كنن تا دوباره ادامه ي اين داستان شيرين رو بشنون. كه متاسفانه اين يك روز براي من يكسال بطول مي انجامه...
در مورد صداگذاري، جلوهاي ويژه، طراحي لباس و صحنه و باقي قضايا هم بايد بگم كه پيتر جكسون سنگ تمام گذاشته و چيزي بهتر از عالي رو به نمايش گذاشته!
نهايت لذت رو از اين فيلم بردم، حس مي كنم اين 2 ساعت و خورده اي كه پاي اين فيلم گذاشتم كاملاً كه چه عرض شود، خيلي بيشتر از اين ارزشش رو داشته و بي صبرانه منتظر تماشاي قسمت دوم و سوم اين تابلوي نقاشي باقي مي مونم...
امتياز:
100/100
پ.ن: سعي كردم هيچ چيزي در مورد داستن اين فيلم به زبون نيارم تا ناخوالسته متنم رو وارد تگ اسپويلر نكرده باشم
بعدشم، اين داستان نيازي به تاييد يا عدم تاييد من نداره!